آداب تلاوت

هدايت در قرآن

آيت الله جوادي آملي

نخستين فصلي که در هدايت قرآن مطرح بود، دو مقام داشت: 1ـ
مقام تعليم 2ـ مقام تزکيه و چون رسيدگي به بحث تعليم و تزکيه نياز به مدخل و مقدمه
اي داشت که در آيه نيز ذکر شده است: «يتلوا عليهم آياته و يزکيهم و يعلمهم الکتاب
و الحکمة» لذا بحثي درباره تلاوت قرآن داشتيم و گفته شد که: تلاوت از خداوند متعال
به وسيله فرشتگان، بر قلب و سمع مبارک رسول خدا (صلي الله عليه و آله) شروع شد و
از حضرت به مردم منتقل گرديد. و همان گونه که اين تلاوت بالحق بود، ما هم موظفيم
که آن را بالحق تلاوت کنيم، پس بايد آداب تلاوت را از قرآن و سخنان معصومين در
يابيم.

در بحث گذشته برخي از روايتهائي که درباره ي ادب تلاوت
قرآن از معصومين (ع)رسيده است، نقل شد و اينک بحث را پي مي گيريم:

 

تلاوت از روي قرآن

در کتاب فضل القرآن اصول کافي، بابي است تحت عنوان: «باب
قرائة القرآن في المصحف» که روايتهائي در آن باب از معصومين (ع)رسيده و اين مطلب
را بيان مي دارد که انسان بهتر است قرآن را از روي کتاب الهي باز کند و بخواند.

اسحاق بن عمار مي گويد، از امام ششم عليه السلام پرسيدم:
«جعلت فداك؛ إنّي احفظ القرآن علي ظهر قلبي، فأقرؤه علي ظهر قلبيِ افضل أو أنظر في
المصحف؟» ــ فدايت گردم! من قرآن را حافظم! پس اگر تلاوت قرآن را به حفظ بخوانم
بهتر و با فضليت تر است يا اينکه قرآن را باز کنم و از روي قرآن بخوانم؟

حضرت پاسخ داد: «بَلِ اقْرَاهُ وَ انْظُرْ فِي الْمُصْحَفِ
فَهُوَ أَفْضَلُ، أَما عَلِمْتَ أَنَّ النَّظَرَ فِي الْمُصْحَفِ عِبٰادَةٌ»[1]
ــ بلکه قرآن را از روي قرآن بخوان، قرآن را باز کن و بخوان که بهتر است. آيا نمي
داني که نگاه کردن به قرآن عبادت است؟

نه تنها خواندن قرآن و نگاه کردن به قرآن عبادت است که حتي
قرآن را به همراه داشتن نيز عبادت است. اين الفاظ معجزه اي که احدي نمي تواند
مانند آن را بياورد و سخنان حضرت حق است، حتي همراه داشتن اين الفاظ عبادت و ثواب
است.

 

همراه داشتن قرآن

در باب «اتخاذ المصحف و کتابته»، از کتاب وافي حمّاد بن
عيسي از امام ششم عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «اِنَّه ليُعْجبُني أنْ
يَکُوْنَ فِي الْبَيْتِ مُصْحَفٌ يَطْرُدُ اللهُ بِهِ الشّياطين» من خوشم مي آيد
که در منزل قرآن باشد، و به وسيله آن خداوند شياطين را دور کند. البته روشن است که
در صورتي همراه داشتن و نگهداري قرآن، شياطين را طرد مي کند که تلاوت بشود، از آن
آموزش ببينند، تعليم و تزيکه از آن مطرح باشد و مسائل و احکامش مورد بررسي و سپس
عمل قرار گيرد نه اين که قرآن را در خانه بگذارند تا گرد و خاک بگيرد که در صورت
اول قرآن شفاعت مي ــ کند و در صورت دوم شکايت مي نمايد. پس تلاوت قرآن و انس با
ظاهر قرآن برکت است، چه رسد به مراحل بالاتر که آموزش ديدن و بررسي آيات باشد.

 

خواندن قرآن در منزل

در باب «البيوت الي يقرأ فيها القرآن» ــ خانه هائي که در
آنها قرآن تلاوت مي ـ شود، روايتي را مرحوم کليني (ره) از پيامبر اکرم (ص)نقل کرده
که فرمود:

«نَوِّرُوْا بُيُوتَکُمْ بِتِلٰاوَةِ الْقُرآنِ وَ لٰا
تَتَّخِذُوْهٰا قُبُوْرْاً» ــ خانه هاي خود را با تلاوت و خواندن قرآن روشن و
منوّر سازيد و خانه هايتان را قبرستان نکنيد. زيرا منزلي که قرآن در آن مطرح
نباشد، آن منزل آرامگاه خانوادگي است نه جائي که براي زندگي باشد زيرا انسان وقتي
زنده است که حياتش با قرآن آميخته باشد.

در ادامه حديث مي فرمايد:

«کَمٰا فَعَلَتِ الْيَهُوْدُ وَ النَّصٰاريٰ؛ صَلُوا فِي
الْلَنٰائسِ وَ الْبِيَعِ وَ عَطَّلُوا بُيُوْتَهُمْ» ــ خانه ها را گورستان
نکنيد، همان گونه که يهود و نصاري کردند که در کليساها و معابد خود نماز خواندند و
عبادت مخصوص را به جاي آوردند ولي خانه هاي خود را تعطيل کردند، گويا عبادت منحصر
به معابد است.

«فَأنَّ الْبَيْتَ إذا کَثُرَ فِيْهِ تِلٰاوَةُ الْقُرْآنِ
کَثُرَ خَيْرُهُ وَ اتَّسَعَ أهْلُهُ وَ أضٰاءَ لِأهْلِ السَّمٰاءِ کَمٰا تضيْءُ
نُجُوْمُ السَّمٰاءِ لِأهْلِ الدُّنْيٰا».[2]

و همانا هر گاه تلاوت و خواندن قرآن در منزل زياد شود
خيرات و برکات آن منزل افزوني مي يابد و آن منزل براي اهل آسمان نور مي دهد همان
گونه که اختران آسمان براي اهل زمين نور مي دهند.

روايتي ديگر در همين زمينه، ابن القدّاح از امام ششم صلوات
الله عليه نقل مي کند که فرمود:

«اَلبَيْتُ الذَّيْ يُقْرَأُ فِيْهِ الْقُرْآنُ وَ
يُذْکَرُ اللهُ عَزَوَّجَلَّ فِيِه، تَکْثُرُ بَرَکَتُهُ وَ تَحْضُرُهُ
الْمَلٰائکَةُ وَ تَهْجُرُهُ الشَّيٰاطينُ وَ يُضيْءُ لِأهْلِ السَّمٰاءِ کَمٰا
تضيْءُ الکَواکِبُ لِأهْلِ الْأرضِ. وَ إنَّ اَلبَيْتُ الذَّيْ لا يُقْرَأُ فِيْهِ
الْقُرْآنُ وَ لا يُذْکَرُ اللهُ عَزَوَّجَلَّ فِيِه، تَقِلُّ بَرَکَتُهُ وَ
تَهْجُرُهُ الْمَلٰائکَةُ وَ تَحْضُرُهُ الشَّيٰاطينُ».[3]

خانه اي که در آن قرآن خوانده مي شود و ذکر خداوند در آن
مي شود، برکتش زياد شده، فرشتگان در آن حاضر مي شوند و شياطين از آن بيرون مي روند
و براي اهل آسمان نور افشاني مي کند همان طور که ستارگان براي اهل زمين نور مي
دهند. و همانا خانه اي که در آن قرآن خوانده نشود و ذکر خدا گفته نشود، برکاتش
کاسته شده، فرشتگان از آن بيرون روند و شياطين در آن حضور خواهند يافت.

اينکه مي بينيد گاهي انسان توفيق انجام کاري پيدا مي کند و
يا موفق به عبادتي مي شود، و يا خداوند او را از يک خطر ديني ــ که نتيجه اش فرو
رفتن در سراشيبي گناه است ــ حفظ مي کند، به برکت همان آيات شريفه قرآني است که در
منزل خوانده مي شود.

در روايتي ديگر، امام صادق عليه السلام مي فرمايد:

« إنَّ اَلبَيْتَ إذا کانَ فيهِ الْمَرْءُ الْمُسْلِمُ
يَتْلُوا الْقُرْآن، يَتَرٰاءاهُ أهْلِ السَّمٰاءِ کَمٰا يَتَرٰاءيٰ أهْلِ
الدُّنْيٰا الکَوکَبَ الدُّرِّيَّ فِي السَّمٰاءِ».[4]

خانه اي که در آن،‌ انسان مسلمان قرآن مي خواند، اهل آسمان
از چنين خانه اي نور مي گيرند و بهره مي برند همان گونه که مردم زمين اختر پر فروغ
آسمان را مشاهده مي کنند و از آن نور مي گيرند و هدايت مي ــ شوند.

در باب النوادر کتاب وافي، جابر از امام محمد باقر عليه
السلام نقل مي ـ کند که فرمود:

«وَقَعَتْ مُصْحَفٌ فِي الْبَحْرِ، فَوَجَدُؤهُ قَدْ
ذَهَبَ مٰا فِيِهِ إلّا هذِهِ اْلآية: ألٰا إليَ اللهِ تَصِيْرُ اْلاُمُوْرُ».

قرآني در دريا افتاد، ديدند تمام آياتش شسته شده مگر اين
آيه: هان! صيرورت و برگشت تمام امور به سوي خدا است.

چه تعبير ظريفي است! يعني آن چه که رنگ خدائي ندارد و براي
خدا نيست، از بين مي رود و آن چه که مي ماند، همان جنبه ارتباط هر موجودي با خدا
است و بقيه محو شدني و زوال پذير است. چه تمثيل خوب و چه تنزيل زيبائي!.

 

ترتيل به صوت حسن

در باب ترتيل قرآن به صوت حسن و تدّبر در آن، سيزده روايت
در کافي نقل شده که يکي از آنها را ذکر مي کنيم:

از امام صادق عليه السلام سوال کردند: «وَ رَتِّل
الْقُرآنَ تَرْتيلاً» چه معني دارد؟

حضرت فرمود: اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمايد: «بَيَنْه
تِبْياناً و لا تَهُذّهُ هَذَّا الشِّعْر وَ لٰا تَنْثُرُهُ نَثْرَ الرَّمْلَ وَ
لکِن افْزَعُوا قُلُوْبَکُمْ القاسيَة وَ لا يَکُنْ هَمُّ أَحَدِکُمْ آخِرَ
السُّوْرَةِ».[5]

قرآن را درست بيان کنيد يعني حروف و کلمات را روشن و واضح
تلفظ کنيد، پس نه مانند شعر آن را با سرعت و عجله و حرکت بخوانيد و نه مانند نثر
اين قدر پراکنده و از هم گسيل مثل ذرات شِن تلفظ کنيد بلکه به گونه اي بخوانيد که
دلهاي سخت و پر قساوت شما نرم شود و هيچ گاه تمام همّتان اين نباشد که هر چه زودتر
به آخر سوره برسيد.

 

ادب تلاوت

در رابطه با تلاوت روايتي از امام ششم (ع) نقل شده که
فرمود: کسي که مي خواهد قرآن را بخواند، اگر هنگام قرائت به آيه اي از آيات قرآن
رسيد که در آن مسئلت و درخواستي از خداوند مطرح است، پس فيض نگذرد و از خدا خيري
را درخواست نمايد و اگر آيه اي صحبت از تهديد و ترس از عذاب الهي داشت، به خدا
پناه ببرد و درخواست دوري از آتش و عذاب نمايد.

پس ادب تلاوت با تدّبر و مسئلت و استغاثه همراه است، نه
اينکه صِرف خواندن مطرح باشد، گرچه خواندن هم بي اجر نيست.

 

زمان ختم قرآن

يکي ديگر از آداب تلاوت اين است که انسان، در چه مدتي قرآن
را ختم کند؟

ختم قرآن در ماه رمضان خصوصيتي دارد که در ماه هاي ديگر
ندارد. جابر از امام پنجم عليه السلام نقل کرده است که فرمود: هر چيزي بهاري دارد
و بهار قرآن ماه رمضان است. لذا گفته اند در ماه رمضان انسان مي تواند در مدت سه
روز، قرآن را ختم کند ولي در غير ماه مبارک رمضان، قرآن را با تاني و تدبر بيشتر
بخواند.

مرحوم کليني رواياتي در باب زمان ختم قرآن نقل کرده، از
جمله نقل مي کند که: روزي ابوبصير به امام صادق عليه السلام عرض کرد: من در ماه
رمضان، مي توانم قرآن را در يک شب ختم کنم. حضرت فرمود: نه، اين کار را نکن.
پرسيد: در دو شب؟ حضرت فرمود: نه! سوال کرد: پس در سه شب مي توانم قرآن را ختم
کنم؟ حضرت با دست اشاره کرد که قابل قبول است آن وقت فرمود:

«يا اَبا مُحمّد، إنَّ لِرَمَضانَ حَقّاً وَ حُرْمَةً لا
يُشْبهُهُ شَيْءُ مِنَ الشُّهُوْرِ، وَ کانَ أصْحٰابُ مُحمّدٍ (ص)و سلَم يقْرَأُ
أحَدُهُمُ الْقُرآنَ فُي شَهْرٍ او اقلّ إنَّ الْقُرْآنَ لايُقرَأُ هَذرَمَهً ولکن
يُرتّلُ تتـَرتيلاً فَإذا مَرَرتَ بآيَة فيها ذِکرُ الجَنَّةِ فَقِفْ عِنْدَهٰا
وَسَلِ الله عَزَوَّجَلَّ الْجَنَّة وَ إذٰا مَرَرْتَ بِآيَةٍ فيها ذِکْرَ النّار
فَقِفْ عِنْدَهٰا وَ تَعَوَّذْ بِاللّه مِنَ النّار».[6]

اي ابا محمد! ماه رمضان حقي و احترامي بزرگ دارد که هيچ يک
از ماه ها مانند آن نيست (پس اگر در ماه مبارک مجاز به خواندن قرآن با آن سرعت
بودي، در ماه هاي ديگر اين چنين نيست). و ياران پيامبر صلي الله عليه و‌ آله، هر
يک قرآن را در يک ماه يا کمتر ختم مي کردند. همانا قرآن با شتاب خوانده نمي شود
بلکه کلمه کلمه و با دقت خوانده مي شود. پس اگر به آيه اي رسيدي که در آن ياد بهشت
بود، توقف کن و از خداوند بهشت درخواست کن. و اگر به آيه اي رسيدي که نام جهنم در
آن بود، مکث کن و به خداوند از آتش جهنم پناه ببر.

بنابراين، به سرعت و تند خواند قرآن مصلحت نيست و لذا قرآن
را معمولا به مدت يک ماه ــ در غير ماه رمضان ـ يا بيشتر ختم مي کنند که در ضمن
خواندن، تدّبر نيز باشد.

 

فضائيل سور قرآن

بحث ديگري که در باب ادب تلاوت مطرح است، فضائل سور قرآن
مي باشد که در اين باره روايت هاي بسياري از معصومين (ع) نقل شده است. درباره سوره
کريمه «حمد» از امام پنجم (ع) نقل شده است که اگر اين سوره کسي را شفا نداد، او
ديگر قابل درمان نيست.[7]

البته سوره حمد نه تنها علاج مرضهاي ظاهري است که امراض
قلب را نيز درمان مي کند، همان امراضي که در قرآن وارد شده است: «في قلوبهم مرض».
در هر صورت شايسته است که انسان برنامه اي براي خواندن و مداومت کردن بر قرآن و
لااقل برخي از سور قرآن داشته باشد، و هم چنان که رسول الله (ص)هر شب مسبّحات شش
گانه را تلاوت مي کردند، شايسته است انسان هر شب قبل از خواب مسبّحات را بخواند.
مسبّحات سِت (مسبحات شش گانه) عبارتند از: سوره حديد، سوره حشر، سوره جمعه، سوره
صف، سوره تغابن و سوره اعلي.

از جابر نقل شده که امام باقر عليه السلام فرمود: هر کس
مسبحات را قبل از خوابيدن بخواند، نمي ميرد تا اينکه قائم آل محمد (عج) را در يابد
و اگر مُرد در جوار پيامبر (ص) خواهد بود.[8]

درباره سوره مبارکه انعام وارد شده است که امام ششم عليه
السلام فرمود: سوره انعام به تدريج نازل نشده بلکه يکباره نازل شده و هفتاد هزار
فرشته آن را بدرقه کرده اند، تا آنکه آن را به پيامبر (ص) رساندند. پس آن تعظيم و
تجليل نمائيد زيرا اسم مبارک الله در هفتاد جاي اين سوره آمده است. و اگر مردم مي
دانستند در خواندن آن چه اجر و پاداشي بود، هيچ گاه آن را ترک نمي کردند.[9]

در هر صورت، همان گونه که درباره فضليت برخي از سوره ها،
روايت آمده، درباره فضائيل بعضي از آيات نيز جداگانه روايت نقل شده است.

مرحوم کليني از امام کاظم صلوات الله عليه نقل مي کند که
فرمود:

«مَنِ اسْتَکْفٰي بِآيَةٍ مِنَ الشَّرْقِ إلٰي الغَربِ
کُفِيَ اِذا کانَ بَيَقيْنٍ».[10]

اگر کسي به يک آيه از قرآن ــ از مشرق تا مغرب ــ طلب
کفايت کند، اگر با يقين بخواند، او را کافي است. مگر نه اين است که در قرآن آمده:
«اَلَيْسَ اللهُ بِکافٍ عَبْدَهُ» اگر الله کافي است، کلام الله نيز در صورتي که
با يقين و اعتقاد خوانده شود، کفايت مي کند!.

در تتمه بحث ادب تلاوت دعائي را نقل مي کنيم که در کتاب
شريف وافي نقل شده و عنوان آن، چنيني است «باب الدعاء عند قرائة القرآن» باب
خواندن دعا قبل از قرائت قرآن. و از اين دعا استفاده مي شود که تلاوت به معناي
قرائت آيات بدون تدبُّر نيست بلکه مقصود از تلاوت، خواندني است که همراه با تدبر
باشد نه صِرف لقلقله ي لسان. و اين اقتضاي ادب تلاوت است؛ در اين دعا چنين آمده است:

«اللهُمَّ فَهَبْ لَنٰا حُسْنَ تِلٰاوَتِهِ وَ حِفْظَ
آياتِهِ وَ ايْمٰاناً بِمُتَشٰابَهِهِ وَ عَمَلاً بِمُحْکَمِهِ وَ سَبَبَاً في
تَأويله وَ هُديً في تَدْبيرهِ وَ بَصيرةَ بِنُورْهِ».

خداوندا ما را توفيقي ده که خوب آن را تلاوت کنيم و آياتش
را حفظ کنيم و به متشابه هايش باور و ايمان پيدا کنيم و آيات محکمه اش را عمل کنيم
و از تدبيرش هدايت و از فروغش بصيرت گيريم.

« اللهُمَّ وَ کَمٰا أَنْزَلْتَهُ شِفٰاءً لِأوْلِيٰائکَ
وَ شَقٰاءً عَليٰ أعدائکَ وَ عَمي عَليٰ أهْلِ مَعْصِيَتِك وَ نُوْراً لِأهْلِ
طٰاعَتِك فَاجْعَلْهُ لَنا حِصْناً مِنْ عَذابِك وَ حِرْزاً مِنْ غَضَبِك وَ
حٰاجِزاً عَنْ مَعْصِيَتِك».

بار الها! همان گونه که قرآن را براي اوليا و دوستدارانت
درمان و براي دشمنانت شقا و بدبختي و براي گنهکاران کوري و براي اطاعت کنندگان
روشنائي قرار دادي، آن را براي ما دژي نگهدارنده از عذابت و حرزي از خشم و غضبت و
سدي در برابر گناهان قرار ده.

«وَ نُوْراً يَوْمَ نَلْقٰاك نَسْتَضِيْءُ بِهِ فِي
خَلْقِك وَ تَجُوْزُ بِهِ صِراطَك وَ نَهْتَديْ بِهِ اِلٰي جَنَّتِك».

و آن را نوري قرار ده براي روز ديدار که از اين نور در بين
بندگانت روشني بخش شويم و به توسط آن بر صراطت بگذريم و به سوي بهشتت هدايت شويم.

« اللهُمَّ انّا نَعُوْذُبِكَ مِنَ الشَّقْوَةِ في
حَمْلِهِ وَ الْعَميٰ عَنْ عِلْمِهِ وَ الْجَوْرِ في حُکْمِهِ وَ الْغُلوِّ عَنْ
قَصْدِهِ وَ التّقصير دُوْنَ حَقِّهِ».

خداوندا! به تو پناه مي بريم از اينکه حامل قرآن باشيم
همراه با شقاوت، به تو پناه مي بريم که از علم قرآن نابينا شويم و معارفش را
نفهميم و در دستورهايش ستم روا داريم و از راهش تجاوز کنيم و حقش را ادا نکنيم.

سبيل قصد همان راه مقتصد و صراط مستقيم است که بايد آن را
پيمد و از آن هيچ گونه تخطي و تجاوز نکرد. راهي را که خداوند در قرآن نشان داده،
همان راه مستقيم است و تنها راه رستگاري است که اگر کسي از آن تجاوز کرد، راه خدا
را نپيموده است. در قرآن مي فرمايد: «وَ عَليٰ اللهِ قَصْدُ السَّبيْلِ وَ مِنْهٰا
جٰائرٌ وَ لَوْ شٰاءَ لَهَداکُمْ أَجْمَعيْنَ»، (نحل، آيه
9) بر
خدا است که راه راست را به شما بنماياند و اما راه ديگر انحرافي است [پس نبايد از
راه خدا تجاوز کرد] و اگر خدا مي خواست همه شما را هدايت مي کرد. بنابراين، آنان
که از راه خدا دور شدند و تجاوز کردند، منحرف و گمراهند. و ما همواره از خدا بايد
بخواهيم که به توسط اين قرآن راه است را بر ما بگشايد و اين به وسيله فهم و تدبر
در آيات قرآن و خضوع در برابر احکام الهي ميسر است.

« اللهُمَّ احْمِلْ عَنّا ثِقْلَهُ وَ أَوْجِبْ لَنٰا
أَجْرَهُ وَ أَوْزِعْنٰا شُکْرَهُ وَ اجْعْلْنٰا نَعِيَهُ وَ نَحْفَظَهُ».

 

وعي قرآن

خداوندا! سنگيني آن را از دوش ما بردار، و پاداشش را به ما
عطا کن و شکر اين نعمت را به ما الهام کن و ما را آن چنان قرار ده که آن را خوب
بفهميم و حفظ کنيم.

در بحث اذن واعيه گذشت که تنها بهره ي درک مفاهيم و معارف
قرآن از آنِ کساني است که داراي اذن واعيه اند يعني قلب آنها، وعاء معارف قرآن
باشد که در قرآن مي فرمايد: «وَ تَعِيَهٰا أُذُنٌ وٰاعِيَةٌ». در بيان معروف
اميرالمؤمنين عليه السلام نيز آمده است: «اِنَّ هٰذِهِ الْقُلُوْبُ أَوْعِيَةٌ
فَخَيْرُهٰا أَوْعٰاهٰا».

در اين جا انسان از خدا مي خواهد آن توفيقي را به ما بدهد
که جان ما وعاء و ظرفِ قرآن باشد. زيرا گر چه قاريان و تلاوت کنندگان قرآن زيادند
ولي افرادي که جانشان ظرف قرآن است، اندک اند. در حديث معروف تفسير بشر، حضرت امير
عليه السلام به کميل بن زياد مي فرمايد: «النّاس ثَلاثَةٌ: عٰالِمٌ رَبّانيٌّ وَ
مُتَعَلِمٌ عَلٰي سَبيْلِ نَجٰاةٍ وَ هَمَجٌ رُعٰاعٌ أَتْبٰاعُ کُلِّ نٰاعِقٍ…»
در اين روايت، حضرت امير، عالم رباني و متعلم علي سبيل نجات را به مفرد تعبير زيرا
اين گروه خيلي کم اند ولي از گروه سوم که فراوان اند به صيغه ي جمع ذکر کرده است.
و از اين معلوم مي شود، آنهائي که قلبشان وعاء معارف قرآن است، خيلي کم مي باشند؛
و در اين دعا ما از خدا مي خواهيم که ما را جزء آن گروه قرار دهد.

« اللهُمَّ اجْعَلْنٰا نَتَّبعُ حَلالَهُ وَ نَجْتَنِبُ
حَراٰمَهُ وَ نُقِيْمُ حُدُوْدَهُ وَ نُؤَدَّيْ فَرائضَهُ».

خداوندا! ما را توفيق ده که از حلال قرآن پيروي کنيم و از
حرامش بپرهيزيم و حدودش را اقامه کنيم و فرائضش را ادا نمائيم.

از اين هم معلوم مي شود تلاوتي که مطلوب است با تدبر همراه
است و گرنه اگر غرض از تلاوت، قراءت محض بود بدون تدبر، وجهي نداشت که انسان از
خدا چنين درخواستي از قبل از قراءت بنمايد.

« اللهُمَّ ارْزقْنٰا حَلاوةً فِي تِلٰاوَتِهِ وَ نِشاطاً
في قيامِهِ وَ وَجلاً في تَرْتِيْلِهِ وَ قُوَّةً في اسْتِعْمٰالِهِ في آنٰاءِ
الَّليْل و النَّهٰار …».

بار الها! به ما حلاوت و لذتي در قرائت قرآن عطا فرما [که
از تلاوت آيات قرآن لذت ببريم نه اينکه براي ما تکليف باشد] و هنگامي که آياتش را
ترتيل مي کنيم، هراسي در دل ما ايجاد شود و تواني به ما ببخش که در تمام ساعات
شبانه روز بتوانيم از آن استفاده کنيم.

اين که در اين دعاي شريف آمده بود: خدايا به ما توفيقي بده
که ظرف دل ما جاي معارف قرآن باشد براي آن است که اگر کسي در برابر قرآن خضوع
نکند، از درک معارف آن محروم مي ماند «سَأصْرِفُ عَنْ آياتِيَ الَّدِيْنَ
يَتَکَبّرُوْنَ فِي اْلأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقَّ» خداوند توفيق نمي دهد به انسان
هاي متکبر و مغرور که معارف قرآني را بفهمند. پس انسان متکبر از آيات الهي ــ چه
آيات تکويني و چه آيات تدويني ــ طرفي نمي بندد و معرفتي پيدا نمي کند.

ادامه دارد

 




کافي، ج 2، ص 613، روايت 5.