حج ، مجمع جهانی مسلمانان

حجه الاسلام والمسلمین موسوی خوئینی ها

” اِنَّ اَوَّلَ بَیتٍ وُضِعَ لِلناسِ لَلَّذی  بِبَکَّهَ مِبارَکاً و هُدیً لِلعالَمینَ ”

در ارتباط با مسئله حج ، از این نقطه بحث را آغاز می کنیم : تعبیراتی که طی چند آیه در مورد حج  و خانه خدا ( کعبه ) می بینیم ، در اطراف یک محور خاص دور زده است . در همین آیه ای که اشاره شد ، آمده است : اولین خانه ای که برای “مردم” ساخته شد همان خانه ای است که برای هدایت عالمیان می باشد.

در آیه دیگر می خوانیم :

” وَ اِذا جَعَلنا البَیتَ مَثابَهً لِلناسِ وَاَمناً ”

ما این خانه را مرجعی برای “مردم” قرار دادیم و محلی برای ایمنی و آسایش آنها . باز در اینجا “مردم” محور است و جعل الهی بر محور مردم است.

در آیه دیگر آمده است:

” جَعَلَ اللهُ الکَعبَهَ البَیتَ الحَرامَ  قِیاماً لِلنّاسِ ”

خداوند کعبه را که بیت الحرام است مایه ی قوام واستواری مردم قرار داده است . حتی آن جائی که قرآن درباره وجوب حج و در تشریع حج بحث می کند می فرماید:

” وَ لِلّهِ عَلی النّاسِ حِجُّ البَیتِ مَنِ استَطاعَ اِلَیهِ سَبیلاً ”

باز در اینجا “مردم” محور و ملاک حکم الهی هستند ، واین در جائی است که آیات احکامی که از طرف خداوند تشریع شده بیشتر با تعبیر “مومن” و “مومنون” و امثال اینها آمده است.

با توجه به این آیات وآیه ی ” وَاَذِّن فی النّاسِ بالحَجِّ ” ذهن انسان به این نکته متوجه می شود که عنایت خاصی به این مفهوم بوده است . یکی از این آیات حج ، به دنبال آیه ای آمده است که مربوط به امامت و رهبری است :

” و اِذِابتَلی اِبراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ  فَاَتَمَّهُنَّ ، قالَ اِنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ اِماماً ”

پس از آنکه خداوند ابراهیم را به ابتائات و مصیبتهای بزرگ آزمود و ابراهیم هم از این آزمایشها به نیکوئی بیرون آمد خداوند فرمود: من تو را برای “مردم” امام و رهبر قرار دادم . به دنبال این آیه ، آیه ی :

” واِذا جَعَلنا البَیتَ مَثابَهٌ لِلنّاسِ ”

آمده است.

از مجموعه این آیات ، چه در بحث امامت و چه در بحث وجوب و تشریع حج کعبه به عنوان بیت و خانه ای برای مردم در ابتدا این نکته را استفاده می کنیم که از جمله چیزهایی که برای درست حرکت کردن و جهت را گم نکردن ضرورت دارد، مسئله امامت است . تا امامت از طرف خداوند برای مردم جعل نشود و فردی که در کوران ابتلائات و برخورد با موانعی که در سر راه ساخته شدن انسان است ، آن موانع را نشکند و از آزمایشات به نیکی بیرون نیاید و سپس خداوند او را برای امامت جامعه برانگیزاند ، تا چنین نشود جامعه نمی تواند یک حرکت هم آهنگ جهت دار تکاملی والی الله را طی کند.

ضرورت یک مجمع سیاسی واحد :

از این آیات چنین برمی آید که مردم حتما باید امامی برای حرکت خودشان داشته باشند و این حرکت هماهنگ مردمی با رهبری یک امامی که خداوند او را قرار داده باشد تمام نمی شود. مگر اینکه کعبه ای وجود داشته باشد . البته در فرهنگ ما “کعبه” است ، ولی این یک اصلی است که در تمام حرکتهای سیاسی پیدا می شود ، یعنی در یک حرکت سیاسی جهانی امروز هم یک چنین تفکری وجود دارد که همه کشورها با فلسفه های سیاسی و اقتصادی متفاوت – حتی برای اینکه قدرت های بزرگ ، این کشورهای کوچکتر را زیر سلطه خودشان بکشند- در نهایت به یک “مجمع سیاسی واحد” احساس کرده اند که نیاز دارند .

و به عبارت  روشن تر ، ما در یک حرکت الهی با مسئله کعبه برخورد می کنیم ، اما در حرکت های ضد مردمی هم می بینیم که قدرت های ضد الهی و ضد مردمی به این نکته توجه کرده اند که برای هماهنگ شدن قبائل و گروههای مختلف با فلسفه های سیاسی مختلف و فرهنگها و قومیت های متفاوت ، یک مرجعی باید باشد که اینها را در آنجا دور هم جمع کند که همان سازمان ملل است.

آن سیاسیتهای بزرگ جهانی هم برای رسیدن به اهداف خودشان توجه کرده اند که باید یک مرجع سیاسی جهانی درست کنند ، البته با تفاوت بسیاری که بین “کعبه ” و مجمع سازمان ملل وجود دارد.

یکی از تفاوتها همین است که سازمان ملل چون ساخته شده دست قدرتهای بزرگ است ، طبعا در جهت منافع آنها حرکت می کند ولی کعبه به دست یکی از پیامبران بزرگ الهی و به امر خدا ساخته شده است . لذا فاصله مجمع سازمان ملل با حج و کعبه ، در ارتباط با منافع مردم ، به اندازه فاصله بین آمریکا است تا خدا !

کنگره عمومی :

همانطور که تذکر دادیم، در یک حرکت هماهنگ مردم که امامتش هم با ابراهیم است ، خداوند یک امر دیگر را ضروری دانسته و آن اینکه : این توده های عظیمی که در این حرکت توحیدی با رهبری ابراهیم (ع) می خواهند حرکت خود را آغاز کنند ، یک مجمع جهانی هم لازم دارند. باید اینها در یک مرکزی اجتماع کنند و در آنجا همه یک آهنگ داشته باشند . این ضرورتی بود که گویا در نهاد و درون یک حرکت سیاسی خوابیده است که یک کنگره عمومی واحد لازم است . در حرکت احزاب سیاسی هم همین مسئله هست. احزاب سیاسی هم بین خودشان یک نشست های سالانه عمومی دارند که از سران شاخه ها و شعبه های حزب تشکیل می شود ، با این تفاوت که حج یک کنگره عبادی سیاسی است اما مجامع امروزی دنیا – در بین احزاب کشورها – صرفا یک مجمع سیاسی است . و این هم ارتباط دارد با آن تفاوت جوهری بین حرکت توحیدی انبیاء و حرکت سیاسی احزاب و دستجات سیاسی دنیا[۱] .

نکته بسیار مهمی که در اینجا به چشم می خورد این است که در حرکت های سیاسی بسیار دیده شده که نمایندگان مردم اگر جدای از خود مردم در یک تصمیم گیری سیاسی وارد بشوند ، قدرتهای بزرگتر با اینها سازش می کنند ، اما در آنجایی که یک حرکت سیاسی را خود مردم اداره می کنند هیچ وقت مردم را نمی شود به سازش وادار کرد زیرا مردم نمایندگی از طرف کسی ندارند . در آنجائی که خود مردم و توده ها هستند ، گویا یک واقعیت و حقیقتی وجود دارد که در آنجائی که نمایندگان مردم هستند آن واقعیت و حقیقت وجود ندارد لذا صلابت یک حرکت سیاسی متکی به خود مردم خیلی نیرومندتر و شدیدتر است از آن حرکتی که نمایندگان مردم آن را اداره می کنند.

از این رو می بینیم که در این کنگره عبادی سیاسی توحیدی و ابراهیمی در مکه، مردم به این اجتماع دعوت شده اند.

نکته مهم دیگری که در اینجا هست این است که در کنگره های احزاب و جمعیت های سیاسی ، محور به وجود آمدن آن کنگره ، مسائل سیاسی است. اما در مساله حج ، محور مسائل عبادی است ، و در مسائل سیاسی از متن این حرکت عبادی می جوشد. بنابراین مکانیزم کنگره حج طوری است که حرکت سیاسی اش با آن بعد عبادی از انحراف محفوظ می ماند ، ولی در کنگره های سیاسی دنیا این حالت وجود ندارد زیرا تمام نمایندگان یک حزب سیاسی صرفا مسائل سیاسی را در کنگره مطرح می کنند ، و به هیچ وجه روح عبادت و معنویت و ارزش های الهی و اسلامی در آنجا مطرح نیست . البته ممکن است بعضی از افراد و عناصر آن احزاب سیاسی ، چنین اعتقاداتی داشته باشند اما اصول یک کنگره بر مبنای بررسی مسائل سیاسی و تصمیم گیری های سیاسی صرف است به همین جهت می بینیم دسته بندی ها هم  صرفا دسته بندی های سیاسی است اما در حج ، در کنار یک حرکت عبادی سمبلیک ، مسائل سیاسی نیز مطرح می شود.

مردم که از زیارت خانه خدا و مناجات و نیایش با پروردگار فارغ می شوند و از آن مقامات و جایگاه هایی که یاد آور حماسه های بزرگ حرکت های الهی تاریخ بشر است ، از مقام ابراهیم ، مقام اسماعیل و همچنین سایر مقاماتی که تاریخچه عمومی حرکت توحیدی را از ابتدای آغاز حرکت بشر تا امروز بیان می کند ، از این جایگاه های مقدس می گذرند ، در چنان فضای عبادی که مردم در یک جو واحد جهانی به طول تاریخ قرار می گیرند ، با یک آهنگ از نژادها و ملتهای مختلف در حالی که همه تبعیضات خودشان را دور ریخته اند ، همه با لباس یکنواخت در آنجائی که اصلا تفاخرهای مادی نمی تواند خودنمائی کند و هر فردی احساس می کند که سرنوشتش با سرنوشت همه انبیاء تاریخ گره می خورد ، در چنین جوی باید این مردم به مسائل سیاسی خودشان هم بپردازند ، لذا این حرکت سیاسی در پناه آن حرکت عبادی از هر گونه انحراف و فساد مصون می ماند.

در اینجا خود مردم وجود دارند… از آن کشاورزهای روستاهای سراسر دنیا تا شهر نشین ها اما در کنگره های احزاب سیاسی یا در سازمان ملل اصلا فضای عبادت و توجه به یک مبداء و گره خوردن با تاریخ انبیاء الهی اصلا وجود ندارد .

تاریخ احزاب سیاسی نشان داده که غالبا به یک دگم بسیار خشنی گرفتار می شوند که واقعیت های ملموس زندگی خودشان را هم فراموش می کنند.

حج یک عبادت سمبلیک است :

حج یک عبادت سمبلیک است . اگر این سمبلیک بودن را در آن ملاحظه نکنیم ، خود به خود مثل نماز ، یک عبادتی نیست که خودش اصالت داشته باشد . مثلا سعی بین صفا و مروه که عبارت از راه رفتن بین دو کوه صفا و مروه است ، خود این راه رفتن یک اصالتی در عبادت ندارد . همه ی مردم همیشه دارند راه می روند . اگر صرف راه رفتن و بین دو کوه حرکت کردن اصالت داشته باشد ، تمام روستائیان مردم ایران بین کوه ها حرکت می کنند ولی این حرکت کردن ها هیچ ربطی به عبادت ندارد ولی راه رفتن بین دو کوه صفا و مروه یک مفهوم سمبلیک دارد .

در مسئله حج محور مسائل عبادی است ، و مسائل سیاسی از متن این حرکت عبادی می جوشد.

نماز یک عبادتی است که خودش اصالت دارد . روزه نیز از آن عباداتی است که خودش جوهره عبادت دارد و اصالت در عبادت است . اما دور خانه خدا گشتن ، اگرمفهوم سمبلیک نداشت ، تنها دور یک نقطه ای گشتن ، یک روح معنویت در انسان ایجاد نمی کند.

هنگامی که انسان به اعمال و عبادات حج می نگرد ، می بیند تاریخچه ای است بسیار فشرده و اجمالی از مبداء حرکت انسان تا پایانش . در این زمینه همه آن کسانی که خواسته اند فلسفه حج را توجیه کنند، هر کدام ذهنشان متوجه یک بعد از این عبادات شده است ، و با توجه به سمبلیک بودن حج و اینکه بیانگر اجمالی تاریخچه ی حرکت بشر است ، لذا هر فردی در ارتباط با تخصص و بینش خویش و چون به بخشی از زندگی مردم بیشتر توجه داشته است ، حج را هم در آن رابطه دیده ، مثلا فرض کنید اگر کسی تخصصش در مسائل اقتصادی است ، حج را بیشتر در مفهوم اقتصادی توجیه می کند . اگر کسی جامعه شناس یا روانکاو است ، سعی می کند مناسک حج را در همان بعد خودش توجیه کند .

در هر صورت یک عبادت سمبلیک است که تمام اقوام با همه اختلافات قومی و قبیله ای این حرکت سمبلیک را انجام می دهند و در وجودشان حس می کنند، یعنی طواف خانه خدا یک عبادتی است که با توجه به سمبلیک بودنش ، نه ارتباط به زبان و نه به فرهنگ اقوام و قبائل دارد.

سعی صفا و مروه ، وقوف در عرفات و رمی جمرات نیز همین طور است . این هم یکی از خصوصیات مناسک حج است که طبعا کمکی است برای اینکه مردم در تصمیم گیری های سیاسی بیشتر هماهنگ شوند و جهت گیری واحدی داشته باشند.        ادامه دارد.

 

  1. بعضی ها در گذشته برای توجیه روشنفکرانه اسلام ومذهب به چنین چیزی کشانده می شدند که همچنان که احزاب سیاسی دارای مرامنامه واساسنامه هستندو یک فلسفه سیاسی و اقتصادی برای خودشان دارند ، اسلام هم یک فلسفه سیاسی اقتصادی ویک مرامنامه حزبی است برای امت اسلام . من این مطلب را درست نمی دانم . تفاوت فراوانی است بین اسلام وآن چیزی که به عنوان اساسنامه یا مرامنامه قابل قبول اعضای یک حزب سیاسی است یعنی امت اسلامی به عنوان اعضای یک حزب سیاسی نیستند . اسلام در ابعادی از زندگی انسان واردمی شود که احزاب سیاسی اصلا کاری با آن مسائل ندارند . اسلام نقش فعال و دقیقی در روابط اجتماعی ، خانوادگی و کلیه مسائل عاطفی و روابط زندگی مردم تا جزئی ترین فعالیت های اقتصادی ، ایفا می کند در صورتی که اعضای یک حزب سیاسی در همه این امور با همدیگر پیمان وقراراداد مشترکی ندارند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *