هنر

حجهالاسلام صادقی اردستانی

هنرهای اسلامی:

در متون تاریخی، آنجا که سخن از”هنر واحیانا هنراسلامی”بمیان آمده است بیشترین نظر به نقاشی، موسیقی، کاشی‌کاری معماری، خطاطی، مجسمه سازی، وبالاخره به نویسندگی بوده، واین بخشهای هنری، از مظاهر هنروتمدن اسلامی شمرده شده است، چنانکه “ژوزف ماک کاپ”در کتاب عظمت مسلمین در اسپانیا “جرجی زیدان در کتاب اریخ تمدن اسلام “و سیزده تن ازاستادان ومستشرین دانشگاههای انگلستان در کتاب”میراث اسلام “چنین عناوینی راازمقوله های هنر های اسلامی شمرده اند، که هویت وماهیت وشعاع کاربرد هر یک از این هنرها، در مباحث آتی، در حد و توان ولزوم، مورد تحلیل وارزیابی قرار خواهد گرفت. اما اکنون پس از این پیش درآمد،سخن را از معنی ومفهوم وپایگاه هنر در جامعه آغاز می کنیم:

تعریف هنر

هنر در دیدگاه هریک ازآگاهان ودانشمندان ذی ربط، یعنی عرفا، اخلاقیون فلاسفه، مذهبیون،الهیون،روان شناسان وخلاصه ادباء و هنرمندان،دارای معانی ومفاهیم و مصادیق مختلفی است، وبر این اساس محتوی و ابعاد و فلسفۀ ویژه ای خواهد داشت، که درزمینه مناسب مورد ارزیابی قرار می دهیم. از مجموع تعاریف صاحبنظران آنچه “رالئونتولستوی” نویسنده ومتفکر روسی، گفته است شاید مناسبترین و نزدیکترین تعریف به واقعیت باشد. تولستوی چنین می گوید: هنر تجلی خارجی احساسات خارجی نیرومندی است که،انسان آنرا تجربه وآزمایش کرده است ما واین تجلی ظاهری بوسیله خطها، رنگها،حرکات واشارات واصوات صورت می پذیرد[۱] وی نیز می افزاید:

” هنر یک فعالیت انسانی است، وعبارت است از اینکه انسانی آگاهانه وبیاری علائم مشخص ظاهری، احساساتی راکه خود تجربه کرده است، به دیگران انتقال دهد، بطوری که این احساسات بدیگران سرایت کند و آنان نیز این احساسات  ا تجربه نمایند، و از همان مراحل حسی که او گذشته است بگذرند[۲]  سپس به دنبال پذیرش وانتخاب  این تعریفها در مورد اهمیت ورسالت هنر اضافه می کند:

هنر وسیله ارتباط انسانهاست برای حیات بشر، وبرای سیر بسوی سعادت فردوجامعه انسانی، واین موضوع لازم وضروری است ![۳]

 

هنر برای هنر

باتوجه به تعریفهای یاد شده وهمانندهای آن،از سوی هنر شناسان ودست اندرکاران، هنر دوگونه برخورد وتلقی دارد هنر برای هنر،وهنر بعنوان وسیله وعهده داریک رسالت. درمورد تفسیر هنر برای هنر،اگرچه این “تز”بظاهر طرفداراننسبتا زیادی دارد،وبسیاری این شعاررامی دهند،وغوغا ها بپا میکنند امادرواقع چنانکه اشارت رفت، عموما این معنی از مرحله شعار تجاوز نمی کند، ودرواقع تعداد   طرفداران این “تز”شاید بطور درصداز شمار انگشتان تجاوز نکند،و افراد زیادی درپشت این ماسک،وبا ارائه این شعار خواستهو یا خواسته های دیگری راجستجو می کنند،که بیشتر جنبه مادی دارد،واتفاقا از سوی همین گروه است که،کیان هنر، به ابتذال ونشیب کشیده شده است!چنانکه نوشته اند: هنرراهنرمندان بزرگ تاریخ وهنرمندان عصر ما،منحرف کرده اند وبه ابتذال امروزی رسانده اند [۴]

رسالت هنر

درمورد پیام و رسالت  هنر، گرچه منظور ما از این عنوان، مفهوم وابعاد گستردۀ فرهنگی وانسانی آنست، اما بهتراست این معنی رادرسطح وسیعتری بررسی کنیم، وازپیام ورسالت هنر، برای انسان رنج کشیده امروزسخن بگوئیم که هنرهمچون بسیاری از مواهب وپدیده های جهان هستی وسیله وراه است برای رسیدن به هدفهای متعالی وبرتر که، انسانها درزندگی خواهان آن هستند، چنانکه تاریخ هنر این معنی راعموما به اثبات رسیده است.  اما متأسفانه در دنیای امروز، برخی هنرراوسیله کسب شهرت ونردبان صعود بقله مقام قرار داده اند، بعضی از این کانال، دستیابی به اهداف سیاسی رادرنظرداشته اند، برخی از این راه خواسته های فکری وهنری خویش را در یک جامعه ویا جوامع مختلف گسترش داده اند. وسرانجام برخی هم بدین وسیله برای دست یافتن به بازار وتجارت وسرمایه وسود، این نیروی فعال و خلاق را بکار گرفته اند و آنرا از اوج پویائی وشکوفائی انسانی، به پستی وزبونی کشانده اند !طبیعی است که چنین بهره گیریهای ناروا،بردامن هنرمند لکه تباهی وبر جان هنر فاجعه درد ناکی است، که روح عرفانی وظرافت طبع ونازک خیالی هنرمند ونیز آرمانهای بلند وانسانی اورا می میراند وبهر حال چرخ مهیب سیم وزر، استعداد وشکوفائی اوراخورد می کند، واحیانا به پوکی وپوچی سوق می دهد، و اینجاست که قهرا هنرمند، ازاوج عظمت به گود ذلت سوق می نماید !آری”هنر اکنون درچنین وضعی است در وضعی که بدترین مأموریتها وزشت ترین و ناهنجارترین رسالتها بدست هنر سپرده شده است.  درحالیکه رسالت هنر درست بر عکس آنست که امروز می کند![۵]

فاجعه هنر

. واینجاست که درپرتو چنین تضاد عظیمی که میان روح وآمال هنرمند وبازار تقاضای هنری وجود دارد این هنر برای او وجامعه فاجعه ایجاد می کند، ولکه ننگی بر چهرۀ انسانی آن جامعه نقش می بندد، که حتی جامعه های غربی نیز با آن همه آلودگی مادی وفساد سرمایه داری، گاهی چنان ضربه،می خورد که آثار  شوم این تضادرا بارها درجرائد و مطبوعات دیده ایم. “کاراگانوف”نویسنده آمریکائی میگوید: تجربه هنر امروز نشان می دهد که تلاش هنرمندان، درجهت مسخ واقعیات است [۶]آری هنگامیکه هنر، این سلاح ظریف وبرنده،ازنیام خویش بطور ناشیانه و مجنونانه خارج شد، و در دست سوداگران جاه ومقام ومال وثروت قرارگرفت، بدنبال آن تباهی ها و مفاسد دردناکی جوامع بشری را می آلاید،و روزگار انسان زدائی فرا میرسد.  روشن است با انسان زدائی، در اجتماعات راه همۀ زشتی ها، در مسیر انسان گشوده می گردد و کار بدانجا می رسد، که در همان ” غرب دیوانه” نویسندۀ دردمندی مانند”کارگانوف” فریاد برآوردکه:  “در جریان انسان زدائی،  که صفات انسانی از بین می رود، زوال حسن زیبائی و رشد سلیقه های خورده “بورژوائی” که مترادف با ابتذال است، جای عمده ای دارد، و فرهنگ  عمومی در دست سوداگران، تنها حربه ای بر ضد بشریت نیست بلکه حربه مخوفی است که، با پیشرفت اجتماعی و هنر سر تعارض دارد… و  محافل باصطلاح هنری آمریکا،  شیوه مرسوم در هنر “بورژوازی” را با قانون و قیح تجارت درآمیخته، و این قانون با این جمله بیان  میشود”پول بو ندارد باین معنی که پول را میتوان و بایستی از هر طریقی بچنگ آورد، و نحوه تحصیل آن هیچ اهمیتی ندارد”[۷]

آری،  در این رهگذر است که،  در جوامع سرمایه اری، نه تنها هنر که شاخه مهمی از فرهنگ جامعه است بلکه کل فرهنگ و صنعت برای رسیدن به منافع تجاری و سلطه جوئی و سیاستهای مسموم و ضد انسانی وسیله خطرناکی می گردد، و طبیعی است که قیود معنوی و موازین انسانی، در چنین جوامعی، چه سرنوشت  شوم و نکبت باری به دنبال خواهد داشت.

روزنامه کیهان می نویسد” این یکی از خصوصیات جامعه آمریکائی است،  که هر چیزی را وارد تجارت یا صنعت می کند.  آموزش،  فرهنگ و هنر،  سیاست، ماری جوانا، مسائل منافی عفت،  تخلف،  جنایت، جنگ، و حتی فعالیتهای انتخاباتی، در ایالات متحده از این مستثنی نیستند…. [۸]

بنابراین، در جوامعی که هنر بعنوان یکی از عظیمترین پایگاه های فرهنگی در آن مطرح است، تاکنون از هنر تلقی مادی داشته و این برخورد با تعریف ” لئون تولستوی” که “هنر را وسیله ارتباط بین انسانها، برای حیات بشر، و برای سیر بسوی سعادت فرد و جامعه انسانی ” می داند منافات و تناقض چشمگیری دارد، اینجاست که هنرمند با وجدان متعهد بویژه در جامعه انقلابی امروزه باید تار و پودهای عنکبوتی تقلید غربی را از جان و فکر خود بگسلد، و هنر را از اسارت و ابتذال مرگباری که با آن دست بگریبان است نجات بخشد، تا این قدرت عظیم و خلاق، راه طبیعی خویش را بازیابد، و در مسیر راستین خویش بجریان افتد، و بهدف واقعی خود که،  عبارت است از،  رشد آفرینی هدایتگری و سازندگی راه یابد.  و مژده آور راستین برای بشریت کنونی باشد.

مسئولیت هنرمند:

برای این منظور، هنرمندی که می خواهد مسئولانه وارد میدان جامعه شود، و هنر متعهد بیآفریند، ضروری است در مراحل زیر خود را تا حد زیادی باسلاح علم و آگاهی مجهز سازد.

  • مفاهیم انسانیت را با همه ابعاد و اسرار، و با همه محتواهای پربار و شکوهمند، تا آن حدی که، برای درک خلاقیت هنری وی نقش مستقیم و اساسی دارد بیاموزد و باز شناسد.
  • ویژگیهای حیات بشر را در مراحل مادی و معنوی، فلسفه آنرا با توجه به یک بینش سالم و صلاح اسلامی اجتماعی نیک درک کند.
  • سعادت انسانرا، که در تعریف هنر، بعنوان هدف هنر بیان گردید، و خواسته ای است که،همه برای آن تلاش می کنند، با همه مفاهیم معنوی و انسانی، مورد مطالعه و شناخت قرار دهد.
  • بر خلاف برداشت غلط و یک بعدی دنیای متمدن روز، که تاکنون از نردبان هنر برای دریافت منافع فردی، حب ذات، حب مقام، و سرانجام برای ارضاء شهوتهای فردی و مادی تلاش می کند، هنر را در جهت رشد و مصالح و سعادت فرد و جامعه بکارگیرد.

مسئولیت مسئولین:

با توجه به جنین شناختهائی  است، که هنرمند راه راستین خود را باز می یابد، و با عهد و مسئولیت همآغوش می گردد، و دارای قداست و رسالت می شود، و میتواند در یک جامعه اسلامی دارای شرافت حیاتی شود، و مسئولین آن جامعه هم برای عرضه و پویائی و تقویت چنین هنری،  پیش از دیگران و بیش از دیگران، زمینه رشد و تکاپو را فراهم آورند، و بدین خاطر است که مقام ریاست جمهوری، حجه الا اسلام خامنه ای تاکید می کنند” باید هنر بعنوان رسا ترن زبان، برای انتقال ایده های شریف مورد توجه باشد، و تشویق هنرمندان متعهد جامعه،  و نیز پرورش هنرمند، یک اقدام اساسی تلقی گردد”[۹]

شیخ” محمد تقی جعفری” استاد بزرگوار و فیلسوف عالیقدر می نویسد: تا کنون احساس لزوم آموزش وتربیت انسانی، از نمودهای هنری، برای اکثریت مردم، یک تکلیف و احساس ضروری تلقی نشده است، از نمودهای هنری، برای اکثریت مردم، یک تکلیف واحساس ضروری تلقی نشده است، این به عهده رهبران ومربیان جامعه است، که با تعلیم وتربیت صحیح، ضوابط یک نمود و هنری سازنده، وطرز برداشت وبهره برداری نمودهای هنری را در مراحل مختلف مردم از نظر شرایط ذهنی، در مجرای آموزش قراربدهند[۱۰] بنابراین، با طی اینگونه مراحل است، که هنر علیل وبیماردنیای متمدن امروز،وهنر پرویده فرهنگ فاسد طاغوت در جامعه اسلامی انقلابی ما،میتواند شخصیت خودراباز یابد وبه حیات طبیعی خود نزدیک شود، در این جامعه اسلامی، هنرمند با شرافت ووجدان انسانی، خودراوآفرینش هنری خودرا، قهرمانانه عرضه می کند،وهنراووسیله رشد و تکامل جامعه می گردد،چنانکه ازاین وسیله تا کنون در جهت تخریب استفاده می شده است !و ما ازاین پس پیرامون این مقوله، مشروحتر بحث خواهیم کرد. .. ادامه دار

[۱] -(۱-۲-۳)هنر چیست؟ص۵۳و۵۷

 

 

[۴] -هنر برای موعودص۹

[۵] -هنر برای موعود ص۹

[۶] -سینما، سیاست، تجارت ص۴۱

[۷]– سینما، سیاست، تجارت ص۷و۴۶

[۸] -کیهان ۶/۱۰/۱۳۶۰شماره ۱۱۴۶۸

[۹] -روزنامه جمهوری صبح پنجشنبه

[۱۰] -نگاهی به فلسفه  هنراز دیدگاه اسلام ص۴

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *