غلامرضا گلى زواره
بارقهاى الهى
در آن هنگامه نگران کنندهاى که تباهى و تیرگى، سرمایههاى فکرى، توانایىهاى درونى و هویت اصیل انسانها را به سوى باتلاق ذلت و مرداب متعفن حقارت مىکشانید و استکبار جهانى براى حفظ قدرت دروغین و طمعهاى فناپذیر خویش محرومان صالح و مظلومین بىپناه را درهاله مخرّب و آشفتهاى از تمامى مواهب واقعى محروم کرده بود، ناگهان از نور ربوبى،۱ سراج منیر محمدى، مشکات درخشان علوى و مصباح هدایت حسینى پرتوى پرتابش در سیماى پرصلابت امام خمینى(قدّس سرّه) تابیدن گرفت و سپس بارقه نور، امید، طراوت و شکوفایى سرزمین ایران را منوّر ساخت و به ستیز با ستم و سیاهى شتافت و درخشندگى خود را به مرزهاى جغرافیایى این قلمرو محدود ننمود و با تلألؤ بىکرانش،کران تا کران جهان را پرفروغ ساخت به نحوى که مسلمانان جهان عزّت و بیدارى و استقامت را در آغوش گرفتند و مستضعفین جهان براى محو آثار بیداد مصمم گردیدند.
به همین دلیل مىتوان انقلاب اسلامى ایران را به یقین نقطه عطفى در تاریخ حرکتهاى تأثیرگذار و تحوّل آفرین جهان و به ویژه عالم اسلام به شمار آورد و بر جایگاه استثنایى آن در این عرصه تأکید نمود و به این حرکت اصیل و ارزشى با پیروزى خود تحلیل گران مسایل سیاسى جهانى را درهالهاى از تحیّر فروبرد و ابرقدرتها را شگفت زده نمود بر این تصور باطل که اسلام را نمىتوان به عنوان مکتبى حرکتآفرین و نیروبخش محسوب کرد خط بطلان کشید و الگوى تمام عیار براى اشخاصى شد که مشتاق حقیقت، تشنه هدایت و طالب آزادى هستند.
این که امت مسلمان از پس قرنهاى متمادى سرماى استخوان سوز ستم و سالها خزان و پژمردگى و زمستان شوم غفلت، بهار رویش استقلال و هویت و اصالت را نظارهگر بودند مدیون شخصیتى بىبدیل است که از یک سو چون جویبارى از چشمه پربهره قرآن و عترت منشأ گرفته و به اقیانوس اهل بیت(ع) اتصال دارد و از دیگر سو تبلور شکوهمند علمایى است که در طول اعصار و قرون متمادى هماره با سلاح قلم، قدم، بیان و اندیشه تا ایثار جان، از حریم دیانت و شرافت تشیّع پاسدارى کردهاند و بر بالاى دار، زیر تیغ، در میدان نبرد و رویاروى، در مَدْرَس و محراب، ردّ خون گلگون آنان امضاى استقامت و پایدارىشان بوده است. روح اللّه آن باغبان نستوهى است که از صولت بهارى بوستان فضیلت و گلهاى معطّر کمالات و خرّمى و سرسبزى باغ شرف و عزّت صیانت نمود و با رهنمودهاى ارزنده و آموزندهاش دلسوزان جامعه را هشدار داد که این فضای معطر معنوى را پاس دارند و آن را از آفتهاى تفرقه و توطئه مصون نموده و علفهاى هرز و آفات مسموم را از پیرامون این بوستان بپراکنند، کم نبودند و نیستند عطش زدگان بیابان هجرانى که مشتاق و پرهیجان، پیاده، سواره، کفن پوش و هروله کنان به دیدار آن روح قدسى آمدند تا جرعههایى جانبخش از جویبار جاویدانش بنوشند و تشنگى شررافکن سالیان دراز را فرو بنشانند و غبار تیرگىها را از دل بتکانند، آمدند تا سیره نبوى، جمال علوى و صلابت حسینى را در صورت روح اللهى او مشاهده کنند، کلامش را بنوشند و از پولاد کلمات او چون آتشفشان بخروشند و خرمن خائنان و منافقان و مشرکان را بر باد دهند، “روح الله” با بانگ بیدارباش پیوسته خویش مردم را در آگاهى نگاه داشت، منبع و سرچشمه سخنانش تنها جام آبى نبود تا به مرطوب نمودن لب و کام اکتفا کند بلکه چشمه همیشه جارى اسلام بود که تمامى جگرسوختگان قرون و اعصار را حتى در فراسوى مرزهاى کشورها سیراب کرد، آبشخور زلال حق جویى بود که تشنگى سراب زدگان تاریخ را فرونشاند، آن حقیقت همیشه زنده مشعلدار فروغى فروزان بود که خداوند آن را برافروخت و بدیهى است که نور ایزدى را هیچ توفان و خدعهاى نمىتواند خاموش کند.۲
بدون شک انقلاب اسلامى به عنوان بزرگترین رویداد تاریخ معاصر تبلور خشم و خروش ملت مسلمان و متدیّن ایران بر علیه استبداد دست نشانده استکبار بود و این حرکت مقدّس به منظور کسب هویت انسانى، استقلال و احیاى ارزشهاى اسلامى به وقوع پیوست و با فداکارى و مجاهدت امت قهرمان ایران و به برکت خون هزاران شهید و رهبرى خردمند و وارسته پیروزى را در آغوش گرفت و به رغم تمامى فشارها و تنگناها به رشد و شکوفایى خود ادامه داد و مردم متدیّن ایران با تکیه بر تعالیم اسلامى، هدایت و رهبرى امام خمینى براى حفظ و تداوم این هدیه الهى سخاوتمندانه از تمامى وجود خویش سرمایهگذارى نمودند و توطئههاى دشمنان را خنثى کردند، هنوز هم مخالفان معنویت و انسانیت با ترفندها و حیلههاى گوناگون مىکوشند این نهضت اصیل را مخدوش کنند و آن را به زانو درآورند اما واقعیت این است که انقلاب اسلامى به عنوان پرچمدار نهضت جهانى اسلام جاى خود را در میان مسلمانان و آزادى خواهان جهان بازکرده و خیانت دشمنان قادر نخواهد بود از این اقتدار و عظمت بکاهد.
ارمغانى غیبى
انقلاب اسلامى به دلیل جنبه الهى آن به گونهاى شکل یافت که دشمن از درک صحیح آن عاجز ماند و براى مقابله با آن راههایى را برگزید که اثر معکوس داشت، این نکته مهم چه قبل از پیروزى و پس از آن دیده مىشود، در واقع نقشههایى که براى مسدود کردن راه حرکت عظیم امت اسلامى ایران به اجرا گذاشته شد نه تنها مانعى در این طریق پدید نیاورد بلکه موجب شد که گام نهادن مردم مسلمان به سوى اهداف اسلامى، سریعتر از قبل صورت پذیرد و قدمهاى مهمتر و استوارترى در این راه برداشته شود، بىجهت نیست که استکبار جهانى از هراس این تحول عظیم و سرایت آن به دیگر نقاط جهان در کابوسى وحشتناک قرار گرفته است. امام خمینى (قدّس سرّه) این حقیقت را چنین تشریح نمودهاند: “… این کوردلان که از نصرت خداوند غافل بوده و وعدههاى الهى را نمىتوانند باور کنند و انقلاب اسلامى را چون سایر انقلابات بلکه ناچیزتر مىدانستند و با دید مادّى و محاسبات غلط به این پدیده الهى مىنگرند و از ارزشهاى انسانى و حجم قدرت ایمان و تحولى که به خواست خداوند قادر در ملت انقلابى ایران پیدا شده خبرى ندارند و ارزشها را با دیدههاى مادى خود خلاصه در سلطهجویى و استضعاف ملتهاى زیر ستم مىکنند ناچار، گرفتارىهاى پس از انقلاب ایران و توطئههاى همه جانبه قدرتهاى بزرگ و کوچک آنان را به این نتیجه رسانده بود که جمهورى اسلامى پس از چند ماه سرنگون خواهد شد و امریکا با عوامل داخلى خود بر اریکه قدرت خواهد نشست و درست این انگیزه بود که گروهکهاى داخلى و عوامل جهانخواران خارجى را به مقابله با اسلام و جمهورى اسلامى برانگیخت تا خود و هواداران بازیخورده خود را به دامى مبتلا کنند که راه مفرّى جز تسلیم یا تباهى نداشته باشند…”
امام تأکید مىفرمایند: “ملتى که براى خدا و نصرت احکام آسمانى او و نجات مظلومان و محرومان قیام نموده است نصرت خداوند را با خود دارد” اما نکتهاى اساسى را یادآور شدهاند: “نصرت حق تعالى از کشور اسلامى ما و هر کشور اسلامى مشروط است به نصرت دادن کشور و کشورها به دین مبین اسلام و احکام مترقّى آن که نصرت مظلومان و محرومان جامعه را نیز در بردارد و ما اگر حق را نصرت ننمائیم نباید در انتظار نصرت خدا باشیم”۳
آن ابراهیم زمان که بت جاهلیت قرن بیستم را درهم کوبید در فراز یکى از بیانات خویش خاطر نشان فرمودهاند:
“ما عقب ماندگان و حیرت زدگان و آن سالکان و چلّه نشینان و آن عالمان و نکته سنجان و آن متفکران و اسلام شناسان و… همه با چه معیار این معما را حل و این مسأله را تحلیل مىکنند که از جامعه مسمومى که در هر گوشه آن عفونت رژیم ستم شاهى فضا را مسموم نموده بود، مراکز تعلیم و تربیتش از کودکستان تا دانشگاهش مسموم و بدتر از مسموم و فضاى حاکم بر سر تا سر کشور مسموم که هر یک براى مسموم نمودن جوانان و به فساد کشاندن آنان عاملى فعّال بود و نونهالان تازه جوان ما در یک چنین محیطى به جوانى و رشد رسیده بود که به حسب موازین و عادات باید سرشار از مسمومیت و فساد اخلاق و عقیدت باشند که اگر معلم و مربّى اخلاق و مهذب نفوس بخواهد تنها یکى از آنها را با صرف سالهاى طولانى متحول گرداند میسّر نگردد، چگونه در ظرف سالهاى معدود از بطن این جامعه و انقلاب که خود نیز اگر معیارهاى عادى را حسب کنیم باید کمک به فساد کند یک همچو جوانان سرشار از معرفت الله و سراپا عاشق لقاءالله و با تمام وجود داوطلب براى شهادت و جان نثار براى اسلام… بسازد؟ جز دست غیبى و دستگیرى الهى و تصرف ربوبى به چه میزان و معیارى مىتوان تحلیل این معما کرد…”۴
و در سخنانى دیگر چنین دُرّ افشانى کردهاند: “… روى موازین مادى، روى موازین عادى باید با یک یورش، ما از بین رفته باشیم لکن قدرت ایمان، پشتیبانى خداى تبارک و تعالى، اتکال به ]حضرت[ ولى عصر(س) شما را پیروز کرد، برادران من از یاد نبرید این رمز پیروزى را، این وحدت کلمهاى که در تمام اقشار پیدا شد، معجزه بود، کسى نمىتواند این را ایجاد کند، این امر الهى بود…”۵ به اعتقاد حضرت امام خمینى تحولات منجر به پیروزى انقلاب اسلامى و حوادث پس از آن یک عنایت الهى و حرکت غیبى است: “… این دست غیب است که این تحوّلات را در کشور ما ایجاد کرده است، اگر گمان کنید که تمام بشر و تمام قواى انسانى جمع بشوند و بتوانند یک قلب را تحویل و تحوّل بدهند هرگز نخواهد شد. این خداست که در یک شب کأنّه قلبهاى این ملت را متحوّل کرد و تمام این ملت را در مقابل آن قدرتهاى بسیار عظیم شیطانى به ایستادگى واداشت و دست همه قدرتها را از کشور شما کوتاه کرد…”۶
امام غلبه امت مسلمان ایران را بر استبداد و هراس خصم یک امر الهى مىداند: “اگر یارى خدا نبود چطور همین ملت با همین وضع (هراس حتى از یک پاسبان) یک دفعه ریختند بیرون گفتند: ما اصلاً سلطنت نمىخواهیم. این نصرتهاى خداست… اینها را ]دشمنان را [خداى تبارک و تعالى منصرف کرد و یک رُعبى در دلشان انداخت… ترسیدند، یعنى یک قدرت بزرگ شیطانى از یک ملت بىساز و برگ ترسید و نتوانست مقاومت بکند.”۷ امام فرمودند: “من وقتى در پاریس مىشنیدم که در تمام قراء و قصبات ایران در تمام اقشار ملت، زن و مرد و بزرگ و کوچک، دبستانى و دبیرستانى و دانشگاهى، روحانى عالیقدر و سایر طبقات همه با هم یک مطلب را مىگفتند، آنجا فهمیدم که دست غیب در کار است.۸
در تأیید این مطلب شهید آیهالله مرتضى مطهرى گفته است: حضرت امام در پاریس در پاسخ کسانى که توصیه به کُند کردن حرکت نهضت به دلیل خسته شدن مردم و یا نپذیرفتن شوراى سلطنت و ملاقات با بختیار مىکردند، مىفرمودند: من دست خدا را در این نهضت مىبینم و مطمئنم که پیروز مىشویم منتها زمان آن را نمىدانم.۹
مقام معظم رهبرى، حضرت آیه الله العظمى خامنهاى، در بیانى متذکر شدهاند: امام بزرگوار فرمودند و بنده خودم هم در این دوران مسؤولیتهاى مختلف تجربه کردم همواره در شدائد دست قدرت الهى به ما کمک کرده است.۱۰
شهید دکتر محمد جواد باهنر گوشزد مىنماید که انقلاب اسلامى که یکى از درخشانترین صفحات تاریخ اسلام است که بعد از ظهور خودِ اسلام و موج آغازین آن کمتر نظیر دارد از اسلام الهام گرفت و ما روى این مسئله ایستادیم و باید هم بایستیم، ایشان مىافزاید: خیلى تلاش کردند که در همان جریان انقلاب اسلامى با ایسمها و مکتبهاى دیگر، با منحرف کردن جاده، با نوعى زیر بار رفتن و تا مرحلهاى از انقلاب را پذیرفتن و سازش کردن و تسلیم شدن، انقلاب را منحرف کنند، آنقدر چهرههاى ناباب از همان درون بر سر راه انقلاب اسلامى پیدا شدند که باز مىخواستند در همان موج خشماگینش آن را متوقف کنند، منحرف سازند و کم فروغ نمایند، ولى منبع حرکت آن چنان قدرت داشت و رهبرى آنچنان عظیم بود که در برابر این موجهاى مخالف و انحرافى و سازشکار مقاومت مىکرد… به نظر مىرسد اسلام با تمام ذخایر و قدرتش به میدان آمد و توانست سنگر طاغوت را درهم بریزد و انقلاب را پیروز کند.۱۱
برخى گفتهاند که فساد رژیم شاه و شرایط بین المللى به پیروزى انقلاب اسلامى کمک کردهاند ولى در جواب این گونه افراد باید گفت که شرایط مادى، سیاسى و اقتصادى ایران و قدرت نظام حکومت پهلوى برخلاف قیام امت مسلمان بودند، نظام استبداد به قول شاه مخلوع در آستانه دروازه قدرت تمدن بزرگ قرار داشت! استکبار شرق و غرب و عمّال آنها در سطوح مختلف ارزى با تمامى توان و تجهیزات حمایت مىکردند، ساواک جهنمى با همکارى سازمان جاسوسى سیا و موساد بر تمامى مسایل و جریانات مسلط بود، رژیم سیاسى در طول چندین دهه، حکومت خود را براى سلطهاى قوىتر مهیا ساخته و کلیه امکانات دستگاههاى دولتى و حتى مؤسسات بین المللى در تمامى سطوح در اختیار رژیم پهلوى و قدرتهاى حامى وى بودند، درآمد هنگفت نفت و گاز به منظور گسترش قدرت این تشکیلات، امکانات بىسابقهاى را در اختیارش قرار مىداد، استعمار جهانى و شاه معدوم، چنان به قدرت خود مغرور بودند که سازمان سیا تنها چند ماه قبل از پیروزى انقلاب اسلامى در یک گزارش رسمى اعلام کرد: هیچ گونه خطرى منافع امریکا و حکومت پهلوى را در ایران تهدید نمىکند و شاه حداقل براى ده سال آینده بر اریکه سلطنت ایران تکیه خواهد داشت! وزیر خارجه وقت انگلستان – دیوید اون David Owen در بحبوحه نهضت اسلامى به حمایت انگلستان از شاه ایران تکیه نمود و به وى نوید داد: انقلاب ایران خطرى جدى نمىباشد، این موارد و حقایق مشابه، از آن حکایت دارد که استبداد و قدرتهاى جهانى در زمان بروز و اوج انقلاب اسلامى براى خنثى نمودن تلاشهاى مبارزان مسلمان ایرانى به رهبرى امام خمینى با یکدیگر در حداکثر همکارى بودند و در اوج قدرت سیاسى و نظامى براى حفاظت از تشکیلات طاغوتى حاکم بر مردم ایران تلاش مىنمودند و این عنایت الهى و قدرت اسلامى و حرکت معنوى بود که زمینههاى پیروزى انقلاب اسلامى را فراهم ساخت.
نخست وزیر وقت چین، هواکوفنگ در اوج قیام مقدّس ایران در تهران با شاه دیدار کرد و روز بعد از فاجعه مشهور “جمعه سیاه” (۱۷ شهریور ۱۳۵۷) حمایت خود را از حکومت پهلوى اعلام داشت و نفرت خویش را از قیام مردمى اعلام کرد. با این وصف تنها انقلابیون ایران بودند که در شرایط نامساعد به سر مىبردند و از هیچ گونه امکاناتى جز لطف حق، همبستگى امّت و رهبرى قاطع برخوردار نبودند، از نظر تبلیغاتى نیز رسانههاى جهانى مىکوشیدند که شاه را به عنوان فردى مترقى معرفى کنند و به جهان اعلام نمایند ایران جزیره آرامش، صلح و ثبات است، از سوى دیگر این گونه بوقهاى تبلیغاتى وابسته به استکبار، کلیه امکانات خود را در جهت ایجاد خدشه در انقلاب اسلامى و رهبرى آن بکار مىگرفتند و سعى آنان بر این بود که مسلمانان و محرومان جهان از عظمت، وسعت و عمق نهضت اسلامى ایران بىاطلاع باشند یا آن که با وارونه جلوه دادن حقایق، چنین حرکت مهمى را ناچیز و خنثى و بىخاصیت معرفى کنند.۱۲
در درون تشکیلات نظام فاسد پهلوى، طیف وسیعى از اعضاى خاندان سلطنت، بلند پایگان دربار، وزیران، نمایندگان دو مجلس (سنا و شوراى ملى)، افسران ارتش، قضات بلندپایه، دیپلماتهاى ارشد و سایر مقامات عالى رتبه، استانداران، صاحبان صنایع سرشناس و متنفذان محلى مواضع رسمى قدرت را در اختیار داشتند، این موقعیت افراد در شبکه وسیع حمایتها، وابستگىها، دسته بندىها و سایر تقسیمات گروهى میزان قدرت واقعى آنان را تضمین مىکرد و چنین اشخاصى را قادر مىساخت که بر توزیع و تخصیص مواضع اقتدار اعمال نفوذ کنند.۱۳ قدرت مرکزى به اینها اعتماد مىکرد و براى کسب اخبار و اطلاعات به آنان مراجعه مىنمود. هم چنین نخبگان قدرت کانالهاى دسترسى به گروههاى مختلف اجتماعى به شمار مىآمدند و مىتوانستند هرگونه آشفتگى و اختلال را در روال حکومت پهلوى شناسایى کرده و خنثى نمایند، وضعیت عمومى نخبگان مذکور حاکى از این بود که اینان به هیچ مقامى به جز شاه پاى بند و وفادار نبودند و اگر رأس هرم را در حال فروپاشى مىدیدند به راحتى از صحنه سیاست عقب نشینى مىکردند و در حالى که این افراد حتى در بحبوحه قیام اسلامى نسبت به موقعیت خود و قدرت مرکزى احساس ناامنى نکردند و حیات سیاسى خود را تا آخرین لحظات حفظ کردند و نفوذ خویش را نیرومند تلقى نمودند و به عنوان قدرتهاى پشت صحنه از طریق روشهاى شخصى کنترل اوضاع را به تصور باطل خویش در اختیار داشتند۱۴ که ناگهان توفان انقلاب خرمن اقتدارشان را بر باد فنا داد و همه را به سوى دره هلاکت فروکشانید و این حقیقت نیز بر جنبه الهى بودن نهضت ایران صحّه مىگذارد.
ریشه در اعماق ارزشها
انقلاب اسلامى در صبح پیروزى با سیلى از تبلیغات ناامید کننده مخالفان روبرو گردید و عوامل جبهه دشمن یکصدا گفتند، آفتاب این حرکت ماندگار نیست، اما انقلابى که ریشه در ارزشهاى معنوى دارد و به اعماق قلوب مردمان مشتاق حق نفوذ کرده قادر است سختترین بحرانها را پشت سر بگذراند و از پس این ناگوارىها بر استحکام و استوارى خویش بیفزاید و البته رمز این موفقیت آن است که زیربناى فرهنگى دارد و به رغم پارهاى از مدعیان روشنفکرى، مردم گرایى و اسلام نمایى به فرمایش امام خمینى: این تحولى که در ایران پیدا شده است اصلاً نظیر ندارد، در تمام دنیا یک همچو انقلابى بىسابقه است.۱۵ و به تعبیر شهید دکتر محمد جواد باهنر نیروى محرّک درون انقلاب آن روح و ایمان مذهبى و شرایط دینى بود و این حرکت عمیقاً صبغه فرهنگى داشت، اما در عین اسلامى بودن مردمى و همگانى است، میلیونها انسان از بطن و بستر جامعه و از زوایاى روستاها و از دل کارخانهها و از درون دانشگاهها و از همه جاى این سرزمین با روح اسلامى بپا خاستند، انقلابى با روح و محتواى اعتقادى که متعلق به امت مسلمان است و وارث آن هم آنان مىباشند.۱۶
برومبروژه ایران شناس فرانسوى در مقالهاى با عنوان اسلام و انقلاب در ایران، سعى در تجزیه و تحلیل این حرکت مقدس دارد و رهیافت او فرهنگى است و به اعتقاد وى تشیّع نیروى محرکه انقلاب اسلامى بوده است. به باور وى، پنج خصوصیت در مذهب شیعه وجود داشت که توان انقلابى گرى و هدایت حرکت انقلابى به بزرگى و عظمت انقلاب اسلامى در ایران داد: استقلال مالى علماى شیعه، استقلال سیاسى آنان، توان تشکیلاتى و سازماندهى حوزههاى علمیه، اصل امامت و استمرار آن در اصل فقاهت و سرانجام زنده نگه داشتن کربلا و نمادهاى جاودانه آن.
ژان پىیردیگار قوم شناس اهل فرانسه که روشهاى مردم شناسانه را براى تبیین انقلاب اسلامى ایران در پیش مىگیرد در تحلیلهاى خود به مسایل مذهبى تأکید مىکند و یادآور مىشود اسلامیت انقلاب ایران را نیز بایستى در شکافى جستجو کرد که در آستانه انقلاب جامعه ایران را به اقلیتى غرب گرا و غرب زده از یک طرف و اکثریت مسلمان تقسیم مىکرد، اکثریتى که با فرهنگ دینى مأنوس بودند و باورهاى مذهبى در سنتها، روابط اجتماعى و اعمال و رفتار آنان حضورى عمیق و ریشه دار داشت اما این خیل کثیر مسلمان نه تنها تحت سلطه آن اقلیت بودند بلکه توسط آنان تحقیر مىشدند که براى بیرون آمدن از چنین شرایط نامطلوبى امام را در مقام رهبر و اسلام را به منزله محتواى این حرکت و روح نهضت انتخاب کردند که خود امام خمینى از میان همان اکثریت برخاسته بود و به زبانى سخن مىگفت که اکثریت آن را درک مىکردند یعنى زبان تشیّع که نمادها و اسوههاى عاشورایى شالوده اصلى آن را تشکیل مىداد.۱۷
در واقع مردم ایران نشان دادند که سعادت واقعى در این نیست که همچون خس و خاشاکى با هر باد ملایمى به این سو و آن طرف رفت بلکه با عشق و ارادتى که به مکتب تشیّع داشتند، همچون کوهى استوار در مقابل هرگونه تندباد حوادث مقاومت کردند و ثابت نمودند که هیچ چیز جز با ارادهاى محکم به دست آمدنى نمىباشد و براى قیام و انقلاب باید ایمان و اعتقاد داشت و با این باور اصیل حقانیت خویش را به تمام جهانیان ثابت کردند. آنچه که موجب انهدام سیطره طاغوتیان و پیروزى ملت قهرمان ایران گردید خشم مقدس و متحد این ملت و عشق و اتحاد ملتى بود که با تکیه بر محور ارزشهاى اصیل اسلامى حرکت کرد و همچون مشعلى فرا راه تمامى مبارزات رهایى بخش جهان قرار گرفتند، مردم ایران ثابت کردند که جامعهاى که بر سر محور دین، رهبرى و مردم استوار باشد هیچگاه زوال نمىپذیرد چرا که جنبشهاى اسلامى و مردمانى مسلمان در طول تاریخ درخشیدند اما همه آنان به دلیل فاصله گرفتن از فضایل و مکارم و محرومیت از رهبر، بصیر و آگاه همچون شهاب زود فروغ بخشیدند اما به سرعت خاموش شدند. شهید آیه الله مطهرى خاطر نشان مىنماید: “عامل تعیین کنندهاى که توانست همه طبقات را بطور هماهنگ در مسیر واحدى منقلب بکند جریحه دار شدن عواطف اسلامى این مردم بود، مردم مىدیدند مقررات اسلامى، عملاً چگونه دارد نقض مىگردد.
به قول یکى از اساتید ادبا، که در تاریخ دوره مغول تخصص دارد، در بررسى تاریخ مغول آدم مىبیند که مغولان همه جا را ویران کردند، اما مردم نمىگویند ایران از دست رفت، بلکه همه جا مىگویند: اسلام از بین رفت، یعنى براى مردم، ایمان عزیزتر از وطن بود، و این از جمله مواردى است که براى غربىها فهمش دشوار و شاید غیر ممکن باشد، در همین انقلاب خودمان شاهد بودید که با وجود همه فشارها و تعدّىها آن کبریتى که آتش به خرمن انقلاب انداخت، مقالهاى بود که علیه رهبر مذهبى محبوب مردم نوشته شده بود و اما از نظر ریشه، ریشه این نهضت را در جریانهاى نیم قرن اخیر کشور از نظر تصادم آن جریانها با روح اسلامى این جامعه باید جستجو کرد، در نیم قرن اخیر جریانهایى رخ داده که بر ضد اهداف عالیه اسلامى و در جهت مخالفت آرمانهاى مصلحان صد ساله اخیر بوده و هست و طبعاً نمىتوانست براى همیشه از طرف جامعه ما بدون عکس العمل بماند.”۱۸
سنت مستمر سقوط باطل و تداوم حق
شهید باهنر نیز اعتقادات دینى را از مؤثرترین علل و عوامل پیروزى انقلاب اسلامى مىداند و مىافزاید: محتوا و خمیر مایه و عصاره انقلاب از نظر فکر و ایدئولوژى اسلام اصیل بود، اسلامى که در قرآن ارائه شده و در متون صحیح و معتبر و سنت پیامبر و امامان ارائه شده است ما این انقلاب را مرهون اسلام راستین هستیم که برایمان تبیین شد و اکنون بعد از پیروزى یکى از بزرگترین وظایفمان حمایت و پاسدارى از اسلام است.۱۹ بنابراین انقلاب اسلامى ایران یک پدیده مستقل و مجزّا از کل حرکت اسلامى نمىباشد و استمرار نهضتى است که در صدر اسلام آغاز گردید و همواره در طول چهارده قرن تداوم داشته است و به اعتبارى با خصوصیتى مذهبى براى تأمین اهداف والاى جامعه اسلامى پدید آمده است و به همین دلیل پویا، جهانى، عمومى، همه جانبه، عمیق ضد استبدادى و ضد استثمارى هم مىباشد و مىتواند در فکر، اندیشه و اعماق قلوب انسانهاى تشنه معرفت تأثیرگذار باشد و تحول آفرینى کند و در حقیقت از طریق تزکیه و جهاد نفسانى، درونِ افراد را چنان تغییر مىدهد که به سوى خیر و صلاح، ایثار و فداکارى گرایش یابند و همه با احساس مسؤولیت در جهت محو عواملى که در رشد و شکوفایى معنوى جامعه خدشه ایجاد مىکند تلاش کنند و اجازه ندهند این حرکت مقدس از مسیر اصیل و راستین خود منحرف گردد، آگاهى دقیق به ما این توانایى را مىدهد که آفتهاى این قیام را شناسایى کرده و در جهت محو آنها اقدام کنیم، عالم بودن به زمان موجب مىشود که حوادث تیره و تاریک زمان، امر را بر ما مشتبه نکند و لذا در روایات اسلامى آمده است: “العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس؛۲۰ یعنى کسى که به زمان خود آگاه باشد امورى که موجب اشتباه مىشود بر او هجوم نمىآورد، انقلاب اسلامى چون براساس میزان حق مسیر خود را پیمود و توانست باطل را در هر شکلى که ظهور کرد نابود کند، و این سنت شکستناپذیر و غیر قابل زوال الهى است که هیچ قدرت و حرکتى در برابر حق توان مقاومت ندارد و قیام وقتى حق است که زیربناى آن اعتقاد عمیق به معارف الهى باشد۲۱ در غیر این صورت هدف، امور فناپذیر خواهد بود، هم چنین لازم است نسبت به این سنّت لایتغیّر الهى آگاهى داشت که قیام براى حکومت حق در برابر هیچ باطلى سازش نمىکند و در برابر آن تسلیم نمىشود و به هیچ باطلى مجال نمىدهد و ضمن آن که ریشههاى حرکتهاى کهنه ضد حق را مىکند مانع جوانه زدن باطلهاى نو و تازه مىشود.
قرآن مىفرماید: “قُلْ جَاء الْحَقُّ وَمَا یُبْدِءُ الْبَاطِلُ وَمَا یُعِیدُ”۲۲ بگو حق فراز آمد و باطل باز نیاید و توان بازگشت آن وجود نخواهد داشت و اگر برخى فسادهاى گذشته یا تباهىهاى جدیدى مشاهده شود باید متوجه بود که در پیمودن مسیر حق مشکلى پیش آمده است زیرا حقیقت گذشته از این که جنبه اثبات دارد، موقعیت خود را تثبیت مىکند از جنبه نفى هم برخوردار است و لذا هرگونه باطلى را مىزداید و از بین مىبرد و اگر نتواند این روند را ادامه دهد باید در حق بودن آن شک کرد، قرآن کریم ضمن آن که حق را پیروز و باطل را رفتنى مىداند نحوه تقابل این دو و رمز پیروزى حق را مشخص مىکند: “وَقُلْ جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا”۲۳، “بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ”۲۴ پس اگر جامعهاى که قیام کرده، حق را بر باطل چیره نکند و با قدرت حق، باطلى را براى همیشه سرکوب نکند، امور باطل به زندگى کاذب و ویران گر خود ادامه مىدهند و مانع تداوم انقلاب مىشوند، پس نباید از توطئههاى گوناگون که به شکلهاى نوینى خود را آشکار مىنمایند غافل یا نسبت به آنها بىتفاوت بود، افراد جامعه اسلامى با پیگیرى هدف مقدس اسلامى باید از پراکندگى پرهیز کنند و دلها و جانها را به هم نزدیک نمایند و ضمن تمسّک به قرآن و عترت انسجام خویش را حفظ کنند و براى پیمودن مسیر حق تا رسیدن به مقصدى کمال آفرین و عزت بخش، از راهنمایىها، رهنمودها، توصیهها و هشدارهاى رهبرى پیروى کنند زیرا این امور هم راه را روشن مىنماید هم مقصد را آشکار مىکند و ما را در نیل به اهداف مقدس یارى نموده و از انحراف، گمراهى و ناکامى در نرسیدن به هدف باز مىدارد: موضع قرآن کریم در تبیین این اصل استوار مشخص است “وَإِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا”۲۵ (اگر شما بازگردید ما هم باز مىگردیم) و این که فرموده است: “وَإِن تَعُودُواْ نَعُدْ”۲۶ (اگر بازگردید باز مىگردیم)، امت مسلمان ایران به دلیل اعتقاد به توحید با رهبرى امام خمینى توانست جاهلیت ستم شاهى را نابود و منکوب سازد: “فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِینَ ظَلَمُواْ وَالْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ”۲۷ (پس سپاس خداوند جهانیان را که ریشه ستمکاران برکنده شد) و اگر جامعه از مسیر حق اعراض کند فیض پیروزمندى دگرگون مىشود و این از سنن تغییرناپذیر الهى است و استمرار چنین سیرى و انسجام و هماهنگى اجتماع به صورت امام و امت تبلور مىیابد و پیروى از فرامین مقام معظم رهبرى به ما کمک مىکند که در فائق آمدن به موانع، آفات و علفهاى هرز انقلاب اسلامى استوار باشیم و چنانچه پیروزى این نهضت براساس مکتب و رهنمودهاى رهبرى انقلاب حضرت امام خمینى عملى گردید حفظ دستاوردهاى آن نیز بر همین اساس خواهد بود و غفلت از زیربناى قیام و انحراف از هدایتهاى رهبرى زمینه شکست و انهدام کاخ رفیع قسط و عدل را فراهم مىسازد.۲۸
ادامه دارد
پى نوشتها:
۱ . اشاره است به آیه “اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاهٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَهٍ الزُّجَاجَهُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّىٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَهٍ مُّبَارَکَهٍ زَیْتُونِهٍ لَّا شَرْقِیَّهٍ وَلَا غَرْبِیَّهٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِىءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاء وَیَضْرِبُ اللَّهُ الأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَىْءٍ عَلِیمٌ” (سوره نور، آیه۳۵(
۲ . برگرفتهاى است از آیه “یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ”(سوره صف، آیات۸-۹)
۳ . طلایههاى فجر (مجموع پیامها و بیانات امام خمینى به مناسبت دهمین سالگرد پیروزى انقلاب اسلامى) ص۴۹ – ۵۰٫
۴ . از پیام امام خمینى در تاریخ دهم فروردین ماه سال ۱۳۶۰، مجله حضور، بهار ۱۳۷۶، شماره ۱۹، ص۲۱٫
۵ . از بیانات امام خمینى در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۳۵۷، روزنامه اطلاعات، شماره ۲۲۱۲۲٫
۶ . از سخنرانى امام خمینى در سوم آذر ۱۳۶۰، همان مأخذ.
۷ . صحیفه نور، ج۹، ص۲۴۸ – ۲۴۹٫
۸ . سیماى زن در کلام امام خمینى، ص۶۱٫
۹ . فرازهاى فروزان، از نگارنده، ص۳۳۹ – ۳۴۰٫
۱۰ . فصلنامه حضور، شماره۲۰، ص۵؛ مأخذ قبل، ص۳۴۱٫
۱۱ . مباحثى پیرامون فرهنگ انقلاب اسلامى، دکتر محمد جواد باهنر، ص۳۲ – ۳۳٫
۱۲ . اسلام انقلابى و انقلاب اسلامى، دکتر ابوالفضل عزّتى، ص۱۲۱ – ۱۲۲٫
۱۳ . نک: بحران دموکراسى در ایران، فخرالدین عظیمى، تهران، البرز، چاپ اول، ۱۳۷۲، ص۳۷٫
۱۴ . روزنامه کیهان، شماره ۱۶۱۵۰، ص۷٫
۱۵ . از بیانات امام در جمع هیأت دولت، مجله پیام انقلاب، سال دوم، شماره ۲۶، ص۶٫
۱۶ . مباحثى پیرامون انقلاب اسلامى، ص۵۴ – ۵۵٫
۱۷ . بررسى پنج مقاله از ایران شناسان مشهور فرانسوى، روزنامه اطلاعات، شماره ۲۲۰۵۳، ص۷٫
۱۸ . شناخت انقلاب اسلامى از دیدگاه استاد شهید مطهرى، ص۹۸ – ۹۷
۱۹ . فرهنگ انقلاب اسلامى، ص۳۶٫
۲۰ . بحارالانوار، ج۷۵، ص۲۶۹، روایت۱۰۹، اصول کافى، ج۱، باب العقل والجهل، ص۲۶٫
۲۱ . قرآن مىفرماید: و کلمه الله هى العلیا (سوره توبه، آیه۴۰): کلمه خداست که همواره غالب و والاست.
۲۲ . سبأ، ۴۹٫
۲۳ . اسرا، ۸۱٫
۲۴ . انبیاء، ۱۸٫
۲۵ . اسرا، ۸٫
۲۶ . انفال، ۱۹٫
۲۷ . انعام، ۴۵٫
۲۸ . بنیان مرصوص امام خمینى در بیان و بنان حضرت آیهالله جوادى آملى، ص۲۵٫