یادداشتها و خاطراتى از امام خمینى قدّس سرّه

حجهالاسلام و المسلمین محمد حسن رحیمیان

 

عشق بدون مرز

امام رهبر و مرجع کلّ شیعیان و پیشواى جهان اسلام بود این نوع رهبرى و مرجعیت، مرز جغرافیایى ندارد، تفاوتى بین پیرو و مقلّد امام در لبنان یا عراق یا هند و پاکستان و بحرین و نیست همان گونه که در این عرصه فرقى بین شیرازى و تبریزى و اصفهانى و…نیست. امروز مرجعیت مقام معظم رهبرى نیز همین طور است. همانطور که شهید و خانواده شهید ایرانى، لبنانى و فلسطینى براى امام یعنى براى اسلام و انقلاب اسلامى فرقى ندارند به همین جهت مردم و شخصیتها و رهبران دینى و انقلابى دیگر کشورها، همچون مردم ایران به ملاقات و دست بوسى امام نائل مى‏شدند.

موارد این ملاقاتها زیاد بود که عمده آنها در صحیفه امام ذکر شده است بعض از موارد هم ذکر نشده است مثل ملاقات امام جمعه مسجد الاقصى که به محضر امام رسید و رسماً با امام بیعت کرد. شیخ سعید شعبان رهبر حرکت توحید اسلامى که مرکزیت آن در طرابلس لبنان بود مکرر به محضر امام رسید. مرحوم شهید دکتر فتحى شقاقى عاشقانه به خدمت امام مى‏رسید و با زیارت روح اللّه جان مى‏گرفت.

شهید علامه عارف حسینى هم با امام ملاقاتى عاشقانه داشت و دیدیم که حضرت امام با همان منطقى که براى شهداى بزرگ ایران اعلامیه دادند براى شهید عارف حسینى نیز آن اعلامیه حماسى را دادند.

شهید سید عباس موسوى دبیر کل سابق حزب اللّه لبنان و جناب آقاى سید حسن نصراللّه و همچنین دیگر اعضاى شوراى مرکزى حزب اللّه مکرراً به محضر امام شرفیاب شدند و همین ملاقاتها بود که شالوده مقاومت و پایدارى حزب اللّه را در مقابل صهیونیستهاى اشغالگر راسخ و تزلزل‏ناپذیر مى‏کرد.

در مورد اجازات امور حسبیه هم فرقى بین داخل و خارج وجود نداشت و ندارد. صدور اجازه امور حسبیه معیارهایى دارد که به هیچوجه مرزهاى جغرافیایى در آن دخیل نیست. هر شخصى که آن معیارها را داشته باشد و براى مراجع تقلید شخصاً یا با گواهى دو نفرعادل توثیق و اثبات شود براى او اجازه نامه صادر مى‏شود. برهمین اساس جناب حجت الاسلام و المسلمین سید حسن نصراللّه (حفظه‏اللّه) که واقعاً ثمره شجره طیبه روح اللّه و نور چشم مقام معظم رهبرى و بازوى قدرتمند اسلام است از جمله اولین روحانیان لبنانى است که در دوره جوانى و شاید بتوان گفت نوجوانى با تعبیر و عنوان حجت الاسلام از امام اجازه امور حسبیه دریافت کرد. امام در آن سالها عنوان حجت الاسلام را براى مراجع فعلى در مکتوباتشان به کار مى‏بردند! نکته جالب این که حضرت امام عموماً در اجازاتشان یک سوم وجوهات را اجازه مى‏دادند که صاحب اجازه در محل مصرف کند و بقیه را باید به دفتر ارسال مى‏کردند اما در اجازه آقاى سید حسن نصراللّه و مرحوم شهید سید عباس موسوى و دیگر اعضاى شوراى حزب اللّه تا نصف را در اجازه مکتوبشان اجازه داده بودند و در یک موقعیتى که حضرت امام تمام اجازاتى که بیشتر از یک سوم را اجازه داده بودند لغو کردند آقاى سید حسن نصراللّه و روحانیون حزب اللّه را استثناء کردند.

 

جناب حجت الاسلام و المسلمین سید حسن نصراللّه (حفظه اللّه) که واقعاً ثمره شجره طیبه روح اللّه و نور چشم مقام معظم رهبرى و بازوى قدرتمند اسلام است از جمله اولین روحانیان لبنانى است که در دوره جوانى و شاید بتوان گفت نوجوانى با تعبیر و عنوان حجت الاسلام از امام اجازه امور حسبیه دریافت کرد.

عنایت ویژه امام، برکت صندوق بیت المال

در طول این مدت که آقاى سید حسن نصراللّه و دیگر وکلاى امام در لبنان طبق اجازه امام بخشى از وجوهات را براى امام مى‏فرستادند بدون استنثناء این بخش را هم که براى امام مى‏فرستادند مورد به مورد با پیشنهاد حقیر اجازه دادند که به حزب اللّه مرجوع شود و توسط جناب حجت الاسلام سید عیسى طباطبائى که مرتب به ایران رفت و آمد داشت مرجوعى را براى این بزرگواران مى‏فرستادم و با تجمیع این مرجوعیها بود که صندوق بیت المال در لبنان شکل گرفت و تا کنون بالاترین خدمات فرهنگى و اجتماعى را براى شیعیان و محرومان لبنان ارائه کرده است و در واقع نه با پول ایرانیها بلکه با وجوهاتى که خود شیعیان لبنان به امام پرداخت مى‏کردند برکات بسیارى براى اسلام و مسلمانان حاصل شد.

از جمله این برکات نقشى بود که این صندوق در شکل‏گیرى و تأسیس ایستگاه تلویزیونى المنار داشت که داستان نقش فوق العاده این شبکه در رساندن پیام انقلاب و مقاومت به جهانیان بحث جداگانه‏اى را مى‏طلبد.

 

المنار یکى دیگر از برکات امام

جرقه تأسیس شبکه تلویزیونى المنار در دفتر امام زده شد یک روز که چند نفر از شخصیتهاى حزب اللّه بعد از دست بوسى امام در اتاق حقیر مشغول صحبت بودیم از وجود دهها شبکه تلویزیونى در لبنان صحبت شد و بنده سؤال کردم آیا شیعیان هم شبکه تلویزیونى دارند؟ آنها جواب دادند: نه! و همین سؤال و جواب شروع کار بود چند ماه بعد که امام رحلت کرده بود و حقیر به عنوان قائم مقام در بنیادشهید خدمت مى‏کردم موضوع را پیگیرى کردم و با اختصاص مبلغى که از طرق مختلف تهیه کردیم کار تأسیس شبکه تلویزیونى توسط بنیاد شهید لبنان و با تلاش آقاى سید عباس طباطبایى شروع شد. در آن زمان جنگهاى داخلى لبنان هم در نقطه اوج بود و به همین جهت استودیوى تلویزیون در زیر زمین یک برج مسکونى بلند مرتبه با کمترین امکانات راه انداز شد و فرستنده آن هم در بالاى مناره مسجد رسول اعظم که در محوطه بیمارستان رسول اعظم(ص)متعلق به بنیاد شهید است نصب شد و به همین مناسبت شبکه به نام المنار نامیده شد و به این ترتیب محدوده ضاحیه و بیروت زیر پوشش این شبکه قرار گرفت، سال بعد ضمن سفرى که به لبنان داشتم طى مذاکره‏اى که با مرحوم شهید سید عباس موسوى داشتم تصمیم گرفتیم براى توسعه این شبکه حزب اللّه را به طور ۵۰% شریک کنیم و آنها هم با سرمایه گذارى خود شبکه را به کل لبنان توسعه دهند که این کار به نحو احسن انجام شد و مدیریت شبکه را هم به حزب اللّه واگذار کردیم و در مرحله بعد تمام سهام شبکه به حزب اللّه واگذار شد تا با تمرکز مدیریت امکان توسعه بیشتر آن فراهم شود و با استفاده از سیستم ماهواره به کل جهان برسد که بحمداللّه با توانمندى حزب اللّه این کار انجام شد و الآن علیرغم همه کارشکنیهاى غربیها و مزدورانشان این شبکه خارى است در چشم دشمنان و محبوب‏ترین صداى حق است براى همه عرب زبانان شیعه و مسلمان در سراسر جهان.

 

ملاقات استثنایى!

به مناسبت ۱۵ شعبان ملاقات امام در حسینیه جماران برقرار بود در آن روز جمعى از افراد حزب اللّه لبنان هم قرار بود در این مراسم به ملاقات امام نائل شوند اما به دلیل مشکلى که در مسیر براى آنها پیش آمده بود زمانى به جماران رسیدند که ملاقات تمام شده بود و امام به محل سکونت خود رفته بودند و به دنبال انجام کارهاى دیگرشان. ضمناً حضرت امام تا بعد از ماه رمضان قرار ملاقات عمومى نداشتند و لبنانیها هم باید یکى دو روز بعد به لبنان بر مى‏گشتند لذا از این که تا جماران آمده بودند و توفیق زیارت امام را نیافته بودند به شدت متأثّر و ناراحت بودند. ایشان ملتمسانه از اینجانب درخواست کردند اقدامى کنم اما نزدیک ظهر بود و مسلّم بود که هیچگاه امام در یک روز آن هم بعد ازظهر دوباره براى ملاقات بیرون نمى‏آیند با این حال براى اسقاط تکلیف موضوع را به حضرت امام منتقل کردم و ناباورانه امام پذیرفتند و تا آنجا که به یاد دارم براى اولین و آخرین بار بعد ازظهر آن روز مجدداً بیرون آمدند و این برادران به توفیق زیارت امام دست یافتند، آنان با این دیدار صمیمانه و خاص صدچندان خوشحال شدند چرا که بعد از آن نومیدى و تأثر شدید در قبل از ظهر، به جاى حسینیه و همراه با انبوه جمعیت، امام را در جمع اختصاصى و معدود خودشان از نزدیک زیارت کردند و عنایت ویژه امام را در پذیرفتن آنان در یک دیدار استثنایى دریافتند و خاطره‏اى جاودانه براى آنان شکل گرفت.

 

نکته صحیح این است که مسلمین باید با هم متحد باشند و شما که از علماء و دانشمندان هستید ممکن است با روحانیون اهل سنت تماس بگیرید که ایران نمى‏خواهد بین مسلمین خلاف ایجاد کند و نه تعدّى کند.

 

سخنان امام در ملاقات با شیخ اسعد التمیمى

مورد دیگر ملاقات آقاى شیخ اسعد بیوض التمیمى امام جماعت سابق مسجدالاقصى و از چهره‏هاى جهادى فلسطین با حضرت امام در سال ۱۳۶۱ بود این نوع ملاقاتها همانند ملاقات شهید فتحى شقاقى رهبر جهاد اسلامى فلسطین به دلیل آن که در آن شرائط انعکاس خبرى داشت، ضبط و ثبت نمى‏شد و به همین جهت در صحیفه امام نیز ذکر نشده است.

شیخ اسعد بیوض التمیمى آمده بود تا ضمن زیارت امام، با امام بیعت کند. حضرت امام بعد از صحبت‏هاى شیخ اسعد و اعلام بیعت، سخنانى را ایراد کردند که هرچند ضبط نشد اما فى المجلس عمدتاً یادداشت شد. متن سخنان یادداشت شده حضرت امام به شرح ذیل است.

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من از شما تشکر مى‏کنم که تشریف آوردید به ایران تا از نزدیک با هم ملاقات کنیم و آنچه بر مسلمین مى‏گذرد در میان بگذاریم. آنچه که بر مسلمین مى‏گذرد با دست سلاطین خود مسلمین است. سلاطینى که به واسطه دنیا و به خاطر رسیدن به یک حظ دنیایى از اسلام رو برگردانده‏اند گرچه ادعا مى‏کنند که مسلمانند آنچه بر مسلمین مى‏گذرد بلاواسطه از اینها و مع الواسطه از قدرتهاى بزرگ امثال آمریکا و شوروى است.

مسلمین تا از اختلافاتى که بین شان است دست برندارند، دستهاى مرموز دولتهاى قدرتمند مى‏توانند به خواسته‏هاى خودشان دست پیدا کنند. شما مى‏دانید بعد از این که ایران قیام کرد و شاه مقبور را از اینجا بیرون کرد با شعار آزادى، استقلال، جمهورى اسلامى این کار را انجام داد و لازال این شعار در بین مردم ایران از اطفال و شیوخ در همه جا رواج دارد و آرزوى ما این است که اسلام قدرت صدر اسلام را پیدا بکند انشاء اللّه و بر همه دولتهاى کفر غلبهکند.

ما باید کوشش کنیم در وحدت مسلمین و آنهائى که از وحدت مسلمین جلوگیرى مى‏کنند یا نفاق مى‏کنند منزوى کنیم. شما مى‏دانید بعضى از روحانیون اهل سنت که نباید اسم روحانى بر آنها گذاشت از اول پیروزى، براى رسیدن آمریکا به اهدافش نسبت به جمهورى اسلامى شروع به سم پاشى کردند. صدام که آمریکا وادار کرد به ایران حمله کند براى ایران نبود. او فهمید که اگر این جمهورى اسلامى با این محتواى اسلامى به سایر بلاد سرایت کند، دست آنها از شرق به کلى قطع مى‏شود. لهذا اشخاصى که آنها در چنگال شان دارند چه از روحانیون و چه از رؤساى جمهور و سلاطین به جنگ با ما وادار کردند و این دو سال تمام که ما مشغول دفاع از حریم اسلام بودیم هیچ یک از دولتهاى اسلامى به ما کمک نکردند و اکثر دولتهاى اسلامى به او کمک کردند. اسلحه دادند، پول دادند و حتى افراد فرستادند و این نبود جز این که ما اسلام مى‏خواهیم.

طوائف مسلمین و مذاهب اسلامى در آنچه که مشترکند که اصول است مثل کتاب، سنت، قبله و…با هم باشند و اگر نباشند کفار غلبه مى‏کنند بر آنها، مع‏الأسف بسیارى از دولتهاى اسلامى و بعضى از روحانیون اهل سنت و کمى از روحانیون ما درصدد بودند که بین مسلمین تفرقه بیندازند و به بهانه این که ایرانیها مسلم نیستند و مجوسند، ما را سرکوب کنند.

 

با تجمیع این مرجوعیها بود که صندوق بیت المال در لبنان شکل گرفت و تا کنون بالاترین خدمات فرهنگى و اجتماعى را براى شیعیان و محرومان لبنان ارائه کرده است و در واقع نه با پول ایرانیها بلکه با وجوهاتى که خود شیعیان لبنان به امام پرداخت مى‏کردند برکات بسیارى براى اسلام و مسلمانان حاصل شد.

 

 

تمام گروههاى تبلیغاتى و رسانه‏هاى گروهى به ما حمله مى‏کنند. یکى دروغى که صدام مى‏گوید آن را چند برابر مى‏کنند و بازگو مى‏کنند. از توطئه‏هاى آنها این است که مى‏گویند اگر عراق به دست ایران بیفتد یا این که ایران بر عراق غلبه کند حکومت شیعه پیش مى‏آید. از اول قرار ما این بود که به اسلام عمل کنیم و تفرقه که خلاف نص قرآن است ایجاد نکنیم. ما مى‏خواهیم تمام مسلمین استقلال داشته باشند و دست کفار از ممالک اسلامى قطع بشود و هر ملتى در هر کشورى که هست حکومت مستقل داشته باشد…

امیدوارم که با جدیت افرادى مثل شما این آمال تحقق پیدا کند و هیچ وقت مأیوس از خداوند تعالى نیستید و نیستیم. خداوند مى‏تواند عده قلیلى را بر قدرتهاى بزرگ غلبه دهد. چنانچه دیدید ملت ایران با نداشتن ساز و برگ جنگى و با این که همه چیز در دست آمریکا و شاه بود، با ایمان به خدا به پیروزى رسید و صدام با همه ساز و برگى که براى او تهیه شده شود… نتوانست در ایران یک قدم موفق شود و بعد از چندى از ایران بیرونش کردند.

گرچه در بعضى از نقاط هنوز هستند….

نکته صحیح این است که مسلمین باید با هم متحد باشند و شما که از علماء و دانشمندان هستید ممکن است با روحانیون اهل سنت تماس بگیرید که ایران نمى‏خواهد بین مسلمین خلاف ایجاد کند و نه تعدّى کند.

ما که در اینجا نشستیم هیچ وقت هجوم نکردیم به عراق الآن هم براى دفاع وارد عراق شده‏ایم چون که از راه دور به شهرهاى ما با توپ حمله مى‏کنند و اطفال و شیوخ ما را مى‏کشند. ما مجبوریم براى دفاع از اسلام و مسلمین پیش برویم ولى یک وجب از خاک عراق و یا دولتهاى دیگر را نمى‏خواهیم.

از خدا توفیق شما را مى‏خواهیم در هرجا که هستید قواى خود را تقویت کنید و خدا فرج مى‏رساند و نترسید از مقهور شدن چون که هرچه براى اسلام است شکست ندارد. ما براى اسلام مى‏میریم و یا پیروز مى‏شویم، ما باکى از مردن نداریم، ما براى اسلام خدمت مى‏کنیم، شما جدیت کنید عامّه مردم را بیدار کنید. همه گرفتاریها از حکومتها است. آنها یا باید سر عقل بیایند و کنار بروند یا ملتها آنها را کنار بزنند تا رژیم اسلامى داشته باشند، من توفیق شما را خواستارم. والسلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *