قسمت هشتم
حجه الاسلام و المسلمین طاهری خرم آبادی
نماینده امام در سپاه پاسداران
عوامل پیروزی
عوامل مادی
عوامل و شرایط پیروزی به دو نوع مادی و معنوی تقسیم می شود. عوامل مادی نیروهای رزمی و نظامی است که با تکامل بشر در تکنیک و صنعت تکامل یافته و در هر زمان نوع خاصی از آن بکار می رود. و بهمین دلیل نیروهای مادی دچار دگرگونی و تغییر است. قرآن نیز بر نوع خاصی از آن تکیه نمی کند بلکه تأکید بر آماده نمودن نیرو و قوه دارد تا بر نیروی رزمی مورد استفاده در هر زمان تطبیق نماید.
در این مورد می فرماید:
«(#rÏãr&ur Nßgs9 $¨B OçF÷èsÜtGó$# `ÏiB ;o§qè% ÆÏBur ÅÞ$t/Íh È@øyÜø۹$# »(سوره انفال آیه ۶۰)
تا آن حد که بتوانید از نیرو (و ادوات جنگی) و اسبان سواری برای (مبارزه) با آنان (دشمنان) فراهم سازید.
نکته قابل توجه در این آیه این است که به کار بردن آخرین توان و قدرت را در تهیه نیرو لازم شمرده است. بنابراین آمادگی نظامی و تهیه ابزار و وسائل رزمی برای مقابله با دشمن بر همه مسلمین واجب و ضروری است، و لذا خطاب در این آیه متوجه مردم است گرچه در آیات قبل و بعد از این آیه، خطاب به پیغمبر شده است. شاید سر مطلب این باشد که بر هر فردی لازم است برای دفاع از خود و دیگران تهیه نیرو نماید اگر چه با فراگرفتن فنون نظامی و آموزشهای رزمی باشد.
سپس می فرماید:
«تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَاللهِ وَ عَدُوَّکُمْ وَ آخَرینَ مِنْ دُونِهِم لا تَعْلَمُونَهُمُ اللهُ یَعْلَمُهُم»
این آمادگی رزمی و تهیه ابزار جنگ برای این است که دشمنان خدا و خود را با آن بترسانید و همچنین دشمنانی که شما از آنها آگاهی ندارید ولی خدا به آنان آگاه است.
این جمله مفهوش این است که تهیه نیرو تنها برای نبرد با دشمنانِ شناخته شده ای که در حال جنگ با شما هستند کافی نیست، بلکه باید همیشه آمادگی رزمی و نظامی داشته باشید تا هم دشمنانِ آشکارِ حاضر در صحنه را با آن بترسانید و هم دشمنانی که ممکن است پس از این در صحنه نبرد قرار گیرند و فعلا دوست نما و منافق هستند و با آهنگ نبرد ننموده اند ولی در آینده ممکن است با آنان درگیر شوید.
در هر حال باید پیش بینی های لازم را برای دفاع و جهاد بنمایند و آمادگی رزمی در هر زمانی برای مقابله با دشمن ضروری است.
در ادامه آیه می فرماید:
«وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیئٍ فی سَبیلِ اللهِ یُوَفَّ اِلَیْکُمْ وَ اَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ»
آنچه را که در راه خدا انفاق نمائید نتیجه اش و ثمره اش به خود شما بر می گردد و به شما ظلم نمی شود.
در این جمله به یک مسئله اساسی اشاره شده است و آن اینکه هر عمل و قدمی که در راه خدا برداشته شود محو و نابود نمی شود بلکه باقی و جاوید است و به خود انسان بازگشت می کند.
«ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَ ما عِنْدَاللهِ باقٍ»
آنچه نزد شما است تمام می شود و آنچه نزد خداوند است باقی است. و در مورد دفاع و جهاد- از دو نظر- نتیجه عمل به انسان بر می گردد: مادی و معنوی.
از جهت معنوی بسیار روشن است زیرا کمالات و آثاری برای نفس انسانی در پرتو فداکاری و جهاد در راه خدا پدید می آید و همچنین نتایجی بصورت نعمتهای الهی و بهشت جاودان در عالم پس از مرگ جلوه گر می شود و به فرموده امیر المؤمنین(ع)
«اِنَّ الجَهادَ بابٌ مِنْ اَبْوابِ الجَنَّهِ فَتَحَهُ اللهُ لِخاصَّهِ اَوْلیائِهِ»
جهاد دری از درهای بهشت است که به روی دوستان مخصوص خدا باز می شود. اینها همه آثار معنوی و نفسانی است که به شخص مجاهد باز می گردد.
«`tBur yyg»y_ $yJ¯RÎ*sù ßÎg»pgä ÿ¾ÏmÅ¡øÿuZÏ۹ ۴ ¨bÎ) ©!$# ;ÓÍ_tós9 Ç`tã tûüÏJn=»yèø۹$# »(عنکبوت آیه ۵)
کسی که جهاد می کند همانا برای خود (و به نفع خود) جهاد می نماید و خداوند از همه عالم بی نیاز است.
منظور از آیه این است که نتیجه جهاد به خود انسان باز می گردد و این انسان مجاهد است که از منافع عملش بهره مند می شود.
و اما نتیجه مادی جهاد را اگر بررسی کنیم می بینیم در جامعه ای که دفاع و جهاد وجود دارد و امتی که در راه ایده و عقیده اش و حفظ کیان و شخصیت اجتماعیش از بذل جان و مال دریغ نمی کند، آن امت و آن جامعه زنده و پایدار و دارای شخصیت و استقلال مادی و معنوی است.
بنابراین اگر کسی در راه خدا مال یا وقت یا نیرو و هر چیز دیگر را انفاق کند و برای دفاع و از بین بردن دشمن، قدرت و نیرو تهیه نماید، خود این انسان – از نتیجه انفاق و عملش- در همین عالم بهره مند می شود زیرا خود او فردی از جامعه و امتی است که برای حفظ و بقاء آن کوشیده است. و اگر جان خود را در این راه فدا نمود باز از زندگی جاوید با آثار عجیبی که آن حیات دارا است برخوردار شده و در هر صورت هیچ ضرر و زیانی ندیده است و مورد ستم قرار نگرفته است. و این است معنای کلام خدا:
«وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیءٍ فی سَبیلِ اللهِ یُوَفَّ اِلَیْکُمْ وَ اَنْتُمْ لا تُظْلَمونَ»
-توفیه الشّیئ بذله وافیا:
توفیه: یعنی بذل نمودن چیزی را بطور تمام و کمال. پس معنی جمله این است که هر چیزی را در راه خدا انفاق نمائید، خود آن چیز بطور تمام و کمال به خود شما داده می شود و به شما ظلم نمی شود. یعنی اگر مالی را در راه خدا انفاق کردی از نتایج و عوایدش در این عالم بهره مند می شوی و در آن عالم نیز از حقیقت و واقعیت جاودانی آن که بصورت دیگر تجسم می یابد برخوردار خواهی شد. و اگر جان خویش را در راه خدا دادی، جانی قوی تر و نیرومندتر و با ارزشهای والاتری می یابی.
عوامل معنوی
در آیات قرآن به پاره ای از عوامل و شرایط اشاره شده است که از سنخ ابزار و اسباب مادی نیستند بلکه برخورداری از یک سلسله ویژگیها و صفات روحی و اخلاقی محسوب می شوند که از جمله آنها امور زیر است:
۱- ثبات و استقامت در برابر دشمن و فرار نکردن از میدان جنگ
۲- یاد خدا
۳- اطاعت از خدا و رسول و اهتمام به مسئله فرماندهی در دستورات رزمی
۴- اتحاد و همبستگی
آیه ای که همه این امور در آن بیان شده است آیه ۴۴ و ۴۵ سوره انفال است:
«$ygr’¯»t úïÏ%©!$# (#þqãZtB#uä #sÎ) óOçGÉ)s9 Zpt¤Ïù (#qçFç۶øO$$sù (#rãà۲ø$#ur ©!$# #ZÏW۲ öNä۳¯=yè©۹ cqßsÎ=øÿè? »
«(#qãèÏÛr&ur ©!$# ¼ã&s!qßuur wur (#qããt»uZs? (#qè=t±øÿtGsù |=ydõs?ur ö/ä۳çtÍ ( (#ÿrçÉ۹ô¹$#ur 4 ¨bÎ) ©!$# yìtB úïÎÉ۹»¢Á۹$# »
ای کسانی که ایمان آورده اید هرگاه با گروهی از دشمن مواجه شدید پایداری کنید و خدا را پیوسته یادآرید تا اینکه پیروز شوید. و همه پیرو فرمان خدا و رسول او باشید و هرگز با هم نزاع و اختلاف نداشته باشید زیرا در اثر تفرقه شکست می خورید و قدرت شما نابود خواهد شد، بلکه بردبار و صبور باشید که همانا خدا با صابرین است.
ثبات و استقامت
منظور از ثبات- در آیه – که امر به آن شده است فرار نکردن از دشمن است، یعنی هنگامی که با گروهی و دسته ای از دشمنان روبرو می شوید، ثابت و پایدار در برابر آنان بمانید.
در همین زمینه در آیه ۱۶ سوره انفال می فرماید:
«$ygr’¯»t z`Ï%©!$# (#þqãZtB#uä #sÎ) ÞOçGÉ)s9 tûïÏ%©!$# (#rãxÿx. $Zÿômy xsù ãNèdq۹uqè? u$t/÷F{$# `tBur öNÎgÏj9uqã ۷Í´tBöqt ÿ¼çntç/ß wÎ) $]ùÌhystGãB @A$tGÉ)Ïj9 ÷rr& #¸ÉiystGãB 4n<Î) ۷pt¤Ïù ôs)sù uä!$t/ 5=ÒtóÎ/ ÆÏiB «!$# çm1urù’tBur ãN¨Yygy_ ( [ø©Î/ur çÅÁpRùQ$# »
ای کسانی که ایمان آورده اید هرگاه با کفار از نزدیک روبرو شدید، به آنان پشت نکنید. و هر کس در چنین روزی پشت به دشمن نماید به طرف غضب الهی روی آورده و جایگاهش جهنم است که بدترین منزل خواهد بود، مگر آنها که برای بهتر جنگ کردن و تغییر سنگر دادن یا به دسته دیگری پیوستن جای خود را عوض می کنند.
لغات آیه:
زَحفاً: گفته اند زحف به معنای نزدیک بودن است. «قال فی المجمع، الزحف: الدُّنوّ قلیلاً قلیلاً» زحف کم کم نزدیک شدن است. و همچنین به معنای جمعیت فشرده و زیادی که ناگهان حمله ور می شوند معنی شده است.
ادبار: جمع دبر است به معنی پشت.
متحرفا: تحرف آن است که جنگجو جابجا شود یعنی سنگری که در آن قرار دارد کم کم رها کند و سنگر تازه ای انتخاب نماید تا امکان بهتر جنگیدن داشته باشد و تسلط بیشتری بدست آورد.
التحیز: تحیز گرفتن مکان است و منظور این است که رزمنده از حالت انفراد و تک روی در آید و به جمعیت بپیوندد و با آنها بطور جمع به جنگ بپردازد.
البواء: به معنی رجوع است. و منظور از «باء بغضب» آن است که بر می گردد در حالی که غضب خداوند را بهمراه دارد.
بنابراین معنی دو آیه این می شود که در برخورد با دشمن و نزدیک شدن به آنها فرار نکنید و به آنان پشت ننمائید و کسی که در چنین شرایطی از دشمن فرار نماید، بازگشته است در حالی که غضب خداوند با خود دارد و جایگاه او جهنم است و بد بازگشتنی است، مگر آنکه فرار و جدا شدن او برای انتخاب مکان بهتر و یا پیوستن به جمعیتی دیگر از لشکر باشد.
و به تعبیر دیگر اگر عقب نشینی تاکتیکی باشد مانعی ندارد ولی اگر بخاطر ترس و فرار از مرگ و شهادت باشد با غضب خداوند همراه شده است.
در این دو آیه در عین حالی که فرار و عقب نشینی را به شدت تقبیح نموده است عقب نشینی هائی که برای بهتر جنگیدن و بکار بردن تاکتیک های نظامی انجام می گیرد تجویز نموده است. و با استناد بهمین آیه فرار از صحنه نبرد یکی از گناهان کبیره شمرده شده است و باید توجه داشت که آیه اختصاص به جنگهای صدر اسلام ندارد بلکه عمومیت و کلیت دارد و هر زمانی را شامل است.
از ائمه(ع) نیز روایات زیادی در همین مورد رسیده است که فرار از زحف، یکی از معاصی کبیره است. از جمله روایتی است در کافی از امیرالمؤمنین(ع) که فرمود:
«اِنَّ الرُّعْبَ وَ الْخَوفَ مِنْ جِهادِ الْمُسْتَحَقِّ لِلْجِهادِ وَ الْمُتَوازِرینَ عَلیَ الضَّلالِ ضَلالٌ فِی الدّینِ وَ سَلْبٌ لِلدَُّنیا مَعَ الذُّلِّ وَ الصَّغارِ وَ فیهِ استیجابُ النّارِ بِالفَرارِ مِنَ الزَّحْفِ عِندَ حَضرَهٍ القِتالِ. یَقُولُ اله عَزَّوَجَلّ: یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اِذا لَقیتُمُ الَّذینَ کَفَرُوا زَحَفاً فَلاتُوَلّوهُم الأَدبار.»
همانا هراس و خوف از جهاد و مبارزه با کسانی که می بایست با آنان مبارزه کرد و آنان که بر گمراهی سازمان تشکیل داده اند، خود یک نوع گمراهی در دین و از دست دادن دنیا همراه با ذلت و پستی است، و در این کار عذاب الهی واجب می گردد برای آنان که در جنگ از دشمن فرار کنند. خداوند می فرماید: «یا اَیُّها الّذینَ آمَنُوا…»
و در خطبه ۱۲۴ نهج البلاغه چنین می فرماید:
«وَ اَیْمُ اللهِ لَئِنْ فَرِرْتُم مِنْ سَیْفِ العاجِلَه لاتَسْلَمُوا مِنْ سَیْف الآخِرَه انَّ فِی الفِرارِ مُوجدَهَ الله وَ الذَّلَّ اللّازِمَ وَ العارَ الباقِی وَ اِنَّ الفارَّ لَغَیر مَزیدٍ فی عُمرِه و لا مَحجُوز بَیْنَه وَ بَینَ یَوْمِه»
قسم به خدا اگر از شمشیر دنیا فرار کنید، از شمشیر آخرت سالم نمی مانید، و همانا در فرار کردن خشم و غضب خدا است و ذلت و عار ابدی و فرار کننده چیزی بر عمرش افزوده نمی شود و این فرار مانع و حاجزی بین او و روز او یعنی روزمرگ و اجل او نمی گردد.
و در خطبه ۱۱ نهج البلاغه در کلامی که حضرت محمد بن حنفیه را در روز جنگ جمل مخاطب قرار می دهد آنگاه که پرچم را به او واگزار می نماید، چنین می فرماید:
«تَزُولُ الْجِبالُ وَ لا تَزِلَّ. عَضَّ عَلی ناجِذِکَ. اَعِرِاللهَ جُمْجُمَتَکَ نِدْفِی الْاَرضِ قَدَمَکَ. اِرْمِ بِبَصَرَکَ اَقْصَی الْقَومِ وَ غُضَّ بَصَرَکَ وَ اعْلَم اَنَّ النَّصْرَ مِنْ عِنْدِاللهِ سُبْحانَهُ.
کوه ها اگر از جای کنده شوند، تو در جای خود در هنگامه نبرد پایدار باش و حرکت مکن. دندان روی دندان بگذار. سرت را به خدا بسپار. پای خود را چون میخ در زمین بکوب. چشم بینداز تا انتهای لشکر را ببینی و بدان که نصرت و یاری از نزد خدای سبحان است.
در این جملات حضرت علی(ع) عالی ترین تعابیر را در بیان استقامت و پایداری بیان فرموده است و مخصوصا جمله:
«سرت را به خدا بسپار»
که بهترین رهنمودی است برای استقامت و پایداری.
ادامه دارد.