وظیفه پاسداری از جوهره «گام دوم» انقلاب

 

طفل کوچکی را در نظر بگیرید که آرام­آرام می­بالد و در گذر زمان رشد می­کند و مراحل خردسالی، کودکی، نوجوانی، جوانی، میانسالی و… را پشت سر می‌گذارد. اما چه چیزی تشخص و انسجام این موجود بالنده را حفظ می­کند و قوام شخصیتش چیست؟ پاسخ روشن است، روح و نفس مدبر او که در این مراحل همیشه یکی است و تنها در حرکتی جوهری در قالب بدنش رو به مقصدی می­رود. در مقیاس­هایی گسترده­تر، وضعیت یک جمع، جامعه، فرهنگ و تمدن نیز چنین است، یعنی هر کدام جوهره و روحی دارند که مایه تشخص و قوام و سبب حرکت و بالندگی کالبد و قالبشان است.

حرکت جوهری انسان هم ضرورتاً با سعادت او ملازم نیست و ممکن است با خروج فطرت پاک توحیدی و روح الهی دمیده شده در او از صراط مستقیم خارج و به شقاوت منتهی شود. به ­همین­سان، جوهره حرکت­های اجتماعی نیز ممکن است دچار زنگار و غبار شده یا در مسیری نادرست یا خلاف افتاده و به‌تدریج منحرف شوند و از حرکت بیفتند و یا هرچه شتابان­تر پیش بروند و از مقصد دورتر بیفتند! لذا یک حرکت اجتماعی را تنها با حفظ جوهره اصلی آن می­توان حفظ کرد و بسط داد و این سنتی است از سنن حاکم بر عالم.

انقلاب اسلامی نیز ­که اکنون در آستانه گام دوم از حرکت تکاملی­ خود قرار دارد است از این قاعده مستثنی نیست. جوهره و روح انقلاب نیز ممکن است عامدانه، غافلانه یا جاهلانه دچار زنگار و از صراط مستقیم خود خارج شود. ازاین­رو باید کارآزموده و پُرانگیزه از انقلاب حراست کرد و آن ­را هرچه بیشتر به آرمان بزرگش که ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی «ارواحنافداه» است نزدیک کرد؛ وگرنه دروغ­ها به ­جای حقایق خواهند نشست و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت که رهزنان بسیارند!

بی‌توجهی به شعارهای انقلاب و غفلت از جریان انقلابی در برهه‌هایی از تاریخ چهل‌ساله­اش خسارت‌بار بود که اگر این گونه نبود، بی‌شک دستاوردهای انقلاب بسی بیشتر بود. بنابراین باید مهم­ترین وظیفه همگانی در مقابل گام دوم انقلاب را حفظ روح و جوهره آن و امتداد دادن به همان در تناسب با مقتضیات عصری و در قامتی متناسب با نیازهای مرحله­ای آن دانست.

اما روح و جوهره گام دوم انقلاب چیست؟

جوهره گام دوم انقلاب همان جوهره گام اول  یعنی امتداد «نهضت توحیدگستریِ» پیامبران و اوصیاء و اولیاء«ع» است که از بدو زندگی بشر در طول تاریخ امتداد داشته است. گام دوم انقلاب را نباید از نهضت پیامبران«ع» جدا پنداشت. اگر روح نهضت انبیاء و به­ویژه دین خاتم، توحیدگستری و بسط توحید در همه ابعاد و زوایای زندگی فردی و اجتماعی بشر باشد، باید همین روح و جوهره را تا آخرین منزلگاهش که بسط خورشید ولایت علی­الإطلاق ولی اعظم خداوند «عج» است، گام به گام و نسل به نسل حفظ کرد و امتداد بخشید. در این ­صورت، اگر شرایط مرحله­ای اقتضا کند که مثلاً در برهه­ها و مقاطعی از مسیر کاروان انقلاب، علم یا اقتصاد یا فرهنگ و… برجستگی بیابند و به­طور تاکتیکی بدانها اهمیت زیادی داده شود، لکن روح جاری در همه آنها باید معنویت و اخلاق توحیدی باشد تا بتوان گفت گام دوم به­طور صحیح در حال تحقق است.

به همین جهت دومین بند از توصیه­های هفتگانه بیانیه‌ گام دوم مقام معظم­رهبری را به ‌لحاظ محتوایی باید مهم‌ترین بند آن دانست؛ زیرا به ­تعبیر ایشان: «معنویت و اخلاق، جهت‌دهنده همه حرکت­ها و فعالیت­های فردی و اجتماعی و نیاز اصلی جامعه است. بودن آنها، محیط زندگی را  حتی با کمبودهای مادی، بهشت می‌سازد و نبودن آنها، حتی با برخورداری مادی، جهنم می‌آفریند.»

معنویت انقلاب یا روح و معنای توحیدی جاری در آن، همان سخن جدیدی بود که حتی طلیعه­هایش بشر خسته معاصر را مجذوب خود (و در واقع متوجه فطرت توحیدی­اش) کرد،‌ اما نه معنویتی خزیده در گوشه عافیت و همساز با اسلام آمریکایی، بلکه معنویتی متناسب با «اسلام ناب» که معمار انقلاب منادی آن بود. اساساً انقلاب ­اسلامی بر پایه معنویت پی­ریزی شد و درحقیقت، تبلور اسلام ­ناب بود که آکنده از روح معنویت ­و درحقیقت، تجلی تام معنوی­ترین حقیقت عالم یعنی «توحید» است.  پس امتداد انقلاب و گام‌های متوالی­اش نیز باید همین گونه رقم بخورد تا به اهدافش که همان بسط اهداف نهضت توحیدی پیامبران است، نایل شود.

از یک منظر باید گفت مهم­ترین ­هدف ­انقلاب اسلامی، بسط هرچه بیشتر معنویت ­ناب ­توحیدی ­اسلام در زندگی انسان­ها و در جان­ها و جوامع ­بشری ­است.  به تعبیر مقام ­معظم­ رهبری، «انقلاب اسلامی ایران قبل ­از هر چیز یک ­انقلاب ­معنوی­ است.(۱) رد پای ­انقلاب­ بزرگ اسلامی ­ما معنویت ­است و این­ معنویت اولین ­پیام این ­انقلاب و امام ­معنوی آن ­است.(۲) اگر این انقلاب توانسته باشد مبشر و مبلغ معنویت و مروج آن در جامعه شود، به بخش عمده‌ای از اهداف خود دست یافته ­است.»(۳)

لذا مهم­ترین وظیفه همگانی معتقدان به نهضت­اسلامی را باید، «حفظ و پاسداری و بسط و گسترش­دادن هرچه ممکن به جوهره انقلاب، یعنی معنویت توحیدی اسلام ناب» دانست. اما هر معنویت­نمایی‌ای ­نیز مطلوب­ و کارگشا نیست و بلکه خود می­تواند عاملی برای تحریف از جوهره انقلاب باشد. بدین­جهت و همچنین برای روشن­تر و کاربردی­تر شدن وظیفه یادشده، باید ویژگی‌های بارز معنویت اصیل اسلامی را که آن انسان معنوی و عارف و وارسته از پیرایه‌های مادی یعنی حضرت امام­ نیز بدان دعوت می­کردندریال بیان کرد. مهم­ترین ویژگی­ها که روح همه آنها نیز همان بسط توحید ناب اسلامی است عبارتند از:

* ­­گستره، عمق و غلظت ­توحیدی: معنویت­ اصیل­ اسلامی در اصول و مبانی­ عمیق توحیدی ریشه­ دارد و درواقع همان­ توحید بسط­یافته در همه مراتب عالم و جمیع­ شئون ­زندگی است ­که تکوین و تشریع­ را درمی­نوردد. از این­رو معنویت ­ناب ­اسلامیِ برگرفته از چنین توحید مطلقی نیز در همه اجزاء و مؤلفه‌‌های زندگی بسط­ می­یابد و تنها به ­حیطه­های ­خاصی­ از آن محدود نمی­شود؛ بلکه ­حتی به مادی­ترین پدیده­های زندگی، رنگ توحیدی و صبغه الله ­می‌زند­.

با چنین ­منطقی ­می­توان در انجام­ هر کاری، معنویت و تقرب به­ حق تعالی ­را درک­ کرد. اگر موانعی بر سر راه چنین معنویتی نباشد، حضور و رسوخش در خانه، کارخانه، مدرسه، بازار، رسانه، هنر، و… و در همه ابعاد جامعه و در راه ­و روش زندگی­ روزمره مردم احساس­ خواهد شد؛ چنانچه در برهه­هایی ­از تاریخ انقلاب چنین ­پدیده­ای مشهود ­بود و حضرت امام­ نیز جلوه­های بدیعی از آن را در زندگی شیفتگان خود بروز و ظهور داد.

*روح­ ولایی و ارتباط­ وثیق با اهل­بیت«ع»؛ «ولایت»، امتداد توحید و چهره دیگر آن ­است­ که مراتب بسیاری را شامل می­شود؛ ­­از ولایت ­علی­الاطلاق­ الهی گرفته تا جلوه آن در اهل­بیت ­عصمت­ و طهارت«ع»­، ولایت نیابیِ عالمانِ ­برخوردار از شرایط­ مقرر، و… . معنویت ­انقلابی نیز در جمیع ­مراتبش پیوند مستحکمی با مقوله ولایت داشته و روح ولایی بر آن سیطره ­دارد. و همین هم موجب ­کشش و شور و نشاط و جذبه و جهش­ بسیار در پیمودن مسیر نهضت­ اسلامی­ می­شود.

* ­برخورداری ­از روح­ حماسی و جهادی و تلاش­ خالصانه و مجاهدانه؛ معنویت ­اسلامی ­ناب همان گونه که به مبارزه با نفس­ اماره و پیکار با دشمن­ درون توجه ­دارد، بدون­ حضور در ساحت جهاد بیرونی با طواغیت و دشمنان­ دین نیز بی­معناست. به فرموده­ رسول­اکرم«ص»: «رهبانیت امت­ من جهاد در راه خداست».(۴) اساساً توحید اطلاقی در حیطه فردی متوقف­ نمی‌ماند و همه ساحت­های ­زندگی ­را درمی‌نوردد. از آنجا که­ روح ­توحید، نفیِ ­عبودیت ­غیرخداست، معنویت ­توحیدی نیز همواره با طاغوت­های­ زمان­ درگیر نبرد است. آمیختگی با فرهنگ جهاد و حماسه و عجین ­بودن با آیین شهادت و یاد شهیدان، از جمله لوازم ­مهم ­ویژگی معنویت ­اصیل ­اسلامی ­است. به خاطر همین معنویت ناب بود که باعث گردید، «مجاهدت‌های جوانان در میدان­های سخت از جمله دفاع مقدس با ذکر و دعا و روحیه برادری و ایثار همراه و ماجراهای صدر اسلام زنده و نمایان در برابر چشم همه قرار داده شوند. پدران و مادران و همسران بر اساس احساس وظیفه دینی از عزیزان خود که به جبهه‌های گوناگون جهاد می‌شتافتند، دل کندند و آنگاه که با پیکر خون‌آلود یا جسم آسیب‌دیده آنان روبه‌رو شدند، از مصیبت با شکر استقبال کردند. مساجد و فضاهای دینی رونقی بی‌سابقه یافتند و صف نوبت برای اعتکاف از هزاران جوان و استاد و دانشجو و زن و مرد شکل گرفتند و صف نوبت برای اردوهای جهادی و جهاد سازندگی و بسیج سازندگی از هزاران جوان داوطلب و فداکار تشکیل شد. نماز و حج و روزه‌داری و پیاده‌روی زیارت و مراسم گوناگون دینی و انفاقات و صدقات واجب و مستحب در همه‌جا به‌ویژه در بین جوانان رونق یافت و تا امروز روزبه‌روز بیشتر و باکیفیت‌تر هم شده است.»

از دیدگاه ­اسلام، تهذیب ­انتزاعی و بریده ­از واقعیت­های جامعه مقبول نیست و اگر جهاد و تهذیب­­نفس در متن­ مبارزه با دشمنان درونی و بیرونیِ ­اندیشه ­توحیدی ­صورت ­نگیرد، همانند توهم پهلوانی­ در مصاف‌های­ خیالی با پهلوانان­ صفحه نمایش است! اجتماع و فراز و فرودهایش، ظرف بروز بواطن ­انسان ­و محل آشکارشدن صحت و سقم ادعاهای ­اخلاقی­ و میدانی­ است ­که فضایل و رذایل ­اخلاقی ­نهفته در انسان ­را ظاهرمی­کند و بدین وسیله، می­توان ­آنها را شناسایی­، تثبیت،  تکمیل ­یا ازاله ­کرد.

اساساً رویکرد معنوی و اخلاقی ­صحیح با گوشه­گیری­ از جامعه ­­اسلامی و بدون­ روحیه انقلابی شکل­ نمی‌گیرد. آنکه با وجود فراهم ­­بودن زمینه­های ­مناسب برای­ خدمت به­ دین و بسط­ توحید هنوز هم نسبت به نیازهای ­نهضت­­اسلامی بی­اعتناست، درواقع دغدغه معنویت­ راستین و همه­جانبه اسلامی ­را ندارد و اخلاق و معنویت ­کاذبی به ­کارش ­می­آید که با عافیت­طلبی و انزوا و بی­توجهی به دردهای­ خلق ­خدا سازگار است. به فرموده مقام­معظم­رهبری: «ما اگر طرفدار اخلاقیم باید همین ­روحیه انقلابی ­را تقویت­ کنیم. اخلاق­ را هم به برکت­ روحیه ­دینی­ و انقلابی­ می­شود تأمین­ کرد. اخلاقِ­ بدون ­دین، اخلاقِ­ بدون ­تقوا، اخلاقِ ­بدون روحیه انقلابی و حرکت­ جهادی و میل به ­جهاد در راه ­خدا نه پدید می‌آید و نه منعقد می‌شود. اگر هم منعقد بشود عمقی­ ندارد!».(۵)

ظرفیت­های ­بی­نظیری ­که ­انقلاب ­­اسلامی برای ­اقامه دین­ حق فراهم­ آورد، تکالیفی به­ وسعت و گستردگی حیات ­دنیوی و اخرویِ ­جان­ها و جوامع ­بشری ­را متوجه ­دین­مداران معاصر ­کرد. به ­همین­­جهت بخش­ مهمی­ از مسیر رشد معنوی و سلوک­ روحی­ آنان نیز در گروی­ امتثال­ رسالت­ عصری­ آنهاست. بی­تفاوتی نسبت به­ جریان­های ­حق ­و باطل و دامن­کشان­ از کنار نبرد تاریخی ­آنها عبور کردن، نه ­تنها موجب ­رشد معنوی و عروج ­روحی ­نمی­شود، بلکه­ به­تدریج انسان ­را از تشخیص­ حق ­و باطل و فتنه­شناسی محروم و چشم بصیرتش­ را ضعیف یا نابینا می­کند. حتی ممکن است ­کارش را به ­عاقبت­ سوءِ جانبداری­ پیدا و پنهان از باطل­ بکشد.

بدیهی است که سلوک­ در بستر اجتماع در تضاد با خلوت ­انس ­و ذکر نیست، بلکه هریک پشتیبان ­و شکوفاگر دیگری است­ و در ترابطی ­حلقوی ­و تصاعدی به ­مدد یکدیگر می‌آیند و موجب ­رشد معنوی و صعود روحی­ انسان­ می­شوند. رابطه هر چه­ بیشتر با خداوند متعال، هویت­ انقلابی­ را مستحکم­تر و قوی­تر می­سازد و به ­تعبیر مقام­معظم­رهبری، «رابطه دل­ها با خدای ­متعال آن­ رابطه‌ای ­است­ که اگر تأمین ­شد، پشتوانه هویت ­انقلابی و عزم ­و اراده ماست».(۶)

حاصل سخن آنکه، گام دوم انقلاب را نباید گامی بریده از گام اول انقلاب و عقبه تاریخی آن به درازای نهضت توحیدگستری پیامبران پنداشت، بلکه مرحله­ای نوین از همان حرکت الهی است که باید روح و جوهره­اش را نیز در کالبد آن و در همه اجزای صوری و محتوایی­اش حفظ کرد تا بتوان مقاصد و اهداف این گام را نیز محقق ساخت و آن را به سلامت به گام بعدی که ان‌شاءالله ظهور کامل شمس ولایت مهدوی«عج» از پس پرده غیبت باشد. چنین وظیفه­ای به­عنوان رسالتی تاریخی بر دوش همه معتقدان به نهضت­ اسلامی، به­ویژه مخاطبان اصلی بیانیه گام دوم یعنی نسل جوان است.

 

پی‌نوشت‌ها

۱ـ بیانات در دیدار طلاب­ حوزه‌های ­علمیه ­استان ­تهران،۶/۶/۱۳۹۶٫

۲ـ همو، سالگرد ارتحال­حضرت­امام­خمینی­ره،۱۴/۳/۱۳۷۶٫

۳ـ همو، پیام به‌مناسبت هفته­وحدت حوزه و دانشگاه،۲۷/۹/۱۳۶۰٫ همچنین: «دست­های­ سردمداران و شبکه‌های اختاپوسی ­مادی…، دنیا را به­­سوی مادیگری سوق ­داده و ملت­ها را در منجلاب ­مادیگری ­غرق­ کرده ­است… برای ­بشر، معنویت، یک­ غذا و تغذیه روحی­ است. مگر می‌شود بدون ­معنویت، انسان بتواند مدت طولانی‌ای راحت ­زندگی­­کند؟…پیام ­انقلاب­­اسلامی، پیام ­­معنویت، توجه به ­معنویت، واردکردن عنصر معنویت در زندگی ­انسان و توجه به اخلاق ­و خداست». همو، سالگرد ارتحال­حضرت­امام­خمینی­ره،۱۴/۳/۱۳۷۶٫

۴ـ شیخ­ صدوق، الأمالی، ص۶۶: «…رَهْبَانِیَّهُ أُمَّتِی‏ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ الله». ‏

۵ـ همو، دیدار جمعی­ از مسئولان و فعالان ­فرهنگی، ۳۰/۵/۱۳۹۶٫

۶ـ همو، دانشگاه افسری، ۳/۳/۱۳۹۵٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *