حضرت آقا راه امام را احیا و در عرصه عمل، اجرائی کردند

درآمد:

وعده مصاحبه ما شب دوم محرم بود. آن هم بعد از نماز مغرب و عشا در مسجد مقدس جمکران. قبل از اذان او را در شبستان مسجد جمکران، نزدیکی محراب دیدیم که مشغول نماز بود. اذان که شد به صحن مسجد رفت و در جایگاه امامت به نماز ایستاد. زائران مسجد و عزاداران حسینی با رعایت پروتکل‌های بهداشتی و فاصله مناسب در پشت سر او قرار گرفتند و ما هم همراه جمع، نماز را به امامت این عالم شیفته وجود مقدس امام زمان(عج) و متعبد خواندیم. پس از نماز در یکی از اتاق‌های متصل به مسجد، مصاحبه را با این استاد حوزه و دانشگاه و این عضو مجلس خبرگان رهبری و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم آغاز کردیم.

آیت‌الله عباس کعبی هم مانند همیشه با چهره‌ای گشاده و مهربان و سخنان امیدبخش پذیرای ما شد. آنچه در اولین برخورد با آیت‌الله کعبی همه را مورد توجه قرار می‌دهد، ته لهجه عربی اوست که حکایت از این می‌دهد که این عالم انقلابی از خطه خوزستان، این سرزمین ایمان و مجاهدت است. از خطه مردمانی که از روزی که پذیرای قدوم امام رضا(ع) در ورود به این خطه بوده تا به امروز همواره پاسدار و نگهبان سرزمینی بوده‌اند که امام خمینی(ره) پایتخت اصلی‌اش را حرم امام رضا(ع) خواند.

آیت‌الله کعبی قبل از انقلاب مبارزات خود را بر ضد رژیم با پخش اعلامیه‌ها و حضور در تجمعات و راهپیمایی آغاز کرد. در دوران انقلاب و مقطع تثبیت آن در کنار سایر روحانیون و انقلابی و سپاهیان و مردمان ولایتمدار و انقلابی در منطقه پر التهاب خوزستان به دفاع از نظام پرداخت.

با آغاز جنگ تحمیلی لباس رزم به تن کرد و به دفاع از آرمان‌های اسلام و انقلاب و سرزمین مادری‌اش همسنگر شهیدان شد. و با دوبار مجروحیت، مدال پرافتخار جانبازی را بر تلاش‌های علمی و کارنامه بصیرت‌افزایی خود افزود و در دورانی که شیپور جنگ، مرد را از نامرد جدا می‌کرد شهادت برادرش علی کعبی در جبهه‌های جنگ برگ زرین دیگری شد برای خاندان کعبی در خوزستان!

در همین دوران بود که آیت‌الله کعبی در سال ۱۳۶۰ به همراه جمعی دیگر از رزمندگان به لبنان رفت و در سازمان‌دهی حزب‌الله نقش‌آفرینی کرد. در تمام این سال‌ها از کتاب و قلم جدا نشد و علاوه بر تحصیل دروس حوزوی، کارشناسی ارشد حقوق عمومی را از دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران گرفت.

این شاگرد علما و مراجع بزرگ حوزه علمیه قم و بهره‌مند از نظرات اساتید دانشگاه که امروز در کنار تدریس درس خارج و سطوح عالی در حوزه علمیه قم، استاد راهنما و مشاور و داور پایان‌نامه‌های سطوح دکتری نیز هست؛ نگاهی ویژه به کارهای پژوهشی دارد و طلاب و فضلا و به ویژه شاگردانش را به این مهم دعوت می‌کند.

آیت‌الله کعبی که نماینده‌ای شایسته از خطه انقلابی و عالم‌خیز خوزستان در جمع علما و انقلابیون قم است، امروز محل مراجعه طلاب و فضلای انقلابی حوزه و حاضر در همه صحنه‌های دفاع از نظام و ولایت است.

آنچه پیش رو است مصاحبه با این عالم مجاهد و انقلابی است.

 

 

* همان‌طور که مستحضر هستید، وارد گام دوم انقلاب شده‌ایم. پس از پیروزی انقلاب اسلامی شاید کمتر کسی از تحلیلگران سیاسی دنیا باور می‌کرد که این انقلاب با مشکلات فراوانی که بر سر راه آن قرار داشت، حتی از مرز قانون‌گذاری و نظام‌سازی هم بگذرد، اما امروز شاهد ورود انقلاب به دهه پنجم هستیم. به عنوان فردی که از آغاز نهضت تاکنون در صحنه‌های گوناگون حضور داشته‌اید، راز پیروزی، بقا، استمرار و بالندگی انقلاب را در چه مؤلفه‌هائی می‌دانید.

انقلاب اسلامی، انقلاب توحیدی بر پایه احیای فطرت انسان‌ها و بیداری اسلامی، در مقیاس جهانی به رهبری الهی امام راحل(ره) در مسیر رهبری نهضت انبیا و امامان و پیشوایان اسلام و در چهارچوب اطاعت از نایب عام امام زمان(عج) و مرجع تقلید و برای بازتولید قدرت اسلام و بازتولید اسلام رسول‌الله(ص) در عصر حاضر شکل گرفت. گوئی بعد از ۱۴۰۰ سال خورشید تابناک اسلام، این‌بار به رهبری فرزند زهرا(س)، بنیانگزار نظام مقدس جمهوری اسلامی، امام خمینی، از ایران اسلامی طلوع کرد تا این انقلاب با محوریت و مرکزیت ایران اسلامی در برابر جاهلیت پیچیده و مدرن معاصر بایستد و بعد از شکست استبداد داخلی رضاخانی و پسر رضاخان در مقیاس مبارزه با استبداد، استکبار و استعمار جهانی و نظام سلطه بایستد و پیش برود.

به نظر من حداقل پنج عنصر راز و رمز ولادت انقلاب اسلامی در عصر حاضر و رمز ماندگاری و تداوم انقلاب هستند. عنصر اول، آموزه‌های اسلام ناب محمدی برپایه معارف اهل‌بیت(ع) و به تعبیر دیگر جهان‌بینی توحیدی وایدئولوژی اسلامی است. عنصر اول یعنی ایده و فکر اسلامی که در طول تاریخ توسط مجتهدین استنباط شده، اما تجسم این اسلام‌شناسی، خود امام راحل بود که ما از آن به خط امام تعبیر می‌کنیم.

عنصر دوم، رهبری الهی امام بود. ما با پیام غدیر آشنا بودیم و پیام غدیر و ولایت الهی را امتداد ولایت رسو‌ل‌الله(ص) می‌دانستیم و می‌دانیم. اما بعد از ارتحال رسول‌الله(ص) در امت اسلامی یک گرایش انحرافی ایجاد و منجر به تولد نظامی به نام خلافت و سپس به پادشاهی مطلقه اموی تبدیل شد که اگر نهضت سیدالشهدا(ع) نبود، نهضت به کلی از بین می‌رفت. به تدریج از ولایت رسول‌الله(ص) و امامت امیرالمؤمنین(ع) فاصله گرفته شد تا انقلاب اسلامی آمد و این ولایت را احیا کرد و ولایت غدیر در رهبری امام راحل تبلور پیدا کرد و می‌توانیم بگوئیم که ولایت فقیه پرتوی از نور ولایت امیرالمؤمنین(ع) و ولایت الهی است.

پس عامل اول جهان‌بینی و ایدئولوژی یا اسلام ناب براساس آموزه‌های اهل‌بیت(ع) و دوم ولایت الهی است.

عامل سوم، پیشگامی و حضور روحانیت و دانشگاهیان متعهد در صحنه و شکل‌گیری شبکه‌ای از روحانیت، دانشگاهیان، معلمان و نخبگان برای تبیین، تبلیغ، ارتباط با مردم و نهضت تبیین و آگاهی‌بخشی و بصیرت‌افزائی با محوریت روحانیت، مساجد، جلسات قرآن و تشکیل این شبکه بود.

عنصر چهارم حضور مردم در صحنه بود. انقلاب اسلامی یک انقلاب صنفی یا متعلق به یک قشر خاص نبود. مأموریت انقلاب هم مأموریت خاص سیاسی یا اقتصادی یا فرهنگی نیست، بلکه مأموریت آن اجرای احکام اسلام در تمام عرصه‌ها و تحول بنیادین و پایه‌ای است و برای اجرای این تحول، حاکمیت اسلام و اقامه دین و زمینه‌سازی برای ظهور امام زمان(عج) و تشکیل قدرت جهانی حضرت و تحولات جهانی، تمام اقشار جامعه به صحنه آمدند. مردم احساس حیات کردند. خودشان را یافتند و به خودباوری و دین‌باوری، احیای هویت اجتماعی ملت ایران برپایه باورها و ارزش‌های اسلامی دست یافتند. ولایت‌مداری و لبیک به ندای نایب عام امام زمان(عج).

عنصر پنجم، صبر و مقاومت و پایداری و تحمل سختی‌ها در راه اسلام، چه قبل و چه بعد از انقلاب و در مراحل مختلف بوده است. اگر چهار عنصر اول می‌بودند، اما مردم خسته می‌شدند و کنار می‌رفتند و یا نخبگان در مقطعی فاصله می‌گرفتند، انقلاب شکل نمی‌گرفت و این پنج عنصر تداوم پیدا نمی‌کردند. اسلام، ولایت الهی، خواص اهل حق حاضر در صحنه، حضور مردم در صحنه و استقامت و مقاومت و پایداری و تحمل سختی‌ها. همین پنج عنصر هم عامل پیروزی اسلام در زمان رسول‌الله(ص) بود. اسلام ناب از طریق زلال وحی بر رسول‌الله(ص) نازل می‌شد و در قرآن و در سخنان پیامبر(ص) تجلی پیدا می‌کرد. خود ولایت و رهبری پیامبر(ص) هم بود. یاران پیامبر(ص) از زمان آغاز بعثت با علنی کردن دعوت تا مهاجرت به حبشه و مدینه تا شکل‌گیری مهاجرین و انصار در کنار رسول‌الله(ص)، ساخت مسجد و حضور همه مردم در کنار رسول‌الله(ص)، استقامت و پایداری باعث پیروزی اسلام شد.

در زمان امام هم این پنج عنصر وجود داشتند. اسلام با تمام ابعادش، ولایت، حضور نخبگان و خواص در صحنه، بسیج ملی و بسیج ملت، استقامت و پایداری. به نظر من این پنج عنصر راز پیروزی، استمرار و پایداری و ماندگاری انقلاب هستند و اگر در جاهائی هم دچار مشکلات و فتنه‌هائی شدیم، یکی از علل آن خواص اهل حق بودند که در راه خود سست شدند. مردم همیشه پیشتاز هستند و گاهی از این خواص جلو می‌زنند.

*به پنج عنصر اشاره فرمودید که در چهل سال اول انقلاب از سوی عناصر خارجی، داخلی، و گروهک‌ها در معرض تحریف یا تضعیف قرار گرفتند. چندی پیش رهبر معظم انقلاب در خصوص نقشه دشمن، در کنار مهندسی تحریم به مسئله تحریف هم اشاره کردند. قطعاً هر پنج عنصر در دستورکار دشمن هست. اما از نظر شما کدامیک بیشتر مورد هجمه دشمن قرار گرفته یا می‌گیرد تا بتواند به اهداف خود برسد و در آغاز گام دوم، نظام اسلامی را با چالش روبرو کنند؟

انقلاب اسلامی یک انقلاب نرم‌افزاری است. اگر این نرم‌افزار از لحاظ ساختاری و از لحاظ مدیریت و رهبری و از لحاظ هوشمندی و شناخت و معرفت و از لحاظ منابع و ظرفیت‌های انسانی، هماهنگ عمل کند، قدرت تولید می‌شود و بازتولید قدرت، دشمن را به شکست می‌کشاند.

در دهه اول انقلاب، دشمن تصور می‌کرد که می‌تواند با سخت‌افزار، انقلاب اسلامی را از بین ببرد، لذا به فکر توطئه و طراحی کودتا و جنگ تحمیلی افتاد و شرق و غرب و بیش از ۴۴ کشور علیه انقلاب اسلامی وارد جنگ شدند، اما سرانجام این توطئه به شکست انجامید، چون نمی‌توان با یک انقلاب نرم‌افزاری به شکل سخت‌افزاری برخورد کرد؛ لذا برنامه‌هایشان به شکست منجر شدند.

در دهه دوم انقلاب، طراحان و اتاق‌های مکر و فریب دشمن با طراحی تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، ناتوی فرهنگی و جنگ نرم، نرم‌افزار انقلاب و مایه اقتدار انقلاب، یعنی مردم را مورد هجمه قرار دادند. ساخت قدرت در ایران اسلامی، مردمی است، اما منبع قدرت الهی است. منبع قدرت اگر الهی باشد، امیرالمؤمنین(ع) هم و حتی خود رسول‌الله(ص) هم بخواهند کار کنند، اگر مردم به صحنه نیایند، نمی‌توانند کار کنند. خداوند متعال می‌فرماید،«هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِین»(انفال/۶۲).

لذا فشار دشمن در مسئله تحریف حقایق و در جنگ نرم، در واقع برای ایجاد فاصله بین مردم و ولایت، بین مردم و نظام اسلامی، بین مردم و آرمان‌ها و باورهای اسلامی است. یعنی دشمن در واقع مردم را مورد هدف قرار داده است. اگر دشمن در دهه اول انقلاب با سخت‌افزار به میدان آمده بود و با گلوله به قلب فرزندان ما می‌زد، در دهه دوم با تحریف و قلب حقایق سعی می‌کند بر عقل و فکر و هوش و قدرت محاسباتی مردم تسلط بیابد و آن را از کار بیندازد و یأس و ناامیدی تولید کند. بنابراین تحریف حقایق چند جلوه دارد. یکی تحریف حقایق به جای التزام اسلام و القای این نکته که دیگر اسلام مشکلی از ما را حل نمی‌کند و فایده ندارد. ایجاد فاصله بین مردم و ولایت و القای این نکته که تقصیر تمام مشکلات متوجه ولی است. ایجاد فاصله بین مردم و نخبگان اهل حق و القای این نکته که همه نخبگان باندهای قدرت و ثروت تشکیل داده‌اند و فساد در اینها سیستمی شده. ایجاد یأس و ناامیدی در بدنه مردم و القای این نکته که مردم از انقلاب فاصله گرفته‌اند، در حالی که این‌طور نیست. دشمن تلاش می‌کند استقامت مردم را به سستی تبدیل کند. بنابراین به نظر من هر پنج عنصر را با محوریت جنگ نرم و از کار انداختن موتور محرک انقلاب یعنی مردم را هدف گرفته‌اند. اما به نظر من در این برنامه هم شکست می‌خورند. راه چاره هم این است که در برابر جنگ نرم، قدرت نرم تولید کنیم؛ این موتور را همیشه به حرکت درآوریم و ظرفیت‌های مردم را در کنار ولایت احیا کنیم. راه چاره، پیوند عمیق و ناگسستنی بین امت و امامت و ملت و ولایت است. دشمن در دهه‌های دوم و سوم و چهارم انقلاب روی مردم کار کرد و شکست خورد.

 

*اما در فتنه ۸۸ در مورد نخبگان و خواص موفق شدند، هر چند حلقه بین مردم و رهبری ماند. اما امروز دنبال چه هدفی هستند؟

اینها هر ده سال، در سال‌های ۷۸، ۸۸ ، ۹۷ و ۹۸ هم فتنه‌هائی را راه انداختند و می‌گویند که در سال ۹۹ هم می‌خواهند کارهائی بکنند. در فتنه‌های ۷۸ و ۸۸، دشمن تصور می‌کرد که از تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی و ناتوی فرهنگی و جنگ نرم، نتیجه گرفته‌اند و می‌خواستند با فتنه، همه چیز را از بین ببرند. پایه فتنه سیاسی، فتنه اخلاقی و اعتقادی و سست کردن ایمان و باورهای مردم است و دشمن تصور می‌کرد که در این سست کردن موفق شده است. اما در فتنه ۸۸ دیدند که موفق نشدند و شکست خوردند، چون مردم قدرت خلق ۹ دی را داشتند. ۹ دی نشانه این است که قدرت مردمی انقلاب، قدرت فعال و پویائی است. بعضی‌ها ناامیدانه می‌گفتند که نسل اول امام و نسل دوم جنگ را دیده‌اند؛ اما نسل سوم و چهارم نه امام و نه دفاع مقدس را دیده‌اند و در نتیجه در معرض شبیخون دشمن هستند، پس انقلاب تمام شد. در حالی که همین نسلی که نه امام و نه دفاع مقدس را دیده‌اند، در وقت خود حماسه‌ساز دفاع از حرم شدند و اردوهائی مثل راهیان نور و برنامه‌های معنوی‌ای که در همین مسجد جمکران برگزار می‌شوند؛ برنامه‌های محرم و صفر که امام می‌فرمایند اسلام با  همین محرم و صفر زنده است، پیوند نسل‌ها را ممکن کرده است و پیوند نسل‌ها نشان داد که دشمن در محاسباتش نسبت به ملت ایران اشتباه فاحشی کرده است. دشمن از این لحاظ که ملت را از رهبری و ولایت جدا کند شکست خورد، اما در دهه‌های سوم و چهارم تلاش کرد شبکه‌ای از مسلمانان لیبرال را درست کند. این شبکه صرفاً ربطی به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران نداشت، بلکه طراحی ایجاد شبکه مسلمانان لیبرال، یک طراحی منطقه‌ای است و اینها در تمام کشورهای عربی و اسلامی و به ویژه ایران اسلامی به دنبال نخبه‌پروری بودند. نخبه‌پروری به این معنا که اندیشه لیبرال دموکراسی و غرب‌گرائی در قالب یک اسلام لیبرال جا بیندازند و به مسلمانان لیبرال قدرت بدهند تا از طریق دموکراسی و انتخابات، قدرت را به دست بگیرند و به هنگام، به مثابه سربازان آنها عمل کنند. متأسفانه در ایران، نخبگان و خواص در مقایسه با عموم مردم، عقب ماندند و مردم پیشگام شدند و بعضی از خواص در دام طراحی دشمن افتادند. در بین خواص چند جریان ایجاد شد. گروه اول، جریان غرب‌گرا هستند که راه‌‌حل مشکلات کشور را نزدیک شدن به غرب و امریکا می‌دانند و از دو دهه قبل شعار داده بودند که انقلاب اسلامی تمام و جمهوری اسلامی آغاز شده است. می‌گویند انقلابی‌گری ضدجمهوری اسلامی است. انقلابی‌گری یعنی تندروی. به جای انقلابی‌گری باید در چهارچوب مرزهای جمهوری اسلامی عمل کنیم و به فکر منابع ملی باشیم. منافع ملی هم اقتضا می‌کند که با امریکا و همه دنیا بسازیم.

جریان دوم را من جریان نفع‌گرا می‌گذارم که در تمام جریانات سیاسی هستند و بیشتر به فکر ثروت و قدرت و پست و کرسی‌شان هستند و نه به فکر هزینه کردن برای انقلاب.

جریان سوم در بین نخبگان را من جریان محافظه‌کار می‌نامم. اینها ممکن است آدم‌های خوب و نسبت به انقلاب اسلامی مؤمن باشند و نفع‌گرا هم نباشند، اما می‌گویند احتیاط اقتضا می‌کند که با همه کار کنیم. از جمله با همان جریانی که با غرب مماشات می‌کند، چون آنها هم داخل نظام هستند و ما باید فراجناحی عمل کنیم و لذا باید آنها را هم داشته باشیم، در حالی که بخشی از جریان غرب‌گرا، فن‌سالار هستندو به ایدئولوژی اسلامی عقیده ندارند، اما بخشی از این جریان، نفوذی دشمن هستند. در فتنه ۸۸ دیدیم که برخی از اینها بلندگوی دشمن شدند. امریکا، انگلیس و امثالهم فتنه ۸۸ را پیش می‌بردند و اینها تبدیل به صدای دشمن شده بودند و سقوط کردند. عده‌ای از این نخبگان در فتنه ۸۸ امتحان خوبی پس ندادند و آسیب دیدند. اینها می‌خواستند از این طریق تأثیر خود را بر ملت بگذارند.

 

*حضرت عالی اشاره کردید که پس از فتنه ۸۸ حماسه ۹ دی خلق شد. در فتنه سال ۹۸، در آبان‌ماه بدرقه بی‌نظیر پیکر شهید حاج قاسم سلیمانی اتفاق افتاد که بی‌نظیرترین بدرقه در طول تاریخ انقلاب اسلامی و یک مانور بزرگ و به مراتب برتر از ۹ دی بود و به همه دنیا نشان داد که مردم هم روحیه انقلابی‌گری دارند و هم از کسی که روحیه دینی و انقلابی دارد، این چنین تجلیل می‌کنند.

مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی، مکتب زنده انقلاب اسلامی است. مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی مکتبی است که انقلاب به واسطه آن پیروز شد و تداوم پیدا کرد و با همین مکتب هم، انقلاب ماندگار خواهد شد. مکتب حاج قاسم سلیمانی یعنی مکتب اسلام، مکتب اهل‌بیت(ع)، مکتب ولایت فقیه، مکتب عاشورا، مکتب فداکاری در راه اسلام، مکتب انتظار و مکتب حضور مردم در صحنه. حاج قاسم نماد پیوند نسل انقلابی و مؤمن و حاضر در صحنه در چهار دهه انقلاب شد.

 

*در دهه اول انقلاب، محوریت حضرت امام و در سه دهه بعد محوریت حضرت آقا را می‌بینیم. نقش‌آفرینی حضرت آقا در به وجود آمدن این شرایط را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

سئوال مهمی است.

 

*خلاصۀ سخن حاج قاسم این است که اگر حضرت آقا نبود من هم نبودم.

راز ماندگاری اسلام و پاسداری از اسلام، ولایت است. اگر ولایت رسول‌الله(ص) نبود، اسلام پیروز نمی‌شد. علت این گرایش انحرافی و شکل‌گیری جریان قدرت و ثروت و فاصله گرفتن مردم از اسلام ناب، با شکل‌ گرفتن جریان انحرافی قدرت بود که اسلام را تحویل پادشاهی مطلقه معاویه دادند و دولت‌های اموی و عباسی شکل گرفتند. انقلاب اسلامی آغاز اختیار ولایت الهی در عرصه حکومت و سیاست بود و علت اینکه این شیرازه و عناصر پنجگانه از هم نپاشید، ولایت الهی است. همان شعاری که امام داده بودند که پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به این مملکت آسیبی نرسد. امام در زمان خودش در تثبیت و ماندگاری انقلاب نقش درجه یکی را ایفا کرد و ولایت و رهبری معظم انقلاب، حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای «حفظه‌الله تعالی» در مدیریت انقلاب و تعمیق ریشه‌های آن و بسترسازی برای ساخت تمدن نوین انسانی برپایه خط امام و ولایت نقش فوق‌العاده‌ای را ایفا کردند. یعنی در واقع رهبری و حضرت آقا در این ۳۱ سال خط امام و ولایت فقیه را زنده کردند و به خط عمق و اصالت دادند و براساس خط امام نهضت و مقاومت را پیش بردند. اگر بخواهم با رسول‌الله(ص) و امیرالمؤمنین(ع) مقایسه‌ای بکنم و امام و رهبری، این‌گونه خواهم گفت که زمان رسول‌الله(ص) تلاش برای تنزیل بود. تنزیل یعنی اصل تأسیس اسلام. دوران امیرالمؤمنین(ع) دوران تلاش برای اجرای اسلام در صحنه و جامعه‌پردازی بود. زمان امام دوران تأسیس و بنیانگزاری دوران تثبیت انقلاب اسلامی بود و دوران ولایت رهبری عزیز دوران دولت‌سازی، جامعه‌پردازی و دوران تمدن‌سازی و دوران تعمیق و گسترش شعاع انقلاب اسلامی بود. بر این پایه می‌بینیم که محور انقلاب اسلامی شکل گرفت و زیرساخت‌های انقلاب اسلامی، از جمله پیشرفت علمی، تحول در حوزه‌های علمیه، اقتدار بازدارنده دفاعی در مقابل دشمنان و الگوسازی برای پیشبرد نهضت برپایه پنج مرحله‌ای که فرمودند. ایشان فرمودند این انقلاب پنج مرحله را پشت سر می‌گذارد. مرحله اول خود انقلاب کردن، مرحله دوم تثبیت و نهادسازی،‌ سوم دولت‌سازی، چهارم جامعه‌پردازی، پنجم تمدن‌سازی. ما در مرحله دولت‌سازی هستیم و مراحل بعدی جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی، البته با زیرساخت پیشرفت علمی هستیم.

با اعتمادی که ایشان به نسل جوان و مؤمن و انقلابی و جهادی در صحنه دارند، کادرسازی صورت گرفته است. ان‌شاءالله با عملی شدن بیانیه گام دوم و طراحی عملیاتی شدن آن، سه مرحله خودسازی جمعی، جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی اسلامی در دوران ولایت حضرت آقا به سمت زمینه‌سازی برای آزادی قدس و ظهور منجی عالم بشریت، حضرت حجت‌بن‌الحسن(عج) حرکت می‌کنیم. از تشابهات دوران رهبری آقا با دوران امیرالمؤمنین(ع) یکی این است که نخبگان در صحنه نبودند، بلکه علیه امیرالمؤمنین(ع) شورش کردند. ما با شورش علیه ولایت و نظام امیرالمؤمنین(ع) روبرو بودیم، اما در دوران ولایت حضرت آقا، اگرچه در فتنه ۸۸ با شورش جمعی از نخبگان علیه جمهوریت و اسلامیت نظام روبرو بودیم، اما جمع معتنابهی از نخبگان و نیروهای مؤمن و انقلابی و پای کار در کنار رهبری آقا، پیش‌برنده اهداف و مأموریت‌های انقلاب اسلامی هستند.

 

*به نظر حضرت‌عالی اگر در خرداد سال ۶۸ فرد دیگری به جای حضرت آقا بر مسند رهبری می‌نشستند، امروز به این جایگاه عزتمند و قدرتمند در منطقه  و جهان می‌رسیدیم؟

قطعاً نه.

 

*ایشان دارای چه ویژگی‌هائی هستند که این‌طور می‌فرمایید قطعاً؟

به نظر من ولایت حضرت آقا نشانه لطف و توجه حضرت امام زمان(عج) به این انقلاب و تداوم آن است. این که موضوع رهبری شورائی به رهبری فردی تبدیل شد و اشارات حضرت امام به صلاحیت و شایستگی حضرت آقا برای رهبری پس از خودشان، از نظر من همگی لطف حضرت امام زمان«عج» است.

نکته‌ای را برایتان می‌گویم که معلوم بشود این موضوع چگونه لطف امام زمان(عج) است. بعد از اینکه امام نامه‌ای در پاسخ به صحبتی که حضرت آقا در خطبه‌های نمازجمعه درباره بحث ولایت فقیه کردند، نوشتند و در آنجا به حرف‌های ایشان پاسخ دادند. هنوز ۲۴ ساعت نگذشته بود که آقا پیش امام رفتند و گفتند منظور من این است و امام فرمودند شما جزو افراد نادری هستید که مثل خورشید می‌درخشید. عده‌ای که بعدها در فتنه سکوت کردند، آن موقع جشن گرفتند و گفتند که آقای خامنه‌ای دیگر بازنشسته سیاسی شد و باید بعد از ریاست‌جمهوری برود قم. خود ایشان هم برنامه و طراحی خاصی نداشت و منظورش این بود که به حوزه بیاید و نهایتاً موضوع دائره‌المعارف فقه شیعه و معارف اهل‌بیت(ع) را دنبال کند. واقعاً به ذهن هیچ کسی خطور نمی‌کرد که ایشان ولی‌فقیه بشود. بعد هم داستان آقای منتظری به آن سرعت اتفاق افتاد و امام مقاومت زیادی نشان دادند، آن هم به رغم اینکه عده‌ای نمی‌گذاشتند دادگاه مهدی هاشمی درست پیش برود و امام بسیار حمایت کردند. بعد نظام به اینجا رسید که مجتهدین طراز اول و در حد مرجعیت در جلسه مجلس خبرگان تمام قد از آقا حمایت کردند و بعد هم ادامه پیدا کرد. این لطف حضرت حجت‌بن‌الحسن«عج» به این انقلاب بود که دل‌های مجتهدین مجلس خبرگان را متوجه آقا کرد.

دوم از لحاظ شخصیتی، ایشان از شخصیتی برخوردارند که گوئی خداوند تبارک و تعالی ایشان را برای رهبری آماده کرده بود. ایشان اسلام‌شناس جامع و متفکر بزرگ اسلامی و دارای سلوک معنوی ریشه‌دار و مقید به کتاب «مراقبات» مرحوم آمیرزا جواد ملکی تبریزی، اهل تهجد و صاحب تجربه مدیریت از اول انقلاب تا دوره رهبری در دوره ریاست‌جمهوری و قبل از آن و دارای روحیه شهادت‌طلبی و فداکاری در راه اسلام و بی‌ادعائی، زهد به قدرت و زاهد به تمام معنا در برابر قدرت هستند.

 

*و مسلط بر تاریخ و جریانات تاریخی

زهد به تمام معنا در برابر قدرت به این معنا که هرگز در این میدان نبوده و نیست. موقعی که انفجار مسجد ابوذر برای ایشان پیش آمد، اولین لحظه‌ای متوجه شدند که چه اتفاقی افتاده و نمی‌توانستند صحبت کنند، با خط خود نوشتند که آیا مغز و زبانم کار خواهند کرد؟ یعنی ایشان برای فداکاری برای اسلام به فکر مغز و زبانش بود و فداکار و آماده شهادت بود و همچنان هست. ایشان با عشق به امام و شهیدان زندگی کرده است و با زندگی شهیدان و وصیت‌نامه‌های آنان مأنوس است و مانند یک شهید زنده در صحنه بروز و ظهور پیدا کرده است. ایشان هرگز چیزی برای خودش نخواست و نمی‌خواهد. تقوای مالی بسیار بالا. مواظبت از اطرافیان در زمینه تقوای مالی و امکاناتی که به لحاظ مقام ولایت دراختیار آنان هست. جریان‌شناسی، رجال‌شناسی، شخصیت‌شناسی، شناخت فراز و فرودهای انقلاب اسلامی، داشتن طرح و برنامه برای پیشبرد اسلام براساس دروسی که قبل از انقلاب در مشهد داشتند که در کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» چاپ شده است. این کتاب در سال ۵۳ نوشته شده. گاهی که به بخش‌هائی از این کتاب مراجعه می‌کنم، کانّه در سال ۹۹ نوشته شده است.

 

*باهمان نظام فکری است.

بله، داشتن یک نظام فکری، جریان‌شناسی، تاریخ‌شناسی، حضور در صحنه، امتحانات سخت الهی قبل و بعد از انقلاب و پیروز شدن در این امتحانات سخت الهی. دیدن زندان، شکنجه، برخورداری از قدرت تأویل و ادبیات بلند، سخنوری، شجاعت، اقتدار در اقدام، اشراف کامل بر ابعاد گوناگون ملت ایران، قوم‌شناسی، مردم‌شناسی. کسی بهتر از ایشان ملت ایران را با شخصیت‌ها و اقوام و شاکله‌های گوناگون آن نمی‌شناسد. همه اینها دست به دست هم دادند و بسترهائی را ایجاد کردند و بحمدالله براساس تکلیفی که احساس می‌کنند، این نهضت را پیش برده‌اند.

ایشان همزمان چند نقش را ایفا می‌کنند. نقش اول، اسلام‌شناس جامع، نظریه‌پرداز بزرگ اسلامی. اگر شهید مطهری، شهید صدر، آیت‌الله جوادی آملی، آیت‌الله مصباح یزدی و… را درنظر بگیریم، نظریه‌پردازی بزرگان اسلام تئوریک بود. اما نظریه‌پردازی رهبری معطوف به اجرا و مدیریت عملی هم بود. مثلاً سیاست‌گذاری در مورد سینما و هنر، ادارات، بازار، جمعیت و در همه عرصه‌های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، امنیتی، مردمی، خدماتی و… نظریه‌پردازی‌ها و سیاست‌گذاری‌های ایشان معطوف به اجراست.

نقش دیگر رهبری نقش مرجعیت است. امروز ایشان یک مرجع طراز اول با مقلدین بسیار در جهان اسلام است و دارند کارهای مرجعیتشان را هم پیش می‌برند. نقش دیگر نقش مربی اخلاق و سلوک معنوی و روحیه توسل، خصوصاً توسل به امام زمان«عج» و داشتن برنامه سلوکی. کسانی که به دنبال اهداف بزرگ و آفاق بلند هستند، برنامه‌های سلوک معنوی، ایمانی و انقلابی رهبری را دنبال کنند.

نقش منحصر به فرد رهبری نقش حفظ انسجام ملی و اقتدار امت اسلامی است. نقش دیگر، نقش فرماندهی کل‌قوا و هدایت نیروهای مسلح در جهت تقویت اقتدار ملی و قدرت بازدارندگی در مقابل دشمنان ملت ایران است.

نقش دیگر، نقش دشمن‌شناسی است. ایشان نه تنها فریب دشمن را نمی‌خورد، بلکه نظام محاسباتی دشمن را دگرگون می‌کند و به هم می‌ریزد و برخورداری از تفکر راهبردی. همه اینها دست به دست هم داده که رهبری در طراز و قامت مدیریت انقلاب، برای جامعه‌پردازی و ایجاد بسترهای لازم برای ساخت تمدن نوین اسلامی، انقلاب را با لطف و هدایت امام زمان«عج» پیش ببرند. اشاره کردید به توسل ایشان به حضرت حجت‌بن‌الحسن«عج» در فتنه ۸۸، می‌خواهم بگویم که این برنامه همیشگی ایشان است. از آقای سیدحسن نصرالله شنیدم و این را چند جا گفته‌ام که در زمانی که دشمن در کنفرانس شرم‌الشیخ در پی خلع سلاح حزب‌الله بود، اینها آمدند و با آقا ملاقات کردند و در این دیدار به ایشان گفتند که دیگر تمام شد و می‌خواهند حزب‌الله را خلع سلاح کنند و ما چه کار کنیم؟ سیدحسن نصرالله می‌گوید، آقا تبسمی کردند و فرمودند، «نه، این‌طور نمی‌شود. شما برگردید به لبنان و به امام زمان«عج» متوسل شوید. ان‌شاءالله پیروز می‌شوید.» بعد فرمودند که گاهی در اداره کشور، کار به جائی می‌رسد که به دوستان می‌گویم بیائید برویم به جمکران، زیارت امام زمان«عج»، آل‌یاسین، نماز، توسل و با دست پر به تهران برمی‌گردیم. الحمدلله خداوند یک رهبر متوسل به امام زمان«عج» به ما عنایت کرده است. امام هم چنین روحیه ای داشت و می‌فرمود، «انتظار فجر انتظار قدرت اسلام است. این مملکت، مملکت امام زمان«عج» است.» رهبری هم ارتباط معنوی و توسلاتش به امام زمان«عج» فوق‌العاده است. خصوصاً این دعائی که ایشان به حزب‌الله هم توصیه کرده بودند. دعائی است که مرحوم آیت‌الله بهجت و مرحوم آقای کشمیری از آقای قاضی بزرگ به عنوان دعای امام زمان«عج» در مشکلات و سختی‌ها نقل می‌کردند. حضرت آقا بارها برای حل مشکلات کشور و امت اسلامی به این دعا توسل کرده‌اند، «یَا مَنْ إِذَا تضایقت الْأُمُورِ فَتَحَ لَنَا بَاباً لَمْ‏ تَذْهَبُ‏ إِلَیْهِ‏ الْأَوْهَامُ‏ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْتَحْ لأموری المتضایقه بَاباً لَمْ یَذْهَبْ إِلَیْهِ وَهْمٌ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین».(۲) و ما خدا را بر نعمت وجود حضرت آقا شاکریم و دعا می‌کنیم که خدا عمر با عزت تا ظهور حضرت به ایشان عنایت بفرماید.

 

*با تمام این ویژگی‌هائی که شما درباره رهبریِ بیش از سی‌سال حضرت آقا بیان کردید، در جلسه‌ای که نخبگان علوم انسانی به حضور ایشان رسیدند، مطلبی با این مضمون فرمودند: «به نظر من الان هم هرچه ما داریم پیش میرویم، ضرب دست امام است. ایشان آنچنان این گوی را محکم پرتاب کرده، که حالا حالاها امثال بنده باید دنبالش بدویم».(۲) یعنی پس از سی و یک سال رهبری، باز متواضعانه چنین تعبیری از امام دارند.

عرض کردم که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خط امام را زنده و در صحنه مدیریت، اجرائی و به بشریت ثابت کردند که قرن حاضر، قرن و عصر امام خمینی(ره) و عصر تجلی قدرت اهل‌بیت(ع) و ان‌شاءالله عصر ظهور امام زمان«عج» است. ایشان خود را پیرو محض حضرت امام به عنوان عبد خدا و یک مجاهد و دلیل راه می‌داند. سی و یک سال است که ایشان در روز ۱۴ خرداد درباره امام صحبت می‌کنند و هر بار هم صحبت‌هایشان متناسب با شرایط انقلاب است. ایشان خط امام را به دست گرفت و پیش برد. بعضی‌ها خودشان را در مقابل خط امام مجتهد دانستند و لذا از امام و خط امام عبور کردند و هیچ ابائی ندارند که بگویند دوره امام گذشته است!. اما آقا از همان اول فرمودند که امام خورشیدی تابناک است و این انقلاب بدون امام در هیچ جای جهان شناخته شده نیست و پای این سخن ایستادند.

 

*و سخن آخر؟

با اینکه ایشان از هر جهت الان قدرت اول است، این جمله‌ای که گفتم زاهد در قدرت، انگار که کاملاً یک انسان معمولی هستند.

*با تشکر از فرصتی که دراختیار ما قرار دادید.

 

پی‌نوشت‌ها:

  1. قصص الأنبیاء علیهم السلام (للراوندی)، ص: ۳۶۵

۲٫ . https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=18453

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *