انتخابات از نظر اسلام و قانون اساسی

قسمت ششم

حجت الاسلام یحیی سلطانی

مجلس شورای اسلامی

شوری ، رای اکثریت

انتخاب نمایندگان مجلس :

قانون اساسی در اصل شصت و دوم میگوید : (( مجلس شورای ملی ( اسلامی ) از نمایندگان ملت که به مستقیم و با رای مخفی انتخاب میشوند تشکیل میگردد. شرائط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان و کیفیت انتخابات را قانون معین خواهد کرد))

در ماده ۹ قانونی که در تاریخ ۱۷/۱۱/۵۸ در رابطه با اجراء اصل یاد شده به تصویب شورای انقلاب اسلامی ایران رسیده و دارای ۶۱ ماده و ۱۵ تبصره میباشد چنین آمده است:

(( انتخاب شوندگان باید دارای شرائط زیر باشند : ۱- تابعیت ایرانی ۲- حداقل سن ۲۵ سال و حداکثر ۷۵ سال ۳-عدم اشتهار به فساد و نادرستی ۴- اعتقاد به نظام جمهوری اسلامی ۵- ابراز وفا داری به قانون اساسی ۶- سواد خواندن و نوشتن به حد کافی . ))

همانطوری که در بحث های گذشته اشاره کردیم شرائطی را که قانون اساسی جمهوری اسلامی در مورد فقیه رهبر ( ولی فقیه ) با رئیس جمهوری یا نماینده مجلس بیان میکند حداقل شرائط است که اگر آن شرائط نمیتواند برای قبول مسئولیت اقدام نماید ولی ملت برای تحقق دادن حاکمیت صالحان نمیتواند به حداقل شرائط اکتفا کند .  بلکه وظیفه سنگین او این است که حتی المقدور بکوشد تا شایسته ترین فرد را که واجد حد اعلای شرائط باشد انتخاب نماید . زیرا یک اصل کلی از منابع مذهبی استفاده میشود و آن اینست که :

(( در اسلام حق  حاکمیت همواره نزد شایسته ترین افراد است و به طوری که از احادیث استفاده می شود اگر در جامعه ای پیشوائی و زمامداری  ملت در دست افرادی باشد که داناتر و فاضلتر و شایسته تر از آنها در جامعه موجود ( ولی بر کنار ) باشند این جامعه همیشه رو به سقوط خواهد رفت . ))

” عن النبی (ص) من ام قوما و فیهم ”

” من هو اعلم منه لم یزل امرهم الی ”

” السفال الی یوم القیامه .” [۱]

از رسول خدا (ص) نقل شده که فرمود :

هر کسی پیشوائی قومی را عهده دار شود و در بین آن قوم داناتر از او وجود داشته باشد کار آن قوم همیشه رو به پستی خواهد بود .

این حدیث شریف را علماء اسلام در بحث مربوط به نماز جماعت مورد استناد قرار داده و فرموده اند : اگر فرد عالمتری وجود دارد بهتر است مردم او را امام جماعت قرار دهند .

واضح است که این حدیث شریف مخصوص امام جماعت نیست و علاوه بر اینکه اطلاق مضمون حدیث ، هر نوع امامت و پیشوائی را شامل می شود ، اگر قرار باشد در تعیین امام جماعت رعایت افضل بودن لازم باشد در تعیین مسئولین امر حکومت که وظیفه آنها از امامت جماعت سنگین تر است ، به طریق اولی رعایت افضلیت لازم میباشد.

با توجه به این اصل کلی ( که مسئولیت ها باید در دست صالحترین افراد باشد ) ملت نمیتواند بی توجه از کنار این مسئله بگذرد بلکه وظیفه دارد حتی المقدور بکوشد تا شایسته ترین فرد را انتخاب نماید.

مرحوم علامه امینی – قدس سره – در کتاب الغدیر این حدیث شریف را از رسول خدا (ص) نقل میکند :

” من استعمل عاملا من المسلمین و ”

” هو یعلم ان فیهم اولی بذلک منه ”

” و اعلم بکتاب الله و سنه نبیه فقد ”

“خان الله و رسوله و جمیع المسلمین ”

  • هر کس از بین مسلمانان عاملی را بر سر کار بیاورد ( و به او مسئولیت بدهد ) و بداند که در بین مسلمانان فردی وجود دارد که او برای این کار سزاوارتر و به کتاب خدا و سنت پیغمبر (ص) آشناتر است آن کس به خدا و رسول خدا و جمیع امت اسلامی خیانت کرده است . [۲]

در این حدیث شریف چند نکته قابل دقت است : نکته اول اینکه حدیث نمیگوید (( اگر فردی را بر سر کار بیاورند که لایق نباشد و به کتاب خدا آشنا نباشد خیانت است )) بلکه در مفاد حدیث خیانت اینست که (( عالم تر و لایق تر موجود باشد و او را بر سر کار نیاورند اگر چه عاملیکه بر سر کار آمده لایق باشد.)) زیرا در اصطلاح اهل ادب افعل التفضیل در موردی به کار میرود که ماده آن در مفضل علیه موجود باشد.

نکته دوم اینکه حدیث شریف روی آشناتر بودن به کتاب خدا و سنت پیغمبر (ص) انگشت میگذارد و این همان اعلمیت در مسائل فقهی است . و طبعا در مواردی که شخص عامل عهده دار تنظیم قوانین اسلامی است رعایت این امر لازم تر و ضروری تر است.

نکته سوم اینکه در حدیث نمیگوید اگر دربین ( داوطلبان ) اعلم و افضل وجود دارد روی کار آوردن غیر افضل خیانت است بلکه میگوید اگر ( در ین مسلمانان ) افضل وجود دارد و به سراغ غیر افضل بروند خیانت است. بنا براین اگر افراد پر فضیلت داوطلب قبول مسئولیت نمیشوند وظیفه ملت است که به سوی آنها بروند و از آنها بخواهند تا در آنها انگیزه قبول مسئولیت ایجاد گردد.

نکته چهارم اینست که در حدیث نمیگوید اگر در بین ( مسلمانان یک منطقه ) افضل وجود دارد نوبت به غیر افضل نمیرسد . بلکه میگوید : اگر در بین ( جامعه اسلامی ) افضل وجود دارد غیر افضل نباید روی کار بیاید.

بنابراین وظیفه اسلامی اینست که مسلمانان بدون به کار بردن تعصبات و برتری های محلی و قومی و قبیله ای بکوشند از هر کجا و برای هر کار داناترین و شایسته ترین و متخصص ترین فرد را انتخاب کنند . نکته پنجم اینکه حدیث شریف عدم رعایت موضوع افضلیت را کار ساده ای نمیداند ، بلکه آنرا خیانت به خدا و رسول خدا (ص) و جمیع امت اسلامی دانسته و این تعبیر حاکی از اهمیت فوق العاده موضوع است.

شرائط نماینده مجلس :

دربحث مربوط به ریاست جمهوری شرائطی را برای والی و زمامدار اسلام از منابع مذهبی نقل کردیم که همه آن شرائط در نماینده مجلس نیز لازم است موجود باشد ، زیرا او نیز جزء والیان اسلام به حساب می آید . مخصوصا نماینده مجلس باید از نظر بینش سیاسی و جهات علمی کامل و قوی در امور جاری مجلس صاحب نظر و به طور کلی دارای قدرت استنباط باشد . برای روشن شدن این مطلب لازم است نظام شوری در اسلام را با دقت مورد بحث قرار دهیم تا حق مطلب ادا شده باشد.

شوری و رأی اکثریت :

شوری با آن نظامی که فعلا در حکومت های دموکراسی معمول شده که بازگشت آن فقط به تبعیت از رای اکثریت است ، در منابع مذهبی مطرح نشده بلکه نظام شوری در اسلام به گونه ای میباشد که بازگشت آن حتما به تبعیت از حق و قانون خدا است و شوری باید با کیفیت مخصوصی برگزار گردد که نتیجه آن تشخیص بیشتر و بهتر برای رسیدن به حق باشد ، زیرا در نظام اسلام فقط تبعیت از حق مطلوب است و از رای اکثریت ( صرفا به لحاظ اکثریت ) مادامی که با حقیقت و معیارهای شرعی مظابق نباشد ، تبعیت نمیشود.

نظام شوری در اسلام :

برای روشن شدن نقش شوری در اسلام لازم است در مورد مسائل زیر به توضیح بپردازیم :

  • در اسلام ، میزان ، تبعیت از حق و عدالت است.
  • تبعیت از اکثریت ( صرفا به لحاظ اکثریت ) پذیرفته نیست.
  • اگر خواسته های مردم توام با هوا های نفسانی و میل های شخصی بدون توجه به حقانیت امر باشد ، در اسلام مطرود است و تبعیت از آن در قرآن مجید با شدت مورد نهی قرار گرفته است.

توضیح مسئله اول :

احکام و قوانین اسلام مطابق با فطرت و سرشت انسان تشریع شده و هدف کلی از قوانین هدایت انسانها به سوی کمال و گسترش قسط و عدالت در اجتماع است.

عدل در مفهوم کلی به معنای قرار گرفتن هر چیز در جای مناسب خود و عدل اجتماعی به معنای رسیدن هر انسان به حقوق حقه خویش است و (حق) نیز در استعمال خود در اینگونه موارد همان معنی را میدهد.

قرآن مجید روی کلمه حق بسیار تکیه میکند و در مواردی که خواسته های مردم بر خلاف حق باشد بندگان خود را به استقامت و ایستادگی و حمایت از حق  دعوت مینماید .

در سوره شوری از آیه ۱۲ به بعد میفرماید :

(( همان دین را برای شما قرار دادیم که مورد سفارش نوح پیغمبر بود ( و همان آئین را برای شما مقرر نمودیم ) که آنرا به ابراهیم و موسی و عیسی علیهم السلام سفارش نمودیم ای پیامبر به همان دین ( یا همان گونه ) مردم را دعوت کن و همانطوری که مامور هستی پایداری نما و از هواهای نفسانی مردم پیروی کن و بگو من به کتابی که خداوند نازل فرموده ایمان دارم و مامور هستم در میان شما با عدالت رفتار نمایم )) سپس در آیه ۱۷ میفرماید :

(( خدا آن کسی است که کتاب را به حق همراه با میزان فرو فرستاده است .))

از مجموع آیات یاد شده چنین به دست می آید که میزان ، تبعیت از حق وعدالت است و باید در راه حق استقامت و پایداری کرد اگر چه خلاف خواسته های نفسانی مردم باشد .

توضیح مسئله دوم :

قوانین اسلام تنها جنبه مادی ندارد بلکه در همه قوانین بعد معنوی آن نیز در نظر گرفته شده و در هر حکمی از احکام اسلام رابطه آن با مبدا و معاد ملحوظ گشته است . زیرا در جهان بینی اسلام ، انسان موجودی است پویا و در حال حرکت که آغاز او از خدا بودن و انجام او به سوی خدا رفتن است و این جهان برای انسان بستر حرکت به سوی مقصد عالی و الهی او میباشد.

در قوانین فردی و اجتماعی اسلام که برای بقاء حیات بشر تنظیم شده ، حرکت و مقصد انسان فراموش نشده و قوانین به گونه ای مقرر گشته که حرکتش را سریعتر کرده و او را به مقصد نزدیکتر سازد . و به تعبیر دیگر چون تمام افعال و کردار انسان روی معاد و زندگی پس از مرگ  او تاثیر میگذارد ، قوانین و مقررات اسلام طوری تدوین یافته که علاوه بر تامین زندگی این جهان ، به زندگی پس از مرگ بشر نیز توجه کامل دارد. بنا بر این اگر اکثریت مردم با فلسفه احکام آشنا نباشند نمیتوانند از چگونگی قوانین اسلام با خبر شوند و در تشریع قوانین رای اکثریت نا آگاه بدون توجه به شرع ( صرفا به لحاظ اکثریت )  نه تنها هیچ دلیلی بر لزوم تبعیت ندارد بلکه بر عکس حرمت تبعیت از آن واضح و ثابت است.

قرآن مجید با تعبیراتی مانند (( اکثر الناس لا یعلمون )) [۳] از این حقیقت که اکثریت مردم ( بدون راهنمائی انبیاء) از دین فطری الهی ناآگاه هستند پرده برداشته و مطلبی را به طور روشن بیان نموده است .و در بعضی موارد خداوند صریحا پیغمبر خود را از اطاعت اکثریت نهی فرموده و تبعیت از آنها را موجب گمراهی دانسته است[۴]

در شوره حجرات آیه ۷ خطاب به مومنین میفرماید : (( بدانید که رسول خدا در بین شما است و اگر در بسیاری از موارد از شما پیروی کند ( وبه خواسته های شما عمل نماید ) گرفتار گناه میشوید. ))

توضیح مسئله سوم :

در قرآن مجید این مطلب مکرر آمده است که یهود و نصاری و احیانا مشرکین عرب خدمت پیغمبر میرسیدند و پیشنهاد صلح میدادند و از آن حضرت میخواستند که به خواسته آنها توجه شود و اظهار میکردند که اگر رسول خدا بعضی از خواسته های آنها را در مورد قبله یا مسائل دیگر اجابت نماید آنها به او ایمان می آورند.

در این گونه موارد خداوند با صراحت و قاطعیت به پیغمبر خود دستور میدهد که هرگز به خواسته های آنها عمل نکند و در همه مسائل فقط با حق به دستور خداوند طبق احکامی که نازل فرموده عمل نماید. [۵]

از مجموع این آیات نتیجه گیری میشود که در اسلام به خواسته های مردم اگر بر خلاف حق باشد توجه نشده بلکه با شدت از تبعیت از هواها و خواسته های نامشروع نهی و نکوهش شده است . بار دیگر تکرار می کنیم : با توجه به توضیحات یاد شده اگر رای اکثریت بر خلاف حق باشد ، تبعیت از آن در شریعت اسلام ممنوع است و اکثریت ( صرفا به لحاظ اکثریت ) هرگز ملاک و میزان عمل نخواهد بود . بلکه اجماع و اتفاق امت هم اگر کاشف از حکم خدا و رای معصوم نباشد نمیتواند ملاک و معیار عمل باشد . بنابراین اگر نتیجه شوری فقط حاکمیت دادن به اکثریت باشد بدون اینکه حقانیت موضوع ملاحظه شود نا مشروع است.

شوری در اسلام :

همانگونه که بیان شد ، نظام شوری به معنای حاکمیت دادن به رای اکثریت به گونه ای که فعلا در دنیا معمول شده در منابع مذهبی مطرح و تایید نشده ، از این جهت جای این سوال باقی مانده که شور از نظر اسلام چیست و شوری در نظام اسلامی چه نقشی خواهد داشت ؟

برای توضیح این مطلب لازم است روی کلمه شور و شوری که در قرآن مجید و روایات اسلامی ذکر شده ، دقت کنیم تا ببینیم مشورت به چه معنی است و اسلام به چه منظور دستور شوری داده است ؟ در قرآن مجید در دو مورد سخن از شوری به میان آمده است . مورد اول در سوره شوری است .در این سوره مبارکه از قسمت آخر آیه ۳۵ تا آخر آیه ۳۹ اوصافی را برای مومنین ذکر فرموده که از جمله آن اوصاف اینست که آنها در امور خود با یکدیگر مشورت بنمایند . (( و امرهم شوری بینهم ))  از این آیه شریفه چگونگی نظام شوری به دست نمی آید آنچه از این آیه استفاده میشود اینست که شوری یک امر پسندیده ای است و خداوند مومنین را به جهت اینکه امور خود را در بین خود به مشورت میگذارند ، مدح و ستایش فرموده است.

مورد دوم در سوره آل عمران است در آیه ۱۵۹ از این سوره مبارکه خداوند به پیغمبر خود دستور میدهد که با مومنین در امور مشورت نماید و سپس میفرماید :

(( پس از مشورت هر گاه تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن که خداوند توکل کنندگان را دوست دارد.))

از این آیه شریفه نیز مانند آیه سابق حقیقت مشورت و چگونگی آن بدست نمی آید ولی میتوان گفت مفاد ظاهر آیه اینست که پس از مشورت تصمیم گیرنده شخص پیغمبر  (ص) است. و آیه شریفه تصمیم گیری را به اکثریت شور کنندگان مربوط نمیکند .بنابراین برای یافتن حقیقت معنای شور لازم است ابتدا به معنای لغوی آن توجه کنیم و سپس به اخبار و احدیث مراجعه نمائیم تا حقیقت معنای شور و نظام شوری از نظر اسلام ، به دست بیاید .

راغب اصفهانی در مفردات میگوید :

(( التشاور و المشاوره و المشوره استخراج الرای بمراجعه البعض الی البعض )) خلاصه مفاد کلام راغب اینست : مشورت عبارت است از استخراج و به دست آوردن رای و نظر با مراجعه بعضی از صاحب نظران به بعضی دیگر.

مرحوم طبرسی در تفسیر مجمع البیان میفرماید : (( شوری هو فعلی من المشاوره و هی المفاوضه فی الکلام لیظهر الحق)) یعنی شوری عبارت است از رد و بدل کردن کلام ( و روی هم ریختن آرا ) برای اینکه حق آشکار گردد.

از معنای لغوی مشورت چنین به دست می آید که مراد از شور و مشورت اینست که صاحبان رای ، آرا خود را عرضه کنند تا از میان آرا و نظریه های مختلف راه صحیح و حق آشکار گردد و یا بهترین رای و نزدیک ترین آن به حقیقت به  دست بیاید .

مشورت از نظر اخبار و احادیث :

از مجموع اخبار واحادیثی که در مورد مشورت آمده است استفاده میشود که ائمه معصومین (ع) مشورت را به همان معنای لغوی که آنرا شرح دادیم به کار میبردند . از علی (ع) نقل شده که فرمود : هر کسی در رای خود مستبد باشد هلاک شده و هر کسی با مردان مشورت کند در عقل آنان شریک شده است.

من استبد برایه هلک و من شاور

الرجال شارکها فی عقولها[۶]

و از آن حضرت نقل شده که به فرزند برومند خود محمد حنفیه فرمود : رای مردان را بعضی بر بعض دیگر ضمیمه کن سپس از میان آرا نزدیک ترین آنها را به صواب و دورترین آنها را از خطا و شک انتخاب کن.

اضمم آراء الرجال بعضها الی بعض ثم اختر اقربها من الصواب و ابعدها من الارتیاب[۷]

از موارد استعمال مشورت در احادیث به خوبی روشن میشود که منظور از  مشورت تبادل آراء و استفاده از نظریه های صائب صاحب نظران است تا بهترین رأی برای تصمیم گیری به دست بیاید و چون در اسلام میزان ، تبعیت از حق است دستور مشورت آمده ، تا در ضمن تبادل افکار و ملاحظه آرأ مختلف و ضمیمه کردن عقل ها و اندیشه ها ، حقیقت آشکار گردد و راه صواب بهتر به دست بیاید و خطا کمتر واقع شود . و مسئول امر در اسلام موظف است پس از مشورت بهترین نظریه را انتخاب کند و شخصا تصمیم بگیرد و بدیهی است که رای اکثریت اگر صالح و صاحب نظر نباشد ملازمه ای با حق بودن و صواب بودن ندارد بلکه ممکن است حق به جانب اقلیت باشد مثلا اقلیت مومن و مکتبی و آگاه و متخصص و صاحب نظر قطعا نظر آنها به صواب نزدیکتر است تا نظریه اکثریت نا آگاه با این توضیح مجلس شورای اسلامی اگر بخواهد با حفظ حاکمیت اکثریت آرأ با نظام شوری در اسلام منطبق باشد باید طوری ترکیب شود که همه نمایندگان یا اکثر قریب به اتفاق آنها قدرت استنباط داشته باشند و در امور جاری در مجلس صاحب نظر باشند تا رأی اکثریت کاشف قطعی یا کاشف غالبی از حقانیت موضوع باشد و الا اگر بخواهد رأی اکثریت ( صرفا به لحاظ اکثریت ) حاکم باشد مشروع نخواهد بود.

بنابراین یکی از مهمترین شرائط نماینده اینست که دارای معلومات کافی ، استعداد سرشار ، قدرت استنباط و صلاحیت کافی و لازم باشد تا بتواند از بین نظریه ها و گفتگوهای موافق و مخالف بهترین رای را تشخیص دهد و با بینش و درک صحیح رای مثبت یا منفی بدهد.

اگر بدون اینکه مطلب برای او حل شده باشد صرفا به لحاظ اینکه فلان عده مورد اعتماد او هستند موافق با آنها رأی بدهد این رأی نتیجه اش اینست که اکثریت به بار میآورد و به اکثریت حاکمیت میدهد بدون اینکه رأی دادن ها ضمن اینکه بر خلاف معیار شوری در اسلام است ، علیه مصلحت مردم بوده و بسیار خطرناک میباشد.

 

۱-جامع احادیث الشیعه ، جلد ۶ ، صفحه ۴۵۶ .

۲-الغدیر ج۸ ص۲۹۱

۱-سوره روم – آیه ۳۰

۲-سوره انعام – آیه ۱۱۶

۳-آیه ۶۵ ، مائده آیه ۴۸ ، شوری آیه ۱۵ و آیات دیگر نظیر این آیات.  سوره بقره آیه ۱۲۰ ، سوره رعد آیه ۳۷ ، بقره آیه ۱۴۵ ، انعام

۱-وسائل الشیعه ج۸ ص۴۲۵

۲-وسائل الشیعه ج۸ ص۴۲۹

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *