پاسداران بزرگ اسلام ( ۹ )

اگر روحانیون نبودند ما الان از اسلام اطلاعی نداشتیم .        امام خیمنی

علامه حلّی (۲)

علامه به فرزندش : همواره کوشش کن از سرازیری نقصان به اوج کمال بالا روی و از فرود گاه جهل به قله عرفان اوج گیری.

گرچه بنای ما در این بحث بر اختصار است ، ولی به آسانی گذشتن از مقام شامخ علامه حلی که یکی از بزرگترین ارکان فقهی و دینی ما است ، ستمی است به روحانیت و ستمی است بزرگتر به مذهب . از این رو ، در این شماره نیز به یاد آن بزرگمهر تاریخ اسلام سخنی کوتاه داریم :

همچنان که در شماره قبل یادآور شدیم علامه حلی به سن ۲۶سالگی که رسید کتابهای حکمت و کلام خود را تالیف کرده بود ، و از آن پس به نگارش کتابهای فقهی پرداخت. و به گواه تاریخ درسن جوانی بر تمام دانشمندان و علمای زمان خود برتری داشت . آنقدر تالیفات ارزنده در فقه دارد که تا امروز مورد نظر و توجه بی سابقه علماء و فقهاء بوده و خواهد بود. سه جلد کتاب مفصل در فقه نوشته است که هر یک به سبک و روش خاصی است و با هم شباهتی ندارد : در یکی از اینها ( کتاب مختلف الشیعه ) اقوال و آراء علمای شیعه را مورد بررسی قرار داده و اختلافات فقهی آنان را ذکر می کند . و در کتابی دیگر به نام “تذکره الفقها” نظر علما و دانشمندان شیعه و سنی را ذکر می کند . و در سومین کتاب مفصل فقهی که “منتهی المطلب”نام دارد اقوال و نظرات تمام مذاهب مسلمانان را تجزیه و تحلیل نموده است .

و همچنین دو کتاب بزرگ دیگر در فقه دارد به نام “تحریر الاحکام ” و ” قواعد الاحکام ” که این دو کتاب شامل ده ها هزار مساله شرعیه است و علمای بسیاری تاکنون بر این کتاب ها حاشیه زده اند . سه کتاب مختصر دیگر در فقه دارد  به نامهای “ارشاد الذهان ” و ” ایضاح الاحکام” و ” تبصره المتعلمین ” که هر یک به ترتیب از دیگری کوتاهتر است . بنگریم می بینیم یک دوره کاملی از فقه است و همواره در مجامع علمی تدریس وعلما برای آن اهمیت و ارج بسیاری قائلند.

کوتاه سخن اینکه کتابهای بی شمار علامه – که برخی از آنها را در شماره گذشته نقل کردیم – آن چنان توجه دانشمندان را به خود جلب کرد که موافق و مخالف ، دوست و دشمن در برابر عظمت و بزرگی او چاره ای جز تعظیم و تقدیر نداشتند ، و جوامع علمی ما تا قیام قائم از این دریای بی کران علم و فضیلت بهره مند خواهند شد.

شیعه شدن سطان خدابنده :

سلطان محمد خدابنده یکی از سلاطین مغول بود . روزی با ناراحتی زن خود را در یک مجلس سه طلاقه گفت . پس از مدتی پشیمان شد و خواست رجوع کند . علمای مذاهب اسلامی او را منع کردند . سلطان گفت : در تمام مسائل اختلاف دارید آیا در این مساله کسی نیست که اجازه رجوع مجدد بدهد . گفتند : ما در این مساله اجماع داریم وهیچ راهی برای ازدواج بدون محلّل باقی نمی ماند . یکی از وزرا گفت : یکی از فقها مسلمین در حله است و ایشان این طلاق را یک طلاق می دانند . علما سلطان را نصیحت کردند که از او استمداد نکند زیرا مذهب او بر دلیل و برهان نیست . ولی سلطان گفت : بهتر است او را هم به اینجا دعوت کنیم و نظرش را بخواهیم ، اگر نظر او با کتاب و سنت می خواند چه بهتر که – در این مساله – از او تبعیت کنیم .

سلطان شخصی را به حله – مرکز عالم تشیع در آن دوران – فرستاد و علامه را به مناظره  و بحث دعوت کرد . هنگامی که علامه به مجلس سلطان آمد، تمام علما و دانشمندان مذاهب مختلف در آنجا حاضر بودند ، علامه سلام کرده و کفش خود را زیر بغل گرفته و پیش سلطان نشست.

بعضی از علمای درباری را این روش علامه خوش نیامد لذا از او سئوال کردند : چرا در برابر سلطان تعظیم نکردی ؟ علامه فرمود : رکوع و سجود برای غیر خدا جایز نیست ، و پیامبر هیچ گاه برای مخلوقی تعظیم  نمی کرد بلکه بر او سلام می کرد.

خداوند می فرماید: ” یا اَیُّها الَّذینَ آمَنُوا لاتَدخُلُوا بُیُوتاً غَیرَ بُیُوتِکُم حَتّی تَستَاُنِسُوا و تُسَلِّمُوا علی اهلِها ”

ای اهل ایمان : هرگز به خانه ای غیر از خانه خودتان وارد نشوید مگر اینکه با صاحبش انس گرفته و به اهل آن خانه سلام کنید.

خلاصه پس از مقداری صحبت کردن و رد و بدل شدن بعضی از سخنان ، علامه گفت : چگونه اصحاب مذاهب اربعه اجتهاد را در خود حصر کردند و برای دیگران جایز ندانستند . اگر هیچ یک از اینها در زمان پیامبر نبودند ، ما رهبری داریم که در زمان پیامبر بوده است و او علی بن ابی طالب (ع) که نفس رسول الله و برادر ایشان و پسر عموی آن بزرگوار و وصی آن حضرت است و ما آنچه داریم از علی (ع) و فرزندانش داریم . سپس بحثی طولانی بین او و دیگران رخ داد و در همان مجلس حقانیت مذهب اهل بیت برای سلطان ثابت شد و از آن پس سلطان اعلان تشیع کرد و کم کم تشیع در سراسر ایران منتشر شد. و امروز که ما از این نعمت بزرگ الهی برخورداریم از برکات وجود علامه حلی رضوان الله علیه است .

سلطان خدابنده –پس از اعلان تشیع – آنقدر به علامه علاقه و محبت نشان داد تا آن جایی که بنا به درخواست ایشان ، مدرسه ی ( سیاره ) متحرکی برای وی ساخت و علامه هنگام ورود به کرمانشاه ( مرکز مدرسه سیاره ) به وسیله این مدرسه متحرک به بسیاری از شهرها و دهات اطراف مسافرت کرده و مجالس درس برقرار می نمود. از جمله کتاب هایی که علامه در مجاورت سلطان نوشت ، کتاب “الفین” بود که این کتاب دربردارنده هزارو سی و هشت دلیل بر ولایت و خلافت امیرالمومنین (ع) است. تقسیم بندی حدیث :

تا زمان علامه حلی تقسیم بندی حدیث به این ترتیبی که الان هست ، متداول نبود و علما ما حدیث را تنها به سبب ضعف سند یا علتهای دیگر نمی پذیرفتند ولی این اصطلاحاتی که اینک بین علمای حدیث معروف است در آن وقت معروف نبود . تا اینکه علامه حلی آمد و حدیث را به پنج قسمت تقسیم نمود :[۱]

  • صحیح ۲- حسن ۳- موثق ۴- ضعیف ۵- مرسل.

در اینجا بود که بعضی از اخباریان را خوش نیامد و به مبارزه با آن بزرگوار برخاستند . اخباریان گروهی از علما هستند که مبانی اصولی را قبول ندارند و معتقدند که هر چه در مکتب اربعه ( کافی – من لا یحضره الفقیه – تهذیب – استبصار ) آمده صحیح است و نباید کسی آنها را تضعیف کند.

برخی از متعصبین آنها آنقدر با علامه به مبارزه برخاستند که چنین تبلیغ می کردند : روزی که تقسیم بندی اخبار شروع شد ، دین از بین رفت !

همواره بزرگان ما در طول تاریخ گرفتار مقدس نماها و یا ابلیس صفتانی بودند که مقدس مآبانه با دین و احکام دین می جنگیدند ، و همانطور که امام امت خمینی بزرگ بارها تاکید کرده اند : باید جلوی این مقدسین احمق را گفت والا هیچ کاری پیش نمی رود.

از جمله دروغهای شاخ داری که دشمنان علامه حلی درباره او تبلیغ می کردند ، یک خوابی است که متاسفانه بسیاری از کتاب نویسان مومن و بی غرض نیز این خواب را – بدون توجه – در کتابهای خود نقل کرده اند .

نوشته اند که پس از وفات علامه فرزندش او را در خواب دید از او سئوال کرد : بر شما چه گذشت ؟ علامه جواب داد : ” لَولاکِتابُ الاَلفَین و زیارهُ الحُسَینِ لَقَصَمَتِ الفَتوی ظَهرَ اَبیکَ نِصفَین” یعنی اگر تالیف کتاب الفین وزیارت ابی عبدالله (ع) نبود ، فتواهایی که من دادم کمر مرا دو نیم می کرد!

هیچ شکی نیست که این خواب و اساسا این مطلب دروغ و غلط است زیرا یک نفر مجتهد در فتواهائی که می دهد یا ماجور است ( اگر مطابق واقع باشد ) ویا معذور است ( اگر با واقع مطابقت نداشته باشد ) برای اینکه او تمام توان ونیروی خود را در این راه مصرف کرده است و از این گذشته این خواب مخالف صریح متن قرآن است در آنجا که می فرماید : ” فَمَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَّهٍ خَیراً یَرَهُ . و مَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَّهٍ شَرّاً یَرَهُ ” انسان نتیجه هر ذره کار خیر را در آخرت می بیند . و آیات و روایات زیادی داریم که هر کار خوب و بدی را انسان می کند . در قیامت نتیجه اثرش را خواهد دید. چه رسد به اینکه یک نفر تمام عمر خود را در راه خدمت به اسلام و قرآن صرف کند.

آنچه مسلم است همان اخباریهایی که با اصولیین مخالف هستند . چنین خواب دروغی را که برای کوبیدن شخصیت آن دانشمند جلیل القدر ساخته اند ، و گذشته از اینکه خواب هیچ حجیت شرعی ندارد و نمی شود به خواب تمسک کرد ، همان طور که متذکر شدیم این سخن و امثال آن ، مخالف قرآن وسنت است و تنها برای شکستن روحیه افراد و بی ارزش جلوه دادن علم وعمل صالح است . آنچه مایه تاسف است اینکه بعضی از ساده اندیشان کتابهایی در این باب نوشته اند وبا ذکر خواب هایی ، ارزش علم را پائین آورده و از آن طرف برای شاهان ستمکاری که در طول تاریخ زندگی ننگینشان چه ظلمها وستمها که بر ملتهای خودشان روا نداشتند ، خواب های طلائی نقل می کنند که خلاصه در بهشت ! ومقام امن ! و فردوس برین ! هستند. و کوتاه سخن اینکه می خواهند ثابت کنند که خدا جنت را به بها نمی دهد بلکه به بهانه می دهد ! البته ما منکر نیستیم که گاهی یک زیارت باحال ، گناهان بسیاری را از یک بنده مومن می زداید ولی این به آن معنی نیست که یک انسان تمام عمرش را در جنایت و خیانت و لهو و لعب بگذراند و پس از مرگش خدا به بهانه ای او را بیامرزد.

” و اَن لَیسَ لِلاِنسانِ اِلّا ما سَعی و اَنَّ سَعیُه سَوفَ یُری ثُمَّ یُجزیهُ الجَزاءَ الاَوفی ”

برای انسان نیست چیزی جز آنکه انجام داده است ، و همانا پاداش سعی و عمل خود را خواهد دید ، و در آخرت به کاملترین پاداش خود خواهد رسید.

وصیت علامه حلی:

علامه حلی در آخر کتاب ” قواعد الاحکام ” وصیتی دارد برای فرزندش که این وصیت شامل محاسن اخلاقی است . قسمتهایی از این وصیت بسیار جالب علامه را در اینجا نقل می کنیم :

” … تو را وصیت می کنم – همچنان که خداوند وصیت را بر من واجب کرده است – به تقوای پروردگار ، زیرا تقوی سنتی است پا برجا و استوار و فریضه ای است واجب و لازم و سپری است نگهدارنده و ذخیره ای است جاودان و بهترین چیزی است که انسان برای روز رستاخیز تهیه می کند … دستورات الهی را اجرا کن و آنچه خدا را راضی کند انجام ده … اوقات خود را در فراگرفتن فضیلت های علمی صرف کن ، و همواره کوشش کن از سرازیری نقصان به اوج کمال بالا روی و از فرودگاه جهل به قله عرفان اوج گیری . و تو را وصیت می کنم به نیکی کردن و برادران را یاری نمودن و در مقابل بدی احسان کردن و نیکوکاران را ممنون شدن . و زنهار از دوستی با فرومایگان و نادانان بلکه باید همواره یار دانشمندان وهمنشین فضلاء باشی زیرا این همنشینی ، استعداد تو را برای تحصیل کمال برمی انگیزد و ملکه ای برای تو می شود که مجهولات خود را دریابی . و باید امروز تو بهتر از دیروزت باشد و تو را نصیحت می کنم به بردباری و توکل و رضایت . در هر روز و شب نفس خود را محاسبه کن . بسیار استغفار کن خدا را …. و بر تو است که نماز شب را بپا داری زیرا رسول خدا (ص) بر آن اصرار کرد و فرمود : هر کس شب خود را با نماز شب به پایان رسانید و سپس مرد ، بهشت برای او است .

و بر تو باد به نیکی و احسان به خویشاوندان ( صله رحم ) زیرا عمر را زیاد می کند . و تو را به اخلاق نیکو وصیت می کنم ، پیامبر فرمود : ” اِنَّکُم لَن تَسَعُوا النّاسَ بِاَموالِکُم فَسِعُوهُم بِاَخلاقِکُم ” مردم را با اموال خود نمی توانید راضی کنید ، پس آنان را با اخلاقتان خشنود نمائید. به ذریّه حضرت رسول (ص) نیکی کن زیرا خدای تبارک وتعالی وصیت خود را نسبت به آنها تاکید فرموده است و خوبی به آنان را پاداش رسالت و هدایت حضرت رسول (ص) قرار داده است .” قُل لااَسئَلُکُم علیهِ اَجرً اِلّاَالمَوَدَّهَ فی القُربی ” بگو ( ای پیامبر ) من از شما پاداشی نمی خواهم جز محبت و مودت در حق خویشاوندان … فقها و دانشمندان را تعظیم و تکریم کن زیرا رسول خدا (ص) فرمود : ” مَن اَکرَمَ فقیهاً مُسلِماً لَقی الله یَومَ القیامهِ و هو عنه راضٍ و من اهانَ فقیهاً مسلِماً لقی الله یوم القیامهِ و هو علیه ِ غَضبان ” هرکس فقیه مسلمانی را گرامی بدارد روز قیامت خدا را در حالی ملاقات میکند که از او راضی باشد و هر کس فقیه مسلمانی را اهانت کند خدا را در روز قیامت در حالی دیدار می کند که بر او غضب کرده باشد… و زنهار از مخفی نگهداشتن و کتمان علم و آن را از شایستگان منع کردن خداوند می فرماید : ” ¨bÎ) tûïÏ%©!$# tbqßJçFõ۳tƒ !$tB $uZø۹t“Rr& z`ÏB ÏM»uZÉit7ø۹$# ۳“y‰çlù;$#ur .`ÏB ω÷èt/ $tB çm»¨Y¨t/ Ĩ$¨Z=Ï۹ ’Îû É=»tGÅ۳ø۹$#   y7Í´¯»s9’ré& ãNåkß]yèù=tƒ ª!$# ãNåkß]yèù=tƒur šcqãZÏ軯=۹$#  ” (سوره بقره – ۱۵۹)

آنان که آیاتی را که برای راهنمایی مردم فرستادیم ، و بعد از آنکه برای هدایت مردم در کتاب بیان کردیم ، پنهان می کنند ، آنان را خدا و تمام لعن کنندگان لعن می کنند ….

قرآن عزیز را تلاوت کن و در معانی آیات بیاندیش و دستورات و منهیات آن را اطاعت کن . اخبار و احادیث حضرت رسول (ص) و آثار آن حضرت را دنبال کن و در معانی آنها بحث و بررسی و دقت نظر داشته باش و من برای تو کتابهای بسیاری را به یادگار گذاشتم که به تمام آنها می توانی مراجعه کنی و بهره مند شوی . و اما آنچه برای من و به نفع من می توانی انجام دهی اینکه با من پیمان ببندی که در بعضی از اوقات از خدا طلب مغفرت برای من کنی و ثواب برخی از اطاعتها را به من ببخشی و یاد من کم  نکنی که وافاداران تو را به بی وفایی نسبت دهند و همچنین بیشتر از حد مرا یاد نکنی که اندشمندان تو را به عجز و ناتوانی نسبت دهند بلکه در خلوت به یاد من باش و پس از نمازهایت برای من دعا کن …..

سرانجام پس از زیارت بیت الله الحرام ، علامه حلی به حله بازگشت و در روز شنبه ۲۱ محرم سال ۷۲۶ هجری قمری دار فانی را وداع گفته و به لقاءالله شتافت .

جسد پاک و مقدسش را به نجف آورده و در جوار حضرت امیرالمومنین (ع) – در حرم مطهر – به خاک سپردند و آنان که به زیارت مرقد مقدس مولی امیرالمومنین (ع) مشرف می شوند ، کنار قبر علامه حلی توفقی کرده و عرض ادب می کنند.

 

۱٫صحیح: حدیثی را می گویند که تمام روات آن امامی اثنا عشری و عادل باشند.

حسن: حدیثی است که درسند آن یکنفر یا بیشتر امامی باشد ولی عدالت وی ثابت نشده باشد و فقط او را به گونه ای مدح و ستایش کرده اند. البته در صورتی که سایر روات آن حدیث حداقل در این سطح باشند.

موثق: حدیثی است که در سند آن یک نفر یا بیشتر غیر امامی باشد ولی توثیق شده باشد . در حالی که سایر روات حداقل در این سطح باشند.

ضعیف: حدیثی است که در سند آن یک نفر یا بیشتر تضعیف شده باشند.

مرسل: حدیثی است که یک نفر یابیشتر از روات آن شناخته نشده باشند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *