سیره قرآنى امام محمد باقر(ع)

اسماعیل نساجى زواره

 

پگاه سخن

پنجمین ستاره فروزان آسمان امامت و هفتمین گوهر عرش عصمت و طهارت حضرت امام محمد باقر (ع) در روز سوم ماه سفر و به نقلى در روز اول ماه رجب سال ۵۷ ه.ق در مدینه منوره دیده به جهان گشود.۱ پدرش حضرت على بن الحسین(ع) و مادرش حضرت فاطمه(س) دختر امام حسن مجتبى(ع) است که امام صادق(ع) از وى با تعبیر “کانت صدّیقه لم یدرک مثلها فى آل الحسین”۲ یاد نموده است، لذا امام باقر(ع) نخستین کسى است که پدرش از نسل امام حسین(ع) و مادرش از نسل امام حسن(ع) است.۳

آن حضرت افزون بر لقب “شاکر” و”هادى” به لقب “باقر العلوم” شهرت یافت، به طورى که جابر بن یزید جعفى مى‏گوید:”لانّه بقرالعلم بقراً اى شقّه و اظهره اظهاراً؛۴ او علم را شکافت و رموز و نکات دقیق آن را روشن ساخت.”

ایشان در واقعه جانگداز کربلا همراه پدر و در کنار جدش حضرت سیّدالشهدا(ع) کودکى بود که چهارمین بهار زندگى اش را آغاز کرده بود. آن بزرگوار بعد از شهادت پدرش حضرت امام سجاد(ع) در سال ۹۵ ه.ق کشتى هدایت امت اسلامى را در میان دریاى متلاطم حوادث رهبرى کرد و به مدت ۱۹ سال و چند ماه زعامت شیعیان را عهده‏دار شد و سرانجام در روزهفتم ماه ذى الحجّه سال ۱۱۴ ه.ق در سن ۵۷ سالگى به دستور هشام بن عبدالملک دهمین خلیفه بنى امیه مسموم شد و در مدینه به شهادت رسید و در کنار مرقد مطهر پدر بزرگوارش حضرت زین العابدین(ع) در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.

آن حضرت در دوران امامت خویش فرصت‏هاى مناسبى را براى گسترش فرهنگ قرآنى و استحکام معارف شیعى و ترویج آن در میان اقشار مختلف مسلمانان به دست آورد، به طورى که با اندک مطالعه در سیره آن بزرگوار مى‏توان به حضور گسترده آیات وحیانى در تمام زوایاى زندگى‏اشان پى برد.

پنجمین فروغ امامت همانند پدران طاهرینش آن چنان قرآن را با برنامه‏هاى زندگى خود عجین کرده بود که کم‏تر روایتى را مى‏توان از آن بزرگوار به دست آورد که در آن اشاره، شاهد و یا تفسیرى از قرآن نباشد، به طورى که تمام سخنان، پاسخ‏ها و مثال‏هاى ایشان برگرفته از مقال وحى است.

به بهانه شهادت آن امام همام(ع) در این فرصت به سراغ رهنمودهاى گهربارشان در زمینه آیات فراوان رفته تا بازتاب انوار درخشان الهى را در سیره و گفتار حضرتش به نظاره بنشینیم.

 

آگاه‏ترین مفسّر عصر خویش

با استناد به آموزه‏هاى دینى و روایى، امامان معصوم(ع) شایسته‏ترین ترجمان وحى و آشناترین افراد به تفسیر و تأویل آیات قرآن هستند. بنابراین اگر تشنگان معارف الهى بخواهند از چشمه سار وحى سیراب شوند، باید پوینده راه آن بزرگواران باشند. حضرت على(ع) در این زمینه مى‏فرماید:”…نحن احقّ النّاس به…؛۵ ما امامان معصوم(ع) براى تفسیر قرآن از همه مردم شایسته‏تر هستیم.” بر این اساس امام محمد باقر(ع) مى‏فرماید:” ما یستطیع احدٌ ان یدّعى انّ عنده جمیع القرآن کلّه ظاهره و باطنه غیر الاوصیاء؛۶ کسى به غیر از جانشینان پیامبر(ص) نمى‏تواند ادّعا کند که تمام قرآن، ظاهر و باطنش،نزد اوست ” و نیز مى‏فرماید:”انّ من علم ما اوتینا تفسیر القرآن و احکامه؛۷ حقیقتاً دانشى که به ما داده شده است همان تفسیر قرآن و بیان احکام آن است.”

پنجمین خورشید امامت باز در این راستا مى‏فرماید: “فانّما على النّاس ان یقرؤا القرآن کما انزل فاذا احتاجوا الى تفسیره فالاهتداء بنا و الینا؛۸ وظیفه مردم آن است که قرآن را طبق آن چه نازل شده است قرائت کنند. ولى اگر به تفسیر نیاز داشته باشند، هدایت و تفسیر بر عهده ماست.” این آگاهى به کتاب الهى، وظیفه‏اى را بر عهده پیشوایان معصوم(ع) قرار داده و آن هدایت انسان‏ها جهت شناخت حقیقى آیات قرآن است، هدایتى که نتیجه‏اش معرفت کامل است.

لذا امام باقر(ع) همانند پدران بزرگوارش با راهنمایى‏هاى صحیح و منطقى وجدان‏هاى خفته بسیارى از افراد را بیدار مى‏کرد و آنان را به سوى کمال رهنمون مى‏نمود. ابوحمزه ثمالى در این زمینه چنین نقل مى‏کند: روزى امام باقر(ع) با قتاده بن دعامه بصرى روبرو شد. حضرت پرسید: تو کیستى؟ گفت: قتاده هستم. فرمود: تو فقیه اهل بصره هستى؟ گفت: آرى. حضرت فرمود: واى بر تو اى قتاده! خداوند بندگان شایسته‏اى را آفریده است تا بر دیگران حجّت باشند. آنان بر پادارنده اوامر الهى و نخبگان علم خدا هستند. قتاده پس از یک سکوت طولانى گفت: به خدا سوگند من تاکنون در برابر فقیهان بسیارى نشسته‏ام، ولى آن گونه که در برابر شما مضطرب شده‏ام در مقابل هیچ یک از آنان اضطراب مرا در بر نگرفت. امام باقر(ع) فرمود: تو مى‏دانى کجا نشسته‏اى؟ تو در مقابل خاندانى هستى که خداوند در شأن و مقام آنان فرموده است:”فى بیوت اذن اللّه ان ترفع و یذکر فیها اسمه یسبّح له فیها بالغدوّ و الآصال رجالٌ لاتلهیهم تجارهٌ و لابیعٌ عن ذکر اللّه و اقام الصّلاه و ایتاء الزّکوه…؛۹ این چراغ فروزان در خانه‌هایى قرار دارد که خداوند دستور داده آن را بالا برند، خانه‌هایى که نام خدا در آن‏ها برده مى‏شود و شب و روز در آن‏ها خداوند را تسبیح مى‏گویند. پاک مردانى که هیچ تجارت و کسبى آنان را از یاد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زکات غافل نمى‏کند.” امام(ع) در ادامه فرمود: ما همان خاندانى هستیم که خداوند این گونه توصیف نموده است.۱۰

 

تبیین فرهنگ اجتهاد

یکى از شاخه‏هاى مهم علوم اسلامى “علم اصول” است که به کمک آن مى‏توان احکام دینى را از ادلّه و براهین شرعى استنباط و استخراج نمود. تمام دانشمندان شیعى معتقد هستند که امام باقر(ع) نخستین کسى است که این علم را تأسیس نمود و قواعد آن را تدوین و جمع آورى کرد و از این رهگذر دروازه اجتهاد را به روى دانشمندان و طالبان علوم اسلامى باز نمود.۱۱ بنابراین آن حضرت در دوران امامت خویش به رغم این که عرصه فرهنگى جامعه گرفتار چالش‏هاى عقیدتى و درگیرى‏هاى مختلف فقهى بود، سعى نمود تا با تبیین شیوه‏هاى صحیح اجتهاد به نهادینه ساختن این فرهنگ بین دانشمندان علوم اسلامى اقدام نماید.

“زراره بن اعین” و “محمد بن مسلم ثقفى” که از بزرگ‏ترین راویان احادیث اهل بیت(ع) قلمداد مى‏شوند، در روایتى مى‏گویند: از امام باقر(ع) در مورد نماز مسافر سؤال کردیم. امام(ع) فرمود: خداوند در قرآن مى‏فرماید:”واذا ضربتم فى الأرض فلیس علیکم جناحٌ ان تقصروا من الصّلوه…؛۱۲ هنگامى که سفر مى‏روید، بر شما گناهى نیست که نماز خود را کوتاه کنید…” به امام عرض کردیم: خداوند فقط فرموده بر شما “گناهى” نیست و نفرموده:”افعلوا” که ظهور در وجوب داشته باشد. پس چگونه از این آیه فهمیده مى‏شود که واجب گردانیده است؟ امام فرمود: آیا نمى‏دانید که خداوند در مورد صفا و مروه فرموده است:” فمن حجّ البیت او اعتمر فلاجناح علیه ان یطّوف بهما…؛۱۳ پس هر کس حجّ خانه خدا و یا عمره را به جا آورد، بر او گناهى نیست که سعى بین صفا و مروه را انجام دهد…”

آیا نمى‏بینید که طواف آن دو (صفا و مروه) واجب شده است؟ چون خداوند در قرآن آورده و پیامبر(ص) نیز بدان عمل کرده است.

“تقصیر” در سفر نیز همین گونه است که پیامبر(ص) بدان عمل کرده است و پروردگار متعال نیز آن را در کتابش آورده است.

زراره در جاى دیگر مى‏گوید: از امام محمد باقر(ع) سؤال کردم: شما در مسح پا و سر، تمام سر و پا را مسح نمى‏کنید، بلکه مسح مقدارى از آن را کافى مى‏دانید، آیا ممکن است بیان کنید که این حکم را چگونه و از کجا بیان مى‏فرمایید؟

امام(ع) با تبسمى پاسخ داد: این همان مطلبى است که در قرآن کریم آمده است. خداوند مى‏فرماید:”…وامسحوا برؤسکم…؛۱۴ و سرهایتان را مسح کنید.” و نفرموده است: “وامسحوا رؤسکم” بنابراین وقتى قرآن مى‏گوید:”برؤسکم” مقدارى از مسح سر کافى است و این مطلب از کلمه “ب” که حرف جارّه است فهمیده مى‏شود و در واقع امام حرف “باء” را “باء تبعیضیّه” در نظر گرفته است که دلالت بر جزء از کل مى‏کند. امام در ادامه فرمود: در عبارت “وارجلکم الى الکعبین” کلمه “ارجل” عطف به “رؤس” است بنابراین مى‏فهمیم که مسح قسمتى از پا براى وضو کافى است و این همان چیزى است که پیامبر اکرم(ص) آن را براى مردم تفسیر کرده بود امّا مردم به سخن ایشان هیچ توجهى نکردند و آن را تباه ساختند.۱۵

 

اثبات مقام امامت

امام باقر(ع) براى شناساندن جایگاه امامت به مردم و جلب دل‏ها به سوى محبّت اهل بیت(ع) از هیچ کوششى فروگذار نبود و درصدد بود تا با این شیوه جایگاه امامت و ولایت را به گونه‏اى روشن براى مردم ترسیم کند. ایشان به منظور اثبات مقام امامت در کودکى به ائمه اطهار(ع) آیه‏اى از قرآن را که در شأن و مقام حضرت یحیى(ع) است، مورد استناد قرار مى‏دهد:”یا یحیى خُذ الکتاب بقوّهٍ و آتیناه الحکم صبیّاً؛۱۶ اى یحیى! دستورات آسمانى را با تمام توان فراگیر و ما در همان سن کودکى مقام نبوت را به وى عطا کردیم.”

یک سال امام محمد باقر(ع) و فرزندش امام صادق(ع) به فرمان هشام بن عبدالملک (دهمین خلیفه بنى امیّه) به شام دعوت شدند درباریان مشغول تیراندازى بودند و هشام اصرار نمود که حضرت باقر(ع) هم در این برنامه شرکت کند. آن حضرت کمان را به دست گرفت و تیر به زه آن نهاد، به طورى که با پرتاب آن درست وسط هدف قرار گرفت و تیرهاى بعدى بر پیکان تیر اول فرود آمد. هشام ظاهراً این کار را تحسین نمود ولى از همان موقع نقشه بر شهادت رساندن آن امام را در سر پروراند. هشام خطاب به ایشان گفت: تاکنون تیراندازى بدین زبردستى ندیده بودم و گمان نمى‏کنم کسى به اندازه تو این گونه توانایى و مهارت داشته باشد! هشام در ادامه گفت: آیا فرزندت جعفر مى‏تواند این چنین تیراندازى کند؟ امام پاسخ داد: ما توانایى کامل و تمام را از یکدیگر به ارث مى‏بریم، همان کمال و تمامى که خداوند آیه‏اش را بر پیامبر نازل کرد:” الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دیناً؛۱۷ امروز دین را براى شما کامل کردم و نعمت خویش را براى شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین کامل براى شما برگزیدم.”۱۸

 

عروج ملکوتى

جابربن یزید جعفى یکى از مهم‏ترین تربیت شدگان مکتب باقرالعلوم(ع) است. او به مدت ۱۸ سال در مدینه از محضر مبارک امام کسب فیض نمود و هزاران حدیث نورانى را در سینه خود جاى داد. وى مى‏گوید از امام باقر(ع) سؤال کردم که در آیه شریفه: “و کذلک نرى ابراهیم ملکوت السموات و الأرض”۱۹ منظور از ملکوت آسمان‏ها و زمین که خداوند به حضرت ابراهیم نشان داد چیست؟ دیدم آن حضرت دستان مبارک خود را به طرف آسمان بالا برد و به من فرمود: نگاه کن تا بفهمى که نظاره گر چه چیزى هستى؟ من نورى را دیدم که از دستان آن حضرت به آسمان متصل شده است، به گونه‏اى که چشم‏ها را خیره مى‏کند و عقل‏ها را مات و مبهوت. آن گاه به من فرمود: حضرت ابراهیم(ع) ملکوت آسمان‏ها و زمین را این چنین دید. بعد امام دست مرا گرفت و به درون خانه برد. لباس خویش را عوض کرد و فرمود: چشم بر هم بگذار! بعد از لحظاتى گفت: مى‏دانى کجا هستیم؟؟ گفتم: نه. فرمود: در آن ظلماتى هستیم که ذوالقرنین به آن جا گذر کرده بود. گفتم: اجازه مى‏دهید که چشمانم را باز کنم؟ فرمود: باز کن امّا هیچ چیز نخواهى دید. چون چشم گشودم در چنان تاریکى بودم که زیرپایم را نمى‏دیدم.

اندکى رفتیم باز هم فرمود: اى جابر! مى‏دانى در کجایى؟ گفتم: نه. امام فرمود: بر سرچشمه‏اى که خضر(ع) از آن آب حیات خورده است. آن حضرت هم چنان مرا از عالمى به عالم دیگر مى‏برد تا به پنج عالم رسیدیم. فرمود: ابراهیم(ع) ملکوت آسمان‏ها و زمین را این گونه مشاهده کرد. او دید که ملکوت آسمان‏ها دوازده عالم است و هر امامى که از ما از دنیا برود، در یکى از این عوالم ساکن مى‏شود تا وقتى که ظهور قائم آل محمد(ص) فرا رسد.

امام باقر(ع) دوباره فرمود: چشم بر هم بگذار و بعد از لحظه‏اى فرمود: چشم بگشا! چون چشم گشودم خود را در خانه آن حضرت دیدم. آن بزرگوار لباس قبلى خود را پوشید و به مجلس قبلى برگشتیم. من عرض کردم: فدایت شوم چه قدر از روز گذشته است، فرمود: سه ساعت.۲۰

 

یاران استوار

امامان معصوم(ع) به جهت اهمّیت مسأله مهدویّت و غیبت دوازدهمین حجت الهى در فرصت‏هاى مناسب با استناد به آیات قرآن از عصر ظهور سخن گفته و شیعیان را با ویژگى‏هاى دولت کریمه حضرت مهدى(عج) آشنا نموده‏اند. پنجمین فروغ امامت در توصیف یاران قائم آل محمد(ص) به ابوخالد کابلى فرمود:

“من به گروهى مى‏نگرم که در آستانه ظهور از طرف مشرق زمین به پا مى‏خیزند آنان براى رسیدن به حق و ایجاد حکومت الهى تلاش مى‏کنند، به طورى که کسى نمى‏تواند جلو آنان را بگیرد. این حق جویان وقتى که حکومت را به دست گرفتند، آن را به غیر از ولى امر مسلمین به کس دیگرى نمى‏سپارند. کشته‏هاى ایشان از شهیدان راه حق محسوب مى‏شوند. امام باقر(ع) در ادامه به ابوخالد فرمود: اگر من آن روزگاران را درک کنم، جانم را براى فداکارى در رکاب حضرت صاحب الامر(ع) تقدیم مى‏کنم.

سپس در مورد استقامت و استوارى یاران حضرت مهدى (عج) به این آیه از قرآن استناد کرد:”فاذا جاء وعد اولیهما بعثنا علیکم عباداً لنا اولى بأسٍ شدیدٍ فجاسوا خلال الدّیار و کان وعداً مفعولاً؛۲۱ پس چون وقت انتقام اول فرا رسد بندگان جنگجو و نیرومند خود را بر ضدّ شما بر مى‏انگیزیم، به گونه‏اى که درون خانه‏هاى شما را جست و جو کنند و مجرمان را دستگیر نمایند و این وعده یک امر قطعى است.” سپس آن بزرگوار فرمود: این بندگان پیکارجو و نیرومند که به طرفدارى از حق به پاى خیزند، همان آخرین حجت خدا و یاران وفادار او هستند.۲۲

 

رجعت در عصر ظهور

یکى از امتیازات مکتب اهل بیت عصمت و طهارت(ع) اعتقاد و التزام به اندیشه و تفکّر “رجعت” است. پویندگان و سالکان کوى آن مکتب با الهام از آموزه‏هاى قرآنى و سنّت بر این باور هستند که هنگام ظهور منجى عالم بشریت حضرت مهدى (عج) عدّه‏اى از پیشینیان به زندگى این دنیا باز خواهند گشت. سپس دوباره قبض روح مى‏شوند و در روز قیامت محشور خواهند شد. این اعتقاد مسلّم شیعى بر گرفته از آیات قرآن است. در مقال وحى آیات زیادى به رجعت مردم در گذشته اشاره شده است، همچون: زنده شدن گروهى از قوم بنى اسرائیل،۲۳ زنده شدن عُزَیر بعد از صد سال،۲۴ داستان اصحاب کهف۲۵ و زنده شدن مردگان به دست حضرت عیسى(ع)۲۶ نمونه‌هایى از رجعت افراد در اقوام گذشته است.

امام پنجم(ع) در سیره خود بر این باور وحیانى شیعه تأکید نموده و به این آیه شریفه استناد کرده است:”ویوم نحشر من کلّ امّهٍ فوجاً؛۲۷ و روزى فرا مى‏رسد که ما از هر امّتى گروهى را زنده کرده و محشور مى‏کنیم. این آیه به روشنى دلالت دارد بر این که قبل از قیامت گروه‌هایى از مردم زنده مى‏شوند و به این دنیا باز مى‏گردند .بنابراین قرآن نه تنها به موارد و مصادیق رجعت در این دنیا اشاره کرده، بلکه به رجعت گروهى نیز قبل از قیامت تأکید دارد.

سید مرتضى (ره) از دانشمندان بلند پایه مکتب اهل بیت(ع) در مورد رجعت و توضیح سخن امام باقر(ع) مى‏گوید: خداوند متعال در آستانه ظهور حضرت مهدى(عج) گروهى از اموات شیعه را زنده مى‏کند تا به ثواب نصرت و یارى آن حضرت نایل آمده و نظاره گر تشکیل دولت کریمه آن حضرت باشند و طعم شیرین عدالت و حکومت ایشان را بچشند و گروهى دیگر از دشمنان اهل بیت(ع) را محشور مى‏گرداند تا از آنان قبل از قیامت انتقام گرفته و این ظالمان در دنیا ذلّت و خوارى کفر و نفاق را احساس کنند.۲۸

 

پى‏نوشت‏ها:

  1. اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج ۱، ص ۶۵۰٫
  2. بحارالانوار، علّامه مجلسى، ج ۴۶، ص ۲۱۵٫
  3. حیات فکرى و سیاسى امامان شیعه(ع)، رسول جعفریان، ص۲۸۵٫
  4. علل الشرایع، شیخ صدوق، ج ۱، ص ۲۳۳٫
  5. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتى، خطبه ۱۲۵، ص ۲۳۸٫
  6. اصول کافى، محمد بن یعقوب کلینى، ج ۱، ص ۲۲۸٫
  7. همان، ص ۲۲۸٫
  8. تفسیر الفرات، شیخ ابوالقاسم فرات کوفى، ص ۲۵۸٫
  9. سوره نور، آیات ۳۶ – ۳۷٫
  10. بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۳۵۸٫
  11. حیاه الامام محمدٍ الباقر، باقر شریف قرشى، ج ۱، ص ۲۲۶٫
  12. سوره نساء، آیه ۱۰۱٫
  13. سوره بقره، آیه ۱۵۸٫
  14. سوره مائده، آیه ۶٫
  15. وسایل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملى، ج ۱، ص۲۹۰٫
  16. سوره مریم، آیه ۱۲٫
  17. سوره مائده، آیه ۳٫
  18. دلایل الامامه، محمد بن جریر طبرى، ص ۴٫
  19. سوره انعام، آیه ۷۵٫
  20. حدیقه الشیعه، مقدّس اردبیلى، ص ۵۳۱٫
  21. سوره اسراء، آیه ۵٫
  22. تفسیر عیاشى، ابونصر محمد بن مسعود سرقندى، ج ۲، ص۲۸۱٫
  23. نک: سوره بقره، آیه ۵۵٫
  24. نک: همان، آیه ۲۵۹٫
  25. نک: سوره کهف آیه ۱۲٫
  26. نک: سوره آل عمران، آیه ۴۹٫
  27. سوره نحل، آیه ۸۳٫
  28. مع الشیعه الامامیه فى عقائد هم، آیت اللّه جعفر سبحانى، ص۱۳۹٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *