رسانه ملی: صدای کدام انقلاب، سیمای کدام اسلام؟

الف) اقدام سیمای جمهوری اسلامی در ابتدای زمستان امسال در دعوت یکی از فاسدترین هنرپیشه‌های عصر پهلوی (و از نمادهای فحشا در سینمای قبل از انقلاب اسلامی) به ویژه برنامه‌های بلندترین شب سال، رویدادی است که می‌تواند روایت‌گر بخشی از درون رسانه ملی باشد و مانند آینه از آنچه در سازمان صدا و سیما و ذهن برنامه‌سازان و مدیران آن می‌گذرد، حکایت کند.

 

ب) شاید برخی تصور کنند این اقدام (دعوت از ناصر ملک مطیعی به برنامه‌های شب یلدای سیمای جمهوری اسلامی) اشتباهی بوده که از جانب یک برنامه‌ساز یا تهیه‌کننده شکل‌گرفته و مدیران سازمان با آن موافق نبوده‌اند اما هنگامی که بدانیم مدیران ارشد رسانه ملی موافق این حرکت بوده و از آن  پشتیبانی کرده‌اند ماجرا فرق خواهد کرد.

 این که چرا پس از گذشت حدود چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی مدیران و برنامه‌سازان سیمای جمهوری اسلامی (که قرار بود دانشگاهی عمومی برای رشد و تربیت جامعه براساس موازین اسلامی و انقلاب باشد) به حدی از تهیدستی و استیصال رسیده‌اند که برای جذب مخاطب دست به دامن یکی از شاه‌مهره‌های فاسد سینمای قبل از انقلاب شده‌اند، (آن هم چهره‌ای که پس از پیروزی انقلاب تا همین امروز نمایش تصویر او در سینما ممنوع بوده و نقشی کلیدی در ترویج فساد و فحشا در میان جوانان ایرانی در دهه‌های چهل و پنجاه شمسی برعهده داشته است) نکته‌ای است که درک آن می‌تواند راز شکست‌خوردگی و عدم موفقیت رسانه ملی در انتقال و ترویج ارزش‌های انقلاب اسلامی را آشکار کند.

 

ج) در ساده‌ترین شکل، مردمی که شاهد حضور “ملک مطیعی” در ویژه برنامه‌های شب یلدا بوده و رقابت شبکه‌های سیمای جمهوری اسلامی در دعوت از او را دیده و شدت ذوق‌زدگی برنامه‌سازان و مدیران سیمای جمهوری اسلامی از این موفقیت رسانه‌ای! (حضور ملک مطیعی در رسانه ملی پس از گذشت چهل سال از انقلاب) را لمس کرده‌اند، این سؤال را از مدیران سازمان (و از نظام جمهوری اسلامی) خواهند پرسید که: اگر “ملک مطیعی” فردی تا این اندازه مهم و قابل احترام است که مدیران رسانه ملی او را به عنوان یکی از میهمانان برنامه‌های ویژه شب یلدا برگزیده‌اند، چرا آثار و هنرنمایی‌های او در سینمای قبل از انقلاب را  در رسانه ملی نمایش نمی‌دهند؟ و اگر آثار سینمایی ملک مطیعی در قبل از انقلاب غیرقابل پخش و ناپسند و نامطلوب است، چرا خود ایشان باید مهمان ویژه و مطلوب مدیران رسانه ملی باشد؟ آیا ممکن است برنامه‌سازان و مدیران رسانه ملی ناصر ملک مطیعی را نشناخته باشند و برای آمدنش به سیمای جمهوری اسلامی سر و دست بشکنند؟!

آیا معنی این اقدام مدیران “سیما” این نیست که رسانه انقلاب اسلامی در آستانه چهل سالگی نتوانسته هنرمند و چهره‌ای محبوب اما منطبق با ارزش‌های انقلابی و دینی، هم وزن یا بالاتر از ملک مطیعی بیابد و ناچار به او متوسل شده است؟ آیا این حرکت اقرار به محبوبیت و جذابیت این چهره فاسد در جامعه ایران نیست؟ جامعه‌ای که چهل سال است نمایش و آثار ملک مطیعی در آن به دلیل ابتذال شدید ممنوع شده و نسل‌های پس از انقلاب فقط به صورت قاچاق و غیرمجاز هنرنمایی‌های او در عرصه تجاوز و فحشا را شاهد بوده‌اند؟

 آیا معنای این حرکت آن نیست که انقلاب اسلامی ناتوان از پرورش چهره‌ای هنرمند و انقلابی اما محبوب‌تر از ملک مطیعی بوده است؟ چرا که اگر چنین چهره‌ای وجود داشت دیگر مدیران رسانه ملی برای جذب مخاطب به چنین عتیقه‌ای (ملک مطیعی) توسل نمی‌جستند!

 

د) این رویداد ابعاد دیگری نیز دارد و یکی از این ابعاد آن است که آن دسته از برنامه‌سازان و مدیران سیما که مرتکب چنین حرکتی شده‌اند نظر مساعدی به سینمای فاسد عصر پهلوی و عوامل آن داشته و دارند والا چگونه ممکن است که فردی با دین و احکام و ارزش‌های آن و اهداف و رویکردهای انقلاب اسلامی آشنا باشد و به این احکام و ارزش‌ها حداقل علاقه را هم داشته باشد و مرتکب چنین خبط و خطایی شود؟

 این معضل (تمایل بخشی از برنامه‌سازان و مدیران رسانه ملی با ارزش‌ها و هنجارهای حاکم بر فرهنگ عصر پهلوی و ناآشنایی و عدم تمایل آنها به فرهنگ انقلاب اسلامی) به گونه‌ای اساسی بر کیفیت و محتوای تولیدات سازمان صدا و سیما تآثیر می‌گذارد و به صورتی خاموش، سلیقه و ذائقه مخاطبان برنامه‌های صدا و سیما را به جهتی مغایر با ارزش‌های اسلامی و انقلابی سوق می‌دهد و نتیجه این روند آرام و تدریجی اما مستمر و مداوم، آن می‌شود که بسیاری از جوانان و نسل‌های پس از پیروزی انقلاب که ذهن‌شان با تماشای برنامه‌های این قبیل برنامه‌سازان و مدیران تغذیه شده، تمایلی به انقلاب اسلامی و ارزش‌های آن نداشته و در رفتار و پوشش و سلیقه‌های سیاسی (مانند انتخابات) و…رویکردی ناسازگار و غیرمنطبق با جهت‌گیری اسلام و انقلاب را برگزیده‌اند.

برای آزمون درستیِ این ادعا کافی است از مدیران ارشد رسانه ملی سوال شود که: کدام ارزش اسلامی و انقلابی توسط برنامه‌های صدا و سیما به نسل‌های پس از انقلاب منتقل و نهادینه شده است؟ آیا دختران جامعه با مشاهده برنامه‌های سیما باحیاتر شده و حجاب‌شان را بهتر پاس می‌دارند؟ آیا بهره‌مندی از برنامه‌های صدا و سیما پایبندی مردم به ارزش‌های انقلابی و اسلامی را افزایش داده است؟! شاید توصیف نگرش مدیران سیما به مقوله آگهی‌های بازرگانی و عملکرد آن‌ها در این‌زمینه، تا حد بسیاری وجود این انحراف در شاکله سازمان را روشن‌تر کند.

یکی از شروط پخش آگهی‌های بازرگانی در سیمای جمهوری اسلامی عدم استفاده ابزاری از زنان و کودکان در این آگهی‌ها بوده است، در حالی که این روزها کمتر آگهی پخش شده از سیما را می‌توان یافت که این شرط را رعایت کرده باشد و عموم کالاها و خدمات تبلیغ شده در شبکه‌های مختلف سیما از وجود زنان و دختران جوان با لباس‌هایی جذاب و آرایش‌هایی غلیظ برای جلب مشتری و فروش بیشتر بهره می‌برند و مدیران سیما بدون توجه به مقررات مربوطه و با تساهل و تسامح کامل، مجوز پخش چنین تبلیغاتی را صادر کرده و می‌کنند!.

 این روند آنچنان جدی و مداوم در سیمای جمهوری اسلامی جریان دارد که می‌توان به صراحت ادعا کرد تأثیری عمیق بر نحوه پوشش و رفتار مخاطبین به ویژه دختران خردسال و نوجوان برجای گذاشته و خواهد گذاشت.

خانواده‌ها به‌دلیل اعتماد  به سیمای جمهوری اسلامی، محدودیتی برای فرزندان خود در تماشای برنامه‌های سیما قائل نمی‌شوند و در نتیجه ذهن پاک و صاف فرزندان این خانواده‌ها آماج تصاویر مسموم زنان و دختران متبرجی می‌شود که از دریچه سیمای جمهوری اسلامی به درون چنین خانواده‌هایی راه یافته و در بیشتر مواقع به مثابه الگو عمل کرده و خواهند کرد.

هـ) روی دیگر غربت ارزش‌های دینی و انقلابی در سازمان صدا وسیما مقوله موسیقی در این سازمان است. چرا که اغلب موسیقی‌ها و آهنگ‌هایی که از رسانه ملی پخش می‌شود نه تنها ارتباطی با فرهنگ انقلابی و دینی ندارند بلکه بازگوکننده نفسانیات و شهوات و مناسب مجالس لهو و لعب و در یک کلام مصداق بارز موسیقی منفور و مطرود دین و انقلاب اسلامی اند.

محتوای و اشعار این قبیل آهنگ‌ها عمدتاً در باب هوس‌های زمینی و جدایی‌های پس از این هوس‌هاست و موسیقی آنها نیز تقلیدهای دست چندمی از موسیقی‌های رایج در مغرب زمین است و تلخ‌تر آن که فتوای صریح رهبر انقلاب درخصوص تباین میان ترویج موسیقی و ارزش‌ها و فرهنگ دینی و انقلابی در سازمان صدا و سیما نه تنها مطاع نیست که حتی مسموع هم نیست و انگار نه انگار که ولی فقیه چنین فتوایی صادر نموده و این بی‌قیدی آنجا عیان و اشکار می‌شود که شبکه‌های مختلف صدا و سیما در تهیه و پخش انواع و اقسام برنامه با موضوع موسیقی و ترانه (به تعبیر رایج در رسانه ملی!) با یکدیگر مسابقه گذاشته و هریک سعی دارد تا خواننده جدیدی را با ادا واطوار و پوشش و رفتار خلاف عرف و حتی زننده، به جامعه معرفی کنند و طبیعی است اولویت اول نسلی که دل و جان و ذهن و زبانش با چنین رفتار و پوشش و اصوات مسموم و ضد ارزش آکنده شود شهوت و هوس باشد!

 

و) ادامه این وضعیت در رسانه‌ای که قرار بود در خدمت ترویج ارزش‌ها و هنجارهای اسلامی و انقلابی باشد سرانجامی جز تباهیِ فرهنگی و آلودگی نسل‌های آینده نخواهد داشت.

 و اگر بناست که صدا و سیما برای اسلام و انقلاب، پیرو و حامی تربیت کند انجام یک خانه‌تکانی اساسی در بافت مدیریتی سازمان الزامی و ضروری است و مادامی که مدیریت فعلی سازمان و خط مشی آن حاکم باشد، نتیجه، جز به کام دشمنان انقلاب و اسلام نخواهد.

 دشمنانی که در شرایط فعلی، صدا و سیمای جمهوری اسلامی را مکمل عملکرد شبکه‌های ماهواره‌ای خود می‌دانند و از عملکرد فرهنگی آن راضی هستند!   

 

 

 

سوتیتر:

۱٫

کافی است از مدیران ارشد رسانه ملی سوال شود که: کدام ارزش اسلامی و انقلابی توسط برنامه‌های صدا و سیما به نسل‌های پس از انقلاب منتقل و نهادینه شده است؟ آیا دختران جامعه با مشاهده برنامه‌های سیما باحیاتر شده و حجاب‌شان را بهتر پاس می‌دارند؟ آیا بهره‌مندی از برنامه‌های صدا و سیما پایبندی مردم به ارزش‌های انقلابی و اسلامی را افزایش داده است؟!

 

۲٫

ادامه این وضعیت در رسانه‌ای که قرار بود در خدمت ترویج ارزش‌ها و هنجارهای اسلامی و انقلابی باشد سرانجامی جز تباهیِ فرهنگی و آلودگی نسل‌های آینده نخواهد داشت و اگر بناست که صدا و سیما برای اسلام و انقلاب، پیرو و حامی تربیت کند انجام یک خانه‌تکانی اساسی در بافت مدیریتی سازمان الزامی و ضروری است

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *