آیه الله جوادی آملی
تهیه و تدوین: محمّدرضا مصطفیپور
صلح و امنیّت، از نیازهای اساسی جامعه انسانی است. در جامعهای که افراد آن، با هم دچار اختلاف شده، به جنگ و ستیز بپردازند، زندگی، بسیار سخت و توانفرساست، استعدادها در آن متوقّف میشود، رشد و توسعه جامعه و افراد، دچار رکود و توقّف میگردد. از این رو در آموزههای قرآن، مؤمنان به صلح و صفا فرا خوانده شدهاند و خدای سبحان، خطاب به مؤمنان میفرماید: «یا ایّها الّذین آمنوا ادخلوا فی السلم کافّه و لاتتبعوا خطوات الشیطان انه لکم عدوّ مبین؛۱ ای کسانی که ایمان آوردهاید، همگی در صلح و آشتی درآیید و از گامهای شیطان، پیروی نکنید که او دشمن آشکار شماست».
در این آیه، مؤمنان به صلح و اتّحاد و زندگی مسالمتآمیز فراخوانده شدهاند؛ زیرا صلح و اتّحاد، به منزله دژ محکمی است که انسان را از حوادث ناگوار، حفظ میکند.
با دقّت در مفهوم آیه، چنین پرسشهایی، قابل طرح و بررسیاند: چرا مؤمنان، به صلح واتحاد فرا خوانده شدهاند؟ راه دستیابی به صلح و زندگی مسالمتآمیز و همچنین راه حفظ آن کدام است؟ دشمن صلح و اتّحاد، چه کسانی هستند؟ چگونه میتوان از دشمنی دشمنان صلح و اتحاد محفوظ ماند؟ برای پاسخ به سؤالات یاد شده، بحث را در چند مطلب پی میگیریم.
- صلح و آرامش، در پرتو ایمان
صلح و آرامش در صورتی پدید میآید که افراد جامعه، همگان از اصول جامع و حافظ منافع عمومی اطاعت کرده و از حقوق و مقررات مشترک، پیروی کنند و هیچ فرد یا گروهی منافع خود را بر مصالح دیگران ترجیح ندهد. چون ایمان به خدا و تسلیم در برابر فرمان او، نقطه وحدت جامعه انسانی و رمز ارتباط اقوام و ملّتهاست، پس تنها در پرتو ایمان به خدا میتوان به صلح و آرامش دسترسی پیدا کرد و با اتکا به قوانین مادّی، هرگز نمیتوان به جنگ و ناامنی و اضطراب پایان داد؛ زیرا عالم مادّه و پیوستگی به آن، پیوسته سرچشمه کشمکشها و تصادمهاست و این که آیه، مؤمنان را به صلح و اتّحاد فرا خوانده، برای آن است که مؤمنان به حکم ایمان با هم برادرند: « انّما المؤمنون اخوه».۲
فقط اهل ایمان با هم برادرند. اهل ایمان به لحاظ این که خود را مخلوق خدای یکتا میدانند و میدانند که همه انسانها در اصل انسانیّت، با هم برابرند؛ زیرا همگان دارای فطرت الهی هستند. پس خود را موظّف میدانند از قوانین و مقرّرات الهی پیروی کنند و حدود الهی را در بین خود رعایت کرده و از آن تعدّی ننمایند؛ چون تعدّی از حدود الهی، ظلم است و ظلم و ستم نیز به حکم عقل فطری، قبیح و زشت است و باید از آن دوری کرد.
از این رو، این آیه، اوّلاً مؤمنان را به صلح و سازش و اتّحاد دعوت کرده است و راه دستیابی به آن صلح و اتّحاد و همچنین حفظ آن را در پیروی از قوانین الهی ـ که با مصالح واقعی آدمیان سازگار است ـ، ممکن میداند.
- دشمن صلح و آشتی
بر اساس این آیه، دشمن صلح و آشتی، شیطان است؛ زیرا شیطان است که بین انسانها تفرقه و اختلاف ایجاد میکند. در واقع، اختلافافکنی، از هر کسی سرچشمه گیرد، از وسوسه شیطان است؛ چون اوّلاً راه شیطان در برابر صراط مستقیم و وحی و برهان است و ثانیاً فکر، امری وجودی است و هیچ امر وجودیای خود به خود پدید نمیآید؛ بلکه فاعل و سببی آن را به وجود میآورد. ثالثاً سبب آن خود ذهن نیست؛ زیرا فکر در ذهن ایجاد میشود و ذهن فقط سبب قابلی آن است و نه مبدأ فاعلی آن.
سبب فاعلی فکر اگر حق باشد، خدا و فرشتگاناند و اگر باطل باشد، القائات شیطان است، چنانکه قرآن میفرماید:«و ان الشیاطین لیوحون الی اولیائهم لیجادلوکم؛ در حقیقت، شیطانها به دوستانشان القای وسوسه میکنند تا با شما به جدال بپردازند.».
برای تشخیص القای شیطان یا الهام الهی باید از عقل سالم و نقل معتبر، کمک گرفت.
یکی از کارهای تخریبیِ شیطان، خالی کردن زیرپای مؤمنان و سست کردن عقاید آنان است که قهراً آنها را میلغزانَد و منحرف میکند. شیطان، با وسوسه و سوگند دروغ؛ زیر پای آدم و حوّا را خالی کرد و آنان را از آن مقام و منزلتی که داشتند، فرود آورد.
اگر انسانها در برابر وسوسههای شیطان، انفعال و پذیرش نشان ندهند و برخی از گناهان را مرتکب نشوند، انحراف و لغزش از راه راست دامنگیرشان نمیشود.
- منشأ دشمنی شیطان
قرآن کریم، منشأ و سرچشمه دشمنی شیطان را چند چیز میداند:
الف. تکبّر و برتریجویی شیطان در برابر انسان؛
ب. حسادت و تحمّل نکردن کرامت انسان؛
ج. هبوط و سقوط او از عالم نور به عالم غرور؛
د: لعن و نفرین خدا و بندگانش بر او تا قیامت.
با توجه به این موارد، برای این که انسان در دام شیطان گرفتار نشود و در مسیر شیطان گام برندارد، باید از ویژگی یاد شده پرهیز کند.
پینوشتها
- سوره بقره، آیه ۲۰۸٫
- سوره حجرات، آیه ۱۰٫
- سوره انعام، آیه ۱۲۱٫