“انّما المؤمنون الذین آمنوا باللّه و رسوله ثم لمیرتابوا و جاهدوا بأموالهم و أنفسهم فی سبیل اللّه اولئک هم الصادقون”.
(حجرات – آیه۱۵)
همانا مؤمنان منحصرا آنهایى هستند که ایمان به خدا و رسولش آوردند و آن گاه شک و تردید به خود راه ندادند و با مال و جان خویش در راه خدا جهاد کردند. اینان به حق راستگویاناند.
نه هر که ادعا کرد مؤمن است راست مىگوید، بلکه راستگویان، تنها مؤمنانى هستند که پس از ایمان قلبى به خدا و رسولش، داراى سه خصلت باشند:
۱- در ایمان خود: هیچ شک و دودلى نداشته، بلکه پابرجا و مستحکم، در کشاکش روزگار و در سختىها و محنتها، با استقامت و پایدارى، ادامه دادند و راه رستگاران و صدّیقان را پیمودند. استقامت اولین و مهمترین عامل ایمان و صدّیق بودن است. آنان که با یک آزمایش آسان از پاى درمىآیند و ایمان خود را مىبازند و از عقیده خویش دورى مىجویند و یا این که در ایمان و عقیده پایدار و پابرجا نمىمانند، هرگز نمىتوانند ادعا کنند که جزء مؤمنین واقعى هستند. اصلاً ایمان با اسلام فرق دارد. اسلام با یک شهادتین بر زبان جارى کردن محقق مىشود ولى راه تا رسیدن به ایمان بسیار دور، سخت و دشوار است. “لاتقولوا آمنا ولکن قولوا اسلمنا و لمایدخل الإیمان فی قلوبکم” خداوند به بسیارى از اعراب که ادعاى ایمان مىکردند هشدار مىدهد که چنین ادعایى نکنید، بلکه تنها بگویید که ما مسلمانیم.
هر مسلمانى مؤمن نیست ولى هر مؤمنى مسلمان است. نخستین خصلتى که مؤمن را از مسلمان جدا مىسازد، استقامت در دین است و این به خدا شرط بسیار سختى است. پیامبر بزرگوار اسلام(ص) مىفرماید: “شیّبتنى سوره هود” سوره هود مرا پیر کرد. چرا؟ براى این که در این سوره آمده است: “فاستقم کما اُمرت” چنان که به تو دستور داده مىشود، استقامت داشته باش. وقتى رسول اکرم با آن عظمت و مقام از استقامت چنان تعبیرى دارد ما چه باید بگوییم؟
راستى که امر بسیار مشکل است. امتحان و آزمایش براى همه افراد وجود ندارد “لتبلونّ فی أموالکم و أنفسکم” همه شما حتى در اموال و جانهایتان آزمایش مىشوید. ولى آن کس که بتواند از آزمایش روسفید درآید و استقامت ورزد، او مرد میدان ایمان است و بس.
امام خمینى قدّس سرّه به حق ثابت کرد که در تمام مراحل سخت و دشوار زندگى، در سرّاء و ضرّاء، استقامت دارد، چنان استقامتى که کوه در برابرش سر تعظیم فرود مىآورد و انسانهاى با ایمانى که در راه او گام برداشتند و به حق پیرو او بودند، از همان استقامت و پایدارى برخوردار بودند؛ آنان که نلرزیدند و نترسیدند و با ایمانى راسخ و عزمى آهنین در مصاف دشمن به نبرد و پیکار پرداختند و کارزار کردند و سفید روى به احدى الحسنیین دست یافتند، نمونههاى بارز چنان رادمردانى هستند که در آیه، راستگویان نامیده مىشوند. یعنى در پیمان خود راست گفتند و بر این پیمان پابرجا ماندند و پرچم توحید را تا امروز با ایثار از جان و مال برافراشتند و دمى از پاى ننشستند و ما هر چه داریم از آنان داریم و بس.
۲- جهاد با مال در راه خدا: عجیب است که جهاد با مال مقدم بر جهاد بدنى است. گویا گذشتن از مال و ایثار کردن و انفاق در راه خدا کارى است بس دشوار که هر کس نتواند از آن بگذرد. چه بسا افرادى که از خدا مىخواستند مال زیادى به آنها عطا کند تا در راه او انفاق کنند ولى وقتى به آن رسیدند، سر باز زدند و زیر بار نرفتند و از انفاق کردن خوددارى نمودند. و اگر به آنان گفته شود از آن چه خدا به شما داده است در راه او انفاق کنید، به مؤمنان پاسخ مىدادند: آیا ما اطعام کنیم کسى را که اگر خداوند بخواهد او را اطعام مىکند؟! آرى! اینان همواره در ضلالت و گمراهى به سر مىبرند. و بدتر از آنها کسانى هستند که خیال مىکنند این اموال را با زحمت و اندیشه خود به دست آوردهاند مانند قارون. و چه بسیارند قارونها!
۳- جهاد با جان: ایثار با جان بسیار ارزشمند و دشوار است. آن کس که از جانش مىگذرد یعنى از ارزشمندترین و گرانبهاترین عطایاى خدا براى خدا مىگذرد و لذا است که شهیدان سر سفره جاودانه الهى مهمان مىشوند و پس از مرگ ظاهرى، زندگان واقعى هستند که عند ربهم روزى مىجویند و از نعمتهاى بىپایان او برخوردارند. اینان در تمام ادوار تاریخ اندک بودند ولى در دوران خمینى بزرگ – به خاطر آن تربیت قرآنى امام – و با نفحات قدسیه او، عددشان بسیار زیاد بود و هم چنان این شهیدان همیشه زنده، شهید مىپرورانند و ایثارگر تحویل جامعه اسلامى مىدهند که این نیز در صفحه زرین خدمات همیشگى امامخمینى ثبت است و تا ابد نام نامیش را جاودانه نگه خواهد داشت.