حب علی (ع) در قرآن و سنت

من کس دیگری جز شهید مطهری سراغ ندارم که بتوانم بگویم بی استثناآثارش خوب است.

امام خمینی

آیت الله شهید مطهری

به میمنت ولادت با سعادت امیرالمومنین علی (ع) در سیزدهم رجب که این ولادت ماه رجب را قدسیت و شرافت خاصی بخشید و زادگاهش،کعبه معظمه نیز از یمن مقدمش عظمت و جلالش افزون گشت، قسمتی از سخنان مرحوم استاد شهید آیت الله مطهری را تحت عنوان «حب علی در قرآن وسنت» تقدیم خوانندگان عزیز  می نماییم:

قرآن، سخن پیامبران گذشته را که نقل می کند می گوید همگان گفتند: «ما از مردم مزدی نمی خواهیم تنها اجر ما برخداست» اما به پیغمبر خاتم خطاب می کند

۳ @è% Hw ö/ä۳è=t«ó™r& Ïmø‹n=tã #·ô_r& žwÎ) no¨ŠuqyJø۹$# ’Îû ۴’n1öà)ø۹$# ۳ [۱]

بگو از شما مزدی را درخواست نمی کنم مگر دوستی خویشاوندان نزدیکم.»

اینجا جای سوال است که چرا سایر پیامبران هیچ اجری را مطالبه نکردند و نبی اکرم برای رسالتش مطالبه ی مزد کرد، دوستی خویشاوندان نزدیکش را بعنوان پاداش رسالت از مردم خواست؟

قرآن خود به این سؤال جواب می دهد:

ö@è% $tB Nä۳çFø۹r’y™ ô`ÏiB 9ô_r& uqßgsù öNä۳s9 ( ÷bÎ) y“̍ô_r& žwÎ) ’n?tã «!$# ( [۲]

بگو مزدی راکه درخواست کردم چیزی است که سودش عاید خود شماست، مزد من جز بر خدانیست.

یعنی آنچه را من به عنوان مزد خواستم عاید شما می گردد نه عاید من،این دوستی کمندی است برای تکامل و اصلاح خودتان، این، اسمش مزد است و الا در حقیقت خیر دیگری است که به شما پیشنهاد می کنم، از این نظر که اهل بیت و خویشان پیغمبر مردمی هستند که گرد آلودگی نروند و دامنی پاک وپاکیزه دارند:

«حجور طابت و طهرت» محبت و شیفتگی آنان جز اطاعت از حق و پیروی از فضایل نتیجه ای نبخشد و دوستی آنان است که همچون اکسیر، قلب ماهیت میکندو کامل ساز است.

مراد از «قربی» هرکه باشد مسلما از برجسته ترین مصادیق آن، علی است .

زمخشری در کشاف روایت کرده:

«چون این آیه نازل گشت، گفتند یا رسول الله!خویشاوندانی که بر ما محبتشان واجب است کیانند؟ فرمود: علی وفاطمه و پسران آنان :…

از پیغمبر نیز راجع به محبت و دوستی علی روایات بسیاری رسیده است:۱- ابن اثیر نقل می کند که پیغمبر خطاب کرد به علی و فرمود:

یاعلی ! خداوند تورا به چیزهایی زینت داد که پیش بندگان او زینتی از آنها محبوبتر نیست : کناره گیری از دنیا، آنچنان قرارت داد که نه تو از دنیا چیزی بهرمند شوی و نه آن از تو. به تو بخشید دوستی مساکین را، آنان به امامت تو خشنودند و تو نیز به پیروی آنان ازتو، خوشا به حال کسی که تو را دوست بداردو در دوستیت راستین باشد.ووای بر کسی که با تو دشمنی کند و علیه تو دروغ گوید[۳]

۲- سیوطی روایت می کند که پیغمبر فرمود: دوستی علی  ایمان است و دشمنی وی نفاق.[۴]

۳-  ابونعیم روایت می کند که پیغمبر خطاب به انصار کرد و فرمود: آیا راهنمایی کنم شمارا به چیزی که اگر بدان چنگ بزنید بعد از من هرگز گمراه نشوید؟ گفتند: آری یا رسول الله!

فرمود: این علی است، دوستش بدارید به دوستی من ، و احترامش کنید به احترام من ، که خداوند به وسیله جبرییل فرمانم دادکه این را برای شما بگویم.[۵]

و نیز اهل سنت روایاتی از پیغمبر اکرم نقل کرده اند که در آن روایات، نگاه به چهره علی و سخن فضایل علی عبادت شمرده است،.۱- محب طبری از عایشه روایت می کندکه گفت:پدرم را دیدم به صورت علی  بسیار نگاه می کرد، گفتم : پدرجان، تو را می بینم که به صورت علی بسیار می نگری؟ گفت: دخترک!از پیغمبر خدا شنیدم که گفت : «نگاه به چهره ی علی عبادت است.» [۶]

۲- ابن حجر از عایشه روایت می کند که پیغمبر گفت: بهترین برادران من علی است و بهترین عموهای من حمزه است و یاد علی و سخن از او عبادت است. [۷]

علی ، محبوبترین افراد بود درپیشگاه خدا و پیغمبر ، و قهرا بهترین محبوبهاست . انس بن مالک می گوید:هرروز یکی ازفرزندان انصار کارهای پیغمبر را انجام می داد، روزی نوبت من بود، ام ایمن مرغ بریانی را در محضر پیغمبر آورد و گفت یا رسول الله ! این مرغ را خود گرفته ام و بخاطر شما پخته ام. حضرت گفت: خدایا محبوبترین بندگانت را برسان که با من در خوردن این مرغ شرکت کند. در همان هنگام درکوبیده شد، پیغمبر فرمود: انس! دررا باز کن گفتم خدا کند مردی از انصار باشد، اما علی را پشت در دیدم. گفتم پیغمبر مشغول کاری است ، وبر گشتم و برسر جایم ایستادم، بار دیگر در کوبیده شد، پیغمبرگفت در را بازکن، باز دعا می کردم مردی ازانصار باشد، در را باز کردم باز علی بود، گفتم پیغمبر مشغول کاری است و برگشتم برسرجایم ایستادم ، باز در کوبیده شد ، پیغمبر فرمودند : انس برو در را باز کن و او را به خانه بیاور، تو اول کسی نیستی که قومت را  دوست داری ، او از انصارنیست. من رفتم و علی را به خانه آوردم وبا پیغمبر مرغ بریان را خوردند[۸].

سبب دوستی و محبت علی در دلها چیست؟

رمز محبت را هنوز کسی کشف نکرده است،یعنی نمی توان آن را فورموله کرد و گفت اگر چنین شد چنان می شود و اگر چنان شد چنین ، ولی البته رمزی دارد چیزی در محبوب هست که برای محب از نظر زیبایی خیره کننده است و او را بسوی خود می کشد ، جاذبه و محبت در درجات بالا عشق نامیده می شود، علی محبوب دلها و معشوق انسانهاست.چرا؟ و در چه جهت؟ فوق العادگی علی در چیست که عشقها را بر انگیخته و دلها را بخود شیفته ساخته و رنگ حیات جاودانی گرفته است و برای همیشه زنده است ؟ چرا دلها همه خود را با او آشنا می بینند و اصلا او را مرده احساس نمی کنند بلکه زنده می یابند؟

مسلما ملاک دوستی او جسم او نیست، زیرا جسم او اکنون در بین ما نیست و ما آن را احساس نکرده ایم، و باز محبت علی از نوع قهرماندوستی که در همه ی ملتها وجود دارد نیست، هم اشتباه است که بگوییم محبت علی از راه محبت فضیلتهای اخلاقی و انسانی است ، و حب علی حب انسانیت است، درست است علی مظهر انسان کامل بود و درست است که انسان نمونه های عالی انسانیت را دوست می دارد اما اگر علی همه این فضایل انسانی را که داشت می داشت آن حکمت و آن علم، آن فداکاریها و از خود گذشتگیها ، آن تواضع و فروتنی ، آن ادب آن مهربانی و عطوفت ، آن ضعیف پروری، آن عدالت ، آن آزادگی  وآزادیخواهی ، آن احترام به انسان، آن ایثار، آن شجاعت آن مروت و مردانگی نسبت به دشمن ،و به قول مولوی:

در شجاعت شیرربانیستی                      در مروت خود که داندکیستی؟

آن سخا و جود و کرم و… اگر علی همه اینها را که داشت می داشت اما رنگ الهی نمی داشت، مسلما این قدرکه امروز عاطفه انگیز و محبت خیز است نبود.

علی از ان نظر محبوب است که پیوند الهی دارد ، دلهای ما بطور ناخود آگاه در اعماق خویش با حق سرو سر و پیوستگی دارد، و چون علی را آیت بزرگ حق و مظهر صفات حق می یابند به او عشق می ورزند. در حقیقت پشتوانه ی عشق علی ، پیوند جانها با حضرت حق است که برای همیشه در فطرت انسانها نهاده شده و چون فطرتها جاودانی است مهر علی نیز جاودان است .

نقطه های روشن در وجود علی بسیار است اما آنچه برای همیشه او را درخشنده و تابان قرار داده است ایمان و اخلاص اوست وآن است که به وی جذبه الهی داده است.

سوده ی همدانی ، بانوی فداکار و دلباخته علی ، در مقابل معاویه برعلی درود فرستاد و در وصفش گفت:

صلی الا له علی روح تضمنها           قبر فاصبح فیه العدل مدفونا

قد حالف الحق لایبغی به بدلا           فصار با لحق و الایما ن مقرونا

-درود خداوند برروانی باد که او را خاک برگرفت و عدل نیز با وی مدفون گشت. «با حق پیمان بسته بود که بجای ان بدلی نگزیند- پس با حق و با ایمان مقرون گشته بود.»

صعصعه بن صوحان عبدی نیز یکی دیگر از دلباختگان علی بود،ازکسانی بود که در آن دل شب در مراسم دفن علی با عده معدودی شرکت کرد. پس از آنکه حضرت را دفن کردند و بدنش را خاک پوشانید ، صعصعه یک دست خویش رابر قلبش نهاد و بادست دیگر خاک بر سرپاشید و گفت:

مرگ گوارایت باد! که مولدت پاک بود و شکیباییت نیرومند و جهادت بزرگ بر اندیشه ات دست یافتی و تجارتت سودمند گشت.

بر آفریننده ات نازل گشتی و او تو را با خوشی پذیرفت و ملائکش بگردت درآمدند،در همسایگی پیغمبر جایگزین گشتی و خداوند تو را در قرب خویش جای داد و به درجه ی برادرت مصطفی رسیدی و از کاسه لبریزش آشامیدی.

از خدا می خواهیم که از تو پیروی کنیم و به روشهایت عمل کنیم. دوستانت را دوست بداریم و دشمنانت را دشمن بداریم و در جرگه ی دوستانت محشور گردیم.

دریافتی آنچه را دیگران در نیافتند و رسیدی به آنچه دیگران نرسیدند، در پیشگاه برادرت پیغمبر جهادکردی و به دین خدا آنچنانکه شایسته بود قیام کردی تا سنتها را بر پاداشتی و آشوبها را اصلاح نمودی و اسلام و ایمان منظم گشت .برتو باد بهترین درودها.

به وسیله تو پشت مومنان محکم شد و راهها روشن گشت و سنتها بپا ایستاد. احدی فضایل و سجایای تورا در خود جمع نکرد. ندای پیغمبر را جواب گفتی ، به اجابتش بر دیگران پیشی گرفتی، به یاریش شتافتی و با جان خویش حفظش کردی،با شمشیر ذوالفقار درمراحل ترس و وحشت حمله بردی و پشت ستمگران راشکستی، بنیانهای شرک و پستی را درهم فروریختی  و گمراهان را در خاک و خون کشیدی پس گوارایت باد ای امیرمومنان…

نزدیکترین مردم بودی به پیغمبر، اول کسی بودی که به اسلام گرویدی، ازیقین لبریزو در دل محکم و از همه فداکارتر و نصیبت ازخیر بیشتربود. خداوند ما را از اجر مصیبتت محروم نکند و پس از تو ما را خوار نگرداند.

بخدا سوگند که زندگیت کلید خیر بود و قفل شر، و مرگت کلید هرشری است و قفل هرخیری،اگر مردم از تو پذیرفته بودند از آسمان و زمین نعمتها برایشان می بارید اما آنان دنیا را بر آخرت برگزیدند.[۹]

آری دنیا را بر آخرت برگزیدند و در مقابل عدل و عدم انعطاف علی تاب نیاوردند و عاقبت دست جمودها و رکودها از آستین مردمی بدر آمد و علی راشهید کرد.

علی –علیه السلام- درداشتن دوستان و محبان سر از پا نشناخته ،که در راه ولا و محبت او سردادند و برسردار رفتند بی نظیراست . تاریخچه های شگفت و جالب حیرت انگیز آنها صفحات تاریخ اسلام را مفتخر ساخته است. دست جنایت ناپاکانی از قبیل زیاد بن ابیه و پسرش عبیدالله و حجاج بن یوسف و متوکل و در راس همه اینها معاویه ابن ابوسفیان به خون این زبده های انسانیت تا مرفق آلوده است.

 

[۱] .سوره شوری، آیه ۲۲٫

[۲] سوره سبا، آیه ۴۷٫

[۳] .اسدالغایه، ج۴، ص ۲۳٫

[۴] .کنزالعمال ، جمع الجوامع سیوطی،جلد ۶،صفحه ۱۵۶٫

[۵] .حلیه الاولیا،ج۱، ص۶۳، روایات در این باب بسیار زیاد است و ما در کتب معتبر اهل سنت به متجاوز از نود روایت برخوردیم که همه در موضوع دوستی و محبت امیرالمومنین است. درکتب شیعه نیز روایات بسیار زیادی وارد شده است و مرحوم مجلسی درج ۳۹ بحارالانوار چاپ جدید با بی درحب و بغض امیر المومنین منعقد کرده است و در آن با ب ۱۲۳ روایت نقل کرده است .

 

[۶] . الریاض النضره ، ج۲، ص۲۱۹و در حدود ۲۰ روایت دیگر تا آنجا که ما برخوردیم درهمین موضوع درکتب اهل سنت نقل شده است.

[۷] .الصواعق المحرقه ، ص۷۴  و پنج روایت دیگر در همین موضوع در کتب مختلف اهل سنت نقل شده است.

[۸] .مستدرک الصحیحین ،ج۳، ص۱۳۱٫ این داستان با کیفیت های مختلف به متجاوز از هیجده نقل در کتب معتبر اهل سنت نقل شده است.

[۹] .بحارالانوار، ج۴۲،ص۲۹۵-۲۹۶ چاپ جدید .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *