پیشگفتار
در سال ۱۳۶۸ جمعاً ۴۷ فیلم سینمایی اکران گردید که برخی از آنها فیلمهای شاخص و مطرحی شدند، اما بیشتر آنها فیلمهای معمولی بودند. مشخصاً فضای سالهای آخر جنگ و آتمسفر روانی بازگشت به زندگی عادی و عوارض آن در فیلمهای اکرانی دیده میشود که در جای خود به آنها پرداخته خواهد شد.
نکته بسیار بااهمیتی که باید مورد توجه قرار گیرد آن است که اگر سیاستگذاران سینمایی ما در آن سالها با تأمل و درک روشن از تبعات تغییر ریل جامعه از دفاع مقدس به زندگی متعارف، ساخت و عرضه فیلمها را هدایت میکردند، تهدیدات عوامانه و بدون برنامه فرهنگی سالهای بعد به فرصت تبدیل میگشت، اما سوگمندانه چنین نشد و هیچگونه ریلگذاری علمی و نظاممندی به عمل نیامد. به همین دلیل به تدریج در سالهای بعد شاهد عرصه فیلمهای سخیف و بعضاً مغایر با فرهنگ و حتی اخلاق هستیم که در نیمه دوم سالهای ۷۰ و سالهای اولیه دهه ۸۰ به اوج خود رسید.
الف) فیلمهای دفاع مقدس و انقلابی.
۱ـ آخرین پرواز: کارگردان و سناریست: احمدرضا درویش، محصول: مؤسسه سینمایی بنیاد مستضعفان و شرکت تبلیغاتی تماشا. تهیهکنندگان: امور سینمایی بنیاد مستضعفان، احمدرضا درویش(کارگردان فیلم) و تعداد زیادی از اشخاص حقیقی.
بازیگران: عبدالرضا اکبری، فرامرز صدیقی، حسین خانی بیک، اصغر قزلباش، مهشید افشارزاده، سرور رجایی، ملیحه نظری، رضا بنفشهخواه، بهروز فرجی و انبوهی از بازیگران گمنام.
داستان فیلم به زندگی رزمی و خانوادگی خلبان ورزیدهای در نیروی هوایی جمهوری اسلامی میپردازد که فرزند خردسال فلجی دارد. این فرزند در اثنای جنگ به فرانسه اعزام میشود تا معالجه شود، اما گروهکی تروریستی که روشن نیست از چه قماشی هستند، با استفاده از اطلاعات خبر چینهای داخلی، کودک و مادرش را به اتفاق زن صاحبخانهای که در پاریس در منزل او ساکن شدهاند گروگان میگیرند و از خلبان میخواهند در ازای آزادی آنها هواپیمای جنگی خود را به عراق ببرد، خلبان بر سر دو راهی ترجیح عاطفه پدری و خیانت به کشورش باید تصمیم بگیرد که البته تصمیم درست میگیرد، ضمن اینکه پلیس پاریس نیز گروگانها را آزاد میکند.
فیلم فراز و فرودهای جذاب سینمایی فراوانی دارد و احمدرضا درویش قابلیتهای حرفهای خود را برای تعبیه کششهای داستانی و تعلیقهای فراوان نشان داده است. احمدرضا درویش کار حرفهای خود را با ساخت فیلمهای دفاع مقدس شروع کرده ولی در میانه راه برخی از آثارش بیش از آنکه به منزلت او بیفزاید، موجب وهن وی گردید (مانند متولد ماه مهر) اما کلیت ساختههایش ارزشمند و مثبت است.
۲ـ آخرین مهلت: کارگردان: پرویز تأییدی. سناریست: اکبر خواجویی، پرویز تأییدی. بازیگران: رضا رویگری، افسانه بایگان، مرحومه منوچهر حامدی (که در دهه ۷۰ در یکی از شهرهای شمال هنگام عبور از خیابان در اثر تصادف با اتومبیل درگذشت، وی برای ساخت سریالی در شمال به سر میبرد)، ملیحه نصیری، پریدخت اقبالپور، مرحوم کاظم افرندنیا (بازیگر نقش ارتشبد طوفانیان در سریال معمای شاه که در سال ۹۵ درگذشت)، مرحومه توران قادری، عباس مختاری و تعداد زیادی از بازیگران ناشناس.
ـ ماجرا در یکی از مناطق مرزی عربنشین خوزستان رخ میدهد، به این ترتیب که همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی، دشمنان نظام به کمک عوامل مزدور داخلی خود انفجاراتی را تدارک میبینند تا مرزنشینان را به رعب و وحشت انداخته و ناچار کوچ نمایند. در مقابل، نیروهای مردمی با درک درست از اهداف دشمن، مقاومت عمومی را سازمان میدهند که سرانجام به پیروزی آنان و شکست بعثیها منجر میشود.
۳ـ باغ سید: محصول: مشترک فرهنگی آشنا. تهیهکننده: ناصر حاجی حسینلو (مشهور به ناصر شفق، وی در دو حوزه سینما و فوتبال فعال بود. اواخر دهه ۷۰ و سالهای اولیه دهه ۸۰ به حوزه تبلیغات صدا و سیما وارد شد و مدتی در آن زمینه فعالیت داشت. اواخر دهه ۸۰ مدیرعامل باشگاه تراکتورسازی تبریز گردید.) کارگردان: محمدرضا اسلاملو.
بازیگران: محرم زینالزاده، رؤیا نونهالی، منوچهر علیپور، محمود احمدی، عطاءالله سلمانیان، زهره سرمدی، مهوش رحیمی.
داستان فیلم در روستایی مرزی اتفاق میافتد. در آن روستا مرد میانسالی به نام (سید) باغ اناری دارد که مورد تهاجم دشمن قرار میگیرد و پسرش به نام علیاکبر به شهادت میرسد. سید محصول باغ را با فداکاری به اهالی روستا میرساند، ولی خود توسط متجاوزان به شهادت میرسد. پس از پایان جنگ، عروس سید با فرزندش به باغ برمیگردند و زندگی جدیدی را آغاز میکنند.
همانطور که ملاحظه میشود، فیلم در حد نمایش مؤلفههای متداول سینمایی موفق است و قابل قبول هم هست، اما نکته اینجاست که همین ماجرا در یکی از روستاهای فرانسه هم هنگام حمله آلمان میتواند رخ دهد. کاش سازندگان این قبیل آثار ارزشمند، عنایت بیشتری به فضای انقلاب اسلامی و حواشی بیبدیل آن در تاریخ معاصر جهان داشتند تا روایتهای فداکاری و ایثار مردم ما آنگونه که شایسته هست عرضه میشد.
۴ـ ای ایران: سناریست و کارگردان: ناصر تقوایی. بازیگران: اکبر عبدی، حمید جبلی، مرحومه ثریا حکمت، حسین سرشار، پوراندخت مهیمن، مهران محمدی، اصغر بیچاره و تعداد کثیری از نابازیگران.
ـ ماههای پایانی سال ۵۷ و نزدیک به پیروزی انقلاب اسلامی، گروهبانی سادهدل به فرماندهی پاسگاه ژاندارمری یک روستا منصوب میشود. او که درک درستی از اوضاع و احوال مملکت و تحولات اجتماعی ندارد، با شیوه آمرانه غیرمتناسب با جو عمومی روستا تلاش میکند که اقتدار خود را به نمایش بگذارد، اما از آنجا که مجموعه زیردستان وی مانند خودش تصویر درستی از فضای حاکم بر روستا در آن ماهها ندارند، هر روز سر رشته کارها بیشتر از دست وی خارج میشود. اهالی نیز با دستانداختن وی درصددند او را نسبت به شرایط آگاه کنند که سادهلوحی درجهدار مانع میشود. اهالی و مسئولان روستا با کمک مدیر مدرسه برخلاف نظر گروهبان به جای خواندن سرود مورد نظر وی، سرود ای ایران را اجرا میکنند و گروهبان در مقابل عمل انجام شده، تسلیم و همراه میشود. این فیلم جزو اولین آثاری بود که در ژانر طنز در رابطه با مسائل انقلاب اسلامی عرضه شد.
ناصر تقوایی کارگردان بااستعدادی بود که قبل از انقلاب چندین سریال و فیلم مبتذل ساخت که هنوز هم توسط شبکههای معاند نمایش داده میشوند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با اینکه امکان کار برای وی به خوبی فراهم بود، اما فعالیت چشمگیری به عمل نیاورد.
۵ـ ۵۳ نفر: محصول: سیمای جمهوری اسلامی ایران. سناریست و کارگردان: یوسف سیدمهدوی. تدوینگر: بهروز افخمی. بازیگران: عنایت بخشی، اردلان شجاع کاوه، فریبرز سمندرپور، فریبا شمس، ناصر گیتیجاه.
ـ برخی از اسناد ساواک که شامل لیستی از افراد تحت تعقیب رژیم است به وسیله یک گروه مبارز به سرقت میرود. مأموران ساواک با عملیات تعقیب و گریز درصدد کشف اسناد و دستگیری مجاهدین هستند. فیلم دارای ساختار جذاب سینمایی است که قبلاً در سینمای جهان مشابه آن زیاد ساخته شده است (مانند فهرست شیندلر). عمده تلاش فیلمساز بر ایجاد تعلیق سینمایی و جذب مخاطب است که البته مانعی ندارد، اما سخن این است که در این فضا بهرهبرداری لازم برای انتقال پیامهای فرهنگی و اخلاقی به عمل آید که نمیآید.
۶ـ تولد: محصول: روابط عمومی ستاد نیروی هوایی. سناریست و کارگردان: عبدالرحیم شرفی فریمانی. بازیگران: حسن ساغری، ابوالفضل قاضیان.
همانگونه که دیده میشود، این فیلم به سفارش نیروی هوایی ساخته شده است که با توجه به عناصر سازنده نه چندان حرفهای انتظار جذابیت زیادی از آن نمیتوان داشت. داستان به ایثار و فداکاری خلبانان اشاره دارد و کشش ویژهای فراتر از یک تبلیغ معمولی ندارد. به طور کلی قاعدهای در اقتصاد سینما وجود دارد که میگوید فیلمهای سفارشی کمتر مورد استقبال قرار میگیرند، مگر اینکه عناصر حرفهای سطح بالا برای آبروی خود و ارائه یک اثر خوب در کارنامه خویش بسیج شوند.
۷ـ دستمزد: محصول: سازمان سینمایی توحید و خانه فیلم ایران. سناریست و کارگردان: مجید جوانمرد. بازیگران: محمدصالح علاء، فرزانه کابلی، مرحوم مهدی فتحی (بازیگر نقش عمروعاص در سریال جاودانی امام علی«ع» ساخته داود میرباقری)، احمد هاشمی، بهزاد فراهانی، ملیحه نظری.
ـ دو فرد از طبقه فرودست اجیر میشوند تا دو جنازه را که توسط ساواک به شهادت رسیده و مخفیانه در قبرستانی دفن شدهاند شبانه از قبر خارج و به وارثانشان در منطقهای از غرب کشور برسانند. این امر با مخاطره زیاد همراه میشود، اما سرانجام اجیرشدگان موفق به این کار میشوند. نکته پرتعلیق فیلم آن است که در اواخر داستان، مرد سالمند درمییابد که یکی از جنازهها متعلق به فرزند گمشدهاش میباشد.
محمدصالح علاء قبل از انقلاب اسلامی به عنوان بازیگر درجه دوم و سوم وارد عرصه بازیگری شد، اما موفقیت قابل توجهی کسب ننمود. وی به تحصیلات خود ادامه داد و هماکنون به عنوان مجری و کارشناس برنامه (چشم شب روشن) با تسلط ادیبانه و نوشتههای پراحساس در شبکه ۴ به اجرا مشغول است. جمله معروف وی که مرتب خطاب به بینندگان سیما تکرار میکند (هموطنان جان) است.
۸ـ تا مرز دیدار: محصول: گروه تلویزیونی شاهد و مرکز گسترش سینمای تجربی. سناریست و کارگردان: حسین قاسمی جامی (سناریو با همکاری علیاکبر ثقفی.) تدوینگر و فیلمبردار: کمال تبریزی. بازیگران: مجید مجیدی (که هماکنون کارگردان مسلط و باتجربهای شده است. وی فیلمهای خوبی نظیر بچههای آسمان، رنگ خدا، بید مجنون و اخیراً فیلم سینمایی (محمد رسولالله) را ساخته است که مورد استقبال بینالمللی قرار گرفت.
داستان فیلم به دوران دفاع مقدس و فراهم آمدن امکان سفر به خارج از کشور برای شرکت در مسابقه تیم ملی فوتبال یا رفتن به جبهه برمیگردد که قهرمان فیلم سرانجام پس از کش و قوس فراوان اعزام به جبهه را که برادرش در آنجا مفقود شده برمیگزیند. رفتن به جبهه که پدرش نیز در آنجا حضور دارد فضای معنوی و بسیار مطلوبی را برای او فراهم میآورد که قابل قیاس با اعزام به خارج و بهرههای آن نیست.
۹ـ در جستوجوی قهرمان: محصول: حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی. کارگردان: حمیدرضا آشتیانیپور. فیلمبردار: محمد دُرمنش (در حال حاضر کارگردان). بازیگران: مجید مجیدی، عبدالحسین برزیده (هماکنون کارگردان فیلم و سریال)، عطاءالله سلمانیان، نیلوفر محمودی، بهزاد خداویسی.
قصه یک دانشجوی رشته سینما که برای به دست آوردن مضمون فیلمنامه به جبهه و خط اول میرود و به این ترتیب ناخودآگاه وارد معرکه نبرد میشود. او غیر از آنکه فیلمنامه را تکمیل میکند، خود نیز عملاً درگیر جنگ میگردد. فیلمها و سریالهایی از این قبیل در گذشته و بعدها نیز ساخته شدند که معروفترین آنها فیلم (لیلی با من است) اثر کمال تبریزی است. منطق طنز اینگونه آثار درگیری ناخواسته قهرمان فیلم با جبهه و جنگ و ایجاد فضای طنز قابل درک برای تماشاگر است.
۱۰ـ دندان مار: کارگردان: مسعود کیمیایی. بازیگران: احمد نجفی، فرامرز صدیقی، گلچهره سجادیه، جلال مقدم، فریبا کوثری، سعید پیردوست، شاهد احمدلو.
داستان جوانی جنگزده خرمشهری که به تهران آمده و در بازار سیاه لوازم خانگی به فعالیت مشغول است را روایت میکند. قصه به آسیبهای وارده بر جنگزدگان میپردازد که حرف درستی است، اما در جریان قصه، به جز تحریک عامیانه احساسات بیننده، تلاشی در جهت بهرهگیری از فجایع استکبار و نوکر وی صدام به چشم نمیخورد. از این منظر، فیلم موفق نمیشود تمام ظرفیتهای فراهم آمده در جنگ تحمیلی را به مخاطبین منتقل نماید. فیلمهای کیمیایی عمدتاً فضای تلخ و اندوهباری دارند که تماشاگر را کنجکاوانه به دنبال خود میکشاند، اما قهرمان داستان را بعضاً بلاتکلیف میگذارد. برخی از کارشناسان سینما معتقدند که مسعود کیمیایی پس از اقبال عمومی به فیلم «قیصر» وی، تاکنون مرتباً و همه ساله مشغول ساخت و تکرار «قیصر» است که هیچکدام به استحکام آن فیلم نبوده و در مواردی بسیار هم ضعیف بودهاند.
(مأخذ: انتشارات سازمان سینمایی و فرهنگ فیلمهای سینمایی ایران، تألیف جمال امید.)