فقه

حجه الاسلام والمسلمین قدیری

بحثی درباره ی نماز مسافر

خلاصه ی بحث قبل:

بر مسافر،نماز شکسته (قصر) واجب می شود و اگر تمام بخواند نمازش صحیح نیست. همۀ علمای مذهب شیعه و معظم علمای اهل سنت بر این امر فتوا داده‌اند و روایت صحیحه هم دلالت برآن دارد موضوع این حکم، مسافر است که با توجه به شرائطی که ذکر می شود، باید نمازهای چهار رکعتی خود را شکسته بخواند. البته اصل اولی در نماز چهار رکعتی بودن آن است و تا هنگامی که با دلیل، شکسته بودن نماز، اثبات نشود مقتضای آن اصل این است که باید نماز را تمام بخواند و با شک در اعتبار عنوان سفر در موضوع و یا شک در اعتبار غیبت از محل سکونت در مفهوم سفر، به همین اصل رجوع می‌شود، این اصل از مفهوم قصر و روایات استفاده می شود.

شرائط قصر:

۱-مسافت. مقدار آن هشت فرسخ امتدادی و یا هشت فرسخ ملفق (مرکب) از رفتن و برگشتن است. در اینجا چند مطلب باید اثبات شود یکی اصل اعتبار مسافت، دوم: مقدار مسافت، سوم: کفایت تلفیق، چهارم: کیفیت تلفیق و پنجم: زمان تلفیق و اینک تفصیل آن:

اول-اصل اعتبار مسافت :

اما دلیل اصل اعتبار مسافت، اجمالاً همین موضوع قصر یعنی “ضرب فی الارض” یا سفر است چون اگر مسافتی نباشد ضرب فی الارض و یا سفر صادق نیست. علاوه بر این، روایاتی که برای تقدیر مسافت وارد شده فی الجمله دلالت بر اعتبار اصل مسافت نیز میکند.

دوم-مقدار مسافت :

مقدار مسافت، هشت فرسخ است و دلیل آن گذشته از اجماعات منقوله ای که در مسأله ادعا شده نصوص مستفیضه و فراوان است. چنان که در روایت است موثقه سماعه وارد شده که :”فی کم تقصیر الصلاه؟ فقال (ع) فی مسیره یوم و ذلک بریدان و هما ثمانیه فراسخ ” یعنی ساعه از حضرت سؤال کرد که در چه مقدار نماز شکسته می شود؟ حضرت فرمود در مسیر یک روز و آن دو پیک است و دو پیک هشت فرسخ است. و در روایت فضل است که : “انما جعل التقصیر فی ثمانیه فراسخ لااقل من ذلک ولا اکثر” و در روایت صحیحه ی کاهلی است که :”برید فی برید اربعه و عشرون میلا” و در روایت ابن حجاج است که “اربعه و عشرون میلا یکون ثمانیه فراسخ ” و در صحیحه ی ابو ایوب است که “فی بریدین اوبیاض یوم “و روایت در این مسئله زیاد است. چنانچه ملاحظه می شود عنوان موضوع در روایات به تعبیرهای گوناگون وارد شده که عبارت است از:”بریدین” “بیاض یوم” “مسیره یوم”” ثمانیه فراسخ” “اربعه وعشرون میلا”. ولی چون معلوم است که همه ی این عناوین برای بیان یک حد است و واقع آن حد -بین مبدا و منتها- یکی بیشتر نیست و همه ی این عناوین اشاره به همان واقع می کند بنابراین نمی توانیم موضوع قصر را به اختلاف به این عناوین مختلف بدانیم به خصوص که در روایت سؤال از حد آن شده که “فی کم التقصیر؟”و حضرت جواب همان را داده اند. و این حد واحد طبعا بر حسب میل و فرسخ مشخص می شود و “مسیر یوم” یا “بریدین” دو عنوان طریقی هستند برای بیان میل و فرسخ و مقدار آن در روایات ۲۴ میل یا ۸ فرسخ ذکر شده که مساوی یکدیگرند[۱] بنابراین جمع بین این روایات که عناوین موضوعات آن مختلف است به این نحوه است که روایاتی را دلیل بگیریم که حد مسافت را با واحد مسافت یعنی میل یا فرسخ بیان می‌کند و روایات دیگر را حمل بر آن کنیم و بگوئیم “مسیر یوم “یا “بریدین ” طریق برای شناختی همان حد معین یعنی هشت فرسخ یا بیست و چهار میل می باشد و اضافه براین جمع – که عقلائی و صحیح است- روایت موثقه ی سماعه که جمع بین همه ی این عناوین کرده حکومت تفسیری بر تمام روایات باب دارد زیرا پس از سؤال مساعه از مقدار مسافت حضرت می‌فرماید :”مسره یوم و ذلک بریدان و هما ثمانیه فراسخ” یعنی کمیت مسافت مسیر یک روز است و آن دو پیک است و آن دو پیک هشت فرسخ است. پس معلوم می شود مقدار همه ی عناوین هشت فرسخ است و از این جهت است که فقها اسلام با توجه به این عناوین مختلفه هشت فرسخ را موضوع گرفته اند و بقیه را حمل بر آن کرده اند. و آنچه در این روزها توهم شده که اصل مسیر یوم است و بقیه عناوین برای بیان آن است و سابقاً که با شتر مسافرت می شده در یک روز هشت فرسخ یا دو پیک می رفتند ولی امروز با وسائل جدید مسیر روز خیلی بیشتر از اینهاست غفلت از “جمع دلالی” بین روایات است که می توان عمده ی فقه را در جمع بین روایات دانست و کیفیت جمع چنان که ذکر شد به دو نحو است: یکی اینکه واقع حد – که مورد سؤال و جواب در روایات است – یکی است و یک مبدأ و یک منتها دارد و این حد معین را با واحد آن که میل و فرسخ است بیان می کنند بنابراین بقیه ی عناوین طریقی است که و نحوه ی دوم حکومت تفسیری روایت موثقه سماعه است بر بقیه ی روایات که تمام عناوین را به هشت فرسخ بر می گرداند و حمل این مقدار بر زمان سابق که با شتر مسافرت میشده حمل بدون دلیل و جمع بین روایات بدون شاهد است.

سوم-کفایت تلفیق:

مسافت تلفیقی در صورتی است که مجموع رفت و برگشت به مقدار هشت فرسخ باشد. گرچه ظاهر روایاتی که قبلاً ذکر شده دلالت بر اعتبار مسافت امتدادی دارد لکن روایات متعددی دلالت بر کفایت تلفیق می کند مثل روایت صحیحه ی معاویه بن وهب:

“قلت لابی عبدالله (ع) ادنی ما یقتصر فیه المسافر؟فقال (ع) برید ذاهبا  و برید جائیا ” یعنی معاویه گفت خدمت حضرت صادق (ع) کمترین مقداری که یک مسافر باید در آن مقدار شکسته بخواند چه مقدار است ؟ فرمود: به مقدار یک پیک (چهار فرسخ)رفتن و به مقدار یک پیک (چهار پیک) برگشتن و روایت صحیحه ی زراره :”سالت ابا جعفر علیه السلام عن التقصیر فقال برید ذاهبا و برید جائی”… که همان دلالت صحیحه ی اول را دارد بنابراین به قرینه این روایات از ظهور روایات قبل در اعتبار مسافت امتدادی صرف نظر میکنیم و نتیجه می گیریم که اگر هشت فرسخ در مجموع رفت و برگشت باشد کافی است و نماز شکسته می شود.

چهارم-کیفیت تلفیق :

آیا باید در مسافرت تلفیقی رفتن به مقدار چهار فرسخ و برگشتن نیز به مقدار آن باشد؟ یا اگر رفتن به مقدار چهار فرسخ باشد و برگشتن بیشتر یا بالعکس ولی مجموع رفت و برگشت هشت فرسخ باشد کافی است ؟ جمعی از فقها عظام فرموده‌اند که شرط است که هیچ یک از رفتن و برگشتن کمتر از چهار فرسخ نباشد این عده تمسک کرده اند به ظهور دو صحیحه ی قبل :”برید ذاهبا و برید جائیا.” و جمعی از ایشان من جمله حضرت  امام فرمودند: که رفتن نباید کمتر از چهار فرسخ باشد هرچند که برگشتن کمتر باشد. و ظاهراً این صحیحه ی زراره از حضرت باقر (ع) موید این قول است که “التقصیر فی البرید و البرید اربعه فراسخ”.

جمعی دیگر از علما از جمله مرحوم سید طباطبایی صاحب عروه الوثقی فرموده اند: که مطلق تلفیق کافی است و چنانچه مجموع رفت و برگشت به مقدار مسافت باشد نماز شکسته است هرچند رفتن و برگشتن به مقدار چهار فرسخ نباشد. دلیلی که برآن ذکر شده جمع بین روایات است که از آن استفاده می شود مطلق هشت فرسخ کافی است. این دلیل به ظاهرش اشکال دارد چون روایات دستۀ دوم هر یک از رفتن و برگشتن را چهار فرسخ ذکر نموده است بنابراین از جمع استفاده می شود که هشت فرسخ یا باید امتدادی باشد یا تلفیقی به طوری که هر یک از رفتن و برگشتن کمتر از چهار فرسخ نباشد. لکن مقتضای صناعت، قول مرحوم سید است زیرا معلوم است که دسته ی دوم (روایات تلفیقی) حکومت بر دسته ی اول (روایات مسافت) دارد و حکومت دو قسم است :حکومت الحاقی و حکومت تفسیری. مقصود از حکومت الحاقی این است که یک روایت، موضوعی را به موضوع روایت دیگر الحاق کنند با اینکه داخل آن موضوع نیست. مثل حکومت “الفقاع خمر” بر “الخمر حرام” که فقاع و خمر دو واقعیت هستند لکن دلیل حاکم، فقاع را به خمر الحاق می کند و منظور از حکومت تفسیری این است که دلیل حاکم دلیل محکوم را شرح می دهد و تفسیر می کند مثل آن که دلیل اکرام فاسق را حرام کند و دلیل دیگر بگوید کسی که مرتکب گناه صغیره ی  تنها باشد فاسق نیست و مرتکب گناه کبیره فاسق است. بعد از معلوم شدن این مقدمه عرض میکنیم اگر حکومت روایت تلفیق بر روایات مسافت الحاقی باشد نتیجه این می شود که شکسته شدن نماز دو موضوع  دارد مسافت امتدادی و مسافت تلفیقی و چون روایات تلفیق هر یک از رفتن و برگشتن را چهار فرسخ بیان کرده است نتیجه می گیریم که حتما باید مقدار رفتن و برگشتن کمتر از چهار فرسخ نباشد ولی چناچه حکومت روایات تلفیق بر روایات مسافت، تفسیری باشد نتیجه آن می شود که موضوع شکسته شدن نماز فقط یک موضوع است و آن هشت فرسخ است اعم از اینکه امتدادی باشد یا تلفیقی. بنابراین فرقی میان اینکه رفتن یا برگشتن چهار فرسخ باشد یا بیشتر یا کمتر نیست. چون هشت فرسخ است که موضوع است در همه ی اقسام موجود است و ظاهر این است که حکومت روایات تلفیق را برروایت مسافت، تفسیری است و یک موضوع برای شکسته شدن نماز بیشتر نیست پس فتوای مرحوم صاحب عروه موافق تر با صناعت است و موید مطلب، روایاتی است که تلفیق را موضوع قرار داده و علت حکم را ذکر نموده است مثل روایت موثقه ابن مسلم :”عن التقصیر قال (ع) فی برید. قلت برید ؟ قال اذا ذهب بریدا و رجع بریدا فقد شغل یومه “. یعنی ابن مسلم از حضرت راجع به موضوع شکسته شدن نماز سؤال کرد حضرت فرمود: یک پیک(چهار فرسخ). سؤال کرد یک پیک؟ فرمود : وقتی یک پیک برود و یک پیک برگردد یک روز راه رفته است. پس از این موثقه و نظائر آن معلوم می شود به هر نحو که هشت فرسخ سیر شود نماز شکسته می شود چون در همه ی انحاء مسیر یوم صادق است.

پنجم-زمان تلفیق :

از مسأله قبل و روایات آن معلوم شد که فرقی نیست بین این که هشت فرسخ تلفیقی در یک روز یا در یک شبانه روز یا رفتن در یک روز و برگشتن در روزهای دیگر باشد و اطلاق روایات، تمام اقسام را شامل است ولی جماعتی از جمله مرحوم سید بحرالعلوم فرموده اند: که شرط است در تلفیق که مجموع رفت و برگشت دریک روز باشد و به بعض روایات استدلال نموده اند که خالی از ضعف سند یا دلالت نیست و ما از ذکر آنها صرف نظر می کنیم و اطلاقات روایات، متبع است.       والحمد للله رب العالمین.

 

[۱]-هر فرسخ مساوی سه میل است و هر میل چهار هزار ذراع است و ذراع حد بین ارنج دست تا سر انگشت وسطی است و آنچه با محاسبه به دست می آید هست فرسخ تقریباً معادل ۴۵کیلومتر است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *