مقابله به مثل

مقابله به مثل از نظر عقلاء عالم و كتب آسمانی

آية الله بنی‌فضل

مقدمه بحث

در جنگ تحميلی‌ ايران با عراق بارها عراق به
مناطق مسكونی و غير نظامی ايران حمله و تجاوز نموده و از ابتدای‌ جنگ تا به حال
چندين شهر قهرمان از جمله : دزفول، اهواز، آبادان، انديمشك، باختران وو… علاوه
بر بمباران هوائی، مورد اصابت صدها موشك قرار گرفته و هزاران غير نظامی از كودك،
پير و جوان را به خاك و خون كشيده است. و با انيكه امت مقاوم و شهيد پرور ايران در
مقابل آن همه تجاوزات عراق، در اجتماعات ميليونی خصوصاً در نمازهای‌ جمعه از
مسؤلين جمهوری اسلامی  با اين عبارت « موشك
جواب موشك » تقاضای مقابله به مثل را نموده اند، آيا مسؤلين محترم جمهوری اسلامی
تا امروز مقابله به مثل نموده اند ؟ مسؤلين و رزمندگان اسلام با اينكه قدرت
وتوانائی مقابله به مثل بلكه بالاتر از آن را دارند، امّا رأفت و رحمت جمهوری
اسلامی‌، اينان را مانع از تلافی شده است. در اينجا مقتضی است به چند نكته به طور
مختصر اشاره كنيم :

نكته اول ـ توطئه حمله هوائی‌به ايران

اخيراً بايك توطئه حساب شده، عراق جهت وادار
نمودن ايران به صلح و سازش، حمله̾ هوائی به شهرهای‌ ايران را تشديد و غالباً مناطق
مستضعف نشين ( مانند حلبی آباد و خزانه در جنوب تهران و خانه های شصت يا هفتادمتری
محله يوسف آباد واقع در دامنه كوه عينعلی در تبريز ) را بمباران كرده تا سرو صدای
مردم عليه جنگ بلند شود ولی مردم همان محله های بمباران شده در حالی‌ كه شهدا‌ی
خود را از زير آوارها بيرون می‌كشيدند، فرياد می زدند : « جنگ، جنگ تا پيروزی » و
مجروحين همان بمباران ها در حالی كه عزيزان خود را از دست داده بودند، در
بيمارستان به خبرنگاران اظهار می نمودند كه صدام توان مقابله با رزمندگان شجاع
اسلام در جبهه ها را ندارد،‌و لذا ما را بمباران می‌كند ولی بداند كه با اين
جنايتهای وحشيانه نمی تواند صلح را بر ما تحميل بكند.

بهترين شاهد بر اينكه حمله̾ هوائی اخير عراق
به شهر ها و مناطق مسكونی‌ غير نظامی‌، توطئه ای حساب شده در رابطه با صلح تحميلی
بود،‌اين است كه همزمان با حمله̾هوائی عراق و مطرح نمودن صلح از طرف مبارك، شاه
حسين،‌شيوخ مزدور منطقه، پاريس نشينان، آمريكا وو… چند نفری‌ از گروه های محارب
معلوم الحال به عنوان طرفداری از صلح و خاتمه̾ جنگ در تهران،‌ظاهر و با خشم جوانان
حزب الله ـ كه نمونه آن ها در نماز جمعه تهران ديده می شوند ـ روبه رو و دستگير و
به مقامات ذی‌ صلاح تحويل داده شدند.

نكته دوم ـ دستور الهی‌ مقابله به مثل

در قرآن مجيد و همچنين ساير كتابهای‌ آسمانی‌
مثل تورات و انجيل، از سوی‌ خداوند سبحان به طور قانونی‌،‌امر و دستور مقابله به
مثل صادر شده كه هر كس يا جماعتی در هر شرايطی و رتبه و مقامی‌باشند،‌اگر به ديگری
تعدّی و تجاوز كنند،‌ بر شخص تجاوز شده جايز است به همان نحوی‌ كه به او تجاوز
شده،تلافی و مجازات نمايد و لواينكه مجازات متجاوز و مقابله به مثل در مكان های
مقدسی مانند حرم كعبه و مسجدالحرام و يا در زمان های‌ مخصوصی مثل ماه های حرام (
رجب، ذی‌ القعده، ذی الحجه و محرم ) كه احترام 
خاصی دارند و جنگ و خونريزی ابتداءً در آنها حرام و گناه كبيره است باشد.

مشروعيت مقابله به مثل از نظر قرآن

اكنون می پردازيم به آياتی‌ چند از قرآن مجيد
كه صراحت در مشروعيت مقابله به مثل دارند:

1-   
آيه 194 ـ سوره بقره
می فرمايد :

    «ãök¤¶9$# ãP#tptø:$# ̍ök¤¶9$$Î/ ÏQ#tptø:$# àM»tBãçtø:$#ur ÒÉ$|ÁÏ% 4 Ç`yJsù 3“y‰tGôã$# öNä3ø‹n=tæ (#r߉tFôã$$sù Ïmø‹n=tã È@÷VÏJÎ/ $tB 3“y‰tGôã$# öNä3ø‹n=tæ 4 (#qà)¨?$#ur ©!$# (#þqßJn=ôã$#ur ¨br& ©!$# yìtB tûüÉ)­FßJø9$# »

مشركين عرب وقتی‌ كه فهميدند قتال و خونريزی
در ماه های‌ حرام، از نظر اسلام جايز نيست، تصميم گرفتند كه در همان ماه ها جنگ
كنند تا مسلمانان و طرفداران پيامبر اكرم صلی الله عليه و آله را از بين ببرند و
در سال ششم از هجرت،‌پيامبر اكرم با يك هزار و چهارصد نفر از مسلمانان عازم زيارت
بيت الله الحرام بودند و در حديبيه ـ نزديك مكه ـ نازل شدند.

مشركين مانع از زيارت و حج مسلمين گشتند و به
سوی‌ آنان سنگ و تير انداختند. رسول خدا صلی الله عليه و آله با مسلمانان به مدينه
مراجعت كردند و در سال هفتم هجرت كه پيامبر((ص)) با مسلمين عازم زيارت خانه خدا
بودند، در حالی كه از يك طرف خائف بودند كه مشركين باز هم منع و جلوگيری‌ نموده و
جنگ راه بيندازند و از طرفی ديگر پيامبر اكرم صلی الله عليه و آله از جنگ در ماه
های حرام كراهت داشتند،‌در آن هنگام آيه فوق نازل شد كه می‌ فرمايد : « اگر مشركين
احترام ماه حرام را مراعات نكردند و  اقدام
به جنگ نمودند، شما مسلمين هم به جنگ بپردازيد،‌و همچنين اگر حرمت مكانهای مقدس را
ملاحظه ننمودند، آنان را قصاص نمائيد؛

پس هر كس ـ چه در جنگ و چه در خصومت های‌ شخصی‌‌
ـ به شما تجاوز كند،‌به همان نحو كه به شما تجاوز شده با آنان مقابله به مثل
نمائيد».

2-   
 آيه 126 سوره نحل می فرمايد :

«÷bÎ)ur óOçGö6s%%tæ (#qç7Ï%$yèsù È@÷VÏJÎ/ $tB OçFö6Ï%qãã ¾ÏmÎ/ (  »

قصاص و مقابله به مثل
كنيد به همان مقداری‌ كه به شما عقوبت وارد شده.

3-   
آيه 39 ـ سوره شوری
می فرمايد :

«tûïÏ%©!$#ur !#sŒÎ) ãNåku5$|¹r& ÞÓøöt7ø9$# öLèe tbrãÅÁtG^tƒ »

كسانی كه ظلم به آنها
برسد،‌حق انتقام گرفتن را دارند.

4-   
آيه 41 و 42 سوره
شوری :

« Ç`yJs9ur t|ÁtGR$# y‰÷èt/ ¾ÏmÏJù=àß y7Í´¯»s9’ré’sù $tB NÍköŽn=tã `ÏiB @@‹Î6y™. $yJ¯RÎ) ã@ŠÎ6¡¡9$# ’n?tã tûïÏ%©!$# tbqßJÎ=ôàtƒ }¨$¨Z9$# tbqäóö7tƒur ’Îû ÇÚö‘F{$# ΎötóÎ/ Èd,ysø9$# 4 šÍ´¯»s9’ré& óOßgs9 ë>#x‹tã ÒOŠÏ9r& »

عقوبت و مجازات بر
مظلومی‌ كه انتقام بگيرد از ظالم،‌ راه ندارد و عقوبت و مذمّت بايد متوجه كسانی
باشد كه بر مردم ظلم روا می‌دارند و روی‌ زمين بنا حق فساد می كنند. بر ظالمين باد
عذابی‌ پر درد.

5-   
آيه 40 ـ سوره شوری :

«(#ätÂt“y_ur 7py¥ÍhŠy™ ×py¥ÍhŠy™ $ygè=÷WÏiB ( ô»

مجازات هر بدی به
اندازه و مثل همان بدی است.

6-   
مخفی‌ نماند اينكه
كلمه̾ «اعتداء، عقوبه وسيئه » در مورد مقابله به مثل به طور مجاز و
مشاكله استعمال شده و حقيقت مقابله به مثل همانا مجازات و قصاص متعدّی و ظالم است
كه حيات زندگی‌ انسان ها در جوامع بشر‌ی بستگی به اجراء قوانين قصاص دارد. در آيه
179 سوره بقره می‌ فرمايد :

« öNä3s9ur ’Îû ÄÉ$|ÁÉ)ø9$# ×o4quŠym ’Í<‘ré’¯»tƒ É=»t6ø9F{$#   »

ای صاحبان خرد، در
قصاص برای‌ شما زندگی و حيات تأمين شده است. آری‌! كسانی‌ كه قصد آدم كشی و ظلم را
داشته باشند، هر گاه قانون و اجراء قصاص را به ياد می آورند، از تعدّی و تجاوز خود
داری نموده،‌ خود و ديگران به حيات و زندگی ادامه می‌ دهند.

حكم قصاص در ساير
كتاب های‌ آسمانی 

در تورات و انجيل نيز
به مقابله به مثل و قصاص و دستور صادر شده است : در آيه 45 سوره مائده می فرمايد :

«$oYö;tFx.ur öNÍköŽn=tã !$pkŽÏù ¨br& }§øÿ¨Z9$# ħøÿ¨Z9$$Î/ šú÷üyèø9$#ur Èû÷üyèø9$$Î/ y#RF{$#ur É#RF{$$Î/ šcèŒW{$#ur ÈbèŒW{$$Î/ £`Åb¡9$#ur Çd`Åb¡9$$Î/ yyrãàfø9$#ur ÒÉ$|ÁÏ% 4 »

در تورات به طور
قانون، ثابت و لازم نموديم بر يهود كه مجازات آدم كش، كشتن او است و چشم در مقابل
چشم، بينی‌ در مقابل بينی، گوش در مقابل گوش،‌دندان در مقابل دندان و زخمها به هر
نوعی كه باشد،‌قصاص می‌شود.

و در آيه 46 سوره
مائده می فرمايد :

«$uZø‹¤ÿs%ur #’n?tã NÏd̍»rO#uä Ó|¤ŠÏèÎ/ Èûøó$# zNtƒótB $]%Ïd‰|ÁãB $yJÏj9 tû÷üt/ Ïm÷ƒy‰tƒ z`ÏB Ïp1u‘öq­G9$# ( » انجيليان را تابع آثار و احكام تورات قرار
داديم.

پس مقابله به مثل يك
قانون مسلّم در  تمام اديان و مورد قبول
عقلای‌ عالم و موافق حكم عقل است و همه انبياء عظام و ائمه معصومين عليهم السلام و
رهبران راستين در برابر قلدريها و تعدّی‌ و تجاوز زورگويان ايستادند و تا توانستند
به مقابله به مثل پرداختند. آيا تا به حال مسؤلين محترم جمهوری در برابر صدها
موشك،‌راكت و بمباران مناطق مسكونی غير نظامی‌ و استفاده از سلاح های شيميائی و
سمّی از طرف يزيد زمان صدام خون آشام، كی و كجا به مقابله به مثل پرداختند ؟ جز
اينكه به عنوان قبلی و بيشتر با هدف قرار دادن مناطق نظامی‌ و اقتصادی دشمن كافر
به وسيله چند موشك (ساخت جمهوری اسلامی ايران ) بغداد را بلرزه در آورده، اربابان
صدّام را به وحشت انداخته، اتباع خارجی را از بغداد و بصره فرار داده و دبير كل
سازمان ملل را به ايران و عراق روانه كرده است.

نكته سوم ـ صلح و
سازش بين طرفين درگير

صلح و سازش بين طرفين
جنگ، در صورتی است كه افراط در هر دو طرف باشد. در اين صورت عده ای از انسانهای بی
غرض و صالح به عنوان داور، به دعوی‌ طرفين رسيدگی و فصل خصومت می نمايند.

« وان طائفتان من
المؤمنين اقتتلوا فأصلحوا بينهما » ( سوره حجرات ـ آيه 9 ) ـ اگر دو گروه از
مؤمنين جنگ كنند،‌بين آنان صلح برقرار سازيد. و اما در صورتی كه يكی‌ از طرفين،
متجاوز ظالم و طرف ديگر،‌مظلوم و درمقام دفاع باشد، صلح معنی و مفهومی ندارد و بر
همه̾ انسانها لازم است بقدر امكان از مظلوم حمايت و ظالم را مجازات
نمايند و سرجايش بنشانند.

« فإن بغت احديهما
علی‌الاُخری فقاتلوا التی تبغي حتی تفي ء الی امرالله فإن فائت فأصلحوا بينهما
بالعدل و أقسطوا ان الله يحب المقسطين » اگر يكی از دو طائفه به ديگری‌ ستم كند،
با ستمگر بجنگيد تا به امر خداوند رجوع بكند و از ظلم دست بردارد، وقتی كه به امر
خدا رجوع كرد و از ظلم خود دست برداشت، بين آنان عادلانه صلح برقرار سازيد. مراعات
عدالت به اين است كه ظالم ضرر مالی و جانی‌ را كه بر مظلوم وارد كرده، هر چقدر هم
ميلياردها دلار باشد،‌ بايد به مظلوم بپردازد تا صلح عادلانه بين دو طائفه برقرار
باشد. البته لازم به تذكر است كه صلح عادلانه تنها با پرداختن خسارت حاصل نمی شود،
بلكه مهمتر از آن، مجازات ظالم است. و اين يكی از موادّی است كه از طرف مسؤلين
جمهوری اسلامی‌ از ابتداء جنگ تحميلی در رابطه با صلح به مجامع بين المللی پيشنهاد
شده و اين همان منطق قرآن كريم است كه موافق با حكم عقل و عقلای عالم می‌باشد.

نكته چهارم ـ صلح از
نظر فقهای اسلام

به طور كلی در جنگ
اسلام با كفر،‌اگر دشمنان اسلام از مسلمين امان بخواهند يا تقاضای آتش بس و صلح
بنمايند، در صورتی جايز است به دشمن امان داده شود يا آتش بس پذيرفته شود كه به
نفع اسلام و مسلمين باشد. به طور اختصار اشاره ای‌ به عبارات فقهای بزرگ اسلام می
كنيم :

علامه حلی : « وانما
يصحّ الأمان مع المصلحة و شرط انتفاء المفسدة‌فلوامّن من فيه مضرة لم ينعقد »
(قواعد علامه حلی  ص110)

امان دادن بر دشمن در
صورتی صحيح است كه مصلحتی‌ برای‌ مسلمين داشته باشد و مفسده ای در آن نباشد، پس
امان دادن به دشمنی كه زيان دارد و (مفسده است ) صحيح نيست.

علامه حلی : « انما
يجوز عقد الامان مع اعتبار المصلحة » (منتهی‌علامه ص 914)

امان دادن بر دشمن
فقط در صورتی‌ صحيح است كه به مصلحت مسلمين باشد.

محقق حلی :« المهادنة
وهي المعاقدة علی ترك الحرب مدة معينة وهي جائزة اذا تضمّنت مصلحة للمسلمين » (
شرايع محقق ص82 )

آتش بس كه به معنای‌
قرارداد برای ترك جنگ به مدّت معينی‌می باشد،‌در صورتی‌ جايز است كه مصلحتی برای
مسلمانان در آن باشد.

صاحب جواهر : « بل
لايبعد الجواز مع المصلحة للاسلام والمسلمين ايضاً » (جواهر ج21 ص293)

بعيد نيست آتش بس جايز
باشد در صورتی‌ كه به صلاح اسلام و مسلمين باشد. و قريب همين مضمون در مبسوط شيخ
طوسی و تذكرة الفقهاء و ساير كتب معتبره ذكر شده.

مقابله به مثل از نظر
فقهای‌اسلام

اگر چنانچه در جنگ
اسلام با كفر؛ مصلحت اسلام و مسلمين اقتضاء نمايد،‌لازم است كشتن اطفال و زنان و
پيرمردان حتی‌ مسلمانانی را كه در اسارت دشمن هستند.

علامه حلی : «
لوتترّس الكفار بنسائهم وصبيناهم فإن كان الحرب ملتحمة، جاز قتالهم و لايقصد قتل
الصبي والمرأة‌ بل قتل من خلفهم ولا يكف عنهم لأجل الترس لمارواه الشيخ عن حفص بن
غياث عن ابي عبدالله (ع): هل يجوز ان يرسل عليهم المأ اويحرقون بالنار اويرمون
بالمنجنيق حتی‌ يقتلوا و فيهم النساء والصبيان والشيخ الكبير والأساری من المسلمين
و التجار؟ قال : يفعل ذلك بهم ولا يمسك عنهم لهؤلاء ولادية عليهم ولا كفاره
».(منتهی‌ علامه حلی جلد 2 ص910 )

اگر كفار  در حال جنگ، زنان و كودكان خود را جلو
سنگرهايشان سپر قرار دهند،‌ جايز است ادامه جنگ ولی‌ مسلمانان قصد كشتن كودكان و
زنان را نكنند بلكه كشتن دشمنی‌ را قصد كنند كه در پشت سر زنان و كودكان قرار
گرفته اند و به خاطر كودكان و زنان از كشتن دشمن خود داری‌ ننمايند گرچه منجر به
كشته شدن زنان و كودكان شود. مدرك و دليل اين حكم الهی‌،‌ روايتی است كه شيخ طوسی‌
( در مجلد دوم كتاب تهذيب صفحه 48 چاپ قديم ) از حفص بن غياث روايت كرده كه او از
امام جعفر صادق (ع)سؤال نمود : آيا جايز است آب و آتش را بر آنان مسلّط كرد يا با
منجيق سنگ و گلوله انداخت تا كشته شوند، در حالی‌ كه بين آنان زنان،‌كودكان،‌
پيرمردان، اسرای مسلمين و تجار وجود دارند ؟ حضرت در پاسخ فرمود:

دشمنان اسلام را بايد
كشت و به خاطر اشخاص مذكور، نبايد از كشتن دشمنان خود داری‌ شود و بر قاتل ديه و
كفاره ای‌ واجب نمی‌شود.

در كتب بسياری‌ از
فقهای‌ عظام فتوی‌ داده شده كه تخريب و از بين بردن تأسيسات اقتصادی‌ دشمن جايز
است، در صورتی‌ كه غلبه بر دشمن موقوف بر تخريب باشد.

علامه حلی‌: « يجوز
تخريب حصونهم و بيوتهم اذا غلب علی‌ ظنّه الحاجة بذلك » (منتهی علامه ج 2 ص 909 )
جايز است ويران كردن دژ ها و خانه های دشمنان اسلام در صورتی‌ كه نياز به آن كار
باشد.

محقق حلی‌ : « و يجوز
هدم الحصون والبيوت و كلّ ما يُرجی به الفتح » ( شرايع ص77) جايز است ويران ساختن
قلعه ها و خانه های دشمن و همچنين جايز است هر كاری‌ كه در آن اميد پيروزی‌ باشد.

صاحب جواهر : « و
يجوز هدم الحصون و البيوت و قطع الاشجار و كلما يرجی‌ به الفتح بلاخلاف أجده فيه »
( جواهر الكلام ج 21 ) جايز است از بين بردن حصن ها و خانه ها و بريدن درختها و هر
چيزی كه در آن اميد فتح باشد، و در اين مسئله مخالفی پيدا نكرده ام.

علامه حلی : « يجوز
المحاربة‌بكل ما يرجی‌ به الفتح ولا يضمن ما يتلف بذلك للمسلمين الذين بينهم » (
قواعد علامه ص 103 و كتاب رياض شرح كبير بر مختصر نافع ) جايز است جنگ با دشمن به
هر وسيله ای‌ كه در آن اميد پيروزی و غلبه باشد و اگر در اين مورد به گروهی‌ از
مسلمين كه در بين دشمنان اسلام هستند، زيانی‌وارد آيد،‌ضمان آور نيست.

مخفی نماند،‌ آنچه در
نكته چهارم ذكر كرديم، بيشتر مربوط به جنگ با دشمنان اسلام است، امّا در دفاع،‌
مطلب خيلی مهم تر و بالاتر از اين حرفها است و جنگ ايران با حزب كافر عراق در
واقع، دفاع است و حقيقت آن حمايت از اسلام می باشد و دفاع بر همه و همه ( زن، مرد،
پير، جوان،‌بيمار و تندرست و و… ) واجب و لازم است.

وجوب دفاع بی قيد و
شرط

صاحب جواهر : «
الثاني ان يدهم المسلمين عدوٌ من الكفار يخشی منه علی البيضة‌ او يريد الإستيلاء
علی بلادهم و اسرهم و سبيهم و اخذ اموالهم و هذا واجب علی الحر و العبد والذكر و
الانثی والسليم و المريض والأعمی و الأعرج و غير هم ان احتيج اليهم و لايتوقف علی
حضور الامام (ع)و لا اذنه و لا يختصّ بمن قصدوه من المسلمين بل يجب علی من علم
بالحال النهوض اذا لم يعلم قدرة‌المقصودين علی المقاومة و يتأكد الوجوب علی
الأقربين فالأقربين » ( جواهر ج 21 ص 18 )

قسم دوم از جهاد
همانا دفاع است و آن در صورتی‌ است كه دشمن كافر (مثل حزب بعث كافر ) بر مسلمين
هجوم بياورد كه خوف بر بيضه̾ اسلام باشد يا دشمن كافر اراده تسلّط و استيلاء بر
بلاد مسلمين نمايد يا بخواهد آنان را اسير و اموالشان را غارت كند ( مگر صدام  پليد خوزستان را قادسيه نمی دانست ؟! و مگر پيش
از ويرانی شهر های‌ايران، اموال مردم را غارت نكرد و بسياری از غير نظامیان را به
اسارت نبرد ؟!)

دفاع واجب است بر
تمام مسلمين : آزاد و برده، مردو زن،‌سالم و مريض، كور و لنگ و غير آنها، در صورتی
كه احتياج به كمك آنان باشد ( ولو اينكه برفتن بر روی مين باشد).

همانا دفاع مثل جهاد
ابتدائی‌ نيست كه نياز به حضور يا اذن امام معصوم (ع)داشته باشد. دفاع مخصوص كسانی‌
نيست كه مورد هجوم واقع شوند بلكه بر همه واجب است از كسانی‌ مورد هجوم دشمن قرار
گرفته و قدرت مقاومت را ندارند، دفاع نمايند و بر كسانی‌ كه نزديكتر هستند، دفاع
از آنان واجب مؤكّد است.

امام خمينی دام ظله :
« لو غشي بلاد المسلمين اوثغورها عدوٌ يخشی منه علی‌ بيضة الاسلام و مجتمعهم يجب
عليهم الدفاع عنها بايّة وسيلة‌ممكنة من بذل الأموال و النفوس. لايشترط ذلك بحضور
الإمام (ع)و اذنه و لا اذن نائبه الخاص اوالعام فيجب الدفاع علی كل مكلّف بأيّة‌وسيلة‌
بلاقيد و شرط » ( تحرير الوسيله ج1 ص 485) ـ اگر دشمن بر شهر ها يا مرزهای مسلمين
هجوم بياورد و بيضه اسلام و مجتمع مسلمين در خطر باشد، بر مسلمانان واجب است به هر
وسيله ای كه ممكن باشد با گذشتن از مال و جان،‌دفاع نمايند و در وجوب دفاع،‌حضور
امام (ع)و اذن آن بزرگوار يا اجازه نائب خاص و يا نائب عامّ ايشان ( امام خمينی
اطال الله بقاء الشريف ) شرط نيست بلكه بر هر مكلفی‌ به هر وسيله ای كه باشد، بدون
هيچ قيد و شرطی، دفاع واجب است.

در هر صورت دفاع يك
حق مسلّم فطری است،‌حتی انسانهائی كه به هيچ مسلك و شريعتی اعتقاد ندارند بلكه در
حيوانات هم اصل دفاع، فطری و وسائل گوناگون دفاع در وجود آنها موجود است و در وقت
ضرورت، از خود دفاع می نمايند.

آنچه در اين مقاله ذكر
كرديم،‌احكام اسلام و صريح آيات قرآن و مورد اتفاق علماء معروف اسلام است،‌ولی
زمامدارن نوكر مآب ممالك اسلامی وابسته به غرب و شرق، وقاحت و بی شرمی را به حدّی
رسانده اند كه برای‌ آنها ريگان هنرپيشه سابقه دار، بگين متخصّص در جنايت، وزير
امور خارجه آمريكا وو… احكام اسلام را تحليل و استنباط می‌كنند،‌حتّی سال گذشته
بعد از آنكه در سرزمين وحی الهی و نزول قرآن (مكه و مدينه ) حجاج اكثر ممالك
اسلامی همصدا با حجاج حزب الله ايرانی‌، شعائر صور اسلام (اعلاء كلمه الله اكبر و
حسم شرك و زندقه كه هدف نهائی‌ و تمام مقصود همه انبياء بود ) را با شعارهای‌«
الله اكبر »، « مرگ بر آمريكا » و « مرگ بر اسرائيل » تجديد و احياء نمودند ؛
ريگان اسلام شناس گفت : اسلام آن است كه فهد ( شاه سعودی ) می گويد نه آن كه آيت
الله خمينی‌می‌گويد !!!

پناه مسلمين و
مستضعفين جهان،‌حضرت امام خمينی‌مدظله العالی با يك جمله كوتاه و كوبنده ( من نمی
دانم اينها كی می خواهند عروة‌الوثقی‌ را حاشيه بزنند ؟ ) تحليل گران و اسلام
شناسان مزبور را رسوا نموده تا شياطين اظهار نظر در احكام اسلام و سرنوشت مسلمين
نكنند.

خداوندا سايه̾ پر
بركت حضرت امام را بر سر مسلمين و ملتهای مستضعف مستدام بفرما.