زمامداران در حکومت اسلامی

حجت الاسلام یحیی سلطانی
قسمت سوم
رابطه زمامداران با مردم
قبلا یاد آور شدیم که مؤمنان باید با یکدیگر کاملا در ارتباط باشند تا بتوانند از حال یکدیگر مطلع گردند و هیچ مؤمنی نباید بین خود و دیگران حجابی به وجود آورد و چون زمامداران بیشتر مورد مراجعه مردم هستند و بیشتر مورد مراجعه مردم هستند و بیشتر نیازهای مردم به دست آن ها برآورده می شود روی مسأله نبودن حجاب بین آن ها و مردم بیشتر تکیه شده و توصیه شده است که آن ها باید با ملت در ارتباط کامل باشند.
در نهج البلاغه از امیر المؤمنین (ع) نقل شده که آن حضرت در نامه ای که به قثم بن عبا فرماندار مکه نوشته و او را به اهمیت وظیفه خود در مراسم حج تنبه داده، چنین فرموده است: حج را برای مردم به پا دار (کارهای حج را زر نظر داشته باش و تا می توانی وسایل تسهیل انجام آن را برای حاجیان آماده کن) ایام الله را برای آن ها یاد آوری کن. صبح و عصر با آن ها نشست داشته باش، پاسخ سئوال کنندگان را بگو و نادانان را بیاموز و با علما گفتگو کن. نباید از جانب تو برای مردم پیغام رسانی باشد مگر زبانت و نباید بین تو و مردم پرده داری باشد مگر صورتت (یعنی باید بدون واسطه با مردم مستقیما در تماس باشی و شخصاً با آن ها گفتگو نمائی) و هرگز از نیازمندی که بخواهد تو را ملاقات کند و نیاز خود را بگوید دوری مکن و بین خودت و نیازمندان حجابی به وجود نیاور.
اولین بار که نیازمندی به خانه تو آمد اگر او را رد نمودی و نیاز او را برطرف نکردی، او دیگر (رنجیده شده) و تو (در نظر او) پسندیده نخواهی بود ( و در خور ستایش نیستی) اگر چه در آینده حاجت او را بر آوری.
«اما بعد، فأقم للناس الحج، و ذکرهم بایام الله، و اجلیس لهم العصرین،فافت المستفتی و علم الجاهل و ذاکر العالم. و لا یکن لک الی الناس سفیر الا لسانک و لا حاجب الا وجهک و لا تحجبن ذا حاجه عن لقائک بها فانها ان زیدت عن ابوابک فی اول وردها لم تحمد فیما بعد علی قضائها».
از این نامه شریف، اهمیت مردیم بودن و با مردم جوشیدن زمامداران در حکومت اسلامی روشن می گردد.
در شرایط فعلی کشور به دو علت زمامداران نمی توانند درب خانه و یا اداره کار خود را به روی همه مردم باز بگذراند. علت اول مسئله کثرت و تراکم جمعیت است. اگر قرار باشد همه مردم بتوانند با آزادی وارد هر اداره یا یا هر خانه ای از خانه های مسئولین بشوند همه اوقات آن ها گرفته می شود و به کارهای خود نمی رسند. علت دوم، مسئله تدابیر امنیتی است که با شرایط فعلی تأمین امنیت برای مسئولین با آزادی کامل ملاقات ها مقدور نمی باشد. بنابر این باید تدابیری اندیشید و برنامه ر ا به گونه ای تنظیم کرد که با رعایت جهات فوق، رابطه مسئولین با مردم قطع نباشد و زمامداران از آن چه در جامعه می گذرد مطلع باشند. برای تحقق بخشیدن به این امر، انجام دو برنامه دقیق و منظم برای زمامداران لازم و ضروری است.
برنامه اول ـ ترتیب ملاقات های عمومی و برنامه دوم ـ انتخاب مشاور از بین مردم.
ضرورت ملاقاتهای عمومی:
برای اینکه زمامدار بتواند با دردهای مردم آشنا شود نباید اختیار ورود مردم به خانه او و ملاقات های نیازمندان با او در دست افراد خاصی باشد زیرا اگر افراد خاصی او را احاطه کرده باشند معمولاً آن ها کسانی را که خودشان مایل باشند به ملاقات راه می دهند و از ملاقات دیگران که اغلب آن ها نیازمندان و صاحبان درد هستند جلوگیری می شود، در این صورت زمامدار ـ به اصطلاح امروزی ها ـ کانالیزه می شود و بسیاری از مطالب بر او مجهول می ماند، اینکه در بعضی از روایات آمده است که مسئولین نباید دربان داشته باشند به آن معنی نیست که محافظ نداشته باشند بلکه به این معنی است که نباید خانه آن ها متولی خاصی داشته باشد. اگر بخواهند در شرایط فعلی، مسئله حفاظت عملی گردد و کثرت جمعیت مزاحمتی ایجاد نکند و در عین حال مردم بتوانند حرف های خود را بزنند، بهترین راه این است که مسئولین محترم هر چند روزی یک مرتبه در ساعت های معین ملاقات عمومی داشته باشند تا همه اقشار بتوانند خود را به آن ها برسانند و باید در ملاقات های عمومی به مردم آزادی کامل داده شود تا بتوانند حرف های خود را بزنند. امیرالمؤمنین(ع) عینا همین دستور را به مالک اشتر داده است.
در عهدنامه معروف از آن حضرت نقل شده که می فرماید: (ای مالک) قسمتی از وقت خود را مخصوص افرادی قرار بده که دست نیاز به سوی تو دارند و فارغ از کارهای دیگر خود را برای رسیدگی به نیاز آن ها آماده نما. برای خدائی که تو را آفریده تواضع کن و در مجلس عمومی بنشین و سربازان و مأمورین محافظ و دربانان را از جلوگیری مردم باز دارد تا گوینده آن ها بدون وحشت و لکنت زبان سخنان خود را بگوید. زیرا من از رسول خدا در موارد متعدد شنیدم که می فرمود: در امتی که بدون ترس و لکنت زبان حق ضعیف از قوی گرفته نگردد آن امت پیراسته و بدون عیب نخواهد بود. درشتی و خشونت و سخنان نادرست آن ها را تحمل کن و تنگ نظری و خوی خودپسندی در مقابل مردم نداشته باشد (تا سخنان آن ها بر تو گران نیاید و از آن ها غضبناک نگردی.)
«و اجعل لذوی الحاجات منک قسما تفرغ لهم فیه شخصک و تجلس لهم جلسا عاما فتتواضع فیه لله الذی خلقک و تقعد عنهم جندک و اعوانک من احراسک و شرطک حتی یکلمک متکلمهم غیر متتعتع فانی سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ـ یقو فی غیر موطن : «لن تقدس امه لا یؤخذ للضعیف فیها حقه من القوی غیر متتعتع: ثمّ احتمل الخرق منهم و العی و نح عنهم الضیق و الانف».
انتخاب مشاوران بین مردم
برنامه دومی که زمامدار باید داشته باشد تا بتواند از آن چه در اجتماع می گذرد با خبر باشد، انتخاب مشاور از بین مردم است. زمامدار باید مشاورانی داشته باشد که در متن اجتماع باشند و بهتر است از میان افرادی انتخاب شوند که کارهای دولتی در دست آن ها نباشد. اینگونه افراد که معمولاً از بین اصناف مختلف انتخاب می شوند چون در متن جامعه زندگی می کنند از چگونگی قضاوت عمومی در مورد کارهای حکومت اطلاع دارند و اگر صداقت و درستی و ایمان کافی در آن ها باشد غالبا خیرخواهانه صحبت م یکنند و از تملق گوئی ها اجتناب می نمایند. زمامدار می تواند از طریق این افراد، اطلاع صحیح و دقیق به دست بیاورد و علاوه بر این، برای اداره صحیح حکومت، مشورت با صاحب نظران لازم است زیرا فکر واحد معمولا نمی تواند تحلیل های صد در صد صحیحی داشته باشد و از خطا و اشتباه به دور باشد ولی هنگامی که فکرها و اندیشه ها به یکدیگر ضمیمه شد نتیجه بهتری بدست می دهد و احتمال خطای آن بسیار کم می گردد. از این جهت اسلام روی اصل مشورت تکیه می کند و قرآن مجید مشاوره در امور را یکی از صفات قابل ستایش برای مؤمنان می شمارد. (سوره شوری آیه ۳۷).
ما در مقالات مربوط به بحث انتخابات، درباره قانون شوری مفصلا بحث نمودیم، در این جا آن را تکرار نمی کنیم. نکته ای که لازم به یادآوری است این است که مشورت نمودن با مردم در رابطه با تصمیم گیری هائی که به زندگی آن ها مربوط می گردد، علاوه بر اینکه راهگشای مهمی برای مشروت کننده است، یک نوع احترامی به افکار و اندیشه مردم نیز می باشد. و این امر موجب می گردد که آن ها را دلگرم کند و از حکومت حمایت نمایند و چون تصمیم ها با مشورت آن ها گرفته شده و آن را تصمیم خودشان می دانند حمایت از آن را نیز بر خود لازم می دانند.
ارزش قائل شدن برای مردم و بها دادن و شخصیت دادن به آن ها، دل های آن ها را از حقدها و کینه ها پاک می¬گرداند و آن ها را جذب صحنه سیاست می نماید.
مشورت های رسول خدا (ص)
به طوری که از تاریخ اسلام استفاده می شود، رسول خدا ص در موارد زیادی مخصوصاً در مسائل جنگی با اصحاب مشورت می کردند. از جلمه مواردی که تاریخ مشوت آن حضرت را ثبت نموده واقعه جنگ احد است. نیروی قریش که آماده ضربه زدن به اسلام و مسلمانان بود. روز پنجشنبه پنجم شوال سال سوم هجرت در دامنه کوه احد پیاده شد. رسول خدا(ص) آن روز و روز جمعه را در مدینه ماندند و روز جمعه شورای نظامی تشکیل دادند و در نحوه دفاع از افسران و صاحب نظران نظرخواهی فرمودند و در انجمن بزرگی که عده ای از سربازان و افسران حضور داشتند فرمودند: «اشیرو الی» نظرهای خود را به من بگوئید، و سرانجام نتیجه مشورت این بود که ارتش اسلام از شهر بیرون روند و با کفار وارد جنگ شوند. نتیجه این مشورت، بسیار مطلوب بود. لشکر اسلام در پناه کوه احد طوری سنگر گرفت که بر دشمن مسلط باشد و در پشت جبهه نیروی حفاظت مستقر نمود که دشمن نتواند از پشت به آن ها حمله نماید، این نقشه از لحاظ فنون رزمی متناسب با آن زمان، بسیار دقیق و حساب شده بود و لذا مسلمانان در آغاز پیروز شدند و لشگر دشمنم رو به هزیمت نهاد ولی بر اثر اشتباه عده ای از محافظین پشت جبهه که پست حفاظتی خود را رها کردند، دشمن از فرصت استفاده نمود از پشت سر حمله کرد و مسلمانان را شکست داد.
مشورت برای جذب افراد
در این جا از آیات سوره آل عمران استفاده می شود که مسلمانان فرار می کردند و برای حفظ جان خود از کوه بالا می رفتند و هر چه رسول خدا آن ها را دا می زد گوش نمی دادند و هموراه به فکر بودند که چگونه جان خود را از مهلکه نجات دهند.
«اذ تصعدون و لا تلون علی احد و الرسول یدعوکم فی اخریکم» (آیه ۱۵۲) با عنایات خداوند رسول خدا از خطر محفوظ ماند و لشکر کفار که مطمئن بودند آن حضرت کشته شده از مدینه به قصد مکه عزیمت نمودند.
از آیه ۱۵۴ ـ آل عمران استفاده می شود که خداوند این گناه مسلمانان فراری را که ناشی از اغوای شیطان بوده، مورد عفو قرار داده است.
و از آیه ۱۵۹ سوره آل عمران استفاده می شود که رسول خدا نیز برای جذب آن ها با رحمت و مهربانی رفتار نموده و خداوند رفتار آن حضرت را ستوده و تأکید فرموده که پیامبر(ص) آن ها را مورد عفو قرار دهد و برای آن ها طلب آمرزش نماید و به دنبال این دستور خداوند می فرماید: با این ها (یعنی با همین مسلمانانی که بعضی از آن ها را شیطان فریب داد و فرار نمودند و اکنون پشیمان شده اند) در کار مشورت نما.
«فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فظاً غلیظ القلب لا نفضوا من حولک فاعف عنهم استغفر لهم و شاورهم فی الامر».
از دلالت سیاق آیه ـ که خداوند حالت نرمش پیغمبر را که در جهت جذب مسلمانان مؤثر بوده می ستاید و به او دستور عفو و اغماض می دهد و به دنبال آن می فرماید آن ها را مورد مشورت قرار بده ـ استفاده می شود که این مشورت نیز به علت اینکه به مسلمانان شخصیت و بها می دهد و موجب جذب بیشتر آن ها می گردد مورد عنایت خداوند بوده است و شاید مهمترین فلسفه مشورت نمودن رسول خدا که خود عقل کل بوده و در باطن نیازی به مشورت نداشته، همین امر می باشد.
ویژگی های مشاورین
زمامدار اسلامی باید در انتخاب مشاور دقت داشته باشد و افرادی را از بین سیاستمداران ورزیده و مؤمن انتخاب کند که او را در اداره امور یاری دهند و همیشه خیرخواهانه با او برخورد نمایند. افرادی متعهد و دلسوز باشند و رأی و نظر آن ها فقط برای خدا و اسلام و حفظ حکومت اسلامی باشد، آن ها را خوب آزمایش کند و با دقت کامل انتخاب نماید.
امیر المؤمنین علی (ع) ویژگی های وزیران و مشاوران را برای مالک اشتر شرح می دهد. از مجموع ویژگی هائی که امام (ع) فرموده اند استفاده می شودن که باید مسلمانی مؤمن و متعهد و دور از طمع و آزاد مرد باشد، به گونه ای که از گفتن حق پروا نداشته باشد. خلق های فاسدی که او را وادار به موضع گیری های خاصی می کند در او نباشد. زمامدار، مسئول دارائی مردم است و باید برای رشد اقتصادی کشور بکوشد و بینوایان را دستگیری کند. مشاور او نباید بخیل و خسیس باشد زیرا بخیل او را از بخشش و عطا باز می دارد. دین خدا و کشور اسلامی دشمنانی دارد که علیه حکومت توطئه می کنند و گاهی جنگی را بر ملت تحمل می نمایند، مشاور نباید ترسو باشد زیرا او زمامدار را از مقابله با دشمن می ترساند.
مشاوران و یاران نزدیک زمامدار نباید از بین افرادی انتخاب شوند که از حاشیه نشینان و یاران نزدیک ستمکاران بوده اند زیرا آن ها غالباً افرادی بوده اند که برای کسب قدرت و مکنت اطراف زمامداران ظالم جمع می شدند و آن ها را ستمکاری کمک می کرده اند. اینگونه افراد انگیزه ای غیر از اغراض نفسانی ندارند و همیشه می خواهند از قدرت حکومت به نفع اغراض پلید خود استفاده کنند. مطلب بسیار جالب و مهمی که از سخنان امام (ع) استفاده می شود این است که امام (ع) سفارش می فرماید: باید افرادی که حق را می گویند و زمامداران را در کارهای خلاف تأیید نمی کنند بهتر مورد عنایت باشند و نیز استفاده می شود که باید زمامداران سفارش کنند که حاشیه نشینان آن ها را بیش از حد مداحی نکنند و اگر اینگونه نباشد ممکن است یاران و نزدیکان زمامدار کم کم حالت آزادگی را از دست بدهند و به صورت افرادی متملق و چاپلوس در آیند و برای خوش آیند حاکم سخن بگویند به طوری که معروف است در زمان شاه معدوم با اینکه مملکت بحرانی بود، یاران نزدیک او همواره می گفتند خاطر همایونی آسوده باشد مملکت آرام است شما بر اوضاع مسلط هستید!! و در زمان بنی صدر یاران او که مأمور سنجش افکار بودند همیشه به او می¬گفتند قلب ملت در عشق تو می تپد!! و روحانیت در جامعه جای پائی ندارد!! اینگونه افراد چاپلوس و متملق جز اینکه زمامدار را در بی خبری نگاه دارند تا گاهی که او را سرنگون سازند نفعی ندارند.
رابطه دوستانه بین زمامداران و مردم
یکی از چیزهائی که جامعه را منسجم می سازد و عامل مؤثری برای بهسازی همزیستی ها می باشد، محبت و دوستی است. نقش محبت در تحکیم روابط اجتماعی بیش از نقش عدالت است زیرا عدالت فقط می تواند از تضییع حقوق جلوگیری کند ولی در جامعه ایثار و فداکاری به وجود نمی آورد و اگر در جامعه ایثار و فداکاری نباشد روح وحدت حاکم نخواهد بود.
در اسلام سفارش شده است که باید بین زمامداران و مردم، مبحت و دوستی برقرار باشد و در دل، یکدیگر را دوست داشته باشند. در عهدنامه مالک اشتر آمده است که امام (ع) می فرماید: ای مالک! دلت را برای زیردستان کانون محبت و لطف و مهربانی قرار بده (آن ها را در دل دوست داشته باش و با آن ها با مهربانی و لطف و مدارا رفتار کن).
«و اشعر قلبک الرحمه للرعیه و المحبه لهم و اللطف بهم».
معمولاً دوستی مقامات مافوق نسبت به مادون، منشأ رفق و مدارا و لطف و مهربانی آن ها می گردد و دوستی زیردستان نسبت به مافوق موجب ادب و احترام آن ها است و هر گاه طبقه مافوق نسبت به زیر دستان لطف و مهربانی داشته باشند طبعا زیردستان آن ها را دوست دارند و در راه آن ها ایثار و فداکاری می نمایند.
عوامل دوستی مردم
محبت و دوستی یکی از چیزهائی است که در دل انسان نسبت به دیگران پدیدار می گردد و حصول آن در دل عوامل خاصی دارد که بدون وجود آن عوامل پیدا شدن محبت ممکن نیست. محبت با زور و سفارش در دل افراد ایجاد نمی شود. اگر همه مردم سفارش کنند که باید فلان شخص را دوست بداری ممکن نیست علقه محبت ایجاد گردد زیرا محبت که در فارسی به یک مرحله عالی آن دلبستگی گفته می شود، یک نوع بستگی و ارتباطی است بین دل و محبوب و این ارتباط هنگامی به وجود می آید که در محبوب عاملی باشد که دل را به طرف خود جذب کند تا بین آن ها ارتباط و بستگی به وجود بیاید.
عواملی که در زمامداران می تواند دل های مردم را به طرف آن ها متوجه سازد به این شرح است :
عالم اول ـ لطف و مدارای آن ها نسبت به مردم:
اگر زمامداران نسبت به مردم شقفت و مهربانی داشته باشند و مردم احساس کنند که آن ها از روی دلسوزی به کار رعیت رسیدگی می نمایند و نمی خواهند بر آن ها حاکم باشند و آن ها را مورد استثمار قرار دهند طبعاً آن ها را دوست دراند. مطابق نقل عهدنامه مالک اشتر علی (ع) می¬فرمایند: مبادا نسبت به زیردستان مانند درنده خونخواری خوردن آن ها را برای خود غنیمت بدانی (با آن ها مهربان باش) زیرا آن ها (که در قلمرو حکومت تو زندگی می کنند) یا مسلمان و برادر دینی تو هستند و یا مانند تو انسان می باشند (و خواسته های یک انسان در آن ها نیز موجود است).
«و لا تکونن علیهم سبعاً ضاریا تغتنم اکلهم فانهم نفان: اما اخ لک فی الدین او نظیر لک فی الخلق».
عامل دوم ـ عفو و گذشت:
انسان معمولاً خطا و اشتباه دارد و از لغزش به دور نمی باشد و جز معصومین (ع) که مورد عنایت پرودرگار و در صیانت حضرت حق می باشند بقیه انسان ها در معرض لغزش و خطا قرار دارند. اگر مسئله عفو و گذشت برداشته شود کارها مشکل می گردد. زمامدار باید خطا و لغزش های افراد را مورد عفو قرا دهد مگر در مواردی که خطا کار به انجام خطا اصرار داشته باشد و خطای او برای اسلام خسارت به بار بیاورد.
در عهدنامه آمده است که امام ع به مالک می فرماید: (ای مالک!) از افراد ملت لغزش ها فراوان سر می زند (زیرا آن ها انسان هستند و انسان طبعاً در معرض اشتباه و لغزش است) و علت هائی برای آن ها پیش می آید (که نمی توانند کارها را به درستی انجام دهند و یا به موجب علت هائی لغزش از آن ها سر می زند) و به عمد یا خطا کارهای نادرستی مرتکب می شوند. پس همانگونه که دوست داری خداوند تو را مورد عفو قرار دهد و از لغزش های تو صرف نظر کند تو نیز افراد را مورد عفو قرار بده و از لغزش ها صرف نظر کن تو (در نظام سیاسی در رتبه) فوق دیگران قرار گرفته ای و فوق تو والی امر است و خداوند فوق والی (هیچکدام فعال مایشاء نیستیم. خداوند فوق همه و ناظر بر همه کارها است)… مبادا که از عفو و گذشت پشیمان گردی و بر عقوبت نمودن شادمان باشی (زرا شادمانی بر عقوبت علامت خشم و خشونت و از خوی سبعیت است) و هر گاه (بر اثر پیش آمدی) خشمگین شدی و راهی بر فرو نشاندن خشم خود داشته باشی در عقوبت نمودن سرعت مگیر (زیرا در عفو لذتی است که در انتقام نیست)
عامل سوم ـ اجراء عدالت
مهم ترین عاملی که دل های مردم را به زمامداران متوجه می سازد، اجراء عدالت است. اگر زمامدار از حق کشی ها جلوگیری نماید و در گسترش عدالت بکوشد، ملت به او علاقه مند می شوند. ما این مطلب را در گذشته توضیح داده ایم که آن را تکرار نمی کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *