اوضاع كلی جهان اسلام

قسمت سوم

ب :
اوضاع اقتصادی جهان اسلام

محمد رضا
حافظ نيا

1-   
كشاورزی : كشاورزی
جهان اسلام را از نظر انطباق كشاورزی با اقليت های‌ مختلف نواحی كشاورزی و محصولات
كشاورزی به طور خيلی خلاصه مورد بررسی قرار می دهيم .

اول : نواحی
كشاورزی :

1-   
مناطق استوائی‌ :
همانطور كه قبلاً ذكر شد قسمت اعظم جهان اسلام را اقليم خشك و نيمه خشك صحرائی در
برگرفته است و بنابراين قسمت اعظم بدنه̾ اصلی جهان اسلام از نظر كشاورزی ،‌با مشكل
كم آبی و مشكلات جزئی‌تر رو به روست . ولی اين عامل نمی تواند دليلی‌ جمع آوری
آبهای سطحی و استفاده منظم از آنها ،‌احياء پوشش نباتی‌ در آنها ،‌شستن خاك های
شور می‌تواند كمبود آب را در صحرا جبران كند و تازه در كشاورزی‌ تنها مسئله آب
مطرح نيست بلكه آب ، خاك ، نور ،‌آفتاب ، حرارت از اركان اصلی مورد نياز كشاورزی
هستند كه برعكس مناطق پرباران، خاك قوی و نور آفتاب فراوان و حرارت زياد در صحاری
وجود دارد و تازه صحرا ها در عرض های متوسط قرار گرفته اند وبهترين محصولات
كشاورزی از نظر كيفيّت در مناطق خشك و صحرائی در صورت تأمين آب مورد نياز به عمل
می آيد . صحرا ها در مناطق عرض های وسط می توانند از مراكز بزرگ توليد گندم پنبه و
ميوه و محصولات دامی‌ و ساير محصولات باشند .

2-   
مناطق مديترانه ای‌ :
گسترش اقليم مديترانه ای در جهان اسلام انعكاسی‌ مانند ديگر اقاليم بر روی محصولات
كشاورزی دارد زيتون ـ انگور سبزيجات ـ مركبات ـ گندم و جو ـ ميوه جات می‌ توانند
به نحو مطلوبی‌ در نواحی مديترانه ای‌ رشد يابند و از نظر كيفيّت در سطح بالائی‌
باشند .

3-   
مناطق استوائی : واقع
شدن قسمتی‌ از بدنه̾ اصلی جهان اسلام و اجزاء پراكنده̾ جزاير اندونزی در قلمرو
استوائی‌ ،‌جهان اسلام را از محصولات استوائی‌ برخوردار می‌كند . برنج ـ نيشكر ـ
انواع ميوه های‌ استوائی‌ ( موز ـ آناناس ـ نارگيل ) ادويه ـ قهوه كاكائو و ساير
محصولات غذائی‌ و صنعتی‌ می‌تواند در مناطق استوائی‌ به مقدار زياد توليد شوند .

دوم :
محصولات كشاورزی : محصولات كشاورزی شامل محصولات صنعتی‌ و غذائی می باشد كه به طور
خيلی‌ خلاصه به ترتيب اهميّت عبارتند از :

1-   
پنبه : مهم ترين
محصول كشاورزی ( صنعتی ) با راندمان زياد و با نوع مرغوب در نقاط مختلف جهان اسلام
می‌باشد . پنبه̾ مصری چه از نظر مرغوبيت و چه از نظر مقدار توليد در نوار رود نيل
،‌چشم طمع ورزان دنيا را بدان دوخته است و در سال های اوّل انقلاب صنعتی و نياز
شديد به موادّ اوليه جهت كارخانجات نسّاجی غرب ،‌امكانات مفيد و فراوان از نظر
مردم بومی‌،‌و با نقشه های‌ زيركانه و استعمارگرانه̾ اقتصادی‌ برای‌ توليد هر چه
بيشتر پنبه فراهم كردند و قسمت اعظم كشاورزی رود نيل را به پنبه كاری‌ اختصاص
دادند و كشاورزی آن را به سوی‌ اقتصاد تك محصولی و آن هم مورد نياز خود سوق دادند
. ناگفته نماند كه توليد اين كالا در صورتی كه صادر ، و منبع تغذيه̾ كارخانجات غرب
و شرق باشد مضرّ است .

هوای گرم و
خشك و آب فراوان رودخانه̾ نيل بخش زيادی‌ از بدنه̾ اصلی‌ رودخانه را از مراكز
توليد پنبه̾ مرغوب دنيا كرده است . با جرأت می‌توان گفت كه ازبكستان ، قزاقستان و
قفقاز و به طور كلّی‌ بخش اسلامی كشور شوروی‌ نزديك به تمام پنبه مورد نياز
كارخانجات عظيم نسّاجی شوروی را كه هم برای‌ داخل و هم برای‌ خارج توليد می‌كنند
تأمين می‌نمايند و شوروی را در رديف كشورهای‌ درجه̾ اوّل توليد كننده̾ پنبه جهان
قرار داده اند . در اين جا اقليم صحرای خشك و گرم ، خاك مساعد و رودخانه های سيحون
و جيحون نيز اين موقعيت را به وجود آورده اند .

به طور
خلاصه̾ بايد گفت مناطق صحرائی و نيمه صحرائی جهان اسلام می‌توانند با تأمين آب
مورد نياز از چنين موقعيت هائی‌ برخوردار شوند ايران ، پاكستان ، شبه جزيره
عربستان، شبه جزيره آناطولی‌ ( تركيه ) ـ آفريقا دارای مناطق توليد پنبه هستند و
امروز نيز از نظر توليد قابل توجّه می باشند .

2-   
كتان و كنف : از
الياف پارچه ای ديگر كتان است كه به مقدار خيلی كمتر از پنبه در سواحل خليج گينه ،
آفريقای شمالی به عمل می آيد . كنف از اليافی است كه فعلاً بيش از 90٪ از احتياجات
دنيا در جهان اسلام توليد می‌شود . برای‌ نمونه بنگلادش به تنهائی می‌ تواند 80 ٪
از احتياجات امروز دنيا را در صنايع گونی بافی ـ طناب و غيره تأمين نمايد ، سواحل
گينه ، پاكستان از ديگر مراكز توليد هستند .

3-   
كائوچو : اين ماده كه
آن را لاستيك طبيعی‌ می‌گويند ، پيشرفت توليدات صنعتی متقاضی پيدا كرده است و در
مناطق جنگل های استوائی از درختی به نام هِوا توليد می شود . اندونزی و مالزی از
مراكز مهم توليد آن می‌باشند و اين دو محدوده̾ ارضی كوچك در توليدات جهانی‌ اين
محصول سهم زيادی‌ را به خود اختصاص داده اند . از مراكز توليد ديگر سواحل
خليج  گينه ، غرب و مركز آفريقا و به طور
كلی نواحی واقع در محدوده̾ جنگل های استوائی را نام برد . استعمارگران غربی مانند
تمام محصولات ديگر كشاورزی و معدنی كه آنها را مفيد برای‌ خود می‌ديدند و تاسيسات
وسيعی را برای برداشت آن ها ايجاد می كردند برای‌ توليد و برداشت كائوچو ، از
طبيعت و نيروی انسانی اين مناطق نيز ،‌چنين اقداماتی را انجام داده اند و زمين های
زيادی را در مناطق استوائی به كشت و برداشت كائوچو اختصاص داده اند .

4-   
صمغ ها و گياهان
داروئی وادويه و غيره : اين ها محصولاتی هستند كه بيشتر صورت جمع آوری دارند تا
كشت و كار و توليد ، و عده ای چون صمغ ها و گياهان داروئی مختص مناطق صحرائی هستند
، اقليم گرم و خشك باعث بالارفتن غلظت موادّ نهفته در آنها و جمع آوری اسانس های
خوشبو و موادّ شيمائی مفيد جهت توليد انواع و اقسام محصولات صنعتی می‌شود . صمغ
عربی نمونه̾ جالبی است كه شايد تمام نياز جهان را تأمين كرده و در توليدات لعابی
مصرف فراوان دارد ( رنگ ها) و تماماً در منطقه̾ شرقی صحرای آفريقا به عمل می آيد .

گياهان
داروئی برای توليد عطرها و مواد خوش بو و غيره به كار می روند . ادويه هم كه در
غذا و هم در صنعت مصرف دارد بيشتر در نواحی استوائی به عمل می آيد . جزاير اندونزی
و مين دانائو به جزاير ادويه مشهور شده بودند و چون ادويه مادّه ای اشراقی در
اروپا در شرق ، انگيزه̾ دست يافتن به مراكز توليد اين موادّ بوده است و حركت و
اسكودو كاما و آلبوكرك و غيره از شبه جزيره ايبری ( اسپانيا و پرتقال ) به منظور
دسترسی به بازارهای افسانه ای توليد ادويه در شرق و ايجاد اولين بنيان های استعمار
با هم مترادفند .

5-   
توتون و تنباكو و
خشخاش : اين محصولات تخديری از اين نظر اين جا ذكر شدند كه هم متأسفانه در اكثر
نقاط جهان اسلام فعلاً كشت و جمع آوری می شوند و هم اينكه عاملی هستند در دست
استعمارگران كه زمانی‌ از آن برای استعمار سياسی و اقتصادی و انحطاط جسمی و فكری
توده های‌ مسلمان استفاده كردند و امروز نيز از آن برای نفوذ استعمار فرهنگی و
رسيدن به هدف های خود استفاده می كنند . كشت و توليد آنها به خصوص دو محصول اول در
سراسر جهان اسلام و نقش مصرفی آن در ميان نفوس جهان اسلام می تواند دليلی بر موارد
فوق باشد وجالب تر اينكه از آنها به عنوان منبع اقتصادی و توليد مهم ياد می شود و
نويسندگان بعضی كتب اقتصادی و بعضی دولت مردان با آب و تاب كاذبانه و دروغين كه
الهام از سياست های استعمار می گيرد ، طريقه̾ معمول ونقش های ذكر شده در فوق را
تبديل به نقش های سازنده و مفيد و پردرآمد می كنند ، ـ در حاليكه همگان واقفند كه
غرب پس از كشف قاره̾ آمريكا و به منظور تحكيم سيطره̾ سياسی خود اين مواد تخديری را
با برنامه ها و هدف های مشخص در سراسر جهان پراكند و از طرفی ديگر سرمايه های‌
اقتصادی يك جامعه به عنوان كارخانجات و تأسيسات توليدی ، و بهترين زمين های
كشاورزی جهت اشغال كشت توتون و تنباكو و خشخاش ، و در آمد مصرف كنندگان جهت خريد
محصولات آنها در نهايت دود شدن بهوا از بين می رود . در حالی كه همين سرمايه ها و
پول ها ، چنانچه در جهات توليد سالم و مطلوب بكار برده شود بازده اقتصادی فراوان و
سالم ماندن جسم و روح انسان ها را به همراه خواهد داشت .

6-   
زيتون:مراكز توليد
آن شمال آفريقا و ساير نقاط دارای اقليم مديترانه ای است و از آن در صنايع غذائی
استفاده می شود.

7-   
ميوه جات :انواع و
اقسام ميوه بر حسب نوع اقليم در سراسر جهان اسلام توليد می گردد. در جائی انواع
خشكبار ، در جائی با اقليم مديترانه ای ميوه های معتدله و انواع مركبات و در مناطق
استوائی موز ـ نارگيل ـ آناناس و غيره و در مناطق صحرائی نيز خرما و ديگر ميوه ها
به عمل می آيند .

8-   
كاكائو ـ قهوه و چای
:

دو محصول اوّلی مخصوص مناطق گرم و مرطوب استوائی می باشند سواحل خليج گينه اندونزی
، مالزی ، مالديو و به طور كلّی محدوده خط استوا از مراكز مهمّ توليد آن به شمار
می آيند و چای نيز در همان مناطق و ساير نقاط كم و بيش به عمل می آيد.

9-   
گندم:گندم از نظر
اين كه درعرضهای متوسط و مديترانه ای خوب بعمل می آيد و از طرفی با آب كم نسبت به
بعضی از محصولات سازگار است برای اين مناطق از محصولات ايده آل بحساب می آيد ،
شمال و غرب و شرق صحرای آفريقا شبه جزيره عربستان ( عراق ـ سوريه ـ فلسطين ـ كويت
ـ عربستان ـ اردن و غيره ).پاكستان ـ شبه جزيره آناطولی ـ نواحی اسلامی شوروی و
چين بالقوه می توانند از مراكز مهمّ توليد گندم به حساب آيند و گندم محصول‍ی است
كه بطور نسبی با اندك دستكاری در محيط های طبيعی فوق قابل كشت و برداشت می باشد.
قرار گرفتن شبه جزيره آناطولی و پاكستان با راند مان بالا در رديف توليد كنندگان
درجه اوّل دنيا (آنهم با توليد كم نسبت به قدرت بالقوه آنها )می تواند دليلی بر
مورد فوق باشد.

10-   
برنج :  از محصولات غذائی است و مناطق گرم و مرطوب
استوائی و يا در نقاط مرطوب تا عرض 40 درجه̾ جغرافيائی كاشت و برداشت می شود .
جزاير اندونزی ـ بنگلادش در رديف توليدكنندگان درجه̾ اول دنيا به حساب می آيند و
سواحل خليج گينه و غرب آفريقا ، جزاير مالديو از مراكز مهم توليد آن هستند و به علاوه
در ايران ـ عراق ـ پاكستان كه آب فراوان دارند به عمل می آيد .

11-   
ذرت : كه امروزه
از محصولات اقتصادی و مهمّ در جهت توليد پروتئين گياهی شناخته شده است به مقياس
وسيعی در اندونزی آفريقای استوائی ـ خليج گينه كاشت می شود . ايران ـ عراق ـ
پاكستان ـ تركيه نيز از مراكز مهمّ توليد آن می باشند : استفاده های‌ مهمّ آن در
تغذيه̾ مستقيم و صنايع غذائی و پرورش حيوانات می باشد.

12-   
نيشكر : از محصولات
مناطق گرم و مرطوب استوائی و يا مناطق گرم و خشك همراه با آبياری است و در صنايع
غذائی جهت تهيّه قند از آن استفاده می شود . اندونزی و مالزی ـ ميندانائو از توليد
كنندگان مشهور دنيا می باشند . سواحل خليج فارس ـ پاكستان شمال آفريقا نيز به كمك
آبياری از مناطق توليد كننده̾ نيشكر می باشند.

حال وضعيّت موجود كشاورزی جهان اسلام با آن همه استعداد های خدادای كه ذكر
گرديد مختصراً مورد بررسی قرار می گيرد : همان طور كه در بحث های گذشته كشاورزی را
متأثر از عوامل اقليمی و نوع اقليم دانستيم اكنون نيز روی اين موضوع تأكيد می شود
كه قمست اعظم جهان اسلام به دليل نامساعد بودن اقليم صحرائی و خشك فعلاً باير و لم
يزرع می باشد و قسمتی از خاك جهان اسلام به جنگل ها و علفزار های استوائی اختصاص
دارد و قسمت ديگری نيز در قلمرو كوهستان ها اشغال می شود و همچنين درياچه ها و
رودخانه ها و غيره بنابراين مناطق كشاورزی به نواحی ساحلی ـ جلگه های پايكوهی و
ميانكوهی و رودخانه ای محدود گشته و از قديم نيز به همين صورت بوده است.

ولی آنچه كه از نظر ما اهميّت دارد فرم كشاورزی و نوع محصولات در رابطه با
انگيزه كاشت آن و عقب ماندگی كشاورزی و ساير مشخصّات می باشد . فعلا در جهان اسلام
به طور كلّی‌ دو نوع كشاورزی با دو نوع محصول و هدف مختلف وجود دارد . يك نوع كه
از قديم الايّام وجود داشته و اكثر جمعيّت بومی اكنون نيز آن را در دست دارند كشت
محصولات غذائی مانند گندم ـ جو ـ برنج و ميوه جات و غيره می باشد . اين نوع
كشاورزی نسبت به كشاورزی جديد خيلی عقب افتاده و كم در آمد و پرخرج می باشد ، بدين
صورت كه توليد محصولات اين دو نوع كشاورزی گاهی به نسبت يك به بيست ( 1 به20 ) می
باشد و در اشتغال و مصرف نيروی انسانی‌ عكس اين رابطه صادق است . دسته دوم كشاورزی
تجارتی است كه بيشتر در مناطق استوائی و به دست كمپانی های غربی و با نيروی انسانی‌ارزان
بومی صورت می گيرد . مزارع بزرگ با خصوصيات مشخص به كشت محصولات كشاورزی تجارتی
چون كاكائو و قهوه روغن نخل ـ‌كائوچو ـ ادويه ـ نيشكر ـ موز ـ نارگيل و غيره صادر
می گردد. استعمارگران غربی‌ اوّلين ضربه ای كه بر پيكر كشاورزی بعضی مناطق جهان
اسلام وارد آوردند عبارت از تك محصولی و تجارتی كردن آن بود ( اگر چه در مناطقی كه
می‌توانستند اقتصاد آنها را متكّی به ذخائر زيرزمينی و تك محصولی نمايند اساساً
انهدام كشاورزی مدّنظر آنها بود ) چرا محصول غالب در اطراف رودخانه̾ نيل پنبه شد ؟
چرا اندونزی و مالزی ،‌بايد در رديف بزرگترين توليد كنندگان كائوچو قرار بگيرند ؟
چرا سواحل خليج گينه بايد بيشتر كوشش خود را صرف توليد كائوچو ـ قهوه و روغن نخل
بكنند ؟ و چرا قسمت اعظم كشاورزی كشور مسلمان الجزاير در زمان تسلط فرانسوی ها
تبديل به تاكستان برای‌ ساختن شراب مورد نياز فرانسه می شود ؟ ( و متأسفانه اكنون
نيز چنين حالتی در كوه های اطلس شمال آفريقا ديده می شود ) برای همه̾ اين چرا ها
دلايلی وجود دارد كه به طور خيلی خلاصه در مجموع می توان اين طور آنها را بيان كرد
كه هدف كلّی از ايجاد اين جريانات انحطاط كشاورزی و وابستگی اقتصادی و تأمين مواد
اوليه مورد نياز غرب و تك محصولی كردن اقتصاد بخش های مختلف جهان اسلام می‌باشد(
ضمناً گرايش تك محصولی كردن كشاورزی به سوی‌ محصولی بود كه مورد نياز آنها بود .)

محصولات موصوف اولاً به نيروی انسانی فراوان احتياج دارد و جهان استكبار
نيروی انسانی خود را به فعّاليت های‌ اقتصادی پردرآمد تر از كشاورزی مشغول می
نمايد و ثانياً در سرزمين آمريكای ( شمالی) يا اروپا كه محصول استوائی به عمل نمی
آيد و از طرفی آمريكای شمالی‌ و اروپا بزرگترين مصرف كنندگان و محتاجان محصولات
استوائی هستند و اگر اين محصولات توليد نشوند و يا باندازه̾ احتياج خودشان توليد
گردد اروپا و آمريكا بهره مند نمی گردند و مهم تر اينكه چون توليدات آنها تك
محصولی است اقتصاد متزلزل آنها در دست مصرف كنندگان است زيرا قيمت محصول را آنها
تعيين می كنند و آنها هستند كه ديگر محصولات اضافی كشاورزی خود را ( كه به خاطر
كشاورزی پيشرفته توليد كرده اند ) بايد به نفوس جهان اسلام بفروشند و با اين
موقعيّتها سياست تجارتی‌را به نفع خود تمام كنند و متاسفانه عملاً غالب مناطق جهان
اسلام محصولات كشاورزی و دامی‌ مورد نياز خود را با آن همه استعدادی كه دارند از
خارج و به خصوص جهان استكباری وارد می كنند. در جای ديگر اگر قرار باشد كه آمريكا
يا اروپا كه از تمام دنيا بيشتر گونی‌ و طناب مصرف مي كنند كنف مورد نيازشان را
خود توليد كنند ، نيروی انسانی‌ ندارند و اگر چنانچه محصولات كشاورزی فوق را خود
توليد كنند به جای‌ منفعت برای آنها ضرر دارد و مهم تر اينكه بعضی از ممالك
باصطلاح پيشرفته چون ژاپن و آلمان و آمريكا و غيره از تعداد جمعيّت كشاورزی خود
كاسته اند و آنها را به سوی صنعت سوق می دهند . چون با فروش كالاهای صنعتی‌ می‌توانند
محصولات كشاورزی بيشتری بدست آورند پس دست به كاری می زنند كه احتياجات خود را با
فروش كمی‌ از محصولات مازاد خود مرتفع كنند و استفاده نيز برده باشند و چنين كار
پرزحمت و كم ارزشی‌ بايد بدوش جمعيّت زياد بنگلادش بيافتد و بار نياز بيشتر دنيا
را بدوش بكشند! زحمت زياد بكشند ولی عوايد كم داشته باشند و به ناچار هميشه با فقر
ـ تنگدستی مرگ و مير ـ امراض ـ عقب ماندگی و ديگر بلا يا دست بگريبان باشند ! .

چرا بيشتر مناطق جهان اسلام امروزه بايد گندم و مواد غذائی و فراورده های
دامی‌ از خارج وارد كنند در صورتيكه عرض جغرافيائی متوسط و مديترانه ای‌ همانطور
كه قبلاً ذكر شده است نه تنها نبايد مواد غذائی و به خصوص گندم وارد كند بلكه بايد
صادر كننده نيز باشد در اينجا باز سياست اقتصادی آمريكا و كشورهای باصطلاح پيشرفته
كه مازاد محصول دارند عملاً مانع از پيشرفت كشاورزی می گردد . موضوع ديگر مورد بحث
ما جمعيت كشاورزی جهان اسلام است كه در غالب مناطق حدود 7 ٪ جمعيّت آن به كار
كشاورزی اشتغال دارند . مخارج مادّی و انسانی فراوان با توليد بسيار كم و ناچيز
مشخصّات كشاورزی آن می‌باشد .

نتيجه̾ اين رابطه كمبود غذائی ـ فقر ـ بی سوادی ـ‌ عقب ماندگی تكنيكی و
اقتصادی و همان طور كه ذكر شد احتياج به خارج می باشد . در بيشتر ممالك صنعتی كه
كشاورزی در سطح بسيار پيشرفته است سعی می‌شود حداكثر استفاده از نيروی‌ انسانی‌ در
صنعت بشود و هيچ وقت نيروی‌ انسانی‌ زيادی‌ را در كشاورزی بكار نمی اندازند و
كاسته شدن از درصد جمعيّت كشاورز در ممالك پيشرفته با گذشت زمان در سال های‌اخير
دليلی بر اين موضوع می باشد 1  و اين جريان به خاطر دو علّت است
اوّلاً اينكه آنها كشاورزی را روز به روز مكانيزه تر كرده و نيروی انسانی مورد
نياز را به حداقل می رسانند . ثانياً به جای اينكه نيروی انسانی را در كشاورزی با
توليد كم نسبت به صنعت بكار اندازند آنها را به بخش صنعتی انتقال داده و با همان
نيروئی كه مثلاً برای توليد /1000 كيلو گرم گندم و يا كنف مورد نياز است می‌توانند
چند برابر ارزش اين مقدار ، توليد صنعتی داشته باشند و بنابراين موادّ كشاورزی
مورد نياز را راحت تر از خارج دريافت می دارند پس چه اجباری دارند كه سود بيشتر را
رها كنند ،‌حال با اين سياست های فريب دهنده̾ دنيا كه موارد ذكر شده̾ از آنها
معدود می باشند و با اين بيداری ممالك استعمار كننده آيا وقت آن نرسيده است كه
مسلمانان بيدار شوند و به فكر خود باشند و از اوضاع اقتصادی خود و دنيا با خبر
شوند و دست های‌ استعمار را بشناسند و در جهت اعتلاء جهان اسلام ، از خمودگی ، تن
پروری و تكيه بر منابع زيرزمينی وسلطه پذيری پرهيز نمايند . ؟                     ادامه دارد [1]

 



1-      
كاستن از درصد جمعيّت كشاورز و در عين
حال افزودن توليد كشاورزی با بكارگيری روش ها و ابزار مكانيزه و جذب نيروی انسانی
در صورتيكه زمينه های شغلی در بخش توليد صنعتی و خدمات اجتناب ناپذير مانند تعليم
و تربيت ـ درمان و بهداشت ـ امور دفاعی و غيره فراهم گردد مفيد خواهد بود . ولی
كاربرد روش ها و ابزار مكانيزه در كشاورزی كشور های توسعه نيافته و جهان اسلام
بدون برنامه ريزی دقيق و حساب شده و آزاد سازی نيروی انسانی‌ اين بخش در حاليكه
زمينه̾ اشتغال آنها در بخش صنعت و خدمات اجتناب ناپذير فراهم نگرديده است مضّر
بوده و نتيجه ای جز افزايش بيكاری پنهان و سيل مهاجرت آنها به مناطق شهری و پيچيده
شدن مسائل آنها و مشكلات و عوارض منفی ديگر به همراه نخواهد داشت .