بعثت پیامبر اعظم بزرگترین، مهمترین، درسآموزترین و اثربخشترین رخداد تاریخ بشریت است؛ خدای سبحان، حضرت محمد(ص) را در سال چهلم بعد از «عام الفیل» در سن چهل سالگی به نبوت مبعوث کرد.(۱)
مهمترین رخداد ماه رجب المرجّب مبعوث شدن خاتم پیامبران به رسالت جهانی و آغاز نزول قرآن بر آن حضرت است که به اجماع شیعه(۲) در بیست و هفتم این ماه واقع شده است.(۳) ولی اهل سنت نظریات دیگری نیز دارند.(۴)
از امام صادق(ع) روایت شده است: «روزه روز بیست و هفتم ماه رجب را ترک مکن؛ زیرا آن روز همان روزی است که در آن نبوت بر حضرت محمد«ص» نازل شده است.(۵) و شیخ حر عاملی در ادامه نقل کرده است که ثواب روزه ۲۷ رجب به اندازه شصت ماه است.»(۶)
خداوند متعال در روز مبعث برترین آفریده جهان هستى و گل سرسبد آفرینش را براى تعالى و تکامل بندگانش برانگیخت تا آدمیان را از قعر نادانی به قله دانایی از حضیض ذلت به اوج عزت و از گرداب جهالت به ساحل نجات هدایت برساند. خداوند مهربان پیامبر رحمت را به میان مردم فرستاد تا راه رسیدن به عالىترین درجه قرب به خداوند را به آنان بنمایاند؛ ژرفترین ارتباطها را بین آنها و پروردگارشان برقرار کند و والاترین درسها را به بشریت بیاموزد.
آنچه درباره بعثت اهمیت فراوانی دارد، درسهایی است که ما از این رویداد بزرگ میآموزیم. فلسفه بعثت این نیست که در آن روز فقط جشن بگیریم، عروسیهایمان را در آن روز برگزار کنیم، بخندیم و بخندانیم. یکی از مهمترین حکمتهای بعثت، نشستن در کلاس نبوی و درسآموزی از این نعمت بزرگ الهی است.
از نگاه مقام معظم رهبری: «بعثت، عیدی برای همگان است و نه فقط برای مسلمانان. جشن بعثت و بزرگداشت روز مبعث در واقع عمدتاً برای این است که مضمون بعثت را بازخوانی کنیم و از آن درس بگیریم؛ هدف این است. ما به درسهای بعثت برای همیشه نیازمندیم؛ بعثت فقط یک حادثه تاریخی برای یک برهه معینی از زمان نبود؛ برای همه دوران تاریخ است.»(۷)
از دیگر سو در قرآن کریم و روایات اسلامی به برخی از حکمتها و فلسفههای بعثت اشاره رفته است؛ از این رو در مقاله پیش رو بر آنیم بر سفره بزرگترین نعمتهای الهی یعنی قرآن و عترت نشسته و درسهای بعثت را مرور کنیم.
۱ـ علم مداری
یکی از مهمترین درسهای کلاس بعثت توجه به علم و دانش و «علم مداری» است. مسلمان واقعی کسی است که هیچ گاه از علمآموزی خسته نشود و از گهواره تا گور دانش بجوید و اگر علم در ثریا باشد باز هم به دنبال آن برود.
در میان مفسران مشهور است که نخستین سوره نازل شده بر پیامبر اسلام(ص) سوره «علق» و محتوای آن نیز مؤید همین معنی است.(۸) روایات بسیاری از طریق شیعه و اهل سنت نقل شدهاند که مجموع سوره «علق» یا پنج آیه آغازین آن در آغاز نبوت پیامبر خاتم نازل شدهاند. (۹)
از امام صادق(ع) روایت شده است: «اولین سوره یا آیهای که بر رسول الله (ص) نازل شد بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ * اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ(۱۰) و آخرین آن سوره بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ* إِذا جاءَ نَصْرُاللهِ وَالْفَتْحُ(۱۱) بود.»(۱۲)
پس نزول وحی بر قرآن و آغاز بعثت با علمآموزی آغاز شد.
از امام باقر(ع) روایت شده است: «جبرئیل بر حضرت محمد(ص) نازل شد و عرض کرد: یا محمد! «إقْرَأ؛ بخوان» فرمود: چه بخوانم؟ عرض کرد: اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ … .(۱۳)
پیامبر اکرم(ص) پس از دریافت وحی با کمال اطمینان و سرشار از یقین از آن کوه پایین آمد و به سوی خانه خود رفت، در حالی که از این کرامت بزرگ و مأموریت مهم الهی مسرور و خوشحال بود.(۱۴)
قرآن کریم در چند آیه از اهداف بعثت سخن گفته که در غالب آنها یکی از اهداف بعثت را آموزش مردم میداند. چنانکه میفرماید: «هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ؛(۱۵) «او (خدا) کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده، رسولی از خودشان را برانگیخت که آیاتش را بر آنها میخواند و آنان را تزکیه میکند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت میآموزد، هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند.»
آری پیامبر اکرم از بین کسانی که آموزش ندیده بودند مبعوث شد تا به آنها آموزش دهد.
از این آیه کریمه میتوان استفاده کرد که بین علممداری با جامعه اسلامی از سویی و نادانی با جامعه جاهلی از دیگر سو ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. جامعه اسلامی، جامعه دانشمدار و جامعه جاهلی مخالف دانایی است.
خداوند بزرگ در آیه فوق هدف این بعثت بزرگ را در سه امر خلاصه کرده است که یکی جنبه مقدماتی دارد و آن «تلاوت آیات الهی» است و دو امر دیگر؛ یعنی «تهذیب و تزکیه نفوس» و «تعلیم کتاب و حکمت» دو هدف بزرگ نهایی را تشکیل میدهند. پیامبر(ص) آمده است که انسانها را هم در زمینه علم و دانش و هم اخلاق و عمل پرورش دهد تا به وسیله این دو بال بر اوج آسمان سعادت پرواز کنند و مسیر الی الله را پیش گیرند و به مقام قرب او نایل شوند.(۱۶)
درآیه ۱۶۴ از سوره آلعمران نیز به اهداف بعثت اشاره شده که باز هم آموزش از جمله آن اهداف است.
۲ـ روحپروری
یکی دیگر از مهمترین علل بعثت انبیا که در قرآن کریم نیز بر آن تأکید شده است، پرورش روح، تهذیب نفوس و تربیت انسانهای مستعد است. پیامبران الهی کوشش میکنند نیروهای درونی انسانها را از قوه به فعلیت برسانند و برای رسیدن به قلّه سعادت و کمال، آنان را همراهی و یاری کنند. آنان برای ارتباط افراد با مبدأ هستی زمینهسازی میکنند و مقدمات تعالی آنان را فراهم میآورند. در سوره آلعمران در میان آیات مربوط به «جنگ اُحد» در یک آیه، به بعثت پیامبر اکرم«ص» بهعنوان بزرگترین نعمت الهی و به اهداف مهم بعثت از جمله آموزش و پرورش اشاره شده است:
لَقَدْ مَنَّ اللهُ عَلَى الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ؛(۱۷) خداوند بر مؤمنان منت نهاد [نعمت بزرگی بخشید] هنگامی که در میان آنها پیامبری از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنها بخواند و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد، هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند.
این آیه شریفه پاسخی به پرسش برخی از مؤمنان است که میگویند: چرا ما که مسلمان هستیم دارای این همه مشکلاتیم؟ سئوال یاد شده در ذهن بعضی از تازه مسلمانان بعد از جنگ اُحد نیز خطور کرده بود آنان میگفتند: «چرا ما این همه گرفتار مشکلات و مصائب میشویم؟» قرآن به آنها میگوید: «خداوند بر مؤمنان نعمت بزرگی بخشید که در میان آنها پیامبری برانگیخت.» یعنی اگر در این راه متحمل خسارتهایی شدهاید، فراموش نکنید که خدای حکیم بزرگترین نعمت را در اختیار شما گذاشته و پیامبری را مبعوث کرده است که شما را تربیت میکند و از گمراهیهای آشکار باز میدارد. هر اندازه برای حفظ این نعمت بزرگ تلاش کنید و هر بهایی بپردازید، باز هم ناچیز است.(۱۸)
یکی از مهمترین درسهای این آیه و دیگر آیاتی که هدف بعثت را تعلیم و تزکیه معرفی میکند این است که ما مسلمانان هرقدر در راه تزکیه نفس بکوشیم، به همان مقدار به هدف بعثت نزدیک شدهایم و هر که نفس خود را از آلودگیها پاک نکند به مقدار آلودگی نفس از اهداف بعثت دور شده است.
۳ـ عقل محوری
یکی دیگر از اهداف مهم بعثت شکوفایى عقلهاست. پس کسی که در راستای شکوفایی عقل خود بکوشد، در راستای اهداف بعثت گام نهاده و آن که از عقل خود بهره نگیرد از هدف رسالت دور شده است.
قرآن مردم را به کاربرد صحیح روش عقلانى و به پیروى از فکر و دانش دعوت کرده است. هرچه فکر انسان صحیحتر و کاملتر باشد، زندگى او بهتر و استوارتر و به اهداف رسالت نزدیکتر خواهد بود.
مىتوان بیش از سیصد مورد از آیات قرآن را که در آن انسانها به فکر و به کارگیرى عقل خود دعوت شدهاند، ارائه کرد. علاوه بر آن، قرآن به پیامبر(ص) شیوههاى مناسبى براى ارائه حقیقت به مردم مىآموزد. همچنین خداوند در آیات دیگر قرآن، استدلالهایى را که پیامبران دیگر براى پیروان خود بهمنظور اثبات عقاید مذهبى به کار بردهاند، ذکر مىکند(۱۹) که این مطالب نشاندهنده توجه ویژه قرآن به عقل است.
در قرآن حتى یک آیه یافت نمىشود که انسانها را به قبول یا پیروى کورکورانه از عقاید اسلامى دعوت کند.(۲۰) علاوه بر آن اسلام معیارهایى براى شریعت خود ارائه مىدهد تا بدین وسیله فواید دین خود را براى انسانها آشکار سازد. قرآن با تشریح معیارهاى قوانین خود به اختصار به موضوعاتى اشاره مىکند که براى بشر قابل فهم است.
مولای متقیان در خطبه اول نهجالبلاغه به این نکته اشاره کردهاند که یکی از اهداف بعثت پیامبران شکوفاسازی عقل بشریت است. در حقیقت پیامبران به بذرافشانى خردورزى در سرزمین جان انسانها نپرداختند؛ بلکه مبعوث شدند تا بذرهاى عقل و معنویت را که خداوند در نهاد آدمیان افشانده بود پرورش دهند و شکوفا کنند.
حضرت على (ع) در این باره میفرمایند: «فَبَعَثَ فِیهِمْ رُسُلَهُ وَوَاتَرَ اِلَیهِمْ اَنْبِیاءَهُ لِیسْتأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ… وَیثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ؛(۲۱) پس [خداوند] پیامبران خود را مبعوث و آنان را پى در پى اعزام کرد تا وفادارى به پیمان فطرت را از آنان باز جویند… و گنجهاى پنهانى عقلها را در آنان برانگیزند و آشکار سازند.»
بدون تردید عقل بهتنهایى قادر به پاسخگویى به همه نیازهاى روحى انسان نیست و نمىتواند همه مشکلات پیچیده روانى آدمیان را حل کند و در این راه چارهاى جز مددگرفتن از وحى وجود ندارد.
استاد شهید مرتضى مطهرى درباره دلیل نیازمندى بشر به وحى مىگوید: «هر چیزى جز آنچه ایمان نام دارد، از عقل و علم و هنر و صنعت و قانون و غیره ابزارى در دست آدمى و وسیلهاى است براى ارضاى تمایلات و تأمین خواستههاى پایانناپذیر او. آدمى همه اینها را در راه مقاصد و هواهاى نفس خویش استخدام مىکند. تنها ایمان است، آن هم از نوع ایمانى که پیامبران عرضه مىکنند، [که] مىتواند با ارائه یک سلسله هدفهاى عالى، تمایلات و غرایز طبیعى را تعدیل و مهار کند. ریشه نیاز بشر به دین و معنویت و ایمان و پیامبر را باید در همینجا جستجو کرد.(۲۲)
۴ـ خُلق الهی
یکی دیگر از مهمترین اهداف رسالت تکمیل مکارم اخلاق است. در حدیث معروفی از پیامبر اکرم(ص) میخوانیم: إنّما بعثت لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ الاَخْلاق؛(۲۳) من برای تکمیل و توسعه زیباییهای اخلاقی مبعوث شدهام.
از این رو مؤمنانی که اخلاق بهتری دارند به اهداف رسالت نزدیکتر و کسانی که اخلاق ناشایستی دارند به اندازه اخلاق ناشایسته از اهداف رسالت دور هستند.
معیار دوری و نزدیکی مسلمانان به پیامبر اعظم نیز اخلاق آنان است. رسول اکرم(ص) فرمود:
اَقرَبُکُم غَدا مِنّى فِى المَوقِفِ اَصدَقُکُم لِلحَدیثِ و َاَدَّاکُم لِلاَمانَهِ و َاوفاکُم بِالعَهدِ وَ اَحسَنُکُم خُلقا و َاَقرَبُکُم مِن النّاسِ؛(۲۴) نزدیکترین شما به من در قیامت، راستگوترین، امانتدارترین، وفادارترین به عهد، خوش اخلاقترین و نزدیکترین شما به مردم است.
خداوند متعال در قرآن کریم خلق زیباى رسول اکرم(ص) را چنین مىستاید: «اِنّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیمٍ؛(۲۵) اى پیامبر! تو داراى خُلق بزرگى هستى.
به فرموده حضرت علی(ع) در خطبه قاصعه از همان زمان که پیامبر(ص) از شیر باز گرفته شد، خداوند فرشتهای از فرشتگان خود را همراه او ساخت تا شب و روز او را به راه بزرگواری، درستی و اخلاق نیک رهنمون سازد.(۲۶)
اخلاق شایسته پیامبر اعظم در راستاى تبلیغ دین خدا، همواره او را یارى کرد. بداخلاقی نه تنها باعث دور شدن از بهشت و پیامبر میشود بلکه در دنیا نیز باعث مردمگریزی میشود قرآن کریم در این باره میفرماید:
فَبِما رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ …؛(۲۷) به (برکت) رحمت الهى، در برابر آنان [مردم] نرم (و مهربان) شدى! و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراکنده مىشدند. پس آنها را ببخش و براى آنها آمرزش بطلب… .
۵ـ نفی دنیا طلبی و دنیاگریزی
یکی دیگر از اهداف درسآموز رسالت رعایت اعتدال در استفاده از مواهب دنیوی است. دین اسلام برخلاف برخی دیگر از ادیان رهبانیت و تفریط در استفاده از مواهب دنیوی را مردود میشمرد چنانکه استفاده افراطی از دنیا و دنیاپرستی را نیز مذموم میداند.
سامان دادن به دنیاى انسانها نیز در دایره رسالت پیامبر اکرم(ص) قرار داشت و آن حضرت به شکوفاسازى دنیاى مسلمانان نیز توصیه مىکرد. رسول خدا در آغاز دعوت خویش چنین فرمود: اِنِّى وَاللّهِ مَا أَعْلَمُ شَابّاً فِى الْعَرَبِ جَاءَ قَومَهُ بِاَفْضَلَ مِمَّا جِئْتُکُمْ بِهِ، اِنِّى قَدْ جِئْتُکُمْ بِخَیرِ الدُّنْیا وَالْآخِرَهِ؛(۲۸) به خدا سوگند من جوانى را در میان عرب نمىشناسم که براى قوم خود چیزى برتر از آنچه من براى شما آوردهام آورده باشد؛ من خیر دنیا و آخرت را براى شما آوردهام.»
همچنین آن حضرت کسانی که فقط برای دنیا تلاش میکنند را در کنار کسانی که دنیا را رها کردهاند نکوهش میکند و میفرماید: «لَیسَ خَیرُکُمْ مَنْ عَمِلَ لِدُنْیاهُ دُونَ آخِرَتِهِ وَلاَ مَنْ عَمِلَ لِآخِرَتِهِ وَتَرَکَ دُنْیاهُ وَاِنَّمَا خَیرُکُمْ مَنْ عَمِلَ لِهَذِهِ؛(۲۹) بهترین شما کسى نیست که فقط براى دنیاى خود و بدون در نظر گرفتن آخرت کار کند و نیز برترین شما کسى نیست که تنها براى آخرتش بکوشد و دنیا را رها کند؛ بلکه بهترین شما کسى است که هم براى دنیا کار کند و هم براى آخرت.»
به تعبیر مولوى:
«مال را که از بهر دین باشى حَمول
نعمَ مالٌ صالحٌ خواندش رسول
چیست دنیا؟ از خدا غافلشدن
نى قماش و نقره و فرزند و زن
آب در کشتى هلاکِ کشتى است
آب اندر زیر کشتى پشتى است(۳۰)
۶ـ بصیرت دینی
یکی دیگر از مهمترین درسهای بعثت، داشتن بصیرت دینی و بصیرتافزایی است. بصیرت در دین به معنی روشنبینى عمیق در دین و با چشم باز راه دین را برگزیدن و پاى آن مقاومت کردن است.
خداوند متعال به پیامبرش اینچنین دستور میدهد: «قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَی اللَّهِ عَلَی بَصِیرَهٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ؛ بگو: این راه من است! من و پیروانم با بصیرت کامل بهسوی خدا دعوت میکنیم. منزّه است خدا! و من از مشرکان نیستم.»(۳۱)
این آیه بهخوبی بر این نکته دلالت میکند که اگر کسی بصیرت دینی نداشته باشد، از مسیر هدایت نبوی فاصله میگیرد و چه بسا ضربات جبرانناپذیری به دین وارد میکند. پیامبر در این آیه مردم را با یقین و اطمینان و از روى بصیرت کامل و معرفتى که حق و باطل را از هم جدا مىسازد، به خدا دعوت مىکند.(۳۲)
از نگاه قرآن کریم دلائل و نشانههاى روشنی در زمینه توحید و خداشناسى و نفى هرگونه شرک که مایه بصیرت و بینایى است، آمدهاند: «قَدْ جاءَکُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ؛ آنهایى که به وسیله این دلائل چهره حقیقت را بنگرند به سود خود گام برداشتهاند و آنها که همچون نابینایان از مشاهده آن خود را محروم سازند به زیان خود عمل کردهاند: فَمَن أَبصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَ مَن عَمِیَ فَعَلَیها.»(۳۳)
شخص بصیر در ایمان، اعتقاد و راهی که برگزیده تردیدی به خودش راه نمیدهد و ثابتقدم و استوار است. با توجه به این ویژگی است که خداوند درباره مومنان با بصیرت و ایمانآورندگان حقیقی میفرماید: «إِنَّمَا المُؤمِنُونَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَم یَرتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَموالِهِم وَ أَنْفُسِهِم فی سَبیلِ اللَّهِ أُولئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ؛(۳۴) مؤمنان واقعى تنها کسانیاند که به خدا و رسولش ایمان آوردند و هرگز شک و تردیدى به خود راه ندادند و با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد کردند. اینان راستگو هستند.
اهمیت بصیرت در دین بهقدری است که ائمه(ع) در روایات متعددی به ما آموختهاند که از خداوند طلب بصیرت در دین کنیم. بهعنوان نمونه در دعایی به نقل از امام صادق(ع) که تعقیب نماز مغرب و صبح است میخوانیم: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیکَ أَن تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَن تَجعَلَ النُّورَ فِی بَصَرِی وَ البَصِیرَهَ فِی دِینِی وَ الْیَقِینَ فِی قَلبِی…»(۳۵)
پینوشتها
۱ـ اگر چه در برخی اقوال غیر مشهور، سن پیامبر را به هنگام بعثت۴۲، ۴۳ و یا ۴۵ سال نقل کردهاند؛ ولی قول مشهور همان ۴۰ سال است و شاید صاحبان این اقوال، زمان دعوت علنی آن حضرت را آغاز نبوت او دانستهاند و دعوت مخفی وی را که در سالهای آغازین نبوتش بوده، به حساب نیاوردهاند.(رک الصحیح من سیره النبیّ الاعظم، سید جعفر مرتضی عاملی ، ج۲، ص۲۸۹)
۲ـ بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۱۸، ص۱۹۰٫
۳ـ مسار الشیعه، شیخ مفید، ص۳۶؛ تقویم شیعه، عبد الحسین نیشابوری، ص۲۲۱٫
۴ـ در مورد زمان بعثت خاتم الانبیا- از جهت روز و ماه، در میان اهل سنت پنج قول وجود دارد:۱٫ هفدهم ماه رمضان؛ ۲٫ هجدهم ماه رمضان؛۳٫ بیست و چهارم ماه رمضان؛۴٫ دوازدهم ربیع الاول؛
بیست هفتم ماه رجب. علامه مجلسی پس از نقل اقوال مذکور میگوید: تمام امامیه بر قول آخر (۲۷ ماه رجب) اتفاق نظر دارند.» (بحار الانوار، ج۱۸، ص۱۹۰)
۵ـ بحار الانوار، ج۱۸، ص۱۸۹، ح ۲۱، و قریب به همین مضمون در حدیثهای ۲۲، ۲۳ و ۲۴ نیز آمده است.
۶ـ وسائل الشیعه، شیخ حرّ عاملی، ج۱۰، ص۴۴۷، ابواب صوم مندوب، باب ۱۵، ح ۱، وبقیه احادیث آن باب نیز قریب به همین مضمون است.
۷ـ بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفراى کشورهاى اسلامى. ۲۶/۰۲/۱۳۹۴
۸ـ و اینکه بعضی گفتهاند: نخستین سوره، سوره «حمد» یا «مدّثر» بوده، خلاف مشهور است.ر.ک: مجمع البیان، طبرسی، ج۱۰، ص۷۸۰؛ المیزان، علامه طباطبایی، ج۲۰، ص۴۵۹؛ تفسیر نمونه، ج۲۷، ص۱۷۱٫
۹ـ ر.ک: البرهان فی تفسیر القرآن، سید هاشم بحرانی، ج۱، ص۶۹٫
۱۰ـ علق، ۱٫
۱۱ـ فتح، ۱٫
۱۲ـ البرهان، بحرانی، ج۱، ص۶۹، ح ۱ و ۲؛ تفسیر نور الثقلین، عبد علی حویزی، ج۵، ص۶۰۹، ح ۵ و ۶٫
۱۳ـ البرهان همان، ج۵، ص۶۹۶٫
۱۴ـ الصحیح من سیره النبی الأعظم، جعفر مرتضی عاملی، ج۳، ص۳۲٫
۱۵ـ جمعه، ۲٫
۱۶ـ تفسیر نمونه، مکارم شیرازی و همکاران، ج۲۴، صص ۱۱۸ و ۱۱۹٫
۱۷ـ آلعمران، ۱۶۴٫
۱۸ـ تفسیر نمونه، ج۳، ص۱۸۲٫
۱۹ـ المیزان فى تفسیر القرآن، علامه طباطبایی، ج ۵، ص ۲۵۴٫
۲۰ـ همان.
۲۱ـ نهجالبلاغه، خ ۱٫
۲۲ـ رک: سیرى در سیره نبوى، شهید مطهرى ۱۳۷۸، ص ۱۲به بعد
۲۳ـ مستدرک الوسائل، محدث نوری،ج۱۱، ص۱۸۷٫
۲۴ـ بحارالأنوار، ج۷۵، ص۹۴، ح۱۲
۲۵ـ قلم، ۴٫
۲۶ـ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲ (خطبه قاصعه): «وَ لَقَد قَرَنَ اللَّهُ بِهِ مِن لَدُن کَانَ فَطِیماً أَعْظَمَ مَلَکٍ مِن مَلَائِکَتِهِ یَسلُکُ بِهِ طَرِیقَ الْمَکَارِمِ وَ مَحَاسِنَ أَخلَاقِ الْعَالَمِ…وَ لَقَد کَانَ یُجَاوِرُ فِی کُلِّ سَنَهٍ بِحِرَاءَ.»
۲۷ـ آل عمران، ۱۵۹
۲۸ـ الحیاه، محمدرضا، محمد و على حکیمى، ج۶، ص ۷۳۴٫
۲۹ـ فلسفه الاخلاق فى الاسلام، محمدجواد مغنیه، ص ۱۹۴ و ۱۹۵٫
۳۰ـ مثنوى معنوى، دفتر اول
۳۱ـ یوسف، ۱۰۸.
۳۲ـ کشف الاسرار، ج ۵، ص ۱۴۸؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۴۱۱
۳۳ـ انعام، ۱۰۴
۳۴ـ حجرات، ۱۵
۳۵ـ أمالی، شیخ مفید، ص: ۱۷۹
فهرست منابع
۱ـ قرآن کریم
۲ـ نهج البلاغه
۳ـ أمالی، شیخ مفید، به کوشش غفاری و استاد ولی، بیروت، دارالمفید، ۱۴۱۴ق.
۴ـ بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، مؤسسه الوفاء، بیروت، چاپ ۱۴۰۴ ق.
۵ـ البرهان فی تفسیر القرآن، سید هاشم بحرانی، بنیاد بعثت، تهران، چاپ اول، ۱۴۱۶ ق.
۶ـ تفسیر نمونه، مکارم شیرازی و همکاران، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ سی و یکم، ۱۳۸۹ ش.
۷ـ تفسیر نورالثقلین، عبد علی حویزی، انتشارات اسماعیلیان، قم، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ ق.
۸ـ تقویم شیعه، عبد الحسین نیشابوری، انتشارات دلیل ما، قم، چاپ نهم، ۱۳۸۸ ش.
۹ـ الحیاه، محمدرضا، محمد و على حکیمى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، اول، ۱۳۸۰ش.
۱۰ـ سیرى در سیره نبوى، شهید مطهرى، تهران، صدرا، بیست و یکم، ۱۳۷۸ش.
۱۱ـ الصحیح من سیره النبیّ الاعظم، سید جعفر مرتضی عاملی، دار الحدیث،قم، چاپ اول، ۱۳۸۵ ش.
۱۲ـ فلسفه الاخلاق فى الاسلام، محمدجواد مغنیه، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۷۷م.
۱۳ـ کشف الاسرار: میبدی، به کوشش حکمت، تهران، امیر کبیر، ۱۳۶۱ش.
۱۴ـ مثنوى معنوى، مولوی، دفتر اول
۱۵ـ مجمعالبیان، مرحوم طبرسی، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، ۱۴۲۰ ق.
۱۶ـ مسار الشیعه، شیخ مفید، ضمن مجموعه نفیسه، مکتبه بصیرتی، قم، ۱۳۹۶ ق.
۱۷ـ مستدرک الوسائل، محدث نوری، قم: مؤسسه آل البیت، ۱۴۰۸ق.
۱۸ـ المیزان، علامه طباطبایی، دار الکتب الاسلامیه، تهران، چاپ ۱۳۹۲ ق.
۱۹ـ وسائل الشیعه، شیخ حرّ عاملی، مؤسسه آل البیت، قم، چاپ اول، ۱۴۱۱ ق.
سوتیترها:
۱٫
یکی از مهمترین علل بعثت انبیا که در قرآن کریم نیز بر آن تأکید شده است، پرورش روح، تهذیب نفوس و تربیت انسانهای مستعد است. پیامبران الهی کوشش میکنند نیروهای درونی انسانها را از قوه به فعلیت برسانند و برای رسیدن به قلّه سعادت و کمال، آنان را همراهی و یاری کنند. آنان برای ارتباط افراد با مبدأ هستی زمینهسازی میکنند و مقدمات تعالی آنان را فراهم میآورند.
۲٫
یکی از اهداف مهم بعثت شکوفایى عقلهاست. پس کسی که در راستای شکوفایی عقل خود بکوشد، در راستای اهداف بعثت گام نهاده و آن که از عقل خود بهره نگیرد از هدف رسالت دور شده است. قرآن مردم را به کاربرد صحیح روش عقلانى و به پیروى از فکر و دانش دعوت کرده است. هرچه فکر انسان صحیحتر و کاملتر باشد، زندگى او بهتر و استوارتر و به اهداف رسالت نزدیکتر خواهد بود.
۳٫
دین اسلام برخلاف برخی دیگر از ادیان رهبانیت و تفریط در استفاده از مواهب دنیوی را مردود میشمرد چنانکه استفاده افراطی از دنیا و دنیاپرستی را نیز مذموم میداند. سامان دادن به دنیاى انسانها نیز در دایره رسالت پیامبر اکرم(ص) قرار داشت و آن حضرت به شکوفاسازى دنیاى مسلمانان نیز توصیه مىکرد