روانشناسی وجامعه شناسی

قسمت سوم

درسهای منتشر نشده از شهید حجهاسلام والمسلمین دکتر باهنر

روان شناسی زن

در روان شناسی در مورد اصل”روان” “حقیقت روح”ویا وجود وعدم آن، بحث نمی شود زیرا این مربوطه به رشته فلسفه است (وما هم در این مورد بحثی نداریم)بلکه در روانشناسی از روابط میان روح و جسم وروان وتن مورد نظر است.  درروانشناسی است که باید معلوم شود نمود واثر و بعدی های روح در رابطه با بدن چگونه است ؟حالات روان مانند خشم، مهر،عاطفه، شهامت، ضعف و… چگونه بوجود می آید در روانشناسی حالاتی مانند: زود رنجی، خشم، بی تفاوتی، تحرک، مقاومت، وسایر آثار روحی مورد توجه قرار می گیرد تابا درک و شناخت این مسائل، بتوان راه تکامل و رشد وتربیت را بدست آورد. پس روانشناسی عبارت است از: تبیین حالات روانی و روابط این حالات و تأثیر آنها در یکدیگر ودر بدن. با توجه به مطالب بالا روانشناسی می تواند انواع و اقسام مختلفی داشته باشدمانند:

روان شناسی کودک (که در خصائص و روحیات کودک بحث می کند،وبا بدست آوردن خصلتهای روحی او،بهتر می توانیم اورا تربیت نمائیم )روانشناسی تربیت، روانشناسی رشد وغیره. … در گذشته بحث کوتاهی پیرامون روانشناسی دانشگاه راکه رابطه با انقلاب وجمهوری اسلامی ما داشت مطرح کردیم، اکنون بخشهائی از روان شناسی را مورد بررسی قرار می دهیم که در انقلاب ما وجمهوری اسلامی ما اثر چشمگیر دارد: برای شناخت زن، ابتداباید خصلتهای روحی اورابشناسیم، آنگاه “زن سنتی ایرانی”موضوع بحث واقع خواهدشد وسپس”زن درحوزۀ فرهنگ آریا مهری”وبعد “زن درفرهنگ انقلاب اسلامی”.

 

زن واحساسات وعواطف

خصلتهائی، درزن شکوفاتر از مرد است وکسی در این مسائل تردیدی نداردمانند احساسات وعواطف که درزنان بسیار قوی است مانند: زود گریستن، زود شاد شدن و…. همچنین علاقه به خانه وفرزند، درزن بیش از مرد است، این حالت در پرندگان وحیوانات هم بطور طبیعی به چشم می خورد مثلا کبوتر ماده به تخمها و لانه‌اش عشق می ورزد.  حیوان ماده در ایام بار داری وبعد از زایمان، احساسات مخصوص بخود دارد، و بالاخره بسیاری از احساسات و عواطف که درزن وجود دارد، طبیعی است واحتیاج به ایجاد وپرورش ندارد.

 

ذوق هنری واحساس تعلق در زن

زن برای اینکه تمیز وزیبا جلوه کند علاقه دارد لباسهای رنگین و ظریف بپوشد و به دلربائی بپردازد،واین معنی با وجود زن عجین وآمیخته شده است ودر کشورهای غربی وصنعتی با آن همه تبلیغات نتوانسته اند زن را از این هنرهای طبیعی کاملا جدا کنند بلکه زن همچنان زنانگی خود را حفظ کرده است و طبعاً هم شکلی با مرد، برای او مطرح نیست. زن بطور طبیعی احساس میکند که تعلق به مرد (همسر خود)دارد،و این یک حالت طبیعی وروانی است که باید در پرتو آن، زندگی دو همسر ادامه یابد.  در جوامع صنعتی سعی کردند این حالت را نیز از بین ببرند وبه عنوان بالا بردن شخصیت زن خواستند شخصیت طبیعی زن را مسخ کنند ولی هرگز نتوانستند، زیرا طبعا این رابطه باید باشد تا زندگی خانواده مثل زندگی دو شریک یا نوکر وکارفرما نباشد بلکه پیوند عاطفی، موجب انس والفت وعلاقه متقابل باشد، این یک لطف الهی است.

 

مدیریت خانواده

پس از ازدواج و تشکیل خانواده، بطور طبیعی مرد، مدیر ورئیس خانواده می شود که”الرِّجَالِ قَوَّامُونَ عَلَی النِّسَاءِ”البته نا گفته پیداست که این سرپرستی به این عنوان نیست که زن مهجور است ونیاز به قیّم دارد! بلکه مانند افرادی که فی‌المثل به عنوان شورای شهر انتخاب می شوند، مدیریت مرد به عنوان همکاری است، آنهم درمحیط عاطفه علاقه،مسئولیت، نه زور وقلدری یا ضعف وزبونی. اما اینکه چنین وضع پیش می آید که مرد مدیر وسرپرست می شود؟ باز مربوط به خصلتهای زن وخصلتهای مرد می باشد.

 

جاذبۀ جنسی وآفت اجتماعی

ویژگی دیگری که برای زن هست، جاذبه جنسی اوست، با اینکه مرد و زن هر دو غریزه جنسی دارند ولی جاذبه و کشش بیشتر مربوط به زن می باشد، که در اینجا نوعی قدرت برای زن به وجود می آید و نوعی نیاز برای مرد؛ و در نتیجه حالتی پرجذبه به عنوان رابطه متقابل در میان زن و مرد حاصل می شود در رابطه با این جاذبه جنسی است که نوعی آفت اجتماعی یعنی مسئله فساد جنسی مطرح می شود و استعمارگران با همین وسیله در بسیاری از مسائل سیاسی،‌اجتماعی و اقتصادی می توانند نفوذ نمایند.

می توانند جامعه ای را به فساد اخلاقی یا رکورد فکری وعملی بکشانند و ملتی را بی تفاوت نگاه دارند وفرهنگ جامعه ای را وارونه نمایند،نیاز کاذب ومصرف دروغین ایجاد کنندو….

تعادل درپرتو ازدواج

عواطف سیار زن، ونیاز وقدرت جسمی ومدیریت مرد،تعادل جالبی را در محیط خانه به وجود می آورد که به فرموده قرآن: “هُنَّ لِبَاسٌ لَکُمْ وَاَنْتُمْ لِبَاسً لَهُنَّ”آنان (زنان)پوشش برای شما هستند و شما نیز پوشش برای نان هستید(سوره بقره آیه ۱۸۷)روابط دو زوج، برمبنای معیارهای ارزشی،عاطفه مودت و… به وجود می آید ونیازهای طرفین، تعادل زندگی را حفظ می کند ودر عین حال، شخصیت وموقعیت زن ومرد همچنان محفوظ است.  چنانچه یکی از زن ومرد، یک جنبه حقوقی یا اجتماعی را داشت که دیگری نداشت، این مربوط به هویت مخصوص اوست که خداوند اورادرمجموعهء خاصی کامل وبدون نقص آفریده و کمالش دراین است، ونباید با سایر موجودات مقایسه شود.  زیرا او خودموجودی کامل وبی نقص ومردنیز موجودی کامل وبی نقص است مقایسه این دو باهم از نظر آفرینش وطبیعت اصلاً درست نیست.  زن ومرد، در مجموع، مانند دو گل هستند یا دو پرنده زیبا، که هر دودر سیرخود، زیبا و پر جاذبه وکامل هستند، نباید گفت: زن تو سری خورده، عقب افتاده، ضعیف و… هست، زیرا او با همه عواطف واحساسات وظرافت، با هویت انسانی کامل آفریده شده داست وازجهت کمال در خلقت، زن بودن مطرح است نه مقایسه با موجود دیگر، زن بودن یک ضرورت انسانی وتاریخی است وجامعه انسانی منهای زن ساقط خواهد بود، ولذا قرآن مجید هر دو را به این صورت مستقل بیان می کند که:

اَلْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعَات وَالْمُتَصَدِّقِینَ وَالْمُتَصَدِقِّات[۱]

 

ادوارسه گانه

درایران برای زن سه دوره قائل باشیم: ۱-زن سنّتی   در قرون اخیر، زن ایرانی یک زن سنتی بود وخصائصی داشت مانند:

۱-خود نگه داری، عفت، پاکی، ودوری از مرد بیگانه ۲

-تعلق به خانه: تمام وجودش برای خانه بود، وبه خانه عشق می ورزید، و اگرکاری غیر از خانه داشت کارهای دستی بود که درخانه انجام می گرفت مانند، جوراب بافی، قالی بافی، خیاطی و… واگر در مزرعه وباغ هم باشوهر خود همکاری داشت، در عین حال خانه داری کار مخصوص او بود.

۳-بیگانگی مطلق از مرد بیگانه.

۴-وابستگی وتعلق کامل به همسر،که هنوز اصطلاح”متعلقه”ازآن دوره به یادگارمانده است.  زن شهری دراین دوره، ازخدمات اجتماعی برکناربود ولی درروستا درخدمات نیز مانند: دامداری، کشاورزی، باغداری، شریک بود و اصولا در روستا آمیخته بود وهمه جا دوش به دوش مرد فعالیت داشت زن دراین دوره ازجهت معلومات و سواد آموزی نیز محروم بود وزنان سواددار تنها می توانستند با خواندن قرآن آشنا باشند. زن سنتی گرچه مزایائی از قبیل پاکی وعفاف وعشق به خانه وخانه داری داشت ولی از جهت دیگر،تحقیرشده، عقب مانده ومشمول اصطلاح “صیغه”بود.

۲-در جامعه غرب زده: بعد از زن سنتی می رسیم به زن در جامعه غربزده، در پنجاه سال اخیر با نفوذ فرهنگ غربی، زن رایک موجود مصرفی بار آوردند و اورا وسیله فروش کالاهای غرب قراردادند، لعابی از علم وتمدن! برروی حقایق کشیدند و زن را به سوی اسارت کالا شدن کشاندند،واز ذوق وظرافت زن استفادۀ نامشروع کردند و تدریجاً اورا هم به بی حجابی کشاندند تا بتوانند مصرفی بودنش را تثبیت کنند زیرا زن سنتی با یک چادر می توانست خودرا محفوظ نگه دارد ولی وقتی چادر کنار رفت، تنوع وجلوه دادن وحالت تجملی اش قهرا پیش می آید ولذا به مصرف کشیده می شود، به همین جهت، از این راه تدریجا فساد جنسی را تبلیغ نموده ودر تبلیغ کالاها از وجود زن استفاده کردند. برای اینکه در ملت، آمادگی برای تسلیم بوجود بیاورند، سعی کردند ملت را ضعیف کنند و در اینجا زن وسیله ترویج فساد شد، زن آماده برای فساد و گرایش به مصرفی شدن گشت، به او تبلیغ کردندکه آدم باید مستقل باشد و بدین ترتیب، او را درعین اسارت از تعلق به خانه وهمسرمستقل بار آوردند، تا کانون خانواده گسسته شود لذا می بینید اختلاف و طلاق وفرار و نرسیدن به بچه ها، در میان زنان حقوق بگیر بیشتربود. البته در این پنجاه سال اخیر سواد و اشتغال در میان زنان بیشترشده، ولی اشتغالی که اورا به اداره متعلق کرد،نه به تولید که از این راه باز مصرف روبراه شود !زیرا اشتغال اگر بر مبنای نیاز باشد بهر حال اشتغال است ولی اگر بر مبنای اصالت خود اشتغال بود،این فریب است ولذا می بینیم حدود چهارصد هزار(۴۰۰۰۰۰)زن شاغل معمولا کار غیر مفید انجام می دادند وغالبا بزک کرده بودند.  در ظرف ده پانزده سالۀ اخیر،سعی می کردند برای خانمها پست بوجود بیاورند، البته کار مطرح نبود بلکه وضعی بوجود آورده بودند که زن از اینکه در خانه نماند، احساس حقارت می کرد اشتغال برای او شخصیت است بدین گونه شعارهای روانی و روحی نو برای زنان تحصیل کردۀ ما درست شد و حضور او در جامعه بطور نسبی بیشتر شد، و همزمان کالای مصرفی شد و به فساد گرایش پیدا کرد.

۳-زن در دوران انقلاب:

انقلاب ما به زن شخصیت داد، یعنی زن مثل یک عنصر در انقلاب از نو متولدشد انقلاب به او احساس مسئولیت داد الان زن و دخترما در جامعه نظرمی دهد پرخاش می کند، غصه می خورد، چون احساس مسئولیت می کند، بعکس گذشته و فرهنگ سابق که فکر وذکرش این بود که آرایش کند و لباس بهتر بپوشد وخود آرایی کند و اشتغال داشته باشد این،تولد یک انسان تازه است که زن با مسائل اجتماعی و حوادث ومسائل انقلاب آشنا باشد چنانکه اشاره شد، زن الان در جامعۀ ما حضور دارد، در تظاهرات، راهپیمائی ها، سخنرانیها بسیج و….  یعنی آن زن جدای از جامعه وارد جامعه شده اما با فرهنگ اسلامی وبدون بی عفتی و فساد. بعکس گذشته، زن در جامعۀ انقلابی به تدریج از خصلت بی عفتی وتجمل پرستی کنار رفته، میزان مصرف لوازم آرایش به حدود یک پنجم ۵/۱رسیده است.  درسه سال اخیر، درست در مقابل آن فرهنگ مصرفی لباس های گرانقیمت تنزل کرده، کیفیت عروسی ها و مهریه ها تفاوت کرده و حتی خانه های بزرگ وسنگین قیمت در صورتی که همه میدانیم این گونه وسائل مصرفی وتجملی،هدف اصلی زنها بود، وبرای آنها جاذبۀ نیرومندی داشت.

 

شرکت زن در حرکتهای انقلابی

درراهپیمائی ها وتظاهرات دیدیم که گاهی تعداد زنان زیادتر ازمردان بود در هیچیک از کشور های اسلامی سابقه نداشته است که زنان در پوشش و با حفظ اسلحه بدست بگیرند و پرخاش کنند و فریاد کنند این، مخصوص انقلاب ما بود، انقلاب ما اثبات کردکه زن می تواند با حفظ عفت مبارزه کند. میزان گذشتهای زن، پول خرج کردن، وقت صرف کردن،به سراغ خانه های بیچاره ها وشهداو دیگران رفتن به سرعت در انقلاب بالا رفت، یعنی حضور زن در کارهای امدادی. از مسائلی که اکنون زنان ما به آنها گرایش فراوانی پیدا کرده اند. مسئله فرهنگ آموزش وپرورش است وباید ازاین مسئله استقبال کرد، چون ما اگر ده میلیون دانش آموز داریم چهارمیلیونش دختر است و اینها احتیاج به معلم متعهد دارند وباید در آموزش آنان از خانمهای متعهد ومسئول استفاده کرد از دیگر مسائلی که زنها در جریان انقلاب به آن توجه پیدا کرده اند امور درمانی ومعالجه است. حتی در گرماگرم انقلاب، کلاسهائی تشکیل شده بود و زنان مبارزدوره های کوتاه مدت زیر نظر بعضی پزشکها وخانم پزشکهای مسئول ومتعهد می دیدند تا بتوانند در کارهای درمانی شرکت کنند باید از این مسئله نیز استقبال کرد وزنان علاقه مند را تشویق کرد که بروند ویاد بگیرند، چه بهتر از همسر وبستگان، زیر دست یک پزشک زن معالجه شوند،و علاوه براین درمؤسسه های امدادی وبنیاد های حمایتی وجودشان ضروری است. از دیگر مسائلی که زنها پس از انقلاب به آن توجه پیدا کرده اند مسئله بسیج است، آمادگی رزمی برای دفاع، یک ضرورت است که بر هر فرد مسلمانی لازم است، حالا دیگر رویاروئی با دشمن عینیت پیدا کرده است و دشمن به میدان آمده است برای اینکه انقلاب را شکست بدهد و این ملت هم انقلاب کرده وبه آن علاقه مند است، از این نظر لازم است در امر بسیج شرکت کند. البته ما درتمام این اموریک اصل داریم وآن اصل “عفت”است ودر هیچ یک از مسائل اجتماعی اجازه نیست که حریم عفت شکسته شود یا زن یک نوع حجابی داشته باشد که برخلاف اسلام باشد مثلا اگر برجستگیهای زن پیدا باشد یا حرکات وی تحریک آمیزباشد وامثال اینها تماماً ممنوع است چه در حال بسیج باشد یا سایر خدمات اجتماعی.  خلاصه آنکه حضور زنان در تمام امور اجتماعی به نحو چشمگیری دیده می شود چه سیاسی، چه آموزشی، چه امدادی و همه اینها زائیدۀ احساس مسئولیت است بر خلاف فرهنگ آریا مهری که زائیده مصرف بود، و به نظر من یکی از افتخارات بزرگ اسلام  این نقشی است که به زن داده شده و باکمال سربلندی به دنیا اعلان می کنیم که تا دیروز که انقلاب اسلامی نبود زن نقش و حضور نداشت درحالی که درانقلاب اسلامی زن نقش دارد درپیام امام هم ملاحظه کردید که میفرماید: ما احساس می کنیم که مرهون قیام زنان هستیم، زن نقش اساسی داشت در پیروزی انقلاب، دنباله و فرعی نبود، الان هم درمسائل باور کردن انقلاب ودرکارهای اجتماعی نقش مؤثری دارد.

ادامه دارد

 

[۱] -مردان خدا ترس وزنان خدا ترس مردان مسکین نواز وزنان مسکین نواز. (سوره احزاب آیه۳۵)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *