دستاوردها ی انقلاب اسلامی

قسمت پنجم

حجه الاسلام و المسلمین موسوی خوئینی ها

یازدهم : افشا و حذف بسیاری از جریانهای انحرافی و وابسته

گاهی حوادثی رخ میدهد که نظم از پیش تعیین شده بسیاری از امور رابرهم میزند  نظمی را ایجادمیکند که در پرتو جاذبه و زیبائی خود بدان مطلوبیت میبخشد حادثه دستگیری اکثریت قاطع اعضای کادر مرکزی حزب توده و کشف و افشای این جریان آلوده و رسوا،  ازاینگونه حوادث است که نظم از پیش ارائه شدۀ بیان دستاوردهای انقلاب اسلامی ـ که موضوع این سلسله مقالات است ـ  رابهم زد و دستاورد ردیف هفده را به اینجا کشانید،  یعنی به ردیف یازده و تصور میکنم که این جابجائی،  مطلوب باشد.

 

در پنجمین بهار پیروزی انقلاب اسلامی آخرین جریان منحرف و وابسته به بیگانه که افشاء و حذف شد، شعبه ایرانی سازمان اطلاعاتی و جاسوسی “کا. گ. ب.  ” بود موسوم به حزب توده ایران و به تعبیر بهتر حزب جاسوسان شوروی درایران که هم داستان غم انگیز احزاب کمونیست جهان بود و هم بیان سرانجام هر گروه و تشکیلاتی سیاسی که متکی براعتقادات و باورهای مردم نیست. مردمی که در میان و کنار آنان میخواهندمبارزه و تلاش سیاسی داشته باشد پیش از آنکه ابعاد مختلف این حادثه و آثار سیاسی و انعکاس جهانی آنرا بررسی و تحلیل کنیم، برمی گردیم به دیگر جریانهائی که در طول چندسال گذشته یکی پس از دیگر ی افشاء و حذف گردیدند تا معلوم شود که آیا پاکسازی جامعه و حرکت سیاسی آن از اینگونه جریانهای آلوده و ناسالم جز با توان و صلابت انقلاب اسلامی و هشیاری رهبری آن امکان پذیر بوده است؟.

مقدمتا توضیح یک نکته، مفید به نظر می رسد و آن اینکه به طور طبیعی هر جامعه ای که طاغوت برآن مسلط باشد هم چنانکه زمینه رشد هرگونه ریشه فساد اخلاقی، اقتصادی فرهنگی و و. . . .  در آن جامعه آماده می شود همچنان زمینه رشد جریانهای فاسدی که خود در مرحله و یا مراحلی در حال مبارزه و جنگ با نظام سیاسی فاسد و حاکم است،  علت پیدایش این جریانهای سیاسی فاسد عمدتا به یکی  ازدو دلیل میتواند باشد: یکی اینکه چون آهنگ عمومی جامعه در حاکمیت نظام  طاغوتی، قدرت طلبی، شهوت پرستی و گرایش به فریب و نیرنگ و ریا و نفاق و دیگر خصلتهای ضد الهی است، پس به طور طبیعی افراد و دستجات دیگری هم پیدا می شوند که در تنازع قدرت و دستیابی به جاه و مقام و شهوات در شکل یک حرکت سیاسی،  به جنگ با قدرت و مسلط و حاکم برمیخیزند که خود سفره اینگونه تمتعات آلوده و فاسد را در جامعه گسترده است.  درست است که این به جنگ برخاستگان با طاغوت مبارزه میکنندولی نه با طغیان او بلکه با حرمان و بی بهره گی خود از این خوان یغما و اما دلیل دیگر این که در نظام طاغوتی چون حاکمیت از آن جهل و بی خبری از حقایق و واقعیتها است لذا بسیاری از افراد و دستجاتی که به انگیزه سالم انسانی الهی به مبارزه با طاغوت برمیخیزندچون نمیتوانند معیارهای حق را به خوبی تشخیص دهند و در آشفته بازار دغلبازان سیاسی و مدعیان رهبری نمی توانند رهبر حق را از باطل باز شناسند لذا در قدم اول و یا چندمین قدم، سرانجام باز بدام باطل ومنادیان آن می غلتند و برسر آنان همان خواهد آمدکه بر سر دسته اول. اگر به تحلیل علت یا علل شکست بسیاری از حرکتهای سیاسی و یا انقلابی پس از پیروزی آنها بر نظام و قدرت حاکم بخواهیم بپردازیم،  به نکته فوق الذکر قطعا باید توجه خاص داشته باشیم زیرا هنگامیکه یکی از این حرکتها و جریانهای سیاسی بر رقیب پیروز می شود بعلت ناخالصیهای درون خود نمیتواندسایر جریانهای فاسد را شناسائی و کشف و سپس دفع و

حذف نماید. کودتا های پی در پی عراق را پس از سقوط حکومت فاسد سلطنتی آن ملاحظه کنید که البته آن تنها یکی از اشکال شکست این حرکتهای سیاسی پس ا ز پیروزی آنها است اشکال دیگری نیز دارد که معلول کودتاهای خزنده است که نمونه های فراوان دارد. فشرده مضمون این سخن آن  است که: هر حرکت سیاسی و یا هر انقلابی به میزان صلابت و استحکام محتوای خود و به تناسب قدرت ارکان و قواعد فکری و ریشه داشتن در اعماق وجود و اتکاء به توده ها و به میزان تخریب بنیانهای ظلم و تجاوز و فسق و فساد و فجور در همه زمینه ها قادر به کشف و افشاء و حذف جریانهای ناسالم و بجامانده از نظام فاسد گذشته است و در حد آلوده بودن خود به انگیزه های پرداخته شده بدست نظام فاسد پیشین، از جستجوی جریانهای فاسد ناتوان خواهد بودکه سرانجام یا بدست آنها خود حذف می شود یا با جذب آنها بسوی خود هویت واحدی را باآنها تشکیل میدهد.

اکنون پس از توضیح این نکته، برمی گردیم به نگاهی گذرا به حوادث چند ساله پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران:

اولا ـ برخورد انقلاب را با دو جریان سیاسی مسلط بر جهان، جریان غرب و آمریکا و جریان شرق بررسی میکنیم،  اما در افشای ماهیت غرب و آمریکا صلابت و قدرت انقلاب و رهبری آن در این عرصه به اندازه ای وسیع و عمیق و برای توده های مستضعف در سراسر جهان آگاهی بخش و برای سیاستگران غربی و مخصوصا شیطان بزرگ رسواگر و شکننده است که در هیچ بیانی همه ابعاد آن نمی گنجد جانانه ترین تازیانه افشاگرانه، نام شیطان بزرگ برآمریکا نهادن است که در فرهنگ همه محرومان عالم بیانگر تمامی پلیدیها است که در یک موجود متراکم شده باشد که آمریکا چنین است.

با لرزه ای که انقلاب اسلامی ایران بر کاخهای غربی و آمریکائی افکند طشت رسوائی حقوق بشرآنان از پشت بام بر زمین افتاد، تلفن آقای کارتر طرفدار حقوق بشر را  ( که بعضی از جریانهای فاسد خودمان!!! نیز باور کرده بودند) به شاه،  بعد از فاجعۀ هفده شهریور و یا جمعه سیاه مبنی بر حمایت و پشتیبانی از آن بخت بر گشته شنیده اید و فراموشتان هم نشده است و اعتراض مامورانش رادر ایران به اعدام هویدا و القانیان و امثالهما و تو دهنی نزدن حضرات خودمان!!!  راکه با نزاکت،  فرمایشات آن ماموران را استماع فرموده بودند، و برملا شدن بسیاری از پنهانیها در حادثه عظیم و کوبنده تصرف لانه جاسوسی که اسم  سفارت را یدک میکشید که آقای کارتر را به گریه انداخت، واین روزها پس از دستگیری اعضای حزب توده برای زدودن بعضی از آثار آن،  بوقهای آمریکائی و غربی با شایعه پراکنی سعی میکنند آن حماسه تاریخی و یا به تعبیر حضرت امام مدظله، انقلاب دوم رازیر سئوال بکشند و به بیگانه منتسب کنند که البته میزان حماقت دشمنان اسلام و

انقلاب را نیز میرساند.

افشای ماهیت جریان سیاسی فاسد آمریکا در ماجرای حمله به طبس به اندازه ای رسوا کننده بود که حتی اقمار غربی آن یعنی اعضاء بازار مشترک اروپا نیز به قیل و قال با ارباب برخاستند.  بلوکه کردن پولهای ایران به دنیا نشان داد که آمریکا رسما مانند یک سارق مسلح در روز روشن به حریم و حقوق ملتهای مظلوم تجاوز می کند. تحریک صدام به جنگ با ایران که با همه ترفندها نتوانست مخفی کند و سرانجام صدام ضد آمریکائی معرفی و تبلیغ شده را در حریم به اصطلاح امن سیاسی و نظامی و اقتصادی خود جاداد[۱] و دهها موارد دیگر از این نمونه ها که انقلاب اسلامی و رهبری آن به افشای ماهیت غرب و آمریکا پرداخته است و امام قوی و قدرتمند در یک جمله کوتاه “آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند”که براحتی گفتن کلمه “لعنت بر شیطان “ادا کردند، ماهیت بی هویت این طبل تو خالی را افشاء کردندو دنیا دید که آمریکای غلط کار آنقدرها هم دستش در غلطکاری باز نیست و نهایت غلطی که کرد و میکند آنهم با توافق رفیق لنین زاده تحریک صدام بحلمه به ایران بود که نتیجه اش تجلی ارزشهای متعالی ملت رشید ایران و سلحشوران اسلام شد.  و اما انقلاب و افشاگری آن در رابطه با شوروی و همپالکیهایش، همین بس که نشان داد این موجودی که در برابر آمریکا سیمای شیر، ازخود نشان میداد و میدهد در حقیقت شیر نیست بلکه مش رمضان است که در پوست شیر رفته است!!!

این آقای ضد امپریالیست به محض اینکه دید انقلاب اسلامی ایران با نواختن یک سیلی محکم، آمریکا را با سرگیجه از این کشور بیرون کرد و حداقل در کل منطقه قدرت آمریکا رابه زیر سئوال کشید، به جای دست مریزاد به این ملت مظلوم و امت دلاور و ضد آمریکا، با تانک و توپ و هواپیما و قزاق بر سر برادران افغانی ما هجوم برد تا نشان بدهدکه معنی مبارزه با آمریکا چیست وتا با قتل عام ملت ستم کشیده افغانستان، ضد امپریالیستی و خلقی بودن دست نشانده افغانستان را بر ملا سازد.  شوروی در رابطه با انقلاب اسلامی ایران از سال چهل و دو تا امروز مطالبی گفته است که اگر آن مطالب یکجا جمع آوری شود بهترین دلیل بر رد نظریه تاریخی !!! جناب مارکس و اخلافش درباره تاریخ وحرکت آن و بهترین شیوه تحلیل بردن اصول دیالکتیکش خواهد بود. زمانی انقلاب اسلامی ایران راحرکت ارتجاعی تحلیل کردوبا نغمه شوم “ارتجاع سیاه” شاه هم نوا شد، زمانی دیگر یک شورش کور نامید و بعد تشخیص نداد!! و بالاخره هم معلوم نکرد که انقلاب ایران در اثر تضاد نیروهای تولید و عوامل تولید بوده است یا نه، و پس ازپیروزی انقلاب گفت باداباد برای اینکه درتحلیلمان شک نکنیم ویا شکّمان را آشکار نکنیم و یا بهرحال برای اینکه زیر بارحق

نرویم باید هر چه واقعیت در ایران هست همه را انکار کنیم !! و این است ماهیت یک رژیم مبتنی برحرکت و سیر برخلاف فطرت و سرشت انسان.  و این ماهیت را انقلاب اسلامی ایران برملا وافشا کرد. ماهیت رژیم درنده ای که موشک نه متری به صدام صهیونیست آمریکائی می دهدکه خانه های مردمی را برسرشان خراب کندو مردمی را به خاک و خون بکشد که تاریخ انقلابشان با دشمنی با اسرائیل و آمریکا نوشته شده است انقلاب ایران افشا کرد که شوروی هم مانند آمریکا اصرار دارد که حکومت غاصب اسرائیل بماند. شوروی هم مانند آمریکا نمی خواهدکه فلسطینیان در فلسطین حکومت تشکیل دهند و سرنوشت خود را به دست گیرند. پس در عرصه سیاسی جهان در فکر و اندیشه مستضعفان در زیر انوار خیره کننده انقلاب اسلامی ایران ماهیت هر دو جریان سیاسی مسلط بر جهان افشا گردیده است و به خواست خدای تعالی حذف نیز خواهد شد.

واما در عرصه داخلی، از چپترین تا راستگراترین جریانات یکی پس از دیگری افشا و نابود شدند و یا در حال مردنند. شاید هنوز کسانی باشند که بگویند و یا با خود بیندیشند که چرا با اذن امام فلان و بهمان که وابسته به یک جریان خود باخته در برابر غرب و وحشتزده از قدرت آمریکا است به قدرت رسیدندکه از ترس سقوط در چاه ویل شوروی خود رابه طناب آمریکا حلق آویز می کردند، ولی این افراد نیز باید به این نکته بیندیشندکه این جریان بهر حال وجود داشت، هر چند که وجود تلخی داشت و میبایست حذف شود ولی آیا بدون افشاء ماهیت آن ممکن بود؟آیا بدون اینکه همه مردم واقعیت این جریان را بشناسند، حذف آن قابل فهم و درک برای آنان بود؟آیا این جریان بدون اینکه وجاهت کاذب بدست آمده در پرتو مبارزه با شاه را از دست بدهد، امکان حذف داشت؟اگر آن آقا، نخست وزیر و یا آن دیگری وزیر فلان نبود هرگزتوفیق ملاقات با برژینسکی دست می داد؟و مگر این ملاقات پر برکت کارچند صد جلد کتاب و مقاله و تحلیل را انجام نداد؟استعفا از انجام  وظیفه و تکلیف الهی که از جانب امام امت بر عهده کسی یا کسانی گذاشته می شود آنهم به خاطر اینکه یک مشت جاسوس در داخل لانه شان دستگیر شده اند آیا افشاگر نبود؟اگر بود بخاطر و بدنبال آن به قدرت رسیدنی بود که با اذن امام انجام شده بود.

البته من در صدد این نیستم که ابعاد آن حرکت بسیار صحیح و خداخواسته امام را در ارتباط با به قدرت رسانیدن این جریان تحلیل کنم که آن خود سیار گسترده و عمیق است، نه، فقط در پی آن بودم که این حادثه را در رابطه با افشاگری انقلاب ــ بطور اختصارــ توضیح بدهم.  افشاءو حذف جریانی که در راس آن یک ملای نگونبخت نشسته بود(که خداوند این انقلاب و امت و امام رااز شرش محفوظ فرماید) از حوادثی بود که فقط درتوان این انقلاب و رهبری آن بود، قدرت این افشاگری به حدی بودکه یک شبه یک عنصر تکیه زده بر مسند افتاء و مرجعیت را ناگزیر از اعتراف به گناه و توبه و استغفار میکند.  افشاگری انقلاب در مورد ماهیت شرکت سهامی ضد انقلا ب که مدیر عاملش بنی صدر بود و دریدن ماسک نفاق از چهره پر مدعاترین جریان سیاسی فاسد بنام مجاهدین خلق، جارو کردن جبهه ملی، انشعاب در درون سازمان چریکهای فدائی. . . از وحشت برباد رفتن همه دستاوردهای چندین ساله در برابر حقانیت انقلاب و نابودی اقلیت و در بدری اکثریت و در این اواخر افشاء ماهیت حزب توده یا حزب جاسوسان شوروی همه و همه از دستاوردهای بزرگ این انقلاب الهی است که جزآن هیچ قدرت دیگری از پی این همه جریانهای آلوده بر نمی آمد.

بسیار مایل بودم در این زمینه خیلی بیش ازاین، حوادث گذشته را باردیگر به خاطر خواننده بیاورم مخصوصا افشاگر ی های دانشجویان مسلمان پیرو خط امام ولیکن مجال نیست و هنوز در باره آن حزب روسی سخن باقی است ولیکن به خواندن کتابها و جزوه های افشاگر ی که تاکنون نزدیک به سی شماره منتشر شده است توصیه می کنم. واما کشف و افشا وحذف جریان حزب توده از جهات مختلفی حائز اهمیت است:اول اینکه نیروهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی در اینجابا یک حزب سیاسی درگیر نبودند بلکه با اعضای یک سازمان اطلاعاتی و جاسوسی نیرومند که با”سیا”و “موساد “مصاف میدهد درگیر شده

بودندکه پیروزی نیروهای جمهوری اسلامی رادر این درگیری فقط همان سازمانهای مزبور میتوانند دقیقا ارزیابی کنندو ازاین ارزیابی در بهت و حیرت فرو روندکه مگر ممکن است در مدتی به کوتاهی چهار سال، نیروهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران چنان کار آزموده شوندکه جاسوسان “کا. گ. ب” رابا سابقۀ چندین ساله و در پوشش چهل ساله یک حزب کشف و تعقیب و دستگیر کنند، ولذا برای کم جلوه دادن یا بد جلوه دادن قدرت این نیروها ادعا کرده اندکه نیروهای اطلاعاتی ایران به کمک سازمانهای اطلاعاتی غرب موفق به چنین کاری شده اند! دوم ــ اینکه برخورد نیروهای ایران در داخل زندانها با اعضای کار کشته حزب جاسوسان شوروی به قدری هشیارانه و دقیق  بوده است که در مدتی کوتاه، همه را وادار میکند تا برای سبک شدن و جدانشان از ننگ چند ده ساله و یا برای منصف نشان دادن خود در برابر سخن حق و یا به هر حال دراثر بریدن از کاری که می کرده اندو راهی که می رفته اند در صفحه تلویزیون ظاهر شوندو با مهارت تمام به تشریح و کالبد شکافی لاشه یک حزب جاسوسی بنشینندو آنهم کسانی که رنج نزدیک به سی سال زندگی در زندان را تحمل کرده اند واما در برابر شاه حاضر به اعتراف به گناه خود نشدند ــ که البته دربرابر شاه نمی بایدهم حاضر به اعتراف می شدندزیرا اگر حزب توده خائن است، دلیلی وجود ندارد که در برابر خائن دیگر ی مانند شاه بخیانت خود اعتراف کند ــ و اما در برابرانقلاب واسلام و امام و پاسدار و همه نیروهای صادق و خدمتگذار در جمهوری اسلامی نمی توانند لب فرو بندندوسکوت کنند و یا با وجدانی آرام، توان مقاومت داشته باشند، نه، حقانیت اسلام وانقلاب و نیروهای خط امام آنانرا به اعتراف مجبور می سازد،  سوم ــ اینکه علیرغم شعار بر حق انقلاب که همه امت فریاد می زدند و فریاد میزنندکه : نه شرقی،  نه غربی جمهوری اسلامی ” غربیها و به خصوص آمریکا

برای کم کردن جاذبه انقلاب در بین مسلمانان و مستضعفان تبلیغ می کنند که جمهوری اسلامی ایران به طرف شرق و شوروی گرایش دارد!یعنی از هویت اسلامی خالص برخوردارنیست و اصولا هیچ ملتی علیه آمریکا نمیتواندقیام کند مگر با تکیه

بر شوروی!! و تبلیغ می کنند که اگر روزی انقلاب اسلامی ایران بخواهد در برابر شوروی بایستد باید به آمریکا و غرب تکیه کندو حتی این واقعیت را نمی خواهند بدانند و نمی خواهند که مردم دنیا بدانند که ایران اسلامی در اوج درگیری با آمریکا اولین کشوری بود که علیه تجاوز نظامی شوروی به افغانستان موضع گرفت و محکوم کرد و همین موضع قاطع ایران است که اجازه نمی دهد در افغانستان معامله ای نامشروع صورت بگیرد و نیز ایران در همان زمان که در محاصره اقتصادی از جانب آمریکا و غرب بود، جریان گاز خود را به روی  شوروی به خاطر باج خواهی او بست وحاضر نشد به خاطر هرگونه ملاحظه ای گاز ر ا

بثمن بخس به شوروی بدهد. اینها و دهها نمونه دیگر ازمواضع قاطع ایران را که همگی حکایت از سیاست نه شرقی، نه غربی می کرد، ندیده می گیرند و باز هم تبلیغ می کنندکه ایران گرایش به شوروی دارد!مگر نمی بینند که حزب توده آزاد است.  درست در اوج این جنجالها بود که ناگهان مردم دنیا دیدندکه تمامی خبرگزاریهای جهان مخابره کردند که سران حزب توده ایران بازداشت شدند و آنهم نه یک حز ب ساده سیاسی بلکه شبکه جاسوسی شوروی در ایران یعنی انقلابی که زیر باران گلوله ها و موشکها، دشمن آمریکائی را تعقیب میکند و در همین جنگ شوروی نیز غیر مستقیم چنگ و دندان نشان می دهد،  ناگهان سران حزب جاسوسان شوروی یعنی کشوری که بیش از هزار کیلومتر با ما مرز مشترک دارد و بسیاری درآنطرف دنیا از او که در اینطرف دنیا است می ترسند، دستگیرمی شوند یعنی : در نظر ما جاسوس خائن است، خواه آمریکائی و خواه روسی، بنام دیپلمات جاسوسی کردن ممنوع است، خواه در لانۀ جاسوسی آمریکا و خواه در ساختمان موسوم به سفارت شوروی، و در جمهوری اسلامی هر جریان سیاسی وابسته و یا متمایل به بیگانه ممنوع است خواه وابسته به آمریکا باشد و یا وابسته به شوروی.

چهارم ــ تحلیل جمهوری اسلامی از گروهها و دستجاتی که هماهنگ با فرهنگ مردم و اعتقادات آنان نیستند و در میان آنان قصد تشکل و حرکت سیاسی دارند، اینست که سرانجامشان جزوابستگی به بیگانگان و در خدمت آنان قرار گرفتن و خیانت به مردم کردن چیز دیگر ی نیست و دربا ره همه گروههای افشا و حذف شده این اعتقاد را داشته و دارد هرچند که سندی روشن و رسمی براین واقعیت قطعی نتواند به دست بیاورد و ارائه دهد و اما دربارۀ حزب توده این واقعیت با هشیاری و کار دانی مسئولان مربوطه از زبان خود آنان افشا گردید. البته من قبول دارم که :توده ای ها قبل از آنکه یک حزب سیاسی باشند یک شبکه جاسوسی بوده اند و شاید هرگز یک حزب سیاسی نبوده انداما سرانجام آن دسته

از احزاب سیاسیی هم که از مردم و جامعۀ خود بریده باشند چیزی جز جاسوس شدن برای بیگانه نیست.

پنجم ــ با کشف و افشای جریان حزب توده و توطئه های آن علیه انقلاب اسلامی ایران به دستور شوروی، معلوم شد که  شوروی در توطئه علیه اسلام و انقلاب نه تنها قوی نیست که بسیار هم ضعیف است، زیرا همانطور که می بینید آنچنان در داخل ایران بدون پایگاه  است که وقتی تصمیم می گیردبه یک انقلاب و آن هم اسلامی و با آن همه حمایت مردمی وپشتوانه فکری و اعتقادی،  با تاریخی هزارو چهار صد ساله، خیانت کند، به گروهی تکیه می کند و از نیروئی انتظار  عمل داردکه اولا به خاطر الحاد و کفر آشکارش هیچگونه پایگاه مردمی و توده ای نداردو ثانیا به دلیل خیانتهای مکرر و مستمر در طول چهل سال از هر گونه مطلوبیت و جاذبه سیاسی بی بهره است. شوروی آنقدر درداخل کشورهای اسلامی عموما در ایران خصوصا ناتوان است که حتی سازمانهای سیاسی مارکسیستی خالص را از دست می دهد و آمریکا آنها را در خدمت خود میگیرد لذاماجرای حزب توده نشان می دهد که :ملتها در همانحال که نباید ازشوروی و دسیسه های آن غافل باشند ولیکن در همان حال باید بدانندکه دشمن اصلی و شیطان بزرگ آمریکا است و با تمام هشیاری باید مراقبت کنند که هر جریانی را به محض اینکه در خط آمریکا و درخدمت آمریکا قرار گرفت کشف وسپس خنثی و حذف کنند.

ششم ــ باکشف و افشا و دستگیری سران حزب توده واکثر اعضاء رده های یک و دو برای چندمین بار مردم  دنیا مشاهده کردند که جمهوری اسلامی ازچنان صلابت و استحکامی برخوردار است که همزمان با اداره جنگ در طول هزار کیلومتروتحمل تمامی مشکلات ناشی از آن در داخل کشور نیز هر حرکت مخالف را زیر نظر داردو هر توطئه ای را در نطفه خفه می کندو چنین نظامی نه تنها در برابر دسیسه های ضدانقلاب اعم از داخلی و خارجی ناتوان نیست که هر توطئه ای را چنان در هم می شکندکه از درگیر شدن با آن قدمی جلوتر درجهت استواری بر می دارد و تجربه ای غنی می اندوزد که نه تنها برای

خود که برای همه انقلابهای ضد استکباری بسیار گرانبها است.                   ادامه دارد

 

[۱] ــ حزب سوسیالیست آمریکائی فرانسه هنوز بر مرکب حکمرانی سوار نشده با موضع گیریهایش در برابر انقلاب اسلامی ایران و با حمایت عجولانه ازصدام می رود تا سرنوشت تلخی برای خود و برای فرانسه به بار آورد و نیز اکثر کشورهای اروپائی در رابطه با انقلاب اسلامی ایران ناگزیر از موضع گیریهائی شدند که نشان دادند در برابر آمریکا ناتوان و بی اراده اند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *