اقدامات بیسابقه بازداشت شاهزادگان سعودی و بسیاری از افراد ثروتمند و قبل از آن بازداشت بسیاری از علمای اصلاحطلب وهابی پرسشهای بسیاری را در باره علل اینگونه اقدامات جدید از سوی دولت کنونی عربستان مطرح میکند. همچنین واکنش دیوانهوار رهبران سعودی به اصابت موشک یمنی به فرودگاه ملک خالد در ریاض از یک نوع بیتابی نامتعارف سیاسی خبر میدهد که هیچگاه در گذشتۀ سیاسی این کشور دیده نشده است.
احضار سعد حریری نخستوزیر لبنان به ریاض و درخواستِ خواندن متن استعفا از پایتخت کشور دیگر نیز اقدام نامرسومی است که برای اولین بار در تاریخ منطقه اتفاق میافتد. این اقدامات بیسابقه چرا و به چه دلیل صورت میگیرند و دولت حاکم در ریاض از این اقدامات چه هدفی را دنبال میکند؟
برای پاسخ به این پرسشها ودهها سئوال دیگر باید به حقایق زیر توجه کرد تا پشتپرده این گونه حوادث کاملاً روشن گردد:
۱- شاهزاده محمد بن سلمان تصمیم دارد اشتباه شاهزاده متعب فرزند ملک عبدالله پادشاه سابق عربستان را تکرار نکند. متعب در یک قدمی پادشاهی و پدرش در آستانه اعلام ولیعهدی او بود که ناگهان پدر فوت کرد و با انتقال قدرت به ملک سلمان به عنوان پادشاه، متعب کلاً از عرصه رقابت اخراج شد. بن سلمان تلاش دارد تا پدرش زنده است قدرت را به خود منتقل کند و با حضور پدر مخالفانش را مهار و پادشاهی خود را تثبیت کند.
۲- شاهزاده بن سلمان میداند که قبل از انتقال پادشاهی به خود باید تسلط خود را بر نظام سیاسی عربستان سعودی کامل و هرگونه امکان اعتراض دیگران را پیشاپیش مهار کند. او زمانی که ولیعهد اول شد، برخی از شاهزادگان حاضر در ساختار قدرت مانند شاهزاده متعب از بیعت با او خودداری کردند و به پشتوانه جایگاه خود زیر بار این انتصاب پادشاه نرفتند. این واقعیت، بن سلمان را وادار کرد تا این موانع را از سر راه خود بردارد و انتقال قدرت را بدون هیچ معارضهای انجام دهد.
۳- محمد بن سلمان ولیعهد کنونی با بازداشت شاهزادگان عموزاده و رقیب خود تلاش میکند تا همه رقیبان داخل خاندان آلسعود را مهار کند. در میان شاهزادگان فرزندان پادشاه عبدالله و ولیعهد در گذشته نایف و سلطان از اولویت خاصی برخوردار بودند که در موج اول بازداشتها دستگیر شدند. بستن مرزها و جلوگیری از پرواز هواپیماهای خصوصی از جمله تدابیر دیگری بود تا مانع از فرار دیگر شاهزادگان سعودی شود و شاهزادگانی مانند منصور فرزند مقرن که والی عسیر بود و تلاش داشت با استفاده از بالگرد فرار کند، با یک موشک ساقط و کشته شد تا عبرتی برای همه شود. بن سلمان با هیچ عمو زادهای شوخی ندارد و برای رسیدن به قدرت مصمم و حاضر است هر بهایی را بپردازد.
۴- یکی از مهمترین نهادهای مخالف ممکن با این انتقال قدرت، نهاد دینی است، به همین دلیل بن سلمان دستور داد پیشاپیش علما و خطبای وهابی سرکش مانند سلمان العوده و انس القرنی و دهها روحانی سنی دیگر بازداشت و زندانی شوند. روحانیون وهابی، منفور اکثر مردم هستند و بن سلمان با وعده اشاعه مفاهیم میانهرو دینی و مقابله با افراطگرایی عملاً آینده این روحانیون درباری را تهدید میکند.
۵- با توجه به جوان بودن جامعه عربستان که ۷۰% آنها زیر ۳۰ سال هستند، بن سلمان برای کسب این اکثریت اجتماعی تلاش میکند. او با طرح نگاه ۲۰۳۰ کوشیده است به جوانان قول از بین بردن بیکاری و اشاعه رفاه اقتصادی را بدهد. بن سلمان اخیراً اعلام کرد که زنان از این پس میتوانند رانندگی کنند و به این ترتیب میکوشد زنان را که نیمی از جامعه هستند با خود همراه سازد. او اعلام کرده است که برای رسیدن به این هدف با همه مخالفان نوگرایی، خواهد جنگید.
۶- بن سلمان برای تسلط کامل بر نهادهای اقتدارگرا، همه نهادهای امنیتی و نظامی را به تصرف خود در آورده و پیشاپیش، فرزندان سلطان را از دژ نهاد ارتش که زیر نظر وزارت دفاع است اخراج کرده و در گام بعدی سازمانهای امنیتی را از انحصار فرزندان نایف درآورده و در گام آخر نیز شاهزاده متعب را از گارد سلطنتی اخراج و فرمانده نیروی دریایی را نیز عزل کرده و به این ترتیب همه نهادهای اقتدارگرای ارتش، گارد و امنیتی را به تصرف کامل خود در آورده است.
۷- شاهزاده بن سلمان در گام بعدی ثروتمندان را بازداشت و پیش از محاکمه و صدور احکام، دستور انتقال اموال آنها را به دولت صادر کرده است. بن سلمان معتقد است که ثروت برخی از شاهزادگان و یا ثروتمندان ممکن است در جهت اخلال در عملیات انتقال قدرت به کار گرفته شود و به همین دلیل باید با مصادره اموال افراد مشکوک، از هرگونه امکان اعتراض مبتنی بر ریخت و پاشهای مالی جلوگیری شود.
۸- انتقال قدرت از فرزندان عبدالعزیز به نوادگان(محمد بن سلمان) آن هم با حضور چند عمو و دهها عموزاده بزرگتر از خود، یک شوک ساختاری در نظام سیاسی عربستان به شمار میآید. عبدالعزیز وصیت کرده بود که قدرت به طور افقی میان فرزندانش بچرخد، در حالی که بن سلمان قصد دارد از بقیه عموها و عموزادگانش عبور و قدرت را یکتنه تصاحب کند.
تاکنون قدرت میان این برادران تقسیم شده بود و همه در کیک قدرت، سهمی داشتند، در حالی که ولیعهد کنونی تلاش دارد قدرت را به خاندان سلمان محدود کند و دیگران را به تمکین وادار سازد. به همین علت امنیتی کردن فضای سیاسی این کشور لازم و ضروری است تا تحت عنوان وجود تهدید امنیت اجتماعی به هرگونه سرکوب مخالفان مشروعیت ببخشد.
اصابت موشک انصارالله به فرودگاه ملک خالد در جنگ جاری در یمن امری طبیعی است، زیرا عربستان بیش از هزار روز است که جنگ بیرحمانهای را علیه یمن آغاز کرده و هر روز دهها یمنی را با حملات هوایی و یا توپخانهای به شهادت میرساند. کشور یمن در نتیجه این جنگ خانمانسوز به ویرانه تبدیل و صدها سال به عقب برده شده است. بیتابی و عدم تحمل مسئولان عربستان در برابر اصابت این موشک، هدفمند است و تلاش عمدی برای امنیتی کردن فضای سیاسی و آغاز عملیات اجرای طرح انتقال قدرت در فضای اجبار و دلهره اجتماعی است.
۹- در اینکه چرا اصابت موشک انصارالله به فرودگاه ملک خالد در ریاض با واکنش شدید آل سعود روبرو شده و ولیعهد سعودی و وزیر خارجه آن، حزبالله و ایران را متهم کردهاند که آنها از یمن علیه عربستان اعلام جنگ دادهاند پرسشهای متعددی مطرح میشوند. جنگ سعودی علیه یمن، نزدیک به سه سال است که ادامه دارد و روزی نیست که هواپیماهای جنگی ریاض علیه مردم غیر نظامی یمن، جنایتی مرتکب نشده باشند و زدن ریاض در این چهارچوب به عنوان واکنش متقابل نیز بعید نیست.
مسئولان آل سعود تصور میکردند جنگ یمن یک گردش تفریحی است که ظرف دو هفته به نفع آنها تمام میشود، ولی اینک به این نتیجه رسیدهاند که درگیر یک جنگ فرسایشی شدهاند و قادر به خروج آبرومندانه از این باتلاق نیستند. این اتفاق یک شکست بزرگ نظامی است که آبروی نیروهای مسلح سعودی را که سومین خریدار جنگ افزارهای پیشرفته جهان است، میبرد. به همین دلیل دولتمردان سعودی برای توجیه این شکست ادعا میکنند که آنها در یمن در واقع با ایران و حزبالله میجنگند و ایران همه توان موشکی خود را در اختیار یمن گذاشته و با این موشکها ریاض را هدف قرار داده است تا با این ادعا شکست نظامی خود را در یمن توجیه کنند.
۱۰- گفته میشود که دولت سعودی۱۷۰۰ حساب شخصی شهروندان سعودی را بسته است و با درخواست از ابوظبی در پی بلوکه کردن حساب این افراد در امارات نیز هست.
نقض قانون مقررات احترام به مالکیت فردی و چنگ انداختن بر ثروتهای هزاران نفر، دو مسئله را نشان میدهد.
دولت ریاض از یک سو میکوشد اموال مخالفان و افراد مشکوک را مصادره کند و از سوی دیگر تلاش میکند از به کارگیری این اموال برای تقابل با نظام در دوره انتقال قدرت از ملک سلمان به پسرش جلوگیری کند.
نکته جالب این است که آمریکا به عنوان رهبر جهان سرمایهداری که به مالکیت شخصی احترام میگذارد، از این اقدام ناهنجار حمایت کرده است. البته گفته میشود جمعآوری این اموال برای تامین مالی قراردادهایی است که بن سلمان با ترامپ رئیس جمهور امریکا بسته است و حمایت آمریکا نیز، این برداشت را تایید میکند.
۱۱- استعفای حریری نخستوزیر لبنان از مقام خود را نمیتوان خارج از این حوادث تحلیل کرد، بهویژه که این اقدام از ریاض انجام گرفت. عربستان با احضار حریری به ریاض او را وادار به استعفا کرد تا این کابینه که به ادعای آنها بخش وسیعی از آن تحت سلطه حزبالله است، در خدمت حاکمیت کنونی لبنان نباشد. اعلام اینکه ایران در لبنان دخالت و زندگی حریری را تهدید میکند، مردود است چون او در روز قبل، با هیئت ایرانی به ریاست دکتر ولایتی دیدار کرده بود. اگر ایران با لبنان خصمانه رفتار میکرد، نخستوزیر لبنان قاعدتاً نباید با هیئت ایرانی دیدار میکرد. همچنین اتهام حزبالله به حضور نظامی در سوریه و اخلال در کار دولت از این طریق نیز بهانه قابل قبولی نیست، زیرا این حضور قبل از تشکیل کابینه حریری بوده و او بر پایه پذیرش این واقعیت از فرانسه به لبنان برگشته و کابینه جدید را تشکیل داده بود.
واقعیت این است که عربستان با پیروزی قاطع جبهه مقاومت در عراق، سوریه، لبنان و حتی یمن در منطقه روبروست و با برهم زدن بازی در لبنان میکوشد توافق ایران و لبنان را به هم زند و محور مقاومت را با مشکل مواجه کند. اظهارات اخیر ثامر السبهان در اینکه جریان المستقبل در لبنان باید در مقابل حزبالله بایستد و الا عربستان، لبنان را در حال جنگ با خود میبیند، بسیاری از اهداف عربستان را آشکار میسازد. ریاض تلاش دارد لبنان را قربانی شکستهای منطقهای خود کند که این اقدام برای هیچ شهروند لبنانی شرافتمندی قابل قبول نیست.
سوتیترها:
۱٫
یکی از مهمترین نهادهای مخالف ممکن با این انتقال قدرت، نهاد دینی است، به همین دلیل بن سلمان دستور داد پیشاپیش علما و خطبای وهابی سرکش مانند سلمان العوده و انس القرنی و دهها روحانی سنی دیگر بازداشت و زندانی شوند.
۲٫
اعلام اینکه ایران در لبنان دخالت و زندگی حریری را تهدید میکند، مردود است چون او در روز قبل با هیئت ایرانی به ریاست دکتر ولایتی دیدار کرده بود. اگر ایران با لبنان خصمانه رفتار میکرد، نخستوزیر لبنان قاعدتاً نباید با هیئت ایرانی دیدار میکرد.