اختصاصی پاسدار اسلام

حضرت آیه الله مشکینی

سخاوت

قسمت نهم

پاره ای از صفات والا و خویهای نیک را بر- شمردیم در این شماره یکی دیگر از صفات عالی انسانی یعنی صفت سخاوت را توضیح میدهیم: پیش از بحث درباره این خصلت شریف انسانی و خوی والای روحی باید نکاتی مورد توجه قرار گیرد:

نکته اول: صفت سخاوت از شئون تسلط بر نفس است، یعنی کسی که بر خویشتن تسلط دارد و قوۀ عاقله و خرد او بر نفس اماره و هواهایش حاکمیت و سلطه دارد، یکی از آثارش این استکه در هر جائی لازم باشد اموال خود را بذل می کند و بدانجا می رسد که از جان خود نیز میگذرد.

نکته دوم: صفت سخاوت ضد صفت بخل است که از رذائل اخلاقی به شمار میرود. بخل از صفات حیوانی است و حیوانات نوعا بر حسب غریزه و به طور طبیعی دارای صفت بخل می‌باشند.

حیوانات حز در موارد استثنائی همواره تلاش می کنند تا آنجا که می توانند غذاهای مورد نیازشان را ذخیره و اندوخته کنند و تمام کوشش آنها خوردن و خوابیدن و استراحت است احساس دیگر خواهی بطور انتخابی و آگاهانه ندارند و در اندیشه بذل و سخاوت به همنوع نیستند، چنین صفتی که از امتیازات تعقل و جمع گرائی انسان است، در آنان وجود ندارد. برای نمونه هیچگاه اتفاق نیفتاده است که مورچه ها آنچه را که در لانۀ خود گرد آورده اند در لحظۀ حساسی به یکی از حیوانات مثلاً به گنجشکها ببخشند.

در مقابل میدانیم فرشتگان که از بالاترین مخلوقات خداوند هستند درست عکس حیوانات تمام تلاش و کارشان برای دیگران است و تمام نعمتهائیکه از سوی خداوند متعال به جهانیان میرسد بوسیله فرشتگان انجام می گیرد هر چه در اختیار دارند به دیگران می بخشند. بنابر این حیوانات نمونه کامل صفت بخل و فرشتگان مظهر اتم و نمونه کامل صفت سخاوت هستند.

برتر از سخاوت جود است که از صفات کمالیّه و جمالیّه پروردگار متعال می باشد. در مورد خداوند واژۀ سخاوت به کار نرفته لیکن خداوند جواد است و همه نعمتها و بخششها را او میدهد و خداوند اجودالاجود بین و بخشنده ترین بخشندگان و از همه سخاوتمندان سخی تر است، در قرآن کریم آمده است.

«وَ کانَ اللهُ بِکُلِّ شَییٍ مُقیتا»

مقیت به معنی نیروبخش است، آنچه را که موجودات از صفات ملکوتی و روحانی و مواهب طبیعی دارند همه را خداوند به آنها بخشیده است.

بنابراین صفات سخاوت یکی از صفات الهیست و صفت بخل یکی از صفات حیوانی است. انسانیکه بخواهد صفت سخاوت را بدست آورد، نخست باید به پیرایش صفت حیوانی بخل از درون خود بپردازد و این پلیدی را از روح خود بزداید، تا بتواند به اخلاق انسانی و زیبای سخاوت آراسته گردد و به پایه فرشتگان و بمقام ربوبی نزدیک گردد. انسان بهمان نسبت که با دستیابی به این خوی از حیوانیت فاصله می گیرد، بمقام ربوبی نزدیک میشود و در فضیلت و ستایش این خصلت همین بس که انسان را از حیوانیّت بمقام فرشتگان و ربوبیّت نزدیک می‌کند.

نکته سوم: ارزش سخاوت نه تنها اسلامی است که انسانی نیز هست و نه تنها اسلام سخاوت را خوب و زیبا میداند بلکه زیبائی و حسن این صفت از نظر عقل نیز بدیهی است. چه بسا شخصی که دارای مکتب و مذهب هم نیست، این صفت را دارا می باشد و آنرا ارزشمند و انسانی می‌شناسد.

این شخص در این بُعد دارای صفت کمال است، گر چه از نظر اعتقادات و دیگر ابعاد ناقص است.

در روایت آمده است: گروهی از یمن به قصد جستجو و امتحان و تحقیق دربارۀ نبوّت حضرت رسول (ص) به محضر آنحضرت آمدند. در میان این جمع فردی سخنور و پرگوی بود که با جسارت و بی ادبی سئوالهائی پی درپی مطرح می کرد و در آنچه حضرت پاسخ میدادند، گستاخی مینمود بگونه ای که پیامبر (ص) خشمگین شد و در چهره اش خشم ظاهر گشت و لحظاتی در اندیشه فرو رفت. در این هنگام جبرئیل امین، وحی فرود آورد و گفت:

خداوند سلام میرساند و میفرماید: این مر بسیار سخاوتمند است.

سیمای پیامبر دیگر بار بحالت نخستین باز گشت و به آن شخص فرمود: اگر چنین نبود که جبرئیل از سخاوت تو بمن خبر داد، تو را چنان تنبیه می کردم که برای دیگران مایه عبرت باشد. آنمرد گفت: چون خدای تو سخاوت را می پسندد و دوست میدارد من هم بخدا و به رسالت تو ایمان میآورم، سپس سوگند یاد کرد که تا کنون هیچگاه دست رد بر سینۀ نیازمندی نزده ام. سرانجام همین خصلت نیک انسانی وسیله گرایش او به اسلام شد.

نکته چهارم: سخاوت مراتب و درجات دارد و هر یک از این مراتب و مراحل، قابل توجه و تفکر است، و اسلام برای هر یک از آنها آثاری بیان کرده است. مراتب این خصلت از مال شروع میشود تا به مراحل بالاتر میرسد، همانند سخاوت در مقام و گذشت از راحتی ها و خوشی ها، لذائد دنیوی، و سرانجام در درجه متعالی به سخاوت در جان و حیات میرسد که از تمام مراحل سخاوت بالاتر و والاتر است. بالاترین بخشش ها و جودها گذشتن از جان و حیات در راه معبود و معشوق و هدف است.

اسلام و سخاوت: در اسلام صفت سخاوت یکی از بهترین صفتها بحساب آمده و انسان سخاوتمند از برترین انسانها شمرده شده است. امام رضا (ع) در سخنی کوتاه، سخاوت را چنین توصیف می کند:

«السَّخیُّ قَریبٌ مِنَ اللهِ قَریبٌ مِنَ الجَنَّۀِ»

«قَریبٌ مِنَ النّاسِ»[۱]

انسان سخاوتمند به خدا نزدیک است و به بهشت و به مردم. پس صفت سخاوت چنانکه مایۀ قرب الهی است، عامل محبت مردم نیز میباشد و این چنین خصلتی به بهشت رهنمون میشود. حاتم طائی از مشهور ترین سخاوتمندان جهان است که می توان گفت مظهر سخاوت و نمونه عالی بخشش بوده است، در تمام مدت عمرش در بذل و بخشش هیچگاه دریغ نکرده است. و گاهی حتی خوراک روزانۀ خود را می بخشید و خویشتن با گرسنگی می گذراند.

حاتم، پیامبر گرامی را ندید، اگر چند سالی در زمان نبوت حضرت، زنده بوده است بی تردید به اسلام نگرائید و با کفر و عقائد جاهلیت از دنیا رفت.

فرزند او بنام عدی بن حاتم حضور پیامبر (ص) آمد و اسلام آورد، حضرت او را مورد عنایت خویش قرار داد. روزی پیامبر (ص) باو فرمود: خداوند عذاب جهنم را نسبت به پدرت بخاطر سخاوتی که داشت تخفیف داد، یا عذاب را از او برداشت. در اینجا می بینیم با اینکه خداوند جهنم را جایگاه کافران قرار داده است:

«اُعِدَّت لِلکافِرینَ»

لیکن جهنم هم مراتب دارد، گاهی ممکن است یک صفت خوب پسندیده، عذاب را کم کند و یا اینکه عذاب بکلی برطرف شود، چون جهنم جایگاه کفار است و می بایست یک کافر ضد دین در جهنم بماند، با این حال عذاب هم نمیشود. و به عبارت دیگر آنهائی که دارای صفات خوب بوده اند ولی بخدا و پیامبر ایمان نیاورده اند، به جهنم میروند، و اگر مورد رحمت و الطاف الهی قرار گرفتند، در جهنم عذاب نمی شوند.

گاهی همین رحمت الهی در دنیا نیز شامل حال اینچنین افراد میشود. نوشته اند: سامری پلید با آن همه جنایت و خیانت که کرد، و برای هواپرستی و جاه طلبی مردم را منحرف کرد، و به پرستش گوساله فرا خواند، با این حال هنگامی که حضرت موسی (ع) خواست او را کیفر و این مفسد را اعدام کند، جبرئیل نازل شد و از حضرت موسی خواست که در مجازات او یکدرجه تخفیف دهد. زیرا که او مرد سخاوتمندی بود. از این رو حضرت موسی او را رها کرد و فرمود:

« ó=ydøŒ$$sù  cÎ*sù y7s9 ’Îû Ío4quŠysø۹$# br& tAqà)s? Ÿw }¨$|¡ÏB»[۲]

از مجازات تو چشم پوشیدم، اما در زندگی با هیچ کس نمی توانی تماس بگیری، و اگر خواستی با کسی حرف بزنی چنان ناراحت شوی که خودت از او درخواست کنی که دور شود، و همینطور شد.

امامان ما در این صفت به کمال نهائی رسیده بودند، با رفتارشان بما آموختند که اینچنین باشیم. در روایات آمده است: که مردی خدمت حضرت امیرالمؤمنین (ع) رسید، حضرت از چهره اش دریافتند که نیازمند است و شرم دارد که آشکار کند. امام از او خواست که خواسته اش را روی زمین بنویسد (زیرا در آنوقت وسائل نوشتن مثل امروز نبوده است) آن مرد با انگشت یا با چوب روی زمین هموار نوشت، حضرت از نوشته او دریافتند که هم نیازمند است و هم انسان با سواد دانائی است. امام (ع) دستور داد: دو لباس متناسب و صد دینار پول به او بدهند. گویا بعضی از یاران خواستند بدانند، چرا حضرت این اندازه سخاوتمندانه با او رفتار کرد؟ امام در پاسخ آنان فرمود: پیامبر دستور داد هر انسانی را در جایگاه خود بشناسید و با هر انسانی متناسب با شخصیت و نیازش رفتار کنید. سپس حضرت امیرالمؤمنین (ع) فرمود:

«اِنّی لَاعجَبُ مِمَّن یَشتَری العَبید»

«کَیفَ لا یَشتَری الأَحرارَ بِمَعروُفِهِ»

من تعجب می کنم از کسانی که پول میدهند و برده میخرند چگونه مردم آزاده را با نیکی و احسان خریداری نمی کنند.

فرزدق در آن اشعار مشهوریکه در ستایش حضرت سجاد (ع) سروده است میگوید:

«ما قالَ لا قَطُّ اِلاّ فی تَشَهُّده»

«لَولاَ التَّشهُّدُ کانَت لاؤُهُ نَعَم»

امام سجاد (ع) کسی است که در تمام عمرش (نه) به کسی نگفته است و اگر نبود که در تشهد نماز لا میگوید در منطق این شخص لا پیدا نمیشد، در این بیت فرزدق از خوی سخاوت بعنوان یکی از صفات کمالی امام سجاد (ع) یاد میکند.

کوتاه سخن اینکه: اگر کسی دارای این صفت زیبای انسانی باشد، باید خدا را سپاسگزارد که یکی از ابعاد انسانی او به مرز تکامل رسیده است و همواره بکوشد این صفت را در خودش بیشتر کند و تکامل بخشد.

بالاترین بخشش ها گذشتن از جان در راه معبود و معشوق است.

اقسام سخاوت

سخاوت بر دو قسم است:

  • واجب.
  • مستحب.

سخاوت واجب در مواردی است که انسان باید از مال و جان بگذرد، مثلاً زکات مال، انسان باید در نه چیز حقوق الهی را بپردازد. و همچنین بیست درصد از درآمد که بعنوان خمس واجب شده است. همچنین انفاق واجب است که پرداخت مخارج پدر و مادر و همسر و فرزندان را در بر میگیرد، حج نیز که در تمام عمر یکبار واجب است، کفارات واجب نیز از موارد سخاوت واجب است.

جهاد نیز از مواردی است که انسان باید از جانش بگذرد « این عالیترین درجه سخاوت است که از اصل هستی و حیات مایه بگذارد چون انسان هر چه را ببخشد از عوارض و فروع حیات است، اما جهاد و شهادت گذشتن از اصل زندگی این دنیائی است، و این بالاترین پایگاه انسانی و خصلت خدائی جود و سخاوت است.»

سخاوتها و بخششهای دیگری در رابطه با جان و مقام و مال نیز هست که در اینجا توان بر شمردنش نیست.

سخاوتهای مستحب فراوانست و مرز و حد مشخصی ندارد. انسان هر اندازه از اموالش را پس از پرداخت مالیاتهای واجب در راه خدا بدهد، و انفاق کند از سخاوتهای مستحب شمره میشود. و بدانجا میرسد که انسان از خود دریغ می کند و بدیگران می بخشد و این ایثار است و عالی ترین پایه احساس دیگر خواهی انسان است.

امامان ما به مقام ایثار رسیده بودند.

«یؤثرون علی انفسهم و لوکان»

«بهم خصاصه»

دیگران را بر خویشتن بر می گزینند گرچه خود نیاز داشته باشند.

ادامه دارد.

انسان سخاوتمند به خدا نزدیک است.

 

[۱] – سفینه البحار ج ۲ ص ۶۰۷٫

[۲] – سوره طه آیه ۹۷٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *