دوستى و تعامل با همنوعان در سیره امام جواد(ع)

اسماعیل نساجى زواره

 

آغازین سخن

نهمین ستاره فروزان آسمان امامت و ولایت حضرت امام محمد تقى(ع) معروف به جوادالائمه(ع) در روز دهم ماه رجب سال ۱۹۵ ه.ق در مدینه دیده به جهان گشود.۱ پدر بزرگوارش حضرت على بن موسى الرضا(ع) و مادر مکرّمه‏اش بانویى مصرى تبار به نام “سبیکه” از خاندان “ماریه قبطیّه” همسر پیامبر اسلام(ص) بود، به طورى که امام رضا(ع) از او به عنوان بانویى قدسیه و پاکیزه یاد مى‏کرد.۲

امام جواد(ع) در سن هفت سالگى به امامت رسید و مدّت هفده سال رهبرى شیعیان را به عهده گرفت. دوران امامت حضرتش با دو نفر از خلفاى ستم پیشه عباسى به نام‏هاى “مأمون” و “معتصم” مقارن بود. آن حضرت در آخر ماه ذى قعده سال ۲۲۰ ه.ق در سن ۲۵ سالگى و در عنفوان جوانى به دستور معتصم عباسى و توسط همسر بى‏وفایش ام الفضل(دختر مأمون) با انگور زهرآلود مسموم و در بغداد به شهادت رسید.۳ آن بزرگوار همانند دیگر امامان معصوم(ع) دارنده تمام کمالات و فضایل اخلاقى در مرتبه اعلى بود و به رغم جوان بودن، آن چنان بر قلّه شکوهمند کمال و فضیلت قرار داشت که نه تنها دوستان و پیروانش او را ستوده‏اند، بلکه دشمنان کینه توز و سرسخت به مدح و ستایش آن گوهر نبوى پرداخته‏اند.

ایشان در سیره عملى و شیوه رفتارى خود دستورالعمل‏هاى فردى، اجتماعى و تربیتى را به شیعیان آموزش داد و از این رهگذر موفق گردید که به رغم تهاجم عقیدتى و نیرنگ بازى‏هاى دو خلیفه ملعون عبّاسى، مکتب اهل بیت(ع) را به جهانیان معرفى کند.

رهنمودهاى حکیمانه امام نهم شیعیان در زمینه انسان سازى و تهذیب نفس برگ زرّینى است در کتاب تاریخ شیعه که در این نوشتار به بیان مقوله “دوستى و تعامل با همنوعان” از دیدگاه آن امام خواهیم پرداخت. امید است که مورد عنایت خوانندگان محترم قرار گیرد.

 

کیمیاى سعادت

انسان موجودى است اجتماعى و پویا که به منظور تأمین نیازهاى جسمى، روحى و عاطفى همیشه با همنوعان خود در حال تعامل است و بدون ارتباط با دیگران نمى‏تواند توانمندى‏هاى خویش را در جهت انجام وظایف فردى و اجتماعى توسعه دهد.

تمام انسان‏ها جهت تأمین نیاز به دلبستگى و ارتباط با همنوعان به دنبال یافتن کسانى هستند که در کنار آنان احساس آرامش، آسایش و خوشبختى کنند، لذا اسلام به عنوان جامع‏ترین دین در جهت تحقّق چنین هدفى آداب و ظرفیّت‏هاى وسیعى را در نظر گرفته است و از تمام راهبردها و شیوه‏هاى شناختى و عاطفى مؤثّر در امر هدایت و سعادت انسان‏ها استفاده مى‏کند و در چارچوب دعوت به آموزه‏هاى نجات بخش، زمینه بالندگى، تعالى و شکوفایى فردى و اجتماعى انسان را فراهم نموده است. یکى از این آداب فرآیند “دوستى و تعامل با همنوعان” است که افراد را گرد هم جمع مى‏نماید و بستر آسایش و زیبا زیستن را براى آنان مهیّا مى‏کند.

دوستى و ارتباط با افراد صالح و فرهیخته یکى از اهرم‏هاى مهم زندگى و از عوامل سعادت و سرافرازى انسان قلمداد مى‏شود. با دوستان شایسته و وارسته انسان مى‏تواند از گردنه‏هاى سخت زندگى عبور کند و به اهداف و آرمان‏هاى حقیقى خویش نایل گردد.

ره یافت‏هاى دینى و روان شناختى نشان مى‏دهد انسانى که از نعمت دوستى و تعامل با همنوعان محروم است، غریب و تنهاست چنین شخصى حرف دل خود را کتمان مى‏کند و نمى‏تواند خودش را آن چنان که هست بشناسد، به طورى که در زندگى از شکوفایى عقلى محروم مى‏گردد و نشاط و شادابى خود را از دست مى‏دهد. امام جواد(ع) در این رابطه مى‏فرماید: “ملاقاه الاخوان نشرهٌ و تلقیحٌ للعقل و ان کان نزراً قلیلاً؛۴ دیدار و ارتباط با دوستان باعث شادابى و زیادى عقل مى‏شود. هر چند مدت دیدار کم باشد.”

از دیدگاه نهمین فروغ امامت کسانى دوستان واقعى محسوب مى‏شوند که آیینه اخلاق، محرم اسرار و معاون افکار در مصائب و مشکلات زندگى باشند و دیگران را در راه دیندارى و بالا بردن سطح معرفت یارى رسانند؛ به شرطى که در این زمینه حد اعتدال را رعایت کنند، زیرا رعایت اعتدال و میانه روى در دوستى و رفاقت ضامن بقاى رشته مؤدّت است به گونه‏اى که این نوع دوستى کارساز و چاره ساز است و پیوند آن به قدرى محکم است که هرگز گسسته نمى‏شود. لذا انسان باید هوشیار باشد و افرادى را براى دوستى برگزیند که لطف و رحمت خداوند شامل حال آنان باشد و کارى نکرده باشند که خشم خداوند را برانگیزند. در حقیقت دوستى با بندگان صالح گرایش به سوى رحمت خداوند و ترک دوستى با افراد ناصالح گریز از خشم و غضب اوست.

قرآن کریم در این زمینه مى‏فرماید: “یا ایّها الّذین آمنوا لاتتولّوا قوماً غضب اللّه علیهم قد یئسوا من الآخره کما یئس الکفّار من اصحاب القبور؛۵ اى کسانى که ایمان آورده‏اید! با افرادى که مورد غضب خداوند واقع شده‏اند، طرح دوستى نیندازید، زیرا آنان از آخرت مأیوس و ناامید هستند همان طورى که کافران از خفتگان در گور ناامید شده‏اند.”

 

کدام دوستى؟

دوستى و تعامل با دیگران وقتى که به خاطر خدا و بر پایه هویّت انسانى بنا شده باشد و از رنگ مطامع دنیوى پیراسته باشد، پایدار خواهد ماند، زیرا مبنایش امور ثابت و عامل انعقاد آن رضایت و خشنودى الهى است. این نوع دوستى زمینه رشد و تعالى هویّت افراد جامعه را فراهم مى‏سازد به طورى که همه به بالاترین درجه سعادت و خوشبختى مى‏رسند…

امام محمد تقى(ع) پیرامون دوستى و رفاقت راستین مى‏فرماید: “من استفاد اخاً فى اللّه فقد استفاد بیتاً فى الجنّه؛۶ هر کس در راه خدا برادر و دوست پیدا کند، خانه‏اى در بهشت به دست مى‏آورد.”

کلام گهر بار آن بزرگوار متضمّن این حقیقت است که دوستى‌هایى که به خاطر رضایت و خشنودى خداوند باشد، رسیدن به بهشت و برخوردارى از نعمت‏هاى اخروى را بر فرد مؤمن و صالح واجب مى‏گرداند، چون انسان صالح و با تقوا در اثر معاشرت و مصاحبت با اخیار و نیکان انجام اعمال نیک و عادات پسندیده را در نهاد خویش تقویت مى‏کند که پیامد آن سعادت و فوز ابدى است.

امّا اگر دوستى و مصاحبت با دیگران در راه غیر خدا و بدور از تقواى الهى باشد، دیر یا زود به دشمنى تبدیل خواهد شد.

قرآن کریم مى‏فرماید: “الاخلّاء یومئذٍ بعضهم لبعض عدوٌّ الّا المتّقین؛۷ دوستان در آن روز بعضى دشمن بعضى دیگرند مگر افراد باتقوا و پرهیزکار.”

 

رفاقت معرّف شخصیّت

شخصیّت هر انسانى را در جامعه با دوستان او مى‏سنجند. تأثیرى که گروه دوستان در رفتار، گفتار و کردار فرد به جا مى‏گذارد، پدیده‏اى انکار ناشدنى است تا آن جا که مى‏توان به واسطه دوستان به شخصیت افراد پى برد. لذا یکى از بهترین معیارهاى واقعى شناخت فرد، دوستان و رفقاى او هستند.

سرور کائنات حضرت محمد(ص) در این باره مى‏فرماید: “لاتحملوا على رجلٍ بشى‏ءٍ حتّى تنظروا الى من یصاحب فانّما یعرف الرّجل باشکاله و اقرانه و ینسب الى اصحابه و اخدانه؛۸ درباره انسانى قضاوت نکنید مگر این که به دوستانش نظر بیفکند، زیرا هر انسانى به وسیله دوستان و همنشینان خویش شناخته مى‏شود و به یاران و برادرانش منسوب مى‏گردد.”

اساساً دوستى با انسان‏هاى آلوده و منحرف فرد را از گروه نیکان و صالحان جدا مى‏کند و در صف افراد شرور و ناهنجار قرار مى‏دهد، به طورى که فرد دیگر به نصیحت انسان‏هاى وارسته و صالح توجه نمى‏کند و حتى نسبت به آنان سوءظن پیدا مى‏کند. به همین علت حضرت جواد الائمه(ع) مى‏فرماید: “مجالسه الاشرار تورث سوء الظّنّ بالاخیار؛۹ همنشینى با بدان باعث مى‏شود که انسان نسبت به افراد خوب و نیک بدبین شود.” بنابراین یکى از متقن‏ترین معیارهاى واقعى شناخت انسان دوستان و رفقاى او هستند که این گونه افراد آیینه تمام نماى وجود وى مى‏باشند، زیرا انسان به اشخاصى روى مى‏آورد که از نظر باطنى و ساختار شخصیّت با آنان همسان است.

 

پرهیز از دوستى با نا اهلان

انتخاب دوست خوب اساسى‏ترین نقش را در موفقیّت انسان در عرصه‏هاى مختلف زندگى ایفا مى‏کند و کم توجهى یا بى توجهى نسبت به این انتخاب، مایه بدبختى و هلاکت فرد مى‏شود، زیرا به همان اندازه که دوستان صالح و نیکو آدمى را در رسیدن به آرمان‏هاى واقعى زندگى یارى مى‏دهند، به همان اندازه دوستان ناشایست او را از مرحله موفقیّت دور مى‏کنند و زمینه هلاکت و نابودى وى را فراهم مى‏کنند. قرآن کریم درباره عواقب دوستى با نااهلان از زبان اهل جهنّم چنین نقل مى‏کند: “و یوم یعضّ الظّالم على یدیه یقول یالیتنى اتّخذت مع الرّسول سبیلاً یا ویلنى لیتنى لم اتّخذ فلاناً خلیلا؛۱۰ روز قیامت انسان ظالم انگشت حسرت به دهان مى‏گیرد و مى‏گوید: اى کاش من در دنیا با پیامبر دوست و همراه مى‏شدم. واى بر من! کاش فلان شخص فاسق و گمراه را به عنوان دوست انتخاب نمى‏کردم.”

امام محمد تقى(ع) با الهام از آموزه‏هاى وحیانى در سیره خود مى‏فرماید: “ایّاک و مصاحبه الشّریر فانّه کالسّیف المسلول یحسن منظره و یقبح آثاره؛۱۱ از رفاقت و دوستى با انسان‏هاى بد بشدّت پرهیز کن، زیرا انسان شریر مانند شمشیر برهنه است که ظاهر زیبا و آثار زننده دارد.”

آن امام بزرگوار در این کلام گهربار خاطرنشان مى‏کند که فرد مسلمان و مؤمن باید از همنشینى و تعامل با افراد ناشایست و نالایق جداً اجتناب نماید، زیرا معاشرت و مصاحبت با این گونه افراد بذر رذایل اخلاقى را در نهاد انسان مى‏پاشد و مایه قساوت قلب مى‏شود و ممکن است انسان را در قهر و عذاب الهى سهیم گرداند.

روزى پدر بزرگوار امام جواد(ع) به شخصى از نزدیکان خود به نام سلیمان بن جعفر جعفرى که با امام‌هادى(ع) رفت و آمد داشت، فرمود: “چرا تو را نزد عبدالرحمان بن یعقوب مى‏بینم و با او رابطه دوستى دارى؟” سلیمان پاسخ داد: او دایى من است.

امام فرمود: “او انسان منحرفى است و درباره خداوند حرف‏هاى نادرستى مى‏زند و به جسم بودن خدا معتقد است.” سلیمان گفت: او هرچه مى‏خواهد بگوید! من فقط با وى دوست هستم. وقتى به گفته‏هایش اعتقادى نداشته باشم، دوستى ما چه اشکالى دارد؟ امام فرمود: “یا با او دوست باش و ما را رها کن و یا ما را دوست داشته باش و با وى قطع دوستى و رابطه کن، چون ممکن نیست که هم ما را دوست داشته باشى و هم او را. بدان که اگر عذابى بر او نازل شود، دامان تو را هم مى‏گیرد.” سپس امام‌هادى(ع) داستان جوانى را تعریف کرد که خودش از دوستان حضرت موسى(ع) بود و پدرش از یاران فرعون، لذا در ادامه فرمود: “وقتى لشکر فرعون در کنار رود نیل به حضرت موسى(ع) و پیروان او رسید، جوان از گروه موسى جدا شد تا پدرش را نصیحت کند و به راه راست هدایت نماید، امّا پدرش بصیرت و گوش شنوا نداشت و اندرز پسر در او تحولى ایجاد نکرد و سرسختانه به پیروى از فرعون ادامه داد. در این هنگام یاران موسى از رود نیل گذشتند و نجات یافتند. امّا پسر چون نزد پدرش ماند، به همراه او غرق شد. موضوع را به اطلاع حضرت موسى رساندند. اصحاب از حال جوان پرسیدند که آیا او اهل رحمت است یا عذاب؟ حضرت موسى(ع) فرمود: جوان مشمول رحمت الهى است چون با پدر هم عقیده نبود، ولى هنگامى که عذاب نازل مى‏شود، نزدیکان افراد گناهکار نیز گرفتار عذاب مى‏شوند و آتش شرارت بدکاران افراد صالح را نیز به کام خود فرو مى‏برد.۱۲

 

پرهیز از منّت گذارى

فرد مؤمن باید از هر نوع رفتارى که سبب منّت گذاشتن بر دوستان مى‏شود، بپرهیزد. مردى نزد امام جواد(ع) آمد که بسیار خوشحال و خندان به نظر مى‏رسید. امام علت خوشحالى‏اش را بپرسید، و گفت: یابن رسول اللّه! از پدرت شنیدم که فرمود: شایسته‏ترین روز براى شادى یک بنده روزى است که در آن، انسان توفیق نیکى و انفاق به دوستانش را به دست آورد و امروز ده نفر از دوستان و برادران دینى که فقیر و عیالوار بودند، از فلان شهرها به نزد من آمدند و من هم به هر کدام چیزى بخشیدم. به همین خاطر خوشحال شدم. آن حضرت فرمود: “لعمرى انّک حقیق بان تسرّ ان لم تکن احبطته او لم تحبطه فیما بعد؛۱۳ به جانم سوگند! شایسته است که خوشحال باشى، امّا ممکن است که اثر کار خود را از بین برده باشى یا بعداً از بین ببرى” او با شگفتى پرسید: چگونه عمل نیک من بى‏فایده مى‏شود و از بین مى‏رود؟ در حالى که من از شیعیان خالص شما هستم.

امام فرمود: با همین سخنى که گفتى، کارهاى نیک و انفاق‏هاى خود را در حق دوستان از بین بردى، او توضیح خواست و آن حضرت، این آیه را تلاوت کرد: “یا ایّها الّذین آمنوا لاتبطلوا صدقاتکم بالمنّ و الاذى؛۱۴ اى مؤمنان صدقه‏ها و بخشش‏هاى خود را با منّت و اذیّت کردن باطل نکنید.”

مرد گفت: من که به آن افراد منّت نگذاشتم و آزارشان ندادم.

امام فرمود: همین که گفتى: چگونه عمل نیک من بى فایده مى‏شود و از بین مى‏رود؟ و یقیناً خود را جزء شیعیان خالص ما قرار دادى، ما را آزردى! آن مرد بعد از اعتراف به تقصیر خود پرسید: پس چه بگویم امام فرمود: بگو من از دوستان شما هستم. دوستان شما را دوست دارم و دشمنان شما را دشمن مى‏دارم.۱۵ مرد قبول کرد و امام جواد فرمود: “الآن قد عادت الیک مثوبات صدقاتک و زال عنها الاحباط؛۱۶ اکنون پاداش بخشش‏هایت به تو برگشت و حبط و بى اثر بودن آن زایل شد.”

 

راهبردهاى تحکیم دوستى

۱- مشورت و همفکرى: مشورت در امور یکى از مؤلّفه‏هاى تحکیم دوستى و تعامل با دیگران و یکى از عوامل جذب دوستان مى‏باشد.

در قرآن کریم فرآیند مشورت در چند آیه مورد توجه قرار گرفته است و از همه مهم‏تر این که سوره‏اى به نام “شورى” در این کتاب آسمانى وجود دارد. خداوند براى زنده کردن شخصیّت انسان‏ها و تحکیم رفاقت و تعامل با یکدیگر به پیامبر(ص) دستور مى‏دهد که در کارها با مسلمانان مشورت کن: “…و شاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوکّل على اللّه…؛۱۷ و با آنان در امور مشورت کن و هنگامى که تصمیم گرفتى، بر خدا توکّل کن.”

پیامبراکرم(ص) قطع نظر از وحى آسمانى چنان فکر نیرومندى داشت که نیازى به مشاوره نداشت، امّا براى این که از یک سو مسلمانان را به اهمیّت مشورت متوجه سازد و از سوى دیگر نیروى فکر و اندیشه را در افراد پرورش دهد، در امور عمومى مسلمانان که جنبه اجراى قوانین الهى را داشت، جلسه مشاوره تشکیل مى‏داد و براى رأى افراد صاحب نظر ارزش خاصّى قائل بود؟ به طورى که براى احترام به دوستان از رأى خود صرف نظر مى‏نمود؛۱۸ بنابراین گاهى انسان قادر به تصمیم‏گیرى نیست. در چنین مواقعى مى‏توان با دوستان صالح و نیک اندیش مشورت نمود و از نظرات آنان در پیشبرد اهداف خویش بهره گرفت. کسانى که با دوستان شایسته و خوب مشورت مى‏کنند، در کارهایشان پشیمان نخواهند شد. نهمینامام شیعیان در این راستا مى‏فرماید: “ثلاثٌ من کنّ فیه لم یندم: ترک العجله و المشوره و التّوکّل عند العزم على اللّه؛۱۹ سه ویژگى در هر انسانى باشد از کار خود پشیمان نمى‏شود: در کار خود عجله نکند، مشورت و همفکرى با دوستان و نزدیکانش داشته باشد و هنگامى که تصمیم مى‏گیرد که کارى را انجام دهد، بر خداوند توکّل نماید.” بنابراین مشورت با دوستان در تحکیم دوستى و گسترش تعامل مؤثر است، چرا که انسان در مشورت با دیگران علاوه بر این که از نظرات مختلف بهره مى‏برد، براى دوستان خود نیز شخصیت و احترام قائل مى‏شود و یقیناً احترام به دیگران افزایش محبّت آنان را در پى خواهد داشت.

۲- خوش رویى: یکى دیگر از راهبردهاى تحکیم دوستى و جذب دوستان حقیقى و یاران صمیمى خوش رویى و گشاده رویى در معاشرت با دیگران است. امام نهم شیعیان در این زمینه چنین تصریح نموده‏اند: “انّکم لن تسعوا باموالکم فسعو هم بطلاقه الوجه و حسن اللّقاء؛۲۰ شما هرگز با مال و منال دنیا نمى‏توانید به مردم توسعه دهید و آنان را راضى کنید. پس تلاش کنید تا با گشاده رویى و خوش برخوردى آنان را راضى نمایید.”

از آن جایى که انسان براى تداوم زندگى و غلبه بر مشکلات و پیمودن راه تکامل به همراهان و همفکران نیازمند است، لازم است که این عامل کارساز را در معاشرت با دیگران به کار گیرد و هر روز دوستان زیادى را براى خود کسب کند که این امر در پرتو خوش خلقى و گشاده رویى با دیگران تحقق مى‏یابد. به همین دلیل است که مولاى متقیان حضرت على(ع) ناتوان‏ترین افراد جامعه را کسانى مى‏داند که از به دست آوردن دوست و رفیق عاجز باشند، لذا مى‏فرماید: “اعجز النّاس من عجز عن اکتساب الأخوان و اعجز منه من ضیّع من ظفر به منهم؛۲۱ ناتوان‏ترین مردم کسى است که از پیدا کردن دوست، ناتوان باشد و عاجزتر از او کسى است که دوستانى را که به دست آورده از دست دهد.”

۳- دیدار و همدردى: شایسته است که فرد مسلمان روابط اجتماعى خود را با دیگران تقویت کند و با برادران دینى و دوستان خود دیدار و همدردى داشته باشد، زیرا گوشه‏گیرى از مردم و فاصله گرفتن از آنان عواقب زیانبارى را به دنبال دارد و ارتباط و تعامل با دیگران سبب جذب دوستان مى‏شود. بدین سبب امام جواد(ع) مى‏فرماید: “ثلاث خصالٍ تجتلب بهنّ المحبّه: الانصاف فى المعاشره و المواساه فى الشدّه و الانطواع و الرّجوع على قلبٍ سلم؛۲۲ با سه چیز محبّت دوستان جلب مى‏شود: انصاف داشتن در برخوردها و دیدارها، همدردى با آنان در سختى‏ها و راحتى‏ها و داشتن قلب سلیم.”

همیشه با مال و مناصب دنیوى نمى‏توان دل‏ها را رام کرد. دیدار و ملاقات دیگران همراه با برخورد محبت‏آمیز مانند باران بهارى لطافت، نشاط و سرسبزى را به دنبال دارد. گاهى دیدار صمیمانه معجزه مى‏کند و تحوّل مى‏آفریند، به طورى که تداوم آن پیوند رفاقت و دوستى را عمق و ژرفا مى‏بخشد. بنابراین دیدار و برخورد صادقانه با دیگران سرآمد فضایل اخلاقى و سجایاى انسانى است و امام محمد تقى(ع) مانند سایر پیشوایان معصوم در سیره خود آن را از مؤلّفه‏هاى مهم خوشبختى و بهزیستى قلمداد مى‏کند، زیرا این پدیده تعامل بین افراد را در جامعه مسلمین مستحکم مى‏نماید و دوستان آنان را زیاد مى‏کند.

 

پى‏نوشت‏ها:

  1. بعضى ولادت آن بزرگوار را در ماه مبارک رمضان سال ۱۹۵ ه.ق مى‏دانند. نک: الارشاد، شیخ مفید، ص ۱۶٫
  2. بحارالانوار، علّامه مجلسى، ج ۵۰، ص ۱۵٫
  3. اصول کافى، کلینى، ج ۲، ص ۴۹۲٫
  4. منتهى الآمال، شیخ عباس قمى، ج ۲، ص ۲۲۹٫
  5. سوره ممتحنه، آیه ۱۳٫
  6. موسوعه کلمات الامام الجواد(ع)، ج ۲، ص ۳۵۲٫
  7. سوره زخرف، آیه ۶۷٫
  8. تفسیر نمونه، آیت اللّه مکارم شیرازى و دیگران، ج ۱۵، ص ۷۳٫
  9. امالى شیخ صدوق، ص ۵۳۱٫
  10. سوره فرقان، آیات ۲۷ – ۲۸٫
  11. منتهى الآمال، ج ۲، ص ۲۲۸٫
  12. بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۹۵٫
  13. همان، ج ۶۸، ص ۱۵۹٫
  14. سوره بقره، آیه ۲۶۴٫
  15. بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۵۹٫
  16. همان، ص ۱۶۰٫
  17. سوره آل عمران، آیه ۱۵۹٫
  18. نک: تفسیر نمونه، ج ۳، ص ۱۴۲ – ۱۴۶٫
  19. کشف الغمّه فى معرفه الائمه(ع) على بن عیسى اربلى، ج ۲، ص ۳۴۳٫
  20. امالى شیخ صدوق، ص ۵۳۱٫
  21. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتى، ص ۶۲۶، حکمت ۱۲٫
  22. بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۸۲٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *