نیاز به حکومت اسلامی

 

 

 

آیه الله حسین‌ نوری‌ همدانی

در انقلاب اسلامی سال ۵۷ ۱۳، مردمی که از استبداد شاهان به تنگ آمده بودند و می‌خواستند آزاد و مستقل باشند، به میدان آمدند و شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» را فریاد زدند و در عین حال، حکومتی اسلامی می‌خواستند که در سایه فقیه عادلی به وجود آید ( که در آن روز، آن ولیّ فقیه عادل، حضرت امام خمینی«ره») بود. این شعار، شعار همگانی ملّت، ایران در آن روز بود که با ازدحام و خروش ملّت همه ‌جا را گرفته بود و مردم با این شعار، جلوی گلوله‌ها می‌رفتند و کشته می‌شدند؛ ولی باز هم همین شعار را سرمی‌دادند.

سرانجام امام خمینی پس از دوران تبعید به ایران بازگشتند. در دوره امام «ره» نیز هرگاه چالشی بر سر راه انقلاب به وجود، می‌آمد توده‌های میلیونی مردم بودند که از چالش‌ها و تنگناهای به وجود آمده جلوگیری می‌کردند. در سال‌های جنگ تحمیلی نیز باز همین توده‌های مستضعف و محروم بودند که فرزندان خود را قربانی می‌کردند.

مردم متعهّد و متدیّن ایران در طی اعصار و قرون، از ظلم و ستم و استبداد خسته شدند و چندین‌بار قیام کردند. یکی از این قیام‌ها، قیام «مشروطه» بود. جرقه‌های این قیام در زمان ناصر الدین ‌شاه زده شد و در زمان مظفّر الدین ‌شاه به اوج و نتیجه رسید.

چون مردم می‌دیدند که شاهان، یکی پس از دیگری می‌آیند و می‌روند؛ سلسله‌هایی همانند غزنویان، ایلخانان، سلجوقیان، تیموریان، صفویه، افشاریه، زندیه، قاجاریه و … امّا همگی این کاخ‌نشینیان، در فکر تجمّل و عیش و نوش خودشان بودند و مردم را دچار فقر فرهنگی و مادی کرده بودند. آنها به مردم توجهی نمی‌کردند و عدالتی در بین نبود. مردم پاک طینت ایران، از این وضع رنج می‌بردند. چون در فطرت مردم، این مسئله نهاده شده است که دین فطری و الهی اسلام همه نیازهای انسان را تأمین کرده است و از جمله احتیاج‌های عامّه، مسئله حکومت است؛ زیرا جریان‌های سیاسی،‌ اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جملگی به نحوه حکومت باز می‌گردد. از این جهت، مردم با نهاد پاک خود، این خواسته را در درون خود احساس کرده بودند که جامعه، نیاز به یک حکومت اسلامی بر پایه احکام نورانی اسلام دارد.

پادشاهان قاجار، با ظلم فراوان بر کشور ایران مسلّط شدند. همان ‌گونه که کم و بیش شنیده‌اید، سرسلسله قاجار، آغا‌محمّد خان بود. او برای دستگیری لطفعلی‌خان زند، شهر کرمان را ماه‌ها به محاصره درآورد و چون مردم کرمان در برابر او ایستادند، پس از تصرّف شهر، به جهت کینه عمقی که پیدا کرده بود، چهل هزار چشم از مردم بیرون آورد. آن‌ گاه هر کدام از شاهان پس از او نیز دست به ظلم‌های بسیاری زدند. مثلاًً فتحعلی‌شاه میرزا  ابراهیم کلانتر را کشت،‌ که نخست وزیر او بود. به دستور محمّد شاه قاجار، قائم مقام فراهانی را با طناب در باغی خفه کردند که او نیز مردی با فرهنگ و صدر اعظم شاه بود. ناصرالدین شاه، میرزا تقی‌خان امیر کبیر را کشت.

خلاصه این سلاطین مستبد، آن قدر بر استبداد و آزار مردم پافشاری کردند تا مردم در دوره مظفر الدین شاه قیام کردند. زحمت بسیار کشیدند و قربانی‌های زیادی دادند؛ امّا سرانجام به نتیجه قطعی نرسیدند؛ زیرا از دل مشروطه، رضاخان پهلوی بیرون آمد. یعنی غرب گرایانی که در مشروطه دخیل بودند، مسیر مشروطه را تغییر دادند. گرچه در آن زمان نیز مردم و عالمان دینی در تهران آن روز، قصد برپایی یک مشروطه مشروعه را داشتند امّا غرب‌گرایان فرماسونر، این مسیر را تغییر دادند.

بعضی از جوانان ما را که برای درس خواندن به  اروپا می‌رفتند شستشوی مغزی می‌دادند. آنها آن جا سرسپرده می‌شدند و بر می‌گشتند، در حالی که فرماسونر شده بودند.

در آن زمان وزرا، وکلا و نخست وزیران، همگی فرماسونری بودند؛ یعنی سرسپرده‌گان غرب بر ما حکومت می‌کردند تعدادی از آنها آمدند و مسیر مشروطیت را به سمت غرب منحرف کردند. سردار اسعد بختیاری و امثال او از شمال و جنوب آمدند و جریان مشروطه را به دست گرفتند و شیخ‌ فضل ‌الله نوری را به دار آویختند. در نتیجه، حکومت پهلوی به وجود آمد.

امام خمینی بارها فرمودند که مردم زمان ما از مردم زمان پیامبر(ص) بالاتر و بهترند. درست است که در میان اصحاب، عمّار بود، مقداد و ابوذر و سلمان بود؛ امّا تعداد کمی بودند. در میان همان افراد، اشخاص منافقی هم بودند؛ امّا ایرانیان از نظر فطرت، بسیار بسیار بالا و تعهدشان بسیار بالابود. امّا چه باید کرد که مسیر مشروطیت، منحرف شد و به نتیجه نرسید!

تاریخ صنعت نفت

رضاخان را انگلیسی‌ها آوردند و تا سال ۱۳۲۰ حکومت کرد، آن هم با فجایع زیاد مثل کشف حجاب و ممنوعیت عزاداری سید الشهدا(ع). در سال ،۱۳۲۰ انگلیسی‌ها او را بردند و پسرش را جای او گذاشتند. محمّد رضا خان شروع کرد به ادامه کارهای پدر. هر دوی آنها سر  سپرده غرب بودند؛ امّا در تهران، آیه الله کاشانی به نام ملّی کردن صنعت نفت  در مقابل محمّد ‌رضا قیام کرد به نام ملی کرد. مردم از او حمایت کردند و تقویت کردند. نوّاب صفوی از کسانی بود که مسلحانه علیه استبداد قیام کرد. آنها راه را برای انقلاب باز کردند.

عدّه‌ای از وزرا هم مخالف ملّی شدن نفت بودند.‌ انگلیس نفت را توسط شاه می‌بُرد، آن هم به قیمت خیلی کم و مجّانی، آیه الله کاشانی قیام کرد و مردم هم از او پشتیبانی می‌کردند. نوّاب صفوی و یارانش عدّه‌ای را که مخالف ملّی شدن نفت بودند را به هلاکت رساندند. آنها هژیر و رزم‌آرا را کشتند و راه را برای ملّی شدن نفت، هموار کردند.

اوّلین کسانی که مسلّحانه قیام کردند، همین افراد بودند. صنعت نفت، ملّی شد؛ امّا حکومت اسلامی مورد دلخواه به وجود نیامد تا آن که در سال ۵۷ این امر محقّق شد. در آن سال، مردم تهران و قم و شهرهای دیگر به انتظار ورود امام در فرودگاه آمدند.

امام چه کسی بود؟

در برابر استبداد، یک فقیه فرزانه مدیر،  مدبّر، شجاع، عارفی حماسه آفرین با روح خلّاق، قهرمان میدان علم و قلم و بیان، فریاد‌گری با صلابت و مجاهدی توانا و زمان‌شناس و عادلی به وسعت دریاها و همّتی به اندازه‌ کوه‌ها قرار داشت به نام امام خمینی(ره). اوّلین حرف امام این بود که شاه باید برود. تا رژیم سلطنتی سرنگون نشود،‌ مردم به نتیجه مطلوب نمی‌رسند الحمدلله آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت و رژیم منقرض شد و در نتیجه، حکومت اسلامی‌ای برپا شد که در تاریخ، سابقه ندارد. در اسلام، یک نوع حکومت مشروعیت دارد. در رأس حکومت یا باید پیامبر باشد یا امام معصوم و اگر نشد، نائب امام(ولی فقیه). تمام حکومت‌ها غیر از این، نامشروع‌اند. حکومت، مسئله خیلی مهمی است. مردم  به حاکم نیاز دارند؛ به کسی که مقدّرات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی را برای آنها به وجود آورد؛ کسی که مبیّن و مجری احکام الهی باشد. چنین کسی باید:

  1. فقیه و مجتهد باشد؛ اسلام شناس در حد اجتهاد باشد.
  2. عادل باشد.‌ عدالت، یک مرتبه از عصمت پایین‌تر است. حال که معصوم غائب است باید یک حاکم فقیه و عادل باشد.
  3. زمان شناس و جهان شناس باشد و به حال روزگار آشنا باشد.
  4. مدیر و مدبّر باشد.

۵ .‌ در برابر دشمنان اسلام، شجاع باشد و در برابر دشمنان بایستد.

بعد از امام، این مسند به آیه ‌الله خامنه‌ای سپرده شد. بعد از بیست سال از رحلت امام خمینی(ره) این سکاندار، این کشتی را در دریای پرتلاطم، به خوبی و با قدرت هدایت کرده است.

برای مثال در صنایع نظامی و دفاعی دارای پیشرفت‌های خوبی هستیم. اگر دارای قدرت نظامی نبودیم، امریکا قبل از افغانستان و عراق و یمن به ما حمله می‌کرد. دانشمندان مجاهد ما در همه زمینه‌ها از جمله انرژی هسته‌ای،‌ پزشکی و… دستاوردهای چشمگیری داشته‌اند که این، از جهت مدیریت خوب مقام معظّم رهبری است.

این نظام، نظامی بسیار قوی و اسلامی است. وظیفه مردم، نگهداری از این نظام است. فتنه‌ها و نقشه‌های دشمن برای آسیب به این نظام، فراوان است؛ امّا اگر مردم، آگاه و بیدار باشند، دشمنان، عقب نشینی می‌کنند. امام خمینی چندین‌بار فرمودند که اصل، مردم‌اند.

مردم، دیروز با امام بودند و امروز، با مقام معظّم رهبری هستند.

در پایان، به شما سفارش می‌کنم که سه کتاب را مطالعه کنید:

اوّل: «صحیفه نور» که بیست و دو جلد است حاوی تمام بیانات امام خمینی(ره) تا ببینید آرمان‌های امام چه بود، این کار از کجا نشأت گرفته؛‌ برداشت امام از اسلام چه بود و روحیه جهادی امام از کجاست؟

دوم: دفتر «تبیان» که پنجاه جلد است و در آن، کلمات امام را دسته‌بندی کرده‌اند و هر دفتر دفتر تبیان، یک موضوع خاص دارد.

سوم: «وصیت‌نامه امام».

امام، حاصل تجارب خود را در« وصیت نامه» خود نوشته است. کار ما ان شاء الله زمینه‌سازی برای  ظهور آقا امام زمان است؛ یعنی ما مستضعفان را بیدار می‌کنیم، خودباوری ایجاد می‌کنیم و به آنها شجاعت می‌دهیم. مستکبران را هم که سرکوب ‌کنیم، روز به روز جبهه مستضعفان قوی می‌شود و مستکبران ضعیف می‌شوند. در نتیجه، ظهور امام زمان(عج) نزدیک می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *