در باره ماهیت انقلاب اسلامی دو رویکرد وجود دارند. بر اساس یک رویکرد، انقلاب اسلامی بهمثابه پروژهای تلقی میشود که در یک زمان مشخص آغاز شده و در زمانی معین و محدود خاتمه مییابد. بر اساس رویکرد دوم، انقلاب اسلامی فرآیندی با مراحل متعدد است که زمانی طولانی و غیر محدود را به خود اختصاص داده و هر مرحله آن، به عنوان پروژهای مستقل و در ادامه مراحل پیشین تلقی و بر اساس نقشه راهی از پیش تعیین شده، هدایت و راهبری میشود.
درحالی که بر اساس رویکرد اول (انقلاب بهمثابه یک پروژه) انقلاب اسلامی، دارای مرحله واحدی است که همانا اختصاص به از بین بردن رژیم طاغوت و تشکیل نظام اسلامی (مبتنی بر ساختاری نو، قانون اساسی نوین، کارگزاران اسلامی) دارد. در رویکرد دوم، (انقلاب اسلامی بهمثابه فرآیند) انقلاب مراحل متعدد متکاملی دارد و تحقق کامل آن، از غایات حداقلی آغاز میشود و تا عالیترین مراحل آن امتداد مییابد. بدیهی است هرگونه رویکردی به ماهیت انقلاب اسلامی، علاوه بر شناخت دقیق آن، مبتنی بر غایات انقلاب اسلامی و بلکه اتخاذ هر یک از این دو رویکرد، مستلزم تصمیمسازیها و راهبردهای متفاوتی برای هدایت انقلاب اسلامی است.
بر این اساس در رویکرد انقلاب بهمثابه پروژه، انقلاب اسلامی به سقوط نظام شاهنشاهی به عنوان نظامی طاغوتی و نامشروع و تبدیل آن به نظامی اسلامی و تدارک مقدمات استقرار آن در قالب تأسیس ساختارها و تحقق نظام اسلامی در قالب شکلی خاص، تدوین قانون جدید اسلامی و بهکارگیری کارگزاران متعهد و انقلابی محدود میشود و با وجود مشکلات و سختیهای فراوان در چند سال اول به پایان میرسد.
بدیهی است، با توجه به تحقق و تثبیت انقلاب اسلامی و به سامان رسیدن آرمانهای آن در قالب جمهوری اسلامی (در منطقه جغرافیایی محدود مانند کشور ایران)، حاکمان و کارگزاران نظام اسلامی و بلکه توده مردم و شهروندان میبایست رویکرد قانونمداری در مقابل انقلابیگری را اتخاذ کنند و غایاتی فراتر از قوانین مصوب همین نظام را مدنظر قرار ندهند و با قرار گرفتن ذیل نظام بینالملل به عنوان یکی از اعضای عادی آن تا حد ممکن ذیل ضوابط حاکم بر آن، قرار گیرند و عمل کنند.
بدیهی است در این رویکرد صدور انقلاب اسلامی و توسعه آن در سایر کشورهای جهان، جایی ندارد و با تحقق جمهوری اسلامی به عنوان کشوری که نظام اسلامی در آن مستقر شده است، دیگر وظیفهای برای توسعه انقلاب اسلامی وجود ندارد.
این در حالی است که بر اساس رویکرد انقلاب بهمثابه یک فرآیند، انقلاب اسلامی در پی اسقاط رژیم طاغوتی و تشکیل و استقرار نظام اسلامی تنها مرحله آغازین فرایند انقلاب اسلامی تلقی میشود و در مراحل بعد میبایست مبتنی بر غایات نظام معرفتی اسلام، تحقق اسلام حداکثری را تا رسیدن به جامعه آرمانی (مهدوی) مهیا نماید.
گرچه انقلاب اسلامی در ایران مستقر شده است، لکن فروکاست انقلاب اسلامی به جمهوری اسلامی ایران و محدود به منطقه جغرافیایی خاص در راستای اهداف کلان انقلاب اسلامی قرار ندارد؛ بلکه بر اساس این رویکرد، انقلاب اسلامی میبایست به نظامی اسلامی مبتنی بر آموزههای معرفتی و کلان بومی همان نظم معرفتی تبدیل شود، به گونهای که این نظام اسلامی بتواند بستر مناسب برای پیشبرد اهداف و مراحل بعدی آن را راهبری کند.
مقام معظم رهبری مراحل پنجگانهای را برای مراحل انقلاب اسلامی بر شمردهاند که از انقلاب اسلامی شروع میشود، به نظام اسلامی امتداد مییابد و با تشکیل دولت اسلامی و ایجاد جامعه اسلامی و کشور اسلامی به تشکیل تمدن نوین اسلامی میرسد. این فرایند به اجمال در انقلاب اسلامی نبوی در جامعه مدینه النبی مشاهده میشود و چه بسا رمز توسعه اسلام و هنجارهای آن در قالب جهانیسازی معارف اسلامی را بتوان در تبدیل اسلام (به عنوان معرفت)، به انقلاب اسلامی (از بین بردن طواغیت زمانه)، استقرار نظام اسلامی نبوی(ص) در منطقه وسیعی در حجاز، ایجاد دولت اسلامی در شهر مدینه و تبدیل جامعه موجود به جامعه اسلامی و در نهایت تبدیل نظام معرفتی اسلام به تمدن اسلامی مشتمل بر خرده نظامهای ساختاری، شکلی، معرفتی و بلکه سبک زندگی در عرصههای مختلفی دانست که از سایر نظامهای معرفتی و ساختارها و قوانین آن و در نهایت، تمدنهای موجود غیراسلامی متمایز شده است.
بدیهی است انقلاب اسلامی در رتبه نازلی از انقلاب نبوی(ص) در صورتی میتواند اهداف و غایات خویش را به صورت کامل محقق سازد که بتواند پس از سرنگونی طواغیت و نامشروع، نظامی مبتنی بر آموزههای بومی اسلام تأسیس کند و با تدوین قوانین اساسی و خرد، ایجاد ساختار مناسب و کارآمد، بستر ایجاد دولتی اسلامی و استمرار آن را فراهم آورد و با بستر فرهنگ و دین در جامعه به اسلامیسازی جامعه و کشور اهتمام ورزد.
بر این اساس، انقلاب اسلامی به عنوان الگوئی کارآمد، جایگاه مناسبی در میان جوامع مستضعف مییابد و میتواند زمینهساز توسعه انقلاب اسلامی به سایر مرزهای جغرافیایی شود. و نیز با انضمام مناطق جغرافیایی دیگر به فرایند انقلاب اسلامی میتواند تمدنی نوین و مبتنی بر آرمانها و غایات انقلاب اسلامی ایجاد کند که گسترهای فراگیر را در سطح جهان در بر میگیرد.
آنگونه که رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم انقلاب با اشاره به «ایجاد تمدن نوین اسلامی» از «آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی(ارواحنافداه)» یاد کردند، جمهوری اسلامی میبایست به عنوان امّالقری و خاستگاه معرفتی و الگوی انقلاب اسلامی نقشه راهی را برای وصول به تمدن نوین اسلامی فراهم کند. بدیهی است در این راه، ضمن بازتولید نظام کلان معرفتی و خرده نظامهای معرفتی (در عرصههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و …) باید این نظامهای معرفتی به ساختار، شکل، قانون و سبک زندگی تبدیل شوند و قابلیت الگوبرداری از آنها فراهم آید و با تبدیل جامعه انقلابی به جامعه منتظر، مقدمات تحقق جامعه آرمانی مبتنی به ظهور امام زمان(عج) مهیا گردد.
سلام عالی بود