عوامل و اسباب طغیان شهوت

 

مقدمه:
در شماره قبل به موضوع انواع شهوات پرداختیم و به برخی از آیات و روایات در باب مذمت این صفت رذیله اشاره شد. اینک و در ادامه به عوامل و اسباب طغیان شهوت می پردازیم.
ضعف ایمان
اگر ایمان ضعیف و توجه به مبدأ و معاد کم گردد، زمینه طغیان شهوات فراهم می‌شود و بالعکس با تقویت ایمان و شاهد و ناظر دانستن خداوند، شهوت کنترل خواهد شد. چنان که قرآن کریم در جریان حضرت یوسف (علیه السلام) تأکید می‌کند علت این که آن حضرت توانست شهوت خود را کنترل کند، ایمان قوی او بود، از این رو وقتی زلیخا در را بست و از او کام خواست فرمود: «پناه بر خدا، او آقاى من است. به من جاى نیکو داده است. قطعاً ستمکاران رستگار نمى‏شوند» و در حقیقت [آن زن‏] آهنگ وى کرد و [یوسف نیز] اگر برهان پروردگارش را ندیده بود، آهنگ او مى‏کرد. چنین [کردیم‏] تا بدى و زشتکارى را از او بازگردانیم، چرا که او از بندگان مخلص ما بود.(۱)
در روایتی از حضرت علی«ع» نیز به این نکته اشاره شده است که کسی که مشتاق به بهشت (و معتقد به آن) باشد، از شهوات چشم می‌پوشد.(۲)
به فرموده قرآن، ممکن است آدمی برای بهره‌گیری بدون قید و شرط از شهوات، به انکار قیامت روی آورد: «بَلْ یُرِیدُ الْانسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ* یَسَْلُ أَیَّانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ»(۳)،(۴).

بی‌اعتنایی به شخصیت انسانی
علی«ع» فرمود: «من کرّمت علیه نفسُه، ‌هانت علیه شهواته؛(۵) کسی که کرامت و ارزش خود را بشناسد، شهوات برایش پست و ناچیز می‌شوند.»
براساس برخی از روایات اسلامی، خداوند فرشتگان را از عقل بدون شهوت و حیوانات را از شهوت بدون عقل آفریده است و آدمی از عقل و شهوت ترکیب شده است. پس اگر عقل آدمی بر شهوتش غالب شود، او از فرشتگان برتر خواهد بود و کسی که شهوتش بر عقلش فائق آید، از حیوانات نیز پست‌تر خواهد بود.(۶)

بی‌توجهی به عبادات
خداوند پس از یادکرد از برخی پیامبران و پیروان آنها می‌فرماید: «فخََلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُواْ الصَّلَوهَ وَ اتَّبَعُواْ الشهََّوَاتِ ..؛(۷) اما پس از آنان، فرزندان ناشایسته‏اى روى کار آمدند که نماز را تباه کردند و از شهوات پیروى نمودند.»
در آیه فوق، بعد از مسئله ضایع کردن نماز، سخن از پیروی «شهوات‏» و به دنبال آن، گمراهی به میان آمده است. این تعبیر حساب‌شده اشاره به آن است که نماز عامل مهمی برای شکستن «شهوات‏» و خودکامگی‏ها و هواپرستی‌‏هاست؛(۸) همان‌طور که در آیه ۴۵ سوره عنکبوت آمده: «…ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر». همچنین می‌توان از آیه برداشت کرد که نماز، سدى است میان انسان و شهوت‏ها و اگر این سد شکسته شود، پیروى از شهوت‏ها براى انسان آسان مى‏شود و کسى که از رابطه با خدا (نماز) جدا شد، به شهوات پیوند مى‏خورد. شاید دلیل این که از میان تمام عبادات، بر نماز تأکید شده این باشد که نماز سدى است در میان انسان و گناهان، هنگامى که این سد شکسته شد، غوطه‏ور شدن در شهوات نتیجه قطعى آن است.

گناه‌کاری
گناه آثار فراوانی دارد و یکی از آنها این است که شخص گناه‌کار در باتلاق شهوات فرو می‌رود و هرچه پیش می‌رود، بیشتر غرق می‌شود. خداوند درباره قوم لوط می‌فرماید: وَ جاءَهُ قَوْمُهُ یُهْرَعُونَ إِلَیْهِ وَ مِنْ قَبْلُ کانُوا یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ…؛(۹) و قوم او به سویش شتابان آمدند، (تا به آن مهمانان دست درازى کنند)، و پیش از آن نیز این کارهاى زشت را انجام مى‏دادند. دقت در جمله «وَ مِنْ قَبْلُ کانُوا یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ» در آیه فوق نشان می‌دهد که با انجام هر گناه، زمینه براى گناهان بعدى فراهم مى‏شود.(۱۰)

غفلت و بی‌خبری
غفلت و بی‌خبری از پیامدهای شهوت‌پرستی، عامل دیگر آلودگی به این رذیله اخلاقی است؛ قرآن کریم پس از بیان سرگذشت عبرت آموز قوم لوط می‌فرماید: لَعَمْرُکَ إِنَّهُمْ لَفِی سَکْرَتِهِمْ یَعْمَهُونَ.(۱۱) که «سکرت» به معناى
« غفلت » و مقصود از آیه این است که آنها در غفلت خودشان سرگردان بودند و نمی‌توانستند راه رشد را بیابند و شهوترانى چشم قوم لوط را کور کرده بود، از این رو خداوند به جان پیامبرش سوگند یاد مى‏کند که این گروه در مستى خود سرگردان و حیرانند، آن چنان که روشن‌ترین جاده نجات را نمى‏بینند.(۱۲)

معاشرت‌های نامناسب و محیط‌های آلوده
معاشرت‌های نامناسب، دوستان ناباب، محیط‌های آلوده و فساد وسائل ارتباط جمعی یکی از عوامل دیگر آلودگی به شهوت‌پرستی است. اغلب انسان‌های ناباب، دوستان خود را به گناه سوق داده و آنها را غرق گناه می‌سازند و راه‌های مختلف ارتکاب گناه را به آنها می‌آموزند، به گونه‌ای که می‌توان گفت رایج‌ترین اسباب آلودگی به شهوت‌پرستی، معاشرت با انسان‌های گناهکار و آلوده است.
قرآن کریم نیز به این نکته مهم اشاره کرده است آنها که غرق گناه و شهوتند مى‏خواهند دیگران را نیز هم‏رنگ خود سازند و از سر تا پا آلوده گناه کنند، در حالى که خداوند مى‏خواهد مردم با ترک شهوات به سوى او بازگردند و غرق معرفت و نور و صفاى تقوا و قرین سعادت و خوشبختى شوند: «وَاللَّهُ یُریدُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْکُمْ وَ یُریدُ الَّذینَ یَتَّبِعُونَ الشَّهَواتِ أَنْ تَمیلُوا مَیْلاً عَظیماً.»(۱۳)
به گفته مفسران بزرگ، منظور از «میل عظیم‏» هتک حدود الهى و آلوده شدن به انواع گناهان است، بعضى نیز آن را به معنى ازدواج با محارم و مانند آن ـ که در آیات قبل از آن نهى شده است ـ تفسیر کرده‏اند که در واقع یکى از مصادیق مفهوم بالاست.(۱۴)
قرآن مجید نیز درباره بعضی از دوزخیان می‌گوید: «وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلىَ‏ یَدَیْهِ یَقُولُ یَلَیْتَنىِ اتخََّذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا* یَاوَیْلَتىَ‏ لَیْتَنىِ لَمْ أَتخَِّذْ فُلَانًا خَلِیلًا لَّقَدْ أَضَلَّنىِ عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنىِ وَ کَانَ الشَّیْطَنُ لِلْانسَنِ خَذُولًا(۱۵) و (به یادآور) روزى را که ستمکار دست خود را (از شدت حسرت) به دندان مى‏گزد و مى‏گوید: «اى کاش با رسول (خدا) راهى برگزیده بودم! اى واى بر من، کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم! او مرا از یادآورى (حق) گمراه ساخت بعد از آنکه (یاد حق) به سراغ من آمده بود!» و شیطان همیشه خوارکننده انسان بوده است.»(۱۶)

آثار و نتایج پیروی شهوات
پیامدهای دنیوی
شهوت‌پرستی از گناهانی است که پیامدهای آن به آخرت منحصر نبوده و در دنیا نیز دامن آلودگان را می‌گیرد. در قرآن کریم نیز به برخی از این آثار اشاره شده است. از جمله:

قطع نسل بشریت
یکی از مصادیق شهوت‌پرستی، لواط است که یکی از پیامدهای دنیوی آن، قطع نسل بشریت است . قرآن کریم خطاب حضرت لوط به قومش را اینگونه بیان می‌کند: «أَإِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ وَ تَقْطَعُونَ السَّبیلَ وَ تَأْتُونَ فی‏ نادیکُمُ الْمُنْکَرَ»(۱۷)؛ آیا شما به سراغ مردان مى‏روید و راه (تداوم نسل انسان) را قطع مى‏کنید و در مجلستان اعمال ناپسند انجام مى‏دهید؟!» برای «قطع سبیل» چند تفسیر شده است که یکی از مشهورترین تفاسیرش این است که آنان با لواط، تداوم نسل انسان‌ها را قطع می‌کردند.

سقوط اجتماعی
یکی دیگر از آثار و پیامدهای شوم شهوت‌پرستی در دنیا، آبروریزی و از بین رفتن جایگاه اجتماعی و آبروی افراد است. نمونه عینی از افرادی که به این سرنوشت دچار شده و به خاطر پیروی از شهوات، آبروی دنیوی خود را نیز از دست دادند، «برصیصای عابد» است. نام و سرگذشت برصیصا در قرآن نیامده است، اما همه مفسران شیعه‏ و سنى(۱۸) هرچند با دیدگاه متفاوت، در ارتباط با آیه ۱۶ سوره حشر داستان او را آورده‏اند. قرآن کریم در آیه یاد شده داستان منافقان را همانند داستان شیطان می‌داند که به انسان گفت کافر شو تا مشکلات تو را حل کنم، اما هنگامى که کافر شد گفت من از تو بیزارم، من از خداوندى که پروردگار عالمیان است بیم دارم: «کَمَثَلِ الشَّیْطانِ إِذْ قالَ لِلْإِنْسانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قالَ إِنِّی بَرِی‏ءٌ مِنْکَ إِنِّی أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِین».
بسیاری از مفسران معتقدند مقصود از «انسان» که در آیه فوق آمده، برصیصا یکی از مصادیق مهم آیه است. او راهبى از بنى‏اسرائیل بود که روزگارى دراز در صومعه‏اى دور از مردم، زاهدانه به عبادت خدا پرداخته بود. شیطان که به طور مداوم در پى فریب او بود سرانجام با وسوسه‏هاى خود، وى را بر آن مى‏دارد تا با زنى درآمیزد و سپس از ترس رسوایى، او را کشته، مدفون سازد. راز این رسوایى که آشکار مى‏شود، برصیصا را به صلیب مى‏کشند. در این هنگام، شیطان در آخرین مرحله از اغواگری‌هایش، در برابر دیدگان او ظاهر شده از نقش اصلى خود در رقم خوردن چنین سرنوشتى براى برصیصا و نیز رهاسازى او در صورت سجده بر وى خبر مى‏دهد. برصیصا ناامید از همه جا و با سجده‏اى به اشارت، کافر شده و شیطان بدون هیچ کمکى، از وى بیزارى جسته، در کام مرگ رهایش مى‏سازد.(۱۹)
نمونه دیگر از افرادی که به خاطر پیروی از شهوات، مقام اجتماعی خودشان را از دست دادند،«سامری» است. وی در پی دستیابی به شهوت مقامی، با ساختن گوساله سعی در گمراه کردن مردم کرد، ولی سر انجامش این شد که موقعیت اجتماعی خود را به کلی از دست داد. قرآن کریم درباره سرنوشت وی گوید: قالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَکَ فِی الْحَیاهِ أَنْ تَقُولَ لامِساسَ وَ إِنَّ لَکَ مَوعِداً لَن تُخلَفَهُ…؛(۲۰) (موسى) گفت برو، که بهره تو در زندگى دنیا این است که (هر کس با تو نزدیک شود) بگویى با من تماس نگیر! و تو میعادى (از عذاب خدا) دارى، که هرگز تخلّف نخواهد شد…!».
مساس‏ به معناى لمس کردن و تماس بدنى است‏ که درباره عذاب سامرى در این آیه آمده است. خداوند انس و الفت انسانى را از او دور ساخت و وهم و توحش را جایگزین آن کرد، به طورى که از تماس با انسان‌ها دورى مى‏گزید.(۲۱) برخی دیگر از مفسران گفته‏اند که جمله «لامِساسَ» اشاره به یکى از قوانین جزائى شریعت موسى«ع» است که درباره بعضى افراد که گناه سنگینى داشتند صادر مى‏شد، آن فرد به منزله موجودى که از نظر پلید و نجس و ناپاک بود درمى‏آمد، احدى با او تماس نمى‏گرفت و او هم حق نداشت با کسى تماس بگیرد(۲۲) و حضرت موسی«ع» همگان را از معاشرت با او باز داشت.(۲۳) هرکدام از تفاسیر یاد شده که انتخاب شود، در نتیجه تفاوتی نمی‌کند، زیرا به هر روی، شهوت‌طلبی سامری باعث انزوای اجتماعی و از دست دادن جایگاه وی شد.

انحطاط جامعه
یکی دیگر از پیامدهای پیروى از شهوات، انحراف و انحطاط جامعه است. خداوند از آیه نوزدهم تا بیست و پنجم سوره نساء چند حکم از احکام الهی را بیان می‌کند و در آیه۲۶ و۲۷ حکمت تشریعات یاد شده را بیان می‌کند. در آیه ۲۷ می‌فرماید: «وَاللَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْکُمْ وَ یُرِیدُ الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الشَّهَواتِ أَنْ تَمِیلُوا مَیْلًا عَظِیماً.»(۲۴)
این آیات به افرادى که در عصر و زمان ما نیز به قوانین مذهبى مخصوصاً در زمینه مسائل جنسى ایراد مى‏کنند، پاسخ مى‏گوید، که این آزادی‌هاى بى‏قید و شرط و فرو رفتن در گرداب شهوات، سرابى بیش نیست و نتیجه آن انحراف عظیم از مسیر خوشبختى و تکامل انسانى و گرفتار شدن در بیراهه‏ها و پرتگاه‌ها است که نمونه‏هاى زیادى از آن را با چشم خودمان به شکل متلاشى شدن خانواده‏ها، انواع جنایات جنسى، فرزندان نامشروع جنایت‌پیشه و انواع بیماری‌هاى آمیزشى و ناراحتى‏هاى روانى مشاهده مى‏کنیم.(۲۵)

جهل و بی خردی
پیروى از شهوات موجب جهالت آدمى و قرار گرفتن او در زمره بى‏خردان خواهد شد. قرآن کریم به نقل از حضرت یوسف می‌فرماید: «پروردگارا! زندان نزد من از آنچه اینها مرا به سوى آن مى‏خوانند، محبوب‌تر است و اگر مکر و نیرنگ آنها را از من باز نگردانى، به سوى آنان متمایل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود!»(۲۶) در این آیه، نتیجه پیروی از شهوات، قرار گرفتن شخص از زمره جاهلان بیان شده است. ممکن است مقصود از جهالت در آیه فوق، سفاهت و بی‌خردی باشد، زیرا شهوترانی نشانه بی‌خردی است و ممکن است استحقاق مذمت برای نادانی باشد، زیرا کسی که نتایج و پیامدهای بد کاری را می‌داند و در عین حال مرتکب آن می‌شود، همانند کسی که نتایج را نمی‌داند است و کسی که از علمش سود نمی‌برد، چون نادانان است، چنانکه ممکن است مقصود از جهل، ظلم به نفس باشد و شاید منظور حضرت یوسف این بوده که علت امساک یوسف، علمی بود که خداوند به او عنایت فرموده بود و اگر خداوند افاضه خودش را از او قطع می‌کرد، همانند مردم جاهل مى‏شد و در مهلکه عشق و هوسبازى قرار مى‏گرفت.(۲۷)
حضرت لوط«ع» نیز شهوت‌پرستان قوم خود را نکوهش کرده و کار آنان را جاهلانه می‌داند: «أإِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَهً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ؛(۲۸) آیا شما به جاى زنان، از روى شهوت به سراغ مردان مى‏روید؟! شما قومى نادانید!»
جهل در این آیه شریفه می‌تواند به معنای نداشتن دانش، سفاهت،باشد (۲۹) و به عاقبت این کار زشت و نادانی مستمر و موعظه‌ناپذیری باشد.(۳۰)

عذاب دنیوی
یکی دیگر از پیامدهای دنیوی شهوترانی، عذاب‌هایی است که در مواردی بر شهوترانان نازل می‌شود. نمونه‌ای از این عذاب‌ها را می‌توان درباره قوم لوط ملاحظه کرد که در پى شهوترانى و هم‏جنس‏گرایى، بارانی از سنگ بر سر آنان فرود آمد: «وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفاحِشَهَ ما سَبَقَکُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِینَ‏ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَهً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ… وَ أَمْطَرْنا عَلَیْهِمْ مَطَراً فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَهٌ الْمُجْرِمِینَ.»(۳۱) به عذاب یاد شده در آیات دیگری از قرآن کریم نیز اشاره شده است.(۳۲)

پیامد اخروی
مهمترین پیامد شهوترانی، عذاب الهی است که قرآن می‌فرماید:
خداوند پس از یاد کرد از برخی پیامبران و پیروان آنها می‌فرماید: «فخََلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُواْ الصَّلَوهَ وَ اتَّبَعُواْ الشهََّوَاتِ …؛(۳۳) اما پس از آنان، فرزندان ناشایسته‏اى روى کار آمدند که نماز را تباه کردند و از شهوات پیروى نمودند.»
از ابن مسعود در تفسیر«فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا»(۳۴) گوید غى نهر یا منطقه‌ای عمیق و متعفن در جهنم است و افرادی که از شهوات پیروی می‌کنند در آن افکنده می‌شوند.(۳۵) ‏ تفاسیر دیگری که از غی شده عبارت است از: شَّر، گمراهی و نومیدی.(۳۶)
یکی دیگر از پیامدهای اخروی شهوت‌پرستی، دوری از خداوند و از دست دادن مقام قرب الهی است؛ به عنوان نمونه قرآن کریم در آیات ۱۷۵ تا ۱۷۸ سوره مبارکه اعراف از پیامبر اعظم«ص» می‌خواهد سرگذشت کسی را بیان کند که آیات الهی به او داده شد، ولى او خود را از آن تهی ساخت و شیطان به او دست یافت و از گمراهان شد، شخصی که به پستى گرایید و از هواى نفس خویش پیروى کرد. به فرموده قرآن کریم، چنین شخصی همچون سگ (هار) است که اگر به او حمله کنى دهانش را باز و زبانش را برون خواهد کرد و اگر او را به حال خود واگذارى باز همین کار را مى‏کند (گویى آن چنان تشنه دنیاپرستى است که هرگز سیراب نمى‏شود).
به عقیده مفسران، شخص یاد شده دانشمندی به نام بلعم باعورا بود که به خاطر دنیاپرستی و شهوت‌طلبی سقوط کرد، زیرا کسى که برده هوا و هوس خویش است فرجامى جز گمراهى ندارد؛ چه مانند بلعم از آیات الهى برخوردار یا از آن بى‏بهره باشد، زیرا وابستگى‏ شدید به دنیا و خواهش‌هاى نفسانى، رویگردان شدن از راه خدا را به یک ویژگى رفتارى ثابت براى او تبدیل مى‏کند.(۳۷)

پی‌نوشت‌ها
۱ـ یوسف، ۲۴-۲۳٫
۲ـ بحارالأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ج‏۶۵، ص۳۵۱٫
۳ـ قیامت، ۵ـ۶.
۴ـ مکارم، اخلاق….، ص۲۹۷٫
۵ـ نهج البلاغه، ص ۵۵۵٫
۶ـ مشکاه الأنوار فی غرر الأخبار، ص ۲۵۱٫
۷ـ مریم، ۵۹٫
۸ـ اخلاق در قرآن، آیت‌الله مکارم، ص ۲۸۱٫
۹ـ هود، ۷۸٫
۱۰ـ تفسیر نور، ج‏۵، ص ۳۶۰٫
۱۱ـ حجر،۷۱ و ۷۲٫
۱۲ـ تفسیر نمونه، ج‏۱۱، ص ۱۱۷٫
۱۳ـ نساء، ۲۷٫
۱۴ـ اخلاق در قرآن مکارم، ص ۲۸۳٫
۱۵ـ فرقان، ۲۷-۲۹٫
۱۶ـ اخلاق در قرآن مکارم، ص ۲۸۳٫
۱۷ـ عنکبوت، ۲۹٫
۱۸ـ جامع البیان، مج ۱۴، ج ۲۸، ص ۶۳- ۶۵؛ تفسیر قرطبى، ج ۱۸، ص ۲۵، تفسیر ابن‏کثیر، ج ۴، ص ۳۶۴٫
۱۹ـ همان، مجمع‏البیان، ج ۹، ص ۳۹۷٫
۲۰ـ طه، ۹۷٫
۲۱ـ التحریر والتنویر، ج ۱۶، ص ۱۷۵٫
۲۲ـ تفسیر نمونه، ج‏۱۳، ص ۲۸۷، فی ظلال القرآن، ج‏۴، ص ۲۳۴۹٫
۲۳ـ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏۷، ص ۴۷٫
۲۴ـ نساء، ۲۷٫
۲۵ـ تفسیر نمونه، ج‏۳، ص ۳۵۴٫
۲۶ـ یوسف، ۳۳٫
۲۷ـ المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۱۱ ۱۲۹٫
۲۸ـ نمل، ۵۵٫
۲۹ـ فی ظلال القرآن، ج‏۵، ص ۲۶۴۷٫
۳۰ـ المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۱۵، ص ۳۷۶٫
۳۱ـ اعراف، ۸۰ و ۸۱ و ۸۴٫٫
۳۲ـ رک: ذاریات ۳۲- ۳۴، نمل ۵۴ و ۵۵ و ۵۸، شعراء ۱۶۱ و ۱۶۵ و ۱۶۶ و ۱۷۳، هود ۷۸ و ۸۲ و ۸۳٫
۳۳ـ مریم، ۵۹٫
۳۴ـ همان.
۳۵ـ همان.
۳۶ـ فتح القدیر، ج‏۳، ص ۴۰۱٫
۳۷ـ ر.ک: المیزان، ج ۸، ص ۳۳۳٫

سوتیترها
۱٫
اگر ایمان ضعیف و توجه به مبدأ و معاد کم گردد، زمینه طغیان شهوات فراهم می‌شود و بالعکس با تقویت ایمان و شاهد و ناظر دانستن خداوند، شهوت کنترل خواهد شد.
۲٫
براساس برخی از روایات اسلامی، خداوند فرشتگان را از عقل بدون شهوت و حیوانات را از شهوت بدون عقل آفریده است و آدمی از عقل و شهوت ترکیب شده است. پس اگر عقل آدمی بر شهوتش غالب شود، او از فرشتگان برتر خواهد بود و کسی که شهوتش بر عقلش فائق آید، از حیوانات نیز پست‌تر خواهد بود.

۳٫
از آثار و پیامدهای شوم شهوت‌پرستی در دنیا، آبروریزی و از بین رفتن جایگاه اجتماعی و آبروی افراد است. نمونه عینی از افرادی که به این سرنوشت دچار شده و به خاطر پیروی از شهوات، آبروی دنیوی خود را نیز از دست دادند، «برصیصای عابد» است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *