بررسی یک اشتباه رایج درباره آیه استضعاف

آیت الله شهید مطهری

من کس دیگری  جز شهید مطهری سراغ ندارم که بتوانم بگویم بی استثناء آثارش خوب است.                 امام خمینی

 

گفته شده است که قرآن در مبارزه میان مستضعفان و مستکبران ، پیروزی نهائی را – همان طور که ماتریالیسم تاریخی بر اساس منطق دیالکتیک نوید می دهد – از آن مستضعفان می داند ، آنجا که می فرماید:

” ߉ƒÌçRur br& £`ßJ¯R ’n?t㠚úïÏ%©!$# (#qàÿÏèôÒçGó™$# †Îû ÇÚö‘F{$# öNßgn=yèøgwUur Zp£Jͬr& ãNßgn=yèôftRur šúüÏO͑ºuqø۹$# ”    ( آیه ۵ – سوره قصص )

اراده ما بر این است که بر مستضعفان تاریخ منت نهیم وآنان را پیشوا و وارثان زمین قرار دهیم .

ولی این قابل قبول نیست . چرا ؟ برای اینکه اولا : قرآن در آیات دیگر خود با صراحت تمام سرانجام و سرنوشت تاریخ را به صورت و شکل دیگر بیان کرده است . و ثانیا : برخلاف آنچه رایج و معمول است اساسا آیه استضعاف هیچ اصل کلی بیان نکرده است .

پس بحث ما درباره ی این آیه در دو قسمت است :

اما قسمت اول : درآیاتی چند از قرآن سرانجام و سرنوشت تاریخ ، و ضمنا مسیر و بستر تکامل تاریخ به صورت پیروزی ایمان بر بی ایمانی ، پیروزی تقوا بر بی بند و باری پیروزی صلاح بر فساد ، پیروزی عمل صالح و خداپسند بر عمل ناشایسته بیان شده است در سوره نور آیه ۵۵ می خوانیم :

” y‰tãur ª!$# tûïÏ%©!$# (#qãZtB#uä óOä۳ZÏB (#qè=ÏJtãur ÏM»ysÎ=»¢Á۹$# óOßg¨ZxÿÎ=øÜtGó¡uŠs9 ’Îû ÇÚö‘F{$# $yJŸ۲ y#n=÷‚tGó™$# šúïÏ%©!$# `ÏB öNÎgÎ=ö۶s% £`uZÅj3uKã‹s9ur öNçlm; ãNåks]ƒÏŠ ”Ï%©!$# ۴Ó|Ós?ö‘$# öNçlm; Nåk¨]s9Ïd‰t7ãŠs9ur .`ÏiB ω÷èt/ öNÎgÏùöqyz $YZøBr& 4 ÓÍ_tRr߉ç۶÷ètƒ Ÿw šcqä.Ύô³ç„ ’Î۱ $\«ø‹x© ۴”

در این آیه کسانی که به آنها وعده و نوید پیروزی نهائی و خلافت و وراثت زمین داده شده مومنان شایسته کارند . در این آیه برخلاف آیه استضعاف که بر استضعاف شدگی و محرومیت و مظلومیت تکیه شده است بر خصلتی ایدئولوژیکی و دیگر اخلاقی و رفتاری تکیه شده است ، و در حقیقت پیروزی و سلطه نهائی ، نوعی عقیده و نوعی ایمان و نوعی رفتار را اعلام می دارد . به عبارت دیگر ، در این آیه پیروزیِ انسانِ به ایمان رسیده و حقیقت دریافته و راست کردار ، اعلام شده است . و آنچه در این پیروزی نوید داده شده ، یکی استخلاف است یعنی تصاحب قدرت و کوتاه کردن دست قدرتهای پیشین ، و دیگر استقرار دین یعنی تحقق یافتن همه ارزشهای اخلاقی و اجتماعی اسلام از عدل ، عفاف و تقوا ، شجاعت ، ایثار ، محبت ، عبادت ، اخلاص ، تزکیه نفس و غیره . سوم : نفی هر گونه شرک در عبادت یا طاعت.

در سوره ی اعراف آیه ۱۲۸  نیز چنین آمده است :

” tA$s% 4Óy›qãB ÏmÏBöqs)Ï۹ (#qãY‹ÏètGó™$# «!$$Î/ (#ÿrçŽÉ۹ô¹$#ur ( žcÎ) uÚö‘F{$# ¬! $ygèO͑qム`tB âä!$t±o„ ô`ÏB ¾Ínϊ$t6Ïã ( èpt7É)»yèø۹$#ur šúüÉ)­FßJù=Ï۹  ”

موسی به مردم خود گفت از خداوند استعانت بجوئید و شکیبا باشید ، همانا زمین ملک خدا است ، به هر کس از بندگان خود بخواهد وراثت آن را  واگذار می کند و اما عاقبت و پایان از آن متقیان است .

یعنی سنت الهی این است که در نهایت امر ، متقیان وارث زمین خواهند بود .

در سوره انبیاء آیه ۱۰۵ می فرماید :

” ô‰s)s9ur $oYö;tFŸ۲ ’Îû ͑qç/¨“۹$# .`ÏB ω÷èt/ ̍ø.Ïe%!$# žcr& uÚö‘F{$# $ygèO̍tƒ y“ÏŠ$t6Ï㠚cqßsÎ=»¢Á۹$# ”

در زبور ، پس از آنکه یک بار دیگر ( در کتابی دیگر ) یادآوری کرده بودیم ، نوشتیم که وراثت زمین به بندگان شایسته ی من خواهد رسید . در این زمینه آیات دیگر نیز هست ..

و اما قسمت دوم بحث درباره آیه استضعاف : حقیقت این است که آیه استضعاف به هیچ وجه درصدد بیان اصل کلی نیست . این اشتباه که فرض شده این آیه یک اصلی را بیان می کند از آنجا پیدا شده که این آیه را که مرتبط و پیوسته به آیه قبل  و آیه بعد است ، از آنها جدا کرده اند .

اینک مجموع سه آیه :

” ¨bÎ) šcöqtãöÏù Ÿxt㠒Îû ÇÚö‘F{$# Ÿ@yèy_ur $ygn=÷dr& $Yèu‹Ï© ß#ÏèôÒtGó¡o„ Zpxÿͬ!$sÛ öNåk÷]ÏiB ßxÎn/x‹ãƒ öNèduä!$oYö/r& ¾ÄÓ÷ÕtGó¡o„ur öNèduä!$|¡ÏR 4 ¼çm¯RÎ) šc%x. z`ÏB tûïωšøÿßJø۹$# . ߉ƒÌçRur br& £`ßJ¯R ’n?t㠚úïÏ%©!$# (#qàÿÏèôÒçGó™$# †Îû ÇÚö‘F{$# öNßgn=yèøgwUur Zp£Jͬr& ãNßgn=yèôftRur šúüÏO͑ºuqø۹$# . z`Åj3yJçRur öNçlm; ’Îû ÇÚö‘F{$# y“̍çRur šcöqtãöÏù z`»yJ»ydur $yJèdyŠqãZã_ur Nßg÷YÏB $¨B (#qçR$Ÿ۲ šcrâ‘x‹øts†  ”

( سوره قصص – آیه ۴-۶)

این سه آیه به یکدیگر مرتبط اند ومجموعا یک مطلب را بیان می کنند . معنی مرتبط سه آیه این است : فرعون در زمین برتری جوئی کرد ومردم زمین را فرقه فرقه کرد ، گروهی از آنان را ذلیل و ضعیف می ساخت ، پسران آنها را سر می برید و دخترانشان را باقی می گذاشت ، او از مفسدان بود و حال آنکه ما اراده می کردیم که بر همان استضعاف شدگان از ناحیه فرعون منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان قرار دهیم و آنان را در زمین مستقر سازیم و به دست آنان به فرعون و هامان آن را نشان دهیم که از آن حذر می کردند .

می بینیم که جمله ” z`Åj3yJçRur öNçlm; ’Îû ÇÚö‘F{$#  ” و جمله ” y“̍çRur šcöqtãöÏù z`»yJ»ydur …” از آیه سوم ، عطف است به جمله ” ان نمن ” از آیه دوم ومتمم مفاد آن است . بنابراین این دو آیه را نمی توان از یکدیگر مجزا ساخت از طرف دیگر می بینیم محتوای جمله دوم از آیه سوم یعنی جمله ” ونری فرعون و هامان ” مربوط است به محتوای آیه اول ، و سرنوشت فرعون را که در آیه اول جباریت هایش مطرح شده ، مطرح کرده است . پس آیه سوم را از آیه اول نمی توان جدا کرد و چون آیه سوم عطف به آیه دوم و متمم آن است ، آیه دوم را نیز از آیه اول نمی توان جدا کرد . اگر آیه سوم نبود یا در آیه سوم سرنوشت فرعون و هامان مطرح نشده بود ، ممکن بود آیه دوم را از آیه اول جدا کنیم و مستقل بگیریم و از آن یک اصل کلی استفاده کنیم ، اما پیوند جداناشدنی این سه آیه به یکدیگر مانع استفاده یک اصل کلی است .

آنچه استفاده می شود این است که فرعون برتری جوئی و تفرقه اندازی و استضعاف گری و فرزند کشی می کرد ، در حالی که در همان وقت اراده ما بر آن قرار داشت که بر همان مردم تحقیر شده و مظلوم و محروم منت نهیم و آنها را پیشوایان و وارثان قرار دهیم پس “الذین” در آیه اشاره به “معهود” است نه عام استغراقی.

و اساسا نمی توان احتمال داد که آیه می خواهد بگوید بنی اسرائیل به دلیل آنکه مستضعف بودند به امامت و وراثت می رسیدند خواه موسی به عنوان پیامبر ظهور می کرد و خواه نمی کرد ، خواه تعالیم آسمانی  موسی آمده بود و خواه نیامده بود ، خواه آنها به آن تعالیم آسمانی گرویده بودند و خواه نگرویده بودند.

این مطلب را آیت الله شهید مطهری در کتاب “جامعه وتاریخ” نقل کرده است و به علت اهمیت مطلب آن را با اختصار در اینجا آوردیم . کسانی که بیشتر و بهتر می خواهند با این بحث آشنا شوند به صفحه ۴۳۰-۴۵۰ کتاب مراجعه فرمایند.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *