مؤمنان و حمایت از نیازمندان

 

آیه اللّه جوادى آملى

تهیه و تدوین: حجهالاسلام و المسلمین محمد رضا مصطفى پور

 

مقدمه

انسان موجودى اجتماعى است که گاه از او به عنوان جانورى که در جامعه زیست مى‏کند و با این زیست استعدادهاى خود را شکوفا مى‏سازد و با شکوفا ساختن خود به کمال مى‏رسد، آدمى براى شکوفا ساختن استعدادهاى خود در ظرف جامعه نیاز به راهنما دارد تا در پرتو راهنمایى او استعدادهاى خود را به طور هماهنگ پرورش دهد یعنى هم بُعد فردى او رشد کند و هم بُعدِ اجتماعى او، هم بُعد عاطفى او رشد کند و هم بعد عقلانى او، هم بعد مادى او رشد کند و هم بعد معنوى او، هم بعد دنیوى خود را پرورش دهد هم بعد اخروى خود را و… و اگر انسان تنها یکى از ابعاد وجودى و استعدادهاى خود را رشد ندهد تعادل او محفوظ نمى‏نماند در نتیجه دچار نقص و نارسایى خواهد شد و این راهنمایى باید توسط کسى انجام شود که انسان را بشناسد و به نیازها و استعدادهاى او آگاهى داشته باشد تا برنامه مناسب با او و استعدادهاى او ارائه دهد و این راهنما کسى غیر از انسان آفرین نمى‏تواند باشد و آن برنامه چیزى جز آموزه‏هاى دینى که به صورت وحى در اختیار او قرار مى‏گیرد نیست. از این رو دین الهى که برنامه هدایت انسان به سوى تکامل است هماهنگ با فطرت وى معرّفى شده است، در این تعلیم است که خداى سبحان انسان‏ها را به کار و تلاش فرا مى‏خواند و از او مى‏خواهد با انواع فعالیت‏ها از قبیل کشاورزى، بازرگانى و تولید نیازهاى انسان به کسب مال بپردازد که آن مال خیر است۱ تا با این اموال زندگى عزّت مندانه داشته باشد و در عین حال سفارش مى‏کند اموال را در اختیار کسانى قرار ندهند که چگونه مصرف کردن آن را نمى‏دانند و با سفاهت و بى خردى مصرف کردن، آن را تباه مى‏سازند زیرا مال قوام بخش جامعه انسانى است۲ اما در عین حال در تعالیم خود ما را به این برنامه توجّه مى‏دهد که با کسب مال دچار غرور و خودخواهى و تکبر نشوید بلکه بدانید که این اموال به این عنوان از سوى خداى سبحان در اختیار شما قرار گرفته است که شما به عنوان خلیفه خدا در آن تصرف کنید۳ از این رو باید از آن در جهت رفع نیاز دیگران نیز استفاده کنید و از آن در جهت حمایت نیازمندان بهره بردارى نمائید.

از این رو در قرآن از مؤمنان خواسته است با اموالشان در راه خدا جهاد کنند چنان چه با جان خود جهاد مى‏کنند و همچنین این اموال را در راه خدا انفاق کنند و با این انفاق نیازهاى نیازمندان را برطرف کنند.

قرآن خطاب به مؤمنان فرمود: “یا ایّها الّذین آمنوا انفقوا ممّا رزقناکم من قبل ان یأتى یوم لابیع فیه و لاخلّه ولاشفاعه والکافرون هم الظالمون؛۴ اى کسانى که ایمان آورده‏اید، از آن چه به شما روزى دادیم، انفاق کنید، پیش از آن که روزى فرا رسد که در آن نه داد و ستدى هست تا بتوانید سعادت و نجات از کیفر را براى خود خریدارى کنید، و نه دوستى(و رفاقت‏هاى مادى سودى دارد) و نه شفاعت (زیرا شما شایسته شفاعت نخواهید بود) و کافران خود ستمگرند(هم به خودشان و هم به دیگران ستم مى‏کنند).”

در این آیه از مؤمنان خواسته است تا آن چه خدا به آن‏ها روزى داده است در راه خدا انفاق کنند و چون برخى از مغروران به مال و جاه دچار توّهم شده و آخرت را بر فرض قبول همسان دنیا مى‏پندارند و خودشان را چون در دنیا در ناز و نعمت مى‏بینند، مى‏پندارند که در عالم آخرت نیز متنعّم خواهند بود.

در این آیه به آنها توجّه مى‏دهد در آن عالم، عوامل و اسباب اعتبارى و قراردادى نقشى ایفا نمى‏کند.

ممکن است انسان در دنیا نیاز خود را با عمل خود برطرف نماید و اگر توان کار ندارد ولى خویشاوندان او نیازهایش را برطرف مى‏کنند، و یا دوستى مشکل او را حل مى‏کند هرچند با او پیوند خویشى ندارد و گاهى با درخواستى از بزرگى براى بخشش و گذشت میانجى گرى مى‏طلبد. اما در عالم قیامت این نظام برچیده مى‏شود، نه اسباب و علل کارگشاست تا انسان بتواند با عمل و کشت و کار خود در آنجا نیازش را برطرف کند و نه قراردادهاى اجتماعى و نه دوستى با افراد و نه مى‏توان به انتظار افراد میانجى نشست تا شفاعت کنند. بلکه در دنیا باید به فکر آخرت بوده و از راه انفاق آن چه که خدا روزى مى‏دهد زمینه نجات خود را فراهم کند.

انفاق به اندازه‏اى مهم است که اگر کسى خود را از آن فضیلت محروم کند دچار کفر عملى مى‏شود یعنى در برابر خدا ناسپاسى کرده و در نتیجه هم به خود ظلم کرده است و هم به دیگران.

با توجه به این که انفاق از برنامه‏هاى اساسى مؤمنان در قرآن کریم است این کتاب مقدّس براى آن چه انفاق مى‏شود و انفاق کننده شرائطى ذکر مى‏کند که این شرائط و ویژگى‏ها به کیفیت و احیاناً به کمّیت آن مربوط مى‏شود. در انفاق ارکانى چون مال و انفاق کننده و مورد انفاق و عمل انفاق سخن به میان مى‏آید بنابراین مالى که انفاق کننده به دیگران مى‏دهد چه ویژگى‌هایى دارد و انفاق کننده چه ویژگى دارد و عمل انفاق چه خصوصیاتى دارد و به چه کسانى مى‏توان انفاق کرد.

 

اوصاف حقیقى و اعتبارى مال

مال از ارکان انفاق و داراى اوصاف حقیقى و اعتبارى است. وصف اعتبارى مال برگرفته از ارتباط آن با مالک است از جهت ارتباط مال با مالک، این مال باید تصرف در آن حلال باشد و حرام نباشد، ولى اوصافى چون خوب و بد بودن، طیّب و خبیث بودن، مرغوب و نامرغوب بودن از اوصاف حقیقى مال است از این رو قرآن کریم فرمود: “یا ایّها الّذین آمنوا انفقوا من طیّبات ماکسبتم و ممّا اخرجنا لکم من الأرض ولاتیّممواالخبیث منه تنفقون ولستم بآخذیه الّا ان تغمضوا فیه و اعلموا انّ اللّه غنىٌ حمید؛۵ اى کسانى که ایمان آورده‏اید از قسمت پاکیزه اموالى که به دست آورده‏اید و از آن چه از زمین خارج ساخته‏ایم انفاق کنید و براى انفاق به سراغ قسمت‏هاى ناپاک نروید در حالى که خود شما حاضر نیستید آن‏ها را بپذیرد مگر از روى اغماض و کراهت و بدانید که خداى سبحان بى نیاز و شایسته ستایش است.”

این آیه به مؤمنان مى‏گوید از مال مرغوب انفاق کنید خواه انفاق واجب باشد یا انفاق مستحب. اموال مرغوبى که انسان کسب مى‏کند ممکن است از راه تجارت بدست آمده باشد و ممکن است از راه کشاورزى و دامدارى یا استخراج از معدن باشد.

 

سرّ انفاق از مال مرغوب

راز این که باید از مال مرغوب و پاکیزه انفاق کرد عبارت است از:

۱- به لحاظ این که صدقه و انفاق نوعى هدیه است و هدیه با دادن مال بد سازگار نیست.

۲- انفاق از مال نامرغوب با هدف انفاق سازگار نیست زیرا هدف انفاق بر اساس آموزه قرآن تقرّب به خدا و کسب رضاى الهى۶ و تثبیت نفس۷ و درمان بیمارى بخل۸ و درمان فقر عمومى بدون آزردن عواطف افراد است و این اهداف تنها با انفاق مال خوب و پاکیزه بدست مى‏آید.

۳- حفظ کرامت گیرنده انفاق، کسى که انفاق مى‏کند باید کرامت گیرنده را حفظ کند و حفظ کرامت گیرنده به این است که از مال مرغوب انفاق کند در غیر این صورت به روحیّه او آسیب رسانده است.

 

ملاک تشخیص مال نامرغوب

ملاک سنجش مال نامرغوب از مرغوب چیست؟ آیا ملاک مادى دارد یا ملاک معنوى؟ با توجه به این که وسیله سنجش هر چیزى مناسب امور معنوى با نفسانیّات و وجدانیّات است از باب مثال در باب انفاق مى‏گویند: “شما خودتان را معیار قرار دهید و بنگرید که آیا خودتان به این مال رغبت مى‏کنید، آن را به دیگران بدهید زیرا حقیقت شما و دیگران یکى است. آن چه که براى شما ناگوار است براى دیگران نیز ناگوار و ناخوشایند است و هرچه را براى خود نمى‏پسندید به دیگران هم ندهید. چنان چه فرمود: “ولاتیمموا الخبیث منه تنفقون ولستم بآخذیه الّا ان تغمضوا فیه؛ براى انفاق به سراغ اموال ناپاک و نامرغوب نروید در حالى که خود شما حاضر نیستید آن را جز از راه کراهت بپذیرید.”

این جمله هم ملاک تشخیص مال خبیث را ارائه مى‏کند و هم به انسان‏ها درس تهذیب نفس مى‏دهد.

 

ویژگى‏هاى عمل انفاق

عمل انفاق مانند دیگر اعمال انسانى و دینى شرایطى دارد که انفاق کننده باید به آن توجه کند، یعنى این عمل باید مخلصانه باشد و پس از عمل نیز نباید منّت برگیرنده انفاق را در پى داشته باشد. قرآن کریم فرمود: “مثل الّذین ینفقون اموالهم فى سبیل اللّه کمثل حبّه انبتت سبع سنابل فى کلّ سنبله مأه حبّه واللّه یضاعف لمن یشاء و اللّه واسع علیم؛۹ کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مى‏کنند همانند بذرى هستند که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه یکصد دانه باشد و خداوند آن را براى هر کس بخواهد دو یا چند برابر مى‏کند و خدا وسیع و داناست.”

در این آیه به شرط اول انفاق یعنى فى سبیل اللّه و با اخلاص بودن اشاره مى‏کند و آثار معنوى مترتب بر انفاق را متوقّف بر وجود این شرط مى‏داند و مى‏فرماید: “انفاقى ثمر دارد که فى سبیل اللّه باشد و این عمل خالصانه مانند پاشیدن بذر بر زمین مستعد و آماده است که نتیجه هر دانه آن هفتصد دانه خواهد بود. و در واقع این دانه پرثمر خواهد بود.

 

راز تشبیه انفاق به دانه پرثمر

قرآن حکیم که براى تعلیم و تزکیه نازل شده، اهتمامى به پرورش انسان‏هاى کامل و یا متکامل دارد از این رو تنها به طرح مسائل و ارائه راهکارها بسنده نمى‏کند، بلکه ضمن حفظ عنصر اصلى مطلب مورد نظر، راهیان و واصلان را نیز از نظر دور نمى‏دارد در آیه مورد بحث خداى متعال مثل مؤمنان انفاق کننده را به حبّه و دانه‏اى که هفتصد برابر یا بیشتر ثمره مى‏دهد تشبیه نموده است زیرا غرض تربیت انفاق کننده است نه فقط تعلیم انفاق.

 

منّت بر گیرنده انفاق و آزار او، عامل تباهى انفاق

در آموزه‏هاى قرآن انفاقىارزشمند و پرثمر است که پس از انفاق نیز علاوه بر اخلاص حین عمل، منّت و آزار گیرنده انفاق را به دنبال نداشته باشد، قرآن کریم در این رابطه فرمود: “الّذین ینفقون اموالهم فى سبیل اللّه ثم لایتبعون ما انفقوا منّاً ولااذى لهم اجرهم عند ربّهم ولاخوف علیهم و لا هم یحزنون،قول معروف و مغفره خیر من صدقه یتبعها اذى و اللّه غنىٌّ حلیم؛۱۰ کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مى‏کنند سپس به دنبال انفاقى که کرده‏اند منّت نمى‏گذارند و آزارى نمى‏رسانند، پاداش آن‏ها نزد پروردگارشان است و نه ترسى دارند و نه غمگین مى‏شوند، گفتار پسندیده در برابر نیازمندان و عفو و گذشت از آن‏ها، از بخششى که آزارى به دنبال آن باشد بهتر است و خداوند بى نیاز و بردبار است.”

از قرآن استفاده مى‏شود: اولاً انفاقى ارزشمند است و اجر و پاداش الهى را به دنبال دارد که براى رضاى خدا باشد. و ثانیاً به لحاظ این که عمل صالح در صورتى نتیجه بخش است که با همان خلوص باقى بماند و حفظ خلوص عمل بر عهده عامل است مى‏تواند آن را حفظ کند و مى‏تواند آن را تباه سازد چنان که اگر انسان پس از توحید به شرک روى آورد این شرک باعث تباهى و بى‏اثر شدن اعمال گذشته مى‏شود.

توضیح آن که برخى از گناهان در عین بزرگ بودن قلمرو و تأثیر آن‏ها محدود است مانند ریاء سمعه یعنى انجام دادن اعمال بقصد نشان دادن به دیگران یا براى این که به گوش دیگران برسد که فلان شخص عملى را انجام داده است حضور یا وسمعه در متن عمل سبب بطلان آن عمل است ولى حدوث آن ما بعد از عمل مایه بطلان عمل نخواهد شد اما برخى اعمال هستند که هرچند بعد از عمل واقع شود مایه بطلان عمل خواهد بود مانند منّت گذاشتن و اذیّت کردن که حدوث آن‏ها بعد از عمل هرچند دراز مدت باشد باعث بطلان عمل مى‏شود و این اثر گذاردن مهم به خاطر آن است که اهانت به انسان مورد احترام و تضییع شخصیت حقوقى او، از اهمیت برخوردار است.

منّت گذاشتن نسبت به انفاق گیرنده به معناى به رخ کشیدن نعمت است خواه فرد باشد و خواه جامعه و اذیّت و آزار رساندن نیز چنین است.

 

راز ناسازگارى انفاق با منّت و آزار رساندن

انفاق به جهت طاعت بودن محبوب خداوند و از نظر بخل زدایى محمود و به لحاظ سودمندى آن براى مستحق، معروف و مطلوب است ولى منّت گذاشتن و اذیّت کردن اگر با انگیزه برترى جویى و تحقیر دیگران صورت گیرد مبغوض خداست و اگر به لحاظ بزرگ شمردن عمل و به رخ کشیدن آن است سبب پدید آمدن رذایلى مانند عجب و غرور خواهد بود و اگر منّت و آزار سبب آزار انفاق گیرنده و برهم زننده آرامش باشد نامطلوب خواهد بود.

پس انفاق به عنوان حسنه محبوب خدا و پسندیده و معروف است ولى منّت و اذیّت کردن به عنوان سیّئه مبغوض خدا و ناپسند و از رذایل خواهد بود از این رو با هم ناسازگارند.

جایگاه قول معروف و مغفرت از سوى انفاق کننده

قول معروف از سوى انفاق کننده در جایى است که نیازمند در درخواست خود ادب را رعایت کرده و طرف مقابل را نرنجاند ولى مغفرت در موردى است که نیازمند با اصرار یا گفتار و کردار ناپسندش انفاق کننده را برنجاند و او با بردبارى از بدرفتارى این نیازمند جسور چشم پوشى کند،پس آن که قصد انفاق ندارد، شایسته است با سخن و کردار پسندیدهنیازمند را بازگرداند و در صورت رنجیدن از او با گذشتبرخوردکندوازدادن صدقه‏اى که همراهش نیازمند را مى‏آزارد پرهیز کند.

بر اساس آیه مورد بحث آدمى نه تنها باید از منّت گذاشتن و آزردن نیازمند پرهیز کند بلکه باید مصلحت از دست رفته صدقه را با مصلحت برترى که در قول معروف و مغفرت هست جبران کند زیرا معروف و مغفرت از مصادیق انفاق معنوى و مصرف آبرو و گذشتن از حق است.

ناگفته نماند قول معروف و حسن گفتار از اصول کلى حسن معاشرت با دیگران است یعنى باید نسبت به همه انسان‏ها خوشگفتار بود و اگر در درون نظام اسلامى برخورد و بد رفتارى میان مسلمانان رخ دهد، اصل کلى آن است که دو طرف باید کوشش کنند تا بدى و دشمنى را از بین ببرند.

 

آزار همتاى با ریا

انسان مؤمن همانطور که در حال انفاق باید اخلاص داشته باشد و از منّت گذاشتن و رنجاندن افرادى که به آنها انفاق مى‏کند پرهیز کند بلکه بعد از عمل نیز نباید خدمتى که نسبت به کسى انجام داده بر او منّت بگذارد و او را برنجاند در این صورت عمل او را بى اثر مى‏سازد و مراد از بى اثر شدن، زوال و از بین رفتن اجر و مزد و برکات اعمال صالح است از این رو قرآن کریم فرمود: “یا ایّها الّذین آمنوا لاتبطلوا صدقاتکم بالمنّ و الأذى کالّذى ینفق ماله رئاء النّاس و لایؤمن باللّه و الیوم الآخر فمثله مثل صفوان علیه تراب فاصابه وابل فترکه صلداً لایقدرون على شى‏ء ممّا کسبوا واللّه لایهدى القوم الکافرین؛۱۱ اى کسانى که ایمان آورده‏اید، بخشش‏هاى خود را با منّت و آزار باطل نسازید، همانند کسى که مال خود را براى نشاندادن به مردم انفاق مى‏کند و به خدا و روز جزا و روز قیامت ایمان نمى‏آورد کار او همچون قطعه سنگى است که بر آن خاک باشد(و بذرهایى بر آن افشانده شود) و رگبار باران به آن برسد و آن را صاف و خالى از خاک و بذر رها کند آن‏ها از کارى که انجام داده‏اند چیزى به دست نمى‏آورند و خدا جمعیت کافران را هدایت نمى‏کند.”

بر اساس این آیه خدشه دار کردن حیثیت نیازمند و آزار او در حدّ ریا است و ریا، شرک به خدا است، ریا، شرکى رقیق و خفى است و اذیّت مستمند که فشار روحى را بر فشار مالى او مى‏افزاید داراى پیامدهاى بدتر و در حد ریا است.

ریا تنها به معناى انجام دادن علنى عمل یا نشان دادن آن به دیگران نیست بلکه تظاهر به اخلاص در عمل با هدف جلب نظر مردم و کسب شهرت است زیرا نوع نگاه ریا کار به نظام هستى نادرست است به جاى آن که خدا را تنها مؤثّر مستقل در امور بداند، نظر مردم را داراى اثر استقلالى مى‏پندارد و به جاى آن که فقط از خدا بترسد خوف از مردم او را وادار به عمل مى‏کند.

ریاکار به جاى واقع بینى و خدا محورى، ظاهر بین و مردم محور است و خداگرایى با مردم گرایى با هم جمع نمى‏شود.

 

قلمرو تحقق منّت و اذیّت و ریا

منّت و اذیّت و ریا در صورتى تحقق پیدا مى‏کند که انسان حسن فعلى داشته باشد یعنى کار خوب و شایسته انجام دهد و مشکل در حسن فاعلى باشد یعنى انجام دهنده فاعل کار خوب و صالح را با انگیزه منّت و اذیّت و ریا انجام دهد. اما اگر انسان اصلاً کارى انجام ندهد و یا کار زیان بار انجام دهد از باب این که کار زیان بار انجام داده مشکل پیدا مى‏کند، نه از جهت آزار رساندن به دیگر و یا تظاهر کردن به کار و به عبارت دیگر: این که انسان کار صالح را با انگیزه منّت گذاشتن یا آزار رساندن و یا ریا و تظاهر انجام دهد مصداق آیه است. از این رو در تعالیم اسلامى تأکید شده است انفاق باید احترام‏آمیز باشد.

ائمه اطهار(ع) هنگام تصدّق و انفاق گاهى کالاى مورد انفاق را و زمانى نیز دست خود را مى‏بوسیدند و مى‏بوئیدند، امام صادق(ع) به معلى ابن خنیس فرمودند: “و کان ابى اذا تصدّق بشى‏ء وضعه فى ید السائل ثم ارتد منه فقبله و شمّه ثم ردّه فى ید السائل؛۱۲ پدر من هرگاه صدقه مى‏داد اوّل آن را در دست سائل قرار مى‏داد و سپس آن را مى‏گرفت و آن مى‏بوسید و مى‏بوئید سپس آن را به سائل بر مى‏گرداند.”

آنان معتقد بودند انفاق وظیفه‏اى است که باید همراه با احترام و ادب صورت گیرد…

اگر بینش کسى این باشد که اصل در انفاق، انفاق تادّبى و احترام‏آمیز است نه دلسوزى تحقیرآمیز، با فقیران کریمانه رفتار مى‏کند سرّ آن که اهل بیت دست خود را مى‏بوئیدند و مى‏بوسیدند آن است که آن‏ها مسکین را فرستاده خدا مى‏دانستند.۱۳ و فرد و جامعه فقیر فرستاده خدا و رساننده پیام اوست که به فرمان خدا به ما انفاق کنید، پس باید انفاق احترام‏آمیز باشد و چون انفاق پیش از رسیدن به دست فقیر به دست خدا مى‏رسد آن دست را باید بوسید و آن مال نیز متبرّک مى‏شود.

 

آثار و برکات انفاق

انفاق داراى آثار و برکاتى است که توجه به آن براى انفاق کننده لازم است، آن برکات عبارتند از:

الف: پاکسازى انسان و پیرایش مال

اعطاء زکات خواه واجب، خواه مستحب و زکات فطر، براى پاک ساختن انفاق کننده و مال اوست. از این رو خداى سبحان به پیامبراکرم(ص) مى‏فرماید: “از مؤمنان صدقه اموالشان را بگیر تا آنان را پاک کند: “خذ من اموالهم صدقه تطهرهم”۱۴ یعنى صدقه دادن انفاق کننده را پاکیزه مى‏کند بنابراین نپرداختن حق اللّه یا حق النّاس سبب آلودگى روحى انسان مى‏شود و پرداخت آن روح را پاک مى‏کند.

ب: پرورش روح

زکات هم مایه تطهیر انسان است و هم زمینه ساز رشد و نموّ اوست “الذى ماله یتزکى؛۱۵ آن که مالش را انفاق کند تا روحش پرورش یابد.”

ج: انفاق تنها راه درمان مال دوستى

خداى سبحان از هر راه ممکن، بیمارى خطرناک مال دوستى را به بشر مى‏شناساند و با موعظه یا برهان و یا جدال احسن و گاهى از راه تهدید یا تشویق انسان را به اصلاح و درمان آن فرا مى‏خواند گاه مى‏فرماید: “وانفقوا فى سبیل اللّه ولاتلقوا بایدیکم الى التهلکه؛۱۶ در راه خدا انفاق کنید و با دستان خود، خود را به هلاکت نیندازید”. بر اساس این، اگر کسى مال خود را در راه خدا انفاق نکند، در راه باطل مصرف خواهد کرد حتى خود امساک و خوددارى از انفاق کار باطلى است و گناه به شمار مى‏رود و گاهى هشدار مى‏دهد اموال و اولاد، شما را از یاد خدا باز ندارد “یا ایّها الّذین آمنوا لاتلهکم اموالکم و لا اولادکم عن ذکر الله؛۱۷ اى کسانى که ایمان آورده‏اید اموال و فرزندان شما را از یاد خدا باز ندارد.”

گاه مى‏فرماید براى درمان بیمارى مال دوستى که مانع هر چیز و زمینه ساز نفاق است، انفاق کنید “وانفقوا من مارزقناکم من قبل ان یأتى احدکم الموت فیقول ربّ لولااخّرتنى الى اجل قریب فاصدّق واکن من الصالحین؛۱۸ از آن چه به شما روزى داده‏ایم انفاق کنید پیش از آن که مرگ یکى از شما فرا رسد و بگوید: پروردگارا چرا مرگ مرا مدّت کمى به تأخیر نینداختى تا در راه خدا صدقه دهم و از صالحان باشم.”

انسان نباید مانند قارون بیندیشد که اموال را خودش فراهم آورده، در حالى که اموال را خدا به او روزى داده است.

 

نتیجه گیرى

یکى از برنامه‏هاى مؤمنان حمایت از نیازمندان است که یکى از جلوه‏هاى آن انفاق کردن است که این عمل باید با شرائط و آداب ویژه خود انجام شود، انفاقى ارزشمند است که اولاً از مال پاکیزه باشد و ثانیاً با اخلاص و در راه خدا باشد و ثالثاً همراه با آن یا پس از انجام عمل منّت گذاشتن و اذیّت کردن نسبت به گیرنده انفاق رخ ندهد در غیر این صورت عمل باطل و بى‏اثر مى‏شود و پاداشى را بهره انفاق کننده نمى‏کند. عمل انفاق آثارى براى فرد و جامعه دارد آثار فردى آن تزکیه نفس و پاکسازى انسان و پرورش روح او و مبارزه با روحیه مال دوستى است و آثار اجتماعى آن پرکردن خلأ اجتماعى و رفع نیاز، نیازمندان و حمایت از آن‏هاست.

 

پى‏نوشت‏ها:

  1. سوره بقره، آیه ۱۸۰٫
  2. سوره نساء، آیه ۵٫
  3. سوره حدید، آیه ۷٫
  4. سوره بقره، آیه ۲۵۴٫
  5. همان، آیه ۲۶۷٫
  6. همان،آیه ۲۶۵٫
  7. همان.
  8. سوره نساء، آیه ۱۲۸٫
  9. سوره بقره، آیه ۲۶۱٫
  10. همان، آیات ۲۶۲ – ۲۶۳٫
  11. همان، آیه ۲۶۴٫
  12. اصول کافى، ج ۴، ص ۸ و ۹٫
  13. نهج البلاغه، حکمت ۳۰۲٫
  14. سوره توبه، آیه ۱۰۳٫
  15. سوره لیل، آیه ۱۸٫
  16. سوره بقره، آیه ۱۹۵٫
  17. سوره منافقون،آیه ۹٫
  18. همان، آیه ۱۰٫

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *