طلیعه سخن
فصل بهار در حقیقت محصول اجتماع زمین و زمان در یک وضعیت خاص است.
کره زمین در گردش خود به دور خورشید، به زمان خاصی میرسد که اسم آن بهار و ربیع و جایی است که وضعیت اعتدال خاصی از نظر وضعیت آب و هوا برقرار میشود.
فصلی که پرندگان سرودخوانان و جنگل تکبیرگویان و باد تسبیحگویان و آسمان با ریزش باران و فریاد رعد و رویش صحرا، جملگی خبر از بازگشت حیات مجدد به طبیعت خفته میدهند.
روزی که با تابش نزدیکتر خورشید عالمتاب و نزول برکات آسمانی، درختان لباس سبز بهاری و نوروزی میپوشند و در دامن کوهها و صحراها فرش زمردین سبزههای فرحبخش گسترده میشوند. در حقیقت، بهار روز عید طبیعت را جشن میگیرند.
از بهار طبیعت و حیات دوباره یافتن گلها و گیاهان، سبزهها و درختان، به جنب وجوش آمدن پرندگان و حیوانات، طراوت یافتن باغها و چمنزارهاست، باید درس توحید و قدرت الهی و رستاخیز و بازگشت به سوی پروردگار را آموخت و در راه سعادت و کمال و پیشی گرفتن در تقوای الهی گام برداشت.
بهار یکی از فصول بسیار زیبا و تأملبرانگیز الهی است که در آن آوای رستاخیز طبیعت از حنجره نسیم بهاری در گوش زمان میپیچد.
گاه بیداری فرامیرسد؛ طبیعت جامه زمستانی از تن بیرون میآورد و بهارپوش و خوشپوش میشود.
آنگاه است که در هر کوی و برزن، آثار پرشکوه جلوه حیاتورزی خالق هستیبخش از رخسار طبیعت پیدا و آشکار میشود. چه شگفتانگیز است خیزش و رویش طبیعت سرد و خاموش زمستان در بهاران.
بهار روح زندگی را با خود میآورد. انگار نسیم بهاری، دمیدن روح الهی بر زمینهای مرده است.
زمینهایی که در پاییز و زمستان سرسبزی خود را از دست داده و به گورستانی از برگها و چوبهای خشکیده تبدیل شدهاند. با حیات دوباره طبیعت و ورق خوردن صفحهای دیگر از کتاب آفرینش، یادآور روز رستاخیزند.
ازاینرو با فرارسیدن بهار، معاد و قیامت در برابر دیدگان آدمی جلوهگر میشود و انسانها آن را به چشم خویش میبینند و با عقل خود درک و به معاد و جهان پس از مرگ یقین پیدا میکنند.
بهیقین اگر با دقت به این صحنههای شگفتآور نگاه کنیم و از روی عادت از کنار آنها بهراحتی عبور نکنیم، نکته بزرگی دستگیرمان خواهد شد.
قرآن کریم از این اتفاق بزرگ طبیعت، درسی بزرگتر به ما میآموزد.
بهار در آیات
در قرآن کریم از طریق زنده شدن گیاهان و احیای زمینهای مرده در فصل بهار، بر وجود رستاخیز و قیامت انسان استدلال شده است.
از جمله نمایشهای خدا در جهان آفرینش که قرآن کریم از آن یاد میکند، حیات دوباره طبیعت است. طبیعتی که در فصل زمستان میمیرد و سبزی و شادابی خود را از دست میدهد، اما در فصل بهار دوباره زنده میشود و جان دیگر میگیرد.
قرآن این رحمت الهی را با ریزش باران توصیف میکند: «وَ هُوَ الَّذی یُرسِلُ الرِّیاحَ بُشْراً بَیْنَ یَدَی رَحمَتِهِ حَتَّى إِذا أَقَلَّت سَحاباً ثِقالاً سُقناهُ لِبَلَدٍ مَیِّتٍ فَأَنْزَلْنا بِهِ الماءَ فَأَخرَجنا بِهِ مِن کُلِّ الثَّمَراتِ کَذلِکَ نُخرِجُ الْمَوتى لَعَلَّکُم تَذَکَّرُونَ؛ او کسی است که بادها را پیشاپیش (باران) رحمتش میفرست، تا زمانی که ابرهای سنگینبار را (بر دوش خود) حمل کنند.
در این هنگام آنها را به سوی سرزمینهای مرده میفرستیم و به وسیله آن آب حیاتبخش نازل میکنیم و با آن از هرگونه میوهای (از خاک تیره) بیرون میآوریم و اینگونه (که زمینهای مرده را زنده کردیم) مردگان را (نیز در قیامت) زنده میکنیم تا متذکر شوید.»(۱)
خداوند با ذکر این مثال معاد را که در این دنیا در برابر چشم ما تکرار میشود به ما نشان دهد.
همچنین قرآن کریم در جایی دیگر قریب به همین مضمون میفرماید: «وَ اللّهُ الّذی أَرْسَلَ الرِّیاحَ فَتُثیرُ سَحابًا فَسُقناهُ إِلی بَلَدٍ مَیِّتٍ فَأَحْیَیْنا بِهِ اْلأَرْضَ بَعدَ مَوتِها کَذلِکَ النّشُورُ؛ و خداوند همان کسی است که بادها را روانه میکند، پس [بادها] ابری را برمیانگیزند و [ما] آن را بهسوی سرزمین مرده راندیم و زمین را بدان [وسیله] پس از مرگش زندگی بخشیدیم، رستاخیز [نیز] چنین است.»(۲)
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان مینویسد: «خداوند در این آیه شریفه، بعثت در روز قیامت و زنده شدن مردگان را به احیای زمین تشبیه کرده است تا بفهماند همانگونه که زمین (طبیعت) هر سال، یک دوره زندگی را شروع میکند و دوباره میمیرد، انسانها هم اینگونهاند.
وقتی دوران زندگیشان در زمین به سر میرسد، دوباره در روز رستاخیز، پس از آنکه زنده شدند و از قبرها درآمدند، روی زمین پراکنده میشوند. بنابراین، فرمود: «کَذلِکَ النّشُورُ»(۳)
آیا این اتفاق شگفتانگیز در طبیعت، شکل کوچکی از قیامت نیست؟ طبیعتی که در پاییز به زردی گرایید و در زمستان مرگی سرد را تجربه کرد، اینک در بهار، جان تازهای گرفته و زندگی دوبارهای را تجربه میکند. ازاینرو خدایی که میتواند هر سال طبیعتی با این پهنا و عظمت را از مرگ به زندگی بازگرداند، خواهد توانست از مردگان انسانها نیز رستاخیزی پرعظمت بیافریند.
بنابراین بهار نمونه کوچک شده رستاخیز است.
نمونهای که نه تنها یک بار در طول زندگی خود آن را میبینیم،
بلکه هر سال آن را تجربه و این گردش طبیعی فصلها را بارها و بارها نظاره میکنیم.
مولانا در مثنوی، بهار را نمادی از رستاخیز پس از مرگ میداند.
«در بهاران سرّها پیدا شود
هرچه خورده است این زمین، رسوا شود
این بهار نو ز بعد برگریز
هست برهان بر وجود رستخیز
چون بخواهد رُست، تخم بد مکار
رازها را میکند حق آشکار
*****
آمد بهار خرم و رحمت نثار شد
سوسن چو ذوالفقار علی آبدار شد
گلنار پر گره شد و جوبار پر زره
صحرا پر از بنفشه و که لالهزار شد
زنده شدند بار دگر کشتگان دِی
آن آیههای روز قیامت، نثار شد(۴)
خداوند در قرآن کریم در مثالی محسوس، فصل بهار را که حیات دوباره طبیعت است، برهانی بر وجود رستاخیر میداند و میفرماید: «وَ تَرَی الأَرضَ هاَمِدَهً فَإِذَا أَنزَلنَا عَلَیهَا المَآءَ اهتَزَّت وَ رَبَت وَ أَنبَتَت مِن کُلِّ زَوجٍ بَهِیجٍ؛ و زمین را خشکیده میبینی و چون آب بر آن فرود آوریم، به جنبش درمیآید و نمو میکند و از هر نوع [رستنیهای] نیکو میرویاند.
این [قدرتنماییها] بدان سبب است که خدا خود حق است و اوست که مردگان را زنده میکند و [هم] اوست که بر هر چیزی تواناست.» (۵)
واژه «بهیج» از ماده «بهج و بهجه» است که به معنای شادی، خوشحالی و سروری است که از نیکویی و زیبایی چیزی برخیزد. شیخ طوسی«ره» میفرماید:
«بهجت، چشمانداز زیبایی است که وقتی انسان بدان مینگرد، غرق در شادی و سرور میشود…(۶) و «بهیج» صورت زیبایی است که تماشای آن لذتآور و سرورآفرین است.»(۷)
این آیه شریفه بیانگر این است که در فصل بهار در پرتو فرود آمدن باران،
زمین جنبشی سرورآمیز را آغاز میکند و در پی آن، انواع گوناگون گیاهان در آن میروید و سبزی و خرمی آن چشم هر بینندهای را مینوازد و قلبش را سرشار از شادی و بهجت میکند.
خداوند در آیاتی از جمله آیه ۵۷ سوره اعراف میفرماید با نگاهی به رستاخیز گیاهان که همواره در برابر چشمان شما اتفاق میافتد،
شما نه تنها باید به اصل رستاخیز ایمان بیاورید، بلکه از این تذکرات پیاپی درس بگیرید و از غفلت درآیید.
ازاینرو خداوند نزول باران و سرسبزی و زنده شدن زمینهای خشک و مرده را تذکر و یادآوری رستاخیز جان آدمی و نشانهای برای قدرت خداوند در احیای مردگان معرفی میکند.
مضمون بسیاری از آیات قرآن کریم درباره تدبر و اندیشه در رستاخیز طبیعت یعنی پیامی است که بهار و نوروز همواره با خود دارند. در قرآن کریم میخوانیم: «فَانظُر إِلَى آثَارِ رَحمَتِ اللَّهِ کَیْفَ یُحیِی الْأَرْضَ بَعدَ مَوْتِهَا إِنَّ ذَلِکَ لَمُحْیِی الْمَوْتَى وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ؛ پس به آثار رحمت خدا بنگر که چگونه زمین را پس از مرگش زنده میگرداند. در حقیقت، هم اوست که زندهکننده مردگان است و اوست که بر هر چیزی تواناست».(۸) بارش باران و حیات مجدد زمین نشانهاى از برپایى قیامت است. «یُحییِ الْأَرضَ… لَمُحیِ الْمَوْتى» صحنه مرگ و حیات، هر لحظه جلو چشم ماست، «إِنَّ ذلِکَ لَمُحْیِ الْمَوتى«.
خداوند در این آیه شریفه، ما را به اندیشیدن و نگریستن در رخداد زنده شدن زمین، حادثهای که با آغاز فصل بهار رخ میدهد، فرامیخواند.
استاد مطهری در این باره میگوید: «در قرآن کریم بارها از تجدید حیاتی که برای زمین رخ میدهد، یاد و از این منظر، به عنوان یک درس و تعلیم به فصل بهار نگاه شده است.»
در حقیقت، هریک از فرزندان زمین ـ از گیاهان و حیوانات و انسان ـ از این فصل حیاتبخش سهم و حقی دارند. گلها و سبزهها در این فصل خود را به کمال رشد و جمال خود را به اوج طراوت میرسانند.
حیوانات خود را به آب و علف میرسانند و فربه میشوند و جست و خیز میکنند.
انسان هم از آن جهت که انسان است، عقلی دارد و فهمی، دلی دارد و احساساتی و عواطفی. او هم از این فیض عام سهمی دارد. سهم انسان چیست؟
برای بعضی از مردم،
فصل حیاتبخش بهار الهامدهنده و آموزنده است،
نکتهها و رمزها دارد،
اما متأسفانه استفاده بعضی دیگر از افراد، از حد استفاده یک حیوان تجاوز نمیکند و بلکه از آن، استفاده ناروا میکنند.(۹)
به هر حال، بهار فصل تجدید حیات و زندگی و نشاط و خرمی زمین است.
فصلی که زمین در شرایط تازه و جدیدی قرار میگیرد و آماده میشود که بزرگترین موهبتهای الهی؛ یعنی حیات و زندگی به او افاضه شود.
در قرآن کریم بارها از این حالت زمین و تجدید حیاتی که در فصل بهار رخ می دهد، بیش از پانزده بار و بهعنوان درس و تعلیم و یک حکمت آموزی یاد شده است.
بعضی از انسانها متأسفانه از طبیعت و فصل بهار در حد گذران وقت استفاده میکنند و بهره دیگری نمیبرند، اما بعضی درس «توحید و رستاخیز» میگیرند.
بهار در روایات
افزون بر آیات قرآنی، در روایات نیز سفارش شده است که با دیدن بهار،
از معاد و قیامت بسیار یاد کنیم. زنده شدن انسان پس از مرگ، همواره پرسشبرانگیز بوده است.
روزی یکی از یاران رسول خدا«ص» نزد ایشان آمد و عرض کرد: »ای رسول خدا! چگونه پروردگار، مردگان را زنده میکند و نشانه و نمونه آن در جهان آفرینش چیست؟»
پیامبر«ص» فرمودند: «أَما مَرَرتَ بِوادِى أَهلِکَ مُمحِلاً ثُمَّ مرَرْتَ بِهِ یَهتَزُّ خَضِراً؟ آیا از سرزمین قبیلهات گذر نکردهای در حالی که خشک و مرده بود و سپس از آنجا عبور نکردهای،
در حالی که از خرمی و سرسبزی، گویی به حرکت درآمده است؟»
آن مرد گفت: «آرى اى پیامبر خدا.»
سپس حضرت فرمود: «فَکَذلِکَ یُحیِی اللّهُ الْمَوتى وَ تِلکَ آیَتُهُ فِى خَلْقِهِ؛ اینگونه خداوند مردگان را زنده میکند و این نمونه و نشانه او در آفرینش است.»(۱۰)
یاد مرگ با طبیعت و بهار گره خورده است؛ همان طور که طبیعت در زمستان میمیرد و در بهار زنده میشود،
انسان هم در دنیا میمیرد و در قیامت زنده میشود.
برهمین اساس در سخنی حکمتآمیز از پیامبر«ص» آمده است: «اذا رَأیْتُمُ الرَّبیعَ فأکْثِروا ذِکرَ النُّشورِ؛ هرگاه بهار را دیدید، بیشتر به یاد رستاخیز قیامت باشید که شبیه بهار است.»(۱۱)
همان طور که بارانهای بهاری میبارند و آنچه را که زمین فرو خورده، سر برمیآورد و زنده میشود، باران نشور هم بر عالم میبارد و آنچه که در زمین اعمال افراد پنهان شده، همه سر برمیآورند.
یعنی انسان وقتی در قیامت میرُوید با اعمالش میرُوید.
«یُعرَفُ الْمُجرِمُونَ بِسِیمَاهُم…»(۱۲) برخلاف دنیا که انسانها اعمالشان در چهرهشان خوانده نمیشود.
به هر حال، آموزههای اصیل اسلامی از ما میخواهند که با نگاه به تحولات بهار و سال نو و زنده شدن طبیعت، معرفت خود را در سه محور کامل کنیم:
یک: توحید و قدرت بینهایت الهی که پشت پرده تمامی این تحولات و زنده شدنها دست قدرت الهی قرار دارد؛
دو: نمونه عینی امکان معاد و زنده شدن انسان، چنان که گیاهان و زمین بعد از مردن دوباره زنده و سرسبز میشوند؛
سه: یاد مرگ و روز رستاخیز که ما نیز مثل خزان گیاهان و زمین، روزی میمیریم و دوباره زنده میشویم. البته خود این یاد باعث بهاری شدن و حیات قلبها میشود.
پیامبر اکرم«ص» فرمود: «إِنَّ الْقُلُوبَ تَصْدَأُ کَمَا یَصْدَأُ الْحَدِیدُ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا جَلَاؤُهَا قَالَ قِرَاءَهُ الْقُرْآنِ وَ ذِکْرُ الْمَوْتِ؛ این دلها زنگار میگیرند، مانند آهن که وقتی آب به آن برسد زنگ میزند. گفته شد: چه چیزی باعث جلای قلب (و رفع زنگار) میشود؟ فرمود: زیادی یاد مرگ و خواندن قرآن».(۱۳)
باید از بهار طبیعت درسها بگیریم:
۱ـ همان طور که طبیعت پس از زندگی پر حرارت خود در بهار و تابستان بهتدریج از جنب و جوش میافتد، در پاییز رو به خزان میرود و در زمستان بهکلی از جنب و جوش میافتد، انسانها نیز پس از یک دوره زندگی پر جنب و جوش کمکم به خزان عمر خود نزدیک میشوند و پس از چندی میمیرند و بار دیگر در روز رستاخیز برای حسابرسی زنده میشوند.
همان گونه که خداوند از سرزمین مرده، طبیعتی سرسبز و زنده میآفریند،
از قبرستانهای بشر نیز قیامتی پرجنب و جوش خواهد ساخت.
بهار یادآور سر برآوردن گیاهان زنده از درون خاک است.
خاکها به کنار زده میشوند و آنچه ماهها پیش در زمین مدفون شده بود، اکنون به شکلی دیگر از زمین سر برمیآورد.
گویا که این صحنه در قیامت هم تکرار میشود.
مردگانی که سالها پیش در زمین دفن شده و پوسیدهاند، در بهار قیامت زنده میشوند و سر از قبر بیرون میآورند.
۲ـ بهار فصل آشکار شدن زحمتهای گذشته است.
شکوفههای زیبا که میرویند، تازه معلوم میشود که هر کشاورزی چقدر زحمت کشیده است. بهار که میآید تازه ارزش کاشتههای کشاورزان نمایان میشود.
شکوفهها و سبزههای برآمده از خاک به همگان میفهمانند که میوه مرغوب کاشتهاند یا نامرغوب. از بذر اصلاح شده و خالص استفاده کردهاند یا از بذر ناخالص و بیمار؟
حجم شکوفهها و گیاهان سر از خاک افراشته نیز نشان خواهد داد که چقدر کاشتهایم و چقدر برداشت خواهیم کرد.
اگرچه بهار فصل برداشت نیست، اما بهیقین فصل نمایان شدن حجم برداشتهاست. قیامت هم که برپا میشود شکوفههای عمل انسان سر برمیآورند و حجم تلاش شایسته انسان در دنیا را نمایان میکنند که در بهشت میتواند برداشت کند.
آری؛ آن روز(قیامت) ارزش اعمالمان خود به خود روشن میشود.
چه بسا اعمال بزرگی که تو خالی و پوچاند و اعمال کوچکی که ارزشی والا یافتهاند. بهراستی که چه قیامتی است این قیامت.
۳ـ بهار بهانهای است تا در کنار تحول و تغییر عظیم طبیعت، ما نیز همنوا با جمال و زیبایی آن به تغییر خود بپردازیم و در سمت جمال و زیبایی قدم برداریم و طرحی نو در افکنیم.
حافظ میفرماید:
«بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم»
بنابراین، چرا این تحول و تغییر عظیم طبیعت (این تحول بهاری) نباید در انسان ـ که آفرینش طفیل اوست ـ رخ دهد؟ بیشک آدمی به این تحول سزاوارتر است. البته تحول روحی و معنوی و شکوفایی درونی آدمی کجا و تحول و شکوفایی طبیعت کجا؟
با چنین نگرشی به بهار بهخوبی میتوان از آن درس دگرگونی گرفت و قدم نخست را در این راه برداشت و از صمیم جان از خداوند خواست: «یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ؛ ای تغییردهنده دلها و دیدهها! ای مدبر شب و روز! ای گرداننده سال و حالتها! بگردان حال ما را به نیکوترین حال.»
تحویل حال به أَحْسَنِ الْحَال همان تغییر سوء حال انسان به حسن حال الهی است و این تغییر وقتی تحقق مییابد که:
الف) از پلیدی گناه رهائی یابیم، زیرا بدترین حال آدمی و پستترین مقام انسان هنگامی است که در باتلاق گناه فرو میرود.
ب) انجام واجبات را چون چراغی فرا راه خود قرار دهیم تا ما را به سوی حُسن حال الهی رهنمون شود.
ج) زنگار رذایل اخلاقی را از آئینه دل بزداییم تا سوء حال ما به حُسن حال تبدیل شود.
امام خمینی«ره» دراین باره فرمودند: «امیدوارم آن دعایی که در اول سال در حال تحویل خوانده میشود، «یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ؛ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ؛ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ؛ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ» و برای ملت ما تحقق پیدا کرده است، برای این سال بالاتر از آن تحقق پیدا بکند.
تمام قلوب و تمام ابصار و بصیرتهای ما در دست خدای تبارک و تعالی و به ید قدرت اوست. اوست که تدبیر میکند جهان را، لیل و نهار را.
اوست که قلب را متحول میکند و بصیرتها را روشن میکند و اوست که حالات انسان را متحول میکند.»
رهبر معظم انقلاب نیز در این باره میفرمایند: «تحویل هر سال جدید شمسی که با نوعی تحول در عالم طبیعت مصادف است، فرصتی است تا انسان به تحول درونی و اصلاح امور روحی و معنوی و فکری و مادی خود بپردازد.
این دعای شریفی که به ما تعلیم دادهاند تا در آغاز سال بخوانیم، همین درس تحول است. در این دعا از خدای متعال درخواست میکنیم که در حال و وضعیت روحی و نفسانی ما، تحول و دگرگونی مبارکی را ایجاد کند. ایجاد تحول کار خداست، اما ما موظفیم که برای این تحول در درون و در زندگی خود و در جهان اقدام و تلاش کنیم و همت بگماریم. هر جا انسانها خوب شدند، زندگی هم خوب خواهد شد. هرجا انسانها در خود تحولی عظیم به وجود آوردند، در زندگی آنها هم تحولی عمیق به وجود خواهد آمد.»
و نیز : «تحول اخلاقی یعنی اینکه انسان، هر رذیلت اخلاقی، هر اخلاق زشت، هر روحیه بد و ناپسندی را که موجب آزار دیگران یا عقبماندگی اوست، کنار بگذارد و خود را به فضایل و زیباییهای اخلاقی آراسته کند.
اگر ملتی بتواند تحول اخلاقی در خود به وجود آورد، اگر بتواند رذایل اخلاقی را از درون خود پاکسازی کند و خود را به فضایل اخلاقی آراسته سازد،
حقیقتاً برای آن ملت عید است. شاید اساساً قرار دادن اعیاد، چه اعیاد ملی و چه اعیاد دینی و مذهبی، برای ایجاد چنین تحولهایی در درون انسانهاست.»
پینوشتها
۱ـ اعراف، ۵۵٫
۲ـ فاطر، ۹٫
۳ـ تفسیر المیزان، ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ج۱۷، ص۲۶٫
۴ـ مثنوی معنوی، دفتر پنجم، بیتهای ۳۹۷۱ ـ ۳۹۷۵٫
۵ـ حج، ۵٫
۶ـ محمدبن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، ج ۸، ص۱۰۸٫
۷ـ همان، ص۲۳۹٫
۸ـ روم، ۵۰٫
۹ـ مجموعه آثار شهید مطهری، ج۳، ص۳۷۰٫
۱۰ـ ابیعبدالله محمدبن احمد انصاری قرطبی، الجامع لاحکام القرآن (تفسیر قرطبی، بیروت، مؤسسه التاریخ العربی، ۱۴۰۵هـ.ق، ج۱۴، ص۳۲۷٫
۱۱ـ تفسیرالرازی مفاتیح الغیب او التفسیرالکبیر، الرازی، فخرالدین، ج۱۷، ص۱۹۴٫
۱۲ـ الرحمن، ۴۱٫
۱۳ـ کنز العمال، متقی هندی، مکتبه التراث الاسلامی، بیروت، اول، ۱۳۹۷هـ.ق، ج۱، ص۴۴۵، شماره ۲۴۴۱.
سوتیترها:
۱٫
آیا این اتفاق شگفتانگیز در طبیعت، شکل کوچکی از قیامت نیست؟ طبیعتی که در پاییز به زردی گرایید و در زمستان مرگی سرد را تجربه کرد، اینک در بهار، جان تازهای گرفته و زندگی دوبارهای را تجربه میکند. ازاینرو خدایی که میتواند هر سال طبیعتی با این پهنا و عظمت را از مرگ به زندگی بازگرداند، خواهد توانست از مردگان انسانها نیز رستاخیزی پرعظمت بیافریند.
۲٫
یاد مرگ با طبیعت و بهار گره خورده است؛ همان طور که طبیعت در زمستان میمیرد و در بهار زنده میشود، انسان هم در دنیا میمیرد و در قیامت زنده میشود. برهمین اساس در سخنی حکمتآمیز از پیامبر«ص» آمده است: «اذا رَأیْتُمُ الرَّبیعَ فأکْثِروا ذِکرَ النُّشورِ؛ هرگاه بهار را دیدید، بیشتر به یاد رستاخیز قیامت باشید که شبیه بهار است.»
۳٫
امام خمینی«ره» دراین باره فرمودند: «امیدوارم آن دعایی که در اول سال در حال تحویل خوانده میشود، «یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ؛ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ؛ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ؛ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ» و برای ملت ما تحقق پیدا کرده است، برای این سال بالاتر از آن تحقق پیدا بکند. تمام قلوب و تمام ابصار و بصیرتهای ما در دست خدای تبارک و تعالی و به ید قدرت اوست.