خودتان را به دست روحانیون اصیل بسپارید

دستورالعمل همه ما قرآن است. ما دستورالعمل دیگری نداریم. کتاب آفریدگار نظام هستی است که، « إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهدِی لِلَّتِی هِیَ أَقوَم»؛ «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا استَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُم لِمَا یُحیِیکُم». راهی جز این نیست که کتاب‌الله را در متن نظام هستی‌تان پیاده کنید و خانه شما قرآن باشد. رسول الله فرمود، «بِالْعَدلِ قامَتِ السّماواتُ وَالأَرض». آسمان‌ها و زمین همه به عدل است. خدا عادل است. عدل را در متن تکوینی نظام هستی پیاده کنید. «الخیر بیدیک و الشرّ لیس الیک». آنچه که خیر است خیر محض است. از خیر محض جز نکویی ناید. او احسن الخالقین است. « فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحسَنُ الْخالِقین»(۱). همه ما باید مشمول این حکم باشیم. آیا می‌توانید به قدر یک میکرون اعوجاج، انحراف در نظام هستی پیدا کنید؟ یکی از این ستاره‌ها اگر در مسیر خودشان به قدر یک میکرون انحراف داشته باشد چه خواهد شد؟ طیاره را می‌بینید که در پرواز است. او اگر به قدر یک میکرون انحراف داشته باشد سر از کجا در می‌آورد؟ همه چیز به عدل است. اگر یکی از این آفریده‌ها در مسیرشان، مثلاً همین زمین به قدر یک میکرون اختلال پیدا کند، سرنگون شده و خورده به کرات دیگر. ستاره‌ها همین ‌طور.
رسول الله فرمود، «بالعدل قامت السّماوات و الارض». آسمان‌ها و زمین بالعدل است. یعنی خدا عادل است عدل در این نظام هستی بیکران، پایان ندارد. نظام هستی صمد است و غیرمتناهی. این نظام هستی به این زیبایی برای پروراندن یک درّ یکدانه زیباترین موجودات که میوه شجره وجود است، یعنی انسان آفریده شد. شما میوه شجره وجود هستید. قدرتان را بدانید. کشیک نفس را بکشید. غذاها را بو کنید. امضاها را بو کنید. شهادت‌ها را بو کنید. خیلی دقیق باشید. از جانب او عدل محض است. «بالعدل قامت السّماوات و الارض». تمام شئون زندگیتان را به عدل پیاده کنید. رو در بایستی‌ها را بگذارید کنار. فکر مباداها را نکنید. مبادا که چه؟ من امضای خلاف کنم مبادا؟ من شهادت و گواهی دروغ بدهم که مبادا؟ فلانی از بستگان و خویشاوندان من است که مبادا من فردا پس فردا به او احتیاج پیدا کنم؟ خلاف؟ گزاف؟ شهادت بی‌جا؟ امضای ناحق؟ عدل را در نظام هستی پیاده کنید. اگر یک میکرون خلاف در نظام هستی پیدا کردید بیایید هر خلافی می‌خواهید بفرمایید. او درست آفرید. او درست حکم کرد. قرآن است. « إِنَّ هَذَا الْقُرآنَ یَهدِی لِلَّتِی هِیَ أَقوَم»(۲). آن که مصوّر است، احسن الصّور، از ناحیه او انحراف و اعوجاج نیست. چه شده؟ پدر چه کرده؟ مادر چه کرده؟ حرف نشنیدند، کلاس ندیدید. کلاس اکابر آدم‌سازی، انسان‌سازی، کجاست؟ همین جا که الان نشستی. حسینیه‌ها، مساجد، روحانیون اصیل، درس خوانده. سوره توبه قرآن را باز می‌کنید آخر سوره توبه، « فَلَولَا نَفَرَ مِن کُلِّ فِرقَهٍ مِنهُم طَائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنذِرُوا قَومَهُم إِذَا رَجَعُوا إِلَیهِم»(۳) در میان شما افراد با استعداد، جوانان با استعداد، رشید، درس‌خوان، تشنه، آگاه کم نیسنتند. بروند به دنبال تحصیل. بروند زبان قرآن را فرا بگیرند. درس بخوانند. بروند در محضر اساتید زانو بزنند. درس بخوانند. با زبان قرآن آشنا بشوند. بیایند در کلاس اکابر.
کلاس اکابر کجاست؟ مسجد، حسینیه‌. مسجدتان بی‌روحانی نماند؛ روحانی اصیل الهی که آدم‌ساز باشد. محراب شما بی‌روحانی نماند. روحانی اصیل انسان‌ساز. شما در روی زمین چه کسی را می‌توانید مهربان‌تر، دلسوزتر از روحانیون اصیل پیدا کنید؟ از پدر و مادر شما به شما مهربان‌ترند. روحانی اصیل، درس‌خوانده و زحمت‌کشیده درد دین دارد. دلسوز به حال اجتماع است. پدر امّت است. خودش را فدای خلق خدا می‌کند. مسئولیت دارد و باید این کار را هم بکند.
آن روحانی که برای دنیا سینه می‌زند، او که روحانی نیست. مگر کار کم است؟ این همه کارهای گوناگون و مشروع. نان در می‌آورید. خب او هم برود نان در بیاورد. نعوذ بالله که منبر و محراب برای درهم و دینار باشد، برای دنیا باشد، برای هوا و هوس نفسانی باشد. « فَلَوْلَا نَفَرَ مِن کُلِّ فِرقَهٍ مِنهُم طَائِفَه»، در میان شما، شهر شما، روستای شما، اشخاصی که استعداد دارند بروند درس بخوانند. حسینیه کلاس اکابر است. منبر شما کرسی است برای استاد درس خوانده و زحمت کشیده. سوره ملک قرآن را می‌بینید که اینها برای تنبیه من و شماست. نیّت، احوال، خوراک، معاشرت، حالات انسان، انسانی می‌سازد غیر صورت انسانی. این حرف‌ها گزاف نیست. دلیل دارد. برهان دارد. دین خدا همه دلیل و برهان است. نظام هستی یکپارچه علم است. اصلا عالم یعنی علم انباشته روی هم.
زمین اسیر شما، آفتاب و ماه در اختیار شما، دریایی‌ها اسیر شما، جنگلی‌ها اسیر شما، آنچه هستند برای تو. هیچ موجودی را به عظمت جنابعالی نمی‌شود پیدا کرد. هوش شما، استعداد شما همه اسیر و مسخّر شما. امیرالمومنین«ع» دومین شخص نظام هستی چه بود؟ خاتم انبیاء«ص» که به انزال، یکبارگی صد و چهارده سوره قرآن بی‌نهایت بر او نازل شده، چه بود؟ کتاب هستی را بخوان و بالا برو. پایان ندارد. یکی از دانشمندان خارجی شصت سال راجع به خانه عنکبوت زحمت کشید و فکر کرد. ایشان با قواعد ریاضی گفت این تار عنکبوت را که باز کنیم و بشکافیم، چند دور گرد زمین می‌گردد.
من ۱۷ سال در محضر جناب علامه طباطبایی بودم. ایشان در یک جلسه فرمود که آن جاهای قرآن که خداوند در کارش هیچ‌کس را شرکت نداد، فقط می‌فرماید: من، هو، انّی، انّی جاعل فی‌الارض خلیفه. این فقط کار اوست. « هُوَ الذی یُصَوِّرُکُم فِی الأرحام کَیفَ یَشَآءُ»(۴). هو. کار دیگری نیست. این جاهایی که هو، انّی است دقت کنید کار هیچ‌کس نیست. فقط کار اوست. چه کسی خبر دارد؟ چه کسی می‌تواند به سرّ خلقت پی ببرد؟ جناب درخت هلو شما چه جوری این صندوق، این هسته‌ نجّاری شده را درست کردی و مغز و نطفه‌ات را داخل این صندوق به این قشنگی قرار دادی؟ شما چگونه اینجا روییدی و این میوه از شما تولید شد؟ چرا داخل این صندوق؟ برای حفظ نطفه‌ام و برای بقای نسلم. صندوق را چه جوری این‌طور درست کردی؟ چه کسی می‌تواند بیان کند؟ چه کسی می‌تواند به سرّش پی ببرد؟ قرآن می‌فرماید، « فَأَینَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجهُ اللَّه»(۵) به هر طرف روی بیاورید و به هر چه نگاه کنید، کتاب وجود هر چیزی را ورق بزنید، می‌بینید یکپارچه علم است نظام هستی. خداست که دارد خدایی می‌کند. من و شما نمی‌فهمیم. به اینجا که می‌رسیم درخت هلو به ما حرف می‌زند و می‌بینیم حق با ایشان است. می‌گوید شما از مادرتان سئوال کنید اگر ایشان به شما درست جواب داد که من شما را در رحم چگونه، چطور ساختم بیا من هم جواب بدهم. ما نمی‌دانیم. دست دیگری در کار است. مادر چه می‌داند؟ چه کسی می‌داند؟ هیچ‌کس نمی‌داند. هو.
جناب علامه طباطبایی فرمود ضمیرهای مفرد قرآن را مواظب باشید. هو. فقط هو. «هُوَ الَّذِی یُصَوِّرُکُمْ فِی الْأَرحَامِ کَیفَ یَشَاء»(۶) مصوّر اوست. هو. که نطفه را صورتی به این زیبایی و بوالعجب داده. در رشته آناتومی زحمت بکشید. ما تشریح را هم در خدمت استاد عزیزمان آیت‌الله شعرانی می‌خواندیم. تشریح شیخ الرئیس را. خود شیخ گاهی در میان حرف‌هایش می‌گوید جلّت قدرته، عظمت قدرته. الفاظی که آدم ماتش می‌برد. « وَ لا تَکُن مِنَ الْغافِلِین». خودت را فراموش نکن. «وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُم أَنْفُسَهُم»(۷). از کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند. آنها‌یی که خدا را فراموش کردند می‌دانید چه جایزه‌ای به ایشان داده می‌شود؟ جایزه‌ای که به ایشان داده می‌شود این است که خودشان را فراموش می‌کنند. آدم که خودش را فراموش کرد، هرزه‌خوار می‌شود، هرزه‌کار می‌شود، هرزه‌گو می‌شود، به صورت حیواناتی محشور می‌شود که پیغمبر خاتم فرمود پرده کنار برود در ماورای طبیعت که می‌گوییم محشر، در ماورای طبیعت صورت‌هایی را می‌بینید که صورت کفتار و بوزینه از آنها زیباتر و بهتر است. بعد ملائکه اعتراض می‌کنند به آنها که چرا این جوری؟ شما که مصداق «فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِین» بودید. این برای شما آمده. از هر صورتی شما را زیباتر آفرید و هیچ جانداری به زیبایی شما نیست. پس چرا این جور؟ راجع به هیچ موجود، جاندار، صحرایی، دریایی، پرنده، رونده و هر چه، هیچ موجودی این جوری که راجع به جنابعالی فرمود «فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِین» نفرمود. چرا به این صورت محشور شدید؟ «أَلَم یَأْتِکُم نَذِیرٌ»(۸) مگر شما روحانی، مربّی، مسجد، حسینیه نداشتید؟ حواست جمع باشد آقا. ما دلمان برای شما می‌سوزد. قدر روحانیون اصیل را بدانید.
رسول الله فرمود: دین خدا ناموس خداست، به ناموس خدا خیانت نکنید. پدر به گردن انسان حق دارد، پیغمبر حق ندارد؟ آفریدگار تو حق ندارد؟ پناه بر خدا. انسانی که کوردل شده است، می‌گوید چه حقی؟ چه شده؟
یک صبح به اخلاص بیا بر در ما
گر کام تو بر نیامد آنگه گله کن(۹)
شما قرآن را در متن نظام زندگیتان پیاده بفرمایید گر کامت بر نیامد آنگاه گله کن. جنابعالی که به راه بیفتی بیننده می‌شوی. تا همّتت چه باشد. چطور از پیشگاه نظام هستی شرم نداری؟ شما در روی زمین چه کسانی را می‌خواهید از روحانیون اصیل نسبت به خودتان دلسوزتر پیدا کنید؟ ممکن است یک آدم دزدی هم در این لباس در بیاید فراوان. دیروز هم بود امروز هم هست. جناب امیرالمؤمنین نفرین می‌کند چون این بلاها سر خودش هم آمد. نفرین می‌کند کسانی را که آرم نبوت را در بر دارند و آن را تور اغراض شهوانی و نفسانی و دنیوی‌شان قرار می‌دهند، نفرین می‌کند اینها‌ را. معاویه در همین لباس بود، عمروعاص در همین لباس بود. دومین شخص نظام هستی حضرت سیّدالاوصیاء امیرالمومنین است. اولین شخص‌اش خاتم انبیاء محمّد مصطفی است؛ یعنی اگر اولین و آخرین انبیاء جمع بشوند زمان پیغمبر اکرم همه زیر پرچم پیغمبر اکرم جمع می‌شوند. ما همه رعیت او هستیم.
دومین شخص نظام هستی را که به آسانی نمی‌شود خانه‌نشین کرد. دومین شخص نظام هستی علی امیرالمومنین که در صدر اسلام به جان امیرالمومنین قسم، به لقب و صفت و وصف وصیّ شناخته شده بود یعنی اگر در مجلسی صحبتی و اینها که حضرت وصیّ چه گفته. اصلاً وصیّ که می‌گفتند یعنی علی امیرالمومنین، به طوری که در روز عاشورا جناب اباعبدالله الحسین به لشکریان پسر سعد گفت مگر من فرزند وصیّ شما نیستم؟ شناخته شده بود به وصیّ. غذا، خوراک، همنشین، افعال، اعمال، احوال انسان کار را به جایی نکشاند که انسان به‌کلی چشم باز و گوش باز و اَینَ عماء و حقایق همه را زیر پا بگذارد. به وصیّ معروف بود امیرالمومنین. دومین شخص نظام هستی را بیست و چهار سال خانه‌نشین کردند. چه کسی کرده؟ معاویه. چه کسی کرده؟ عمروعاص. معاویه و عمروعاص در این لباس و این که ما جانشین پیغمبر و منبر، محراب، جانشین مردم. پول می‌داد معاویه به عمروعاص که عمروعاص در کوفه اراذل و اوباش کوفه، بصره، درنده‌ها، دنیازده‌ها را جمع ‌کند و او در جلو شعار می‌داد و آنها هم پشت سر همراهی می‌کردند. عمروعاص شعارش این بود زنده باد معاویه مرگ بر علی، آنها هم پشت سرش می‌گفتند و با او همراهی می‌کردند و بیست و چهار سال دومین شخص نظام هستی را خانه‌نشین کردند.
حواستان جمع باشد! قدر روحانیون اصیل را بدانید. مسجد و محراب، منبر، حسینیه‌ را تنها نگذارید. بگذارید مسجدتان « إِنَّمَا یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّه»(۱۰) معمور باشد اگر مؤمن بالله هستید، باید مسجدتان آباد باشد. آبادی مسجد به اذانش است، به نمازش است، به ارشادش است، به منبرش است، به روحانی اصیل است. دزد، بازار را آشفته می‌خواهد. وقت مردن عمروعاص که رسید، رو کرد به فرزندانش و گفت اگر کسی از سوراخ سوزن هوا بگیرد چقدر در زحمت است؟ من الان این جور در زحمتم. این تازه اولش است. پرده که برداشته شود ببین اینها‌ چه کاره‌اند؟
الان هم رسم عرب است که پشگل شتر یا گوسفند را جمع و خشک می‌کنند برای سوخت‌. در اینجا هم صحرایی‌ها همین کار را می‌کنند. بعد رو کرد به بچه‌هایش گفت ‌ای کاش پدرتان پشگل جمع می‌کرد و این پول‌ها را جمع نمی‌کرد. تازه این اولش است. ببینید چه جوری خودتان را می‌سازید. امضایتان را بو کنید، شهادتتان را بو بکشید، معاشرتتان را، خوراکتان را، حضور مردم را، غیاب مردم را، عرض و ناموس مردم را. حرف‌ها، امضاها، شهادت، کسب و کار‌ها را بو بکشید. انسان الهی باشید. هر چه که بوی بد می‌دهد دل را به اضطراب می‌اندازد. با عقل نجنگید، عقل را زیر پا له نکنید. عقل اجازه نمی‌دهد. وجدان و شرف اجازه نمی‌دهد. خودت اگر به جای آن طرف بودی و آن طرف به جای شما بود برای خود روا نمی‌دارید، نکنید. ابد در پیش دارید. ما انسان ازلی نیستیم به حساب شخص، اما انسان ابدی هستیم، یعنی دیگر هستیم که هستیم که هستیم به تعبیر جناب رسول الله، «انّما تنتقلون من دار الی دار». از جایی به جایی. رحم مادر عزیز بودید، زهدان. آمدید در این زهدان دوم، رحم دوم. الان در این رحم طبیعت، دنیا هستید. بعد می‌روید به رحم‌های دیگر، عوالم دیگر. «تنتقلون من دار الی دار». شما دیگر برای ابد آفریده شده‌اید. دیگر از بین رفتنی نیستید. ببینید خودتان را چه جوری دارید می‌سازید؟ در تمام احوالتان، در تمام اوضاع و امور زندگی‌تان. خب حالا دنبال این حرف‌های من خیلی چیزها برای شما پیش می‌آید. حق هم با شماست. همه جواب دارد. اشکالی که پیش می‌آید این است که شما از روحانیون اصیل دورید، آن اشکال پیش می‌آید که حرف در مطلب نشنیدن است، حرف در معلم نداشتن است، حرف در فقط اطفاء شهوت حیوانی است. نکاح برای انشاء صورت انسانی است نه برای اطفاء شهوت حیوانی
به تعبیر جناب رسول الله این قرآن مأدُبه الله درست، مأدِبه الله درست. مأدُبه یعنی سفره که روی این سفره غذا فقط برای جنابعالی است. مأدِبه الله یعنی ادبستان که ما مخفف می‌گوییم دبستان. این آقا می‌خواهد مشّاقی کند، می‌خواهد خطّش خوب بشود باید برود پیش استاد. سرمشق می‌دهد این طوری بنویس تا دستت ادب پیدا کند. این شیرین است. این خوش است. اما دستی که خدمت استاد نکرده، حروف را که می‌بیند مثل این است که کرم‌هایی پخش و پلا شده‌اند و خط را در آفتاب که بگذارند راه می‌افتد‌. دست استاد ندیده، درست تربیت نشده.
خودتان را به دست روحانیون اصیل که مؤدِّب‌اند، ادب آموزند، شما را درست می‌پرورانند و از خودشان حرف ندارند، حرف آفریدگار شما را، خدا و پیغمبر را در شما پیاده می‌کنند بسپارید. بپرسید که احسن الخالقین چرا این طور؟ برای این است که حرف نشنیده‌اید. این ساعت شما دین دارد یا بی‌دین است؟ تعجب نکنید. دین یعنی برنامه. این ساعت شما برنامه دارد یا ندارد یا همین‌جور بی حساب و کتاب است؟ این ساعت، آن طیاره، آن کشتی یک آن از دینش غافل شود چه می‌شود؟ همه دین دارند. کدام صنعت از صنایع شما هست که بی‌دین باشد؟
این مردم مگر قطرات نطفه نبودند؟ خدا در قرآن فرمود « فَلیَنظُرِ الإِنسانُ مِمَّ خُلِقَ؛ خُلِقَ مِن ماءٍ دافِقٍ»(۱۱) ‌ای انسان مخترع، ‌ای که این همه صنایع را می‌سازی چه کسی بودی؟ یک قطره نطفه. نمی‌گویی این سرمایه را، این علم را، این هوش را، این بینش را، این دانش را چه کسی به من افاضه کرد؟ شما هیچ موجودی را بی‌دین پیدا نمی‌کنید. بی‌دین باشد هرج و مرج می‌شود. دین را باید در شؤون زندگیتان پیاده کنید. مسجدتان دایر نیست. علمایتان را معطل و بیکاره گذاشته‌اید. نرفتید دنبال رشد عقلی‌تان. حواستان جمع باشد عاقبت بخیر باشید. ان‌شاءالله

پی‌نوشت‌ها
۱٫ مومنون/۱۴
۲٫ اسری/۹
۳٫ توبه/۱۲۲
۴٫ آل عمران/۶
۵٫ بقره/۱۱۵
۶٫ آل عمران/۶
۷٫ حشر/۱۹
۸٫ ملک/۸
۹٫ ابوسعید ابی‌الخیر
۱۰٫ توبه/۱۸
۱۱٫طارق۵-۶

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *