مروری بر زیارت غدیریه حضرت امام هادی(علیه‌السلام)

معتصم خلیفه عباسی، امام هادی(ع) را از مدینه به سامرا فرا خواند. در روز غدیر، امام به نجف رسید و امیرالمومنین(ع) را زیارت کرد(۱) که متن آن به زیارت غدیریه مشهور شده است.

راویان این زیارت از بزرگان شیعه هستند و در وثاقت هیچ‌یک از آنان تردید نشده است. سند این زیارت چنین است:  ابن مشهدی از ابوالفضل شاذانبن جبرئیل قمی از عمادالدین محمدبن ابوالقاسم طبری از ابوعلی فرزند شیخ طوسی از پدرش از شیخ مفید از ابن قولویه قمی از شیخ کلینی از علیبن ابراهیم قمی از پدرش از ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی عثمان‌بن سعید عمری از امام حسن عسکری(ع) از امام هادی(ع)(۲) محدث قمی به معتبر بودن سند این زیارتنامه اشاره و نوشته است: «کمتر حدیثی به قوت سند این زیارت‌نامه می‌رسد.»(۳)

 

اوقات خواندن

در کتاب‌های دعا و زیارت زمان خواندن، برای روز عید غدیر ذکر شده است.(۴) اما شیخ عباس قمی درباره زمان خواندن این زیارت با استناد به کلام عثمانبن سعید می‌نویسد: «این زیارت را در هر روز از نزدیک و دور می‌شود خواند و این فایده جلیله‌ای است که البته راغبین در عبادت و شایقین زیارت حضرت شاه ولایت آن را غنیمت خواهند شمرد.»(۵)

محور اصلی زیارت غدیریه، اصل تولی و تبری است که در فرهنگ شیعه جایگاه ویژه‌ای دارد. محتوای اصلی این زیارت بیان فضایل امام علی(ع) است. مهم‌ترین بخش‌های این فضیلت‌ها عبارتند از:

فضیلت‌های قرآنی: در این زیارت بیش از سی آیه آمده است که بیان فضایل امیرالمؤمنین(ع) است؛ نظیر آیه لیله المبیت،آیه تبلیغ، آیه ولایت و..

فضیلت‌های حدیثی: صدها قسمت از زیارت غدیریه به بیان فضایلی اختصاص یافته که پشتوانه روایی در منابع حدیثی شیعه واهل سنت دارد. مانند امیرالمؤمنین، سید الوصیین، وارث علم النّبیین، ولی ربّ العالمین، امین‌الله فی‌ارضه، سفیر‌الله فی خلقه، الحجّه البالغه علی عباده، دین‌الله القویم، صراط مستقیم، نبأ عظیم، اوّل من آمن باللّه، سید المسلمین، یعسوب المؤمنین امام المتقین، قائد الغرّ المحجّلین، امام المّتقین، اوّل من صدّق بما انزل الله علی نبیه و…

فضیلت‌های تاریخی: این زیارت، مطالبی از رشادت‌های تاریخی امام علی(ع) و فداکاری‌های آن حضرت در راه دین اسلام را بیان کرده است. از جمله: جنگ بدر، احزاب، اُحد، جنگ حُنین، صفّین، جمل، نهروان و…

در این زیارت همچنین به غصب فدک، بیزاری از دشمنان ولایت و برائت از قاتلان امام حسین(ع) و شهادت عمّار، شهادت حضرت علی(ع) و شهادت سید الشّهدا اشاره دارد.

 

 

برادری پیامبر(ص) امتیاز علی(ع)

پیوند برادری میان امام علی(ع) و پیامبر(ص) جزو متواترات تاریخی است. به جز منابع شیعی، بسیاری از منابع  اهل سنت نیز این واقعه را نقل کرده‌اند که علامه امینی در کتاب الغدیر به پنجاه مورد از آنها اشاره کرده است.(۶) بی‌گمان، برادری با پیامبر(ص)، بیانگر یکى از فضیلت‌هاى بزرگ امام على(ع) است.

نقل دیگر پیامبر(ص) فرمود: «اى على! برخیز، سوگند به خدا که تو را راضى خواهم کرد. تو برادرم هستى و پدر فرزندانم! تو براى پایدار ماندن سنّت من در میان مردم کارزار می‌کنى. کسى که در وفاى به عهد من بمیرد در بهشت است، و کسى که در وفاى به عهد تو بمیرد بدهی خدا را ادا کرده و از عهده او بیرون آمده است، و کسى که بر مرام و دین تو بمیرد بعد از مردن تو، تا هنگامى که آسمان و زمین برپاست و خورشید طلوع و غروب می‌کند، خداوند زندگی او را با ایمان پایان داده و او را در بهشت امن داخل می‌کند.(۷)

 

 

مراسم بیعت رسمی:

در بخشی از خطبه پیامبر(ص) در غدیر می‌خوانیم: «…بدانید که من با خدا بیعت کرده‌ام و علی(ع) با من بیعت کرده است، و من از جانب خداوند برای او از شما بیعت می‌گیرم…

ای مردم!… پروردگارم مرا مأمور کرده است که درباره آنچه برای علی، امیرالمؤمنین(ع) و امامانی که بعد از او می‌آیند و از نسل من و اویند، منعقد کردم، از زبان شما اقرار بگیرم… پس همگی چنین بگویید: ما شنیدیم و اطاعت می‌کنیم و راضی هستیم و سر تسلیم فرود می‌آوریم درباره آنچه از جانب پروردگار ما و خودت درباره امر امامت اماممان، علی امیرالمؤمنین(ع) و امامانی که از صلب او به دنیا می‌آیند به ما رساندی. بر این مطلب با قلب‌هایمان و با جانمان و با زبانمان و با دستانمان با تو بیعت می‌کنیم. بر این عقیده زنده‌ایم و با آن می‌میریم و با آن محشور می‌شویم. تغییر نخواهیم داد و تبدیل نمی‌کنیم و شک و انکار نمی‌کنیم و تردید به دل راه نمی‌دهیم و از این قول بر نمی‌گردیم و پیمان را نمی‌شکنیم…»

آن‌گاه فرمود: «معاشر الناس فبایعوا الله وبایعونی وبایعوا علیا امیرالمؤمنین والحسن والحسین والائمه کلمه باقیه؛‌ ای مردم! با خدا بیعت کنید و با من بیعت نمایید و با علی(ع) امیرمؤمنان و حسن و حسین و امامان از ایشان به عنوان کلمه باقیه، بیعت کنید.»

و فرمود: هر کس بیعت را بشکند به ضرر خویش شکسته است، و هر کس به آنچه با خدا پیمان بسته وفا کند، خداوند به او اجر بزرگی عنایت می‌فرماید…»

و در پایان خطبه فرمود: «معاشر الناس من یطع الله ورسوله وعلیا والائمه الذین ذکرتهم فقد فاز فوزا عظیما؛‌ای مردم! هر کس خدا و رسولش و علی و امامانی را که ذکر کردم اطاعت کند، به رستگاری بزرگ دست یافته است.»(۸)

  1. بیعت مردان:

پس از پایان خطبه، مردم به سوی پیامبر و امیرمؤمنان(ع) هجوم آوردند، و با ایشان به‌عنوان بیعت دست می‌دادند و به پیامبر اکرم(ص) و علی(ع) تبریک می‌گفتند و پیامبر اکرم(ص) می‌فرمود: «الحمد لله الذی فضلنا علی جمیع العالمین؛ حمد برای خدای است که ما را بر همه جهانیان برتری داد.» و صدای مردم بلند شد که «آری، شنیدیم و طبق فرمان خدا و رسول با قلب و جان و زبان و دستمان اطاعت (وبیعت) می‌کنیم.»(۹)

و پیامبر اکرم(ص) مکرر می‌فرمود: به من تبریک بگویید، به من تهنیت بگویید؛ زیرا خداوند مرا به نبوت و اهل بیتم را به امامت اختصاص داده است.»(۱۰)

 

  1. بیعت بانوان:

پیامبر(ص) دستور دادند تا ظرف آبی آوردند و پرده‌ای زدند که نیمی از ظرف آب در یک سوی پرده و نیم دیگر آن در سوی دیگر قرار بگیرد و زنان با قرار دادن دست خود در یک سوی آب، و امیرمؤمنان در سوی دیگر، با آن حضرت بیعت نمایند. و این دستور را درباره همسران خویش مؤکد داشتند.

پیامبر اکرم(ص) بعد از پایان خطبه، عمامه خود را که «سحاب» نام داشت به‌عنوان تاج افتخار بر سر امیرمؤمنان قرار دادند و فرمودند: «عمامه تاج عرب است.»

خود امیرمؤمنان در این باره فرمود: «پیامبر در روز غدیر خم عمامه‌ای بر سرم بستند و یک طرفش را بر دوشم آویختند و فرمودند: «خداوند در روز بدر و حنین، مرا به وسیله ملائکه‌ای که چنین عمامه‌ای به سر داشتند، یاری کرد.»(۱۱)

 

  1. پیمان و بیعت محکم:

جبرئیل به صورت مردی زیبا و خوشبو در کنار مردم ایستاده بود و می‌گفت: «به خدا قسم! روزی مانند امروز هرگز ندیدم که تا چه اندازه [پیامبر اکرم(ص)] کار پسرعمویش را مؤکد کرد و برای او پیمانی بست که جز کافر به خداوند و رسولش، آن را بر هم نمی‌زند. وای بر کسی که پیمان او را بشکند!»

در این وقت عمر نزد پیامبر آمد و گفت: شنیدی این مرد چه گفت؟! حضرت فرمود: آیا او را شناختی؟ گفت: نه. حضرت فرمود: «او روح الامین جبرئیل بود. تو مواظب باش این پیمان را نشکنی، که اگر چنین کنی خدا و رسول و ملائکه و مؤمنان از تو بیزار خواهند بود.»(۱۲)

 

  1. معجزه ولایت:

در آخرین ساعات مراسم بیعت، «حارث فهری» همراه دوازده نفر از اصحابش نزد پیامبر آمد و گفت: ‌ای محمد! از تو سؤالی دارم: …آیا این علی‌بن ابی طالب را که گفتی: «من کنت مولاه فعلی مولاه…» از جانب پروردگار گفتی یا از پیش خود گفتی؟ حضرت در جواب فرمود: «خداوند به من وحی کرده است و واسطه بین من و خدا جبرئیل است و من اعلان کننده پیام خدا هستم و بدون اجازه پروردگارم خبری را اعلان نمی‌کنم.»

حارث گفت: «خدایا! اگر آنچه محمد می‌گوید حق و از جانب توست، سنگی از آسمان بر ما ببار یا عذاب دردناکی بر ما بفرست!»

خداوند نیز سنگی را از آسمان بر او فرستاد که از مغزش وارد و از بخش پایین بدنش خارج شد، و او را درجا به هلاکت رساند.(۱۳)

 

غدیر باید تبلیغ شود:

در فراز سوم می‌خوانیم: «فَوَضَعَ عَلَى نَفْسِهِ أَوْزَارَ الْمَسِیرِ وَ نَهَضَ فِی رَمْضَاءِ الْهَجِیرِ فَخَطَبَ وَ أَسْمَعَ وَ نَادَى فَأَبْلَغَ ثُمَّ سَأَلَهُمْ أَجْمَعَ فَقَالَ هَل بَلَّغْتُ فَقَالُوا اللَّهُمَّ بَلَى فَقَالَ اللَّهُمَّ اشهَده‏؛ پس آن بزرگوار زحمت سفر را به جان خرید و در گرمای داغ نیمروز برخاست وخطبه خواند و پیام خداوند را به گوش مردم رساند و بر آن تأکید کرد وآنگاه از همگان پرسید و فرمود: ابلاغ کردم همگی عرض کردند: بارخدایا، بله!»

غدیر خم بسی موج‌آفرین است

تمام قصّه‌ها را برترین است

درون موج آن امواج بی‌حد

بشر را راهنمایی بهترین است

پیامبر اکرم(ص) داستان غدیر را ساده و بی‌اهمیت برگزار نکرد؛ بلکه تا آنجا که توان داشت قبل از حادثه غدیر، در حین ایراد خطبه و بعد از آن رفتارهایی انجام داد که هر یک به حادثه غدیر بها و اهمیت وجنبه تبلیغی می‌داد:

 

تبلیغ مرحله‌ای

۱– قبل از حرکت از مدینه: پیامبر(ص) بعد از هجرت، سه بار به مکه مشرّف شده‌اند: اوّل در سال هشتم، به عنوان انجام «عمره القضا» وارد مکّه شدند؛ ولی هرگز برای حضور در این عمره اعلان عمومی ندادند. بار دوم در سال نهم هجری به‌عنوان «فتح مکّه» وارد این شهر شدند که مجموع جمعیت را حدود ۱۰ هزار نفر تشکیل می‌داد.و سومین و آخرین‌بار در سال دهم هجری بود که روز شنبه، پنج یا ششم ذی قعده به عنوان «حجّه الوداع» به طور رسمی اعلان حج عمومی دادند.

این اعلان عام و فراگیر به مردم مدینه، اطراف مدینه، مکه، یمن و اطراف آن گوشزد شد؛ لذا جمعیت زیادی به سوی مکه سرازیر شدند.(۱۴) جمعیتی بین نود هزار تا یکصد و بیست و چهار هزار نفر همراه پیامبر شدند. تازه اینها غیر از مکی ها وکسانی است که همراه امیر مؤمنان علی(‌ع) از یمن و یا همراه ابوموسی اشعری آمده بودند.(۱۵)

این واقعه را می‌توان در کلام خداوند یافت، آنجا که دستور داد: «وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یأْتُوکَ رِجالاً وَ عَلى‏ کُلِّ ضامِرٍ یأْتینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمیقٍ»؛ (۱۶) ؛و مردم را دعوت عمومی به حج کن تا پیاده و سواره بر مرکب‌های لاغر از هر راه دوری به سوی تو بیایند.»

این حج، به نام «حجه الوداع» (آخرین حجّ پیامبر(‌ص) «حجه البلاغ»، به خاطر نزول آیه تبلیغ، «حجه الکمال» به خاطر نزول آیه «اَکْمَلْتُ لَکُم» و «حجه التمام» به خاطر «اَتْمَمْتُ عَلَیکُم نِعْمَتِی» نامیده شده است (۱۷) که خود این مسئله، به‌نوعی برجستگی وتبلیغ برای غدیر به حساب می‌آید.

۲– هنگام  خروج از مدینه: کیفیت خروج حضرت از مدینه، خود موج‌تبلیغی داشت، گفتار علاّمه امینی در این‌باره به این صورت است: «فَخَرَجَ صلّی الله علیه وآله مِنَ المَدِینَهِ مُغْتَسِلاً مُتدهِّناً مُتَرَجِّلاً مُتجَرِّداً فِی ثَوبین صحاریین اِزارٍ و رداءٍ؛(۱۸) پیامبر(‌ص) از مدینه خارج شد در حالی که غسل کرده بود و روغن زده بود، با پای پیاده و بدون لباس، بلکه فقط دو جامه‌ای که نماد سفیدی داشته به‌عنوان ازار و رداء (یعنی همان لباس احرامی) بر تن کرده بود».این حالت در مدینه توجه برانگیز، تبلیغی و حرکت آفرین بود. و همین ‌طور حضور تمام همسران آن حضرت در این سفر «وَأَخْرَجَ مَعَهُ نِسَاءَ کُلِّهِنَّ فِی الْهَوْدَاج؛(۱۹) و با رسول خدا‌(ص) همه زنانش در هودج خارج شدند.» و فرزندان آن حضرت از جمله فاطمه زهرا(ع) در این حج و در جریان غدیر.(۲۰)

۳– خطبه‌های مکه و تبلیغ: حضرت بارها حدیث ثقلین را در مکه یادآوری کرد، در بخشی از خطبه منا فرمود: «أَلَا وَ إِنِّی قَدْ تَرَکْتُ فِیکُمْ أَمْرَینِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی اهل‌بیتی فَإِنَّهُ قَدْ نَبَّأَنِی اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ أَنَّهُمَا لَنْ یفْتَرِقَا حَتَّى یرِدَا عَلَی الْحَوْضَ أَلَا فَمَنْ اعْتَصَمَ بِهِمَا فَقَدْ نَجَا وَ مَنْ خَالَفَهُمَا فَقَدْ هَلَکَ أَلَا هَلْ بَلَّغْتُ؛(۲۱) توجه کنید دو امر در بین شما باقی می‌گذارم، اگر به آن دو تمسک کنید هرگز گمراه نمی‌شوید، کتاب خدا و عترت و اهل‌بیتم. به‌راستی خدای ریزبین و آگاه به من خبر داد که آن دو هرگز از هم جدا نمی‌شوند تا در حوض (کوثر) بر من وارد شوند. بیدار باشید! هر کس به آن دو چنگ زند، نجات یابد و هر کس مخالفت کند، هلاک شود. آیا من [پیام خداوند را] رساندم؟» همه گفتند: بله.

در مسجد «خیف». بعد از حمد و ثنای الهی تأکید فرمودند که حاضران سخنم را به غائبان برسانند. و فرمود: «نَضَّرَ اللَّهُ اَمْرَ مَنْ سَمِعَ مَقَالَتِی فَوَعَاهَا وَ بَلَّغَهَا مَنْ لَمْ یسْمَعْهَا فَرُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ غَیرُ فَقِیهٍ وَ رُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ إِلَى مَنْ هُوَ أَفْقَه‏؛(۲۲) خدا نیکو گرداند امر و کار کسی را که سخنان مرا می‌شنود، سپس آن را حفظ می‌کند و به کسانی که حضور نداشتند، می‏رساند. پس چه بسیار کسانی که حامل فقه و آگاهی هستند؛ اما خود غیردانا هستند و چه بسیار کسانی که حامل فقه و آگاهی هستند به کسانی که از آنها برتر و داناتر است».

پیامبر(‌ص) در ادامه خطبه حدیث ثقلین را یادآوری کرد: «‌ای مردم! بیدار باشید. به‌راستی من در بین شما دو چیز گرانبها می‌گذارم. کتاب خدا و عترتم؛ اهل‌بیتم…».(۲۳)

تکرار حدیث ثقلین واقعاً مؤثر بود؛ شاهدش این است که عده‌ای به‏خوبی مقصود پیامبر(‌ص) را از این اقدامات متوجه شدند و دست به توطئه زدند. در این زمینه می‌خوانیم:  «گروهی از صحابه اجتماع کردند و گفتند: محمد اراده کرده که امامت را در اهل‌بیت(ع) خود قرار دهد. پس چهار نفر از آنها به سمت مکّه رفتند و داخل کعبه رفته و عهد و پیمان بستند و پیمان‌نامه‌ای نوشتند که اگر خدا، پیامبر را از دنیا برد و یا کشته شد، نگذارند به‌هیچ‌وجه خلافت به اهل‌بیت(ع) او برگردد. پس خداوند بلندمرتبه در این رابطه این آیه را بر پیامبرش نازل فرمود: «بلکه آنها تصمیم محکم بر توطئه گرفتند ما نیز اراده محکمی [درباره آنها] داریم. آیا آنان می‌پندارند که ما اسرار نهانی و سخنان درگوشی آنان را نمی‌شنویم؟ آری، رسولان (و فرشتگان) ما نزد آنها هستند و می‌نویسند.»(۲۴)

در واقع این افراد (۲۵) تلاش‌هایی انجام دادند که جلو حرکت تبلیغی پیامبر(‌ص) را بگیرند.

 

پافشاری بر اعلان بعد از خطبه غدیر

پیامبراکرم (ص) درباره عمومیت غدیر و ماندگاری آن فرمود: «ای مردم! من امر خلافت را به‌عنوان امامت و وراثت در نسل خود تا روز قیامت به ودیعه می‌سپارم، و من ابلاغ کردم آنچه را مامور به ابلاغش بودم تا حجت باشد بر حاضر و غائب و بر همه کسانی که حضور دارند یا ندارند، به دنیا آمده‌اند یا نیامده‌اند، پس حاضران به غائبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند.»(۲۶)

از جملات فوق به‌خوبی استفاده می‌شود که همگان در تبلیغ و پخش و نشر حدیث و جریان غدیر مسئول‌اند و تا روز قیامت این وظیفه سنگین بر دوش ولایت‌مداران خواهد بود؛ چنان که منکران امامت، همچون ابلیس هستند. امام رضا(ع) فرمود: «مَثَل مؤمنین در پذیرش ولایت امیرمؤمنان(ع) در روز غدیر خم مثل ملائکه در سجودشان برای آدم است و مثل کسی که در روز غدیر از ولایت امیرمؤمنان سر باز زد، مثل شیطان است [که با مخالفت خود با همه ابناء بشر به دشمنی برخاست] …»(۲۷)

پیامبر اکرم(‌ص) در طول عمر مبارکشان ده‌ها خطبه ایراد کرده‌اند که در هیچ یک از آنها جز آنچه مربوط به ولایت و امامت می‌شود، تأکید نکرده‌اند که حاضران به غائبان برسانند و نسل امروز به نسل فردا. در روایت اهل سنّت، این جمله آمده است: «أَلَا فَلْیبَلِّغِ الشَّاهِدُ الْغَائِب‏؛(۲۸) توجه کنید باید که حاضران به غائبان [داستان غدیر را] برسانند».

 

پی‌نوشت:

۱- جعفریان، حیات فکری-سیاسی امامان شیعه(ع)، ۱۳۹۳ش، ص۶۹۳

۲- ابن مشهدی، ابوعبدالله محمد بن جعفر، المزار الکبیر، به کوشش جواد قیومی اصفهانی، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، ۱۴۱۹ق.ص۲۶۳

۳- قمی، هدیه الزائرین و بهجه الناظرین، قم: مؤسسه جهانی سبطین، ۱۳۸۳ش، ص۲۴۱

۴- شهید اول، محمدبن مکی جزینی عاملی، المزار، به کوشش سید محمدباقر موحد ابطحی، قم، مؤسسه الامام المهدی(عج)، ۱۴۱۰ق,ص۶۴

۵- قمی، هدیه الزائرین، ۱۳۸۳ش، ص۲۴۲؛ مفاتیح الجنان، اسوه، ص۳۶۱.

۶- امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۱۶۲-۱۸۰.

۷- ابن بطریق، یحیی‌بن حسن، عمده عیون صحاح الأخبار فی مناقب إمام الأبرار، ص ۱۶۸، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.

۸- نوری، حسین، مستدرک الوسائل، موسسه آل البیت لإحیاء، بیروت، ۱۴۰۸ق، ج۶، ص۲۷۹٫

۹- منابع خطبه و حدیث غدیر: بحارالانوار، ج ۳۷، ص ۲۳۵ – ۲۵۳؛ عوالم العلوم، ج ۱۵، ص ۳۲۸ – ۳۷۹؛ الغدیر، ج ۱، ص ۳۹۹ – ۳۴۰؛ معانی الاخبار، شیخ صدوق، ص ۶۳ – ۷۳؛ الغدیر فی الاسلام، سید محمد رضا فرج الله، ص ۸۴ – ۲۰۹؛ فیض الغدیر، شیخ عباس قمی، و عبقات الانوار، میر حامد حسین، جلد غدیر.

۱۰- بحارالانوار، ج ۳۷، ص ۱۲۷ و ۱۶۶؛ الغدیر ج ۱، ص ۵۸٫

۱۱- همان دو.

۱۲- الغدیر، ج ۱، ص ۲۹۱؛ عوالم، ج ۱۵، ص ۱۹۹٫

۱۳- بحارالانوار، ج ۳۷، ص ۱۲۰ و ۱۶۱؛ عوالم، ج ۱۵، ص ۸۵ و ۱۳۶٫

۱۴- بحارالانوار، ج ۳۷، ص ۱۳۶ و ۱۶۲ و ۱۶۷؛ عوالم، ج ۱۵، ص ۵۶ و ۵۷ و ۱۲۹ و ۱۴۴٫

۱۵- الغدیر، علاّمه امینی، تهران،‌ دار الکتب الاسلامیه، ج ۱، ص ۹٫

۱۶- الغدیر، ص ۹، به نقل از: السیره الحلبیه، ج ۳، ص ۲۸۳؛ سیره احمد زینی دحلان، ج ۳، ص ۳، تاریخ الخلفاء، ابن جوزی، ج ۴، تذکره الخواص الامه، ص ۸؛ دایره المعارف فرید وجدی، ج ۳، ص ۵۴۲٫

۱۷- حج/۲۷٫

۱۸- الغدیر، ص ۹٫

۱۹- همان، ص ۹٫

۲۰- همان.

۲۱- در ذیل داستان حارث فهری، حضورفعّال فاطمه زهرا(س) مشاهده می‌شود.

۲۲- بحار الانوار،‌ ج ۳۷، ص ۱۱۴٫

۲۳- بحار الأنوار، ج ۲۷، ص ۶۸، باب ۳٫

۲۴- همان، ج ۳۷، ص ۱۱۴٫

۲۵- بحارالأنوار، ج ۳۷، ص ۱۱۳، باب ۵۲؛ زخرف/۷۹ و ۸۰٫

۲۶- این افراد همان اصحاب «صحیفه ملعونه» هستند که در قسمتی از مقاله واقعه غدیر مجلّه مبلّغان، شماره ۵۰، به آن پرداخته شده است.

۲۷-إقبال الأعمال( ط- القدیمه): ابن طاووس، على بن موسى‏دار الکتب الإسلامیه‏، تهران، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۴۶۵

۲۸- الغدیر، ج ۱، ص ۱۱و۳۳ کتاب سلیم بن قیس هلالی، جلد ۲، صفحه۷۸۸، حدیث ۲۶٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *