و بروز تحولات در كشور سودان
17 فروردين هزار و سيصدو شصت و چهار صدای
راديوی سودان خبر از بروز يك كودتایبدون خونريزی و افتادن قدرت به دست نظاميان
داد و همزمان با اعلام اين خبر از راديوی سودان سفير اين كشور در پايتخت كنيا طی
بيانيه ایخبر كودتا را به جهانيان اعلام نمود.
نميری كه در همين لحظات از آمريكا عازم سودان
بود غافلگيرانه با چنين واقعه ای روبه رو گشت و مسير پرواز خود را از خارطوم به
سوی قاهره تغيير داد و بدين ترتيب سرانجام جعفر نميری پس از فريب 16 سال حكومت
به زير كشيده شد.
نميری در سال 1348 هجری شمسی و همزمان با
محبوبيت عبدل ناصر در جهان عرب به همراه تنی چند از افسران جوان كودتا نمود و به
نام نجات ملت سودان و با مشی سوسياليستی زمام امور را به دست گرفت. وی در طی دوران
حكومت ننگين خود از طرفیبه دليل بیكفايتی و سوء مديريت، كشور اسلامیو پهناور
سودان را از اهميت واقعی خود انداخته بود و از طرف ديگر به لحاظ وابستگی شديد به
آمريكا از موقعيت استراتژيك اين كشور در منطقه در جهت منافع آمريكا و قدرت های
شيطانیاستفاده می نمود.
ویكه خود را سوسياليست ملی گرا و ناصريست می
خواند در ابتدا با گروه های چپ و كمونيست ها مناسبات دوستانه ایداشت و از شوروی
سلاح های سنگين دريافت میكرد.
امّا پس از مدتی به همراه سادات معدوم رو به
سوی غرب نهاد و دوستان و متحدين قديمی خود را بر قلع و قمع نمود. و تا آنجا پيش
رفت كه از مورد اعتماد ترين دوستان آمريكا در قاره آفريقا شناخته شد. و چنانچه در
چند سال اخير شاهد بوديم در طرح ننگين « ستاره درخشان » به منظور مقابله با انقلاب
اسلامی در منطقه به همراه مصر و عمان شركت جست و سرزمين اسلامی سودان را جولانگاه
سربازان آمريكایی برای انجام مانور« تجاوز سريع » قرار داد.
… و چنان چه مستحضريداين اواخر نميری در
ظاهری فريب كارانه در قال يك مسلمان اسلام شناس درآمد و با همكاری برخیاز جناح
های اخوان المسلمين به فكر اجرای احكام اسلامی افتاد.
البته در اين نوشته قصد تحليل حركت اسلام
نمائی نميری و گروهیكه با وی همكاری می كردند نداريم ليكن در يك جمله میتوان
گفت كه حركت های اسلام نمائی حكام سرسپرده نه تنها تزويری بيش نيست كه با منظور
ضربه زدن به اسلام و امواج حركت توده های انقلابی مسلمان صورت می پذيرد و چنانچه ديديم همكاری نميری با همين گروه اسلامی
نيز به طول نيانجاميد و او در اواخر حكومتش كليه رهبران و اعضای مؤثر اسلامی و
حتی همان گروهیكه با او همكاریداشتند دستگير و روانه زندان نمود.
بنابراين بجاست كه علمای اسلامی در سراسر
جهان اسلام و با توكل به خدا وتمسك به ارزش های اسلامی ساده لوحی ننموده و گرفتار
اين گونه حيله های دشمنان نشوند.
سقوط نميری به عنوان يكی از مهره های قديمیسياست
هایآمريكا در منطقه از اهميت ويژه ایبرخوردار است و در اينجا به طور اختصار
عوامل مهم سقوط او را ذكر می كنيم.
عوامل مهم سقوط نميری
1-
نفرت مردم سودان از
نميری : نميرینه تنها با حمايت مردم سودان روی كار نيامد كه در طی 16 سال حكومت
خود نيزنسبت به ايجاد رابطه عاطفی بين خود و ملت مسلمان سودان توفيق نيافت و هرگز
نتوانست حمايت های مردمی را جلب كند و شايد همين امر سبب شد با تمسك دروغين به
اسلام توده های مسلمان را جذب نمايد و نفرت مردم سودان از خود و رژيمش را بزدايد
اما او در اين راستا نه تنها فقط موفق به رسيدن به هدف خويش نگشت بلكه به دليل
حضور بيشتر مسلمانان در سطح حكومت (هر چند كه مسلمانان انقلابی به هيچ وجه حاضر
به همكاریبا نميری نشدند) مورد تعرض و بی مهری آمريكا قرار گرفت و به دنبال قطع كمك
های مالی و وام هایپرداختی آمريكا به سودان و در زير فشار آمريكا با كنار زدن و
دستگير نمودن عناصر مسلمان مختصر طرفدارای گروهیاز مردم را نيز از دست داد و به
لحاظ ضعف اقتصادی و بحران غير قابل علاج ارزی كه آمريكائی ها برای وی ايجاد نمودند، در شرايط سختی كه حكومت وی
لرزان بوده و بروز تحولات در كشور پيش بينیمی شد مجبور به سفری شد كه بازگشتی در
آن نبود…
2-
اختلافات جنوب و شمال
سودان : از همان ابتدای استقلال سودان در سال 1956 به سبب تعلق اكثريت مطلق مردم
شمال سودان به دين مبين اسلام و گرايش جمع بسياریاز مردم به مسحيت و يا به نحوی
بت پرستی ايجاد تفاهم بين طرفين لامحاله مشكل بود و طبيعی است كه استعمار انگلستان
برای تداوم استعمار خود در سودان از اين اختلاف سود بسيار میبرد.
و نميری نيز ظرف چند
سال اخير با تبديل جنوب به 3 ايالت و
تعيين فرمانداران مورد اعتماد خود و اعزام نيروهای شمال به جنوب بار ديگر آتش زير خاكستر جنگ جنوب و شمال را شعله ور
نمود و با قيام سرهنگ جان گارانگ كه يكیاز رهبران مسيحی جنوب و به لحاظ دينی و
گرايش سياسی با اتيوپی نزديك است جنگ داخلی سودان به مرحله حساس خود رسيد و دردسر
بزرگی برای نميری ايجاد نمود و در ظرف يك سال و نيم اخير بيشترين درگيريها را با
رژيم نميری به وجود آوردند.
3-
اوضاع نا به سامان
اقتصادی : اقتصاد لرزان سودان و سوء مديريت نميری اين كشور را در آستانه ورشكستگیكامل
قرار داد و ميزان بدهی های خارجی سودان از مرز 9 ميليارد دلار گذشت و نميری ناگزير
برای تمديد بازپرداخت وام های دريافتی و وصول وام های جديد تصميمات بانك جهانیو
صندوق بين المللی پول را در مورد حذف سهم ويژه دولت و افزايش قيمتها پذيرفت و فشار
را بر مردم مستضعف سودان فزونی بخشيد و در سال های اخير مردم سودان در بدترين و
غير قابل تحمل ترين وضعيت اقتصادی به سر میبردند.
4-
سلب اعتماد آمريكا از
نميری : سلب اعتماد آمريكا نسبت به توان نميری برای اداره حكومت و تضمين ثبات نيز
از عوامل ضعيف شدن و نهايتاً سقوط نميری بود به تعبير ديگر آمريكا برای جلوگيریاز
يك تحول عميق در ميان مردم سودان و سرنگونی حكومت نميری به وسيله يورش ملت مسلمان
ترجيح می داد كه قبل از راديكال شدن اوضاع نميری از حكومت كنار گذاشته شود و اين
فكر در هيئت حاكمه آمريكا در تصميم ( اسفند ماه 63 ) دولت آمريكا مبنی بر قطع كمك
194 ميليون دلاری آمريكا به سودان ظاهر می شود.
5-
نقش جريانات اسلامی :
همانگونه كه گفته شد نميری در بين مردم سودان وخصوصاً مسلمانان محبوبيتی نداشته و
در مدت 16 سال حكومت خود هيچ گاه مردم را در پشت سر خود نداشت، اما در دو سال
گذشته به منظور ادامه حيات حكومت خود مجبور به همكاری با گروه های اسلامی شد و
يكی از رهبران اخوان المسلمين به نام « حسن ترابی » حاضر به همكاری با وی گشت اما
بسياری از جناح های ديگر اسلامی از ابتدا نسبت به توطئه نميری آگاه بوده و
هرگونه همكاری با وی را تحريم نمودند و مبارزه خود را با نميری ادامه دادند. و به
دنبال اقدام اخير نميری مبنی بر دستگيری و محدود نمودن مسلمانان ملغی نمودن
اجرای احكام اسلامی و تغيير سياست هایوی، مقاومت های اسلامی و مردمی گسترش پيدا
نمود و هنگام سفر نميری به آمريكا به اوج خود رسيد به طوری كه با صراحت می توان
اظهار نظر نمود كه زمينه اصلی سقوط نميری و عدم مقاومت ياوران نميری در مقابل
كودتای اخير همين حركت مردمی و اسلامی بوده است و بدون شك اين حركت از پتانسيلی
برخوردار است كه هيچ حكومتی بدون در نظر گرفتن منافع و مصالح مردم مسلمان در
سودان قادر به ادامه حركت و كار خود نخواهد بود.
حكومت جديد
بدون ترديد سقوط رژيم نميری برای همه مردم
مسلمان سودان ونيروهای مبارز مترقی قابل قبول و مبارك بود اما در مورد اينكه حكومت
جايگزين بتواند بيانگر خواسته های واقعی مردم سودان باشد ونيز بر مشكلات عديده
موجود فائق آيد. برخی از صاحب نظران بر اين عقيده اند كه تنها در صورت حضور فعال و
هرچه گسترده مسلمانان از يك طرف و اجرای منطقی برای حل مشكل جنوب ونيز در پيش
گرفتن سياست های صحيح اقتصادی است كه رژيم جديد خواهد توانست در ظرف چند سال آينده
بر مشكلات فائق آمده و ثبات را به كشور بازگرداند.
چرا كه اولاً ـ مردم مسلمان و بسياری از گروه
هایاسلامی مترصد و منتظر روشن شدن مواضع واقعی دولت در قبال مسائل مختلف از جمله
اجرای احكام اسلامی و نقش مسلمانان در حكومت و امثالهم می باشند.
ثانياً ـ مشكلات اقتصادی به ارث مانده از زمان
نميری و نيازهایمالی و قروض رژيم به كشور های خارجیاز جمله آمريكا به قدری زياد
است كه بعيد است رژيم جديد حتی اگر دارای گرايش های ملی و مستقل باشد بتواند به
سادگی بندهای وابستگی را بگسلد.
ثالثاً ـ مشكل گروه های داخلی و روابط با
همسايگان از جمله ليبی و اتيوپی كه حاميان اصلی گروه های مخالف در جنوب بود و از
اين جريان به عنوان اهرمی برای بهبود روابط با رژيم جديد سودان استفاده میكنند
قابل تأمل است.
النهاية با توجه به مشكلات ذكر شده رژيم فعلی
سودان راه سختی را در پيش خواهد داشت و موقعيت وی در گرو چگونگی برخورد با مردم
سودان و گروه های سياسی خصوصاً مسلمانان است. در اين راستا هر چند كه سوار الذهب
رهبر كودتای نظامی قول برقراری دمكراسی و سپردن قدرت به دست مردم را در ظرف يك
الی دو سال را داده است ليكن با توجه به گرايشات مختلف قدرت در داخل حكومت و نيز
در بين گروه های مدعی در شمال و جنوب در صورتی كه دولت يك خط ايدئو لوژيك و سياسی
مشخصی را در سطح كشور و در سطح بين المللی ارائه ندهد به نظر نمی رسد كه بتواند
به سادگی بر مسئوليت اداره كشور فائق آيد و می توان گفت كه سودان آبستن حوادث مهم
خواهد بود.