تمدن غرب در سراشیبى سقوط ۲

حجهالاسلام و المسلمین محمد تقى رهبر

 

در مقاله پیشین گفتیم تمدّن غرب به دلائلى در سراشیبى سقوط قرار گرفته و آثار و نشانه‏هاى این افول را کما بیش مشاهده مى‏کنیم. البته این مایه شگفتى نیست که این تمدن که شاخصه اصلى‏اش ارتقاى علمى و جهش فناورى و رشد چشمگیر تکنولوژى است، رو به افول و سقوط باشد و یا این نگاه را ساده اندیشى بنامیم که چگونه این تمدّن بزرگ و غول آسا رو به سقوط برود؟! تاریخ بشر در بستر خود شاهد سقوط تمدّن‏هاى بزرگى بوده که در روزگاران گذشته پرچمدار بوده و اکنون آثارشان در ویرانه‏ها دفن شده و بیش و کم از زیر خاک سر بیرون مى‏آورد. آشوریها، کلدانیها ،اشکانیان، ساسانیان، سلجوقیان و… و تبارها و نژادها و رژیم‏هاى حاکم در گذشته به نسبت شرائط زمانشان کم قدرت‏تر از رژیم‏هاى قدرتمند کنونى نبوده‏اند، اما امروز از آنان جز افسانه‏اى درهم شکسته باقى نمانده و سنگ‏هاى حجّارى شده و کاسه و کوزه‏هاى شکسته تفسیرى است بر کاخهاى جبروت آن کاخ نشینان که تأمّل در تاریخ زندگى آنان و عبرت گرفتن از آن مى‏تواند چراغ راه آینده انسان‏ها باشد. از اینرو قرآن کریم بخشى از آیات خود را به ترسیم سرگذشت پیشینیان اختصاص داده، با این هدف که انسان‏ها به وضع موجود مطمئن نباشند و خط مشى خود را بگونه‏اى انتخاب کنند که بدفرجامى حاصل آن نباشد.

 

علل و عوامل سقوط تمدن‏ها

نکته مهم در این مقال بررسى علل و عواملى است که سقوط تمدّن‏ها را در پى دارد و نیز عواملى که موجب ثبات و بقاى آن مى‏گردد. هر چند تفصیل بیان این عوامل از حوصله این مقال بیرون است اما به اختصار مى‏توان گفت: اگر یک تمدّن و فرهنگ با فطرت آدمیان که فطرت خدائى است همسوئى داشت، اگر ایمان و عقل و منطق را که شالوده فکر آدمیان است اساس تمدّن و فرهنگ ساخت، اگر عطوفت و مهر را مبناى عمل با آحاد تحت حاکمیت قرار داد، اگر تمام ارکان قدرت را عاریتى و امانتى دانست که آفریدگار جهان به آنان سپرده است، بى تردید شانس ماندگارى براى چنین تمدّنى به واقعیت نزدیک‏تر خواهد بود چرا که به نص صریح قرآن آنچه براى خیر بشریت نقش دارد در زمین مى‏ماند “و اما ما ینفع النّاس فیمکث فى الارض”(سوره رعد آیه ۱۷) قرآن کریم باطل را به کف‏هاى روى آب و حق را به آب و جواهرات تشبیه مى‏کند که یکى در معرض فنا قرار دارد و دیگرى داراى خصلت ماندگارى است، چرا که حق براى انسان‏ها سودمند و مایه خیر بشریت است.

ناگفته پیداست که این ماندگارى فرهنگ و تمدن براى پویندگان حق به معناى بقاى تخت و تاج و ابنیه و آثار نیست، چرا که عناصر مادى در آزمایشگاه طبیعت فرسوده و متلاشى مى‏گردد و به فرض ماندن تمدّن و فرهنگ، چیزى فراتر از اینهاست. بلکه معناى ماندگارى فرهنگ حق و تمدّن منطبق با فطرت آدمیان، ماندن فکر و اندیشه، معنویت و مفاهیم و جریان انسان ساز و فضیلت پرور است همانگونه که انبیاء بزرگ و رهبران آسمانى و ایده و آرمان الهى‏شان در قالب دین و آیین ماندگار شده است.

در حالیکه از نمرود و فرعون و قیصر و کسرى جز بدنامى و بدفرجامى اثرى نیست. نام ابراهیم و موسى و عیسى و محمد(صلوات اللّه علیهم) بر تارک تمدّن‏ها مى‏درخشد و تا از فرهنگ و معنویت اثرى هست نام و یاد این طلایه داران توحید تداعى مى‏شود. اینها قافله سالاران فرهنگ آسمانى بودند که موهبت و مائده آسمانى را به زمین آورده و جهان مرده را روح و حیات بخشیده‏اند. این است معناى ماندگارى حق…و اگر در تاریخ پرماجراى اسلام جز بدنامى از معاویه و یزید و مروان و‌هارون و مأمون و منصور باقى نمانده براى اینست که اینها بنام اسلام و آیین حق، پرچمدار باطل وگمراهى و ستم و استبداد بوده و فرهنگ قیصر و کسرى را پاسدارى مى‏کردند. اگر از اینها کاخ‏هاى سبز و سرخ و هزار و یک شب بغداد مانده باشد این تمدّن و فرهنگ اسلام نیست، حقیقت فرهنگ و تمدّن اسلامى را در مکتب عدل و امامت امیرمؤمنان على علیه السلام و وارثان ولایت و پرچمداران فرهنگ و انقلاب و ستم ستیزى چون مکتب امام صادق(ع) و قیام عاشوراى حسینى(ع) و ادامه این فرهنگ را در تداوم رهبرى دینى باید جستجو کرد.

خلاصه آنکه جلوه‏هاى تمدن و فرهنگ را به جاى آنکه در ابنیه و آثار و حجارى و تذهیب جستجو کنیم – هر چند اینها نیز آثار هنرى هنرمندان تاریخ است – بیش از آن فرهنگ و تمدّن را در اندیشه و دانش و عملگرایى اخلاقى و حق جویى و نوع دوستى و خیررسانى باید کاوید.

 

دموکراسى غربى یا تروریسم دولتى!

نکته دیگر درباره تمدّن غربى نوع دموکراسى و تفسیرى است که از این واژه مى‏کند. هرگاه غربى‏ها قصد تصرّف کشورى را به منظور اجراى سیاستهاى سرکوب و سلطه گرانه خود مى‏کنند، پرچم دموکراسى را بر مى‏دارند! و با این عنوان به دخالت سیاسى، نظامى و قتل و غارت و شکنجه‏هاى قرون وسطائى دست مى‏زنند. نمونه این سیاست را در اشغال عراق و افغانستان دیدیم و دیگر موارد که مردم جنایات صدام سفّاک و دیکتاتور را از یاد برده و آرزو مى‏کنند صدام مانده بود و آمریکا نمى‏آمد! با اینهمه بوش در آخرین روزهاى ننگین ریاست تروریستى خود در عراق از دموکراسى دم زد که پاسخ خود را از مردم عراق و آن خبرنگار قهرمان دریافت کرد. نمونه دیگر آن قتل عام مردم مظلوم غزه و ددمنشى رژیم اشغالگر است و زشت‏ترین چهره‏اش که با طراحى آمریکا و حمایت دولتهاى غربى و عربى بدنام صورت گرفت و بى‏شرمانه‏ترین سخن اظهارات بوش بود که حماس را مقصّر اعلام کرد و وزیر خارجه‏اش با وقاحت تمام گفت: جنگ ما جنگ ارزشهاست! آرى، ارزش و حقوق بشر و دموکراسى در تفسیر غربى و آمریکایى آن، یعنى یک ملت را از حقوق اولیه و آب و غذا و دارو و اظهار عقیده و انتخاب سرنوشت محروم کردن و اهریمن درنده‏اى چون اسراییل را در جنایت‌هایش سلاح و تجهیزات دادن و این حوادث هرچند بسیار تلخ است اما درسهاى آموزنده‏اى به ملتها مى‏دهد یعنى بیش از پیش نظام ارزشى غرب و وابستگان به آمریکا و دولتهاى خود فروخته عربى را شناساند.

 

گذشته و آینده سلطه غربى‏ها

بر این اساس است که مى‏گوییم تمدّن غربى رو به افول است. چرا که در این تمدّن نه تنها از ارزشهاى فرهنگى و اخلاق و معنویت و مفاهیم آسمانى خبر و اثر نیست بلکه این تمدّن به محو ارزشهاى متعالى و حقوق انسانى کمربسته و غرور علمى و روح استکبار اهریمن این تمدّن را در نوردیده است. از آن تاریخ که فناورى و تکنولوژى و دانش مادى، غربى‏ها را در جهان مطرح کرد (که البته نباید فراموش بکنیم که این انقلاب علمى و صنعتى چنانکه در مقاله پیشین اشاره کردیم از علوم و دانشمندان اسلامى مایه گرفته است) متعاقب آن غرور و سرکشى غرب آغاز شد و سلطه استکبارى بر کشورها کلید خورد و دراین سو و آن سوى جهان به گشت و گذار پرداختند تا منابع ثروت را در جاى جاى جهان کشف کنند و به غارت و چپاول آن بپردازند و مقدمه این چپاول سلطه سیاسى و یا سلطه نظامى و مزدور گمارى در رأس حاکمیت کشورهاى تحت سلطه بود که تاریخ پرماجراى این سلطه را با رنجنامه ملت‏هاى کشورهاى تحت ستم در مجالى دیگر باید به گفتگو نهاد.

در همین شرائطى که این قلم در دست نگارش است جنایات غربى‏ها به سردمدارى آمریکا در کشورها از جمله کشورهاى اسلامى همچون عراق، افغانستان، فلسطین اشغالى و غزه قهرمان و مظلوم و زخم خورده به جائى رسیده که مردم جهان جنایات آیشمین و هیتلر را فراموش کرده‏اند. همه اینها جلوه‏هاى تمدّن غربى و حقوق بشر آمریکایى است، هرچند همانگونه که قبلاً گفتیم جایگاه تمدّن غربى به موجب عملکرد سردمداران استکبار جهانى امروزه به نازل‏ترین مرتبه رسیده و روز به روز تنفر و انزجار جهانى از عملکرد این دولت‏ها و بیش از همه دولت خودکامه و متجاوز آمریکا به چشم مى‏خورد.

 

بوسه وداع و انتفاضه کفش!!

نمونه این را در برخورد ملتها در تظاهرات علیه سیاستهاى رئیس جمهور در حال احتضار آمریکا بوش مى‏بینیم. کار به جایى رسیده که خبرنگار عراقى الزیدى خبرنگار تلویزیون عراق این عنصر جنایتکار و سفّاک تاریخ را در یک جلسه مطبوعاتى در عراق با لنگه کفش‏هاى خود هدف مى‏گیرد و هنگامى که این سفّاک از دموکراسى در عراق حرف مى‏زند، به نیابت ملّت عراق کفش‏هاى خود را از پاى درآورده و به دهان بوش پرتاب مى‏کند و مى‏گوید: “این بوسه وداع ایست اى سگ!” که این پاسخ تاریخى براى این خبرنگار آزاد به عنوان یک سند ثبت مى‏گردد و بدون تردید اگر مراقبت‏هاى امنیتى و حفاظت و ترس نبود میلیون‏ها انسان دیگر دهان بوش را با لنگه کفش مى‏کوبیدند. اینست پاسخ تحقیرآمیز براى سران خودکامه و سلطه‏گر غرب چه آمریکا، چه انگلیس و یا هر متجاوز دیگر که در شرائطى که بدترین جنایات ضد بشرى و قرون وسطایى در غزه و عراق و افغانستان و زندان‏ها و شکنجه‏گاه‏هاى ابوغریب و گوانتانامو بدست این تبهکاران اتفاق مى‏افتد بازهم این بى شرم‏ها از حقوق بشر و دموکراسى سخن مى‏گویند؟! و البته بیدارى ملتها و توده‏ها از عراق و افغانستان و لبنان فراتر رفته و طشت رسوایى استعمارگران از بام فلک افتاده است. تصویر حقارت‏آمیز رئیس جمهور محتضر آمریکا و بازتاب جهانى آن در حافظه‏ها مى‏ماند و جا دارد که رژیم جدید آمریکا از این ماجرا درس بگیرد و تغییرى در استراتژى سیاسى خود در تعامل با کشورها بدهد. زیرا دوره سلطه گرى و سلطه پذیرى به پایان رسیده است. هر چند بعید بنظر مى‏رسد جریان استکبارى شیطان بزرگ و لابى صهیونیستى چنین مجالى را به کسى بدهد و بدیهى است که ایران اسلامى در این تغییر و تحوّلات چشم به راه هیچگونه تغییرى نیست، چرا که گذشته عملکرد دموکرات‏ها را فراموش نمى‏کند.

بارى چالش‏هاى تمدن غربى تنها در مبانى سیاسى و عملکرد استکبارى نیست و بُعد انسانى و اخلاقى و خانوادگى و اقتصادى غرب در بدترین شرایط قرار دارد که در فرصت دیگر بدان خواهیم پرداخت و این مطلبى است که نویسندگان و ارباب قلم باید بدان بپردازند و تمدّن غرب را به چالش بکشند.

 

اصول خدشه ناپذیرى نظام اسلامى

اصولاً خط مشى سیاسى و زیربناى ایدئولوژیکى جمهورى اسلامى ایران این نیست که به یک قدرت خارجى متکى باشد و هر جریان سیاسى یا جناحى که دست به سوى بیگانه دراز کند و پیام آن نوعى امیدوارى به بیگانه باشد از نظر ملت ما مطرود و منفور است. البته ایران اسلامى با رسالت هدایتگرى که براى مردم دیگر جهان دارد، امکان ندارد پیام صلح جویانه و منشور هدایتگرى براى اقطاب قدرت داشته باشد که این هرگز به معناى اتکا و امیدوارى به بیگانه نیست و این متفاوت با جریانهاى سیاسى است که از هم اکنون در آستانه انتخابات ریاست جمهورى کشورمان نوعى داد و ستند به بیگانه دارند و سردمداران کاخ سفید مستقیم و غیر مستقیم از آنها حمایت مى‏کنند. جریانهاى سیاسى داخل کشور به خوبى مى‏دانند که ملت کوچکترین گذشتى درباره کسانى که لبخند به بیگانه بزنند و یا چشم به راه حمایت آنان باشند (ندارد و) این از اصول سیاست‏هاى خدشه‏ناپذیر نظام اسلامى است که احدى حق ندارد از این خط قرمز عبور کند. ملّت بزرگ ما با همه مشکلاتى که طى سالها پیش روى داشته حاضر است هرگونه فشار و محرومیتى را تحمّل کند و چون سالار شهیدان فریاد بزند: “هیهات منّا الذلّه” و این روزها که حماسه عاشوراى حسینى(ع) در خاطره‏ها تجدید مى‏شود خط مشى سالار شهیدان و استقامت آن بزرگ امام مجاهد در برابر دشمنان مى‏بایست الگو و سرمشق همه باشد که آزمایش امروز ما در برابر یزیدیان زمان مقاومت در برابر شیطان بزرگ و فشارهاى استکبارى و زیاده خواهان جهانى است.

اعم از تحریم اقتصادى یا تهدید نظامى که البته نخ نما شده و براى مردم ما جز مسخره مفهومى ندارد و در این خصوص توصیه اینست که اندیشه‏هاى امام راحل و معمار انقلاب اسلامى خمینى کبیر – سلام اللّه علیه – بار دیگر بازنگرى شود که کدام جریان در راستاى اندیشه‏هاى آن بزرگ گام برمى‏دارد و کدام جریان روى برتافته است؟!

 

جشن سى سالگى نظام و چشم‏انداز آن

در بهمن ماه سال جارى انقلاب اسلامى ایران سى ساله مى‏شود. نظام اسلامى به دلیل مبانى و اصول پایدار خود که نفى سلطه بیگانه از شاخصه‏هاى بارز آن است، طى این سالها زیر رگبار تبلیغات و تهدیدات و جنگ و تحریم و توطئه‏هاى فرهنگى و اقتصادى امواج سهمگین را از سر گذرانده و اینک مى‏توان گفت این درخت تناور ریشه دوانده و به ثمر بخشى رسیده هرچند مشکلات پیش روى کم نبوده است. هر اندازه فشار افزایش یافته، ریشه نظام اسلامى استوارتر شده است درست مانند میخى که هر اندازه بر آن بکوبند استوارتر مى‏گردد. از چهار سوى جهان نگاه مردم عالم به سوى انقلاب اسلامى دوخته و در حال الگوگیرى از آن مى‏باشند. یکى از برکات این نهضت عظیم، به چالش کشیده شدن نظام سلطه جهانى و تابوى ایالات متحده و شکست اسطوره شکست ناپذیرى رژیم صهیونیستى و فروپاشى اقتدار زورمدارانه آمریکا است که داعیه دار کدخدائى دهکده جهان و بازیگر عرصه سیاسى بین المللى است.

در این روزها که قدرت در آمریکا جابجا مى‏شود به نوشته واشنگتن پست: “بوش با پذیرش شکست از ایران، کاخ سفید را ترک مى‏کند” اعترافات از این دست را فراوان مى‏بینیم و به یکى دو مورد محدود نمى‏شود. اینها براى یک ملت از بند رهیده، دست آورد کمى نیست، اگر قدر این عطیّه الهى و موهبت آسمانى را بدانیم و در پاسدارى از آن لحظه‏اى کوتاهى نکنیم.

افزون بر این سپاس این نعمت اینست که چهره زیبا از این انقلاب در عمل نشان دهیم چه در عملکرد داخلى و تعامل با مردم فداکار و صبورمان در سیستم مدیریت‏ها و تکریم آحاد ملت که به فرموده حضرت امام ولى نعمت ما هستند و چه در تعامل با زیاده خواهى‏هاى خارجى و پایدارى در برابر فشارها، درست همانگونه که قرآن مى‏آموزد: “اشداء على الکفار رحماء بینهم؛ در برابر کفار سرسخت و نسبت به یکدیگر مهربان “

 

خطر استحاله انقلاب را جدى بگیریم

هر انقلابى علاوه بر تهاجمات بیرونى از درون نیز با یک خطر جدى روبرو است و آن خطر استحاله است. فراموش نکردیم که پس از رحلت نبى اکرم(ص) آیین نوپاى اسلام دستخوش چه تحوّلاتى شد و امامت حق با دسیسه سیاست بازان چگونه منزوى گردید و عدل امامت بالأخره سر از بیدادگرى خلافت و سلطه باقى مانده‏هاى کفر و نفاق چون امویان و عباسیان سردرآورد و چه خسارتهاى عظیمى بر بشریت تاریخ از این جریان‏هاى انحرافى وارد آمد و اگر نبود مکتب راستین امامت و ولایت که در میان انبوه تاریکى‏ها و بدعت‏ها و تحریف‏ها و زورمداریها، از خانه اهلبیت پیامبر درخشید و حق و باطل را تفکیک کرد معلوم نیست چه بر سر اسلام مى‏آمد و اگر قرار بود مردم اسلام را در قصرهاى شام و بغداد و حکومت یزیدیان جستجو کنند، باید فاتحه اسلام خوانده مى‏شد، چنانکه حضرت سید الشهدا(ع) فرمود: “و على الاسلام السلام اذ قد بلیت الامه براع مثل یزید” این ماجرا در هر زمان قابل تکرار شدن است. انقلاب اسلامى نیز که برآمده از نهضت حسینى(ع) و مکتب علوى(ع) و فرهنگ جعفرى(ع) است امروزه با این خطر روبرو است که آنرا باید جدى گرفت و با تمام وجود در پاسدارى از فرهنگ انقلاب استقامت ورزید و بهاى آن را باید پرداخت، زیرا دشمنان بیرونى و ستون پنجم داخلى همان توطئه را دنبال مى‏کنند که به تدریج انقلاب را از مسیرش منحرف سازد و البته با چراغ خاموش و به نام انقلاب به استحاله آن بپردازند چنانکه با مشروطیت چنین کردند…

عناصر بنیادین نظام بویژه حاکمیت و تک تک آنان که دل در گرو ارزشها و دست آوردن خون شهداء دارند باید مراقب باشند انقلاب استحاله نشود و نامحرمان زمان امور را بدست نگیرند.

مطلب دیگر: نوع عملکردها است که باید بر اساس منطق و مصلحت و بدور از خطا و اشتباه و غفلت و بى خیالى باشد. حفظ نظام که امام راحل آن را اهم واجبات برشمارند به عملکرد درست و جبران کاستى‏ها و اصلاح نابسامانیها و پرهیز از اختلافات و دنیاگرایى و خودستائیها و تعصّبات جناحى و خطى و تمسّک به ریسمان خدا و عمل خالص و نصیحت پذیرى و اهتمام به حل مشکلات جامعه و جلب اعتماد و امنیّت افکار عمومى و سوژه ندادن به بدخواهان است و در این فرآیند مسؤولان امر در صف مقدم تکلیف اند. مع الأسف مواردى به چشم مى‏خورد که برخى مسؤولان فراموش کرده‏اند در چه شرائطى قرار دارند، اوضاع جهان و توطئه دشمنان را نادیده گرفته و با پاره‏اى از اشتباهات دست مى‏یازند و به اصل مشورت و تفاهم چندان پایبند نیستند که هرچند این‏ها گناه کبیره نیست ولى بازتاب آن بیش از گناه کبیره است.

هر عملى و اقدامى که به تضعیف نظام و سست کردن پایه‏هاى اعتماد مردم مى‏انجامد نه تنها در پیشگاه ملت منفور است، در محکمه عدل الهى نابخشودنى است. نظام اسلامى پس از چهارده قرن که بر تاریخ اسلام گذشته و امروز در عرصه جهان درخشیده برآمده از قرن‏ها مجاهده و درد و رنج میلیون‏ها انسان پاک باخته‏اى که چوبه‏هاى دار و زندان‏هاى مخوف و زنده به گور شدن را پذیرفتند تا فرهنگ متعالى ولایت را به نسل‏هاى بعدى بسپارند و امروزه ما وارثان این فرهنگ و میراث طلایه داران ایمان و ایثار و شهادت هستیم که در قالب یک حکومت مستقل اسلامى براى ما فراهم آمده است، لذا حق نداریم کوچکترین اشتباه و سهل انگارى و کج اندیشى و انحراف از حق را مرتکب شویم با توجه به این مسؤولیت خطیر شایستگى رسالت اسلامى و امامت دیگر ملّتها را خواهیم داشت. از خداوند بزرگ در این مسیر دشوار و آزمایش سخت کمک مى‏طلبیم.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *