یادی از شهدا

این وصیت نامه ها انسان را می لرزاند و بیدار میکند.  امام خمینی (ره)

 

بسم الله الرحمن الرحیم

ان الله اشتری من المؤمنین اموالهم وانفسهم بان لهم الجنه

ای خوشا بافرق خونی               درلقای یار رفتن

سرجدا پیکر جدا                       درمحضر دادار رفتن

درود بر امام خمینی ابراهیم زمان و حسین دوران و درود بر حزب الله که از ۱۵ خرداد تا کنون یار و یاور امام بوده وهستند سلام بر عاشورا وشهیدان روزهای عاشورا از ۱۵ خرداد تا ۲۲ بهمن تا کربلای سرچشمه تهران درکربلای معنوی و پروسعت ایران، . . .  قاموس شهادت چه دریای بی کرانی از معنویات، که دل عاشقان الله رابه هیجان آورده و آنان را در صراطی مستقیم که میروند، امیدوارتر و پابر جای‌تر میکند. دشمنان انقلاب ما بی توجه به وجود شهادت درمکتب حیات بخش اسلام از هرطرف به ما هجوم آورده وبرجنایات خویش می­افزایند و دراین موقعیت طبقه ای حامی انقلابند که انقلاب را پاسداری می دهند. . . .

بنابراین من می روم تا بار دیگر پاسداری از انقلاب را در بعدی دیگر آغاز کنم و در عاشورایی از عاشوراهای تاریخ و درکربلایی از کربلاهای ایران درهنگام جهاد به آرزوی نهایی خویش برسم.

راستی من درس شهادت را از آموزگار شهادت حسین (ع) آموخته‌ام و نمونه‌ی عینی این گونه شهادتها را در دانشگاه جنگ با چشمان خویش دیده ام .

پس به شما خانواده ی گرامیم و همشهریان و دوستان میگویم که با آگاهی و شناخت کامل می­روم و باز هم می‌گویم که الهی به رضا بِقَضا ئِک و تَسلیِما لِامرِک.

پیام من به مادر وپدرگرامیم این است که درهرحال صبور بوده و خدارا شکر کنند که چنین افتخاری نصیب شماشده است. وخواهران و برادران عزیز شما ادامه دهندگان راستین راه شهیدان باشید و فقط به این بیاندیشید که این دنیا فانی است و آخرتی بدون پایان درپیش است. همشهریان و دوستان مهربان مطمئن هستم که شماراه شهیدان را دنبال خواهید کرد و فقط یک چیز را به شما می‌گویم که نفس اماره را نابود کنید تا بردرون خویش راه یابند و میتوانم بگویم که آمریکا نوع تکامل یافته نفس اماره است که امام اورا شیطان بزرگ خوانده است پس بکوشیم که نفس اماره را نابود کنیم و درجهت تکامل به سوی الله پیش رویم و دراین راه امام و روحانیت مبارز و متعهد را راهنمای خویش قرار دهیم.

خداوندا:  مرا با شهدای کربلا محشور بفرما.

ودرخاتمه دعا می کنیم :

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

والسلام ۵/۱۱ صبح ۳/۱۰/۶۰

محمد امیر معزی

گوشه ای از وصیت نامه ی شهید عزیز پور دلاور

خداوندا مرا ببخش که نتوانسته ام کاری نیک انجام بدهم و نتوانسته ام خدمت بزرگی به تو بکنم، بنده ی بی زبان و بی دست و پا جلو تو چه کاری ازدست من ساخته است.

خداوندا مرا ببخش که تمام عمرم را با گناه سرکرده ام، مراببخش و مرا یاری ده تا بتوانم پس از این دشمنانت را بکوبم و از بین ببرم خداوندا دست به سوی تو دراز میکنم که مرا ببخشی، ما دوستان هم اکنون در اتاقی خراب و ویرانه که به دست خود و باخون شهیدان بدست آمده زندگی میکنیم و امشب آخرین شبی است که باید اینجا بگذرانیم و من وصیت خود را میکنم:  من که ازمال دنیا چیزی ندارم و تنها جان من که ، بخشیدم به صاحبش.

سلام تمام مردم ایران و بوشهر را می رسانم این شخص که این نامه را می نویسد شاید آخر عمرش باشد، و دیگر روز آخرش رسیده باشد. . .  خداحافظ، عزیز پور دلاور

قسمتی از وصیت نامه روحانی شهید سید زین العابدین علوی:

. . .  ای خدای مهربان تو خود میدانی که برای چه این راه را انتخاب کردم و دراین را ه از هیچ کوشش دست نخواهم برداشت  تو آگاهی که من باشناخت و آگاهی و رهنمودهای امام امت (ولایت فقیه) و نایب الامام به میدان نبرد وجنگ حق علیه باطل شتافتم و بخاطر تحکیم اسلام محمدی و تداوم انقلاب اسلامی و خط اسلام اصیل و خط امام که همانا خط صراط المستقیم است به جهاد فی سبیل الله روانه شدم تا پرچم اسلام بزرگترین قله این جهان برافراشته شود گرچه خونم به زمین ریخته شود. چون این خون در مقابل اسلام و قرآن هیچ ارزشی ندارد ای خدای عزیز تو شاهدباش این حقیر بخاطر حفظ اسلام وقرآنت به میدان جهاد و نبرد شتافتم.

جان چه باشد که نثار قدم دوست کنم

این متاعی است که هر بی سروپایی دارد. . .

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *