از نقاط قوت اخلاق اسلامى، توجه به انسانها، حس همکارى، نیکوکاری و خدمترسانى به مردم؛ بهویژه خدمت به مؤمنان و صالحان است. نگاهى اجمالى به آیات، روایات و سیره انبیا و اولیا بهخوبى این امر را ثابت مىکند که بعد از انجام واجبات، هیچ امرى مانند نیکی و خدمت به بندگان خداوند باعث تقرب انسان به درگاه الهى نمىشود. بدین سبب است که انبیا و اولیاى الهى همواره در خدمت مردم بودهاند.
آنچه پیش رو دارید، نگاهى اجمالى به آیات و روایات و سیره اولیا درباره نیکی و خدمت است.
الف) اهمیت نیکی و خدمت به مردم در قرآن
۱ـ خواهان نفعرسانی
در قرآن از زبان حضرت عیسى«ع» مىخوانیم: «وَ جَعَلَنی مُبارَکاً أَینَ ما کُنْتُ؛(۱) و مرا هر جا که هستم، پر برکت قرار ده.» حضرت صادق«ع»فرمودند: «مقصود از «جَعَلَنی مُبارَکاً»، «جَعَلَنِی مُبارَکاً نفَّاعاً» است؛ یعنى خدایا! مرا بسیار سودمند و نفع رساننده (به مردم) قرار بده.»(۲)
۲ـ نیکوکاری در قرآن
خداوند متعال در قرآن چهار بار با صراحت چنین اعلام مىدارد «إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُحْسِنینَ؛(۳) خدا نیکوکاران را دوست مىدارد.»؛ «إِنَّ اللَّهَ لا یضیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنینَ؛(۴) خدا پاداش نیکوکاران را ضایع نمىکند.»؛«وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ؛(۵) به راستى اینگونه نیکوکاران را پاداش مىدهیم.»
درباره پاداش اخروى محسنان تعبیرات بلندى آمده است که عبارتند از:
۱ـ جاودانگى در بهشت: «خالِدینَ فیها وَ ذلِکَ جَزاءُ الْمُحْسِنینَ؛(۶) همیشه در آن خواهند بود و این است جزاى نیکوکاران.»
۲ـ گواراترین زندگى: «کُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنیئاً بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ* إِنَّا کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ؛(۷) بخورید و بیاشامید در حالی که برای شما گوارا باشد به خاطر کارهایی که انجام دادید. .ما اینچنین پاداش نیکوکاران را میدهیم.»
۳ـ پاداش دنیا و آخرت: «فَآتاهُمُ اللَّهُ ثَوابَ الدُّنْیا وَ حُسْنَ ثَوابِ الآْخِرَهِ وَ اللَّهُ یحِبُّ الْمُحْسِنینَ؛(۸) خداوند ثواب و بهترین پاداش آخرت را به آنها (محسنان) داد؛ (زیرا) خداوند نیکوکاران را دوست مىدارد.»
۴ـ هرچه بخواهند: «لَهُمْ ما یشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذلِکَ جَزاءُ الْمُحْسِنینَ؛(۹) براى آنان هر چه بخواهند نزد پروردگارشان وجود دارد؛ این است پاداش نیکوکاران.»؛ «سَنَزیدُ الْمُحْسِنینَ»؛ (۱۰) به زودى براى محسنان مىافزاییم.»سپس در دو آیه مىفرماید: «إِنَّ اللَّهَ لَمَعَالْمُحْسِنینَ؛(۱۱) بهراستى حتماً خدا با نیکوکاران است.»
این یک موقعیت خاص است که عنایات خاصه الهى را همراه دارد؛ نه موفقیت عام که «هُوَ مَعَکُم اَینما تَکوُنوُا» بهراستى که با این همه پاداش و موقعیت باید به محسنان بشارت داد: «وَ بَشِّرِ الْمُحْسِنینَ؛(۱۲) به نیکوکاران بشارت بده.»
بهراستى که اگر احسان و خدمت به خلق فقط همین تأکیدات و پاداشها را داشت، بس بود که مردم شب و روز به دنبال احسان و خدمت به خلق باشند؛ حال آنکه در روایات رسیده از معصومان«ع» و سیره آنان بیش از آنچه در آیات بیان شده، تأکید وجود دارد و به این موضوع اهمیت داده شده است که به نمونههایى اشاره مىشود:
۱ـ دوستداشتنیترین فرد
پیامبر اکرم«ص» فرمودند: «الْخَلْقُ عِیالُ اللَّهِ فَأَحَبُّ الْخَلْقِ عَلَى اللَّهِ مَنْ أَدْخَلَ عَلَى أَهْلِ بَیتِ مُؤْمِنٍ سُرُوراً؛(۱۳) مردم عائله و جیرهخواران خداوندند. محبوبترین مخلوقات نزد خدا کسى است که سودش به عائله خدا برسد و خانوادهاى را خوشحال کند.»
۲ـ از روزه و اعتکاف هم برتر است
امام صادق«ع» از پدرشان و او از پیامبر اکرم«ص» نقل کردهاند که آن حضرت فرمودند: «وَاللَّهِ لَقَضَاءُ حَاجَهِ الْمُؤْمِنِ خَیرٌ مِنْ صِیامِ شَهْرٍ وَ اعْتِکَافِه؛(۱۴) به خدا قسم، برآوردن حاجت مؤمن بهتر از یک ماه روزه و یک ماه اعتکاف است.»
۳ـ نعمت الهى
امام حسین«ع» مىفرمایند: «إِنَّ حَوَائِجَ النَّاسِ إِلَیکُمْ مِنْ نِعَمِ اللَّهِ عَلَیکُمْ فَلَا تَمَلُّوا النِّعَمَ؛(۱۵) از نعمتهای خدا این است که مردم حوائج خود را نزد شما میآورند. پس از نعمتهاى خدا [که حاجت مردم است] خسته و ملول نشوید.»
۴ـ احسان را کوچک نشمارید
على بن حسین«ع» فرمودند: «اى شیعیان ما! بهشت را از دست نمىدهید، بهسرعت و یا کندى در آن وارد مىشوید؛ ولى در رسیدن به درجات بالاى آن با هم مسابقه دهید. بدانید بالاترین درجه و بهترین قصرها و خانهها از آن کسى است که بهتر برادر مؤمنش را اجابت کند و بیشتر با فقراى مؤمنان همدردى کند؛ بهراستى خداوند عزیز و جلیل با یک کلمه که با برادر مؤمن (و در جهت خوشحالى او) صحبت مىکند، به اندازه هزار سال خود را به بهشت نزدیک مىکند؛ هر چند از کسانى باشد که باید در جهنم عذاب شود: «فَلاَ تَحْتَقِرُوا الْإِحْسَانَ إِلَى إِخْوَانِکُمْ فَسَوْفَ ینْفَعُکُمُ اللَّهُ تَعَالَى حَیثُ لاَ یقُومُ مَقَامَ ذَلِکَ شَیءٌ غَیرُه؛(۱۶) [هیچگاه] احسان به برادران [مؤمن] خود را کوچک نشمارید. پس در آینده خداوند به شما سودى مىرساند؛ به گونهای که هیچ چیز جاى آن را پر نمىکند.»
برخى از مردم مىپندارند که عبادت فقط نماز خواندن و روزه گرفتن است. جمعى از اینان بهحدى در غفلت و نادانى فرو رفتهاند که اگر جان کسى را در خطر ببینند حاضر نیستند براى نجات او از عمل مستحبى خویش دست بردارند. بارها دیده شده است که در مسافرتهاى عبادى همچون سفر حج و یا عتبات عالیات، با این که گاه سالخوردگان و بیمارانى وجود دارند که بسیار به کمک نیاز دارند؛ ولی افرادى تمام اوقات را به زیارت و دعا مشغول مىشوند و به همسفران کمکى نمىکنند. اینگونه افراد نمىدانند که کمترین کمک به بندگان، بهشت را براى انسان واجب مىکند.
پیامبر اکرم«ص» فرمودند: «دَخَلَ عَبْدٌ الْجَنَّهَ بِغُصْنٍ مِنْ شَوْکٍ کَانَ عَلَى طَرِیقِ الْمُسْلِمِینَ فَأَمَاطَهُ عَنْه؛(۱۷) بندهاى از بندگان خدا در اثر اینکه شاخه خارى را از سر راه مسلمانان برداشت، اهل بهشت شد.»
این افراد باید بدانند که بالاترین افتخار براى یک انسان این است که دیگران او را ملجأ و مأوایى براى رفع حاجات خویش بدانند.
امام صادق«ع»مىفرمایند: «کَفَى بِالْمَرْءِ اعْتِمَاداً عَلَى أَخِیهِ أَنْ ینْزِلَ بِهِ حَاجَتَه؛(۱۸) در اثبات اعتماد به برادر دینى همین بس که شخصى حاجتش را نزد او آورد.»
البته ما این شعر را هم تأیید نمىکنیم که مىگوید:
عبادت به جز خدمت خلق نیست
به تسبیح و سجاده و دلق نیست
عبادت فقط در خدمت خلق منحصر نیست؛ چنان که برخى به بهانه «دِلَت پاک باشد» و به «خلق خدا خدمت کن»، نماز و روزه و عبادت را ترک مىکنند.
باید گفت که عبادت فقط خدمت خلق نیست و نماز، روزه و… هم عبادتاند. پس نباید راه افراط یا تفریط را پیمود. از اینرو نباید به بهانه عبادات اصطلاحی، از خدمت به خلق شانه خالى کرد و نه به بهانه خدمت به مردم و اعانت آنان، از نماز و عبادات واجب و مستحب غافل شد؛ بلکه باید هر دو را در حد و اندازه خود نگه داشت که «هر چیزى به جاى خویش نیکوست».
روش ائمه«ع» در نیکوکاری
بیان تفصیلى سیره ائمه در خدمت به مردم و فقرا و دستگیرى و اعانت آنها بسیار گسترده است که فقط به ذکر برخى از رفتارهاى آنان اکتفا مىشود.
حضرت على«ع» با دست خود، نخلهاى گروهى از یهودیان مدینه را آبیارى مىکرد؛ به گونهاى که دست مبارکش تاول مىزد، آن گاه که به مزدى دست مىیافت، آن را به بیچارگان و درماندگان مىبخشید و یا با آن، بردگانى را مىخرید و آزاد مىکرد.
آن حضرت، قناتها و چاههاى فراوانى را حفر و بهمحض رسیدن به آب، آنها را براى مردم وقف مىکرد. ایشان به فقرا و یتیمان، چه در مدینه و چه در کوفه سر مىزد و به آنها خدمت مىکرد.
معاویه اعتراف کرد: «اگر على، خانهاى پر از طلاى ناب و خانهاى پر از علوفه داشته باشد، طلا را قبل از علوفه مىبخشد.»(۱۹)
امام مجتبى«ع» هیچگاه در پاسخ مستمندى نه نگفتند. ازایشان سئوال شد: «چرا هیچگاه فقیرى را مأیوس نمىکنىد؟» فرمودند: «من خود دست نیاز بر درگاه خدا دارم و به الطافش امیدوارم. به همین دلیل شرم دارم از اینکه خود فقیر باشم و فقیرى را مأیوس برگردانم. خداى بزرگ مرا عادت داده است که نعمتهاى فراوانش را بر من ارزانى دارد و من نیز او را عادت دادهام که نعمتهایش را به مردم ببخشم. مىترسم. اگر از عادتم دست بردارم، خداوند نیز عادتش را از من بازدارد و مرا از نعمتهایش محروم کند.»(۲۰)
از سیره آن حضرت این بود که هرگاه باغ و بستانى را از کسى خریدارى مىکردند و سپس فروشندهاش به فقر و تنگدستى دچار مىشد، حضرت آن را با پولش به وى برمىگرداندند.(۲۱)
امام حسین«ع» در تاریکى و ظلمت شب، انبانى پر از غذا همراه پول به خانههاى زنان بیسرپرست و یتیمان مىبردند؛ به گونهاى که معاویه نیز به آن اعتراف کرد که حسین بن على«ع» بخشش خود را نخست از یتیمانى آغاز مىکند که پدرانشان را در جنگ صفین در سپاه پدرش على از دست دادهاند و اگر چیزى اضافه آمد، با آن شتر نحر مىکند و مردم را طعام مىدهد.(۲۲)
در خانه حضرت سجاد«ع» همواره به روى مردم باز بود و ایشان ناهار عمومى مىدادند.(۲۳) حضرت بیش از صد خانه را متکفل بودند و زندگى آنها را اداره مىکردند.(۲۴)
به سبب همین احسان و نیکى بود که آن حضرت هیچگاه از چیدن محصول نخلستان در شب خوششان نمىآمد؛ چون فقرا روزها محصول نخلستانها میچیدند و چیدن محصول در شب باعث محروم شدن آنان مىشد. همچنین حضرت صدقه مىدادند و دیگران را به صدقه تشویق مىکردند و دو نوبت مالش را با فقرا تقسیم میکردند.(۲۵)
حضرت سجاد«ع» پسرعمویى داشتند که بعضى از شبها به خانهاش مىرفتند و مقدارى پول به او مىدادند. آن شخص، حضرت را (چون با صورت پوشیده بود) نمىشناخت و مىگفت: «على بن حسین، اصلاً به حال ما توجهى ندارد.» و در حق ایشان نفرین مىکرد. »امام این کلمات را مىشنیدند، ولى از وى در میگذشتند و خود را به او معرفى نمىکردند. وقتى امام سجاد«ع» از دنیا رفتند و آن کمکهاى شبانه قطع شدند، آن شخص متوجه شد که آن فرد على بن حسین بوده است؛ از اینرو همیشه به حالت گریه و براى عذرخواهى کنار قبر حضرت مىرفت.(۲۶)
همچنین حضرت باقر«ع» به نیازمندان احترام مىگذاشتند و به آنها کمک میکردند و صدقه مىدادند و نیکى به یاران و اصحاب را فراموش نمىکردند. حسن بن کثیر میگوید که نزد امام باقر«ع» از جفاى دوستان و برآورده نکردن حاجات شکایت کردم، حضرت فرمودند: «بِئْسَ الْأَخُ أَخٌ یرْعَاکَ غَنِیاً وَ یقْطَعُکَ فَقِیراً؛ بد برادرى است برادرى که در ثروتمندی مراعاتت را کند و در فقر و ندارى (تو) با تو قطع رابطه کند.» سپس به غلامشان دستور دادند کیسهاى به مبلغ هفتصد درهم به او بدهد، و فرمودند: «فَإِذَا نَفِدَتْ فَأَعْلِنِى؛ هرگاه تمام کردى به من خبر بده.»(۲۷)
از جمعى نقل شده است که امام باقر«ع» را ملاقات نمىکردیم مگر اینکه نفقه، هدیه و لباس براى ما مىآوردند و مىفرمودند: «هَذِهِ مُعَدَّهٌ لَکُمْ قَبلَ أَنْ تَلْقَوْنِى؛(۲۸) اینها قبل از ملاقات شما براى شما آماده شده بود.»
معاویه بن هشام مىگوید: «هیچگاه حضرت باقر«ع» از کمک و صله دادن به برادران و کسانى که نزد ایشان مىآمدند و امید و آرزویى داشتند، خسته نشدند.»(۲۹)
پینوشتها
۱ـ مریم، ۳۱٫
۲ـ اصول کافى، کلینى، دارالکتب الاسلامیه، ج ۲، ص ۱۶۵، ح ۱۱؛ تفسیر الصافى، فیض کاشانى، بیروت، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات، ج ۳، ص ۲۸۰؛ بحارالانوار، علامه مجلسى، بیروت، دار احیاء التراث، ج ۷۱، ص ۳۴۱، ح ۱۲۶٫
۳ـ بقره، ۱۹۵؛ آلعمران ۱۳۴و ۱۴۸و مائده، ۱۳٫
۴ـ توبه، ۱۲۰؛ یوسف، ۵۶ و ۹۰ و هود، ۱۱۵٫
۵ـ انعام، ۸۴؛ یوسف، ۲۲؛ قصص، ۱۴ و صافات، ۸۰، ۱۰۵،۱۱۰،۱۲۱ و ۱۳۱٫
۶ـ مائده، ۸.
۷ـ مرسلات، ۴۴٫
۸ـ آلعمران، ۱۴۸٫
۹ـ زمر، ۳۴٫
۱۰ـ اعراف، ۱۶۱٫
۱۱ـ عنکبوت، ۶۹ و نحل، ۱۲۸٫
۱۲ـ حج، ۳۷٫
۱۳ـ بحارالانوار، ج۷۱، ص ۳۳۹، ح۱۲۱ و اصول کافى، ج ۲، ص ۱۶۴، ح ۷٫
۱۴ـ بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۲۸۵، ح ۶٫
۱۵ـ همان، ص ۳۱۸، ح ۸۰٫
۱۶ـ بحارالانوار، همان و ج ۷۱، ص ۷۰۸، ح ۶۰ و تفسیر امام حسن عسکرى، ص ۷۹٫
۱۷ـ بحارالانوار، ج۷۲، ص ۲۰۷؛ سفینه البحار، شیخ عباس قمى، اسوه، ج ۲، ص ۸۲٫
۱۸ـ اصول کافى، همان، ج ۲، ص ۱۹۸ و ۱۳۱٫
۱۹ـ سیره و تاریخ امامان، جمعى از مؤلفان، مؤسسه انتشاراتى زواره، ۱۳۸۶، ص ۷۸ و تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج ۴۳، ص ۴۱۴٫
۲۰ـ حیاه الامام الحسن، ج ۱، ص ۳۱۶ و ۳۱۷؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۱۹ و طبقات کبرى، ج ۱، ص ۲۳؛ به نقل از: سیره و تاریخ امامان، ص ۱۰۱٫
۲۱ـ سیره و تاریخ امامان، ص ۱۰۲٫
۲۲ـ حیاه الامام الحسین، ج ۱، ص ۱۲۸، به نقل از: همان، ص ۱۰۲٫
۲۳ـ تاریخ یعقوبى، بیروت، ج ۲، ص ۲۵۹٫
۲۴ـ کشف الغمه، اربلى، آل البیت، ج ۲، ص ۲۸۹٫
۲۵ـ عللالشرایع، صدوق، بیروت، دارالمعرفه، ص۶۱، باب ۴۲، ح ۱؛ وسائل الشیعه، حرّ عاملى، ج ۶، ص ۲۹۶ و مناقب آل ابیالطالب، ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۱۶۷٫
۲۶ـ کشف الغمه، همان، ج ۲، ص ۳۱۹ و سیره و تاریخ امامان، ص ۱۵۲٫
۲۷ـ ارشاد، شیخ مفید، قم، مکتبه بصیرتى، ص ۲۶۶٫
۲۸ـ همان، ص ۲۶۶٫
۲۹ـ همان، ص ۲۶۶٫
سوتیترها:
۱٫
پیامبر اکرم«ص» فرمودند: «الْخَلْقُ عِیالُ اللَّهِ فَأَحَبُّ الْخَلْقِ عَلَى اللَّهِ مَنْ أَدْخَلَ عَلَى أَهْلِ بَیتِ مُؤْمِنٍ سُرُوراً؛(۱۳) مردم عائله و جیرهخواران خداوندند. محبوبترین مخلوقات نزد خدا کسى است که سودش به عائله خدا برسد و خانوادهاى را خوشحال کند.»
امام صادق«ع» از پدرشان و او از پیامبر اکرم«ص» نقل کردهاند که آن حضرت فرمودند: «وَاللَّهِ لَقَضَاءُ حَاجَهِ الْمُؤْمِنِ خَیرٌ مِنْ صِیامِ شَهْرٍ وَ اعْتِکَافِه؛(۱۴) به خدا قسم، برآوردن حاجت مؤمن بهتر از یک ماه روزه و یک ماه اعتکاف است.»