نماز، ستون دین

آیه اللّه جوادى آملى

تهیه و تدوین: حجهالاسلام و المسلمین محمد رضا مصطفى پور

 

خداى سبحان چنان چه انسان را آفرید، تمام نیازهاى مادى و معنوى او را نیز خلق کرده و در اختیار او نهاد. تا وى از آن نعمت در جهت رشد و تعالى خود بهره‏بردارى نماید و موانع رشد را برکنارى نهد و در نتیجه به سعادت مادى و معنوى نایل آید.

از سویى انسان‏ها نیز در برابر خداى متعال وظیفه شکر نعمت و سپاسگزارى را به عهده دارند و این سپاسگزارى در قالب عبادت الهى تحقق پیدا مى‏کند. یکى از عبادت‌هایى که به عنوان شکر نعمت‏هاى الهى از انسان خواسته شده است اقامه نماز و مداومت بر آن است از این رو یکى از برنامه‏هاى مؤمنان اقامه نماز در برابر خداى متعال است که در طول شبانه روز در پنج نوبت باید آن را به جاى آورد.

نمازهاى پنج‏گانه در قرآن کریم

از آیات قرآن استفاده مى‏شود که آدمى در پنج نوبت با خدا ارتباط برقرار کرده و با این ارتباط اظهار سپاس نموده و با او به نیایش و گفتگو پردازد. “اقم الصلوه لدلوک الشمس الى غسق اللیل و قرآن الفجر، انّ قرآن الفجر کان مشهوداً؛۱ نماز را از زوال خورشید (هنگام ظهر) تا نهایت تاریکى شب(نیمه شب) برپا دار و همچنین قرآن فجر (نماز صبح) را چرا که قرآن فجر مشهود (فرشتگان شب و روز) است.”

در این آیه به پنج وقت نماز یاد شده است به چهار وقت ظهر، عصر، مغرب، و عشاء که از هنگام گذشتن خورشید از دایره نصف النهار تا تاریکى شب است یعنى از نیمه روز یا نیمه شب اشاره شده است و از وقت نماز صبح “به قرآن الفجر” تعبیر شده است.

در آیه دیگرى فرمود:”فاصبر على ما یقولون و سبّح بحمد ربّک قبل طلوع الشّمس و قبل غروبها و من آناء اللیل فسبّح و اطراف النهار لعلّک ترضى؛۲ پس در برابر آن چه مى‏گویند: صبر کن، و پیش از طلوع آفتاب و قبل از غروب آن، تسبیح و حمد پروردگارت بجا آور و همچنین برخى از ساعات شب و اطراف روز پروردگارت را تسبیح گوى، باشد که از الطاف الهى خوشنود شوى.”

در این آیه نیز عبادت پیش از طلوع آفتاب با نماز صبح و قبل از غروب با نماز عصر و باعث ساعت شب به نماز مغرب و عشاء و اطراف روز با نماز ظهر تطبیق شده است.

در آیه ۱۷ و ۱۸ سوره روم نیز فرمود: “فسبحان اللّه حین تمسون و حین تصبحون و له الحمد فى السموات و الأرض و عشیّاً و حین تظهرون؛۳ منزّه است خداوند به هنگامى که شام مى‏کنید و صبح مى‏کنید و حمد و سپاس مخصوص اوست در آسمان و زمین و به هنگام عصر و هنگامى که ظهر مى‏کنید.”

در این آیه عبارت (حین تمسون) ناظر به شامگاه است و به نماز مغرب و عشاء اشعار دارد که در شب خوانده مى‏شود و (حین تصبحون) به بامداد و نماز صبح نظر دارد و عبارت (وعشیاً) که در برابر بامداد و شامگاه آمده است، نزدیک غروب یعنى هنگام نماز عصر است و (حین تظهرون) ناظر به زمان زوال آفتاب و نماز ظهر است.

 

لزوم حفظ اصل نماز و کمیّت آن

احکام الهى حدود الهى هستند که مؤمنان عهده دار حفظ آن احکام و حدود مى‏باشند، خداى متعال در وصف مؤمنان فرموده است “والحافظون لحدود الله”۴ یکى از اوصاف مؤمنان حفظ حدود الهى است و اگر انسانى از حدود الهى تجاوز کند ستمکار معرفى شده است.

“و من یتعد حدود اللّه فاولئک هم الظالمون؛۵ هر که از حدود الهى تجاوز کند آنان ستمگرانند.”

حدود الهى همان معارف اعتقادى و اصول اخلاقى و احکام فقهى و حقوقى است.

علت این که حدود الهى شامل معارف اعتقادى و اصول اخلاقى و احکام فقهى است، آن است که صرف بیان احکام فقهى در این حد که کدام کار واجب است و کدام کار حرام، ضمانت اجرایى ندارد ولى اگر در کنار بیان حلال و حرام مسائل اخلاقى و حقوقى و معارف الهى بازگو شود، احکام فقهى ضمانت اجرا پیدا مى‏کند. بنابراین قرآن کریم افزون بر این که به صورت جزئى به اتیان یا ترک حدود الهى فرمان داده است به شکل کلّى نیز درباره مراعات نکردن آن هشدار داده است. و فرموده از حدود الهى تعدّى نکنید زیرا تجاوز از احکام فقهى و اصول اخلاقى و معارف الهى انسان را در ردیف ظالمان قرار مى‏دهد و انسانى که در ردیف ظالمان باشد از هدایت ویژه الهى که همانا رساندن به مقصد است نه اصل راهنمایى، محروم مى‏سازد. “و اللّه لایهدى القوم الظالمین؛۶ خداى سبحان قوم ستمکار را هدایت نمى‏کند.” ناگفته خداى سبحان راه صحیح را هماره به همگان نشان مى‏دهد و آنان را هدایت مى‏کند اما از هدایت ویژه که پاداش پذیرش هدایت الهى است محروم مى‏سازد همانطور که مؤمنان عهده دار حفظ حدود الهى هستند و نماز نیز یکى از حدود الهى و داراى احکام و حدودى است که نمازگزار باید علاوه بر حفظ اصل نماز، حدود آن را رعایت کند از این رو در قرآن فرمود: “حافظوا على الصلوات و الصلوه الوسطى و قوموا لله قانتین؛۷ در انجام همه نمازها (به خصوص) نماز وسطى (نماز ظهر) کوشا باشید و از روى خضوع و اطاعت براى خدا بپاخیزید، در سوره مؤمنون نیز فرمود: “والّذین هم على صلواتهم یحافظون؛۸ مؤمنان بر نماز شان محافظت مى‏کنند.”

مسلمانان باید نمازهاى پنج گانه به ویژه نماز ظهر را از نظر کمى و کیفى پاس بدارند تا از آثار و برکات فراوان این فریضه الهى برخوردار شوند.

در مرحله حدوث باید نماز را با آداب و شرایط آن انجام داد و در مرحله بقاء نیز باید آن را حفظ کرد و باید از اعمالى که به اخلاص نماز آسیب مى‏رساند، پرهیز کرد.

همان گونه که نمازگزار نماز را پاس مى‏دارد. نماز نیز مظهر حفظ خداى حفیظ است و انسان را از زشتى‏ها و شهوات حفظ مى‏کند.

 

اقامه نماز نه خواندن نماز

این که خداى سبحان از انسان‏ها خواسته است تا نماز را اقامه کنند و نه تنها نماز بخوانند، براى آن است که وظیفه مؤمنان برپاداشتن حقیقت نماز است.

بر پا داشتن حقیقت و روح نماز به این است که آدمى افزون‏بر تلفظ اذکار نماز و کلمات ذکر رکوع و سجود و تشهد و مانند آن و صرفنظر از هیئت‏هاى خاص قیام و انحناى تام و کامل و غیر کامل (رکوع) و نشستن و نظیر آن و قطع نظر از تصویر مفاهیم اذکار آن در ذهن، پیام‏هاى اصلى آن از وجود لفظى و ذهنى بیرون آید و به وجود عینى و خارجى برسد و در محدوده روح نمازگزار متمثّل گردد و سپس با سیرت و سنّت و روش مستمر او در جامعه جلوه کند و با تبلیغ و تعلیم و تزکیه نفوس مستعد و آماده دیگران. آن‏ها نیز با روح متمثل نماز پرورش یابند.

 

تناسب عمود دین بودن نماز با اقامه

در روایات از نماز به عنوان ستون و عمود دین یاد کرده است، به کار بردن اقامه و برپاداشتن، با ستون بودن نماز هماهنگ است زیرا عمود را به پا مى‏دارند نه این که بخوانند. چون ستون با اقامه مى‏تواند خیمه را حفظ کند، وقتى احداث نماز با اقامه است نه قرائت، حفظ آن نیز به تقویم خواهد بود نه تلاوت. زیرا قرائت نماز اولین مرحله وجوب آن است که در تمام مراتب محفوظ است و پشتوانه این تلاوت معرفت و حضور قلب و عمل به مقتضاى آن خواهد بود.

 

اقامه نماز از حساس‏ترین وظایف حاکمان اسلامى

قرآن کریم نماز را یکى از حساس‏ترین وظائف حاکم اسلامى قرار داده است “الّذین ان مکنّاهم فى الارض اقاموا الصلوه؛۹ همان کسانى که در زمین اگر به آنها قدرت بخشیدیم نماز را بر پا مى‏دارند.”

زیرا مهم‏ترین عامل تعدیل خواسته‏هاى سیاسى احزاب و گروه‏ها همانا نماز است یعنى کسى که بر اثر اعتماد مردم به مقامى مى‏رسد، از آسیب مانع خیر شدن بپرهیزد. و به عبارت دیگر: جامعه نمازگزار و حکومت حامى نماز، از گزند حرص و آز مصون و به حیات طیّب قناعت مى‏رسد.

حاکمان مسلمان پس از پیروزى همچون خودکامگان و جبّاران به عیش و نوش و لهو و لعب نمى‏پردازند و در غرور و مستى فرو نمى‏روند بلکه موقعیت‏ها و پیروزى را نردبانى براى ساختن خویش و جامعه قرار مى‏دهند. آن‏ها نماز را بر پا مى‏دارند و با این کار هم خود را حفظ مى‏کنند و هم زمینه حفظ جامعه را فراهم مى‏کنند همانطور که حاکم عادل مسلمان نماز را اقامه مى‏کند و با اقامه نماز زمینه رشد جامعه را فراهم مى‏کند افراد ناصالحى نیز هستند که وقتى روى بیایند نماز را تباه کرده و گرفتار شهوات مى‏شوند، چنان که فرمود: “فخلف من بعد هم خلف اضاعوا الصلوه و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیّاً؛۱۰ بعد از آن فرزندان ناشایسته‏اى روى کار آمدند که نماز را ضایع کردند و از شهوات پیروى نمودند که به زودى مجازات گمراهى خود را خواهند یافت.”

در این آیه از کسانى یاد مى‏کند که با ترک نماز یا تأخیر از وقت آن و یا انجام دادن اعمالى که نماز را تباه مى‏کند، نماز را تباه ساختند و پیروى از شهوات را بر یاد خدا ترجیح دادند و جامعه را گرفتار فساد ساختند که در قیامت گرفتار عذاب خواهند شد.

 

محافظت نماز از انسان

نمازگزار نماز را پاس مى‏دارد و نماز نیز وظیفه حفظ نمازگزار را بر عهده دارد نماز انسان را از فحشاء و بدیها باز مى‏دارد.

البته مراقبت و استمرار حفظ نماز سبب پیدایش ملکه‏اى نفسانى در جان نمازگزار است و ملکه نفسانى ارزشمند نیز مراقب صاحب خود هستند از این رو قرآن فرمود: “اقم الصلوه انّ الصلوه تنهى عن الفحشاء و المنکر؛۱۱ نماز را به پا دار که نماز انسان را از زشتى‏ها و منکرات باز مى‏دارد.”

این که نماز انسان را از فحشاء و منکرات باز مى‏دارد براى این است که اولاً روح و اساس و پایه، یاد خداست که این یاد خدا خود مقدمه فکر و انگیزه عمل خواهد بود و یاد خدا باعث ترک گناهان خواهد بود و ثانیاً نماز وسیله شستشوى از گناهان و آمرزش الهى است چرا که نماز انسان را به توبه واصلاح گذشته وا مى‏دارد و ثالثاً این عبادت سرّى در برابر گناهان آینده است زیرا نماز روح ایمان را در انسان تقویت مى‏کند و نهال تقوا را در دل پرورش مى‏دهد و رابعاً: از آن جایى که مهمترین عامل گناهان غرق شدن در لذائذ مادى است و فرو رفتن در لذایذ مادى سبب غفلت از خدا است، اقامه نماز در طول شبانه روز پیوسته انسان را به یاد خدا وا مى‏دارد و با این ارتباط پیوسته به او اعلام بیدار باش مى‏دهد و در نتیجه با غفلت که سرچشمه گناهان است مبارزه مى‏کند و خامساً: با توجه به این که یکى از عوامل گناهان کبر و غرور و خود بینى است انسان نمازگزار با رکوع و سجده به این سرچشمه به جدال بر مى‏خیزد و با او جهاد مى‏کند. بنابراین اقامه نماز سرچشمه رذایل را در انسان سدّ مى‏کند و انسانى که گرفتار غفلت و خود بینى و دیگر موارد نباشد از فحشاء و منکرات محفوظ خواهد ماند.

 

نماز چشمه‏اى پاک و پاک‏کننده

حضرت امیرالمؤمنین على(ع) در خطبه‏اى پیوسته اصحاب و یاران خود را به امورى سفارش مى‏کرد که یکى از آن‏ها نماز است و در آن به اهمیت نماز اشاره کرده و آن را وسیله نجات در آخرت و سبب پاکى در دنیا و شستشوى جان و دل از رذائل اخلاقى مى‏شمرد.در این خطبه مى‏فرماید: “برنامه نماز را به خوبى مراقبت کنید و بر محافظت آن بکوشید، بسیار نماز بخوانید و به وسیله آن به خدا تقرّب جویید. زیرا نماز بر همه مؤمنان در اوقات مخصوص واجب است.

آیا پاسخ دوزخیان را در برابر این سؤال که چه چیز شما را به دوزخ کشانید؟ نمى‏شنوید که مى‏گویند ما از نمازگزاران نبودیم، آرى نماز گناهان را فرو مى‏ریزد همچون فرو ریختن برگ از درختان و طناب‏هاى معاصى را از گردن مى‏گشاید، پیامبر اکرم(ص) نماز را به چشمه آب گرمى تشبیه نمود که بر در خانه انسان باشد و او هر شبانه روز پنج مرتبه خود را در آن شستشو دهد که بى شک چرک و آلودگى در بدنش باقى نخواهد ماند.

آن گروه از مؤمنان که زینت متاع دنیا و فرزندان و اموالى که مایه چشم روشنى است آن را به خود مشغول نداشته، حق نماز را خوب شناخته‏اند، خداى متعال در حق آنان فرمود: آن‏ها مردانى هستند که تجارت و بیع آنان را از یاد خدا و بر پاداشتن نماز و پرداختن زکات باز نمى‏دارد و رسول خدا بعد از بشارت به بهشت، خویش را براى نماز به تعب و مشقّت مى‏انداخت. زیرا خداى متعال به او فرموده بود، خانواده خویش را به نماز دعوت کن و در برابر آن شکیبا باش، آن حضرت پى در پى اهل بیت خود را به نماز دعوت مى‏کرد و خود را بر آن وادار مى‏فرمود و بر آن شکیبایى مى‏نمود.۱۲

در این خطبه امام على(ع) به هفت دلیل از دلایل اهمیت نماز اشاره کردند و آثار مهم معنوى و تربیتى نماز و عاقبت شوم تارکان و سبک شمرندگان آن را بر شمردند.

حضرت در قسمت نخست از مراقبت و محافظت و فراوانى وسیله و تقرّب به خدا بودن آن سخن گفته‏اند و سپس فرموده‏اند:

۱- نماز به عنوان یک فریضه بر مؤمنان مقرر شده است.

۲- دلیل دوزخى شدن جهنمیان را از زبان خودشان اهل نماز نبودن مى‏داند.

۳- نماز گناهان را مانند برگ درختان مى‏ریزاند و باعث آمرزش گناهان گذشته مى‏شود زیرا نماز عامل توبه و انابه مى‏گردد.

۴- نماز طناب معاصى را از گردن مى‏گشاید و او را آزاد مى‏سازد و از ابتلاء به گناهان در آینده حفظ مى‏کند.

۵ – از بیان پیامبر اکرم(ص) استفاده مى‏کند که نماز باعث شستشوى همیشگى روح انسانى مى‏گردد.

۶- کسانى که حق نماز را بشناسند این نماز انسان را از لذائذ زودگذر دنیا باز مى‏دارد و نمى‏گذارد زرق و برق دنیا، وى را مشغول سازد.

۷- به لحاظ این که مسلمانان باید پیامبر را اسوه و الگوى خود قرار دهند فرمود: آن حضرت پس از امر به نماز خود را براى انجام آن به زحمت مى‏انداخت و خانواده خودش را به آن دعوت مى‏کرد و در انجام آن شکیبا بود زیرا نماز کلید راهیابى انسان به بهشت است.

 

تمثّل نماز

نماز مناجات میان عبد و مولاست چنان که رسول اکرم(ص) فرمود: نمازگزار با پروردگارش مناجات مى‏کند. “المصلى یناجى ربّه”۱۳

نماز حقیقتى دارد که براى انسانى که آن را با شرائط در اول وقت به جا آورده است دعا مى‏کند که خدا او را حفظ کند و نیز در حق کسى که آن را بدون شرائط و با عجله و بدون حضور قلب انجام داده است نفرین مى‏کند خدا او را تباه سازد، امام صادق(ع) فرمود: “انّ العبد اذا صلّى الصلاه فى وقتها و حافظ علیها ارتفعت بیضاء نقیّه تقول حفظتنى حفظک اللّه و اذا لم یصلّها لوقتها و لم یحافظ علیها ارتفعت سوداء مظلمه تقول ضیّعتنى ضیّعک اللّه؛۱۴ عابد هنگامى که نماز را در وقتش بخواند و بر آن محافظت داشته باشد نور روشنى از آن بالا مى‏رود و مى‏گوید: خدایا نمازگزار مرا حفظ کرده است، تو نیز او را حفظ کن و هنگامى که نماز را در وقتش بجا نیاورد و بر آن محافظ نداشته باشد سیاهى تاریکى بالا مى‏رود و مى‏گوید چون مرا تباه ساختى خدا تو را تباه سازد.”

پیامبر اکرم(ص) فرمود:”لایزیل الشیطان دعراً من المؤمن، مام حافظ على الصلوات الخمس فاذا ضبعهنّ تجرأ علیه فادخله فى العظائم؛۱۵ پیوسته شیطان از مؤمنى که بر نمازهاى پنجگانه محافظت مى‏کند در هراس است اما وقتى که او نماز را تباه سازد شیطان بر او جرأت مى‏کند و او را در حوادث بزرگ وارد مى‏سازد.”

هنگام قبض روح و انتقال از دنیا به برزخ که حالت بسیار دشوارى است، شاید انسان طاقت نیاورد و دین خود را با دسیسه و وسوسه شیطان از دست دهد مگر آن که از نماز محافظت کرده باشد.

 

سؤال از نماز در قیامت

از رسول اکرم(ص) نقل شده است که در قیامت نخست از نماز پرسیده مى‏شود: “اذا کان یوم القیامه یدعى بالعبد فاوّل شى‏ء یسأل عنه الصلاه فان جاء بها تامّه و الّازج به فى النار؛۱۶ وقتى روز قیامت برپا شود انسان را مى‏خوانند و اول چیزى که از او مى‏پرسند، نماز است، اگر آن را کامل انجام داده باشد که مشکلى نخواهد داشت، اما اگر به صورت کامل انجام نداده باشد به آتش انداخته خواهد شد.”

در قرآن نیز مى‏فرماید: وقتى از محکومان جهنمى سؤال مى‏کنند که چرا به این سرنوشت شوم دچار شده‏اند مى‏گویند: “لم نک من المصلّین؛۱۷ ما از نمازگزاران نبودیم.”

 

خشوع روح نماز

در قرآن وقتى ویژگى‏هاى مؤمنان را بیان مى‏کند از جمله آن‏ها را خشوع در نماز مى‏داند و مى‏فرماید: “الّذین هم فى صلاتهم خاشعون؛۱۸ مؤمنان کسانى هستند که در نمازشان خاشعند.”

خشوع به معناى حالت تواضع و ادب جسمى و روحى است که در برابر شخص بزرگ یا حقیقت مهمى در انسان پیدا مى‏شود و آثارش در بدن ظاهر مى‏گردد.

در آیه فوق خشوع در نماز را از ویژگى‏هاى مؤمن مى‏شمارد زیرا نماز تنها الفاظ و حرکاتى بى روح نیست بلکه در حالت نماز آن چنان حالت توجه به پروردگار در نمازگزار پیدا مى‏شود و با او پیوند برقرار مى‏کند و چنان غرق حالت تفکّر و حضور و راز و نیاز با پروردگار مى‏شوند که بر تمام ذرّات وجودشان اثر مى‏گذارد و خود را ذرّه‏اى مى‏بیند در برابر وجودى بى‏پایان و مانند قطره‏اى مى‏داند که در اقیانوس بیکرانى قرار گرفته است.

در حدیثى وارد شده است که پیامبر(ص) مردى را دید که باریش خود در حال نماز بازى مى‏کند به او فرمود: “اما انه لو خشع قلبه لخشعت جوارحه؛۱۹ اگر او قلبش خاشع بود اعضاى بدن او نیز خاشع بود.”

یعنى خشوع حالت درونى است که در ظاهر انسان نیز ظاهر مى‏شود.

 

پرسش و پاسخ

حال که سخن از خشوع مؤمن در نماز به میان آمد پرسشى مطرح مى‏شود و آن این که چه کنیم تا توفیق خشوع در نماز براى انسان پیدا شود؟

پاسخ آن این است که انسان باید براى تحصیل خشوع به عوامل ذیل توجه کند.

الف: شناخت خدا و انسان و دنیا

در مرحله اول آدمى باید خدا را با عظمت و جلال و جمالش بشناسد و بداند او غنى محض و داراى اسماء حسناست و دنیا میدان گذرائى است که آدمى چند صباحى باید در آن زندگى کند و از آن بگذرد و خود انسان فقیر و نیازمند محض است که در برابر آن موجود، با عظمت قرار گرفته است وقتى انسان این معرفت را بدست آورد دنیا در نظر او کوچک و خدا در نظر او بزرگ و خود را موجود نیازمند یافت به طور طبیعى وقتى در برابر خداى با عظمت قرار گرفت و با او به راز و نیاز مشغول شد، همه توجه او متوجه معبود او شده و از هرچه غیر خدا باشد منصرف مى‏کند.

ب: کم کردن کارهاى پراکنده

انسان در حین نماز باید تمرکز حواس داشته و تمام توجهش را به خدا گرداند از این رو آدمى باید از کارهاى پراکنده و مشغله‏هاى مشوّش کننده ذهن و فکر و آن چه که باعث توهّم و خیالات مى‏شود پرهیز نماید تا توفیق یابد در نماز حالت حضور قلب پیدا کند.

ج: انتخاب محل مناسب

آدمى باید محلى براى نماز انتخاب کند که از امورى که باعث مشغول کردن او مى‏شود به دور باشد از باب مثال، محل عبور و مرور مردم نباشد در محیط با سر و صدا نباشد در برابر عکس و یا مانند آن نباشد و بالأخره هرچه ذهن و جوارح انسان را مشغول مى‏سازد از آن به دور باشد تا حضور قلب را بدست آورد.

د: پرهیز از گناهان

یکى از امورى که قلب را از خدا دور مى‏سازد و از حضور قلب مى‏کاهد گناهان است. انسان با ترک گناهان زمینه را براى حضور قلب خود فراهم سازد.

ه: انجام مستحبات و آداب مخصوص نماز

انسان در مقدّمات و مقارنات نماز مستحباتى را رعایت کند از باب مثال دعاهایى که قبل از ورود به نماز است آن را بخواند.

و: آشنایى با حقیقت نماز و روح آن و همچنین توجه به معانى الفاظ و اذکارى که در نماز به زبان مى‏آورد.

ناگفته نماند همه امور فوق در صورتى زمینه توفیق نماز با خشوع را فراهم مى‏کند که انسان با مراقبت و تمرین و استمرار آن زمینه را براى تمرکز فکر پیدا کند و تمام پنجره‏هاى فکر خود را بر غیر معبود، سدّ نماید.

 

راه فعلیت یافتن استعدادهاى انسانى

هر کس بخواهد خود را بشناسد معیار شناسایى او کارهایى است که در هر موقعیتى از او سر مى‏زند و حاکى از زیربناى روانى اوست زیرا اگر این طور نباشد بجا آوردن کارهایى صرفاً تشریفاتى و خالى از روح و گفتن کلماتى بدون توجه کافى به معناى آن‏ها و بعد هم دل خوش داشتن به آن‏ها سزاوار مؤمن واقعى نخواهد بود. از این رو در قرآن مؤمنان را به امورى فراخوانده است و در نهایت فرمود نماز را اقامه کنید در این آیات خطاب به مؤمنان فرمود:

“یا ایّها الذین آمنوا ارکعوا و اسجدوا و اعبدوا ربّکم و افعلوا الخیر لعلّکم تفلحون و جاهدوا فى اللّه حق جهاده هو اجتبیکم و ما جعل علیکم فى الدین من حرج مله ابیکم ابراهیم هو سمّیکم المسلمین من قبل و فى هذا لیکون الرسول شهیداً علیکم و تکونوا شهداء على النّاس فاقیموا الصلوه و آتو الزکاه و اعتصموا بالله هو مولیکم فنعم المولى و نعم النصیر؛۲۰ اى کسانى که ایمان آورده‏اید، رکوع کنید و سجود بجا آورید و پروردگارتان را عبادت کنید و کار نیک انجام دهید تا رستگار شوید و در راه خدا جهاد کنید و حق جهادش را ادا نمایید او شما را برگزید و در دین کار سنگینى بر شما نگذارد، این همان آئین پدر شما ابراهیم است او شما را در کتب پیشین و در این کتاب آسمانى مسلمان نامید تا پیامبر گواه و شاهد بر شما باشدو شما گواهان مردم. بنابراین نماز را بپادارید و زکات را بدهید و به خدا تمسّک جوئید که او مولا و سرپرست شماست چه مولاى خوب و چه یار و یاور شایسته‏اى.”

در آیات خطاب به مؤمنان نخست آن‏ها را به پنج دستور فرمان داده است تا با آن زمینه رسیدن به فلاح و رستگارى فراهم شود و آن‏ها عبارتند از:

۱- تنها در برابر پروردگارتان سر فرود آورید و جز در برابر او براى هیچ کسى به رکوع و تعظیم نپردازید، زیرا کسى جز او شایسته تعظیم و سرفرود آوردن نیست.

۲- به خاک افتادن و تواضع فقط در برابر بى‏نیاز مطلق که برآورنده نیازهاى تمام نیازمندان است شایسته است، یعنى در حال سجده که متواضعانه‏ترین حالات یک انسان است آدمى پیشانى خود را بر خاک مى‏نهد و با معبود خود به راز و نیاز مى‏پردازد و با این حال نشان مى‏دهد که از هرگونه خودخواهى و خودبینى، خود را رهانیده است و با گفتن سبحان ربّى الاعلى و بحمده این حالت را از خود آشکار مى‏سازد.

۳- این انسان تنها به عبادت او مى‏پردازد و تنها او را پروردگار خود مى‏داند و همه کارها را از جنبه عبادت و پرستش عملى خدا انجام مى‏دهد و به عبارت دیگر: این انسان چون خدا را مالک و صاحب و تربیت کننده خود مى‏داند همه کارها را براى او و بر اساس فرمان او انجام مى‏دهد.

۴- انسان مؤمن فقط کار خیر انجام مى‏دهد یعنى در هر موقعیتى که باشد فقط کار خیر از او سر مى‏زند.

۵ – در راه خدا از هر نوع کوشش و جهاد و تلاش براى انجام نیکى‏ها و مبارزه با هوس سرکش و پیکار با دشمنان ستمگر و بالأخره در جهاد اکبر و اصغر فرو گذار نمى‏کند.

در بخش دوم مؤمنان را متوجه مى‏کند که این دستورات پنج گانه سنگین نیست بلکه این دستورات نشانه لطف خدا به آن‌هاست براى بیان این مقصود دلایلى را ذکر مى‏کند و مى‏فرماید:

۱- شما برگزیدگان خدا هستید و اگر برگزیده او نبودید این مسؤولیت‏ها بر دوش شما گزارده نمى‏شد.

۲- خداى سبحان کار سنگین و مشقت زا را در دین قرار نداده است زیرا احکام دین همگى با فطرت انسان هماهنگ است و هر کدام از احکام وسیله تکامل انسان و مطابق با مصالح واقعى آدمى است و آدمى اگر این حقیقت را بیابد همه احکام الهى را با توجه به هماهنگ با مصالح واقعى خود با رضایت استقبال مى‏کند و با لذّت و گوارایى آن‏ها را انجام دهد.

۳- این دستورات را آیین حضرت ابراهیم مى‏داند که این آیین را باید بزرگ شمرد و آن را انجام داد و لازمه پیروى از آیین ابراهیمى تسلیم بودن در برابر خداى سبحان است.

۴- با توجه به این که دستورات متوجه پیامبراکرم(ص) و امّت اوست براى تشویق مؤمنان مى‏فرماید: هدف از این برنامه این بود که پیامبر الگو و اسوه شما باشد و شما هم اسوه و الگوى امّت‏هاى دیگر باشید.

در قسمت سوم این آیات وظائف پنجگانه پیشین را خلاصه کرده و مى‏فرماید: با توجه به این که شما مؤمنان داراى امتیازات و افتخاراتى هستید پس نماز را بپا دارید و زکات را ادا کنید و به خدا تمسّک جوئید. زیرا خداى سبحان یار و یاور و سرپرست شماست.

و خدا برترین و بهترین مولى و شایسته‏ترین یار و یاور است. و چون خدا مولاى آدمیان است پس آدمیان شایسته است عبد و بنده او باشند و ظهور عبودیت را با اقامه نماز به انجام رسانند.

 

نتیجه‏گیرى

در این مقاله از نماز به عنوان ستون برپایه دین سخن به میان آمد و به مطالب زیر پرداخته شد.

۱- قرآن مؤمنان را به نمازهاى پنجگانه و چگونگى آن فرا مى‏خواند.

۲- مؤمنان باید بر اصل نماز و کمیّت و کیفیت آن محافظت کنند و حدود آن را رعایت نمایند و در واقع باید نماز را اقامه کنند و نه تنها بخوانند.

۳- همانطور که مؤمنان باید نماز را حفظ کنند نماز نیز از آنان حفاظت مى‏کند.

۴- نماز چشمه‏اى پاک و پاک کننده معرفى شده است.

۵ – نماز براى مؤمن در برزخ و قیامت متمثل مى‏شود.

۶- از خشوع به عنوان روح نماز یاد شده است.

و در پایان چگونگى فعلیت یافتن استعداد انسان مؤمن در پرتو نماز بیان گردید.

 

پى‏نوشت‏ها:

  1. سوره اسراء، آیه ۷۸٫
  2. سوره طه، آیه ۱۳۰٫
  3. سوره روم، آیات ۱۸ – ۱۷٫
  4. سوره توبه، آیه ۱۱۲٫
  5. سوره بقره، آیه ۲۲۹٫
  6. سوره آل عمران، آیه ۸۶٫
  7. سوره بقره، آیه ۲۲۶٫
  8. سوره مؤمن، آیه ۹٫
  9. سوره حج، آیه ۴۱٫
  10. سوره مریم، آیه ۵۹٫
  11. سوره عنکبوت، آیه ۴۵٫
  12. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۹٫
  13. بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۲۱۶٫
  14. همان، ج ۸۰، ص ۹٫
  15. الکافى، ج ۳، ص ۲۶۹٫
  16. عیون اخبار الرضا، ج ۲ ص ۳۵؛ وسائل الشیعه، ج ۴، ص ۳۰٫
  17. سوره مدثر، آیه ۴۳٫
  18. سوره مؤمن، آیه ۲٫
  19. تفسیر صافى، ذیل آیه.
  20. سوره حج، آیات ۷۸ – ۷۷٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *