اعتمادمردم را حفظ كنيم

درآمد:
خلوص و ساده‌زيستى دكتر شيبانى امري است كه دوست و دشمن بر آن اتفاق نظر دارند. او كمتر سخن مىگويد و مرد ميدان مبارزه و عمل صالح است و اين گفتگو را نيز به دشوارى پذيرفت، با اين همه جملات كوتاه و موجز او برخاسته از صداقت و شفقتى مؤمنانه است كه چون هميشه به كلام او تأثير و اعتبارى خاص مىبخشد.
علايق سياسى شما از چه مقطعى بروز كرد؟
من از دوره نهضت ملى شدن نفت به سياست علاقمند شدم و مانند بسيارى از جوانان آن دوره، به رفع سلطه انگليس علاقمند بودم و اخبار و رويدادها را پيگيرى مىكردم. در آن زمان دانشجوى دانشكده فنى دانشگاه تهران بودم و بعدها به دانشكده پزشكى رفتم. ما در آن مقطع طرفدار دولت دكتر مصدق بوديم. البته جبهه ملى در دانشگاه فعاليت موثّرى نداشت و اكثر فعّالين دانشگاه توده‌اى بودند و در راه ملى شدن نفت، بسيار سنگ‌اندازى مىكردند.
مذهبيون از چه زمانى به شكل محسوس وارد فعّاليتهاى سياسى آن دوره شدند؟
من فكر مىكنم وقتى كه آيت‌الله كاشانى از تبعيد برگشتند و با آن استقبال گسترده روبرو شدند، فعاليتهاى سياسيون مذهبى دوباره به راه افتاد. پيشكسوت مبارزين مذهبى در آن مقطع بالطبع
مرحوم آيت‌الله كاشانى بودند كه با دكتر مصدق همكارى مىكردند و توانستند گروه زيادى از مردم متدين را بسيج كنند. البته نقش فدائيان اسلام و شخص شهيد نوّاب صفوى را به عنوان يك گروه مبارز اسلامى با هدف كاملا مشخص نمىتوان ناديده گرفت، اما اينها با فكر مسلط و مشترك بين رهبران نهضت، اختلافاتى داشتند. مرحوم كاشانى و دكتر مصدق در اولويت دادن به بيرون راندن انگليس، با هم توافق داشتند، حتى يكى از خويشاوندان ما نقل مىكرد كه با عده‌اى از بانوان، خدمت آيت الله كاشانى رفتيم و گفتيم :«آقا! چرا حكومت اسلامى را پياده نمىكنيد؟» مرحوم كاشانى گفتند :«ما فعلا با انگليس در جنگ هستيم و هيچ كار ديگرى هم نمىكنيم.»، يعنى حتى مرحوم كاشانى هم معتقد بودند كه در آن برهه نمىشود حكومت اسلامى را تشكيل داد، ضمن اينكه درآن مقطع، فرهنگ دينى چندان قوي‌اى هم وجود نداشت و شرايط مثل شرايط منتهى به پيروزى انقلاب نبود.
نقش فدائيان اسلام را در به ثمر رساندن نهضت ملى چقدر مؤثر مي‌دانيد؟
واقعيت اين است كه مجموعة حاميان نهضت ملى و بهطور طبيعى طرفداران و اطرافيان دكتر مصدق از فعاليتهاي فدائيان اسلام، بسيار بهره بردند و اگر آنها با رزم‌آرا برخورد نمىكردند، دكتر مصدق بههيچ وجه نخست‌وزير نمىشد. مرحوم نواب خدمات زيادى كرد و افرادى كه در اين سالها آنها را به خشونتطلبى و امثالهم متهم مىكنند، يا توجهى به ديكتاتورى شاه و نفوذ بيگانگان در شرايط آن روز جامعه ندارند و يا عمدآ تاريخ را تحريف مىكنند. شهيد نواب بيان بسيار نافذ و جذبه فوق‌العاده‌اى داشت و بسيار هم ساده‌زيست بود. آقاى طالقانى بعدها براي ما نقل مىكرد كه وقتى نواب مىخواست براى شركت در مؤتمر اسلامى برود، نزد من آمد و گفت :«پسر عمو! من مىخواهم به مسافرت بروم و عبايم را به خشكشوئى داده‌ام. شما عبايت را به من قرض بده و بعد برو عباى مرا از خشكشوئى بگير.» زندگى بسيار ساده و در عين حال شخصيت بسيار مؤثرى داشت.
تحليل شما از زمينههاى وقوع 28 مرداد چيست؟
من فكر مىكنم اختلافى كه بين رهبران نهضت پيش آمد و ضعفى كه از اين ناحيه بر نهضت تحميل شد، موجب شد كه مردم واقعآ متحيّر شوند و مديريت مناسب و واحدى براى نهضت ملى نفت وجود نداشته باشد. بين 25 تا 28 مرداد توده‌اىها در خيابان فردوسى راه مي‌افتادند و شعار جمهورى دموكراتيك سر مي‌دادند و مردم از ترس اينكه توده‌اىها حاكم شوند، سكوت كرده بودند. واقعيت اين است كه مردم در روز 28 مرداد متحيّر بودند و اصلا نمي‌دانستند چه بايد بكنند و طبعآ شاه و امريكائىها در چنين فضائى توانستند دو باره قدرت را قبضه كنند.
شما بعد از 28 مرداد در گروه نهضت مقاومت ملى فعال بوديد. بهطور مشخص در آنجا چه فعّاليتهائى را انجام مي‌داديد؟
من به عنوان دانشجوى طرفدار نهضت مقاومت فعاليت مىكردم و اعلاميه وجزوه مي‌داديم و نشريه راه مصدق را منتشر مىكرديم. در همان مقطع بود كه استادان دانشگاه و مرحوم فيروزآبادى، جزوه‌اى عليه كنسرسيوم منتشر كردند. البته نهضت مقاومت در ميان مردم موثر نبود و پايگاه مهمى هم نداشت، گهگاه اعلاميهها و شبنامههائى مي‌داد كه اينها با پول خودمان و در منزل من تكثير مىشدند. در ابتدا همة نيروهاى چپ و مذهبى به نهضت مقاومت آمدند- البته مقصودم از چپ، بيشتر سوسياليستها هستند- ولى بهتدريج چپىها و لائيكها و ناسيوناليستها و ليبرالهاى غيرمذهبى، همه كنار كشيدند و تنها مذهبىها باقى
ماندند؛ البته همان طور كه اشاره كردم در آن مقطع حرف ما چندان خريدار نداشت و نهضت مقاومت فقط يك عده مخاطب خاص داشت.
بعد از بىفروغ شدن چراغ نهضت ملى، شما نهضت آزادى را تشكيل داديد. علت اين امر چه بود و شما چه نقشى در تشكيل، توسعه و تداوم فعاليتهاى نهضت داشتيد؟
هدف اين بود كه مذهبىهاى باقيمانده از نهضت مقاومت ملى يك هويّت جديدى براى خود دست و پا كنند و يك تشكيلات قوىترى را راه بيندازند. من هم، عضو شوراى مركزى نهضت بودم و هم عضو هيئت مؤسّس و هم مسئول كميته دانشجوئى نهضت. موسسان اوليه سازمان مجاهدين كه با منافقين بعدى خيلى تفاوت داشتند، جزو همين كميته بودند. اينها وقتى با ما كار مىكردند، آدمهاى مذهبى و زحمتكشى بودند، معتقد به دين بودند، ولى اطلاعات عميق نداشتند. البته به اين نكته هم اشاره كنم كه هدف از تشكيل نهضت آزادى، انشعاب از جبهه ملى و اعتراض به آن نبود، بلكه مىخواستيم با وجهه مذهبىترى در داخل جبهه فعاليت كنيم، منتهى در عمل موفق به انجام چنين كارى نشديم. خود جبهه ملىها هم اعتقادشان اين بود كه شما برويد و گروهى را تشكيل بدهيد و علنآ بگوئيد چه كسانى هستيد تا ما بدانيم با چه فكرى روبرو هستيم. اين بود كه زمينة تشكيل نهضت آزادى فراهم شد.
 ما امروز با چهرههائى مواجه هستيم كه داعيه‌دار نهضت آزادى هستند و از پيشينه ونام مؤسسين اوليه نهضت استفاده ابزارى مىكنند. اين افراد در مقطع تأسيس، چقدر در نضجگيرى اين حركت نقش داشتند؟
اين افراد در آن زمان در تشكيل نهضت دخيل نبودند. آقاى يزدى در آمريكا با نهضت همكارى مىكرد، ولى هيچ وقت عضو شوراى نهضت نبود. آقاى صبّاغيان هم با دكتر سامى همكارى مىكرد. آقاى معينفر هم نبود و با انجمن مهندسين همكارى مىكرد و در مسائل سياسى، فعال نبود. آقاى دكتر يداللّه سحابى، پدر آقاى مهندس سحابى، از مؤسسين بود، ولى خودش را يادم نيست كه از اعضاى مركزيت بوده باشد، اما جزو نهضت آزادى بود كه بعدآ جدا شد و جزو منتقدين مهندس بازرگان شد. به هر حال اغلب كسانى كه با عنوان نيروهاى ملى ـ مذهبى، يك چيزهائى را امضا مى كنند، در آن زمان، ناشناخته بودند و يا در رديف دو و سه بودند و در مبارزات هم خيلى جدى نبودند.
هم‌اكنون در تبليغات نهضت آزادى به كرات از آيت‌اللّه طالقانى، نام برده مىشود. ايشان چه نقشى در نهضت داشت و در اين تشكل، چقدر فعال بود؟
بعد از تشكيل نهضت، مرحوم آقاى آسيد رضاى زنجانى و آقاى
طالقانى از ايجاد اين تشكيلات سياسى دينى براى مبارزه، حمايت كردند و اعلاميه دادند، اما آقاى طالقانى در مورد شاه و سلطنت، ديدگاه بسيار راديكالى داشت. او از نظر سياسى و مبارزه، بسيار تندتر و فعالتر از مهندس بازرگان بود. البته ايشان فعاليت تشكيلاتى نمىكرد و چندان هم در چهارچوب تشكيلات نهضت آزادى عمل نمىكرد. به قول امروزىها، ايشان فراتر از گروهها بود. مسجد ايشان، عملا پايگاه اغلب كسانى بود كه به وضع موجود، اعتراض داشتند و به مبارزه علاقمند بودند. يادم هست كه در مسجد ايشان عكس شاه نبود. بعد از مدتى ماموران رژيم آمدند و براى نصب عكس، فشار زيادى آوردند و نهايتآ عكس را كنار كفشدارى زدند! رژيم پس از مدتى متوجه شد كه چه خبطى كرده است.
نهضت آزادى پس از تشكيل تا چه حد توانست با جريانى كه از سال 40 شروع شد، همراهى كند؟
واقعيت اين است كه اگر فضاى باز سياسى وجود داشت و نهضت مىتوانست در حد يك اعلاميه سياسى و اظهارنظر كارى بكند، اين كار را مىكرد، اما به هيچ‌وجه قدرت ايجاد انسجام و وحدت را در ميان مردم نداشت، چون چنين نفوذي نداشت. با ظهور امام و رويداد 15 خرداد، نهضت آزادى و گروههائى از اين دست، به حاشيه رفتند. با توجه به ايدههاى امام و نتايجى كه از حركتش مي‌ديديم و ايمان وسيع و بى نظير مردم به ايشان و جامعيت و صداقت او را كه بزرگترين انقلاب مردمى را بوجود آورد مشاهده مىكرديم، براى من كه خودم در تأسيس نهضت آزادى دست داشتم مسجّل شد كه ديگر تاريخ مصرف نهضت آزادى تمام شده و نهضت از مردم عادى هم عقب مانده و دوران همه آن گروههاى سابق ملّى
و مذهبى و چپ و ليبرال منقضى شده است. رسيديم به اين كه همه گروهها و تلاشهاى قبلى ناقص و معيوب بوده و امام صحيح مىگويد. امام از جايگاه يك مرجع تقليد و فقيهى بزرگ، توانست نيروهاى پراكنده را به يك انقلاب بزرگ تبديل كند. در سالهاى بعد هم كه با مؤسسين نهضت، در زندان بوديم و طبيعتآ در زندان نمىشد فعاليت خاصى كرد.
بخشى از نقش‌آفرينى جنابعالى مربوط است به دادگاه سران نهضت آزادى در سال 42. چه شد كه اين دادگاه توانست درحد خود بر جريان مبارزات تاثير بگذارد و مورد توجه افرادى كه انگيزه مبارزاتى داشتند، قرار بگيرد؟
به نظر من، دستگاه مي‌دانست كه ما يك گروه مذهبى هستيم و حرف حسابى هم داريم و محكم هم سر حرفمان ايستاده‌ايم. آنها نمىتوانستند منكر اعتقاد و شيوه و طرز فكر ما بشوند، بالطبع دفاعيات ما هم محكم بود. البته آن دادگاه هم محدوديتهاى خودش را داشت. اولا افراد زيادى نمىتوانستند در آن شركت كنند و حرفها درست منتقل نمىشد، اما با اين همه بهطور نسبى، دست كم مستمعينى كه ازاقشار علاقمند به مبارزه، در دادگاه شركت مىكردند حرفها را به بيرون منتقل مىنمودند.
البته در رفتارهاى رهبران نهضت در دادگاه، تفاوتهائى وجود داشت. مرحوم آقاى طالقانى مطلقآ دفاع نمىكردند، اما مهندس بازرگان دفاع و شخص شما گهگاه صحبت و اعتراض مىكرديد. دليل اين تفاوت چه بود؟
آقاى طالقانى دادگاه را براى محاكمه خودش، صالح نمي‌دانست. به هر حال ايشان از علما بود و اعتقاد داشت كه اين دادگاه اساسآ صلاحيت ندارد كه او را محاكمه كند و لذا سكوت مىكرد، اما از اين نظر با ايشان تفاوت داشتيم و مىخواستيم حرفهاى خودمان را به صراحت بزنيم. جريان دادگاه را هم مصنوعى مي‌دانستيم و معتقد بوديم رأىها از قبل صادر شده‌اند، از اين نظر به اين نتيجه رسيديم كه اين دادگاه براى بيان حرفها و اعتقاداتمان فرصت خوبى است.
شما مدتهاى مديد، چه قبل و چه بعد از سال 42 در زندان بوديد. برنامه شما در زندان چه بود؟
همان طور كه گفتيد من قبل از سال 42 در جريان نهضت مقاومت ملى سابقه دستگيرى و زندان داشتم. در دادگاه 42 به 6 سال و بعد از آن هم در دادگاه بعدى به پنج سال زندان محكوم شدم. زندان 6 ساله كه از سال 42 شروع شد، به مفهوم واقعى كلمه براى ما يك دانشگاه بود. ما را به زندان قصر برده بودند و تمام
افرادى كه آنجا بودند، به تناسب سوادشان تدريس مىكردند. فكر مىكنم جمع بسيار خوب و سازنده‌اى بود. خود من در آنجا فرانسه درس مي‌دادم و در عين حال در كلاسهائى كه ديگران تدريس مىكردند، شركت مىكردم. ما در آنجا بيشتر مطالعه مىكرديم، البته بخشى از كتاب حيات و هدفدارى، تأليف رووير را در آنجا ترجمه و بخشى از آن را هم تدريس مىكردم. اين كتاب نوشته يك پزشك مذهبى بود و مىخواست نشان بدهد كه علم با مذهب، هماهنگ هست. او در لابلاى تحقيقات پزشكى، شواهد مذهبى هم آورده بود و ما فكر كرديم كه موضوع اين كتاب با آنچه كه ما در صدد ترويج آن هستيم، كاملا هماهنگ است، لذا من آن را ترجمه كردم و شركت انتشار هم بعدها چاپ كرد. اين جمع بسيار جمع سازنده‌اى بود و به همين علت پس از مدتى، عدّه‌اى از ما را به برازجان تبعيد كردند؛ البته آقاى طالقانى را در همان زندان شماره 4 قصر نگه داشتند و براى اينكه ايشان را اذيت كنند، عدّه‌اى از زندانيان عمومى و عادى را هم كنار ايشان آورده بودند كه البته آنها پس از مدتى به جاى اينكه مزاحم ايشان بشوند، تحت تأثير اخلاق و رفتار ايشان قرار گرفته و خدمتكارشان شده بودند! بخشى از اين مسئله هم به روحية مذهبى زندانيان عادي برمىگشت. به هر حال آنها هم ريشهها و علائق مذهبى داشتند و طبيعى بود كه جذب كسى مثل آقاى طالقانى بشوند. در مجموع من وقتى از آن جمع صميمى زندان بيرون مي‌آمدم، ناراحت مىشدم، نه اينكه از زندانى بودن ناراحت باشم.
آيا در آن مقطع پيشبينى مىكرديد كه انقلاب موجب تأسيس چنين نظامى بشود و به اين پيروزىها برسد؟
مسلماً اين چيزى را كه اتفاق افتاد، هرگز پيشبينى نمىكرديم. حداكثر چيزى كه احتمال مي‌داديم ايجاد فضائى بود كه آدمهائى مثل ما بتوانند حرفشان را بزنند و چون صداقت داشتيم و فضا هم تا حدودى تغيير كرده بود، فكر مىكرديم شروع نهضت و اين جريانات موجب خواهد شد كه ديگر خيلى ما را اذيت نكنند. هيچ كس تصور نمىكرد كه نظامى بر پايه اسلام و با اين سرعت تأسيس شود.
چه خاطراتى از امام داريد؟
تا قبل از انقلاب و در دوران مبارزه كه با امام رابطه نزديكى نداشتم، چون اولا ايشان در تبعيد بودند و ما هم كه در زندان بوديم. البته مطالب ايشان طبعآ مورد قبول ما همه بود و در همه انگيزه ايجاد مىكرد. بعد از انقلاب، من وزير كشاورزى امام شدم، به اين ترتيب كه عضو شوراى انقلاب بودم و مرحوم شهيد بهشتى هم فهرستى از وزراى پيشنهادى را تهيه كرده و خدمت امام برده و نام
مرا هم به عنوان وزير كشاورزى ذكر كرده بود. امام به دليل اعتمادى كه به شهيد بهشتى داشتند، آن فهرست را تأييد كردند.
بعدها هم به تناسب مسئوليتهائى كه داشتيم، خدمت امام مي‌رسيديم. خاطره جالبى كه از ايشان دارم اين است كه يك بار در زمان رياست جمهورى آقاى بنىصدر قرار بود در شوراى امنيت، به پرونده ايران رسيدگى شود. در جلسه‌اى كه خدمت امام بوديم، بنىصدر اعلام كرد كه مايل است به شوراى امنيت برود و از ايران دفاع كند. امام مخالفت كردند و گفتند :«شما مي‌رويد به آنجا و به شما يك محكوميت رسمى مي‌دهند و برمىگرديد. رفتن به آنجا فايده‌اى ندارد و فقط شكست ديگرى عايد ما مىشود.» بعد هم با جديت ادامه دادند: «اگر هواپيماى شما از اينجا بلند شود و برود، من خواهم گفت كه اين هواپيما از ما نيست».
يك مقدار هم به زندگى شخصى شما بپردازيم. شما يكى از نمادهاى ساده‌زيستى در ميان مسئولين هستيد و خوشبختانه بر خلاف برخى كه منش ديگرى را در پيش گرفتند، همچنان بر اين شيوه رفتار مىكنيد. چه شد كه توانستيد اين حالت را همچنان در خود حفظ كنيد؟
من هميشه زندگى ساده‌اى داشته‌ام و دنبال تغيير اين وضع هم نبوده‌ام. با توجه به آنچه كه از بزرگان دين و مواعظ اخلاقى آنها نقل مىشود سعى كردم اين گونه زندگى كنم و خدا هم كمك كرد.
از مصاديق ساده‌زيستى شما تردد در سطح شهر و حضور در ميان مردم است. از واكنشهاى مردم چه خاطراتى داريد؟
بعضىها تعجب مىكنند كه من مثلا سوار مترو مىشوم و سر كار مي‌روم و يا تنها در خيابان تردد مىكنم. البته من خودم را كسى نمي‌دانم كه رفتارم با مردم تفاوتى داشته باشد. گاهى مردم مي‌آيند و مشكلاتشان را بيان مىكنند و طبعآ چون امكانات زيادى ندارم، چندان كارى نمىتوانم برايشان انجام بدهم، ولى همين نفس ساده‌زيستى مسئولان مىتواند به مردم براى تحمّل مشكلات كمك كند.
شما در دو دوره اخير با رأى بالائى به عضويت در شوراى شهر تهران انتخاب شديد. در اين دو دوره، شورا با اتخاذ شيوههاى متفاوتى نسبت به دوره اول، توانست منشأ تحولات مهمى در سطح كشور بشود. به نظر شما، رمز موفقيت شورا در اين دو دوره چه بود؟
من البته كارى ندارم كه چرا شوراى اول، موفقيت يا موقعيتى پيدا نكرد، اما مسلمآ شوراى دوم، بيشتر مورد تأييد مردم قرار گرفت و برنامهها و حرفهاى آن را هم بيشتر پذيرفتند. افرادى در شوراى دوم بودند كه مردم به آنها اعتماد بيشترى داشتند و طبعآ بيشتر هم همكارى كردند. من معتقدم در اين سى سال به همان ميزانى كه توانسته‌ايم اعتماد مردم را جلب كنيم، به همان ميزان هم موفقتر بوده‌ايم. در تمام جاهائى كه نظام توانسته اعتماد مردم را جلب كند، موفق عمل كرده است و هر جا كه موفق نبوده‌ايم، قطعآ در اين زمينه نقص داشته‌ايم و مسلمآ رمز ادامه موفقيتها و گسترش آنها هم همين است.
در سالهاى اخير بخشى از وقت شما صرف بنياد امام مهدى(عج) مىشود. چه شد كه اين بنياد را تأسيس كرديد و تا به حال چه فعاليتهائى داشتيد؟
طبيعى است كه ما شيعيان اعتقاد به مصلح داريم و بايد با فعاليتهاى فرهنگى و تلاشهاى برنامه‌ريزى شده، زمينه فرهنگى ظهور را در ميان مردم تقويت كنيم. عدّه‌اى با اين انگيزه جمع شدند و اسم ما را هم در آن ليست گذاشتند و بنده هم به عنوان پادو در خدمتشان هستم. بحمداللّه بنياد فعاليتهاى زيادى را انجام داده است. بنا شد ما براى مراكزى كه بهنوعى منتسب به امام زمان(عج) هستند، كمكهائى داشته باشيم. در اطراف جمكران توانستيم يك زائرسرا در مساحتى بالغ بر 180 هزار متر زيربنا، براى 500 تن زن و مرد كه بتوانند به شكل جداگانه اسكان پيدا كنند، بسازيم و خوشبختانه حدود يك سال و نيم است كه آنجا فعّال شده و زائران مرتبآ به آنجا مراجعه مىكنند. نشريات و كتب خوبى داشتيم كه در حد خودش بازخوردهاى خوبى در جامعه داشته است. البته آنچه كه انجام شده در حد مقدورات مؤسسه بوده.
شما از فعالان عرصه پزشكى كشور بوده و از چند و چون پيشرفتهاى پزشكى هم اطلاعات خوبى داريد. بر اساس شواهد و قرائن، پزشكى ايران از جايگاه خوبى برخوردار بوده و بيش از پيش مورد اعتماد مردم قرار گرفته است. به نظر شما علت چيست؟
علت اين است كه ما از نظر دانش پزشكى، پزشكان بسيار توانمندى داريم كه اگر خود را بالاتر از اطباى خارجى ندانند، كمتر هم نمىبينند و حق هم دارند، در كارهاى خودشان خيلى موفق هستند و پيشرفت كرده‌اند؛ منتهى در زمينه تجهيزات پزشكى كاستىهائى داريم كه در سالهاى گذشته سعى شده برطرف شود و دستگاههاى لازم به ايران آورده شوند. البته من قبول دارم كه هنوز براى بعضى از بيمارىها هزينه درمان، خيلى بالاست، ولى در توان درمان كاستى نداريم، به ويژه با استعدادهائى كه در ميان پزشكان جوان وجود دارد، منتهى در ميان مردم ما ذهنيتى هست كه تصور مىكنند پزشكان خارجى توانمندتر از پزشكان ايرانى هستند كه به هيچ‌وجه اين طور نيست و با يك آمار ساده از معالجه بيمارىهاى شايع، مىتوان متوجه واقعيت شد.
برنامه روزانه شما چيست؟
بعد از نماز صبح و صرف صبحانه، به محل هيئت امناى صرفهجوئى ارزى در معالجه بيماران مي‌روم كه نهاد تعريف شده و مصوبى است براي جلوگيرى از خروج بيمارانى كه در داخل كشور امكان معالجه مطلوب آنها فراهم است. البته ما در مورد عمده بيمارىهاى شايع، توان معالجه بيماران را داريم، منتهى ابزار معالجه برخى از بيمارىها هنوز گران است، مثلا كسانى كه مشكل شنوائى دارند، به وسيله دستگاه حلزونىشكلى، شنوائى خود را به دست مي‌آورند. ما اين دستگاه را وارد كرده‌ايم، ولى هر كسى كه بخواهد آن را تهيه كند، بايد حدود 15 ميليون تومان هزينه كند. به هر حال جلسه ما از ساعت 6/5 تا 8 هست، بعد مي‌آيم بنياد امام مهدى(عج) و به فعاليتهاى اينجا مىپردازم. جلسات شوراى شهر هم كه يكشنبه و سهشنبه است و از اينجا مي‌روم و در آن شركت مىكنم.
ورزش هم مىكنيد؟
به معناى مصطلحش نه، اما پياده‌روى زياد دارم و بخشى از مسافتهاى كارى را پياده طى مىكنم، البته ماشينى هست كه گاهى مي‌آيد و مرا مىبرد، ولى اگر نباشد، با اتوبوس و مترو مي‌روم. ورزش من منحصر به همين پياده‌روى است.
از اينكه پذيراى اين گفتگو شديد، بسيار متشكريم.
