ساز و کارهای موفقیت سیاست خارجی از منظر رهبـر انقـلاب

مطالعه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از منظر رهبر معظم انقلاب به علت قرار داشتن ایشان در رأس حاکمیت نظام اسلامی از اهمیت زیادی برخوردار است. آنچه که مبانی رویکرد و نظریه ایشان را در سیاست خارجی شکل می‌دهد، اسلام و مبانی معرفتی و دینی است. اگر انسان را به عنوان واحد تحلیل در نظریه سیاست خارجی در نظر بگیریم، از نظر ایشان چنین انسانی باید واجد ویژگی‌هایی چون، «تکلیف‌محوری نه نتیجه‌گرائی»(۱)، «مسئولیت»، «آفرینش»، «ترجیح فلاح و رستگارى اخروى بر سود دنیوى»، «اهل مجاهدت و تلاش و مبارزه بودن در راه خدا»، و «قائل بودن به «تداوم حیاتِ بعد از مرگ»(۲) و همه خصلت‌های تعالی‌بخش باشد.

در پرتو چنین نگرشی به انسان است که سیاست خارجی به عنوان مکمل نظام سیاسی داخلی می‌بایست «رسالت‌گرا»، «تکلیف‌گرا و نه صرفاً نتیجه‌گرا»، «عدالت طلب»، «مسئول در مقابل سرنوشت انسان‌ها»، «ظلم‌ستیز و استکبارستیز» باشد و در جهت «حاکمیت حق و صلاح»(۳) و «تحقق پیروزی نهایی ارزش‌ها و محو  قدرت‌های ستمگر» گام بردارد.(۴)

سیاست خارجی مجموعه‌ای از اهداف و ابزارهای دستیابی به آنهاست که واحدهای سیاسی در سطح بین‌الملل دنبال می‌کنند. رهبر انقلاب در بیانات متعددی، روش‌ها و ساز و کارهایی را برای موفقیت سیاست خارجی پیشنهاد می‌کنند که به مهم‌ترین آنها اشاره می‌شود.

 

  1. معیار ارتباط، عدم وجود رابطه سلطه

از منظر رهبر انقلاب معیار ارتباط با دیگر کشورها، سازمان‌ها و نهادهای منطقه‌ای و بین‌المللی عدم وجود رابطه سلطه است و جمهوری اسلامی ایران با هر کشوری که قصد سلطه ندارد، آماده برقراری ارتباط است. از سوی دیگر خود جمهوری اسلامی ایران نیز قصد سلطه بر هیچ کشوری را ندارد:

«ما روابط ناشى و برآمده‏ از نظام سلطه در سیاست بین‏المللى را قبول نداریم. خود ما هم در هویت و شخصیت جمهورى اسلامى مانع مى‏شویم از اینکه وارد نظام سلطه شویم و اجازه هم نمی‌دهیم که سلطه‏اى بر ما به وجود بیاید یا خود ما سلطه‏گرى کنیم.»(۵)

از نظر رهبر انقلاب مبنای این ارتباط مبتنی بر عدم سلطه و اصل «نه شرقی، نه غربی» است که بیانگر خصوصیت عدم اتکا به شرق و غرب در انقلاب اسلامی است:

«ما در ایجاد ارتباط باز عمل مى‏کنیم و هیچ شرطى جز ارتباط سالم و مبتنى بر منافع طرفین و عدم ابتنا بر زورگویى و سلطه‏گرى نداریم. اصل سیاسى و زیربناى «نه شرقى، نه غربىِ» ما به ‏هر حال محفوظ است. بر اساس این اصل، سیاست ما تابع هیچ رکنی ـ نه شرق و نه غرب ـ نخواهد شد.»(۶)

ایشان موضوع ارتباط با آمریکا را نیز از این زاویه تحلیل می‌کنند و برقراری ارتباط با این کشور را تا زمانی که آمریکا به دنبال تحمیل خواسته‌های خود است، مردود می‌دانند:

«جمهورى اسلامى، رابطه با رژیم امریکا را که رمز و نشانه‏ قلدرى و سلطه‏ ناحق و مظهر ستم به ملت‌هاى ضعیف عالم است، مردود مى‏داند.»(۷)

 

  1. اهمیت بیشتر ملت‌ها

از نظر رهبر انقلاب، نظام جمهوری اسلامی تجلی خواسته‌های مردمی در سطح داخلی است و سیاست خارجی و روابط بین‌الملل نیز باید همسو با تحقق خواسته‌های مردم باشد:

«ما در انقلابمان از اول چند اصل را فهمیدیم. یکى از این اصول این بود که هر نظامى که بر پایه مردم بنیانگزارى نشده باشد، ماندنى نیست. این مردم هستند که مى‏توانند نظامى را به وجود آورند و وقتى که به وجود آوردند، حفظ کنند، ولو تمام قدرت‌ها با آنها مخالفت کنند.»(۸)

از نظر رهبر انقلاب بین خواسته ملت‌ها و اقدامات اکثر دولت‌ها نوعی تضاد و تناقض وجود دارد و اگر دولت‌ها به خواسته ملت‌ها توجه کنند، زمینه استکبار، تضعیف حقوق سایر کشورها و سلطه از بین خواهد رفت. از نظر ایشان ملت‌ها بیش از دولت‌ها طالب‌حق و حقیقت‌اند. این مسئله حتی در مورد ملت‌هایی هم که دولت‌های آنها سابقه استعماری دارند و همچنان به دنبال سلطه بر سایر کشورها و ملت‌ها هستند، صادق است. درست به همین دلیل است که ایشان در بیانات مختلف به بحث درباره ملت آمریکا می‌پردازند و مردم آمریکا را متفاوت از دولت امریکا و مبرا از عقاید و اغراض سیاسی آنها می‌دانند:

«بحث دشمنى یک ملت با یک ملت دیگر نیست. بارها گفته‏ایم که ما با ملت امریکا دشمنى نداریم. با اشخاص کارى نداریم. ما با مقاصد و اغراض طرفیم.»(۹)

و یا

«آمریکایی‌ها تا ابد با امام آشتى نمى‏کنند. البته آمریکایی‌ها که مى‏گوییم، مرادمان ملت امریکا نیست. مراد رژیم امریکا و گردانندگان سیاست‌هاى امریکا هستند.»(۱۰)

از نظر ایشان:

«نسبت معکوسى بین ارتباط با مردم و ارتباط با قدرت‌ها و پناه بردن به آنها وجود دارد. هر حکومتى که ارتباطش با مردم خودش صمیمانه است، به قدرت‌ها بى‏اعتناست و هر حکومتى که با مردم خود رابطه ندارد، با قدرت‌هاى بزرگ گرم مى‏گیرد و به آغوش آنها پناه مى‏برد، به آنها تکیه‏ مى‏کند، قهراً از آنها حرف‏شنوی دارد و دستورات آنها را اجرا مى‏کند. هر حکومتى که به قدرت‌ها نزدیک شد، از مردم خود دور مى‏شود و هر حکومتى که از قدرت‌هاى بزرگ جهانى دور شد، در دل مردم خود جاى مى‏گیرد.»(۱۱)

به نظر می‌رسد دلیل توجه بیشتر مقام معظم رهبری به ملت‌ها در حوزه سیاست خارجی و روابط بین‌الملل در مقایسه با دولت‌ها ناشی از سه مسئله اساسی است. نخست اینکه سوابق دولت‌ها نشان می‌دهد که آنها بیش از آنچه که در راستای منافع ملت‌های خود تلاش کنند، در جهت منافع استکبار و قدرت‌های بزرگ گام برمی‌دارند:

«این دولت‌ها نیستند که می‌توانند در مقابل امریکا مقاومت کنند. دیدید که دولت‌ها در کنفرانس‌ها چه خیانت‌هائی کردند. اگر قرار باشد کسی جلوى حرکت فرعونى و طاغوتى و استکباری امریکا و ایادی‌اش را بگیرد، این ملت‌ها هستند که مى‏توانند.»(۱۲)

دوم اینکه ملت‌ها محذوریتی در برخورد با سلطه و استکبار ندارند و درخواست و پافشاری آنها دولت‌ها را مجبور به تغییر مواضع خود خواهد کرد:

«…دولت‌ها ممکن است براى خود محاذیرى فرض کنند، اما ملت‌ها این محاذیر را ندارند.»(۱۳)

سوم اینکه استکبار برای دستیابی آسان‌تر به منافع خود در اقصی ‌نقاط جهان همواره در پی حذف ملت‌ها از معادلات سیاسی جهانی بوده است:

«سیاست مراکز قدرت بین‏المللى از اوایل این قرن تا امروز، همیشه این بوده است که ملت‌ها را از معادله‏ قدرت حذف کنند، چون اگر ملت‌ها در معادله‏ قدرت وارد شوند، دستگاه اقتدارطلب استکبار شکست خواهد خورد.»(۱۴)

و اگر ملت‌ها بیدار شوند هیچ قدرتی قادر نخواهد بود در مقابل آنها مقاومت کند و در نهایت این ملت‌ها هستند که در این نبرد پیروز خواهند شد:

«امروز دیگر دنیا، دنیایى نیست که تحمیل‌های اروپا و کشورهاى بزرگ آسیا و سیاستمداران پررو و زیاده‏طلب و گستاخ و بداخلاق امریکا را قبول کند. در دنیای امروز هر ملتى براى خود جایگاه و موقعیتى دارد.»(۱۵)

 

  1. تلاش برای وحدت اسلامی

در اندیشه مقام معظم رهبری، دنیای اسلام از اهمیت زیادی برخوردار است. این اهمیت ناشی از اشتراکات فرهنگی و قدرت عظیمی است که دنیای اسلام در صورت وحدت می‌تواند آن را به وجود آورد:

«امروز مناطق جغرافیایى مسلمانان مهم‏ترین مناطق جهان و از لحاظ طبیعى جزو ثروتمندترین کشورهاى عالم هستند. امروز دروازه‏ آسیا به اروپا،‏ اروپا به آسیا و آفریقا و آفریقا به اروپا و آسیا متعلق به مسلمانان است. یک میلیارد و چند صد میلیون نفر، یعنى بیش از یک ‏پنجم مردم دنیا مسلمانند. این تراکم جمعیت در چنین منطقه‏اى، امکان بزرگی است که در اختیار مسلمانان قرار دارد.»(۱۶)

از نظر ایشان تمام ملت‌های مسلمان خواهان وحدت اسلامی هستند و کافی است که دولت‌های اسلامی به این امر مهم توجه جدی داشته باشند. مبنای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نیز باید وحدت مسلمین باشد:

«ما طرفدار اسلام، مسلمان‌ها و بیدارى اسلامى هستیم و با غارت منابع غنى ملت‌هاى مظلوم توسط قدرت‌های استعماری مخالفیم. این مخالفت صرفاً در زبان و حرف نیست. این اعتقاد ماست و سیاست خارجى ما هم مبتنی بر تفکر جمهورى اسلامى است.»(۱۷)

 

  1. استفاده از ظرفیت سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی

از نگاه رهبر معظم انقلاب سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی از دو آسیب اساسی رنج می‌برند. نخست اینکه سازمان‌های بین‌المللی در برخورد با کشورهای مختلف، در مورد همه از معیارهای یکسانی پیروی نمی‌کنند. ایشان در دیدار با کوفی‌عنان به صراحت به این مسئله اشاره کردند و فرمودند:

«برای حل مسائل جهانى، در شوراى امنیت و سازمان ملل معیارهاى یکسانى به کار گرفته نمى‏شوند و حقیقتاً به کسانى ظلم مى‏شود. ما خودمان جزو کسانى هستیم که در قضایایى که البته در آن‌ وقتی که شما مسئولیتى نداشتید مطرح شدند، مورد این ظلم قرار گرفتیم.»(۱۸)

دوم اینکه نقش قدرت‌های بزرگ، به‌ویژه امریکا در جهت دهی به این نهادها و استفاده از آنها به عنوان بازوی اجرایی برای پیشبرد مقاصد خویش بسیار پررنگ است و قدرت‌های جهانی از این نهادها برای ریاست بر کل جهان استفاده می‌کنند. با وجود این ایشان تاکید دارند که دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی می‌بایست بنا به ضرورت‌های جمهوری اسلامی ایران از ظرفیت حداقلی این نهادها نهایت استفاده را ببرد:

«ما در صحنه سیاست خارجى نیازهای غیرقابل اغماضی داریم. من بارها، یعنى از زمان ریاست جمهورى، این مسئله را دائماً به وزارت خارجه گفته‏ و تکرار کرده‏ام که ما باید در ارتباطات دوجانبه و منطقه‏اى و در مجامع جهانى حضور فعال داشته باشیم و نباید هیچ مجمع جهانى‌ای را که در آن عضو هستیم، دست‌کم بگیریم. اینکه ما مأیوس بشویم و بگوییم فایده‌ ندارد و گوش نمى‏کنند، غلط است. همه تلاش‌ها فایده دارند. یک ارزن هم وزنى دارد که در نقطه‌ای تعیین‏کننده است.»(۱۹)

 

  1. سیاست خارجی تهاجمی

از نظر رهبر انقلاب اتخاذ سیاست تدافعی از قابلیت کنشگری، تاثیرگذاری و قدرت عمل جمهوری اسلامی می‌کاهد و مانع از صدور ارزش‌ها و پیام‌های انقلاب اسلامی می‌شود. رویکرد اعتراضی جمهوری اسلامی ایران علیه مناسبات بین‌المللی و سیاست‌های قدرت‌های بزرگ و ظلم و بی‌عدالتی آنها به ملت ایران و سایر ملت‌ها تنها در صورت اتخاذ سیاست‌های تهاجمی با موفقیت همراه خواهد شد:

«در زمینه‏ سیاست خارجى، موضع جمهورى اسلامى از اول موضع تهاجمى بود. تبدیل موضع تهاجمى به موضع تدافعى خطاست که بعضاً اتفاق افتاده است! چرا موضع تهاجمى؟ یعنى ما با دنیا جنگ داریم؟ نه، معنایش این نیست. ما در قضیه‏ سیاست‌هاى استعمارى دنیاى استعمارگر، در قضیه‏ تعامل با مسئله زن در دنیا، در مسئله‏ ایجاد جنگ‌هاى داخلى و تسلیحات گوناگون، در مسئله اشاعه‏ سلاح‌هاى اتمى و سلاح‌هاى شیمیائى و میکروبى، در مسئله خراب کردن اخلاقیات مردم و توسعه فرهنگ استهجان و لاابالی‌گرى و اشاعه‏ شهوت جنسى از دنیا طلبکاریم.»(۲۰)

از نظر رهبر انقلاب، در زمینه‌هایی که غرب مدعی آنهاست و جمهوری اسلامی ایران را به نقض آنها متهم می‌کند، سیاست تهاجمی می‌بایست در دستور کار سیاست خارجی و دستگاه دیپلماسی کشور قرار گیرد. از جمله این موارد می‌توان به حقوق بشر، حقوق زن و سلاح‌های اتمی اشاره کرد.

 

  1. مجموعه‌سازی امنیتی در منطقه

امنیت منطقه از موضوعات مورد تاکید مقام معظم رهبری است. از نظر ایشان جمهوری اسلامی ایران در طول این سال‌ها نه تنها موجب ناامنی منطقه نشده، بلکه بیشترین تلاش را در راستای حفظ امنیت منطقه انجام داده است، زیرا امنیت منطقه را امنیت خود می‌داند و با هرگونه ناامنی مقابله خواهد کرد:

«ملت ایران و دولت جمهورى اسلامى در طول این سال‌ها حتی یک ‏بار هم موجب ناامنى این منطقه نشده و همیشه امنیت آن را حفظ کرده‌اند. دیگران، اعم از قدرت‌هاى داخلى منطقه و کسانى که در خارج بودند، ناامنی‌های زیادی را ایجاد کردند. امنیت ما و امنیت منطقه تفکیک‏ناپذیرند. ناامنى ما ناامنى منطقه است و بالعکس.»(۲۱)

از نظر رهبر انقلاب هیچ دلیلی برای حضور نیروهای بیگانه، به‌ویژه آمریکا در منطقه وجود ندارد و ادعای منافع ملی و یا منافع حیاتی در مسائل منطقه‌ای در تعارض اساسی با منافع ملی کشورهای منطقه است:

«ببینید امروز در سومالى با مردم چه مى‏کنند. شما در خلیج فارس چه مى‏کنید؟ مى‏گویند ما در اینجا منافع داریم. اگر منافع شما با منافع ملت‌هاى خلیج فارس اصطکاک پیدا کند، به چه دلیل منافع شما مقدم بر منافع آنان است؟ چرا مى‏گویید منافع شما باید کاملاً مورد اعتنا قرار بگیرند، ولی منافع ملت‌هاى دیگر اگر هم پایمال و ضایع شد، بشود؟ چرا؟»(۲۲)

از نظر ایشان حضور نیروهای بیگانه در منطقه بیش از هر چیزی موجبات ناامنی را فراهم می‌سازد:

«امروز در آب‌هاى جنوبى کشور ما در خلیج فارس نیروهاى بیگانه با حضور خود زمینه‏هاى تشنج را فراهم مى‏کنند. برخلاف ادعاى آمریکایی‌ها، حضور آنها نه تنها هیچ‏گونه امنیتى را براى این منطقه به ارمغان نمى‏آورد، بلکه مقدمه و موجب ناامنى است.»(۲۳)

بنابراین از نظر رهبر انقلاب، جمهوری اسلامی ایران در مقابل حضور نیروهای فرامنطقه‌ای مقاومت می‌کند و این را تکلیف همه کشورهای منطقه می‌داند، زیرا مطابق احکام شرعی، حضور آنها به منزله تسلط بر امور مسلمین است و بر هر مسلمانی واجب است که در مقابل آنها ایستادگی کند:

«حکم اسلامى این قضیه واضح است. اگر کفار بیایند و بلد مسلمین را تصرف کنند، هیچ ‏یک از فقهاى مسلمین قدیم و جدید در وجوب عینى جهاد در این مورد تردید نکرده‌اند. همه‏ مذاهب اسلامى در این معنا هم‏عقیده هستند که جهاد ابتدایى، واجب کفایى است، اما در غیر این مورد، جهاد دفاعى که اظهر مصادیق دفاع هم هست، واجب عینى است.»(۲۴)

دوم بر اساس استراتژی جمهوری اسلامی ایران، امنیت منطقه می‌بایست توسط کشورهای خود منطقه تامین شود:

«سال‌هاست که ما اعلام کرده‏ایم که آماده‌ایم با کشورهاى منطقه دور هم بنشینیم و به کمک هم خلیج فارس را امن و دست متجاوزان را از این منطقه کوتاه کنیم و نگذاریم کسى به حقوق دیگرى تجاوز کند. این وظیفه‏ ما ملت‌هاى منطقه است.»(۲۵)

سوم اینکه برقراری امنیت در گرو مجموعه‌سازی بین کشورهای همسایه، خاورمیانه و آسیاست و می‌تواند از نفوذ و دخالت قدرت‌های فرامرزی در منطقه جلوگیری کند. جمهوری اسلامی ایران می‌تواند در ایجاد و جهت‌دهی مجموعه همکاری‌های منطقه‌ای و حتی فرامنطقه‌ای نقش فعالی داشته باشد:

«ما دوگونه مجموعه‌سازی می‌توانیم بکنیم. یکی در بخش کشورهای اسلامی و یکی هم با کشورهای برجسته آسیا که نقش آفرینند. مجموعه‌سازی باید صورت بگیرد.»(۲۶)

 

  1. عزت، حکمت و مصلحت، معیار ارزیابی سیاست خارجی و دستگاه دیپلماسی

از منظر رهبر انقلاب سه اصل عزت، حکمت و مصلحت باید مبنای رفتار، گفتار و کردار سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران قرار گیرند.

از نظر ایشان:

«معناى عزت این است که جامعه و نظام اسلامى در هیچ‏ یک از برخوردهاى بین‏المللى خود طورى حرکت نکند که منجر به ذلیل شدن اسلام و مسلمین شود.»(۲۷)

و ملاک عزت و عزتمندی ایمان و اعتقاد توحیدی است:

« الإِسْلامُ یَعْلُو وَلا یُعْلَى عَلَیه»؛ « وَلَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً » ما نمى‏خواهیم عزتمان را با تکیه بر نژاد و ناسیونالیسم و حرف‌هایى که متأسفانه همه‏ دنیا با تکیه به آنها دور خودشان حصار مى‏کشند، ثابت کنیم. ما عزتمان را براساس اعتقاد و ایمان توحیدى که خاصیت و شاخصه تفکر اسلامى است و دل بستن به خدا و محبت به بندگان و خلایق الهى و لزوم خدمت به آنها تعریف می‌کنیم.»(۲۸)

از نظر ایشان معنای حکمت این است که گفتار، کردار و رفتار ما در سیاست خارجی از منطق و عقلانیت پیروی کند. در این معنا می‌بایست از تصمیمات احساسی، هیجانی و عاطفی پرهیز و به جنبه‌های غیرمادی تصمیمات و جهت‌گیری‌ها نیز توجه شود. ایشان در جایی حکمت را، «بینشى که مى‏تواند حقایق را ماوراى غشاى مادى آن ببیند» تعریف کرده‌اند.(۲۹)

از نظر ایشان:

«حکمت یعنى نظام اسلامى باید حکیمانه کار کند و از روى احساسات و بى‏توجه به منافع و شرایط لازم و بهره‏هایى که باید از رابطه با دنیا بگیریم، حرکت نکند. دید ما باید کاملاً حکیمانه و پخته باشد. چه ‏بسا که در حال حاضر باید با دشمنی که در نهایت با او برخورد خواهیم داشت، طرح دوستى بریزیم. این حکمت است. خیال نکنید اینها از اسلام نیست. نخیر. آن‌جایى که جایش باشد، از اسلام است؛ کما اینکه رسول اکرم(ص) با خیلى‏ها از جمله با یهود اطراف مدینه مذاکره کردند.»(۳۰)

«حکمت یعنى حکیمانه و سنجیده کار کردن. در اظهارات دیپلماتیک و هر آنچه که مربوط به سیاست خارجى و ارتباطات‏ جهانى است، ناپختگی و سخن نسنجیده را نباید راه داد. باید ملاحظه کنیم که آیا این سخن با موازین منطق و خرد منطبق هست یا نیست.»(۳۱)

در نهایت از نظر ایشان عنصر مصلحت به معنای در نظر گرفتن مصلحت نظام اسلامی در کردار، گفتار و رفتار سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است؛ از این ‌رو با مصلحت شخصی و گروهی متفاوت است:

«و اما مصلحت. مراد، مصلحت شخص من و شما نیست که اگر ما این اقدام را کردیم، ممکن است برایمان گران تمام بشود. گران هم که تمام بشود، مگر ما که هستیم؟ اگر کارى به مصلحت کشور و به مصلحت انقلاب است، ولى به مصلحت شخص من نیست، گو مباش. چه اهمیتى دارد؟ مصلحت یعنى مصلحت انقلاب و این مصلحت همه‏جانبه است. یعنى از رفتار شخصى ما و به‌خصوص شما شروع مى‏شود.»(۳۲)

 

پی‌نوشت‌ها

۱ـ بیانات در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری، ۱۲/۵/۱۳۶۸

۲ـ بیانات در دیدار کارگزارن نظام، ۱۲/۹/۱۳۷۹)

۳ـ بیانات در دیدار کارگزارن نظام، ۱۲/۹/۱۳۷۹)

۴ـ بیانات در دیدار کارگزاران نظام ۱۳/۱۱/۱۳۷۰)

۵ـ بیانات، ۲۵ مرداد ۸۳.

۶ـ بیانات، ۳۱ مرداد ۶۸.

۷ـ مکتوبات، ۱۳ خرداد ۷۰.

۸ـ سخنرانى ۲۵ تیر ۶۸.

۹ـ بیانات، ۵ دی ۷۷.

۱۰ـ بیانات، ۱۱ آبان ۷۳.

۱۱ـ بیانات، ۸ آذر ۷۴.

۱۲ـ سخنرانى، ۱۵ آبان ۷۰.

۱۳ـ بیانات ۹ خرداد ۸۱.

۱۴ـ سخنرانی، ۲۹ مهر ۷۹.

۱۵ـ ۵ دی ۷۴.

۱۶ـ بیانات ۱ مرداد ۷۶.

۱۷ـ بیانات، ۲۵ مرداد ۸۳.

۱۸ـ گفت و شنود با کوفى عنان، ‏۱۳۷۹

۱۹ـ بیانات، ۲۵ مرداد ۸۳.

۲۰ـ بیانات، ۹ تیر ۸۶.

۲۱ـ ۲۴ آذر ۷۵.

۲۲ـ بیانات، ۲۳ تیر ۷۲.

۲۳ـ بیانات، ۹ آذر ۷۸.

۲۴ـ ۱۳ آذر ۶۹.

۲۵ـ ۲۱ شهریور ۶۹.

۲۶ـ ۲۵ مرداد ۷۹.

۲۷ـ ۹ بهمن ۶۸.

۲۸ـ ۱۸ تیر ۷۰.

۲۹ـ ۲۹ شهریور ۶۹.

۳۰ـ ۹ بهمن ۶۸.

۳۱ـ ۱۸ تیر ۷۰.

۳۲ـ ۱۸ تیر ۷۰.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *