«منشور مدیریت علوی، درسنامه مدیران»
«إنَّ شرَّ وزرائک مَن کان للأشرار قبلک وزیراً و مَن شرِکهم فی الاثام فلا یکوننّ لک بِطانَهً؛ فإنَّهم أعوانُ الأثمه و إخوانُ الظلمه و أنت واجدٌ مِنهُم خَیرَ الخَلفِ ممَّن لَهُ مِثلُ آرائِهِم و نِفاذِهِم وَ لَیسَ عَلیهِ مِثلُ آصارِهِم و اوزارِهِم و آثامِهِم مَن لا یَعاوِنُ ظالماً عَلی ظُلمِهِ وَ لا آِنّمَا عَلی اِثمُهُ؛ بدترین وزیران تو کسانی هستند که برای جنایتکاران پیشین وزارت کردند و یا شریک جنایت آنان بودند. پس نباید اینان از یاران نزدیک تو باشند، زیرا اینها همکار تبهکاران و برادرخوانده ظالماناند و این در حالی است که تو میتوانی به جای آنها افراد شایستهای را که آگاهی و کارائی لازم را داشته باشند و جرائم و گناهان و انحرافهای پیشینیان را نداشته باشند بیابی که با ستمکاران و گنهکاران معاونت نکرده باشند.»
«اینها با هزینه کمتری بهترین خدمت را و با عواطف بیشتری با تو برخورد میکنند و به دیگران کمتر دل میبندند، پس اینان را در محافل سری و جلسات ویژه برگزین و از اینان کسی را بهای بیشتری بده که حق را اگرچه تلخ باشد به صراحت با تو بگوید و از کمترین همکاری با تو در کاری که خدا آن را برای اولیاء خود نمیپسندد خودداری کند، گرچه آن کار بر وفق میل تو باشد. به افراد پرهیزکار و صادق نزدیک شو و آنان را به گونهای عادت بده که با تمجید و تعریف بیجا و کارهائی که انجام ندادهای فریبت ندهند، زیرا این تملقگوئیها وسیله عجب و غرور است.»
پیام این بخش از منشور مبارک علوی به مالک اشتر و به همه مسئولان و کارگزاران و دولتها این است که در گزینش وزیران، معاونان و مدیران و کسانی که پستهای کلیدی دارند موارد ذیل را درنظر بگیرند و آگاهانه آنان را انتخاب کنند.
در این بخش از نامه امام«ع» پنج مطلب محور بیان است:
۱ـ گزینش وزیران و معاونان و کارگزاران و سوابق آنان
۲ـ تصفیه مهرههای ناصالح
۳ـ جذب نیروهای متعهد
۴ـ تشویق منتقدین صادق
۵ـ رابطه با عناصر صالح و پرهیزکار
توضیح آنکه:
۱ـ دولت اسلامی نباید از مهرههای رژیم طاغوت برای پستهای کلیدی و اساسی عضوگیری کند و به آنان مسئولیت بدهد، چه اینان علاوه بر آنکه صلاحیت ذاتی و اعتقادی به خدمت ندارند، در نظر مردم بیاعتبارند و اگر مقدرات ملت اگر به دست آنان سپرده شود، موجب وهن نظام اسلامی خواهد شد.
۲ـ در جامعه همیشه افراد صالح متعهد و صادقی هستند که با کارائی لازم و کمترین توقع در خدمت دولت اسلامی درآیند، لذا بر دولت اسلامی است که این چهرههای شایسته و کارآمد را شناسائی کند و به خدمت گیرد.
متأسفانه این نصایح مشفقانه کمتر مورد توجه قرار میگیرند و مصالح نظام اسلامی قربانی جریانهای خطی و جناحی میشود و یارگیریها از طیف مورد نظر جناح حاکم و نفوذی در دستگاه حکومت اتفاق میافتد. جریانی که امروزه در کشور مشاهده میکنیم. هر دولتی که سر کار میآید در گام نخست به تصفیه نیروهای دولت قبل اقدام میکند، هر چند آن نیروها شایستگی داشته باشند، فقط گناهشان این است که با جناح سیاسی حاکم همسوئی ندارند!
بسیاری از مصالح کشور قربانی خط و خطبازیها میشود و بسیاری از پروژههای قبلی هر چند مفید و سودمند باشند یا مورد بیمهری قرار میگیرند. نمونه آن مسکن مهر است که با وجود ضعفها، یک حرکت عظیم در جهت خانهدار شدن جوانان و بیخانمانها بود و جای آن داشت که وزارت مسکن به تکمیل و تحویل آن اقدام میکرد و از این سرمایه عظیم ملی و مردمی بهتر بهرهبرداری میشد، اما متأسفانه به جای این اقدام، منفیبافی و بیاعتنائی به این پروژههای عظیم شیوه جاری است. اینها توجه ندارند که این پروژهها میراث یک دولت نیست، بلکه سرمایه ملی و مردمی است و باید از آنها حمایت و صیانت و بهرهبرداری شود.
مواردی از این قبیل در زمینههای دیگر هم کم نیست. این روزها شاهدیم که در انتخاب شهردار تهران چه غوغاسالاری است و با خط و خطبازیها چگونه مصالح یک شهر بزرگ قربانی جریانهای سیاسی و جناحی میشود! آقایانی که دور آن میزهای لوس و فریبنده مینشینند، فکر نکنند مردم پشت صحنه این حرکات را نمیبینند. مردم همه آنچه را در ساز وکارهای اداری ـ مدیریتی میگذرد میبینند و تحلیل و ارزیابی میکنند. این را مسئولان و مدیران و کارگزاران بدانند و شفافتر و صادقانهتر با مردم صحبت کنند.
۲ـ تصفیه عناصر ناصالح از دیگر وظایف حاکمیت است، هر چند این افراد معدود باشند، اما عملکرد آنها به حساب نظام قلمداد میشود.
نظام اسلامی با هزینه بسیار سنگینی فراز و فرود تاریخ چهل ساله را با دادن صدها هزار شهید و جانباز و اسیر و هزینههای کلانی که با هیچ چیز قابل جبران نیست پیموده و هماکنون نیز فداکاریهای فرزندان صدیق انقلاب را در خارج مرزها با هدف صیانت از دستاوردهای انقلاب اسلامی شاهدیم. از سوی دیگر توطئههای دشمنان زخمخورده و استکبار جهانی را در جهت مسخ و تحریف و مصادره انقلاب اسلامی نظارهگریم.
در این اوضاع و احوال عناصر ناصالح نقش پیاده نظام دشمن را در نبرد با ارزشهای اسلام و انقلاب بازی میکنند. عناصری که با عملکرد غلط و توطئهآمیز فرهنگی، اقتصادی و سیاسی و یا رسانهای به بیگانه خدمت و با اسلام و نظام و ملت و میهن منافقانه رفتار و چهره اسلام را در نظر جوانان مسخ میکنند. خطر اینها از خطر دشمن خارجی سهمگینتر است. نمونه آن حقوقهای نجومی و اختلاسها و رانتهای مشتی فرصتطلب است، لذا به اینان نباید مجال داد و باید با توطئهها و غفلتها برخورد جدی کرد. نهادهای ذیربط اطلاعات و قضا و بازرسی و… نباید چشم خود را از دیدن آنها و عملکردشان ببندند که این خود خیانتی دیگر است. سیره عملی امیرمؤمنان«ع» خود گواهی بر این مسئولیت است.
به نهجالبلاغه بنگریم که امام حق و عدل با متخلفان از نظام نامه اسلامی چه برخوردی داشتند و کمترین اغماض و سازش را روا نمیداشتند. این باید برای مسئولان ما سرمشق باشد.
انتقادپذیری
نکته دیگری که در منشور حکومتی امام به مالک اشتر آمده، انتقادپذیری و افزون بر آن تشویق منتقدین است. انتقاد کلید اصلاح و عامل ساختاری برای بهبود وضع حکومت است. اصولاً هیچ فرد یا نهادی نباید از انتقاد ملول و عصبانی شود، بهویژه حکومت میبایست از سعهصدر برخوردار باشد. امام علی(ع) میفرمایند: « آلَهُ الرِّیَاسَهِ سَعَهُ الصَّدْر: سعه صدر ابزار حکومت و ریاست است.»
همواره در حاشیه حکومت افراد متملق و بلهقربانگو هستند که چالشهای حاکمان را صافکاری میکنند. اینها نه تنها صادق نیستند بلکه خیانتکارند. متأسفانه برخی دولتمردان تحمل انتقاد ندارند و منتقدان را تحقیر و گاه به بیسوادی متهم میکنند! این نشانه نداشتن سعهصدر و نبود تحمل است، در حالی که در روایات و همچنین سیره عملی پیشوایان ما میبینیم که با وجود عصمت و مقام امامت به مردم میدان میدادند حرف خود را بزنند و آنگاه آنان را توجیه میکردند. افزون بر این از دیگران میخواستند اگر انتقادی دارند مطرح کنند. این سیره عملی پیشوایان به خاطر نیاز آنان به رأی و نظر دیگران نبود، بلکه میخواستند به دیگران درس بدهند، راه استبداد به رأی را ببندند و به شخصیت دیگران احترام کنند تا این سیره مبارک برای دیگران الگوی عمل شود و رابطه دولت و ملت، بهویژه رابطه حکومت با نخبگان و تحلیلگران به سردی نگراید و از نصایح مشاوران و ناصحان محروم نشوند.
نکته آخر اینکه:
درسهائی را که در مدرسه خوانده و در کتابها مطالعه کرده و یا در سخنرانیها برای مردم گفته و روی آن مانور دادهایم، نباید چون نوبت به خودمان میرسد فراموش کنیم و مصداق « لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُون»(صف/۲) باشیم!
سوتیترها:
۱٫
بسیاری از مصالح کشور قربانی خط و خطبازیها میشود و بسیاری از پروژههای قبلی هر چند مفید و سودمند باشند یا مورد بیمهری قرار میگیرند. نمونه آن مسکن مهر است که با وجود ضعفها، یک حرکت عظیم در جهت خانهدار شدن جوانان و بیخانمانها بود و جای آن داشت که وزارت مسکن به تکمیل و تحویل آن اقدام میکرد و از این سرمایه عظیم ملی و مردمی بهتر بهرهبرداری میشد.
۲٫
متأسفانه برخی دولتمردان تحمل انتقاد ندارند و منتقدان را تحقیر و گاه به بیسوادی متهم میکنند! این نشانه نداشتن سعهصدر و نبود تحمل است، در حالی که در روایات و همچنین سیره عملی پیشوایان ما میبینیم که با وجود عصمت و مقام امامت به مردم میدان میدادند حرف خود را بزنند و آنگاه آنان را توجیه میکردند.