شناخت صلابت و اقتدار اسلام به برکت انقلاب اسلامى

غلامرضا گلى زواره

 

در گستره پژوهشگران و نظریه پردازان

پیروزى انقلاب اسلامى در ایران موجب گسترش بحث‏هاى جدّى‏تر در مطالعات اسلام‏شناسى و شیعه پژوهى در غرب گردیده است. فرهنگستان فنون وادبیات آمریکا در سال ۱۳۶۶ ش طرحى گسترده را در این زمینه موضوع بررسى‏ها و تحقیقات خود قرار داد که سه هزار نفر از ملیّت‏هاى گوناگون با آن همکارى مى‏کنند، پژوهشگران برجسته‏اى از دانشگاه‏هاى‌هاروارد،برینستون و کلمبیا در زمره آنان مى‏باشند، هدف از این طرح که تاکنون مجلداتى از آن منتشر شده است، کمک به ارتقاى سطح آگاهى سیاستمداران آمریکایى به نقش مذهب در جهان است از جمله مباحثى که در این طرح عنوان گردیده برخى موضوعات ذیل مى‏باشد:

۱- وجوه اشتراک و افتراق انقلاب اسلامى با سایر انقلاب‏هایى که در جهان صورت گرفته چه مى‏باشد.

۲- بررسى‏هاى تکنیکى درباره این تحوّل همچون نحوه بسیج توده‏ها، سازماندهى تظاهرات در شهرها، ارتباط میان عناصر انقلابى و نیز نحوه برخورد رژیم استبدادى با این امور.

۳- تأثیر انقلاب اسلامى بر روى بحث‌هایى که تحت عنوان فاندامنتالیزم (اصالت گرایى و بازگشت به ریشه‏ها  Fundamentalism مطرح است. بحث درباره این که اصول گرایى شیعه چه ویژگى‌هایى دارد، آیا نوستالژیک است یا واقع گرا، سنتى است یا رو به آینده دارد و اصولاً انقلاب‌هایى که از باورهاى دینى سرچشمه مى‏گیرند چه مشخصاتى دارند.

۴- تأثیر انقلاب اسلامى بر جامعه‏شناسى دین، قبلاً امیل دورکیم و ماکس‏وبر گفته بودند جوامع در سیر عقلانى شدن عناصر اسطوره‏اى و رمز آلود را به حاشیه مى‏رانند و تدریجاً آن‏ها را حذف مى‏کنند با وقوع انقلاب در ایران چنین دیدگاهى متزلزل گردید زیرا این پدیده ثابت کرد جوامع نه تنها در مسیر سکولار شدن گام نمى‏نهند بلکه آنها که در ابتدا سکولار بوده‏اند به امر قدسى باز مى‏گردند.

در بحث‏هاى مربوط به جامعه‏شناسى غربى‏ها مکرّر از انقلاب اسلامى به عنوان یک شاخص و سمبل حرکتى در بازگشت به معنویت و مذهب یاد کردند.۱

نویسندگان غربى که به تحلیل و بررسى درباره انقلاب اسلامى پرداخته‏اند گرچه در مجموع نکات جالبى را در این ارتباط گوشزد نموده‏اند ولى به دلیل اندیشه‏هاى سکولاریستىو انسان محورى‏هاى خود و عدم شناخت جامعه ایران و نیز جوامع اسلامى در بخش‌هایى از آثار خویش، حقایق را به گونه‏اى مطرح کرده‏اند که با واقعیت‏هاى تاریخى و سیاسى انقلاب اسلامى تطبیق نمى‏کند. آنان از تک ساحت بودن فرهنگ غربى متأثر بوده‏اند و به همین دلیل ملاک سنجش صحت یا نادرستى یک جریانى را مسایل معیشتى و اقتصادى تلقى کرده‏اند، آنان دانسته‏هاى خود را درباره روحانیّت مسیحى به عنوان پیش فرض در پژوهش‏هاى خویش دخالت داده و تصوّر کرده‏اند علما و روحانیت شیعى وضعى مشابه آنان را دارد، مورد دیگرى که این تحقیقات را مورد تأمّل قرار مى‏دهد این است که برخى مطالب را بدون ذکر مأخذ معتبر و مستند درج نموده‏اند یا آن که به منابع دست دوم و سوم استناد نموده و نیز احتمال دخالت دیدگاه‏هاى سیاسى، گروهى و حزبى مؤلّفان منابع مزبور را در نوشته‏هاى آنان، در نظر نگرفته‏اند، در برخى از نوشته‏هاى غربیان که به انقلاب اسلامى ایران اختصاص یافته است، مطالب مضحک و خنده دارى هم دیده مى‏شود”بورس مورلیش” در مقاله‏اى تحت عنوان: “خمینى مخفى” در بیان عواملى که تأثیر عمیقى بر شخصیت رهبر کبیر انقلاب گذاشته است یادآور مى‏شود شهادت امام حسن مجتبى(ع) توسط سمّ بر روحیه امام خمینى تا بدانجا اثر نهاده است که عنوان مسموم سازى بسامدى بالایى در سخنرانى‏ها و نوشته‏هاى ایشان دارد، به عنوان نمونه رهبر انقلاب تأکید مى‏کرد فرهنگ غربى افکار ملت‏هاى جهان سوم را مسموم مى‏کند و موسیقى غربى اخلاق جوانان ایرانى را مسموم مى‏سازد، هم چنین آمریکا را جرثومه‏اى زهرآلود مى‏دانستند.۲

کریستیان برومبرژه ایران شناس فرانسوى در مقاله‏اى با عنوان اسلام و انقلاب در ایران با روشى مردم شناسانه به سراغ انقلاب اسلامى رفته و سعى در تجزیه و تحلیل آن دارد، که البته رهیافت او فرهنگى است و سعى دارد تشیع و نمادهاى شیعى را محورهاى اصلى تحلیل‏هاى خود قرار دهد، او مى‏گوید پنج خصوصیت این مذهب را انقلابى جلوه مى‏دهد و باعث مى‏شود در حرکت‏هاى سیاسى اجتماعى به بزرگى انقلاب اسلامى ایران اثر گذار باشد: استقلال مالى علماى شیعه، استقلال سیاسى آنان، توان تشکیلاتى و سازماندهى حوزه‏هاى علمیّه، اصل امامت و استمرار آن در اصل فقاهت، زنده نگه داشتن کربلا و نمادهاى جاودانه آن که مورد اخیرش از همه در پیروزى انقلاب ایران اثر گذارتر بوده است.

ژان پى یردگارد در مقاله “قم شناسان در نزد آیت اللّه‏ها” سه نکته برجسته را در انقلاب ایران مورد تحلیل قرار مى‏دهد: وحدت تمامى قشرهاى مردم، اسلامى بودن همراه با شهادت‏طلبى و موضوع کشتارها و ترورهاى بعد از پیروزى انقلاب اسلامى ایران، وى یادآور مى‏شود جامعه ایران در آستانه انقلاب به اقلیّت غرب گرا و اکثریت مسلمان و معتقد به فرهنگ دینى تقسیم مى‏گردید. این جمع کثیر نه تنها تحت سلطه گروهى اندک بودند بلکه توسط آنان تحقیر هم مى‏شدند، براى بیرون آمدن از این وضع نامطلوب غالب مردم امام خمینى را در مقام رهبر و اسلام را به منزله راه حل انتخاب کردند که خود امام از میان این اکثریت برخاسته بود و به زبانى سخن مى‏گفت که قاطبه مردم آن را درک مى‏کردند، زبان نمادها و حماسه‏هاى کربلا شالوده اصلى فرهنگ عموم مردم را تشکیل مى‏داد.

“الیویه روا” در مقام یک ایران شناس فرانسوى در مقاله تشیع و انقلاب ثابت مى‏کند که چگونه تشیع به عامل اصلى انقلاب در ایران تبدیل گردید.۳

میشل فوکوى فرانسوى در سال‏هاى قبل از انقلاب در کنار ژان پل سارتر نامه‏ها و اعلامیه‏هاى تندى علیه رژیم استبدادى شاه و به طرفدارى از مردم ایران صادر مى‏کرد که در پاى اکثر آن‏ها امضاى فوکو به چشم مى‏خورد. او که عمرى را به بد بینى نسبت به جنبش‏هاى آزادى بخش و انقلاب‏هاى جهانى گذرانیده بود در پاییز سال ۱۳۵۷ به عنوان روزنامه نگار به ایران آمد و تحوّلات انقلاب را دنبال کرد.

دو چیز در حرکت انقلابى مردم ایران فوکو را شدیداً مجذوب خود ساخت: طراوت و منحصر به فرد بودنش، در بررسى‏هاى غربى پیرامون انقلاب اسلامى فوکو روش واقع گرایانه و بدون پیش فرض‏هاى غربى دارد. از منظر او، این انقلاب نخستین قیام فرامدرن عصر حاضر و اولین خیزش بزرگ علیه نظام‏هاى زمینى بود. فوکو سریعاً به این نتیجه رسید که با پدیده‏اى غیر معمولى و خارق العاده روبرو گردیده است که پى آمدش فراى مرزهاى ایران، به سطح جهانى مى‏رسد، به اعتقاد او این اولین جنبش بر ضد نظم جهانى است. به نظر فوکو هدف انقلاب مزبور نه عادى سازى اشکال قدرت نظیر سایر انقلاب‏هاى جهان بلکه نفى رادیکال گذشته در جهت آینده‏اى دور است. این انقلاب مى‏خواهد به اسلام دوران پیامبر برگردد و به پیش برود. رمز موفقیت انقلاب در اراده جمعى علیه نظام شاهنشاهى و تظاهرات چند میلیونى و اعتصاب عمومى آن بود. آن چه به انقلاب جاذبه و زیبایى مى‏بخشد تعاملى است میان کل مردم و دولت تهدید کننده آن‏ها.۴

یورگن‌هابرماس فیلسوف مشهور آلمانى که به ایران هم آمده بود مى‏گوید: این انقلاب با جنبش‏هایى که حول روابط تولید و مبارزات طبقاتى فعالند تفاوت دارد. زیرا مسئله اصلى آن فقر فرهنگى، روند عقلانیت یک بعدى و استحاله حیات است و طى آن کوشش مى‏گردد که چگونه مى‏توان از اشکال تهدید شده زندگى دفاع نمود و به تجدید حیات پرداخت، او مى‏افزاید در انقلاب ایران جوانب مثبت دینى و شعور مذهبى و نقش روانکاوانه آن و ساماندهى به اخلاق اجتماعى و ارتباطى و تأثیر این عوامل بر تحوّلات سیاسى، بوروکراتیک و سرمایه دارى قابل مشاهده مى‏باشد.۵

رابرت کالسون، نویسنده برجسته کانادایى که خود را فردى غربى و غیر مسلمان نامیده است از انقلاب ایران به عنوان یک معجزه یاد کرده و گفته است: این شگفت‏انگیز مى‏باشد که یک انقلاب مکتبى و الهى بتواند در جهان امروز، این گونه تحقق یابد و در جهت استقرار عدالت پیش رود. اصالت و اخلاص ناشى از این تحوّل در سطح وسیع در میان مردم به چشم مى‏خورد. از آن جا که این قیام یک بارقه الهى است از درک تمام ابعادش ناتوان مى‏باشم ولى محتوایش را درک کرده‏ام و مى‏کوشم درباره‏اش بیشتر تحقیق کنم و آن را در جهان منعکس نمایم تا قدرت‏ها دریابند که چه بخواهند و چه نخواهند این انقلاب دائمى است و ما از آن الهام مى‏گیریم.۶

جان فوران جامعه شناس آمریکایى آثارى چند درباره تحوّلات خاورمیانه، ایران و انقلاب دارد که مهم‏ترین آنها کتاب “مقاومت شکننده” مى‏باشد، او در بررسى‏هاى خود پیش فرض‏هاى غربى را نمایان ساخته و مى‏گوید تصوّر یک اسلام همگن به عنوان تنها علّت رویدادهاى انقلاب ایران تصوّر نادرستى است زیرا چندگانگى و تنوّع فرهنگ سیاسى بر حوادث آن سایه افکنده است.۷

پرواند آبراهامیان فصل واپسین کتاب “ایران بین دو انقلاب” خود را به بررسى‏هایى درباره انقلاب اسلامى ایران اختصاص مى‏دهد، او گرچه در ارائه مطالب متنوّع کتابش را در خور توجّه قرار داده است امّا یک سونگرى ایشان و استناد به منابع دست دوم و جهت دار، موجبات خدشه دار گردیدن بخش‌هایى از مطالب کتاب را بوجود آورده و در برخى اظهار نظرها دچار چنان خطایى گردیده که به تحریفى آشکار انجامیده است با این حال اعتراف مى‏کند: انقلاب اسلامى در رخدادهاى تاریخ جهان امروز از این نظر بى‏همتاست که نه یک گروه اجتماعى جدید مجهز به احزاب سیاسى و ایدئولوژى‏هاى غیر مذهبى بلکه روحانیتى سنتى مسلّح به منبر مساجد و مدعى حق الهى را براى نظارت بر همه شؤون دنیوى به قدرت رسانید.۸

پروفسور حامد الگار در سال ۱۹۸۰ م چهار سخنرانى در موسسه اسلامى لندن ایراد کرده بود که در همین کانون به صورت کتابى، انتشار یافت و در همان ایام به فارسى هم ترجمه شد، این کتاب متضمّن پیش گفتارى است کوتاه و در عوض مقدمه‏اى مبسوط از دکتر کلیم صدیقى مدیر مؤسسه اسلامى لندن تحت عنوان مرحله‏اى جدید در نهضت اسلامى که طى آن ضمن توضیحى پیرامون وضع امّت اسلامى قبل از ظهور انقلاب اسلامى و این که تا آن زمان این جامعه راهبر و طلایه دارى نداشته است، از این انقلاب به عنوان تجدید مطلع وحدت جهانى امّت اسلام یاد و تجلیل مى‏کند. وى مى‏افزاید انقلاب مزبور یک حادثه نیست بلکه زنجیره‏اى از جریانى پویا و مداوم است و نمى‏تواند دفعتاً و سریعاً پایان یابد. زمانى طولانى و شاید یک نسل یا بیشتر لازم است تا این قیام به صورت معیار درآید.۹

حامد الگار که سنّى مذهب است علاوه بر شناخت و درک عمیقى که از انقلاب اسلامى ایران دارد هم دلى محسوس و احیاناً ژرفى با این حرکت دینى، از خود بروز مى‏دهد، قبلاً از او کتابى تحت عنوان نقش روحانیت پیشرو در جنبش مشروطیت به فارسى ترجمه شد. او در سخنرانى سوم خود مى‏گوید: هرچند بنابر یک سنت دیرینه انقلاب به طور کلّى توسط علماى شیعه و در رأس آنان امام خمینى رهبرى گردیده است، مع هذا نباید این حقیقت را از نظر دور داشت که اندیشه و آثار (بعضى روشنفکران) بود که بخش وسیعى از اقشار جوان و تحصیل کرده ایران را آماده ساخت تا رهبرى آیت اللّه خمینى را پذیرا شده و با خلوص و شهامت از آن پیروى کنند.۱۰ او خاطر نشان مى‏نماید بدون هیچ شک و شبهه‏اى باید گفت آن چه در ایران رخ داده است غیر مترقبه‏ترین و در عین حال مسرّت بخش‏ترین پیروزى امّت اسلامى در قرن حاضر است.۱۱

گى روشه در کتاب خود “تغییرات اجتماعى” مى‏نویسد: انقلاب اسلامى، انقلابى مذهبى بود که در انقلاب‏هاى این جهان نوین، انقلابى آفرید. به گفته گى روشه انقلاب‏هاى رایج نوین هرگز نمى‏تواند در چهارچوب مفاهیم مذهبى بگنجد. ایدئولوژى انقلابى جدید مفاهیمى را که مذاهب منحصر به صورت رمز و اشاره ماوراءطبیعى به کار برده‏اند، تغییر داده و آن‏ها را به جهان مادى منتقل ساخته است.۱۲

جان ال اسپوزیتو درباره این حرکت سترگ شیعى ایران گفته است: ایران نخستین انقلاب سیاسى اسلامى موفق را به جهان عرضه کرد و مسلمانان سراسر جهان از ثمره آن که همانا اوج گرفتن مفهوم هویت اسلام، بازگشت اقتدار مسلمانان در جهانى که تحت سلطه ابرقدرت‏هاست محظوظ شدند، ایران آماده بود تا اصول خود را در کشور خویش و جهان خارج از آن تبلیغ کند.۱۳

کتاب “انقلاب ایران ایدئولوژى و نمادپردازى”۱۴ توسط بارى روزن نگاشته در پنج فصل تنظیم شده است، وى تحلیل‏هاى خاص در مورد این تحوّل را در سه محور پى مى‏گیرد:

الف: انقلاب ایران سنتى بوده و در این رویکرد مباحث ضد مدرن تعریف و بازکاوى مى‏شود.

ب: این حرکت سنتى گذار براى رسیدن به گفتمان مدرن مى‏باشد.

ج: تحوّلات انقلاب را مى‏توان در چهارچوب تفکّرات مدرن هم ارزیابى نمود، در نهایت به گونه‏اى انقلاب را تحلیل مى‏کند که با مبانى شکل‏گیرى جریان نوخواهى در ایران هم سو باشد: براى تحلیل صحیح انقلاب باید آن را نوگرا و برخاسته از آموزه‏هاى نوگرایى بدانیم و نه تحوّلى در مبناى سنّت.

چارچوب نظرى دفرترو درباره انقلاب اسلامى را غالباً مى‏توان رد کتاب انقلاب اسلامى از چشم انداز نظرى جستجو نمود، این کتاب در واقع دو فصل از کتاب جنبش‏هاى انقلابى اثر جیمز دفرترو مى‏باشد که توسط خانم مشیرزاده ترجمه و مرکز بازشناسى اسلام و ایران و مؤسسه فرهنگ، هنر و ارتباطات در سال ۱۳۷۹ آن را به چاپ رسانیده است، این متفکّر کوشش دارد در تحلیل‏هاى خود مسایل انقلاب را به گونه‏اى بررسى نماید که راه رشد و توسعه را منتهى به مدرنیسم غربى بداند، او رشد فزاینده درآمدهاى نفتى، افزایش انتظار مردم از سطح زندگى خود، رشد سریع نوسازى که با جدیت از سوى شاه دنبال مى‏شد و در جامعه آن روز ایران ظرفیت لازم براى آن وجود نداشت، به همراه شخصیت کاریزماتیک رهبرى، انگیزه‏هاى احساسى و عاطفى را از علل وقوع انقلاب ذکر مى‏کند و در مجموع جنبه‏هاى مادى و معنوى مؤثِّ در این حرکت را یکسان معرفىمى‏نماید.

کتاب معروف خانم اسکاچپول با نام “دولت‏ها و انقلاب اجتماعى”۱۵ نام دارد که در سال ۱۹۷۲ م انتشار یافت، وى نماینده مشهور تئورى ساخت گرایى در تبیین انقلاب‏هاى جهان است. او در این اثر با تأکید بر سه ویژگى مهم رئوس اندیشه خود را ترسیم مى‏نماید. اسکاچپول به نیکى در مى‏یابد که پتانسیل اصلى فرهنگ مقاوم و مبارز در انقلاب ایران از حماسه حسینى سرچشمه مى‏گیرد. آن چه براى این محقق حائز اهمیّت جلوه مى‏کند توان ایدئولوژى اسلام خصوص تشیع در متّحد کردن تمام ایرانیان حتى در خارج از مرزها مى‏باشد، به اعتقاد وى رهبرى سازش ناپذیر موفق گردید یک کانال بومى براى ابراز اپوزیسیون مشترک علیه شاه بوجود آورد به گونه‏اى که حتى ایرانیان غیر مذهبى مى‏توانستند تحت چنین لوایى گرد آیند زیرا همه آنان مى‏توانستند در ماجراى عاشورا جنبه الهام بخش شهادت و فداکارى براى مبارزه با اختناق و ستم بیابند.۱۶

خانم سربرنى محمدى کتابى نوشته است تحت عنوان “انقلاب بزرگ و رسانه‏هاى کوچک” در این اثر استفاده نیروهاى انقلابى از امکانات ناچیز همچون نوار کاست، اعلامیه‏ها و شعارهاى دیوار در مقابل رژیمى که تمام ابزارها و وسایل تبلیغاتى و ارتباطى را در دست دارد مورد بحث قرار گرفته است.۱۷

خانم نیکى آر کدى استاد دانشگاه و محقق آمریکایى کتابى تحت عنوان “ریشه‏هاى انقلاب ایران”۱۸ در یک مقدمه و نه فصل به رشته تحریر درآورده است، وى قبلاً کتابى تحت عنوان تحریم تنباکو در ایران نگاشته که توسط شاهرخ قائم مقامى آن را به زبان فارسى برگردانیده است، ناگفته نماند که علاوه بر کتاب “ریشه‏هاى انقلاب اسلامى” وى دو اثر دیگر درباره این پدیده شگفت به رشته تحریر درآورده است: “مطالعه تطبیقى انقلاب‏هاى ایران” ترجمه فردین قریشى، مندرج در نشریه متین، سال اول، شماره اول، سال ۱۳۷۷ ش و نیز “چرایى انقلابى شدن ایران” ترجمه فردین قریشى، مندرج در همان مجله، سال اول، ش دوم و سوم، سال ۱۳۷۸ش.

نیکى.آر.کدى در آخرین نوشته خود درباره انقلاب ایران اساساً حرکت‏ها و جنبش‏هاى ایرانیان را مبارزه‏اى تحت سیطره و هژمونى غرب و تحت مرکزیت غرب مُدرن و صرفاً در جهت مقابله با امپریالیسم دانسته و معتقد است پس از انقلاب به ویژه بعد از دوم خرداد ۱۳۷۶ این مبارزه در قالب نوخواهى و رسیدن به دولت مُدرن ادامه یافت و اکنون این مقاومت استمرار دارد امّا این تحلیل وى از انقلاب اسلامى و مبارزات مردم مسلمان ایران کاملاً نادرست است چرا که ستیز مردم با کانون غرب و در جهت مرکز زدایى از غرب مُدرن بود و با پیروزى خود به این هدف بزرگ رسید و توانست بنیادهاى فکرى غرب از مُدرن تا پست مدرن را به چالش بکشاند. بررسى تحلیلى کدى درباره این انقلاب نشان مى‏دهد حاکمیت روش‏ها و پیش فرض‏هاى غربى باعث شده است که وى چنین حرکتى را که مسیر تاریخ و بشریت را تغییر داد از سطح یک انقلاب الهى به سطح یکانقلاب انسانى تنزّل دهد و در حقیقت پیام اصلى آن را که نفى حاکمیت مادى و تثبیت حاکمیت خداوند بود نادیده بگیرد و یا از درک آن عاجز بماند. با این حال اعتراف مى‏نماید: در خارج از ایران هیچ حکومتى وجود ندارد که بر پایه جنبش اسلامى مردم باور، به قدرت رسیده باشد و بسیارى از اهداف آن جنبش را تحقق بخشیده باشد.۱۹

کلربریر و پیربلانشه کتابى تحت عنوان “ایران: انقلابى به نام خدا” نوشته‏اند اگرچه در این نوشتار اشتباهات تاریخى و خطاهاى تحلیلى به چشم مى‏خورد اما مؤلّفان به واقعیت‌هایى جالب اشاره کرده‏اند. کلربریر مى‏گوید: موج اعتراض مذهبى براى آن که استقرار بیابد و شاه را مورد اعتراض قرار دهد ضمن استناد به مفاهیم اسلامى که به قرن‏ها قبل برمى‏گردد در عین حال مطالبه عدالت اجتماعى را که به نظر مى‏آید در جهت فکر یا اقدام ترقّى باشد پیش مى‏کشد پى‏یر بلانشه هم یادآور مى‏شود: آن چه مرا حیرت زده کرده، سر برداشتن تمامى یک ملّت است که همه فریاد مى‏زدند مرگ بر شاه، در این تظاهرات بین مبانى مذهبى، عمل حقوق همگانى و اقدام دسته جمعى رابطه‏اى دیده مى‏شد. مشکلات اقتصادى ایران در آن هنگام آن چنان نبود که بر اثر آن میلیون‏ها نفر به خیابان‏ها بریزند و سینه برهنه با مسلسل‏ها مواجه گردند.۲۰

 

تحقیر استکبار

پیروزى انقلاب اسلامى تحوّلاتى اساسى در موقعیت و استراتژى آمریکا در منطقه بوجود آورد افزون بر سقوط یک متحد، بر اثر این خیزش اسلامى، آمریکا ایستگاههاى فوق العاده مهم استراق سمع الکترونیک خود را از دست داد. با انحلال دو مرکز مراقبت استراتژیکى آمریکا در بهشهر و کنگان موقعیت این کشور در کنترل فعالیت‏هاى اتمى شوروى سابق و تحرکات نظامى آن در شمال ایران کاملاً تضعیف شد و این امر حتى در تصویب قرارداد تجدید سلاح‏هاى استراتژیک با شوروى(سالت ۲) از طرف سناى آمریکا مشکلاتى پدید آورد.۲۱

وظیفه عمده کمیته ضد براندازى سنتو تنظیم و توزیع اطلاعات در مورد فعالیت‏هاى شوروى در منطقه و تهیه برنامه‌هایى براى نبردهاى چریکى در صورت تجاوز این کشور بود. با خروج ایران از پیمان مزبور و متعاقب آن، خروج پاکستان، این سازمان نظامى سیاسى به طور کامل فرو ریخت و از این رو سقوط شاه و پیروزى انقلاب ضربه‏اى قاطع بر سیاست سدّ نفوذ نظامى آمریکا علیه اتحاد شوروى وارد نمود و منافع حیاتى ایالات متحده را در منطقه با چالش جدّى روبرو ساخت.۲۲

دکترین نیکسون در سال ۱۹۶۹ م در جزیره گوام اعلام گردید، بر اساس این دیدگاه آمریکا براى حفاظت از منافع خویش به قدرت‏هاى منطقه‏اى کمک مى‏کرد و منطقه خلیج فارس مناسب‏ترین مکان براى به اجرا درآوردن این نظریه بود و ایران مهم‏ترین پایگاه استراتژیک به شمار مى‏رفت با سقوط دیکتاتورى حاکم بر ایران که جانشین طبیعى قدرت رو به زوال انگلستان در خلیج فارس محسوب مى‏گردید بر استراتژى آمریکا در این ناحیه سوق الجیشى اثر منفى گذاشت، یکى از مقامات آمریکا اعتراف کرده بود: سقوط شاه نشانه فرو ریختگى بناى استراتژى ما در خلیج فارس گردید، استراتژى که ما آن را بر قدرت اقتصادى و سیاسى عربستان و نیروى نظامى و سیاسى ایران پایه‏ریزى کرده بودیم، با محو رکن ایران نمى‏توانست ایفاى نفش کند.۲۳

پیروزى انقلاب به اعتبار آمریکا در منطقه لطماتى شدید وارد ساخت، اشغال سفارت آمریکا در تهران و دستگیرى عوامل این لانه جاسوسى در حقیقت افول اراده سیاسى این ابرقدرت را بروز داد و حرمت و اعتبارش را درهم شکست و این وضع چنان بحران زا شد که حتى رژیم‏هاى مرتجع منطقه وابستگى خود به آمریکا را امرى منفى و سست کننده پایه‏هاى حکومت خود تلقى کردند.۲۴

به دنبال آن حکّام منطقه احساس خطر کردند و نگران عوارض خطرناک‏تر این انقلاب و وقوع جنبش‌هایى در قلمرو خود گردیدند، از این رو به منظور مقابله با خطراتى که منافع ابرقدرت‏ها و وابستگان آنان را در منطقه تهدید مى‏کرد تئورى هلال بحران تدوین گردید و با اتخاذ سیاست جدید نیروهاى واکنش سریع شکل گرفت تا نیازهاى مهم آمریکا در منطقه را همچون مقابله با انقلاب اسلامى، جلوگیرى از گسترش نفوذ شوروى، حمایت از دوستان ایالات متحده آمریکا را تأمین نماید. علاوه بر این، پایگاههاى نظامى آمریکا در کشورهاى خاورمیانه گسترش یافت و شوراى همکارى خلیج فارس به عنوان ستونى براى سد بستن در برابر قدرت ایران در سال ۱۹۸۱ م مطرح گردید و سرانجام به گفته ویلیام لیمن، مفسّر برنامه فرونت لاین، براى مهار توفان انقلاب اسلامى، جنگ تحمیلى را علیه ایران به راه انداختند.

تسخیر لانه جاسوسى، شکست توطئه کودتاى نظامى در طبس، فاش گردیدن کودتاى نوژه، جهانى گردیدن شعار مرگ بر آمریکا، خنثى سازى محاصره‏هاى اقتصادى، ایستادگى در برابر حضور نظامى نامشروع ناوگان آمریکا در خلیج فارس و حمله موشکى به هواپیماى مسافربرى ایران در خلیج فارس ابهت پوشالى آمریکا را درهم شکست و به قول امام خمینى ابرقدرت‏ها بر اثر این انقلاب الهى به خاک مذلّت کشانیده شدند، در واکنش به این تحقیرها، آمریکا کوشید با تهدید و هراس افکنى مردم مبارز ایران را نگران نماید امّا امام در ۱۷ آبان ۱۳۵۸ فرمود: “آمریکا هیچ غلطى نمى‏تواند بکند، نترسید، آمریکا عاجزتر از این است که در ایران دخالت نظامى کند.”۲۵

 

انقلاب اسلامى از چهره کریه استکبار به سرکردگى آمریکا پرده برداشت، آمریکا خود را به دروغ مدعى دموکراسى و دفاع از حقوق بشر بود که انقلاب این تزویر و نفاق را افشا کرد و سیطره مطبوعات و رسانه‏هاى تبلیغى نتوانست مانع این روند گردد، کشتار جوانان انقلابى ایران توسط رژیم شاه با حمایت و تأیید آمریکا، حمایت از تروریست‏ها و گروهک‏هاى محارب با نظام اسلامى ایران و پناه دادن به آنان، به راه افتادن جنگ تحمیلى عراق علیه ایران با برخودارى از پشتیبانى سیاسى، اطلاعاتى، نظامى و اقتصادى آمریکا و کشورهاى غربى و موشک باران شهرها و روستاهاى ایران، استفاده از بمب‏هاى شیمیایى و دیگر حوادث که مجال پرداختن به آن‏ها نمى‏باشد نمونه‏هایى بارز از سیماى ضد بشرى آمریکا و غربى‏ها بود.

بنابراین با وقوع انقلاب اسلامى در یکى از حساس‏ترین نقاط جهان همچون زلزله‏اى ارودگاه آرام استکبار را به تزلزل واداشت و براى اولین بار یک کشور اسلامى با اکثریت شیعه به طور شگفت انگیزى ابرقدرت‏ها را به مبارزه طلبید و به منافع گوناگون آنان خسارت وارد کرد و خواب تحلیل گران و نظریه پردازان آنان را آشفته ساخت زیرا آنان که معیارهاى تجربى و مادى را اساس بررسى‏هاى خود قرار داده بودند از پیش بینى این حادثه، شناخت ماهیت و شیوه‏هاى موفقیت آن عاجز ماندند و به تعبیر امام خمینى از اراده الهى بى‏خبر بودند. سازمان CIA(سیا) پس از ارزیابى‏هاى لازم در مرداد ۱۳۵۷ ش اعلام کرد ایران در وضع انقلابى یا حتى آستانه یک خیزش قرار ندارد و تشکیلات اطلاعاتى CIA در تحلیل‏هاى خود در ششم مهر ۱۳۵۷ اظهار امیدوارى کرد:انتظار مى‏رود که شاه تا ده سال دیگر به طور فعّال زمام قدرت را در دست داشته باشد.۲۶

بر اساس اسناد بدست آمده از لانه جاسوسى مقام‏هاى اطلاعاتى و سیاسى آمریکا عقیده داشتند: انقلاب اسلامى و حوادث پس از آن ما را نابود کرد و نیروهایمان را پراکنده ساخت و سازمان و روش‏هاى ما را به هیچ و پوچ مبدّل ساخت.۲۷

کشیش انگلیسى به نام پال هنت که در دوران انقلاب اسلامى در اصفهان به سر مى‏برد در خاطرات خود گفته است: ما هرگز باور نمى‏کردیم ایران در آستانه یک انقلاب قرار گرفته است.۲۸

برترى انقلاب اسلامى در تقابل با فرهنگ الحادى و مادى غرب یکى از عوامل کینه توزى‏هاى استکبار علیه این نهضت دینى و مردمى مى‏باشد. یکى از نویسندگان آمریکایى که مدتى ریاست مرکز اطلاعات خاورمیانه‏اى کاخ سفید را عهده‏دار بود در مقاله‏اى نوشته است: زمانى این خطر بزرگ براى غربى‏ها از جنبه‏هاى تهدید نظامى مطرح بود اما امروز انقلاب اسلامى به عنوان یک حرکت فرهنگى زیر بناى فکرى و عقیدتى دنیاى غرب را تهدید مى‏کند.۲۹

انقلاب اسلامى برخلاف روبرو بودن با نقشه‏هاى گوناگون، ضمن غلبه بر بحران‏هاى درونى و درهم شکستن توطئه‏هاى خارجى به کانون اصلى الهام بخشى به آزادگان جهان تبدیل گردیده است و این که امواج معنوى انقلاب کانون ترویج الحاد و کفر را نشانه گرفته استکبار را در بهت و حیرت فرو برده است چرا که سبب گردیده در اعماق تاریکى‏هاى غرب ارزش‏هاى دینى و آرمان‏هاى مذهبى به پرتو افشانى و فروغ آفرینى بپردازند. دکتر غیاث الدین صدیقى رئیس پارلمان مسلمانان انگلیس مى‏گوید: غرب نگران این مسئله است که صف گسترده طالبین رسمیّت دین در اروپا و آمریکا به تدریج موجب سرنگونى تمدّن غربى شود.۳۰ افزایش جاذبه انقلاب اسلامى در میان جوامع غربى، مسیحى و یهودى نیز هراس استکبار را روز افزون ساخته است. یکى از شهروندان آمریکایى با نوشتن نامه‏اى به نماینده وقت جمهورى اسلامى در سازمان ملل به بیان احساسات خود در قبال جمهورى اسلامى ایران پرداخته و یادآور گردیده است:در میان ما آمریکایى‏ها افراد بسیارى هستند که نحوه مدیریت جمهورى اسلامى ایران را که در کنترل آزادى‏هاى به حد و حصر فردى، که منشأ فساد در ایالات متحده است، مورد ستایش قرار مى‏دهند.۳۱

یکى از اسقف‏ها طى سخنانى درگوادالپ (در آمریکاى لاتین) گفت: در غرب ایمان واقعى وجود ندارد، مردم منطقه به ما اعتمادى ندارند، دست اندرکاران جمهورى اسلامى ایمان واقعى دارند و موفق شده‏اند ایمان را با سیاست و کشوردارى توأم کنند، از این طریق مى‏توان پرچم مبارزه با مفاسد و انحراف را پیش گرفت.۳۲

تا قبل از پیروزى انقلاب اسلامى، کشور ایران در سطح جهان و بین الملل نقش تعیین کننده‏اى نداشت و در معادلات سیاسى جهانى به آن اعتنایى نمى‏گردید ولى به برکت پیروزى انقلاب به عزّت و عظمت چشمگیرى دست یافت و از کشورى ضعیف و بى‏تأثیر به قدرتى تأثیرگذار در تصمیم‏گیرى‏هاى جهانى مبدّل گشت، نقش ایران در پرتحرّک گردیدن خیزش‏هاى جهانى، مخالفت ایران با سازش‏هاى خیانت‏آمیز به حقوق مردم فلسطین، به زانو درآوردن ابرقدرت‏ها برهم زدن نظام دو قطبى، سرنگون نمودن رژیمى استبدادى که از طرف ابرقدرت‏ها در تمامى عرصه‏ها حمایت مى‏گردید و سربلند بیرون آمدن در دفاع مقدّس، افشاى ادّعاهاى کاذب منادیان حقوق بشر و مروّجان دروغین دموکراسى، موجب شده است که ابرقدرت‏ها پى به اقتدار انقلاب اسلامى برده و این حقیقت را پذیرفته‏اند که ایران در سطح جهانى بسیار با نفوذ بوده و نقشى تأثیر گذار و تعیین کننده دارد و این ویژه را نمى‏توان انکار کرد.

برخى مشاوران سیاسى نظام حاکم بر آمریکا لب به اعتراف گشوده‏اند و گفته‏اند: انقلاب اسلامى یک حقیقت تاریخى است و باید یک ایران مستقل و از نظر اقتصادى و نظامى با ثبات را باور داشت. از این جهت و به دلیل پیمودن قلّه‏هاى عظمت است که امام خمینى فرموده‏اند: “من با اطمینان مى‏گویم، اسلام ابرقدرت‏ها را به خاک مذّلت مى‏نشاند. اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را یکى پس از دیگرى بر طرف و سنگرهاى کلیدى جهان را فتح خواهد کرد.”۳۳

و در وصیت نامه سیاسى الهى خویش نوشته‏اند:

“کدام افتخارى بالاتر و والاتر از این که آمریکا با همه ادعاهایش و همه ساز و برگ‏هاى جنگیش و آن همه دولت‏هاى سرسپرده‏اش و به دست داشتن ثروت‏هاى بى پایان ملّت‏هاى مظلوم عقب افتاده و در دست داشتن تمام رسانه‏هاى گروهى در مقابل ملّت غیور ایران و کشور حضرت بقیه اللّه ارواحنا لمقدمه الفداء چنان وامانده و رسوا شده که نمى‏داند به که متوسل شود و رو به هر کس مى‏کند جواب رد مى‏شنود و این نیست جز به مددهاى غیبى حضرت بارى تعالى….که ملت‏ها را بویژه ملت ایران اسلامى را بیدار نموده و از ظلمات ستم شاهى به نور اسلام هدایت نمود…”

 

 

پى‏نوشت‏ها:

  1. انقلاب اسلامى در گستره نظام بین الملل، ص ۶۵ – ۶۷٫
  2. امام خمینى در پژوهش‏هاى غربى، مجلّه حضور، ش ۱۸، ص ۱۷۵٫
  3. روزنامه اطلاعات، ۱۳۷۹/۸/۱۶، ش ۲۲۰۵۳، ص ۷٫
  4. انقلاب اسلامى در گستره نظام بین الملل، ص ۴۵ – ۴۶، روزنامه اطلاعات، سه شنبه ۱۳۸۱/۳/۷، ش ۲۲۴۹۲، عصر اندیشه (ویژه نامه نشریه پرتو)، خرداد ۱۳۸۵، ص ۱۴٫
  5. روزنامه اطلاعات ش ۲۲۴۹۲٫
  6. انقلاب اسلامى در چشم انداز دیگران، ص ۵۸ – ۵۹٫
  7. بنگرید به کتاب “مقاومت شکننده”، چاپ چهارم، ترجمه احمد تدین.
  8. ایران بین دو انقلاب، یروند ابراهامیان، ترجمه کاظم فیروزمند و دیگران، ص ۴۸۹٫
  9. انقلاب اسلامى در ایران، حامد الگار، ترجمه مرتضى اسعدى و حسن چیذرى، ص ۱۲٫
  10. همان، ص ۹۷٫
  11. همان، ص ۱۵۱٫
  12. گى روشه، تغییرات اجتماعى، ص ۲۳۶٫
  13. انقلاب ایران و بازتاب جهانى آن، جان. ال اسپوزیتو، ص۴۹٫
  14. این کتاب توسط سیاوش مریدى ترجمه و مرکز بازشناسى اسلام و ایران آن را چاپ کرده است.
  15. این کتاب با ترجمه سید مجید روئین تن در سال ۱۳۷۶ توسط انتشارات سروش منتشر شده است.
  16. حکومت تحصیل دار و اسلام شیعه در انقلاب ایران، ترجمه محسن امین زاده، ص ۲۰۴ – ۲۰۵ مندرج در کتاب رهیافت‏هاى نظرى به انقلاب اسلامى، قم، معارف، چاپ دوم، ۱۳۷۹٫
  17. انقلاب اسلامى در گستره نظام بین الملل، ص ۶۲٫
  18. این کتاب با ترجمه عبدالرحیم گواهى توسط انتشارات قلم در سال ۱۳۶۹ ش به طبع رسیده است.
  19. احیاى مجدد اسلام در گذشته و حال با تأکید بر ایران، ص۴۵٫
  20. ایران انقلاب به نام خدا، ترجمه قاسم ضعوى، ص ۲۵۸ ،۲۵۷ ،۲۵۵ ،۲۵۳٫
  21. توطئه در ایران، سایروس ونس و برژینسکى، ترجمه محمود مشرقى، ص ۵۶٫
  22. نک: دیکتاتورى و توسعه سرمایه دارى در ایران، ترجمه فضل اللّه نیک آئین.
  23. انقلاب اسلامى در گستره نظام بین الملل، ص ۱۸۶ – ۱۸۷، رویارویى انقلاب اسلامى ایران و آمریکا، جمیله کدیور، ص ۱۵۸ – ۱۶۰٫
  24. توطئه در ایران، ص ۵۷٫
  25. در جستجوى راه از کلام امام، دفتر چهاردهم، ص ۴۵۵٫
  26. کارتر و سقوط شاه روایت دست اول، بابک آدین و ناصر ایرانى، ص ۳۷٫
  27. اسناد لانه جاسوسى، ج ۳، ص ۹۴٫
  28. کشیش‏هاى انگلیسى در دوران انقلاب اسلامى، پال هنت، ترجمه ابوترابیان، ص ۲۳٫
  29. ماهنامه امید انقلاب، ش ۲۲۲٫
  30. فصلنامه حضور، ش ۱۷، پاییز ۱۳۷۵، ص ۱۸ – ۱۹٫
  31. ماهنامه صبح، ش ۷۰، خرداد ۱۳۷۶٫
  32. عصر امام خمینى، ص ۳۶۹ – ۳۷۰٫
  33. فریاد برائت (پیام به حجاج بیت اللّه الحرام)، ص ۱۳٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *