راهکارهایی در مورد کاهش ظهور سلفی‌گری در منطقه

 

 

با افول علایم حیاتی داعش، سخن از آینده منطقه، بیش از پیش مورد توجه محافل علمی قرار گرفته است. پایان حیات داعش هرگز به معنای اتمام احتمال ظهور جریان‌های سلفی در منطقه نیست، زیرا سلفی‌گری در جهان اسلام تا به حال موج‌ها مختلفی را پشت سرگذاشته و با عناوین متفاوتی در جغرافیای مختلف جهان اسلام ظهور و بروز یافته است. در این میان این پرسش اساسی مطرح است که چگونه می‌توان احتمال ظهور پدیده‌هایی مثل داعش را که خسارات مادی و معنوی بسیار زیادی  را بر جهان اسلام تحمیل کرد‌ه‌اند، به حداقل رساند؟

در این مجال کوتاه به راهکارهای موثر در این زمینه اشاره خواهد شد.

خاورمیانه و به تعبیر دقیق‌تر آسیای جنوب غربی از معدود مناطقی از جهان است که هنوز همکاری‌های منطقه‌ای در آن در مراحل آغازین خود قرار دارند. ضرورت دارد که چنین مسئله‌ای فراتر از خطر رشد جنبش‌های سلفی در حوزه‌های مختلف مورد توجه قرار گیرد. همکاری‌های اخیر میان ایران و ترکیه در حوزه مبارزه با تروریسم باید به عزمی گسترده در سطح کشورهای اسلامی تبدیل و به معنای وسیع کلمه متوجه حوزه‌های امنیتی شود.

امنیت را در معنای وسیع خود نمی‌توان به بُعد نظامی و مبارزه با تروریسم محدود کرد، بلکه امنیت مقوله‌ای چند وجهی است که حوزه‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و زیست محیطی را نیز در بر می‌گیرد. ظهور پدید‌ه‌ای مثل داعش امکان شکل‌گیری نظم‌های همگرایانه را برای دهه‌ها به تعویق می‌اندازد و فرصت‌های همکاری را از بین می‌برد.

جریان‌های افراطی در منطقه البته به داعش محدود نبوده‌اند و نیستند. همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ایالات متحده در رقابت با اتحاد جماهیر شوروی که افغانستان را به بهانه حمایت از کمونیست‌های این کشور به اشغال خود درآورده بود، به تسلیح گروه‌های موسوم به جهادی در افعانستان دست زد که بعدها منجر به جریان طالبان و القاعده شد. به‌رغم اختلافات تاکتیکی و استراتژیکی میان طالبان و داعش، به نظر می‌رسد ریشه‌ها و زمینه‌های فکری جریان سلفی در بین اهل سنت تفاوت چندانی با هم ندارند و ممانعت از یپوند فکری و عملیاتی جریان‌های افراطی باید در اولویت کشورهای منطقه قرار گیرد:

  1. مشارکت همگانی برای بازسازی کشورهای آسیب‌دیده منطقه باید مورد توجه کشورهای اسلامی قرار گیرد. کشورهایی چون جمهوری اسلامی ایران، ترکیه و لبنان به خاطر مقاومت در برابر داعش خسارات‌ها و هزینه‌های زیادی را متحمل شده‌اند و لذا این موضوع نیازمند توجه به اولویت نقش و اهمیت این کشورها در بازسازی عراق و سوریه است. تجربه جمهوری اسلامی ایران در بازسازی پس از جنگ تحمیلی که بعدها در افغانستان و لبنان هم تکرار شد، می‌تواند زمینه مناسبی برای همکاری در این زمینه باشد.

بازسازی ویرانه‌های ناشی از جنگ فقط در عراق به بیش از صد میلیارد دلار سرمایه نیاز دارد. غربِ مشتاق غنیمت حاصل از سرنگونی صدام، سهم بازسازی از عراق را بین خود تقسیم کرد و این مسئله زمینه‌ساز نفود و حضور غرب در منطقه گردیده و در رشد جریان‌های افراطی در منطقه تاثیر قابل توجهی دارد. کشورهای پیشرو منطقه باید مانع از ربایش این فرصت توسط دولت‌های غربی شوند.

بر اساس طرحی که دولت ایالات متحده اخیراً به کنگره داده، این کشور در قبال مشارکتش در بازسازی عراق، نفت عراق را بر اساس یک توافق دوطرفه، خریداری می‌کند. این طرح تحت عنوان «بازسازی عراق دربرابر نفت» نه تنها  حقوق شرکت‌های آمریکایی در عراق را تضمین می‌کند، بلکه وابستگی بغداد به واشنگتن را نیز در پی خواهد داشت.

باید به ظرفیت مجامع بین‌المللی‌اسلامی از چند جهت توجه کرد. نخست ایجاد هماهنگی میان مجامع کشورهای اسلامی از جمله سازمان کشورهای اسلامی برای در انزوا قرار دادن کشورهای حامی و صادر کننده تفکر سلفی.

تردیدی نیست که تفکر سلفی بدون پشتوانه دلارهای نفتی برخی از کشورهای منطقه از جمله عربستان سعودی تا این حد مجال بروز و ظهور پیدا نمی‌کرد. جهان اسلام باید به صورت یکپارچه، کشورهای حامی جریان‌های افراطی را در حاشیه و انزوا قرار دهد.

  1. اندیشه تقریب و وحدت در جهان اسلام باید به صورت گسترده‌ای در برابر اندیشه سلفی که در برابر اندیشه تقریب دست به تکفیر گروه‌های دیگر اسلامی اعم از شیعی و سنی می‌زند، ایستادگی کند. جریان سلفی، همانند داعش برخلاف سایر مذاهب اهل سنت، شیعیان را دشمن نزدیک و اصلی خود می‌داند و البته دامنه این تکفیر مذاهب، اهل سنت را نیز شامل می‌شود. اندیشه وحدت در جهان اسلام باید با جدیت بیشتری دنبال شود.
  2. باید از میراث مادی و معنوی مربوط به تمدن اسلامی در همه جای جهان اسلام با جدیت بیشتری حفاظت و از تخریب و تغییر آنها جلوگیری شود. تخریب گسترده آثار تمدن اسلامی و دوران قبل از آن توسط داعش یادآور خاطرات تلخ ناشی از ظهور وهابیت در شبه جزیره عربستان است که همه مظاهر مربوط به تمدن اسلامی را از بین برده‌اند. اخیراً چنین دست‌اندازی‌هائی حتی به حرم شریفین از جمله مکه نیز کشیده شده است. ساخت هتل بلندمرتبه در کنار مسجد‌الحرام از هیچ جنبه‌ای حتی از حیث زیباشناختی و معماری نیز قابل توجیه نیست.
  3. کار فکری و نظری بین علما و اندیشمندان جهان اسلام می‌تواند در نشان دادن نارسایی اندیشه سلفی در مواجهه با مشکلات و سرخوردگی‌های موجود در بین برخی از کشورهای اسلامی در عصر حاضر بسیار راهگشا باشد. برای بسیاری از جوانانی که به داعش و سایر گروه‌های تکفیری می‌پیوندند، اندیشه سلفی و تکفیری تنها بدیل ممکن برای تغییر شرایط موجود است. این در حالی‌است که این اندیشه و تفکر نه تنها در اعصار گذشته بلکه در عصر فعلی هم  به از دست رفتن بسیاری از ظرفیت‌های مادی و معنوی جهان اسلام منجر می‌شود.
  4. مشکل آوارگان سوریه و عراق باید به مهم‌ترین اولویت جهان اسلام تبدیل شود. بسیاری از این آوارگان هنوز به امکانات اولیه دسترسی ندارند و در برخی از کشورهای منطقه از جمله اردن و ترکیه در شرایط بسیار بدی به سر می‌برند. برخی دیگر نیز که با آرزوی زندگی بهتر موفق شدند خود را به کشورهای اروپایی برسانند، نمی‌توانند به‌راحتی جذب کشورهای اروپایی شوند و در معرض اتهام مهاجر و تروریست قرار دارند.

نهایتاً سازمان‌ها و مجامع کشورهای اسلامی می‌توانند برای مبارزه با اقدامات انفرادی نیروهای وابسته به داعش، همکاری‌های اطلاعاتی، امنیتی و نظامی داشته باشند. سلول‌های انفرادی داعش با از دست‌دادن جغرافیای خود در عراق و سوریه ممکن است فعالیت‌های انتقام‌جویانه‌ای را دنبال کنند. حتی از دست دادن مرکز فرماندهی در سوریه ممکن است اقدامات خودسرانه آنها را در جهان تشدید کند. هماهنگی در این زمینه بین کشورهای اسلامی می‌تواند در دفع حملات این گروه بسیار موثر باشد.

ظرفیت نیروهای مردمی در جهان اسلام همیشه در سایه دولت‌ها قرار گرفته است. چه بسا اگر این ظرفیت دیده می‌شد، امروز بسیاری از بحران‌های موجود در جهان اسلام حل شده بودند. گروه‌های مردمی در عراق و سوریه توانستند با تشکیل بسیج مردمی در برابر داعش و کشتار و روش‌های خشونت‌آمیز آن ایستادگی کنند.

فارغ از این مسئله آنچه که به تعبیر حضرت امام درباره ظرفیت مسلمانان به فراموشی سپرده شده است، فطرت بیدار آنهاست که برخلاف دولت‌های اسلامی آلوده به حب قدرت و فساد نیست. ظرفیت مردمی در جهان اسلام و شکل‌گیری انجمن‌های مردم نهاد می‌تواند بسیاری از کج‌فهمی‌ها  را در میان امت اسلامی بر طرف سازد و همگرایی بیشتر امت اسلامی را در پی داشته باشد. نظام‌های سیاسی غیرمردم‌سالار در منطقه، به‌ویژه در حاشیه جنوب خلیج‌فارس از ظهور و بروز جریانات با محوریت مردم دلواپس و نگرانند.

کمک به ایجاد همبستگی ملی و افزایش چسبندگی ملاط هویتی کشورهایی چون سوریه، لبنان و عراق و احترام به تمامیت ارضی این کشورها باید مورد توجه تمام کشورها از جمله کشورهای همسایه قرار گیرد. سابقه کم این کشورها در حکومتداری و ضعف در شکل‌گیری مؤلفه‌های دولت ـ ملت نشان می‌دهد که داعش تنها و آخرین مسئله و مشکل این کشورها نیست، بلکه خطر شکل‌گیری جریان‌های گریز از مرکز، بخشی از مسئله این کشورهاست که در شرایط بحرانی به موضوع حساسی تبدیل می‌شود.

میراث پان‌عربیسم در جهان عرب تا امروز نتیجه‌ای جز تفرقه، دعوا و رقابت بر سر رهبری جهان عرب و تقلیل آموزه‌های اسلامی به میراث قومی عرب نداشته است. پان‌عربیسم به‌وضوح در برابر آموزه‌های اسلامی قرار دارد و تقوا را جایگزین تفاوت‌های قومی و نژادی می‌کند.‌.

پان‌عربیسم خود به مانع مهمی در همگرایی جهان اسلام و از همه مهم‌تر حل مسئله فلسطین تبدیل شده است، به‌طوری که مسئله فلسطین را به جای مسئله جهان اسلام به مسئله اعراب ـ اسرائیل تقلیل داده است. جهان عرب باید با عبور از کلیشه‌های مربوط به قوم عرب و ناسیونالیسم عربی، قدم‌های مؤثرتری در تحقق آرمان‌های مربوط به امت اسلامی و جهان اسلام و از همه مهم‌تر فلسطین بردارد.

اقدامات خارجی برای از بین بردن داعش نه تنها دلسوزانه نیستند، بلکه کاملاً  بر سودگرایی و ملاحظات مبتنی بر سلطه و نفوذ استوارند. ضمن اینکه دخالت خارجی منجر به تسری تنش به سطوح دیگری چون شکاف‌های قومی می‌شود. برای غرب و به صورت خاص ایالات متحده امریکا خطر داعش می‌تواند مسئله رژیم صهیونیستی را از متن به حاشیه ببرد.

با از بین رفتن خطر داعش، دستگاه تبلیغاتی غرب، ایران که به‌زعم آنها در شرایط خلاء قدرت در عراق و سوریه و لبنان، در حال اتصال بازوهای امنیتی خود به آنهاست، تحت عنوان ایران‌هراسی به دنبال تعریف خطر جدیدی در منطقه است. این در حالی‌است که اقدامات ایران در منطقه با درخواست عراق و سوریه و در راستای دفع خطر داعش و حفظ تمامیت ارضی این کشورها صورت گرفته است. جهان اسلام باید با دشمن‌شناسی دقیق،  برجسته کردن خطر ایران‌هراسی را از نیات پنهان کشورهای غربی تشخیص دهد.

در مجموع می‌توان گفت داعش و یا هرگونه خطر و تهدید دیگری در جهان اسلام در درجه اول مسئله و مشکل جهان اسلام است، لذا این خودِ جهان اسلام است که باید به این حد از توانمندی نظری و عملی برسد که بتواند اقدامات هماهنگی در حل مسائل خود انجام دهد.

ائتلاف ضد داعش، کمک گرفتن از کشورهای فرامنطقه‌ای در مبارزه با داعش و یا کشاندن پای ناتو به منطقه، بیانگر ناتوانی جهان اسلام در حل مسائل درونی خود است. به نظر می‌رسد جهان اسلام به عنوان یک هویت تمدنی و فرهنگی با میراث غنی اسلامی در مهم‌ترین نقطه جهان یعنی آسیای جنوب غربی با قابلیت‌های مختلف، برای حل مسائل خود چاره‌ای جز وحدت و همگرایی ندارد. امید است چنین مهمی در دهه‌های آتی محقق شود.

 

سوتیترها:

 

۱٫

با از بین رفتن خطر داعش، دستگاه تبلیغاتی غرب، ایران که به‌زعم آنها در شرایط خلاء قدرت در عراق و سوریه و لبنان، در حال اتصال بازوهای امنیتی خود به آنهاست، تحت عنوان ایران‌هراسی به دنبال تعریف خطر جدیدی در منطقه است. این در حالی‌است که اقدامات ایران در منطقه با درخواست عراق و سوریه و در راستای دفع خطر داعش و حفظ تمامیت ارضی این کشورها صورت گرفته است.

 

۲٫

ائتلاف ضد داعش، کمک گرفتن از کشورهای فرامنطقه‌ای در مبارزه با داعش و یا کشاندن پای ناتو به منطقه، بیانگر ناتوانی جهان اسلام در حل مسائل درونی خود است. به نظر می‌رسد جهان اسلام به عنوان یک هویت تمدنی و فرهنگی با میراث غنی اسلامی در مهم‌ترین نقطه جهان یعنی آسیای جنوب غربی با قابلیت‌های مختلف، برای حل مسائل خود چاره‌ای جز وحدت و همگرایی ندارد.

 

  

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *