در راه ريشه کن ساختن فقر

اقتصاد اسلامي

فاجعه ي بزرگ بشريت ـــ قسمت چهل و پنجم

آيه الله حسين نوري

در ادامه اين بحث اساسي و اجتماعي که با توفيق خداوند
متعال تحت عنوان «در راه ريشه کن ساختن فقر» آغاز کرده ايم، موضوع بحث با اين نقطه
منتهي گرديد که دولت اسلامي نيز در اين زمينه وظائف بسيار حساس و مهمي دارد که آن
وظائف در ضمن اين چند موضوع خلاصه گرديد:

1ـ ارتباط و آميزش مداوم با فقرا.

2ـ ساده زيستن و با فقرا در نحوه ي زندگي شرکت داشتن.

3ـ تأمين نيازهاي ناتوانان.

4ـ ايجاد کار براي بيکاران.

به شرح هر يک از اين موضوعات در مقاله هاي گذشته ــ چنان
که ملاحظه کرديد ــ پرداختيم.

اکنون در اينجا اين بحث پيش مي آيد که تأمين نياز کساني که
قدرت اداره زندگي خود را ندارند ــ اعم از اينکه قدرت کار کردن را به طور کلي به
واسطه نقص جسمي و يا فکري فاقد مي باشند يا اينکه به کارهاي موجود و رائج در جامعه
مي پردازند ولي درآمد آنها از آن کارها به اندازه اي که جوابگوي احتياجات زندگي
آنان باشد نيست ــ بچه ترتيبي بايد باشد؟

در اين مورد براي اينکه اين موضوع مهم از لحاظ کميت و
کيفيت (از جهت مقدار و چگونگي) روشن گردد بايد به اين دو اصل از اصول اسلامي توجه
کنيم:

1ـ يکي از اصول روشن اسلام اين است که معيار شخصيت اشخاص و
ارزشها و احترامات آنها بايد در جامعه تنها براساس معنويات و کمالات انساني استوار
باشد.

و به طور خلاصه، صداقت، امانت، ايثار، عدالت، تواضع و صبر
و پايمردي در راه حق و امثال اينها اساس احترام و تجليل و ارزش اسلامي است و هر
فردي به هر اندازه که در اين قبيل کمالات انساني کاملتر باشد به همان اندازه داراي
ارزش بيشتر و شخصيت والاتري است و در نتيجه انساني است انسان تر، خدوم تر، صالح
تر، و مفيدتر.

و ضمنا کساني که نقطه مقابل و مخالف اين اوصاف و کمالات را
دارا مي باشند يعني علاوه بر اينکه فاقد اين سرمايه هاي بزرگ معنوي بوده به ستمگري
و خيانت و دروغگوئي و امثال اينها متصف هستند، داراي ارزشهاي منفي و شخصيتهاي پست
و در نتيجه، خطرناک و زيان آور و فساد انگيز مي باشند.

قرآن کريم مي گويد: «ام نجعل الذين آمنوا و عملوا الصالحات
کالمفسدين في الارض ام نجعل المتقين کالفجار »[1]
يعني : «آيا افرادي را که ايمان به خدا آورده و به انجام اعمال شايسته مي پردازند
مانند فساد انگيزان روي زمين و افراد با تقوا را هم سنگ فاجران قرار خواهيم داد؟»

2- يکي ديگر از اصول اسلام اين است که افراد مؤمن بايد در
پرتو عزت و کرامت زندگي کنند و عزت خود را همواره حفظ نمايند و هرگز نبايد شخصا
دست به کاري بزنند که عزت آنها را به مخاطره بياندازد و ديگران نيز وظيفه دارند در
راه حفظ عزت آنها کوشا باشند.

بر اساس اين دو اصل تجليل و احترام نسبت به ثروتمند در
صورتي که به خاطر پول و ثروتش انجام بگيرد جائز نيست و بر خلاف اصول اسلامي است
حضرت امير مومنان (ع) فرمودند: «و من اتي غنيا فتواضع له لغناه ذهب ثلثا دينه
يعني: «کسي که نزد توانگري رفته براي ثروت و مالش در برابر او فروتني کند دو سوم
دينش از دست رفته است »[2]
زيرا اين موضوع با اعتقاد و اخلاق اسلامي منافات دارد که دين اسلام از سه پايه
اساسي اعتقاد، اخلاق و عمل تشکيل يافته است و اين کار ــ چنان که گفتيم ــ با
اعتقاد صحيح و اخلاق اسلامي يعني «دو سوم دين» در تضاد است.

بنابراين تکريم و تعظيمي که بر محور ثروت و قدرت مادي دور
مي زند از ديدگاه اسلام محکوم و مردود است.

و اين مطلب نيز از آنچه که ذکر گرديد روشن شد که تحقير و
هر گونه برخورد منفي که در رابطه با فقر و نسبت به فقيران انجام بگيرد از ديدگاه
اسلام محکوم مي باشد.

حضرت رضا (ع) فرمودند: «من لقي فقيرا مسلما فسلم عليه خلاف
سلامه علي الغني لقي الله عز و جل يوم القيمة و هو عليه غضبان[3]»

يعني: کسي که با فقير مسلماني برخورد کند و در مورد سلام
کردن، ميان سلام بر او و سلام بر ثروتمند فرق بگذارد (يعني: سلام و تعارف او با
ثروتمند پر رنگتر و سلام و تعارف او بر فقير کم رنگتر باشد) خداوند را روز قيامت
در حالي ملاقات مي کند که خداوند بر او غضبناک است.

از اين قبيل احاديث که اين يکي به عنوان نمونه ذکر گرديد
منطق و ديدگاه اسلام براي ما روشن مي شود و اين مطلب ثابت مي گردد که اسلام هرگز
روا نمي دارد که شخصي به واسطه ي اينکه فقير است مورد تحقير يا مورد بي مهري يا بي
توجهي قرار بگيرد و در حکومت اسلامي لازم است مانند فرزندي در کنف حمايت دولت
اسلامي که جنبه ي سر پرستي وي را به عهده گرفته است زندگي کند.

و به طور کلي وظائف دولت اسلامي را در اين رابطه در اين 3
موضوع بيان مي کنيم.

1ـ ميدان تحصيل علم و تخصص و کمال را براي همه بايد فراهم
کند و درهاي آن را به روي همگان باز بگذارد و شرائط پيشرفت و شکوفائي استعدادها را
براي همگان به طوري مهيا سازد که تصور هيچ گونه تفاوت و تبعيضي ميان افراد وجود
نداشته باشد.

يکي از کارهاي مهمي که در مرحله ي اول تاسيس حکومت اسلامي
به دست مبارک حضرت رسول اکرم (ص) پي ريزي شد همين موضوع بود آن حضرت در نتيجه ي
درهم شکستن سدهائي که براساس طبقه بنديهاي موهوم آن روز به وجود آمده بودند و
موانعي در راه پيشرفت محرومين اجتماع و شکوفائي استعدادها ايجاد کرده بودند محيطي
به وجود آورد و امکانات و وسائلي فراهم کرد که رشد و پيشرفت همگان فراهم گرديد و
در نتيجه از ميان همين محرومين اجتماع، دانشمنداني کامل، فرمانرواياني صالح،
سربازاني نيرومند، سپاهياني مقتدر، افسراني شايسته، کارگراني متعهد و ماهر، کسبه و
تاجراني باتقوا و پاک، زناني مجاهد و دانشمند و مادراني انسان ساز برخاستند که اگر
اين اقدام صورت نمي گرفت آن استعدادها همه خفه و خاموش مي شد و آن همه آثار حياتي
به وجود نمي آمد.

2ـ ايجاد وسائل اشتغال به کار براي همه ي افرادي که قدرت
کارکردن را دارند و اين موضوع بايد به طوري جامع و در عين حال گسترده باشد که هر
فردي با هر گونه ذوق و استعداد و تخصصي که دارد اگر بخواهد به هر کاري دست بزند
وسائل کار براي او فراهم باشد (اين موضوع در مقاله ي گذشته نيز مورد بحث قرار
گرفت).

3ـ مي دانيم بسياري از افراد که به شغلهاي اجتماعي و
فرهنگي از قبيل تعليم و تربيت و تعلم، ارشاد و تبليغ دستورات ديني، طبابت،
پرستاري، اشتغالات ارتشي، سپاهي، بسيجي، پليسي، جهاد، حفظ امنيت داخلي، بسياري از
پستهاي اداري، کارهاي صنعتي و خدماتي، اشتغالات بازاري و تجاري مي پردازند قدرت
اداره ي کامل زندگي خود را از لحاظ احتياجات مادي پيدا نمي کنند و از اين جهت به
مضيقه مي افتند.

و نيز مي دانيم اين قبيل افراد تنبل و سست نيستند ولي
درآمد آنها ــ چنانکه گفتيم ــ مخصوصا با توجه به توّرم و گراني قيمت ها که غالبا
در جوامع به وجود مي آيد آن اندازه نيست که آنها را اداره کند، در اين شرائط، دولت
اسلامي با توجه به امکاناتي که اسلام در اختيار او گذارده است (از قبيل انفال و ساير
منابع درآمد که قبلا به شرح آن پرداخته ايم) وظيفه دارد که علاوه بر اداره زندگي
افرادي که اساسا قدرت کارکردن را ندارند، اين قبيل افراد را نيز طوري اداره کند و
نيازمنديهاي آنان را تامين کند که با آسايش و رفاه و فراغت خاطر زندگي کنند و قدرت
ادامه ي شغل خود را داشته باشند.

علامه شهيد سيد محمد باقر صدر در مقام بيان مسئووليت دولت
اسلامي مي گويد: «دولت وظيفه دارد «توازن افراد جامعه از حيث سطح زندگي» را پديد
بياورد و مقصود از سطح زندگي اين است که مال و ثروت به اندازه اي در دسترس افراد
قرار بگيرد که بتوانند متناسب با مقتضيات روز از مزاياي زندگي برخوردار گردند.

البته در داخل سطح مزبور درجات مختلفي به چشم خواهد خورد
ولي اين تفاوت برخلاف اختلافات شديد طبقاتي در رژيم سرمايه داري، تفاوت درجه است
(که با موقعيت و احتياجات افراد ارتباط دارد) نه تفاوت اصولي در سطح زندگي.

دولت اسلامي براساس وظيفه اي که دارد از طرفي جلو اسراف و
تبذير و تجمل طلبي ها و زياده رويها را مي گيرد و از طرفي سطح زندگي افرادي را که
از لحاظ «زندگي خود در مضيقه مي باشند با کمک خود بالا مي آورد و در نتيجه، توازن
اجتماعي در سطح معيشت زندگي را پديد مي آورد».[4]

در احاديثي که از اهلبيت عصمت و طهارت سلام الله عليهم
صادر گريده است در بسياري از موارد به اين عبارت بر مي خوريم که: «بايد فرمانروا
آن قدر به اين افراد کمک کند که مستغني و بي نياز شوند» يعني نيازهاي آنها به طور
کلي تامين گردد.

مردي به نام اسحق بن عمار از حضرت صادق (ع) پرسيد به يک
فرد که قدرت اداره ي زندگي خود را ندارد 100 درهم بدهم؟ فرمود: «بلي» گفت: 200
درهم، فرمود: «بلي» عرض کرد: 300 درهم، فرمود: «آري»، گفت: 500 درهم، باز هم
فرمود: «بلي» و بالاخره فرمود: به اندازه اي بده که او را بي نياز کني.[5]

ابوبصير از حضرت صادق عليه السلام پرسيد: من رفيقي دارم که
خانه اي به قيمت 4000 درهم و نيز شتري و خدمتگزاري دارد ولي از جهت وضع زندگي در
مضيقه است آيا بايد به او کمک شود؟

حضرتش در پاسخ فرمود: «بلي» بايد به او کمک شود به طوري که
ناگزير به فروختن خانه و شتر خود و از دست خدمتگزار خويش نشود.[6]

حضرت امير مؤمنان عليه السلام به فرمانرواي يکي از مناطقي
که از طرف آن حضرت در آن نقطه فرمانروائي داشت مرقوم فرمود: «هر اندازه از اموال
که در نزد تو جمع شده است در همان جا به افرادي که در مضيقه ي اقتصادي واقع شده
اند به اندازه اي که احتياجات زندگي آنها را رفع کني بده سپس بقيه را به مرکز
حکومت اسلامي بفرست.[7]

و بالاخره در احاديث بسياري از ائمه (ع) سوال شده است که
افرادي با داشتن خانه و خدمتگزار در مضيقه ي اقتصادي مي باشند آيا لازم است به
آنها کمک شود تا از مضيقه ي اقتصادي رهائي بيابند؟

ائمه عليهم السلام در پاسخ لزوم کمک به آنها را مورد تاکيد
قرار داده اند.

اين موضوع مورد قبول همه ي فقهايء اسلامي که از مکتب پر
فضليت اهل بيت عليهم السلام الهام مي گيرند نيز مي باشد و صاحب جواهر در کتاب پر
ارزش خود گفتار آنها را به طور مشروح نقل نموده است.

آيت الله العظمي سيد محمد کاظم يزدي رضوان الله عليه در
کتاب العروة الوثقي مي گويد:

اگر کسي با داشتن خانه ي مسکوني، خدمتکار، و مرکب سواري
مورد نياز، از لحاظ اداره ي زندگي خود در مضيقه باشد بايد به او کمک کرد تا زندگي
خود را در حد رفاه و آسايش بتواند اداره کند.

و نيز مي گويد: «دانشجوياني که در نتيجه ي اشتغالات درسي
نمي توانند به کسب و کار پرداخته هزينه ي زندگي خود را تامين کنند بايد مورد حمايت
و کمک قرار بگيرند، خواه دانشي که به تحصيل آن مشغول مي باشند واجب عيني باشد يا
واجب کفائي و يا مستحب».

از آن چه ذکر گرديد ــ چنانکه ملاحظه مي کنيد ــ اين مطلب
بيش از پيش بر ما روشن مي گردد که يکي از اهداف مهم اقتصاد اسلامي «ريشه کن ساختن
فقر» از تمام راههاي ممکن مي باشد.

 



1ـ سوره ص/ 28.