پیروزی انقلاب اسلامی وتحول در بحران فلسطین

پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ از همان آغاز تحول بزرگی را در این معادله پدید آورد و این صحنه را به‌نحوی دگرگون ساخت که استمرار موجودیت رژیم صهیونیستی زیر سئوال رفت. موشه دایان، وزیر سابق جنگ رژیم صهیونیستی پس از اعلام پیروزی انقلاب‌ اسلامی اظهار داشت که این انقلاب، زلزله عظیمی است که پس‌لرزه‌های آن اسرائیل را ویران خواهد کرد. اینکه چرا سران رژیم صهیونیستی از همان آغاز این انقلاب را تهدیدی برای خود اعلام می‌کردند، خود سئوال مهمی است که باید به آن پاسخ داد.

حمایت از فلسطین یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های ذاتی انقلاب اسلامی ایران بوده است و نه نتیجه تصمیمات سیاسی بعدی رهبران انقلاب. امام(ره) قبل از پیروزی انقلاب اعلام کردند که یکی از علل مبارزه بر ضد رژیم پهلوی، حمایت شاه از اسرائیل بود. این نشان می‌دهد که چهارچوب فکری امام از دیرباز بر پایه تفکر وحدت امت اسلامی شکل گرفته بود و همان طور که آرمان استقلال ایران برای امام اهمیت داشت، آزادسازی فلسطین نیز در جهان اسلام اولویت داشت. امام زمانی که در نجف اشرف در تبعید بودند، فتوای جواز صرف وجوه شرعی برای مبارزه بر ضد شاه و اسرائیل را اعلام کردند و بدین ترتیب هر دو  را در اولویت سیاسی قرار دادند.

بستن سفارت اسرائیل و تغییر آن به سفارت فلسطین در همان روزهای اول انقلاب و قبل از استقرار نظام سیاسی و روشن شدن جهت‌گیری‌های نظام،  به ویژگی امتیِ این انقلاب بر می‌گردد. شاید انقلاب‌اسلامی ایران در آغاز در بسیاری از زمینه‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برنامه‌ چندان مشخصی نداشت، ولی در باره فلسطین قطعاً اهداف روشنی را  بر اساس یک راهبرد دنبال می‌کرد. اعلام روز جهانی قدس از سوی امام در سال ۱۳۵۸ و سپس تشکیل نامتعارف سپاه ‌قدس در کنار نیروهای مسلح زمینی، هوایی و دریایی و در گام بعدی کمک به شکل‌گیری نیروهای مقاومت جدید در لبنان و فلسطین  و در نهایت ایجاد محور مقاومت ضد صهیونیستی در سطح منطقه، اجزای عملی راهبردی بودند که در ذهن رهبران انقلاب برای تغییر معادله فلسطین وجود داشتند.

راهبردهای رهبران انقلاب برای فلسطین

امام خمینی(ره) از همان آغاز می‌دانستند که در معادله رویارویی با رژیم صهیونیستی، ما صرفاً در مقابل یک رژیم اشغالگر در فلسطین به نام اسرائیل نیستیم، بلکه این رژیم خاکریز اول قدرت‌های سلطه‌گر غربی است که تا کنون در ایجاد و تجهیز و استمرار آن نقش داشته‌اند. لذا امام(ره) و در همان راستا، مقام معظم رهبری (دام‌ظله) در مراحل بعدی، در پی ایجاد نوعی هماوردی بودند تا  در این معادله امکان یکسره‌سازی کار رژیم صهیونیستی را فراهم شود.

اعلام روز جهانی قدس و انتخاب آخرین جمعه ماه مبارک رمضان برای آن و دعوت همه مسلمانان برای شرکت در تظاهرات همبستگی با مردم فلسطین یکی از مهم‌ترین راهبردهای انقلاب برای بسیج همه جوامع اسلامی و ایجاد ارتباطی مقدس میان آنها و تقویت آرمان آزادسازی فلسطین مبتنی بر حس تکلیف و اخوت اسلامی بود. به‌عبارت دیگر امام احساس می‌کردند که در جوامع اسلامی تحولی فرهنگی از تفکر ملی به امتی مورد نیاز است و اعلام روز جهانی قدس گامی در این جهت بود.

امام خمینی(ره) وظیفه خود را در گوشزد کردن تکلیف به مسلمانان محدود ندیدند، بلکه تلاش کردند تا در کنار این روشنگری‌ها و آگاه‌سازی‌ها اقداماتی عملی را نیز انجام دهند تا این موج امیدواری به یک سرخوردگی سیاسی تبدیل نشود. ابتکار تشکیل سپاه قدس، آن هم در جریان جنگ تحمیلی و محدودیت‌های ناشی از آن، پیام مهمی به همه مسلمانان بود که هیچ بهانه‌ای نباید مانع از توجه به اولویت آرمان آزادسازی فلسطین شود. ایجاد و پرورش این احساس بر پایه امتی و توجه به مسایل اصلی جهان اسلام تحول بزرگی بود که بعدها آثار آن نمایان شدند.

حماسه دفاع مقدس و آزادسازی فلسطین

پیروزی رزمندگان اسلام در عملیات بیت‌المقدس و آزادسازی شهر خرمشهر در سال ۱۳۶۱ رژیم صهیونیستی را به وحشت انداخت، زیرا اسرائیل امیدوار بود صدام حسین با جنگ نیابتی خود بتواند این موج را بشکند و این رژیم را از تاثیرات انقلاب اسلامی نجات دهد. در جنگ تحمیلی همه قدرت‌های جهانی از امریکا تا شوروی و اروپا و کشورهای عربی منطقه به‌جز سوریه و عمان از صدام حمایت ‌کردند و ایران بدون حمایت خارجی موفق به کسب پیروزی شد. این نکته برای اسرائیلِ وابسته به غرب خطرناک بود و لذا به فاصله چند روز از فتح خرمشهر به لبنان حمله نظامی کرد و تا شهر بیروت پیش رفت تا یکی دیگر از بازیگران ضدصهیونیستی را از صحنه خارج سازد و فضای پیرامونی را برای خود ایمن سازد. با محاصره بیروت و با تسلیم ساف در برابر خواست صهیونیست‌ها برای خروج از لبنان و تبعید به تونس، عملاً دومین بازیگر ضد صهیونیستی پس از ارتش‌های عربی هم از میدان مبارزه کنار رفت. سازمان آزادی‌بخش فلسطین که متشکل از حدود پانزده سازمان چریکی فلسطینی بود تا آن زمان مهم‌ترین روزنه امید جامعه فلسطینی پس از خروج ارتش‌های عربی از معادله رویارویی در برابر دشمن صهیونیستی به‌شمار می‌رفت.

صهیونیست‌ها تصور می‌کردند ساف مهم‌ترین متحد انقلاب اسلامی است و با حذف آن خطر از آنها دور شده است، در حالی که امام خمینی(ره)  همواره اعلام کرده بودند که یاران ایشان در گهواره هستند و آ‌نها تغییرات مدنظر را در آینده انجام خواهند داد. با اشغال لبنان توسط ارتش صهیونیستی،  برخی از فرماندهان نظامی سپاه و ارتش ایران به‌رغم وجود جنگ با رژیم بعثی، شتابزده و به قصد دفاع از ملت مظلوم لبنان، واحدهای نظامی‌ای را به لبنان اعزام کردند، ولی امام(ره) با تشخیص درست خود که دفاع در مقابل رژیم صهیونیستی یک تکلیف همگانی است و ایرانی و لبنانی نمی‌شناسد، دستور دادند نیروهای رزمی ایرانی از لبنان برگردند و به‌جای آنها نیروهای تبلیغاتی و آموزشی به لبنان اعزام شوند. این تدبیر امام بر این پایه استوار بود که باید نوعی تقسیم کار بین ایرانی‌ها و لبنانی‌ها  صورت گیرد و نیروهای داوطلب لبنانی در خط مقدم آزادسازی سرزمین خود قرار گیرند و ایران وظیفه پشتیبانی از آنها را برعهده داشته باشد. این الگوی امام به‌سرعت کار آمد شد و به فاصله چند ماه، عملیاتی بر ضداشغالگران آغاز شد. دشمن در مقابل این مقاومت دلیرانه مردم لبنان قدم به قدم عقب‌نشینی کرد و سرانجام در سال ۱۳۷۹ ناگزیر به عقب‌نشینی کامل از خاک لبنان گردید.

پیامدهای سریع آغاز مقاومت ضدصهیونیستی مردم لبنان، تحولات شگرفی را در فلسطین پدید آورد. مردم فلسطین که پس از اخراج ساف از لبنان احساس خلاء رهبری سیاسی می‌کردند به‌سرعت و تحت تاثیر انقلاب عظیم اسلامی، در سال ۱۳۶۶ انتفاضه نخست را آغاز کردند و نقطه ‌عطفی در مبارزات این مردم پدید آمد. حرکت فراگیر مردم کرانه باختری و نوار غزه بر ضد اشغالگران که یادآور تظاهرات عظیم مردم ایران بود نشان داد که در فلسطین، ملتی زنده و به‌پاخاسته وجود دارد که بر تحقق آرمان آزادسازی فلسطین اصرار می‌ورزد. با این حرکت عظیم مردم فلسطین، بسیاری از دروغ‌های دشمن بر ملا شدند. دشمن مدعی بود که فلسطین سرزمین بدون ملت برای ملتی بدون سرزمین است، ولی انتفاضه این دروغ بزرگ را آشکار و ثابت کرد که فلسطین هیچ‌گاه بی‌صاحب نبوده و حتی در زمان خلاء رهبری سیاسی (پس از خروج ساف از لبنان)، این ملت به عظیم‌ترین قیام تاریخ خود دست زده و جبهه رویارویی را از خارج از مرزها به درون انتقال داده که یک تحول راهبردی بزرگ به شمار می‌آید.

دشمن صهیونیستی برای دور زدن این انتفاضه که چند سالی ادامه یافته و دشمن را مستاصل کرده بود، به نیروهای ورشکسته سیاسی فلسطینی‌ای که به تونس تبعید شده بودند پناه برد تا از طریق توافق با آنها نیروهای مقاومت را محاصره کند و با ایجاد تضاد میان آنها نوعی جنگ داخلی را در بین فلسطینیان راه بیندازند. توافق اسلو در سال ۱۳۷۲ میان ساف و تل‌آویو یک نقطه تاریک سیاسی بود و جامعه فلسطینی را درگیر دوگانگی کرد. طبق این توافق قرار بود تا پنج سال دیگر اسرائیل از کرانه باختری و غزه (مناطق اشغالی ۱۹۶۷) عقب‌نشینی و دولت فلسطینی در ۶۰۰۰ کیلومتر مربع از ۲۷۰۰۰ کیلومترمساحت فلسطین، موجودیت خود را اعلام کند. سازمان ساف معتقد بود که اختلاف با اسرائیل از طریق گفتگو قابل حل است، در حالی‌که نیروهای انتفاضه معتقد بودند که دشمن تنها در مقابل مقاومت عقب‌نشینی می‌کند. این اختلاف نظر موجب شد که هزاران مبارز فلسطینی داخلی به علت اعتقاد به راهکار مقاومت راهی زندان‌های دولت خودگردان فلسطین شوند. سرانجام در سال ۱۳۷۹ و پس از هفت سال گفتگو، رژیم صهیونیستی حتی حاضر به واگذاری یک پنجم از سرزمین فلسطین هم نشد و شکست گفتگوها در کمپ دیوید امریکا رسماً اعلام شد.

عقب‌نشینی نظامی اسرائیل از لبنان تحت فشار عملیات شهادت طلبانه مقاومت حزب‌الله لبنان در سال ۱۳۷۹ و پیروزی بزرگ مقاومت اسلامی در این کشور که همزمان با شکست مذاکرات میان ساف و رژیم صهیونیستی بود، در کالبد مقاومت فلسطین روح تازه‌ای دمید و به فاصله اندکی انتفاضه مسجد‌الاقصی یا انتفاضه دوم آغاز شد. این انتفاضه تحولی کیفی را در شکل مبارزه پدید آورد و با صدها عملیات شهادت‌طلبانه، زندگی صهیونیست‌ها را کاملاً ناامن کرد.

البته دشمن صهیونیستی برای انتقام از این عملیات نزدیک به چهار هزار فلسطینی را به شهادت رساند، ولی به‌رغم این رفتار جنایتکارانه، برای اولین بار تعداد کشته‌های دشمن بالغ بر هزار نفر شد. تناسب تلفات یک به چهار برای اولین بار در معادله رویارویی برقرار گردید و هزینه‌های سیاسی دشمن را به‌شدت افزایش داد.

شایان ذکر است که یاسر عرفات پس از شکست مذاکرات تلاش کرد تا مقاومین را از زندان بیرون آورد و از فعالیت  مقاومتی آنها چشم‌پوشی کند که این مسئله موجب ترور او توسط دشمن شد. رژیم صهیونیستی برای مهار انتفاضه ناگزیر شد با صرف چند میلیارد دلار دور کرانه باختری دیواری به ارتفاع هشت‌ متر بکشد و از نوار غزه عقب‌نشینی کند. رژیم صهیونیستی با ترور عرفات و کمک غیرمستقیم برای روی کار آمدن محمود عباس تلاش کرد بی آنکه امتیازی به فلسطینیان بدهد، روند گفتگوی بی‌حاصل با آنان را زنده کند. هدف این بود که با دادن مجوز فعالیت به دولت خودگردان فلسطینی نوعی همکاری امنیتی بین آنها و این رژیم صورت گیرد. متاسفانه با فشار امریکا این هدف در چهارچوب توافق دایتون صورت گرفت و جامعه فلسطینی را درگیر یک دوگانگی قدیمی، اما ظاهراً  جدیدی کرد که  متاسفانه تا کنون ادامه دارد.

برجستگی موفقیت الگوی مقاومتی امام که در دوره مقام معظم‌رهبری استمرار و تکامل یافت در مقابل ناکارآمدی الگوی ارتش‌های عربی و سازمان‌های چریکی فلسطینی، اسرائیل را دچار وحشت عظیمی کرد. آغاز جنگ ۳۳ روزه در سال ۱۳۸۵ بر ضد حزب‌الله لبنان و تلاش مجدد رژیم صهیونیستی  برای از بین بردن این الگو برای این رژیم تبدیل به یک فاجعه عظیم شد. ناتوانی ارتش رژیم صهیونیستی در شکست حزب‌الله و موفقیت مقاومت اسلامی در ایستادگی و گسترش آتشباری به عمق سرزمین‌های اشغالی و دوسویه کردن معادله تلفات و ویرانی، عملاً معادله جدیدی را پدید آورد که مبتنی بر موازنه وحشت است.

این جنگ نقطه تحول بزرگی در تاریخ جنگ‌های این رژیم متجاوز بود، به‌گونه‌ای که تل‌آویو بلافاصله پس از آتش بس، گروه وینوگراد را مامور بررسی علل شکست نظامی اسرائیل در این جنگ کرد. این گروه در گزارش خود اعلام کرد که به‌علت ابتکار حزب‌الله در الگوی جنگ نامتقارن، برتری مطلق اسرائیل در ابعاد نظامی ناکارآمد شده است و اسرائیل باید واقعیت جدید پدیدار شدن بازدارندگی مقاومت در لبنان را بپذیرد.

سه جنگ این رژیم بر ضد مردم فلسطین در نوار غزه در سال‌های۱۳۸۷، ۱۳۹۱، ۱۳۹۳ و درگیری‌های پراکنده بعدی نیز به‌علت ایستادگی مقاومت اسلامی در فلسطین ناکام ماندند و دشمن به‌رغم تفاوت فاحش شرایط مردم غزه نسبت به لبنان نتوانست پیروز شود. در جنگ۵۱ روزه سال ۱۳۹۳رژیم متجاوز صهیونیستی در جنگ علیه مردم غزه از حجمی از آتش استفاده کرد که در تاریخ جنگ‌های گذشته بی‌سابقه بود، اما باز هم موفق به مهار مقاومت نشد و در مقابل، مقاومت موفق شد صهیونیست‌ها را تا نزدیک به هشتاد درصد از زمین‌های اشغالی زیر آتش خود قرار دهد و تلفات و خسارات قابل توجهی را به دشمن وارد کند. مقاومت غزه اکنون در آستانه برقراری معادله بازدارندگی با دشمن صهیونیستی است و جنگ‌های اخیر کوتاه دشمن این واقعیت را آشکار می‌سازد.

استمرار انتفاضه سوم و ضرورت اعلام حمایت از آن

حدود دو سال است که انتفاضه دفاع از مسجدالاقصی آغاز شده و دشمن را کاملاً مستاصل کرده است. رژیم صهیونیستی با همکاری نیروهای عباس و با ایجاد دیوار و جداسازی فلسطینیان از یکدیگر، همه‌ راه‌های مبارزه را بسته است، ولی انتفاضه سوم به‌گونه‌ای فردی ـ اجتماعی آغاز شد و دشمن را خلع سلاح کرد. در این انتفاضه افراد داوطلب به شکلی غیر سازمانی دست به عملیات می‌زنند و دشمن به‌علت اقدام فردی آنان نمی‌تواند اقداماتشان را کشف و مهار کند. از سوی دیگر به‌علت حمایت اجتماعی از این قیام، هر روز افراد بسیاری برای عملیات جدید داوطلب می‌شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *