پاسخ به شبهات تاریخی
با وجود آنکه یهودیان آمریکا براساس آمار سال ۱۹۸۰ حدود ۶/۲ درصد جمعیت آمریکا را تشکیل مىدهند که شش میلیون بیشتر نمىباشد، اما همواره از روش «ترور اندیشه» براى دستیابى به اهداف خود بهرهبردارى مىکنند. تأثیر رسانههاى آمریکا در برنامهریزى فکرى و فرهنگى زندگى روزمره شهروندان به ابزار مختلف آن از قبیل تلویزیون، رادیو، روزنامهها، مجلات، کتابها و… محدود نمیشود بلکه تصاویر مشخص و تعیین شده از جهان را در اذهان آنها به وجود میآورد و با اضافه نمودن قالبهاى از پیش تعیین شده، به آنها میگوید که چگونه به آنچه در اختیارشان قرار گرفته است فکر کنند.
اگر این تصاویر، قالبهاى از پیش تعیین شده و برنامهریزیها عادلانه و واقعگرایانه بود مسألهاى نبود اما اربابان رسانهها اخبار را کم و زیاد کرده و حتى بسیارى از اخبار و حقایق را به خصوص زمانى که به زیان منافع خودشان باشد پنهان کرده و منتشر نمیکنند، آنها اخبار را آن طور که خود میخواهند در اختیار خواننده و شنونده قرار میدهند نه آنگونه که واقعاً هست.
اربابان رسانهها و نویسندگان، کارگردانان، خبرنگاران، گویندگان و تحلیلگران و گزارشگران به دقت و مهارت میدانند که چه خبرى را میخواهند پخش کنند و اینکه کدام قسمتها باید مورد تأکید یا اهمال قرار گیرند، کدام عکسها یا عبارات باید انتخاب گردند. حتى لحن صدا به هنگام پخش فلان خبر مورد اهمیت فراوان قرار میگیرد و تمامى این مسائل به طور کاملاً علمى بررسى میشود.
به همین لحاظ بسیارى از مدیران و گویندگان معروف و محبوب تلویزیون از یهودیان متعصب انتخاب میشوند، تعدادى از خبرنگاران و سردبیران روزنامهها و تحلیلگران نیز از آنها هستند. ۲۶ درصد از خبرنگاران، تحلیلگران و مسئولان محافل آشکار و غیرآشکار در آمریکا را تشکیل میدهند و ۸۰ درصد دستگاههاى ارتباط جمعى آمریکا شامل شبکههاى عمده تلویزیونى و همچنین روزنامههاى اصلى و پر تیراژ این کشور تحت تسلط صهیونیستهاست.(۱)
خباثتى که در شیوه سیطره فکرى صهیونیسم بر آمریکا وجود دارد تنها به حاکمیت اربابان رسانهها بر اذهان آمریکائیان محدود نمیشود بلکه آنان با همیارى گروههاى فشار (لابى یهود) با وادار نمودن مسئولان و کارمندان وزارتخانهها و نیز اعضاى کنگره و هیأت حاکمه آمریکا به پایبندى به اصول صهیونیسم و حدود پنهانى که بر ایشان ترسیم شده است نظریات و آراء این افراد را تحت کنترل خود در میآورند. آنها هر نماینده یا سناتورى که علاقهمندى خود را به دانستن هر مطلبى درباره خاورمیانه ابراز دارد بلافاصله سیلى از اوراق حاوى اطلاعات مورد نظر وى را به سوى او سرازیر میکنند یکى از محافل صهیونیستى و گروههاى فشارى که در آمریکا در سیستم نشر و توزیع رایگان اطلاعات دست طولانى دارد آیپاک است.
این گروه همان طور که «چارلز ماتیاس» (Chreles Mathias)سناتور سابق مریلند از حزب دموکرات میگوید: «هرگاه که موضوع مهمى در رابطه با اسرائیل در کنگره مطرح میشود ـ آیپاک ـ بدون معطلى وبه شکلى پایانناپذیر اطلاعات، سوابق و مستندات لازم را تدارک دیده و براى تمام اعضاى کنگره ارسال میدارد. البته همه این کارها با مکالمات تلفنى متعدد و ملاقاتهاى شخصى تکمیل میشود. علاوه بر اینها، با مشاهده کوچکترین نشانهاى از تردید با مخالف در یک نماینده یا سناتور معمولاً ارسال نامهها و تلگرافها و یا مکالمات تلفنى و ملاقاتهاى خصوصى از سوى اعضاى متنفذ را در پى خواهد داشت».(۲)
البته اطلاعاتى را که «آیپاک» به عنوان خوراک فکرى در اختیار اعضاى کنگره و مسئولان آمریکا گذاشته مىشود عمدتاً دربرگیرنده نقطهنظرهاى رژیم صهیونیستى است به گونهاى که هیچیک از خوانندگان گزارشها و خبرنامههاى «آیپاک» نمیتوانند این واقعیت را که هدف عمده اینگونه نشریات ارتقاء وپیشبرد منافع اسرائیل است نادیده بگیرند. «آیپاک» همچنین برطبع و نشر خبرنامه هفتگى «گزارش خاور نزدیک» نظارت دارد. این نشریه براى حدود شصت هزار نفر از جمله مقامات عالیرتبه دولتى، اعضاى کنگره، مراکز علمى و تحقیقاتى و بسیارى از نمایندگان رسانه گروهى ارسال میشود.
اگرچه این نشریه از نظر حقوقى به «آیپاک» وابستگى ندارد ولى مؤسس آن «سى کنِن» (sy kenen) یکى از بنیانگذاران آیپاک است و کاملاً در خط سیاسى اسرائیل حرکت میکند. این خبرنامه به طور مرتب حکایاتى را به عنوان نمونههایى از چگونگى رأى دادن اعضاى قوه مقننه به چاپ میرساند و به این ترتیب به نمایندگان کنگره یادآورى میکند که وضع قانون جدید بر اسرائیل تأثیر میگذارد و آراء آنها همواره مورد توجه خواهد بود.(۳)
هنگامى که انبوه بمباران خوراکهاى فکرى، از سوى رسانههاى جمعى آمریکا- به ویژه خبرگزاریها و مطبوعات و رادیو و تلویزیون- بر روى افکار و اندیشه مردم آمریکا و دیگر ملل جهان ریخته مىشود، آیپاک در کنار اینگونه فعالیت گروههاى فشار صهیونیستى قرار میگیرد. آنموقع میزان تأثیر سلطه پنهانى صهیونیسم بر فرهنگ، سیاست و افکار ملتها مشخص میشود. هرچند که ممکن است کسى بگوید که هیچ کشورى در جهان مانند آمریکا پیدا نمیشود که از خبرگزاریهاى متعدد برخوردار باشد و یا ممکن است بگویند آمریکا کشور آزادى بیان و آزادى رسانههاست، زیرا شنوندهاى که به صحت و واقعیت اخبار یک ایستگاه شک دارد میتواند به ایستگاههاى دیگر گوش کند و یا دیگر منابع خبرى را مطالعه کند.
در پاسخ به این گونه افراد باید گفت که آزادى رسانهها در آمریکا به معنى آزادى اربابان رسانههاست نه آزادى شنوندگان. تقریباً تمامى رسانهها به طور مستقیم یا غیرمستقیم در اختیار همین اربابان است و تعدد خبرگزاریها نیز توهمى است که هدف از آن تکمیل فرایند سیطره فکرى است. منابع خبرى متعدد است، اما نتیجه یکى است.
اربابانى که چنین قدرت عظیمى را در اختیار دارند چه کسانى هستند و نام مؤسسههایى که این افراد بر آنها حاکمیت دارند چیست و از این رهگذر چه چیزى عاید دیگر ملل میشود. تصورى که از اعراب و اسرائیلیها در ذهن شهروندان آمریکایى نقش میبندد چگونه شکل میگیرد؟ براى پاسخ به این سؤال باید به فعالیتهاى رسانهها و سازمانهاى صهیونیستى در ارتباط با دورههاى مختلف شهروندان این کشور اشاره کرد.
۱ـ دوره کودکى و نوجوانى
رسانههاى آمریکا اجراى شیوه سیطره فکرى بر شهروند آمریکایى را از آغازین روزهاى زندگى وى شروع کرده و تا زمانى که به بالاترین درجات رشد اجتماعى مىرسد آن را ادامه میدهند. در این صورت کودک در دوران قبل از آمادگى، کارتونهایى را مشاهده مىکند که شخصیتهایى را در قالب قهرمانان فیلم و افراد منفى به نمایش میگذارد، کودک فرایند تمیز بین خوب و بد را آغاز میکند. به محض اینکه آموزش خواندن در آمادگى و دوره ابتدائى آغاز میشود برخى از کتابهاى کودکان افرادى را مانند آنچه که در تلویزیون دیده است به تصویر میکشند.
حتى در آموزش حروف الفبا درست کردن کلمات از آنها نیز به تخریب چهره مسلمانان به ویژه اعراب همت گماشته میشود، در نتیجه اعراب را به عنوان افرادى طمّاع به آمریکائیان معرفى میکنند، معنى این کلمه در انگلیسى Greedy است.(۴) صهیونیستها براى تکمیل چهره یک انسان عرب در ذهن این کودکان، جنبه دیگرى را که همان «تروریسم» است به شخصیت وى اضافه کردهاند.
۲ـ محیط دانشگاه
به محض فارغالتحصیل شدن دانشآموز از دبیرستان (که در این حال به اندازه زمانى که در مدرسه گذرانده است به تماشاى تلویزیون نیز پرداخته است) و شروع تحصیلات دانشگاهى، شستشوى مغزى وى به طرزى پیشرفته و از طریق اجراى شیوه سیطره فکرى توسط اربابان رسانهها و گروههاى فشار صهیونیستى آغاز میشود.
سازمانهاى یهودى و گروههاى فشار صهیونیستى از مدتها قبل توجه خود را به محیطهاى فرهنگى و دانشگاهى معطوف کردهاند. آنها براى دانشجویان یهودى برنامههاى متنوعى در زمینههاى مذهبى، فرهنگى، اجتماعى و مشورتى تهیه و تدارک میبیند که دورههاى عبرى و تشکیل سخنرانى و کنفرانس درباره صهیونیسم و دیدار از اسرائیل بخشى از آن است.
یکى از روشهایى که صهیونیستها براى دسترسى به اهداف خود استفاده میکنند انتشار و توزیع خبرنامه در سراسر دانشگاههاست.(۵) از دیگر شیوههاى صهیونیستها در این خصوص ارائه تحلیل سیاسى و ایجاد دورههاى آموزشى و تشکیل جنبشهاى سیاسى براى دانشجویان طرفدار اسرائیل است.(۶)
علاوه بر فعالیتهاى فوقالذکر که سعى میشود در محافل دانشجویى و دانشگاهها چهره مثبتى از اسرائیل ارائه شود. صهیونیستها تلاش میکنند تا علیه افراد، سازمانها و مجامع آکادمى که نسبت به رژیم صهیونیستى نظر منفى دارند استراتژى و برنامه خاصى تهیه و اجرا گردد. صهیونیستها همچنین براى توسعه کادرهاى سیاسى سازمانهاى خود برنامه مفصلى در صدها دانشگاه آمریکا دارد. هدف از این برنامه که هزاران دانشجوى یهودى و غیریهودى طرفدار صهیونیست را زیر پوشش دارد، جذب دانشجویان و مردان آینده آمریکا است که در واقع از رأیدهندگان نیز محسوب میشوند.
۳ـ جامعه
با گسترش آگاهىهاى فکرى شهروند آمریکایى شیوه سیطره فکرى نیز پیشرفت کرده و از شیوههاى جدیدتر به خصوص در امور حساس سیاسى استفاده میشود. پس از آنکه چهره به اصطلاح پاک و دموکرات اسرائیلیان و چهره و شخصیت به اصطلاح وحشى و عقب مانده اعراب از کودکى تا زمان فارغالتحصیل شدن از دانشگاه در ذهن فرد به تصویر کشیده شد اکنون به وى مىگویند همانطور که استقلال آمریکا با مبارزات تلخ و ناگوار به دست آمد، اسرائیل نیز باید از سوى آمریکا مورد حمایت قرار گیرد.
در این راستا مطبوعات با مشارکت با رادیو و تلویزیون فعالیت کرده و افکار تازهاى را در اختیار مخاطبان خود قرار میدهند. رسانهها تنها به تزویر حقایق نمیپردازند بلکه تصاویر و الفاظى شبیه آنچه که یهودیان مورد استفاده قرار میدهند، ارائه میکنند. شبکههاى دینى نیز با ایجاد قداست خاصى از اسرائیل در اذهان میلیونها مسیحى و تخریب چهره مخالفان آن نقش برجستهاى را در این زمینه ایفا میکنند.(۷)
صهیونیستها، آمریکائیان ـ به ویژه چهرههاى سیاسى و فرهنگى که مواضع انتقادآمیز و حتى خنثى نسبت به اسرائیل دارند ـ را آنقدر تحت فشار قرار میدهند تا مطمئن شوند که دیگر چنین کارى از سوى آنها تکرار نمیشود. آنها حتى با انتشار هر مطلبى که با افکار و ایدههایشان مغایرت داشته باشد، مخالفت نموده و جلو انتشار، چاپ و توزیع آن را میگیرند. به عبارتى کتابهایى که مورد پسندشان نباشد، بلافاصله از بازارهاى کتاب جمعآورى میکنند؛ مانند کتاب «سرنوشت یهود» نوشته خانم «رابرت اشتراوس فورلیخت» یهودى.(۸)
۴ـ محافل فکرى
صهیونیستها و نیروهاى طرفدار رژیم صهیونیستی در آمریکا به منظور تعمیم سلطه فکرى خویش بر آمریکا تلاش کردهاند تا محافل و مؤسسههاى فکرى مختلفى در آمریکا ایجاد کرده و یا در محافل فکرى این کشور نفوذ کنند. این نیروها نقش مهمى در شکلدهى به بحثهاى عمومى و همچنین سیاست عملى دارند و نفوذ زیادى دارند. امروزه نفوذ گروههاى یهودى بر محافل فکرى در مقایسه با گذشته بسیار گستردهتر است.(۹)
سخن پایانى
نفوذ و سلطه صهیونیستها بر مواردى که نام برده شد، در مجموع منجر به کنترل افکارعمومى آمریکا و سلطه پنهانى صهیونیسم بر این کشور شده است. در این میان، تبلیغات وسیلهاى مهم و اساسى است که صهیونیسم براى رسیدن به اهداف خود از آن استفاده میکند. صهیونیستها از این طریق توانستند افکارعمومى آمریکا را کنترل کرده و دراختیار خود بگیرند.
این گفته «اباهیل سیلور» صهیونیست تا حدود زیادى زوایاى پنهان عملیات کنترل افکارعمومى جهان توسط صهیونیسم جهانى را روشن میسازد: «ما باید کارهاى خود را بر گستردهترین احساسات افکارعمومى بنا کنیم، زیرا موافقت افکارعمومى است که در نهایت امر موضع دولتها و اعمال آنها در جامعه دموکرات را تعیین مىکند. آینده جنبش صهیونیسم و سرنوشت آن را به دست افراد هرچقدر که دوست و بزرگوار باشند ندهید. شما باید به ملل جهان پناه ببرید و با تمام مردم آمریکا سخن بگویید و در هرجا دوستیهایى را بنا نهید. شما باید در چارچوب نفوذ خود، در میان دوستان و محیط اطرافتان فعالانه به تبلیغ و دعوت بپردازید. این چیزى است که آنها را به هنگام حل مسأله فلسطین براى ما و با ما نگاه خواهد داشت.»(۱۰)
پینوشتها
۱ـ هویدى، فهمى: «هضم یهودیان در جامعه آمریکا»، روزنامه اطلاعات، ۱۴/۶/۱۳۷۵،ص ۱۲٫
۲- Chares Mcc. Mathias, Jr., “Ethnic Groups and Foreign Policy”, Foreigh Affairs, Summer 1981 .
۳ـ فیندلى، پل: چه کسى جرأت سخن گفتن دارد، بى جا، ۱۹۸۵، ص ۱۰۷٫
۴ـ العریضى، یحیى: مجله المعرفه، شماره ۲۷۲، ص ۱۵٫
۵ـ فیندلى، پل: چه کسى جرأت سخن گفتن دارد، بى جا، ۱۹۸۵، ص ۱۰۷ ـ ۱۰۸٫
۶ـ اسماعیل بیگى، افشین: «نقش آمریکا و سازمانهاى یهودى در تحقق اهداف سیاسى اسرائیل»، دیدگاهها و تحلیلها، دفتر مطالعات سیاسى بینالمللى، شماره ۹۱، ص ۲۵٫
۷ـ العریضى، یحیى: مجله المعرفه، شماره ۲۷۲٫
۸- Gregory D.Slabodkin, “The Secret Section in Israel’s U.S Lobby That Stifles American Debate” Washington Repoet on Middle East Affairs, July 1992.
۹- http://ksgnotes-harvard.edu/Research/ paperonsf/rwp/Rwpo6-0/&file/rwp-06-011altpdf
۱۰ـ ریتشارد ستیفنس: الصهیونیه الامیرکیه و سیاسه آمریکا الخارجیه، ترجمه جرج واکیم، بیروت، ۱۹۷۶، ص ۶۵٫
سوتیتر:
۱٫
خباثتى که در شیوه سیطره فکرى صهیونیسم بر آمریکا وجود دارد تنها به حاکمیت اربابان رسانهها بر اذهان آمریکائیان محدود نمیشود بلکه آنان با همیارى گروههاى فشار (لابى یهود) با وادار نمودن مسئولان و کارمندان وزارتخانهها و نیز اعضاى کنگره و هیأت حاکمه آمریکا به پایبندى به اصول صهیونیسم و حدود پنهانى که بر ایشان ترسیم شده است نظریات و آراء این افراد را تحت کنترل خود در میآورند
۲٫
گفته «اباهیل سیلور» صهیونیست تا حدود زیادى زوایاى پنهان عملیات کنترل افکارعمومى جهان توسط صهیونیسم جهانى را روشن میسازد: «ما باید کارهاى خود را بر گستردهترین احساسات افکارعمومى بنا کنیم، زیرا موافقت افکارعمومى است که در نهایت امر موضع دولتها و اعمال آنها در جامعه دموکرات را تعیین مىکند. آینده جنبش صهیونیسم و سرنوشت آن را به دست افراد هرچقدر که دوست و بزرگوار باشند ندهید