پاسدار بزرگ اسلام

اگر روحانیون نبودند ما الان از اسلام اطلاعی نداشتیم.

امام خمینی

محقق ثانی

جبل عامل،  سرزمین دانشمند پرور،  گوهران گرانبهایی را به عالم اسلام تقدیم کرده است و این بزرگان، آن چنان درخشندگی و تابش به این منطقه کوهستانی لبنان بخشیده‌اند که همواره جبل عامل را شیعیان، با احترام و تقدیس یاد می­کنند، و اینجا را خیز گاه فقهایی بنام و عالمانی فرزانه می­دانند که در یک فترت تاریخی – وشاید از دوران شهیداول – تا اواخر قرن دوازدهم،  درخشش و فروغی بیشتر از خود نشان داده است. این دانشمندان بلند پایه، بقدری برای اسلام، عظمت و برای تشیع، شکوه و برای فقه آل‌محمد، جلوه و برای ما افتخار آفریدند که دربرخورد با هریک از این رادمردان، دریایی بیکران از علم و عمل و پرهیزکاری و. . .  می بینیم بگونه ای که آنان را به حق  می­توان وارث پیامبران دانست.

نورالدین، ابوالحسن، علی بن حسین بن عبدالعالی، از شهرک »کَرَک» درجبل عامل، یکی از بزرگان با فضیلت است که علاوه بر بهره‌مندی از دانش بسیار، به وظیفه ولایت فقیه برمسلمین پرداخت و به پیشوایی شیعیان رسیدو درهمان حال که به سبب کثرت علم و دانش،  محقق ثانی نام گرفت، رهبری امت مسلمان رانیز به عهده داشت. [۱]

شخصیت علمی

محقق ثانی،  ازبرترین صاحبان فضل و بزرگترین فقها ی شیعی است که از عنفوان جوانی به کسب علم و دانش پرداخت و آن چنان پژوهشگرانه به بررسی و تحقیق درلابلای متون فقهی پرداخت که او را محقق ثانی می­نامند. یعنی، پس ازمحقق حلی(ره)، ایشان یکی ازبرجسته ترین پژوهشگران فقه آل محمد به شمار می­آید که بیشتر عمر خود را صرف فراگرفتن و یاددادن فقه و اصول نمود، و همچنان که استادان بزرگی داشت، شاگردان بافضیلتی نیز تحویل جامعه اسلامی داد.

وی از شیخ شمس الدین محمدبن داود، شیخ علی بن هلال جزائری و شیخ شمس‌الدین محمد عاملی روایت می کند و جمع بسیاری از وی همانند شیخ زین الدین فقعانی، ابن‌ابی جامع، شیخ نعمت الله بابی العباس، شیخ برهان الدین ابراهیم بن علی اصفهانی و شیخ عبدالنبی جزائری،  نویسنده رجال.

برخی از شاگردانش عبارتند از: شیخ علی منشار عاملی داماد شیخ بهایی، شیخ کمال الدین درویش، سید امیر محمد بن ابو طالب استرابادی که کتاب«جعفریه» استادش را شرح و تفسیر نموده است و سید شرف الدین علی استرآبادی نجفی.  وی نیز کتاب «الفوائد العربه» ر ادرشرح «جعفریه» استادش نگاشته است.

مولی نظام الدین قرشی در «نظام الاقوال»، محقق کَرَکی را چنین می­ستاید: شیخ بزرگوار،  علی بن حسین بن عبدالعالی کرکی عاملی که کنیه او «ابوالحسن» است و خدای او را با ائمه طاهرین محشورگرداند، از بزرگان ما است. یگانه ی دوران خود و دارای تصنیفات سودمند است.

شیخ حر عاملی در «امل الامل» چنین می­گوید: موثوق بودن وی در حدیث و روایت، و دانش و فضیلت و علو مقام و فزونی پژوهشهای علمی او چندان مشهوراست که نیازی به تعریف ندارد تالیفاتش هم بسیار و شناخته شده است.

حسن بیک روملو،  تاریخ‌دان معاصر وی چنین می گوید: هیچ عالمی، پس از خواجه نصیر الدین طوسی، نتوانست آن موفقیتی را که این استاد بزرگ در خدمات اسلام کسب کرده،   به دست آورد-خدماتی همچون حاکمیت بخشیدن به تعالیم و احکام دین، اسلام را برهمه عقاید و مذاهب فائق آوردن و راه و رسم تشیع را برقرار ساختن، و کوششهای بسیاری در راه مانع شدن از زشتکاریها و تباهی ها و از بین بردن بدعتها و انحرافها و سرکوب کردن فاسدها و فاسقها و زدودن منکرها و تبهکاری‌ها. وی همچنین از هرکوشش و جدیتی درراه برقراری فرائض و واجبات و اجرای حدود شرعیه و بپاداشتن نمازجمعه و جماعات و رسیدگی به وضع ائمه جماعات و موذنان و بیان مسائل عبادتها و نمازها و گسترش احکام و فرو کوفتن دشمنان و فاسدان و بازداشتن مردم از گناه،  دریغ نداشت و همواره مردم احکام دین، ترغیب و تشویق می­نموده و آنان را به راه راست رهنمون بود.

در لؤلؤ البحرین چنین آمده است:  محقق کَرَکی در فضل و تحقیق و حسن تعبیر ودقت نظر معروفیت تمام دارد. همین قدرکافی است بدانیم به « محقق ثانی » مشهور است .  مجتهدی اصولی بود، پایبند مطلق اصول و اجتهاد، شهید ثانی در اجازه نامه ی بزرگش از او به عنوان: «امام محقق و نادره روزگارو نوردیده زمان یاد میکند.»

سخن در ستایش و مدح او بسیار است و ما به همین مقدار که ذکر شد، اکتفا می‌کنیم.  گرچه هرچه درباره این دانشمندا ن سترگ بگویند کم است ولی این ستایشها تا اندازه ای میتواند آنان ر ا معرفی میکند.

محقق کرکی به مهمان نوازی مردم اصفهان دلگرم شده، بدون توجه به خشنودی یا خشم شاه طهماسب صفوی ، به اداره امور مردم پرداخته ولایت فقیه را تحقق عینی بخشید.

آثار علمی و عملی

اسلام برای آن دسته از علما احترام قائل است که در کنار علم، عمل داشته باشند و آنچه آموخته‌اند درراه خود سازی  و خدمت به اسلام و مسلمین صرف کنند، نه این که همچون«قارون گنج اندوز» دانشها را اندوخته و باهم به گور ببردند. نه خود از آنها استفاد ه کرده و نه دیگران بهره ای برده اند. (یَحمِلُ اَسفاراً) .  محقق کرکی از آن شخصیتهایی است که علم رابرای خدا آموخت و درراه خدا و ترویج احکام خدا بکار برد.

این فقیه والامقام، به قصد خدمت به اسلام، به سوی اصفهان مهاجرت کرد و مورد استقبال گرم اهالی قدرشناس آن دیار قرار گرفت. شیخ به مهمان نوازی و ایمان مردم دلگرم شده،  بدون توجه به خشنودی یا خشم شاه طهماسب صفوی، به اداره ی امور مردم-برطبق موازین شرع مقدس- پرداخت. شاه که در برابر یک امر واقع شده، قرار گرفته بود و عرش خود را درخطرجدی میدید، ناچار دستور! اطاعت از شیخ را صادر کرد. شیخ هنگامی که دید امکانات بیشتر برایش فراهم شده است، از فرصت استفاده کرده ولایت امررا به طور کاملتری بدست گرفت:  فرمآنهای کتبی درمورد مالیات بر اراضی و چگونگی اداره ی امور مردم، صادر کرده به  ولایات می­فرستاد،  ونمایندگانی از طرف خود نصب نموده،  برا ی تعلیم احکام شریعت و اجرای آنها به شهرها و روستاهای مختلف گسیل میداشت.

وخلاصه در نشر و ترویج تعالیم مقدسه اسلام، تا اندازه ای که توان داشت کوشا و جدی بود.

بیشترین تالیفات و تحقیقات محقق کرکی در زمینه «فقه » و «اصول»  است و دراین دو موضوع ابتکارات و نظرات جالب و ارزنده ای داردکه همواره مورد استفاده و تقدیر دانشمندان و علما بوده و هست برخی از تالیفات  ایشان را نام می­بریم:

۱- «جامِعُ المَقاصِد فی شَرحِ القَواعِد »  در۶جلد.  صاحب جواهر رحمه الله – می­گوید:  اگر کسی جامع المقاصد و وسائل و جواهر  ر ا داشته باشد،  دربرزسی تک تک مسائل فقهی نیازی نخواهدداشت.

۲- رِسا لَهُ الجَعفَرِیه .

۳- رِسالَهُ الرِضاع.

۴-شَرحُ الاِرشاد.

۵- شَر حُ الشَّرائِع .

۶-رِسالهُ صَیغِ العُقودِ و الاِیقاعات.

۷-رِسالهُ الجُمعَه.

۸-رِسالهُ السُّجود عَلیَ التَّربَهِ.

۹-رِسالهُ اَحکامِ السَّلام.

۱۰- رِسالهُ فِی العدالَه.

۱۱-رِسالهٌ فِی تَعریفِ الطَّهارَه.

۱۲-رِسالهٌ فی الحَجِّ.

۱۳-جاشِیهٌ عَلی تَحریرِ العَلامه.

۱۴- حاشیهٌ عَلیَ الذّکری.

۱۵-حاشیهٌ عُلی الدُّرُوس.

۱۶- حاشیهُ المُختَلف.

۱۷-رساله فِی  التَّعقیبات.

۱۸- رِساله فِی الغَیبَه.

۱۹-رِساله الجَنائز.

۲۰- الرِّسالهُ الکُریَّه.

شهادت

آنچه از تاریخ برمی­آید، و در کتابهایی  همچون «ریاض العلما» و «روضات الجنات» و « نفس الرحمن» و «مستدرک» اشاره شده است، این بزرگوار را در ۱۲ ذی‌حجه ۹۴۵ هجری قمری مسموم کرده و به شهادت رساندند. [۲]ولی معلوم نیست مسبب اصلی در به شهادت رساندن ایشان کیست؟ برخی از مورخین گفته اند که بعضی از رجال دولت با این استاد ارجمند دشمنی داشته و برای کشتن وی توطئه می نمودند ولی آیا این قضیه با اطلاع طهماسب صفوی بوده است یا خیر،  در اینجا تاریخ ساکت است، گرچه گفته شده است که چندین بار دشمنان دین، با بستن افترائات و تهمتها به شیخ، قصد شوراندن دربار علیه او را  داشتند،  ولی آیا همین افترائات وی را به قتل رساند یا اینکه وضعیت ایشان شباهت داردبا وضعیت امام هشتم(ع) دربرابر مأمون، اینجا است که باید گفت: متأسفانه تاریخ گاهی منافقانه و غالباً  سازشکارانه با حوادث و قضایا برخورد کرده است که امیدواریم ازاین بعد تاریخ نویسان، تاریخ را از این ننگ پاک کرده و صادقانه آن را ثبت نمایند.

 

[۱] . آنان که بی اطلاعند و چنین می پندارند که ولایت فقیه را تنها امام امت،  خمینی بت شکن- روحی فداه- به اجرا درآورده و از آغاز غیبت کبری تاکنون نمونه ای نداشته است، خوب است نظری به زندگی پاسداران بزرگ اسلام بیافکنند، تا ببینند و بیابند که در دورآنهای گذشته، اندیشمندان و علمای بزرگ ما تاآنجا که توان داشته اند، این وظیفه الهی را عهده دار بوده اند، ولی بسیاری از  آنان نتوانستند بطور کامل انجام وظیفه  کنند، واین تنها بسبب فشار وخفقان و ستمهایی بوده است که شاهان جنایتکار برآنان وبرمردم روا داشته اند، ولی بهرحال به این وظیفه سنگین (ولایت فقیه ) تحقق عینی بخشیده و آنرا بصورت ناقص و گاهی هم کامل اجرا نموده اند. خدای را سپاس بی پایان که پس ا ز سالها انتظار وغیبت،  سرانجام ولایت فقیه دربهترین وزیباترین چهر ه خود بدست توانای روح الله ،  درایران عزیز ،  نمودار شد. واینک که روح خدا درآن دمیده است و ملت،  آنرا در گوشت و پوست و خون خود احساس وتمام وجود از آن پشتیبانی می نمایند،  دیگر رو به افول نخواهد رفت و هموار ه زیباتر و درخشنده تر،  دردنیا حکمفرما خواهد شد تا بسوزد آنکه نورخدا را نتوان دیدن.

[۲]  .  شیخ بهایی (ره) آن بزرگوار را شهید ثالث می نامند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *