اقتصاد اسلامی

قسمت نوزدهم

آیت الله حسین نوری

مفاسد سیستم سرمایه داری

در قسمت های قبلی این سلسله بحث ها از مفاسد و مظالم بیشماری که سیستم سرمایه داری در کشورها و مناطق تحت نفوذ و تسلط خود بوجود می آورد سخنی گفتیم و انواع این مفاسد را دسته بندی کردیم- گرچه مفسده های ناشی از سیستم منحط سرمایه داری بسیار فراوان و حتی میتوان گفت بیشمار است لکن ما تمامی آنها را تحت یک جمع بندی کلی قرار دادیم- و در این باب چند مفسده ی مهم را که هر کدام زاینده مفاسد دیگری در درون خویش است برشمردیم در گفتارهای پیشین درباره ی سه گروه از این مفاسد تحت عناوین:

۱- ایجاد اختلاف طبقاتی

۲- رواج ظلم و بیدادگری

۳- شیوع فساد و فحشاء

سخن گفتیم و اکنون به بازگوئی موارد دیگری از این مفاسد و بحث پیرامون آن می پردازیم که در این سلسله بحث ها در ردیف چهارم قرار گرفته است.

۴ ایجاد سلطه ی استعمار

یکی دیگر از انواع مفاسد شومی که سیستم اقتصاد سرمایه داری در کشورها و مناطق تحت نفوذ خود ایجاد می کند- و در حقیقت شوم ترین و سیاه ترین نوع این مفاسد است عبارت از سلطه ی استعمار است. استعماری که از این طریق برجان و زندگی و سرنوشت ملت های ضعیف، حاکم می گردد نه تنها خود از بدترین و زشت ترین انواع استعمار است بلکه بنوبه ی خود انواع گوناگون و ابعاد دیگری از استعمار را در صورتهای مختلف استعماری بر زندگی اینگونه ملت ها حاکم می سازد که در کسوتهائی چون “استعمار” “استحمار” “استعباد” و دیگر انواع آن جلوه گر میشود و اینها همه موارد و مصادیقی است که اسلام عزیز از زبان قرآن کریم تمام آنها را تحت یک عنوان و یک اسم کلی و جامع و پرمعنا نام برده و این نام عبارت از همان واژه ی “استضعاف” است که در طول انقلاب شکوهمند اسلامی ما بیش از واژه ی دیگر بکار رفته و مفهوم و کاربرد و مصادیق آن آشکار گردیده است.

تکیه ی قرآن روی کلمه ی “استکبار” و “استضعاف” که ۴۸ جا از “استکبار” در شکلهای مختلف آن نام برده و از خطرها و مفاسد آن پرده برداشته و در ۸ مورد “استضعاف فرد” یا ملت ها و جوامع را آن هم در قالب های متفاوت بازگو کرده و این مصیبت و بلای عظیم را خاطر نشان کرده است، نشانگر عمق مخصوص و گستردگی مفهوم و معنائی میباشد که این دو واژه از آنها حکایت می کنند و در این انقلاب عظیم اسلامی آن مفهوم روشن تر گردید و فرهنگ غنی و پرمحتوای قرآن متجلی تر شد.

براساس فرهنگ حیات بخش اسلامی، ریشه کن شدن “استضعاف” روزی فرا خواهد رسید که حکومت متعالی و انسان ساز اسلامی در تمام جهان استقرار یابد و از شرافت انسانی انسانها حمایت کند و دیگر اجازه ندهد که هیچ انسانی تحت انواع ستمهای دیگران قرار گیرد و این همان وعده ای است که خداوند متعال و اسلام عزیز و قرآن مبین به امت های اسلامی داده است و هم اکنون پایه های آن در کشور ایران با تفضل و توفیق خداوند بزرگ برقرار گردیده و نهال آن کشته شده است و امید که انشاءالله تعالی بزودی به ثمر برسد.

باش تا صبح دولتش برسد                       کاین هنوز از نتایج سحر است

پایه استعمار در سیستم سرمایه داری

استعماری که از راه سیستم سرمایه داری بر زندگی ملت ها و افراد جوامع گوناگون تسلط می یابد بر مبنای همان سلطه اقتصادی استوار می شود و از این رو برای پایان بخشیدن به آن نخست باید از تسلط اقتصاد سرمایه داری رهائی پیدا کرد و در بازنگری پایه و اساس این نوع از استعمار مخصوصا در جهان کنونی به نکاتی دست می یابیم که میتوان آنها را بدینگونه توضیح داد:

در داخل ممالک سرمایه داری، در نتیجه ی پیدایش صنعت ماشینی و گسترش روز افزون این صنایع، همواره میزان تولیدات کارخانه ها بیش از مقدار مصرف و اضافه بر میزان احتیاج است، از این رو علاوه بر فروش کالاهای تولیدی در داخل کشور و حتی علاوه بر ایجاد بازارهای مصنوعی که با ترفندهای تبلیغاتی و فریب دادن ذهن و هوش مردم که به ایجاد “حرص خرید” و “جنون مصرف” که در افراد ایجاد میکنند و فروش را بالا میبرند باز هم مقدار قابل توجهی از کالاهای تولیدی اضافی می آید و در انبارها و حتی پس از پر شدن انبارها در خود کارخانه ها متراکم میشود، بدین جهت سرمایه داران و صاحبان صنایع ماشینی همواره سعی می کنند بازارهای تازه تری پیدا کنند و کالاهای انباشته شده را در آنجا به فروش برسانند.

طبیعی است که وقتی بازار داخلی اشباع شده است باید به جستجوی بازارهائی در فراسوی مرزها و خارج از چهارچوب کشور سازنده ی کالاها پرداخت ولی برای دست یافتن به چنین بازارهائی قوانین و مقرارتی که در چهارچوب روابط سیاسی کشورها حکمفرما است نوعا مانعی بر سر راه سرمایه داران بوجود می آورد که آنها از دست اندازی به داخل مرزهای دیگران با اتکاء به قدرت پول و سرمایه و تولید، ناتوان میمانند از این رو سرمایه داران ناگزیر میشوند که به دولت های خود دست همکاری بدهند، از آنجا که فروش محصولات هر کشوری در خارج از مرزهایش باعث ورود ارز به آن کشور و رونق اقتصادی آن میشود و این خود مطلوب دولتهای سرمایه داری است، دولتهای سرمایه داری نیز با میل و رغبت دریچه ی تازه ای بر روی سرمایه داران و صاحبان صنایع و کار خانه ها  می گشایند، باین معنا که با انعقاد پیمانهای اقتصادی در چهارچوب قوانین و مقرارت مخصوصی راه را بروی سرمایه داران باز می کنند و آنها نیز متقابلا در برابر دولت ها متعهد میشوند که از سود خالص فروش در بازارهای خارجی عوائد ویژه ای را بدولتهای خود اختصاص بدهند.

استعمار بخاطر بازاریابی

دولت های سرمایه داری از این طریق در یک گستره ی اقتصادی استثمارگرانه، به عنوان بازوهای مقتدر سیاسی و نظامی سرمایه داران خود وارد میدان میشوند و به تلاش برای بازار یابی جهت فروش تولیدات کشورشان دست میزنند.

در مسیر این تلاش نخست به انعقاد قراردادهای بازرگانی و مبادلاتی با کشورهای دیگر بخصوص کشورهای کوچک و عقب مانده می پردازند اما چون میزان فروشی که از این طریق حاصل میشود باز هم پاسخگوی زیاده طلبی های دولت های استعماری و تولیدات بیش از حد صاحبان صنعت و سرمایه نیست لذا چاره جوئی تازه ای پا بعرصه می گذارد که عبارت از استعمار سیاسی کشورها و ملت های دیگر است.

تجربه های تلخ نشان داده است که دولت های قدرتمند و سرمایه داری مادامی که در امور سیاسی کشورهای کوچک و دولتهای ضعیف مداخله نکنند قادر نخواهند بود اینگونه کشورها را بیک بازار مطمئن و پرمصرف برای فروش تولیدات خود مبدل کنند، زیرا اگر فشار استعمار در این کشورها بکار گرفته نشود همواره خطر بروز مشکلاتی برای دولتهای سرمایه داری وجود دارد:

مشکلاتی همچون قیام ملت علیه سلطه ی اقتصادی آن کشورها، تصمیم به عدم مصرف کالای آن کشورها، اقدام برای تولید کالای مشابه در داخل کشور، یا دست کم، روی آوردن به کشورهای دیگری که حاضرند کالای مشابه را با قیمت ارزانتر و شرائط عادلانه تر در اختیار آنان بگذارند. بالاخره از این قبیل مشکلات همیشه وجود دارد.

اما وقتی سلطه ی استعماری و مداخله در امور سیاسی و دخالت در سرنوشت ملت ها و کشورها در میان باشد چنین خطراتی بروز نخواهد کرد تا آنجا که حتی دولت های استعمارگر با اعمال فشار از هر گونه اقدام ملت های تحت استعمار در جهت رسیدن به خودکفائی و تولید کالای مشابه در داخل کشورشان نیز جلوگیری می کنند تا به آنها اجازه ی رهائی از زیر یوغ سلطه ی اقتصادی دولت های قدرتمند سرمایه داری داده نشود.

آنها برای تداوم و بقاء سلطه ی استعماری و اقتصادی خود، دست به استعمار فرهنگی میزنند و فکر و فرهنگ ملت های تحت سلطه را تغییر میدهند و با تغییر و با تحریف و تخدیر فکر و فرهنگ آنها، استعمار شوم خود را تداوم می بخشند.

نمونه های عینی و آشکاری که از این جهت در تاریخ دولتهای استعمارگر و کشورهای تحت استعمار وجود دارد، برای مردم ما کاملا آشنا است که از جمله میتوان اشاره کرد به مواردی مانند استعمار طولانی انگلیس در کشورهائی چون هندوستان، عراق،کشورهای دیگر خاورمیانه، کشورهای آفریقائی و بخصوص کشور خودمان ایران -قبل از انقلاب اسلامی- سالیان دراز انگلیس، این پیر استعمار، با اعمال قدرت استعماری نه تنها کشور ما را بازار پر رونقی برای مصرف تولیدات و مصنوعات خود ساخته بود بلکه با ارزش ترین و حیاتی ترین سرمایه ی ایران یعنی “نفت” ما را نیز به رایگان غارت می کرد و برای بقا و دوام این رابطه ی ظالمانه چنان در اعماق سیاست کشور ما نفوذ کرده بود که حتی وکلای مجلس و وزرای هیات دولت نیز با نظر و خواست سیاست خارجی انگلیس تعیین می شدند و سلطه ی سیاسی و اقتصادی انگلیس را در کشور ما به صورتی روز افزون گسترش می دادند که پس از برچیده شدن دستگاه استعمار انگلیس نوبت به “آمریکا” رسید و این بار یک ربع قرن تمام، سلطه سیاسی و اقتصادی آمریکا چنان بر ارکان کشور و اعماق زندگی ما نفوذ پیدا کرد که نه تنها مقامات کشوری با نظر آنها تعیین می شدند و سرنوشت ملت را به نفع آمریکا در دست می گرفتند بلکه حتی زندانهای این کشور از کسانی پر می شد که علیه منافع آمریکا گامی بر می داشتند یا سخنی می گفتند یا کلمه ای می نوشتند.

ایران این کشور اسلامی، سالهای سال رنج تلخ این استعمار شوم را با تمام گوشت و خون و مغز و روح خود احساس کرد، و الحمدلله انقلاب پر برکت اسلامی بر این پدیده نحس تاریخ پایان داد و استقلال و آزادی ای در سایه اسلام به رهبری حضرت امام امت خمینی دام ظله العالی پدید آمد و طرح حکومت اسلامی پی ریزی شد که رو به تکامل می رود.

تاریخ هرگز استعمار فرانسه در الجزایر که بیش از هر چیز آن کشور را به بازار مصرف تولیدات خود مبدل کرده بود و یا نیروی استعماری که در مصر و تونس و اتیوپی و افغانستان و پاکستان و یمن و ترکیه و کشورهای منطقه خلیج فارس و بالاخره ده ها کشورهای منطقه خلیج فارس و بالاخره      ده ها کشور کوچک و ضعیف را که میدان تاخت و تاز و چپاول و غارت استعمارگران قرار گرفت فراموش نمی کند و نباید بکند.

اینها قدرتهای استعمارگرانه ی خود را مخصوصا در این جهت به کار گرفتند که این کشورها را به خریداران تولیدات خود مبدل کنند و از هر کدام از افراد این جوامع یک مصرف کننده ی چشم و گوش بسته و مطیع، بسازند.

غارت چند جانبه

علاوه بر آنچه ذکر شد این صنایع بزرگ و بالمآل دولتهای متبوع آنها برای دوام و بقا کارخانه های خود احتیاج به مواد خام دارند تا آنها را تبدیل به کالاهای مصنوع خود سازند و پس از آن کالاهای ساخته شده خود را به کشورهای دیگر و از جمله همان کشور صاحب مواد خام بفروشند و لذا در پی دست یافتن به مستعمره ای هستند که دارای مواد خام مورد نیاز آنها باشد.

پس از یافتن چنین کشوری و بعد از استقرار و استحکام پایه های سلطه سیاسی و اقتصادی خود در آن کشور، مواد خام موجود در آن را با ارزانترین قیمت -که غالبا در حد رایگان است- از آنجا بیرون می برند و هنگامی که در کشور خود و با استفاده از صنایع ماشینی شان به اشیاء و کالاهای گوناگون مبدلش کردند همان مصنوعات را با دهها برابر قیمت واقعی خود به همان کشور صاحب مواد اصلی می فروشند و از آنجا که غارت مواد خام کشورهای کوچک همواره به صورت چپاولی بی رحمانه و به قصد ریشه کن ساختن آن مواد صورت می گیرد همیشه علاوه بر مصارف کشور استعمارگر و کشور مستعمره مازاد قابل توجهی از اشیاء و کالاهای تولید شده نیز باقی می ماند که این مازاد در سایر نقاط دنیا به فروش میرسد و بصورت ارز و طلا یا انواع دیگر مواد خام موجود در سایر نقاط جهان به کشور استعمارگر باز می گردد.

بدینگونه ملاحظه می شود که چپاول کشورهای قدرتمند و سرمایه داری از چندین جهت و به چندین صورت انجام می گیرد و از هر طرف سودهای هنگفت به سوی قدرتهای سرمایه داری و سرمایه داران بزرگ جهان امپریالیسم سرازیر می گردد تا جائی که مواد خام موجود در کشوری به قصد ریشه کن ساختن آن و به چندین برابر مقدار مورد نیاز غارت میشود و در سایر نقاط دنیا به دهها برابر قیمت اولیه بفروش می رسد و از این سود سرشار کمترین سهمی نیز نصیب صاحبان اصلی آن مواد نمی‌ شود.

از همین جهت است برای نمونه از زبان آمار و ارقام رسمی ملاحظه می شود که دول استعمارگر تنها در عرض یک سال (سال ۱۹۵۵ میلادی) و فقط از طریق نفت خام کشورهای نفت خیز مبلغ سرسام آوری بالغ بر پانصد میلیارد دلار (۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۵۰۰ دلار) سود برده اند که از این مبلغ هیچ سهمی به صاحبان اصلی نفت نرسیده است[۱].[۲]

البته این رقم مشتی است از خروار و اکنون ما ادامه بحث در این موضوع را برای مقاله بعد بتوفیق پروردگار منان می گذاریم.

ادامه دارد …

 

[۱] – کتاب الوعی الاسلامی ج ۱ ص ۶۶٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *