هنگامی که برخی از بازاریان اصفهان و سایر شهرهای ایران پس از فتوای تحریم تنباکو توسط میرزای شیرازی، تمام سرمایه و انبارهای توتون و تنباکو خود را به آتش کشیدند؛ استعمار خارجی و استبداد داخلی به عمق نفوذ دین و تبعیت بازاریان از رهبران دینی خود پی بردند و دریافتند که سرمایه افسونگر و روح زیادهخواهی در طبیعت انسان هم نمیتواند گسستی بین بازار ایران اسلامی و دین و روحانیت ایجاد کند. از این رو از همان دوران مشروطیت تا پایان دوران سلطنت پهلوی، نه تلاشهای روشنفکران غربگرا و نه نقشهها و حمایتهای دستگاههای دولتی در ترویج دینستیزی و حاکم کردن بیفرهنگی و ابتذال و تبلیغ دنیاگرایی و مصرفگرایی هرگز نتوانست روح دینی را از کالبد بازار خارج سازد و محدودیتها و حضور تراستها و کارتلها و شرکتهای چند ملیتی نتوانست بازار را به تعطیلی بکشاند و بازاریان را وادار به تسلیم و سازش در برابر استبداد داخلی و استعار خارجی سازد.
بازار با تأسیس مساجد و حسینیهها، تکایا و سقاخانهها در دل خود، در کنار تأسیس قرضالحسنهها و خیریهها و شرکت فعال در کارهای عمرانی و عامالمنفعه و حمایت و پشتیبانی از حوزههای علمیه، تحت اشراف روحانیت و معتمدین و متدینین، زنده بودن خود را به عنوان یک عنصر زنده و فعال در عرصه دین و اجتماع و فرهنگ و سیاست به اثبات رساند. تعبد نسبت به مبانی دینی و تقید نسبت به پرداخت وجوه شرعی در سختترین شرایط اقتصادی، مناجاتخوانی جمعی در شبهای ماه مبارک رمضان در مساجد و گذرهای بازار، به راه افتادن هیئتهای سینهزنی و زنجیرزنی در ماه محرم و صفر، تعطیلی یکپارچه در اعیاد و ایام سوگواری معصومین(ع)، بازار را نه تنها به یک مکان کسب و کار و معاش، بلکه به مرکزی برای معامله با خدا و معادباوری تبدیل کرد.
برخاستن گروههای کوچک و بزرگ انقلابی از دل مساجد و هیئتهای بازار، آن هم با تکیه بر مبانی دینی و محوریت روحانیت که نماد سازمانیافتگی آن را میتوان در هیئتهای مؤتلفه و تلاش بازاریان معتمد به تحلیل گذاشت، از بازار چهره دیگری را نشان داد. عزم بازاریان مؤمن برای رویارویی مستقیم با مظاهر بیدینی و بیعدالتی که در چهره منحوس حکومت پهلوی جلوه داشت، با نهضت امام خمینی و حرکت دینی و انقلابی مردم بر ضد استبداد داخلی و استعمار خارجی آغاز گردید و بازاریان، گمشده خود را در امام خمینی و نهضت ایشان یافتند و در دیدار با امام و بیعت با ایشان در عرصه عمل هم ثابت کردند که در دفاع از آرمانهای امام که چیزی جز آرمان دینداران و استقلالطلبان ایران نبود، نه تنها حاضر به گذشت از سرمایههای مالی خود هستند، بلکه سرمایه جانی خود را نیز در طبق اخلاص میگذارند.
اینجا بود که مساجد و هیئتهای مذهبی بازار و حتی حجرههای بازاریان مؤمن به مرکز و پناهگاهی برای فعالیتهای انقلابی تبدیل شد. از این مقطع به بعد بازار در کنار فعالیتهای گذشته، خود به تأمینکننده نیازهای نیروهای انقلابی و حامی خانوادههای زندانیان و مرکز پخش اعلامیهها هم تبدیل شد و منابر و هیئات بر عناصر سوگ، حماسه و پیام افزودند و همگام با روحانیت و مردم به زندان رفتند، شکنجه و تبعید شدند و در خون خود غلتیدند.
بازاریان با اوجگیری نهضت دینی در سالهای ۵۶ و ۵۷ با چشمپوشی از سرمایه و پشت پا زدن به منافع مادی و تعطیل کردن دراز مدت مغازههای خود نقشی محوری را در به زانو درآوردن رژیم ضد اسلامی و بیگانهپرست پهلوی ایفا کردند و با پایبندی بر اصول و ارزشهای دینی و ملی و خلق حماسهای ماندگار، تفاوت ریشهای و ماهوی بازار و بازاریان ایران را با سایر بازارهای جهان و حتی سایر کشورهای اسلامی به نمایش گزاردند.
تفاوتی که از همان دوران نهضت خشم تمام گروههای چپگرا و راستگرا و زاویهدار با اسلام و انقلاب را برانگیخت، تا بدانجا که اگر روزی خون پاک بازاریان مؤمن و انقلابی در کنج سیاهچالهای رژیم پهلوی به جرم دینداری و مبارزه با استبداد بر زمین ریخته شد، اینک نوبت به شهادت افرادی چون شهید حاج مهدی عراقی و فرزندش حسام، توسط جریانهای التقاطی شبهمذهبی فرا رسید. اگر روزی خون بازاریان توسط بمبارانهای هوایی رژیم بعثی کف بازار را رنگین کرد، شهید سید اسدالله لاجوردی توسط منافقین و در حجره خود در بازار تهران در خون خود غلتید و این تنها بهایی نبود که بازاریان مؤمن و انقلایی بر سر پایداری بر ارزشهای دینی و اعتقادی خود پرداختند. تهمت، شبههافکنی در حمایت بازار از سرمایهداری و ارتجاع توسط جریانهای مارکسیستی و روشنفکران چپگرا هزینه دیگری بود که آنان در کنار ترور فیزیکی پرداخت کردند. هزینهای که هرگز نتوانست خللی در عزم آنان در نقشآفرینی در خلق بزرگترین حماسه دینی و انقلابی قرن و تأسیس نظامی اسلامی ایجاد کند.
نقش بازاریان مؤمن و انقلابی در هشت سال دفاع مقدس، از حضور مستقیم در جبهههای نبرد تا پرداخت هزینههای جنگ و تأمین اقلام مورد نیاز رزمندگان اسلام و ماشینآلات برای عملیاتهای بزرگ بر کسی پوشیده نیست. این حرکت بازار و بازاریان به موازات رویارویی آنان در بازار با دستجات و گروهکهای چپگرا و راستگرا و میدان ندادن به فتنه ۸۸ و همراهی بازار با ولایت و نظام تا دست یاری دادن آنان به نظام در حوادثی چون زلزلهها و سیلها بر همگان ثابت کرد که بازار سند همیشه زنده انقلاب و همیشه همراه نظامی است که آن را همواره از خود و خود را از آن و انقلاب را افتخار دنیا و رهتوشه آخرت خود میدانند. امروز ۵۵ سال از نخستین راهپیمایی عظیم عاشورا با شعارهای انقلابی در سال ۱۳۴۲ که توسط بازاریان تهران سازماندهی شد میگذرد. بار دیگر بازار با همان انگیزهها و مجاهدتها در صف نخست نبرد اقتصادی با نظام سلطه ایستاده است و بر آن است که بار دیگر با گذر از این مرحله سخت و با در طبق اخلاص نهادن همه سرمایههای خود، دِین خود را بار دیگر به امام و شهدا بپردازد و با لبیکگویی به فرمان رهبری دینی و ملی خود به استعمار خارجی و کسانی که به دنبال بازگرداندن شکلی دیگر از استبداد داخلی هستند ثابت کند که بازار همان بازار میرزای شیرازی، همان بازار عاشورای ۴۲ امام خمینی(ره)، همان بازار سالهای پرالتهاب سالهای ۵۶ و ۵۷ ، همان بازار هشت سال دفاع مقدس، همان بازار حجرهها و حجلههای همیشه روشن حاج سید اسداللهها و حاج مهدیهاست. بازار همان بازار نظام انقلابی است که پرچم اباعبدالله الحسین(ع) را بر فراز دانشگاهها و پادگانها چون مساجد و حسینیهها به اهتزار درآورد. همان بازار دین است و سیاست. بازار معاد است و معاش. بازار برای شکلگیری، نظامسازی، تثبیت پایههای آن و حرکت به سوی تمدن اسلامی زیر سایه الطاف الهی و توجهات خاص امام زمان(عج) هزینه کرده و هزینه میکند و بیتوجه به نامهربانیهای برخی از دولتمردان نسبت به بازار و بازاریان، چون گذشته به تکلیف خود در برابر رهبری نظام و مردم عمل میکند و صفحه زرین دیگری را بر کارنامه درخشان خود میافزاید.
سوتیترها:
۱٫
کسانی که به دنبال بازگرداندن شکلی دیگر از استبداد داخلی هستند ثابت کند که بازار همان بازار میرزای شیرازی، همان بازار عاشورای ۴۲ امام خمینی(ره)، همان بازار سالهای پرالتهاب سالهای ۵۶ و ۵۷ ، همان بازار هشت سال دفاع مقدس، همان بازار حجرهها و حجلههای همیشه روشن حاج سید اسداللهها و حاج مهدیهاست.
۲٫
بازار همان بازار نظام انقلابی است که پرچم اباعبدالله الحسین(ع) را بر فراز دانشگاهها و پادگانها چون مساجد و حسینیهها به اهتزار درآورد. همان بازار دین است و سیاست. بازار معاد است و معاش